وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

نفت و سیاست در امریکا و در ایران

بیش از یک ماه پیش خبرنگار محترمی تماس گرفت و برای یک سایتی که در شُرف راه اندازی است تقاضای مصاحبه داشت، طبق معمول عرض کردم که مصاحبه شفاهی نمی کنم ولذا ایشان سوالات را فرستاد و دقیقا سی و پنج روز پیش پاسخ ها را فرستادم . ابتدا گفتند سایت تا آخر خرداد بارگذاری می شود ، بعد گفتند بعد از عید سعید فطر و در آخرین پیگیری، آن خبرنگار محترم فرمودند که از آن سایت جدا شده اند، ولذا بنده حق خود میدانم که این مصاحبه را منتشر کنم شاید برای کسانی قابل استفاذه باشد و به آن بزرگوار هم اعلام کردم.

و اما متن مصاحبه :

1-     در کشور آمریکا با وجودی که از سال 2015 قانون منع صادرات نفت خام این کشور (که از سال 1975 تصویب شده بود) توسط اوباما لغو شد و صادرات نفت خام افزایش داد، بودجه اش کشور کاملا بر اساس مالیات تامین می شود. چرا سیاست‌ این کشور بر ذخیره منابع و حتی خرید بیش از حد نیاز نفت از تولیدکنندگان دیگر است؟ ما به عنوان کشوری که مهمترین منابع مان نفت است باید چه برداشتی از این اقدام داشته باشیم؟

 

پاسخ 1- ایالات متحده امریکا اولین یا دومین کشور جهان است که در آن نفت کشف شده است (احتمالا بعد از باکو در جمهوری آذربایجان) و از سال 1859 در این کشور نفت استخراج می شود و همکنون هم یکی از بزرگترین دارندگان ذخائر و تولیدکنندگان نفت و گاز جهان است. بنابراین شاید بتوان سوال شما را بطور جامع تر اینگونه مطرح نمود که چرا اقتصاد چنین کشوری مانند بسیاری از کشورهای نفت خیز خاورمیانه وابسته به نفت نشده است. در پاسخ این سوال که سوال جالبی هم هست باید به دو نکته کلیدی توجه کرد: اول این که درست است که ایالات متحده از ذخائر نفت و گاز برخوردار است اما از رانت نفتی برخوردار نیست. آنچه که اقتصاد کشورهای نفت خیز را دچار مشکل کرده است رانت نفتی است. دقت کنید در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه یا حتی در روسیه و بعضی کشورهای دیگر مثل ونزوئلا و نروژ، ذخائر نفتی پر بازده و کم هزینه وجود دارد در صورتی که ذخائر نفتی ایالات متحده کم بازده و پرهزینه است. در سطح جهانی قیمت نفت خام براساس پرهزینه ترین نفت خام ها تنظیم می شود ولذا  کشورهائی که از منابع پربازده برخوردارند و هزینه تمام شده یک بشکه نفت شان پائین است، در واقع از یک رانت طبیعی برخوردارند . برای روشن شدن موضوع توجه کنید که در ایالات متحده در زمان اوج تولید نفت این کشور از منابع متعارف (غیر از شیل ها)، متوسط تولید هر چاه 10 تا 12 بشکه در روز بوده است اما در ایران ما در اوج تولید نفت مان متوسط تولید هر چاه بیش از 15000 بشکه در روز بوده است و تازه از چاه های امریکا نفت با تلمبه استخراج می شده در صورتی که نفت ما هنوز با فشارطبیعی مخزن استخراج می شود. پس در امریکا زمینه وابسته شدن اقتصاد به رانت نفتی وجود نداشته است. دوم این که اقتصاد ایالات متحده در زمان کشف نفت در این کشور هم یک اقتصاد بزرگ و متنوع بوده است و هرگز صادرکننده خالص نفت خام نبوده است و حتی هنوز هم بصورت خالص وارد کننده است.

داستان صادرات نفتی این کشور این است که بدلیل وسعت این کشور و با توجه به هزینه های حمل و نقل، در گذشته نفت بعضی از مناطق صادر می شده و از جاهای دیگری نفت یا فراورده های نفتی وارد می شده است ولی چنانچه اشاره کردم کل کشور بصورت خالص واردکننده بوده و هست. بعد از وقوع شوک اول نفتی در سال 1973 ، سیاست های انرژی این کشور تدوین شد. شوک اول نفتی حادثه بسیار مهمی بود که به تعبیر بعضی نویسندگان، شوکی را هم به ذهن مدیران و سیاست گزاران امریکا وارد کرد و متوجه و بیدار شدند که مبحث انرژی یک مبحث استراتژیک است و نفت خام بعنوان مهمترین حامل انرژی یک کالای استراتژیک است و لذا سیاست های امنیت انرژی را تدوین کردند که یکی از مهمترین این سیاست ها به حداقل رساندن وابستگی انرژی این کشور به نفت وارداتی بود و در این راستا همانطور که شما اشاره کردید، از سال 1975 صادرات مواد نفتی ممنوع شد. یکی دیگر از سیاست های امنیت انرژی ذخیره سازی استراتژیک نفت بود که در صورت بروز بحران در کشورهای صادر کننده نفت جهان، بتوان از این ذخائر استفاده کرد و بحران را کنترل کرد.

در سال 2015 با توسعه بهره برداری از نفت و گاز شِیلی و قرار گرفتن مجدد تولید نفت و گاز امریکا در مسیر صعودی، تولید بعضی از فراورده های نفتی مثل گازمایع (بوتان و پروپان)، از تقاضای داخلی فزونی گرفت و بعضی موانع صادرات نفتی برداشته شد که عمدتا در جهت تشویق و ترغیب افزایش تولیدات شِیلی بوده است.

در ایران در یکصد و ده سال اخیر رانت نفتی در واقع چرخه های یا مدارهای توسعه نیافتگی ایران را تشدید کرده است. در مورد ایران به نظر من ما باید باور کنیم که دوران اتکاء به نفت و درآمد نفت به سر آمده است و هر چه زودتر باید اقتصاد را از این بلیه نجات دهیم ضمن این که از سیاست های انرژی امریکا و غرب که یکی دیگر از آنها متنوع سازی سبد انرژی و یکی دیگر افزایش مستمر بازدهی و کارائی انرژی است می توانیم درس بگیریم.

2-     نفت شیل آمریکا یکی از عواملی است که با تلاش و سرمایه‌گذاری زیاد به بازارهای جهانی رسید. یکی از تاثیرات این پدیده جلوگیری از بازگشت قیمت نفت به بیش از 60 دلار است. آیا سیاستی در این مسئله نهفته است؟

پاسخ 2- استراتژی ها و سیاست های نفتی ایالات متحده از همان دهه هفتاد یعنی پس از شوک اول نفتی تغییر زیادی پیدا نکرده است . خودکفائی انرژی و به حداقل رساندن وابستگی به انرژی وارداتی هنوز در راس سیاست ها می باشد. در سال های اخیر فناوری های نوین امکان بهره برداری از منابع نفت و گاز شِیلی را فراهم آورده و آن را اقتصادی کرده است. بالا بودن قیمت جهانی نفت در بین سال های 2004 تا 2008 میلادی هم به توسعه شیل ها خیلی کمک کرد. اما همانطور که اشاره شد کاهش نسبی هزینه تولید نفت شیل موجب شده است که تا حدود زیادی کنترل بازار نفت از دست اوپک خارج شود چون به محض این که قیمت کمی بالا می رود تولید نفت شیل افزایش می یابد و قیمت کنترل می شود.

 

3-     بحث را به سمت سیاست های کلان داخلی ببریم. در دولت روحانی با دو پدیده کاهش شدید قیمت نفت و افزایش شدیدتر صادرات نفتی مواجه بودیم. در این دولت اقداماتی مثل کاهش وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی انجام شد و قرار بر ادامه آن است. این سیاست را چطور ارزیابی می‌کنید و توفیق در ادامه این سیاست را منوط به چه عواملی می‌دانید؟ آیا ممکن است با تغییر کابینه این روند متوقف شود؟

پاسخ 3- البته این بیشتر یک مبحث اقتصاد کلان است و چندان در تخصص بنده نیست . اما تا جائی که من می دانم تلاش شده درآمدهای مالیاتی افزایش یابد ولی این تلاش چندان با توفیق رفیق نبوده است و علت آن رکود حاکم بر اقتصاد بوده است . در شرایط رکود نمی توان فشار مالیاتی را  زیاد کرد. قطع وابستگی اقتصاد و بودجه به درآمد نفت عزم ملی در سطح همه نهادهای حاکمیتی و برنامه بلندمدت برای دست یابی به توسعه همه جانبه می خواهد. راستش من هنوز چنین چیزی را نمی بینم. بدون داشتن برنامه برای متنوع کردن اقتصاد و بدون استراتژی روشن برای توسعه صنعتی نمی توان اقتصاد را از وابستگی به نفت نجات داد.

 

4-     در کشور و حتی در کابینه افرادی هستند که مایل به استفاده حداکثری از درآمدهای نفتی اند. از یک سو ما یک تجربه‌ منفی در اواخر دوره پهلوی از افزایش درآمد نفتی و تزریق آن به جامعه داشتیم، و از سوی دیگر دولت با کمبود درآمد مواجه است. شما موافق استفاده حداکثری از درآمدهای نفتی و افزایش آن هستید؟

پاسخ 4- آن تجربه منفی در برنامه پنجم تجدید نظر شده رژیم گذشته که به آن اشاره کردید متاسفانه در دولت های نهم و خصوصا دهم تکرار شد و افزایش درآمد نفت و عدم مدیریت صحیح آن بحران های اقتصاد را تشدید کرد و  می توان گفت که این جرمش بسیار سنگین تر از آن خطای رژیم گذشته بود، چون در آن زمان تجربه داخلی و جهانی در مورد آثار خطرناک افزایش درآمد نفتی و مدیریت نکردن درست آن، بسیار کمتر بود و بعد از تجربه شوک اول نفتی در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر بود که ادبیات اقتصادی مربوط به رونق های نفتی و نفرین منابع، توسعه پیدا کرد و این تجربیات و ادبیات پیش روی ما بود ولی همان اشتباهات و بلکه بدتر از آن را تکرار کردیم. اما استفاده  از درآمدهای نفتی اشکالی ندارد به شرطی که بجا و درست باشد . نفت یک سرمایه زیرزمینی است و عقل و منطق ایجاب می کند که یک نوع سرمایه صرفا تبدیل به نوع دیگری از سرمایه شود اگر درآمد نفتی تبدیل به سرمایه گزاری مولد  بر اساس مطالعه و بررسی بشود اشکالی ندارد ولی اگر صرف مصرف و واردات کالاهای مصرفی و بهم زدن تعادل میان تولید و مصرف ملی بشود قطعا اشکال دارد و کشور را از مسیر توسعه دور می کند. اگر در دولت نهم و دهم پایبندی جدی به مکانیزم ذخیره ارزی داشتیم و به ظرفیت جذب اقتصاد برای وارد کردن درآمدهای نفتی توجه کرده بودیم آن فجایع اقتصادی بوجود نمی آمد و فساد و بی بندوباری اقتصادی چنین گسترش نمی یافت.

من با محدود کردن درآمدهای نفتی در حد ظرفیت جذب اقتصاد و کنترل دقیق در مصرف آن و قراردادن اقتصاد در مسیر خلاصی تدریجی از این درآمدها موافق هستم.

 

5-     آخرین سوال اینکه کدام یک از تصمیمات و سیاست‌های کلان دولت در زمینه اقتصاد انرژی را مثبت و کدام را منفی ارزیابی می‌کنید؟

پاسخ 5- شما اگر سیاست های کلان دولت در زمینه اقتصاد انرژی را میدانید فهرست بفرمائید که بنده در مورد آن ها  اظهارنظر کنم من که سیاست روشنی را در این زمینه نمی شناسم و سراغ ندارم. از نظر من متاسفانه بخش انرژی کشور براساس سیاست های روشنی حرکت نمی کند. اما  در مورد تصمیمات از نظر من برخی درست و برخی اشتباه بوده است. تصمیمات درستی در دولت در مورد ارتقاء کارائی و بهره وری انرژی گرفته شده ولی کمتر اجرائی شده است.اقداماتی مثل گازرسانی به همه روستاها و شهرهای کوچک بدون توجه به توجیه اقتصادی آن یا بدون مقایسه فنی اقتصادی با سایر گزینه های تامین انرژی، از نظر من کاری غلط است. توسعه میادین مشترک تصمیم درستی است ولی در میادین مشترک نفتی با تاخیر زیادی روبروست. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۰۰:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش
کد خبر: ۵۴۶۲۱۶
تاریخ انتشار: ۲۰:۱۶ - ۰۹ تیر ۱۳۹۶ - 30 June 2017
برنامه «چشم انداز اقتصادی 2030 عربستان سعودی" در گفت و گو با غلامحسین حسن تاش
جامعه عربستان به هیچ وجه آمادگی پذیرش گذار به اقتصاد غیرنفتی را ندارد.
عصر ایران؛ یوسف ناصری- در فروردین سال 1395(2016) کابینه دولت سعودی چشم انداز اقتصادی 2030 را به تصویب رساند و محمد بن سلمان جانشین ولیعهد وقت عربستان سعودی، مسئول اجرا و تحقق این برنامه بلند مدت شد.
از آنجا که در روزهای اخیر سلمان بن عبدالعزیز پادشاه فعلی حکومت سعودی، برادر زاده اش یعنی محمد بن نایف بن عبدالعزیز را از ولیعهدی برکنار و محمد فرزند کوچکتر خود را به عنوان ولیعهد منصوب کرد و با توجه به کهولت سن سلمان بی عبدالعزیز، احتمال سلطنت این ولیعهد وجود دارد، بر این اساس کند و کاو دیدگاه های ولیعهد بانفوذ عربستان، می تواند شناخت بهتری از آینده عربستان سعودی به دست بدهد.

کشور سعودی از سال 1970 به بعد چندین برنامه پنج ساله توسعه را به اجرا درآورده و اولین برنامه پنج سال در سال های 1970 تا 1974 اجرایی شده است از جمله برنامه هشتم توسعه در سال های 2004 تا 2008 به اجرا درآمده است.
از سال 2002 میلادی، موضوع داشتن یک برنامه بلند مدت و استراتژیک مطرح شده و چشم انداز 2025 عربستان سعودی شکل گرفته است. قصد بر این بوده که تولید سرانه ناخالص داخلی عربستان از حدود 43 هزار ریال سعودی در سال 2005 به 98 هزار در سال 2025 برسد. 

توسعه اقتصادی عربستان با نگاه قبیله ای ممکن نیست/درگیری عربستان و ایران به نفع آمریکا تمام می شودبا به سلطنت رسیدن ملک سلمان و قدرت یافتن فرزندش-محمد بن سلمان- برنامه چشم انداز 2030 به تصویب دولت آن کشور رسید تا اقتصاد این کشور از وابستگی به نفت خلاص شود.

عصر ایران بر آن بود که با گفت و گو با سیدغلامحسن حسن تاش، یک تحلیل موشکافانه از وضعیت فعلی اقتصاد عربستان و هدف مقامات آن کشور برای ایجاد یک اقتصاد غیر نفتی، ارائه شود. 
البته این تحلیلگر ایرانی انرژی و نفت، صرفا با مصاحبه مکتوب موافقت کرد و مصاحبه شفاهی را که می توانست جذاب تر و چالشی باشد نپذیرفت. او اینگونه گفت که قبلا با کسانی دیگر مصاحبه انجام داده و مصاحبه ها به نحو مناسبی منتشرنشده و بنابراین از آن زمان به بعد ترجیح می دهد به صورت غیر شفاهی نظراتش را بیان کند.

حسن تاش در سال 1363 تا 1364 کارمند نخست وزیری بوده، در سال 1367 لیسانس اقتصاد و در سال 1372 فوق لیسانس مدیریت دولتی و در سال 74 فوق لیسانس اقتصاد انرژی گرفته است. 
او در سال های 69 تا 74 مشاور وزیر نفت در امور اقتصادی بوده و در سال های 76 تا 81 رئیس موسسه مطالعات بین المللی انرژی بوده است. حسن تاش هم اینک مشاور حوزه های نفت و گاز رئیس موسسه مطالعات بین المللی انرژی است.

گفت و گوی عصر ایران با این کارشناس برجسته انرژی و نفت در خصوص اقدامات و برنامه های حکومت سعودی را می خوانید.
***

*واقعیت این است که مقامات دولت عربستان سعودی بعد از سقوط قیمت نفت، چشم انداز 2030 را برای خودشان تعریف کرده و به اجرا درآورده اند. به نظر شما اقتصاد و بودجه دولتی متکی به درآمدهای نفتی آن کشور تا پیش از تصویب چشم انداز 2030 چگونه بوده است؟

-شما در این سوال فرض گرفته اید سند چشم انداز 2030 عربستان اجرا شده و اقتصاد این کشور متحول شده. در صورتی که چنین چیزی نیست. سند مذکور بیش تر، یک آمال و آرزو است که با اجرایی شدن فاصله بسیار زیادی دارد . 

توسعه اقتصادی عربستان با نگاه قبیله ای ممکن نیست/درگیری عربستان و ایران به نفع آمریکا تمام می شود
در اقتصادهای وابسته به نفت، خروج از این وابستگی کار یک روز و دو روز نیست و برنامه بلند مدت می خواهد . هنوز در عربستان گام مشخصی به سمت اجرای این سند برداشته نشده و برنامه های اجرایی آن نیز تدوین نشده است . 
عمده در آمد صادراتی و بیش از 45 درصد تولید ناخالص ملی عربستان، کماکان از نفت تامین می شود.

*محمد بن سلمان در زمانی که جانشین ولیعهد بود گفته بود ما چشم انداز 2030 را با این فرض که قیمت هر بشکه نفت 30 دلار باشد اجرا می کنیم و اگر به زیر 30 دلار هم برود دچار مشکل نمی شویم. 
بعد از این که قیمت نفت از زیر 30 دلار به سمت افزایش برگشت و الان که مدت زیادی است قیمت نفت بالاتر از 30 دلار بالاتر مانده است، آیا مقامات عربستان در اجرای طرح چشم انداز جدیت دارند و همچنان می خواهند اقتصاد وابسته به نفت نداشته باشند؟

-من این اظهارات محمد بن سلمان را ندیده ام  و قیمت نفت هم از زمان روی کارآمدن بن سلمان و پدرش یعنی از چندین سال قبل از مرگ امیرعبدالله تنها مدت کوتاهی در سال 2016 کمتر از 30 دلار بوده  است. 

من فکر می کنم مساله تدوین سند چشم انداز 2030 در عربستان خیلی فراتر از قیمت مقطعی نفت است . در زمان تدوین این سند مساله اقتصادی شدن نفت شِیل در آمریکا و حرکت ایالات متحده به سمت قطع وابستگی به نفت عربستان و خاورمیانه، عربستان را نگران کرده بود که هم امنیت و هم اقتصادش به سوی خطر می رود.

واقعیت این است که امنیت عربستان نیز مرهون موقعیتش در بازار جهانی نفت و وابستگی ایالات متحده به این نفت بوده است. به هر حال عربستان فهمیده است که در دراز مدت دیگر نمی تواند روی نفت به عنوان عامل امنیت و عامل تامین اقتصادش حساب کند. 

توسعه اقتصادی عربستان با نگاه قبیله ای ممکن نیست/درگیری عربستان و ایران به نفع آمریکا تمام می شود
به نظر می رسد با روی کار آمدن آقای ترامپ و خصوصا پس از سفر ترامپ به عربستان و قراردادهایی که منعقد شد سعودی ها دوباره این نگرانی ها را فراموش کرده اند. برخی از قراردادهایی که بسته اند عملا با محتوای آن سند تعارض دارد. اجرایی شدن آن سند در چارچوب حکومت فعلی عربستان بسیار دور از ذهن به نظر می رسد. 
 
*در سال 2016 عربستان در مجموع 140 میلیارد دلار صادرات داشته است و فقط 44 میلیارد دلار آن صادرات غیر نفتی بوده است. قاعدتا بخشی از صادرات غیر نفتی عربستان مربوط به پتروشیمی است. آیا شناخت خاصی از بخش های غیر نفتی و محصولات صادراتی غیر نفتی آن کشور دارید که دقیقا بدانیم تاکید بر صادرات غیر نفتی واقع بینانه است یا بلندپروازانه؟

-حدود 76 درصد صادرات عربستان را نفت و مواد نفتی و حدود 15 در صد صادرات را  محصولات شیمیایی و پتروشیمی تشکیل می دهد که آن هم وابسته به نفت است. جمع اینها می شود 91 درصد.

بنابراین صادرات غیر نفتی عربستان بسیار محدود است و تنها موارد نسبتا قابل توجه آن حدود 2 درصد فلزات و حدود 2.2 درصد صدور خدمات حمل و نقل است. عربستان با تغییر سبد صادراتی خود به سمت غلبه صادرات کاملا غیر نفتی فاصله شگرفی دارد.

*تولید نفت عربستان 10 میلیون بشکه در روز است و حدود 7 میلیون بشکه صادر می کند. برخی بر این باورند که چاه های نفت عربستان در نیمه دوم عمر خود قرار دارند. آیا واقعا عربستان همچنین می تواند بر درآمدهای نفتی تکیه جدی باشد یا این طور نیست و مقامات دولتی آن کشور متوجه زنگ خطر شده اند و چشم انداز 2030 یک علامت در این زمینه است؟

-اولین بار فردی به نام «متئو سیمسون» در کتابی تحت عنوان «غروب نفت در صحرا» و با عنوان فرعی «شوک نفتی سعودی و اقتصاد جهانی» که به فارسی هم ترجمه شده است. در سال 2005 با استناد به ده ها مقاله علمی در مورد میادین نفتی عربستان، این مساله را استدلال کرد که میادین عمده نفتی عربستان رو به افول است. 

تا قبل از انتشار این کتاب در چشم اندازهای جهانی نفت، دستیابی به تولید حتی بیش از 20 میلیون بشکه در روز را هم برای عربستان پیش بینی می کردند ولی بعد از آن کسی بیشتر از 11 تا 12 میلیون بشکه در روز در مورد ظرفیت نهایی تولید این کشور صحبت نمی کند. 

به نظر می رسد عربستان به سقف توان تولید خود رسیده  است و از این پس تولید این کشور نزولی خواهد بود. ضمن این که مصرف داخلی این کشور هم روند فزاینده  دارد و موقعیت عربستان در بازار نفت رو به افول است و قطعا این هم در تدوین چشم انداز 2030 بی نقش نبوده است.

*در مرداد سال 1392 گفته بودید که فاصله گرفتن عربستان از ایران که مهمترین قدرت منطقه ای است در میان مدت و بلند مدت به نفع آن کشور نخواهد بود. به نظر شما چرا بعد از روی کار آمد پادشاه جدید عربستان و قدرت گرفتن فرزندش(محمد بن سلمان)، تعارض با ایران شدت گرفته و تشدید فاصله با ایران، در کوتاه مدت چه منافعی را نصیب عربستان کرد؟

-موقعیت بی بدیل عربستان در بازار جهانی نفت در حال افول است و به تبع آن اهمیت امنیت عربستان برای امنیت انرژی غرب و خصوصا ایالات متحده نیز در حال کم شدن است. به نظر من، این واقعیتی است که در میان مدت اتفاق خواهد افتاد و آقای ترامپِ تاجر مسلک هم که در سفر اخیر به عربستان رسما توسط سعودی ها خریداری شد، همیشه بر سر کار نخواهد بود. 

این در حالی است که ایران از نظر همه مولفه های اصلی و مهم قدرت ملی، مهم ترین قدرت منطقه خاورمیانه و خصوصا خلیج فارس است. بنابراین در میان مدت به صلاح عربستان است که روابط خود را با این قدرت منطقه ای تلطیف کند.

به نظر من پادشاه جدید عربستان از ابتدا به دلیل سن بالا و بیماری، قدرت را به فرزند بی تجربه اش واگذار کرده و محمد بن سلمان راه را اشتباه می رود. 
این مواضع در مورد ایران غیر از هزینه برای مردم عربستان و منطقه هیچ منفعتی برای عربستان نداشته و ندارد و تنها شاید عربستان در دوره ای توانسته باشد با استفاده از فرصت تحریم ایران، قدری نفت را بیش تر و گران تر فروخته باشد. 

*یکی از مشکلات ناشی از کاهش قیمت نفت، کسری بودجه دولت عربستان است. برخی فعالان بخش خصوصی عربستان معتقدند که دولت در اجرای اصلاحات به سرعت عمل می کند. آیا بدنه جامعه آن کشور پذیرفته است که از اقتصاد نفتی به اقتصاد غیر نفتی گذار کند؟


-گذار عربستان به اقتصاد غیرنفتی کاری دشوار است و مستلزم یک دوره طولانی تحمل فشار اقتصادی و کار و تلاش ملی است که جامعه عربستان به هیچ وجه آمادگی پذیرش آن را ندارد. تنها چیزی که دولت عربستان تا حالا به سراغ آن رفته افزایش نسبی مالیات ها است که موجب نارضایتی شده است.

به نظر من بزرگترین پارادوکس چشم انداز 2030عربستان آن است که تحقق آنچه در سند چشم انداز مذکور آمده، مستلزم توسعه همه جانبه و دموکراتیزاسیون است که حکومت آل سعود اصلا تحمل آن را ندارد. چندین سال پیش در این کشور، حتی یک مجلس سنای صد درصد انتصابی و فرمایشی هم تحمل نشد.

*محمد بن سلمان که اخیرا به عنوان ولیعهد منصوب شده، پیش از این الگوی خود را مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا دانسته بود. آیا در عربستان همچون بریتانیای چند دهه قبل، امکان آزادی سازی قیمت از جمله قیمت سوخت، لغو سوبسید و خصوصی سازی سریع وجود دارد؟

-این الگو برداری ها مضحک است. مقایسه عربستان با انگلستان قیاس مع الفارق است، در انگلستان یک نخست وزیر منتخب بر اساس مواضع مشخص حزبش و سیاست هایی که اعلام می کند انتخاب می شود و در واقع انتخاب او به معنای انتخاب سیاست های اوست و در چنین شرایطی طبعا مردم حاضر به همکاری هستند.

در عربستان هیچ آثاری از انتخاب و اراده مردم وجود ندارد. در جریان تحولات موسوم به بهار عربی که وزش بادهایش داشت به مرزهای عربستان سرایت می کرد، در زمان مرحوم امیرعبدالله که به طور نسبی مشروعیت و مقبولیت بیشتری هم داشت، کلی پول پخش شد و کلی یارانه نقدی پرداخت شد که جلوی بحران بالقوه گرفته شود. خصوصا که شرایط و هزینه های جنگ با یمن و دخالت در بحرین هم بودجه کشور و مردم را تحت فشار قرار داده است.

*دولت عربستان اعلام کرد که 5 درصد از سهام شرکت آرامکو را به بخش خصوصی واگذار می کند. اعلام کرده اند که این شرکت 2 هزار میلیارد دلار ارزش دارد. آیا عربستان با فروش این مقدار سهام می تواند برای افزایش تولید نفت سرمایه جذب کند و مقدار تولید نفت آن کشور کاهش نیابد؟

-موضوع عرضه بخشی از سهام شرکت آرامکو در بورس های بین المللی دو سه سالی است که در عربستان مورد توجه قرار گرفته است. البته هنوز جمع بندی روشنی در مورد آن وجود ندارد. 

قطعا جبران کسری بودجه و تامین سرمایه برای توسعه نفتی، یکی از اهداف مورد نظر از این اقدام است ولی به نظر من، محدود به این نیست. من فکر می کنم عربستان می خواهد با عرضه سهام آرامکو در بورس های کشورهای صنعتی، سرمایه گذاران و سرمایه داران غربی را به خود وابسته کند و از این طریق یک چتر امنیتی هم برای کشور ایجاد کند.

باید توجه داشت که میادین و ذخایر نفتی عربستان هم جزو دارایی های آرامکو است. اگر هدف تنها تامین مالی باشد فروش بعضی دارایی های آرامکو مثل سهام پالایشگاه های خارج از کشور یا سهام شرکت های فرعی آن هم کافی است. باید ببینیم چه خواهد شد. 

*یمن در جنوب و جنوب غربی عربستان قرار دارد. چند سال است که عربستان به خاطر جنگ با یمن، هزینه های زیادی را متحمل شده است. اخیرا با قطر که در شمال عربستان است دچار چالش جدی شده. همچنین با ایران که در شمال خلیج فارس است در تعارض قرار دارد. آیا با تداوم این وضع، تحقق سند چشم انداز 2030 عربستان دچار مشکل جدی نمی شود؟


-قطعا همین طور است. هزینه های گزاف نظامی منابعی را برای اجرای این سند باقی نمی گذارد.

*با توجه به این که احتمال پادشاهی محمد بن سلمان در آینده نزدیک وجود دارد و با توجه به تقویت همکاری های اقتصادی و نظامی عربستان و آمریکا در زمان ترامپ، به اعتقاد شما ایران باید چگونه با بزرگترین تولید کننده نفت در منطقه برخورد کند که منافع ملی خود را نیز تامین کند؟

-باید توجه داشت که ممکن است خیلی ها طالب درگیر کردن عربستان با ایران باشند. شما ببینید اگر خدای ناکرده چنین درگیری ای رخ دهد و در جریان نفت خلیج فارس اختلال ایجاد شود با افزایش قیمت نفت، در بخش نفت غیر متعارف ایالات متحده رونق نفتی اتفاق می افتد و تولید نفت و گاز شِیلی[Shale oil] باز هم بیشتر می شود و ایالات متحده به سمت سیاست خودکفایی خود، سریع تر حرکت می کند.

دود بالا رفتن قیمت نفت به چشم ژاپن و چین و اروپا یعنی رقبای اقتصادی امریکا می رود. ضمن این که دوباره بازار جدیدی برای سلاح های امریکایی باز می شود و جهان اسلام هم در مجموع در مقابل اسرائیل و غرب تضعیف می شود. 

البته روسیه هم بسیار منتفع خواهد شد. اصولا درگیر کردن کشورهای منطقه در جنگ های نیابتی، گرفتاری بزرگ منطقه است. به نظر من باید بسیار محتاط بود و فرصت و بهانه نباید داد. 
سیاست بلند مدت باید این باشد که منطقه را از این چرخه جنگ نیابتی و تخریب مستمر و بازسازی بعدی که به نوبت، فرصت برای کمپانی های نظامی و غیر نظامی غربی و خصوصا آمریکایی و انگلیسی ایجاد می کند، خارج کنیم.


مطلب مرتبط با این مصاحبه : تاملی در سند 2030 عربستان و سفر ترامپ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۶
سید غلامحسین حسن‌تاش