وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۲ مطلب در خرداد ۱۳۸۰ ثبت شده است

در 22 ماه مارس 2000 یک دادگاه واقع در ایالت آلاباما یک دعوی حقوقی را بر علیه اوپک تحت عنوان تخطی از قوانین ضد تراست اعلام نمود.  دادگاه مذکور همچنین اعلام نمود که بعضی کشورها نظیر مکزیک، نروژ و روسیه نیز در این کار با اوپک مشارکت داشته‎اند. دعوای مذکور می‎تواند علیه تک تک کشورهای عضو اوپک و شرکتهای نفتی مربوط به آنها نیز مطرح مطرح شود.

            در دادگاهی واقع در کلمبیا نیز شکایتی مبنی بر تخطی اوپک از قوانین ضد تراس مطرح گردید لکن در این مورد دادگاه حکم منع تعقیب علیه اوپک صادر کرد ولی تصمیم دادگاه نهایی نیست و شاکی تحرکاتی را برای تجدید نظر در حکم دادگاه بعمل آورده و در حال حاضر مورد مزبور بلاتکلیف مانده است.

            موارد مذکور، هر دو از نوع اقدامات حقوقی، گروهی بوده و به وکالت از سوی گروه کثیری از افراد مطرح گردیده‎اند. شکایت دادگاه آلاباما از سوی تمام خریداران نفت در آمریکا که از مارس 1999 اقدام به خرید فرآورده‎های نفتی نموده و شکایت دادگاه کلمبیا از سوی افرادی که در ناحیه کلمبیا و 17 ایالت دیگر اقدام به خریداری فرآورده‎های نفتی نموده‎اند مطرح گردیده است.

            وکلای شکات در تلاشند تا سابقه‎ای را به ثبت برسانند که اوپک بعنوان تخطی کننده از قوانین ضد تراست مطرح شود و در صورتیکه در اقدامات خود موفق شوند مبالغ عظیمی خسارت و حق‎الوکاله کسب نمایند، بنابراین از انگیزه مضاعفی برخوردارند.

            متقابلاً نماینده اوپک در تاریخ 16 آوریل در دادگاه آلاباما حاضر شد تا از صدور حکم بر علیه این سازمان ممانعت نماید.

            چند روز بعد و در 23 آوریل دادگاه، این پرونده را بلاتکلیف اعلام نموده و قاضی اولیه پرونده نیز تغییر نمود و قاضی جدید زمان مجاز برای تقاضای استیناف اوپک را تا 23 ماه مه تعیین نموده است. دبیرخانه اوپک در اواخر آوریل اعلامیه‎ای را به دادگاه آلاباما تسلیم و از دادگاه درخواست نمود که موضوع را کان‎لم‎یکن اعلام کند. در این اعلامیه دفاعیات محکمی برای اثبات ادعای اوپک مبنی بر ضرورت کن‎لم‎یکن شدن این پرونده و همچنین در زمینه مخدوش بودن روند پیگیری موضوع ارائه گردیده است.

            در صورتی که دادگاه ناحیه آلاباما تا 23 ماه پرونده را کن‎لم‎یکن ننماید، اوپک بایستی درخواست تجدید نظر خود را ارائه نماید.

            ظاهراً دبیرخانه اوپک در تلاش است اسنادی را در دفاع از موضع اوپک به دولت آمریکا ارائه نموده و دولت آمریکا را وادار به موقت این امر نماید که البته این تلاش مستلزم اقدامات فعال سیاسی و دیپلماتیک خواهد بود و کشورهای عضو اوپک نیز می‎توانند پیگیریهای مستلی را در این زمینه به انجام رسانند.

            در این رابطه لازم است که دبیرخانه سازمان اوپک و یا هر یک از کشورهای عضو در پیگیریهای خود به دولتمردان آمریکا را به نسبت موارد زیر هشیار نمایند:

1)   چنین برخوردهایی اصول حقوق بین‎المللی و همچنین حاکمیت مستقل دولتهای جهان را مخدوش می‎نماید. دادگاه‎های آمریکایی حق ندارند و نمی‎توانند قوانین داخلی خود که در محدودة نهادهای داخلی و شرکتهای ثبت شده در این کشور قابل اجرا می‎باشد را به سطح بین‎المللی تعمیم دهند. اینگونه بدعت‎گذاری در بلندمدت به ضرر همة کشورهای جهان و از جمله خود ایالات متحده خواهد بود.  اینگونه عملکرد یک سویه و قلدرمآبانه مبنای اعتماد متقال در روابط بین‎المللی را مخدوش نموده و این شبهه را در اذعان مردم جهان بوجود می‎آورد که آمریکایی‎ها در روند جهانی شدن قائل به دموکراسی جهانی نبوده و علاقمندند که قوانین داخلی خود را بر جهان مسلط نموده و از  همه اهرمهای سیاسی و اقتصادی خود نیز در جهت تحقق این امر بهره‎گیری نماید.

2)   وابستگی و نیاز اقتصاد داخلی آمریکا به همکاری با سایر نقاط جهان در زمینه انرژی و در جهت تأمین بلندمدت منابع انرژی مورد نیاز این کشور در حال افزایش است و در این میان تداوم چنین برخوردهایی همکاری با این کشور در این زمینه را دشوار و محدود خواهد نمود.

 

اوپک و اظهارات ضد و نقیض کشورهای صنعتی

 

سرانجام پس از دو سال جدال لفظی کشورهای صنعتی و اوپک، دیک چنی معاون رئیس جمهور آمریکا که پیش از این خود از دست‎اندرکاران صنعت نفت بود اقرار کرد که مقصر بالابودن قیمت بنزین در آمریکا اوپک نیست و این امر از مشکلات ساختاری صنعت نفت، بویژه کمبود ظرفیت پالایشی ناشی می‎شود. وی تصریح کرد که افزایش قیمت بنزین ناشی از قیمتهای جهانی نفت خام نیست زیرا این افزایش در شرایطی به وقوع پیوسته که قیمتهای نفت خام از ثبات نسبی برخوردار بوده‎اند. وی خاطرنشان ساخت که اوپک قادر است قیمتهای نفت خام را کاهش دهد اما این اقدام اوپک سبب کاهش انگیزه سرمایه‎گذاران در بخش بالادستی، بویژه در  مناطق پرهزینه نظیر خزر خواهد شد. از طرف دیگر اخیراً وزیر انرژی آمریکا برخلاف دیگ چنی، اوپک را مسئول بالا بودن قیمت بنزین معرفی نموده و این سازمان را متهم نموده که با کاهش تولید خود موجبات محدودیت عرضه و بالا بودن قیمتهای نفت خام را فراهم آورده است. البته وی توضیح نداده است که بالا بودن قیمت بنزین در آمریکا چه ارتباطی با اقدامات اوپک دارد؟!  متاسفانه وزرای انرژی آمریکا چه در دوره دموکراتها و چه در دولت فعلی کوشیده‎اند که بحران انرژی آمریکا را به عوامل بیرونی، بویژه اوپک منتسب نمایند، اما دیگ چنی صریحاً اعلام نموده که بحران انرژی آمریکا راه حل کوتاه‎مدت ندارد.

            شواهد موجود بیانگر آن است که دیگر کشورهای صنعتی نیز همچون آمریکا بزودی با مشکلات انرژی مواجه خواهند شد اما آنها نیز سعی دارند مشکلات ساختاری صنعت نفت را نادیده انگاشته و اوپک را مسئول نابسامانی بازار نفت معرفی نمایند. آنان اصرار دارند اوپک عرضه خود را محدود نکرده و با تمام توان نفت خود را روانه بازارهای بین‎المللی نماید در حالیکه کاهش شدید ظرفیتهای مازاد اوپک واقعیت انکارناپذیری است. در این مورد مدیر شرکت SIMMON در کنفرانس فن‎آوری دریایی هوستون اعلام کرد که دامنه بحران فعلی انرژی آمریکا ممکن است فراتر از دهه 1970 باشد زیرا زمانی اوپک از 20 میلیون بشکه ظرفیت مازاد برخوردار بود اما هم اکنون ظرفیت مازاد اوپک به 2 میلیون بشکه در روز تقلیل یافته است و مهمتر اینکه هم اکنون در آمریکا کلیه ظرفیتها بکار گرفته شده است.

            آژانس بین‎‎المللی انرژی که سازمان سیاست‎گذار و حامی مصرف‎کنندگان عمده نفت می‎باشد، نیز بر راه حل‎های کوتاه مدت تأکید دارد. این آژانس نیز بکرات از اوپک خواسته که با افزایش تولید وعرضه نفت خام زمینه کاهش قیمتهای آن را فراهم آورد. وزرای انرژی کشورهای عضو این آژانس ((I.E.A. در جدیدترین اقدام خود در اجلاس پاریس ضمن توجه خاص به امنیت عرضه نفت از اوپک خواستند که اجازه دهد قیمت نفت در بازار آزاد تعیین شود و این درخواست به مفهوم انتقاد آژانس بین‎المللی انرژی از محدودیتهای اخیر تولید اوپک است. مدیر اجرایی I.E.A. در خاتمه این اجلاس صریحاً از اوپک خواست تا در اجلاس ماه ژوئن تولید خود را افزایش دهد، زیرا در آستانه افزایش تقاضا یعنی ربع سوم سالجاری این افزایش جهت تأمین نیازهای زمستانی ضروری است. همچنین وزیر انرژی آمریکا نیز در انتهای این اجلاس اوپک را تهدید کرد که در صورت بالا ماندن قیمتهای نفت، سهم بازار خود را از دست خواهد داد و توجه جهان به سمت پتانسیل‎های دیگر عرضه نفت نظیر منطقه خزر و غرب آفریقا مبذول خواهد شد.

            قابل توجه اینکه در شرایطی که آژانس بین‎المللی انرژی و بویژه وزیر انرژی آمریکا اوپک را به شدت تحت فشار قرار داده‎اند تا تولید خود را در اولین فرصت افزایش دهد، جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، بهترین راه را مذاکرات آرام با اوپک اعلام کرد. وی خاطرنشان کرد که در طول مذاکره با اوپک به آنان تفهیم خواهد شد که آمریکا و اعضای اوپک در صحنه اقتصاد جهان به یکدیگر مرتبط هستند و افزایش زیاد قیمت انرژی در آمریکا می‎تواند بر اقتصاد آنان تأثیر مخرب داشته باشد.

 از طرف دیگر وزیر صنایع فرانسه در اظهاراتی که کاملاً مغایر با نظرات آژانس بین‎المللی انرژی است، از اوپک به دلیل حسابگری و دقت نظر در کنترل قیمت نفت در محدوده 28-22 دلار در بشکه تمجید کرد. وی این محدوده از قیمت را تضمین‎کننده رشد کافی برای تولیدکنندگان و مصرف‎‎کنندگان دانست. همچنین شورای تحلیل اقتصادی فرانسه در گزارشی به نخست‎وزیر فرانسه در مورد چشم‎انداز بهای انرژی اعلام کرده که سیر قیمتهای نفت و گاز (بویژه گاز) تا سال 2020 میلادی صعودی خواهد بود.

            با توجه به مطالب فوق، سئوال اصلی این است که آیا اوپک به عنوان تثبیت‎کننده بازار نفت بدرستی به وظیفه خود عمل کرده است یا خیر؟ آنچه که در سالهای اخیر از جانب تولید کنندگان و مصرف کنندگان بیش از پیش بر آن تأکید شده است جلوگیری از نوسانات شدید قیمت و تثبیت بازار نفت بوده است. نوسانات شدید قیمتهای نفت در سالهای اخیر نشان داده که این بازار قویاً به یک عامل تثبیت‎کننده نیازمند است زیرا در سالهای اخیر قیمتهای نفت از حدود 8 تا 34 دلار در بشکه در نوسان بوده است. سئوال اساسی این است که اگر اوپک با چند مرحله کاهش و یا افزایش تولید قیمتهای نفت را در حدود 25 دلار در بشکه تثبیت نکرده بود آیا گروه دیگری از تولیدکنندگان یا مصرف‎کنندگان قادر به انجام این مهم بودند؟ و اصولاً آیا بازاری را که کشورهای صنعتی با کمک گرفتن از عامل ذخیره‎سازی در آن مستقیماً دخالت می‎کنند می‎توان بازاری آزاد و عاری از هرگونه دخالت نامید؟

            نتیجه اینکه بهتر است کشورهای عضو آژانس بین‎المللی انرژی بجای فشار بر اوپک، این سازمان را در تثبیت قیمتهای نفت در سطحی که منافع تولیدکنندگان و مصرف‎کنندگان را تأمین کند یاری دهند والا با یکسونگری و کوته‎نظری ممکن است  مشکلات کشورهای صنعتی اندکی به تعویق افتد اما بدیهی است این مشکلات که ناشی از مشکلات ساختاری صنعت نفت است، حل و فصل نخواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۸۰ ، ۱۲:۲۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

ما و موج دوم جهانی شدن نفت

سرمقاله ماهنامه اقتصاد انرژی شماره خردادماه 1380

 

در شمارهء گذشته ضرورت تدوین استراتژی‏ها و اهداف بخش نفت و انرژی و ضرورت حضور این استراتژی‏ها و اهداف در مواضع کاندیداهای‏ ریاست جمهوری را مورد بحث قرار دادیم،بدون شک استراتژی‏ها و اهداف‏ مذکور باید با توجه به فضا و شرایط بین المللی تدوین گردد و لذا در این شماره بر آنیم که با تحلیل فضای مذکور و طرح بعضی سؤالات،در حد بضاعت تدوین استراتژی‏ها و اهداف مورد نظر را تسهیل نماییم:

شاید بتوان از صنعت نفت به عنوان قدیمی‏ترین صنعت جهانی یاد کرد، مقولهء جهانی بودن و جهانی شدن در صنایع نفت مقولهء جدید نیست، صنعت جهانی نفت انعقاد قدیمی‏ترین و بزرگ‏ترین قراردادهای بین المللی‏ نفتی،تشکیل بزرگترین مشارکتها و کنسرسیوم‏های بین المللی و شکل گیری‏ بزرگترین توافق‏ها و تبانی‏های جمعی را در حافظهء تاریخی خود دارد. قرا رداد مرسوم به قرار داد آکنا کاری یا خط قرمز که در سال 1928 فیما بین سه‏ شرکت بزرگ انگلیسی و آمریکایی منعقد شد و بعد از مدت کوتاهی سایر شرکتهای مرسوم به هفت خواهرانیز به آن پیوستند از جمله بزرگترین‏ توافق‏های جهانی است که البته جهت گیری آن حد اکثر کردن منافع غرب‏ بوده است.

صنعت جهانی نفت چند دوره تاریخی را پشت سر گذاشته است:

اولین دوره شش دهه اول قرن بیستم یعنی از سالهای 1900 تا 1950 را در بر می‏گیرد در این دوران همان گونه که اشاره شد صنعت نفت از ابعاد گسترده جهانی برخوردار بود و در این فرآیند بیشترین ارتباط میان‏ کشورهای صنعتی غرب و کشورهای صاحب صنایع نفت در منطقهء خاورمیانه و خلیج فارس وجود داشت.

دوره دوم سالهای 1950 تا 1973 را در بر می‏گیرد طی این سال‏ها کشورهای صاحب نفت کم و بیش تحت تأثیر روند جهانی استقلال خواهی‏ در کشورهای در جامعه توسعه و به وجود آمدن جریان عدم تهد از یک سو و از سوی دیگر به دلیل استیصال از اجحاف‏های شرکتهای نفتی طرف‏ قرار داد،مسیر مقابله با این شرکت‏ها و انزوا طلبی در ادارهء صنعت نفت خود را در پیش گرفتند.تأسیس اوپک در سال 1960 نیز در واقع چهره‏ای از همین‏ روند بود.این دوران،دوران کشمکش میان کشورهای صنعتی غرب‏ (به عنوان مصرف کنندگان عمدهء نفت)و کشورهای صاحب ذخایر نفتی بود چرا که گروه اول کماکان علاقه و اصرار داشتند که صنعت نفت را مانند قبل‏ به صورت باز و جهانی نگه دارند اما گروه دوم به سمت درون‏گرایی و انزوا حرکت می‏کردند.

دوره سوم بعد از 1973 آغاز گردیده و تا اواسط دههء آخر قرن بیستم‏ ادامه یافت.در این دوره کشمکش فوق الذکر کاهش یافت و انزوا طلبی نسبی‏ کشورهای با سابقه تولید کننده نفت و اعضای اوپک برای دول صنعتی غرب‏ قابل تحمل‏تر گردید.

دول صنعتی غرب پس از شوک اول نفتی با تأسیس آژانس بین المللی‏ انرژی(1974)سیاست‏های انرژی خود را بر اساس حداقل وابستگی به‏ نفت و به خصوص نفت اوپک(به ویژه اعضای خاورمیانه و خلیج فارس‏ اوپک)تنظیم نمودند،طی این دوران تلاش این کشورها در این جهت بوده‏ است که اولا سهم سایر حامل‏های انرژی را در سبد انرژی خود افزایش و سهم نفت را به حداقل ممکن کاهش داده و ثانیا نفت مورد نیاز خود را نیز تا حد ممکن از مناطق غیر اوپک تأمین نمایند.بنا بر این روابط شرکتهای نفتی با اعضای اوپک محدودتر شد و حجم سرمایه‏گذاری این شرکت‏ها در اوپک نیز تقلیل یافت.

اما دوران چهارم که هم اکنون در آن قرار داریم از حدود اواسط دههء آخر قرن بیستم(دههء گذشته)آغاز گردیده است.امروز جهان صنعتی با وضعیت‏ جدیدی روبروست.علیرغم تمایل دول صنعتی و به ناگزیر میزان وابستگی‏ جهان به نفت و گاز اوپک و خصوصاخاورمیانه و خلیج فارس در حال‏ افزایش است.سهم منابع انرژی غیر فسیلی و سهم نفت و گاز مناطق‏ غیر اوپک(در حد تکنولوژی موجود)به حد اکثر ممکن رسیده است.اغلب‏ پیش‏بینی‏های انجام شده در طی سالها گذشته نشان داده است که منابع‏ مذکور قادر به پاسخ گویی به نیازهای فزایندهء جامعهء بشری به منافع انرژی‏ نیستند،و لذا برای تأمین امنیت بلند مدت عرضهء انرژی باید سرمایه گذاری‏های گسترده و جدیدی در کشورهای قدیمی دارای ذخایر نفت و گاز صورت پذیرد.بنا بر این موج جدید جهانی‏سازی در صنایع نفت‏ جهان آغاز گردیده است و در این موج،انزوا طلبی و درون‏گرایی در صنایع‏ نفت کشورهای مذکور،برای دول صنعتی قابل قبول و قابل تحمل نیست. اقتضای موج جدید جهانی شدن صنایع نفت آن بوده است که درهای صنایع‏ نفت کشورهای اوپک مجددا بر روی شرکت‏ها و سرمایه‏های خارجی باز شود.اتفاقا موج جدید جهانی شدن در نصایع نفت با پدیدهء عمومی‏ جهانی شدن همراه گردید و لذا از ابعاد متفاوتی نسبت به موج اول‏ برخوردار است.در موج جدید جهانی شدن کشورهای صاحب ذخایر نفت‏ تحت فشار قرار می‏گیرند که ساختارهای درونگرای صنایع نفت خود را متحول نموده و ساختارهایی را طراحی کنند که امکان تعامل با خارج را دارا باشند.

در کشور ما،در موج اول جهانی بودن صنعت نفت،دولت‏های وقت‏ مطلقا منفعل بودند و شرکت‏های خارجی با حمایت دولت‏های متبوعه‏شان‏ قراردادهای مورد نظر خود را به امضای دولت مردان بی‏تدبیر ما رساندند. آثار سوء آن قرار دادها طی دورانی طولانی و تا ملی شدن سنعت نفت و حتی بعد از آن گریبانگیر کشور بود.البته اگر بخواهیم میزان‏ بی‏تدبیری بعضی مدیران آن زمان و احیانا ابعاد خیانت بعضی دیگر از منصفانه‏تر ارزیابی نماییم باید توجه کنیم که در آن دوران‏ اولا-شناختی از ارزش و اهمیت منابع ئیدروکربوری وجود نداشت و ثانیا-تقریبا فاقد هر گونهتجربه و دانش فنی در بهره‏برداری از این منابع‏ بودیم اما در دور جدید جهانی شدن صنعت نفت هم ابعاد ارزش و اهمیت‏ روز افزون منابع نفت و گاز در اقتصاد جهانی روشن است و هم مردم‏ هوشمند ایران(شاید علیرغم میل باطنی آن‏ها که بر صنعت نفت ما مسلط بودند)بخش قابل توجهی از دانش فنی مربوطه را فرا گرفته و تجربهء فراوانی اندوخته‏اند.بنا بر این در موج جدید جهانی شدن با اتکا به این‏ شناخت و تجربه اگر خدای ناکرده خطاهای گذشته را تکرار کنیم فاقد هر گونه توجیهی خواهیم بود،با فراموش کردن واقعیات گذشته و تحقیر دانش و تجربه و سایر اندوخته‏های آن دوران نمی‏توان راه به صلاح برد. در این مرحله باید با تجمیع تمامی تجربیات گذشته و توانایی‏های‏ موجود به بسط و توسعهء این توانایی‏ها بپردازیم تا از این طریق ضمن‏ استفاده از مزایای ارتباط با دیگران،آسیب‏های احتمالی آن را به حداقل برسانیم.

در روابط بین المللی کشورهای در حال توسعه،انزوا طلبی و تسلیم طلبی،دو حد افراطی و نهایی تنظیم روابط با دیگران و خصوصا با دول توسعه یافته هستند و تجربه نشان داده است که هیچ کدام نیز ره به‏ عافیت ندارند اما نقاط بینابین فراوانی هم وجود دارد.بدون شک دوران‏ انزوا طلبی از صنعت جهانی نفت به ویژه در بعد تکنولوژیک آن بسیاری‏ آثار و تبعات منفیرا برای صنعت نفت ما در بر داشته است اما وجود این‏ آثار و تبعات منفی دلیل آن نمی‏شود که از ترس انزوا به تسلیم تن در دهیم‏ چرا که آثار و تبعات دردناک تسلیم طلبی نیز قبلا در کشور خود ما و در بسیاری از دیگر کشورهای در حال توسعه تجربه شده است.صحیح نیست‏ که دائما از ترس سقوط از یک سوی بام از سوی دیگر آن سقوط کنیم.تنظیم‏ منطقی روابط بین المللی و به وجود آوردن امکان استفاده از سرمایه و تکنولوژی جهان برای تحقق منافع ملی،نیازمند خروج از انزوا و لکن‏ تنظیمروابط مقتدر،مسلط،معتدل و منطقی با جهان است.در این‏ میان ارتباط با سازماهای بین المللی و تحرک دیپلماسی اصالت ذاتی‏ نداشته و باید در جهت تأمین منافع ملی و پیگیری استراتژی‏های تعیین شده‏ باشد.

همان گونه که اشاره شد در موج قبلی جهانی بودن صنعت نفت‏ استراتژی‏ها و اهداف توسعه صنعت نفت کشور و ظرفیت‏های تولید آن‏ صرفا بر مبنای عوامل بین المللی و نیازهای کشورهای مسلط تنظیم شده‏ بود.در موج جدید جهانی شدن نیز قدرتهای مسلط جهان علاقه‏مند هستند که همان تجربه را تکرار کنند.البته در دوره قبل،این برنامه ریزی مستقیما اعمال می‏شد اما در این دوره به طرق و روش‏های پیچیده‏تر و از جملهاز طریق انتشار گسترده اطلاعات و آمار جهت دار،این کار پیگیری می‏شود. بنا بر این باید آگاهانه توجه داشت کهتوسعه صنعت نفت کشور و ظرفیت‏های تولیدی آن نمی‏تواند تنها بر مبنای عوامل بین المللی برنامه ریزی‏ شود بلکهباید الزامات رشد و توسعه کشور ملاک برنامه ریزی صنعت نفت باشد، البته عوامل و پارامترهای بین المللی نیز در طراحی استراتژی‏ها و برنامه‏های‏ کلان رشد و توسعهء کشور(و در نتیجه رشد و توسعه صنعت نفت)تأثیر گذار خواهند بود اما تنها بخشی از عوامل تعیین کننده(و نه همهء آن‏ها)را تشکیل‏ می‏دهند.

امید است در این موج،با دقت و هشیاری و با تعیین استراتژی‏ها و اهداف ملی برای توسعهء صناع نفت و از طریق به کار گیری سازمان یافته‏ حد اکثر توانایی‏های ملی بر مشکلات راه و خطرات آن فائق آییم و مسیر روشن،شفاف،مطمئن و در تعامل و تلازم با سایر بخش‏های اقتصاد ملی را برای صنعت نفت کشور طراحی نماییم.

موج جدید جهانی شدن صنعت نفت فرصت‏های کم سابقه‏ای را برای‏ ما و محدودیت‏های فراوانی را برای جهان غرب به وجود می‏آورد به عنوان مثال از این به بعد آتش افروزی در منطقهء استراتژیک‏ خلیج فارس دشوار خواهد بود.از این فرصت‏ها می‏توان و باید بهره‏ گرفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۸۰ ، ۱۲:۱۸
سید غلامحسین حسن‌تاش