وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۲ مطلب در فروردين ۱۳۸۰ ثبت شده است

نفت و انتخابات ریاست جمهوری

 

هشتمین انتخابات ریاست جمهوری در پیش است.از اولین‏ دوره انتخابات ریاست جمهوری تا امروز تحولات همه جانبه‏ای در کلیه عرصه‏ها در کشور اتفاق افتاده است و طبعا محیط رقات‏ انتخاباتی نیز متناسب با این تحولات متحول گردیده است اما عرصه رقابت انتخاباتی در تمام این دوره‏ها از یک جهت از مشابهت‏ ویژه‏ای برخوردار است و آن اینکه مسئله نفت هرگز در عرصه رقابت‏ انتخاباتی حضور نداشته است.به راحتی می‏توان تحقیق نمود که در تمامی این دوره‏ها تقریبا هیچیک از کاندیداهای ریاست جمهوری، مواضع خود را در زمینه بخش نفت کشور و استراتژی‏ها و اهداف‏ این بخش تبیین ننموده‏اند و این مسئله‏ای است که شایسته است‏ دقیقا مورد بررسی قرار گرفته و علت‏یابی شود.برای روشن شدن‏ بیشتر موضوع مورد بحث،بد نیست اشاره‏ای به انتخابات ریاست جمهوری کشور ونزوئلا در سال گذشته داشته باشیم:کشور ونزوئلا در میان کشورهای عضو اوپک از نظر ساختار سیاسی و از نظر میزان‏ وابستگی اقتصاد این کشور به درآمد نفت بیشترین شباهت را با ما دارد،در انتخابات سال گذشته این کشور مسئله نفت(اگر نگوییم‏ مهمترین)یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث و یکی از مهمترین عوامل رقابت میان دو کاندیدای اصلی ریاست جمهوری‏ بود هر یک از این دو کاندیدا استراتژی نفت یخود را تبیین نموده و مواضع خود را در زمینه مسائلی مانند توسعه یا عدم توسعه‏ ظرفیت‏های تولید نفت و انجام یا عدم انجام تعهدات خود در قبال‏ سازمان اوپک اعلام نموده و مواضع طرف مقابل در این زمینه‏ها را به نقد می‏کشیدند حضور محوری مسائل نفت در عرصه انتخابات‏ ریاست جمهوری ونزوئلا نشان دهنده محوریت صنعت نفت در حیات اقتصادی و معیشت مردم است، سایر اطلاعات موجود از این کشور نیز همین مسئله را تأیید می‏کند.مشهور است که مردم‏ ونزوئلا با اخبار نفت سر از خواب برداشته و با اخیار نفت به خواب‏ می‏روند.غیبت نفت در عرصه رقابت انتخاباتی کشور ما نشان دهنده‏ آن است که صنعت نفت در کشور ما با وجود بیش از 90 سال سابقه‏ هنوز بومی نشده است.

با مطالعه سطور فوق ممکن است بلافاصله این سؤال در ذهن‏ خواننده کنجکاو شکل بگیرد که:در کشور ما نیز درآمد حاصل از صدور نفت محوری‏ترین رکن معیشت مردم است،پس چگونه ما از این جهت میان ونزوئلا و ایران تفاوت قائل می‏شویم؟ در پاسخ به‏ این سؤال و در جهت ارائه توضیح دقیق‏تر در زمینه عدم بومی شدن‏ نفت در ایران باید به این نکته اشاره کنیم که آنچه در قبال صدور نفت خام عاید اقتصاد کشو رمی‏شود و در معیشت مردم مؤثر است‏ تنها و تنها رانت اقتصادی حاصل از صدور نفت است واین همان‏ پدیده‏ای است که اقتصاد کشور را به یک اقتصاد رانتی تبدیل نموده‏ است.تفاوت فاحش قیمت‏های جهانی نفت خام با هزینه‏های تولید نفت در منطقه خاورمیانه و کشور ما،درآمد عظیم رانت‏گونه‏ای را ایجاد می‏کند که حکومت به نهاد توزیع کننده خودمحور این رانت‏ تبدیل شده است،اما این به معنای در ارتباط بودن و آمیزش صنعت‏ نفت با پیکره اقتصاد کشور نیست.زمانی که تولید نفت کشور در کنترل شرکت‏های خارجی بود نیز بخشی از همین رانت در اختیار حکومت قرار می‏گرفت.با ملی شدن صنعت نفت امر تولید و صدور نفت خام در کنترل دولت ملی قرار گرفت و بخش بیشتری از این رانت به اقتصاد ملی منتقل شد اما کماکان صنعت نفت از بقیه‏ پیکره اقتصاد ملی جدا ماند بنابراین با این تعریف،بومی شدن‏ صنعت نفت امری فراتر از ملی شدن صنعت نفت است که به نظر نگارنده هنوز تحقق نیافته است.از آنجا که قبلا در سرمقاله شماره 9 مجله اقتصاد انرژی(بهمن ماه 1378)تحت عنوان«صنعت نفت و قطار توسعه اقتصادی»به طور مستقل به این مقوله پرداخته‏ایم‏ خواننده محترم را به مقاله مذکور ارجاع داده و در این مورد به همین حد بسنده نموده و در سطور آتی به آثار و تبعات این مقوله یعنی‏ غیبت نفت در عرصه رقابت انتخاباتی می‏پردازیم:

عرصه رقابت انتخاباتی عرصه حضور و عرض اندام مردم در انتخابات گزینه‏های مختلف در زمینه نحوه برنامه‏ریزی و اداره امور کشور در شئون مختلف است.در دموکراسی‏های پیشرفته اصولا مردم قبل از آنکه فرد کاندیدا و ویژگیهای شخصیتی او را در نظر داشته باشند حزب معرفی کنند او و ایده‏ها،استراتژیها و اهداف آن‏ را در نظر دارند.البته قصد آن نداریم که دچار اغراق گردیده و نقش و ویژگیهای فردی را منتفی نماییم.بدون شک حتی اگر یک حزب‏ موفق و دارای مواضع همه جانبه و منسجم،فرد مناسبی را کاندیدا نکند در جلب آراء مردم توفیق کافی نخواهد داشت،اما غرض تبیین‏ این نکته است که کاندیدای ریاست جمهوری(و یا تشکیلاتی که‏ وی را کاندیدا می‏کند) باید از مواضع روشنی در همه زمینه‏ها و به‏ ویژه اموری که نقش تعیین کننده در سرنوشت و زندگی مردم دارد، برخوردار باشد و به نظر ما مسئله نفت و انرژی در کشور ما قطعا از جمله این امور است.چنانچه استراتژیها و اهداف هر کاندیدا در این‏ زمینه مشخص باشد آحاد جامعه و خصوصاروشنفکران مجال‏ می‏یابند که از طریق نقد و بررسی آن، خاستگاههای خود را آشکار نموده و منعکس نمایند و کاندیداها نیز فرصت می‏یابند که مواضع‏ خود را با خاستگاه‏های مردم و نخبگان آنها تطبیق دهند و در این‏ صورت رأی اکثریت جامعه به یک کاندیدا رأی به مواضع وی نیز خواهد بود(کما این که خصوصا در دور گذشته انتخابات ریاست‏ جمهوری در عرصه‏های سیاسی و فرهنگی چنین نیز بوده است).

مسائل مربوط به انرژی و نفت و استراتژی‏ها و اهداف این بخش‏ با توجه به اهمیت و نقش آن در همه امور و خصوصا در سیاست‏ داخلی و خارجی و اقتصاد و تجارت خارجی کشور از چنان اهمیتی‏ برخوردارند که تعیین سرنوشت آن را نمی‏تواند به عده‏ای خاص و دیدگاه‏هایی خاص واگذار نمود.اصولا در هر امری که جامعه و نخبگان آن فرصت عرض اندام نیابند،این فرصت برای عده‏ای که‏ حداکثر و در بهترین شرایط، صرفا به دلیل سابقه مثبت مدیریتشان و نه به واسطه تجربه و تسلطشان برای اداره امر مورد نظر برگزیده‏ شده‏اند،فراهم می‏شود که برداشت‏های عجولانه و استراتژیها و اهداف شتابزده خود را به تقاضا و خواست اکثریت جامعه نسبت‏ دهند.البته مخالفین این برداشت‏ها و استراتژیها نیز ادعای‏ نمایندگی نظرات مردم را خواهند داشت و همه مدعی قیمومت‏ جامعه در امر مورد نظر خواهند بود در حالی که به دلیل غایب‏ بودن مردم هیچکدام هیچ حجتی بر ادعای خود ندارند.نتیجه‏ این کشمکش‏ها خنثی شدن و یا حداقل کند شدن روند تحقق‏ استراتژی و اهداف انتخاب شده خواهد بود.تجربه نشان‏ می‏دهد که به ویژه در اموری که از ابعاد فرامرزی برخوردارند، هنگامی که اهداف و استراتژی‏ها دچار ابهام بوده و اقدامات‏ اجرایی با مخالفت مواجه می‏گردند،میزان توفیق بسیار محدود خواهد بود.

با توجه به آنچه که ذکر شد شایسته است که کاندیداهای محترم‏ ریاست جمهوری در صورت لزوم از طریق بکارگیری کارشناسان‏ مطلع مورد اعتماد خود در حوزه خطیری مانند انرژی و نفت مواضع‏ خود را تبیین و ارائه نمایند.این حق مسلم مردم است که در همه‏ اموری که با زندگی و سرنوشت ایشان ارتباط دارد مطلع بوده و فرصت نقد و بررسی و انتخاب داشته باشند.قائل بودن به این حق‏ در بعضی امور و غفلت نمودن از آن در امور دیگر نوعی تعارض‏ خواهد بود و چنین تعارضی شایسته یک کاندیدای خوب و مورد اعتماد مردم نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۸۰ ، ۱۲:۱۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

ذخائر استراتژیک یک تیغ دولبه

 

بسیاری از پدیده‎های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از این ویژگی برخوردارند که در بلندمدت تغییر ماهیت داده و یا گاهی نقیض خود را در خود پرورش داده و یا ماهیت دوگانه پیدا می‎کنند. یک نمونة جالب از چنین پدیده‎هایی مسئلة صدور نفت عراق است که ما قبلاً در مورد آن صحبت کرده‎ایم (اقتصاد انرژی شمارة 6 آبان 78، نوامبر 99، خبر و نظر) و توضیح دادیم که آمریکا و غرب از طریق تحریم نفتی عراق عملاً تولید نفت یکی از عمده‎ترین صادرکنندگان نفت اوپک را از سیستم سهمیه‎بندی اوپک خارج کرده‎اند، یعنی پدیدة تحریم که ماهیت آن تنبیه عراق و… بود تدریجاً ماهیت دیگری پیدا کرد و بعنوان اهرم جانبی برای کنترل بازار نفت بکار گرفته شد. جالب است که در ماههای پایانی سال میلادی گذشته، نقیض این ماهیت جدید نیز رخ نمود و دولت عراق نیز آموخت که دقیقاً در مقاطع بحرانی می‎تواند از حساسیت آمریکا و غرب بهره گرفته و ایشان را تحت فشار قرار دهد و مطالبات خود را مطرح نماید. ذخائر استراتژیک نمونة دیگری از این پدیده‎هاست. ماهیت دوگانة ذخایر استراتژیک در ماه دسامبر گذشته یعنی در زمانیکه نگرانی کشورهای مصرف‎کننده نسبت به تبعات احتمالی پدیده Y2K بر تولید و انتقال نفت صادراتی جهان به اوج خود رسیده بود و در همین شرایط عراق نیز به نوعی بازار نفت را تهدید می‎کرد، پدیدار شد. شاید بتوان تبلور این ماهیت دوگانه را در اظهارات متناقض مقامات آمریکایی و خصوصاً وزیر انرژی این کشور که در طول ماه دسامبر مطرح شد یافت. برخی از این مقامات بارها اعلام کردند که در صورت لزوم از ذخایر استراتژیک استفاده خواهند کرد و بخشی از این ذخایر را جهت مقابله با بحران وارد بازار خواهند نمود و از سوی دیگر همین مقامات بارها احتمال استفاده از ذخایر استراتژیک را تکذیب کردند. قبل از بیان دلیل این تناقض‎گوییها باید توجه کرد که در مورد پدیده‎های اقتصادی ماهیت دوگانه‎ای که ذکر کردیم شدیدتر نیز هست چرا که در مورد بسیاری از پدیده‎های اقتصادی مسئلة انتظارات و آثار روانی مطرح می‎گردد و در دنیای امروز گاهی اهمیت انتظارات و آثار روانی از آثار فیزیکی و اساسی مهمتر است. بسیاری از تحلیلگران بازار جهانی نفت بر این باورند که تأثیر عوامل روانی بر بازار جهانی نفت (البته در کوتاه‎مدت) بسیار بیشتر از عوامل اساسی است. جالب این است که در بسیاری از موارد عوامل اساسی و روانی در مقابل یکدیگر قرار گرفته و در خلاف جهت یکدیگر تأثیر می‎گذارند. مسئلة استفاده از ذخائر استراتژیک نیز از جمله همین عوامل بود و بنظر می‎رسد که تناقض‎گویی مقامات آمریکایی نیز از همین واقعیت ناشی شده است به این معنا که گرچه وارد کردن بخشی از ذخایر استراتژیک به بازار جهانی نفت به معنای افزایش عرضه است و علی‎القاعده باید موجب کاهش قیمتهای جهانی نفت شود اما با توجه به تصویری که در ذهن مردم از این ذخایر بوجود آمده است بهره‎گیری از این ذخایر این تصور را در مصرف‎کنندگان بوجود می‎آورد که وضعیت بسیار بحرانی است و آثار روانی چنین تصوری ممکن است بصورت ایجاد تقاضای کاذب رخ نموده و قیمتها را بیش از پیش افزایش دهد. ضمن آنکه تجربه نشان داده است که کاهش حجم ذخایر استراتژیک نیز به خودی خود قیمتها را افزایش می‎دهد. بنابراین در این تجربه آمریکائیها متوجه شدند که هر چند ذخیره‎سازی استراتژیک اهرمی برای مقابله با شرایط بحرانی است اما دقیقاً در همان شرایط بکارگیری این اهرم با دشواری مواجه است. بنابراین به این نتیجه رسیدند که باید بیش از پیش به ظرفیتهای مازاد تولید بعضی از اعضاء اوپک متکی باشند اما باید توجه داشته باشند که ممکن است در آینده پدیدة ظرفیتهای مازاد نیز به نوعی، ماهیتی دوگانه بیابد، خصوصاً اینکه در حال حاضر این ظرفیتهای در یک کشور خاص متمرکز نیست و در بین اعضاء اوپک توزیع گردیده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۰ ، ۱۹:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش