وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پارس جنوبی» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۰۲ ، ۱۵:۰۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

پارس جنوبی ؛ حفر چاه یا فشار افزائی 

چند روز پیش در خبرها آمده بود که مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران گفته است که ظرف سه سال آینده قرار است تعداد 35 حلقه چاه ظرف 3 سال در میدان پارس جنوبی حفر شود همچنین  ایشان گفته بود که هدف از این کار افزایش بهره وری و حفظ و نگهداشت تولید است  و برای آن 1.17 میلیارد دلار تخصیص داده شده است .

سوال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که این اقدام بر اساس کدام مطالعه انجام می شود؟ و اهمیت این سوال در این است که می دانیم میدان پارس جنوبی با افت فشار مواجه است و قرار بوده است که برنامه فشار افزایی در میدان انجام شود و مباحث مفصلی در مورد فشار افزایی مطرح بوده است . همکنون بعضی  از چاه های حفر شده قبلی تولیدشان به صفر رسیده است و مطلعین میدانند که اگر اقدام جدید برای فشار افزایی میدان صورت نپذیرد و حفر چاه های مورد اشاره بر اساس مطالعات جامع و در چارچوب یک طرح جامع مدیریت میدان و افزایش فشار و افزایش بازیافت از میدان و همراه با فشار افزایی نباشد منجر به هدر رفتن منابع خواهد شد چراکه افزایش تعداد چاه ها لزوما منجر به افزایش تولید نمی شود بلکه اگر مشکل فشار مخزن حل نشود ممکن است با حفر چاه های جدید متوسط تولید کل چاه ها کاهش پیدا کند و میزان این کاهش به اندازه ای باشد که عملا اثر افزایش تعداد چاه ها را خنثی کند و در این صورت دقیقا خلاف ارتقاء بهره وری عمل شده است که مدیر عامل شرکت نفت از آن یاد کرده اند .

سوال دیگر این است که بر اساس اعدادی که ایشان اعلام کرده اند متوسط هزینه حفر هریک از این 35 چاه بیش از  33.4 میلیون دلار خواهد بود در صورتی که قبلا برای تولید هر چاه در پارس جنوبی حدود 20 میلیون دلار در نظر می گرفتند ولذا  مدیرعامل شرکت باید توضیح دهد که هزینه حفر این 35 حلقه چاه به تعبیر ایشان درون میدانی، را چگونه محاسبه و برآورد نموده اند.

اگر پاسخ منطقی و قانع کننده به این سوالات داده نشود و نتیجه اتلاف بیشتر منابع و کاهش بهره وری باشد. تصمیم گیران و ناظران باید در آینده پاسخگو باشند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۲ ، ۱۲:۵۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

روشنگری در مورد یک گفتگو  در زمینه میدان گازی پارس جنوبی

 

اخیرا بعد از درگذشت مرحوم مغفور آقای اکبر ترکان که از مدیران با سابقه و زحمتکش و فرهیخته کشور بود و عمدتا به جهت گرامی داشت یاد و خاطره ایشان کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که از منظر سابقه تحولات صنعت نفت قدری نیاز به توضیح و روشنگری دارد.

در این کلیپ که تقطیعی از یک مناظره است طرف مناظره میگوید که نتیجه سرمایهگزاری خارجی این بوده است که شرکت توتال برای فاز 11 آمده و اطلاعات پارسجنوبی را به توتال دادهاند و رفته است و در این مورد به گفتهای  از وزیر نفت استناد میکند که  گفته است اطلاعات فنی پارس جنوبی را به توتال دادهایم. مرحوم مهندس ترکان حرف ایشان را رد میکند و توضیح میدهد که : پارسجنوبی در زمان ریاست جمهوری مرحوم رفسنجانی آغاز شد و فاز یک در دوره ایشان آغاز شد و ادامه کار در فاز 2و3 به دوره آقای خاتمی رسید و ادامه میدهند که ابتدا قرار بود با شرکت کونکو-فلیپس قرارداد بسته شود که کونکو در آخرین لحظات نیامد و با توتال قراردادا بسته شد و توتال پیمانکار فاز 2و3 شد و توضیح می دهند که ابتدا تصور می شد که توسعه این میدان در سه فاز است و اصلا نمیدانستیم زیر زمین چه خبر است و توتال اقدام به لرزه نگاری سه بعدی کرد و بعد از این با ارئه نتایج لرزه نگاری توسط توتال، پیبردیم که ابعاد این میدان ده برابر تصور اولیه ما است ، یعنی اطلاعات میدان را ما به توتال ندادیم و توتال به ما داده. در اینجا طرف مناظره اشاره می کند که عرض من بعد از برجام و مربوط به فاز 11 می باشد . بعد مرحوم ترکان گفتههای خود را ادامه میدهند که:  بعد از اطلاعات توتال ما یک طراحی جدید کردیم و 28 فاز تعریف شد و هر فاز شد یک میلیون فوت مکعب و در ادامه مرحوم ترکان سایر فازها را تا فاز 24 توضیح می دهند که پیمانکارشان که بوده و مجددا تاکید میکند که ما به توتال اطلاعات میدان را ندادیم و در اینجا ظاهرا بحث وارد صنعت خودرو میشود و کلیپ خاتمه مییابد .

با آرزوی شادی روح مرحوم ترکان ابتدا فهرستوار توضیحاتی را صرفا از منظر شفاف نمودن تاریخ معاصر صنعت نفت و مراحلی که در توسعه میدان پارسجنوبی طی شده است عرضه میکنم و سپس به کلیدیترین نکتهای که در کلیپ مطرح شده است میپردازم:

  1. شرکت کونکو در سال 1374 یعنی در دوره وزارت نفت آقای آقازاده و ریاست جمهوری مرحوم  رفسنجانی برای توسعه میادین نفتی سیری A و  E با شرکت ملی نفت ایران قرارداد بست و بعد از عقد قرارداد "بیل کلینتون" مانع اجرای این قرارداد شد و بلافاصله شرکت توتال که از ابتدا هم ابراز علاقمندی کرده بود، آمادگی خود را اعلام کرد و قرار داد توسعه دو میدان با شرکت توتال در تیرماه 1374 منعقد شد و این تنها قرارداد توسعه میدان بود که بر اساس قرارداد خدماتی تحت عنوان بیعمتقابل (درچارچوب همان فرمولی که کونکو پیشنهاد کرده بود) در آن دوره بسته شد و کونکو هرگز برای توسعه میدان گازی پارسجنوبی مطرح نبوده است.
  2. شرکت کونکو در شهریور ماه 1381 ، هفت سال بعد از قرارداد  فوقالذکر، با شرکت نفتی فیلیپس ادغام شد و شرکتی به نام کونکو- فیلیپس پدید آمد.
  3. بر اساس اطلاعات مندرج در سایت اینترنتی  سازمان منطقه ویژه انرژی پارس، قرارداد توسعه فازهای 2و3 پارسجنوبی قبل از قرارداد توسعه فاز 1 منعقد شده و انعقاد آن و واگذاری کار به شرکت توتال در مهرماه 1376 یعنی در دوران ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی بوده است و اجرای فاز 1  میدان  گازی پارسجنوبی چند ماه بعد از آن و در بهمن ماه 1376 به شرکت پتروپارس واگذار گردیده و اصولا تاسیس شرکت پتروپارس به همین منظور و در همین ماه و برای توسعه همین میدان به عنوان یک شرکت پیمانکار بوده است.
  4. ورود مرحوم مهندس ترکان به صنعت نفت از حدودا از سال 1379 به عنوان عضو هیئت مدیره شرکت پتروپارس بوده است و ایشان از سال 1380 احتمالا تا سال 1383 مدیرعامل پتروپارس و بعد از آن از سال 1383 تا 1386 مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس بودهاند که شرکت اخیر  کارفرمای پتروپارس بوده است، یعنی از جایگاه و موضع پیمانکاری به موضع کارفرمائی جابجا شده بودند.  
  5. آنچه که طرف مناظره در کلیپ مورد بحث مطرح می کند ناظر بر ورود مجدد توتال به موضوع پارسجنوبی بعد از امضاء برجام است. طرح توسعه فاز 11 پارسجنوبی در تیرماه 1396 یعنی 20 سال بعد از قرارداد فازهای 2و3 ، به کنسرسیومی به رهبری شرکت توتال واگذار شد که با خروج ترامپ از برجام شرکت توتال از انجام تعهدات خودداری کرد و توسعه این فاز تاکنون بلاتکلیف مانده است. بنابراین ممکن است که این گفته صحیح باشد که در ابتدای توسعه میدان توتال اطلاعاتی از میدان را در اختیار شرکت ملی نفت (یا شرکتهای تابعه) قرار داده، اما در زمان بازگشت توتال  در 20 سال بعد حدود 18 فاز به بهرهبرداری رسیده بوده و وضعیت میدان تغییرات بسیار زیادی داشته است و همانطور که مناظره کننده عنوان می کند اطلاعات روزآمد میدان در اختیار شرکت توتال قرار گرفته است.
     
    اما نکته بسیار مهم و کلیدی که مرحوم مهندس ترکان به عنوان فردی که حدود 6 سال در سمتهای عالی مرتبط با میدان گازی پارسجنوبی فعالیت داشته و بعد از آن چندین سال هم معاونت برنامهریزی وزارت نفت را بر عهده داشته است مطرح میکند آن قسمت از فرمایش ایشان است که می گوید: "ابتدا تصور میشد که توسعه این میدان در سه فاز است و اصلا نمیدانستیم زیر زمین چه خبر است و توتال (در چارچوب قرارداد توسعه فازهای 2و3) اقدام به لرزه نگاری سه بعدی کرد و بعد از این با ارئه نتایج لرزه نگاری توتال پیبردیم که ابعاد این میدان ده برابر تصور اولیه ما است " . البته درست است که مرحوم ترکان از واژه نمیدانستیم استفاده میکنند ولی در واقع ایشان در آن زمان و در ابتدای کار توسعه میدان، در صنعت نفت مسئولیتی  نداشتند و در واقع فرمایششان آشکار می کند که آغاز توسعه میدان حتی بدون انجام مطالعات کامل اکتشافی و بدون هیچ شناخت جامعی از میدان بوده است این گفته یک یادگار تاریخی از ایشان است و این همان چیزی است که از ابتدا بسیاری از کارشناسان عنوان میکردند و دیوار کجی است که در توسعه میدان گذاشته شده است و نتیجه آن فاز بندی نادرست میدان و عدم تحقق اهداف تولید خصوصا در فازهای جدیدتر میباشد.
    توسعه میدان پارسجنوبی بر مبنای یک شناخت بسیار ابتدائی از میدان و مطالعات اولیه اکتشافی آغاز شد و اگر هم مطالعه اکتشافی کاملتری انجام شد سالها بعد از شروع توسعه میدان بود.
    در ابتدای توسعه این میدان و بسیاری از میادین دیگر، افراد دلسوز (و از جمله نگارنده) هشدار میدادند که برنامه جامع تفصیلی توسعه یک میدان  (MDP) باید بر مبنای انجام کلیه مراحل اکتشافی(شامل لرزه نگاری سه بعدی)، حفر چاه های اکتشافی و تحدیدی و توصیفی و انجام مطالعه شبیهسازی میدان و متعاقب شناخت کامل میدان طراحی شود و این اقدام هم یک امر حاکمیتی است و هم بدون آن خصوصا در زمان عقد قرارداد باشرکتهای خارجی امکان این که این شرکتها حسب منافع خودشان طرح توسعه دقیق و درستی را پیشنهاد ننمایند بسیار زیاد است و خصوصا در میدان مشترک که شرکت خارجی در آنسوی آن نیز منافع دارد نگرانی بیشتر میشود.  کما این که هنوز تولید میدان در فازهای 2و 3  که توسط توتال توسعه داده شده است بعد از بیست و چند سال بیشترین تطبیق را با طراحی و هدف تولید فازها دارد در صورتی که در فازهای جدیدتر میدان، فاصله تولید محقق شده با اهداف تولید اولیه بسیار زیاد است و در بعضی فازها به کمتر از 70در صد رسیده است در صورتیکه میزان تاسیسات و تجهیزات نصب شده در این فازها و به عبارتی هزینه این فازها معادل همان فازهای اولیه بوده است. این که بازدهی هر فاز متناسب با هزینههائی که انجام شده است نمیباشد نوعی اتلاف منابع و سرمایه ملی است که ناشی از همان عدم انجام مطالعات جامع اولیه است.


 
 

و حالا توتال دوباره آمده بود که با گرفتن اطلاعات کامل میدان و اطلاعات عملکرد فازها و چاههای آن ظرف بیست سال گذشته،  در کنار توسعه فاز 11 ، پیشنهاداتی را برای مدیریت بهینه و برداشت بهینه از میدان ارائه نماید یعنی به عبارتی آب رفته را به جوی بازگرداند در حالی که مدیریت صحیح میدان نفتی یا گازی از همان ابتدای کار و با طراحی دقیق و اصولی طرح جامع و تفصیلی توسعه میدان آغاز میگردد. کما این که هر برنامه توسعهای در هر بخش کشور نیز نیازمند طراحی طرح جامع و تفصیلی در آن بخش است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۰۰ ، ۱۶:۰۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۷
سید غلامحسین حسن‌تاش
تاریخ انتشار:چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392      11:17
دوحه چگونه به قدرت اقتصادی - سیاسی بدل شد؟

سود کلان قطر از غفلت ایران

دکتر غلامحسین حسنتاش،‌ استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل انرژی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به برداشت قطر از میدان مشترک نفتی با ایران معتقد است غفلت ما از ذخایر مشترکمان تنها منجر به این شده است که سهممان را از دست بدهیم و رقبای ما سهم ما را ببرند و بخشی از آن را علیه خود ما هزینه کنند

دیپلماسی ایرانی:  هفته گذشته عکسی از ملاقات اوباما و امیر قطر در سایت دیپلماسی ایرانی منتشر شده بود که زیر آن نوشته شده بود «اتحاد علیه بشار». دیدن این عکس واقعا دلگیر کننده بود. چرا؟

کشور قطر جزیره ای کوچک با حدود یک ملیون نفر جمعیت به یمن وضعیت سیاسی ایران به چه سطحی رسیده است! وضعیت ایران موجب شده است که قطر سهم مسلم ما از میدان مشترک پارس جنوبی در دو لایه گازی و نفتی را ببرد و غرب هم با توجه به روابطش با ایران ترجیح بدهد که نفت و گاز این میدان مشترک را از آن طرف استخراج کند. اگر وضعیت سیاست خارجی ایران چنین نبود، شرکت های و سرمایه گذاران خارجی استخراج این منابع را از سمت کشور بزرگ ایران با یک بازار بزرگ و ظرفیت جذبی بسیار عظیم تر از قطر ترجیح می دادند. اینک قطر به یمن در آمدی عظیم که عمدتا و عمدتا محصول یکه تازی در میدان مشترک است، به یک قدرت تاثیرگذار سیاسی و فرهنگی و اقتصادی تبدیل شده است؛ با چند کانال تلوزیونی تاثیرگذار بین المللی و یک سیاست خارجی فعال. آیا اگر شرایط ایران طور دیگری بود قطر و امارات و دیگران به چنین موقعیتی می رسیدند؟ آیا به نفع اینهاست که وضعیت سیاسی خارجی ایران متحول شود؟ آیا می توان به این کشورها به عنوان واسطه اعتماد کرد؟ آیا اینها وقتی احساس می کنند که قدم هائی به سمت حل مسائل بین المللی ایران برداشته می شود، خوشحال می شوند و بیکار می نشینند؟ آیا اینها حاضر نیستند که برای تداوم این وضعیت هزینه و تاثیرگذاری کنند؟ اینها سئوالات مهمی است که باید به آن پرداخت. بسیاری از کشورهای دیگر هم منافعشان به همین وضعیت گره خورده است. باید هوشیار بود.

اگر وضعیت سیاست خارجی ایران چنین نبود، شرکت های و سرمایه گذاران خارجی استخراج این منابع را از سمت کشور بزرگ ایران با یک بازار بزرگ و ظرفیت جذبی بسیار عظیم تر از قطر ترجیح می دادند. اینک قطر به یمن در آمدی عظیم که عمدتا و عمدتا محصول یکه تازی در میدان مشترک است، به یک قدرت تاثیرگذار سیاسی و فرهنگی و اقتصادی تبدیل شده است؛ با چند کانال تلوزیونی تاثیرگذار بین المللی و یک سیاست خارجی فعال. آیا اگر شرایط ایران طور دیگری بود قطر و امارات و دیگران به چنین موقعیتی می رسیدند؟

وضعیت و اقدامات قطر بسیار جالب و قابل بررسی و تامل است. (صرفنظر از ماجرای کمپ دیوید و کشور مصر)، قطر اولین کشور عربی بود که با اسرائیل روابطی را برقرار کرد و سعی کرد قبح رابطه داشتن با اسرائیل را در میان اعراب از بین ببرد و در طول سال های گذشته در بین کشورهای عربی بیشترین روابط را با اسرائیل داشته است. از سوی دیگر امیر قطر چند ماه پیش (آبان 91) اولین رئیس دولتی بود که به غزه رفت و کلنگ یک پروژه چند صد میلیون دلاری را بر زمین زد. شبکه تلوزیونی الجزیره متعلق به دولت قطر، تریبون القاعده بوده و همیشه اولین منتشر کننده اخبار و بیانیه های القاعده بوده است و نوارهای ویدئویی سران القاعده و طالبان از این شبکه پخش شده است. طالبان افغانستان در دوحه قطر دفتر دارند و قطر واسطه مذاکرات دولت کرزای و طالبان است. قطر ده ها میلیارد دلار به دولت محمد مرسی کمک مالی کرده است و نیز سعی کرده است با کمک های مالی خود، حماس را از حمایت های ایران بی نیاز نموده و بین حماس و ایران جدایی بیفکند.

به راستی نقش قطر در خریدن و کنترل جریانات سلفی چیست؟ آیا قطر به دنبال این نیست که نوعی همسوئی میان غرب و اسرائیل و سلفی ها علیه هلال شیعی شکل دهد؟ آیا جریانات مختلف سلفی آن میزان تحرک و فعالیتی که بر علیه شیعیان داشته اند بر علیه صهیونیست ها و یهودیان داشته اند؟  بنظر می رسد این سئوالات نیاز به تامل بیشتر را ضروری می کند.

چند سال پیش بخصوص بدنبال بعضی همکاری های غیر مستقیمی که میان ایران و امریکا بر سر سامان دادن به مسائل عراق و افغانستان بوقوع پیوست، بسیاری از امریکائی ها داشتند به این نتیجه می رسیدند که اصولا پتانسیل کنار آمدنشان با جهان شیعه بیشتر از جهان اهل سنت است و این چیزی بود که عرب ها را نگران کرد و بنظر می رسد که بعد از آن لابی عرب ها و خصوصا قطری ها احساس خطر کردند و فعال شدند که این تلقی و جهت گیری را تغییر دهند. به راستی اگر ایران در شرایطی بود که حق و سهم خود را از میدان مشترک برداشت کند، قطری ها توان تامین مالی چنین تحرکاتی را می یافتند؟

غفلت ما از ذخایر مشترکمان تنها منجر به این شده است که سهممان را از دست بدهیم، متاسفانه امروز رقبای ما سهم ما را می برند و بخشی از آن را علیه خود ما هزینه می کنند. /16


لینک در سایت دیپلماسی ایرانی:

http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1915704/%D8%B3%D9%88%D8%AF+%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86+%D9%82%D8%B7%D8%B1+%D8%A7%D8%B2+%D8%BA%D9%81%D9%84%D8%AA+%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.html

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۰۴
سید غلامحسین حسن‌تاش
نقد حسن‌تاش بر عملکرد صنعت نفت: 
 
وعده گازی احمدی‌نژاد محقق نشد 
 

 

فرزانه طهرانی: «بدون شک در تمام شاخص‌های عملکرد صنعت نفت از برنامه عقب‌تر هستیم.» این بخشی از انتقادات «سیدغلامحسین حسن‌تاش» عضو انجمن اقتصاد انرژی ایران به عملکرد پارس جنوبی است. او درعین‌حال وعده اخیر رییس‌جمهوری در خصوص دوبرابر شدن برداشت گازی تا پایان دولت دهم را غیرممکن دانسته و آن را یک تبلیغ انتخاباتی می‌داند. حسن‌تاش که عضویت هیات علمی - پژوهشی و تدریس در دانشگاه را نیز در کارنامه خود دارد معتقد است عملکرد دولت نهم و دهم با عملکرد دو دولت قبل از آن در پارس ‌جنوبی به هیچ وجه قابل قیاس نیست و اصولا عملکرد این دولت با دولت‌های قبلی در زمینه عمران و توسعه در همه بخش‌های کشور قیاس مع‌الفارق است. او همچنین درباره برداشت 500‌هزار بشکه‌ در روز قطر از لایه مشترک نفتی و برداشت صفر ایران را به دولتمردان هشدار می‌دهد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

خبر جدیدی که آقای «احمدی‌نژاد» در ارتباط با تولید پارس جنوبی اعلام کرد شاید بهانه مناسبی برای پرداختن به این میدان مشترک نفت و گاز باشد. به نظر شما وعده دوبرابر شدن برداشت گاز از این میدان تا پایان دولت دهم چقدر عملی است؟

به‌نظر من دوبرابر شدن برداشت از این میدان تا پایان دولت دهم قطعا غیرممکن است. فکر می‌کنم اینها بیشتر تبلیغات انتخاباتی است.

فکر نمی‌کنید عملی نشدن این وعده ممکن است تبدیل به یک ضدتبلیغ شود تا تبلیغات برای یک جناح؟

در بسیاری از موارد این نوع تبلیغات را انجام می‌دهند و هرکس در بخش تخصصی خودش می‌داند واقعیت‌ها چیست.

پیشرفت فازهای پارس جنوبی در این سال‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چرا دولت در چند ماهه آخر عمر خود تصمیم به توسعه برداشت از این میدان گرفته است؟

وضعیت پیشرفت پروژه‌های مربوطه در دولت‌های نهم و دهم بد بوده است و این در کنار برخی از نقطه‌ضعف‌ها و نمرات منفی در کارنامه این دولت، یک نقطه ضعف برای دولت است چون از دست‌دادن غیرقابل بازگشت منافع ملی است.

از آنجا که تحریم‌ها حضور پیمانکاران خارجی در این میدان را روزبه‌روز کمتر کرده است؛ داخلی‌ها سعی در ربودن گوی سبقت از یکدیگر دارند و هر روز هم شاهد افزایش قراردادهای شرکت‌های داخلی هستیم. صرف‌نظر از اینکه پیمانکاران داخلی دارای چه میزان توانایی برای انجام پروژه‌ها هستند، آیا در شرایط فعلی کشور، توسعه میدان پارس‌ جنوبی جزو طرح‌های اولویت‌دار است؟

بدون‌شک با هر منطقی توسعه میدان مشترک گازی پارس‌ جنوبی مهمترین اولویت صنعت نفت ایران بوده و تا رسیدن به حد تولید مطلوب خواهد بود. تغییرات مکرر مدیریتی در سطح صنعت نفت، به‌کارگیری برخی مدیران ضعیف، عدم تخصیص منابع مالی لازم موجب تاخیر در اجرای فازهای تکمیلی شده است.

یکی از اقداماتی که دولت در این سال‌ها در دستور کار قرار داده همکاری با کشورهایی چون ونزوئلا در پروژه‌های پارس جنوبی است. به‌نظر شما این همکاری‌ها چقدر بر بهبود روند فعالیت تاثیر خواهد داشت؟ تخصص نفتی این کشورها را چگونه می‌بینید؟

به‌نظر من اینها و بسیاری از قراردادهایی که در سوال قبل اشاره کردید، تبلیغاتی است وگرنه ونزوئلا در کار صنعت نفت خود هم مانده است کارجدی نخواهد کرد و متاسفانه این قراردادها می‌تواند یکسری مشکلات حقوقی هم برای هر دولت آتی که احیانا بخواهد برخورد منطقی‌تری با پروژه‌ها داشته باشد، ایجاد کند.

آقای «زنگنه» طی مصاحبه‌ای در مرور خاطرات دوره وزارتش عنوان کرد در یکی از سفرهایش به قطر، امیر این کشور گفته بود:«من به شما در حوزه فعالیت‌های پارس جنوبی حسادت می‌کنم.» در آن روزها برداشت ما از این میدان با کشور قطر برابری می‌کرد اما چندی پیش سازمان بازرسی از برداشت دوبرابری طرف قطری از این میدان مشترک خبر داد. این وضعیت چه آینده‌ای را برای سرمایه ملی ترسیم خواهد کرد؟

من نمی‌دانم امیر قطر در عالم دیپلماسی با چه نیتی این حرف را زده است. اما ما 10 سال از قطری‌ها در تولید گاز از این میدان عقب هستیم ضمن اینکه هرگز هم میزان تولیدمان به حد قطر نرسیده است و قطر از نظر تولید تجمعی شاید تا کنون بیش از سه برابر ما از میدان برداشت کرده باشد. بدون شک عملکرد دولت نهم و دهم با عملکرد دو دولت قبل از آن در پارس‌جنوبی قابل قیاس نیست و اصولا عملکرد این دولت با دولت‌های قبلی در زمینه عمران و توسعه در همه بخش‌های کشور قیاس مع‌الفارق است اما به‌نظر من در آن دوره‌ای هم که شرکـت‌های خارجی می‌آمدند و محدودیت‌ها کمتر بود و گرایش به توسعه وجود داشت، بخش قابل‌توجهی از انرژی و توان و سرمایه صنعت نفت صرف پروژه‌های بسیار کم‌اولویت‌تر و بعضا بی‌برنامه و غلط شد و گرنه پیشرفت پارس‌جنوبی می‌توانست بسیار بهتر باشد.

عدم برداشت ایران از لایه نفتی مشترک پارس جنوبی نیز وضعیت بدتری به‌بار آورده است درحالی که قطر با شتاب از این میدان در حال استخراج است. آیا بهتر نیست دولت اولویت خود را بر فراهم کردن زمینه‌های برداشت هرچه سریع‌‌تر از آن قرار دهد؟

میدان پارس‌جنوبی یک لایه نفتی مشترک دارد که وضع خوبی در آنجا نداریم چراکه هم‌اکنون قطری‌ها 450 تا 500‌هزار بشکه از آن برداشت می‌کنند در حالی که استخراج ما از آن صفر است. قطر این لایه را به‌نام میدان الشاهین می‌نامد و پیشرفته‌ترین فناوری‌ها را در آنجا به‌کار گرفته است، از فناوری چاه‌های افقی استفاده کرده است که بعضا چاه بعد از رسیدن به لایه و افقی شدن تا 10 کیلومتر در لایه به‌صورت افقی جلو رفته است. متاسفانه در طرف ما حتی مطالعات اکتشافی دقیقی هم روی این لایه نشده است اما چرایی آن بسیار مفصل است؛ روشن نبودن اولویت‌ها در صنعت نفت، تغییرات مدیریتی، روشن نبودن متولی کار و تصمیمات اشتباه مدیریتی، مثلا شرکتی که چنین پروژه مهمی را به‌عهده دارد یک دفعه تصمیم به‌خصوصی‌سازی آن یا واگذاری آن به بخش‌خصوصی می‌گیرد بدون توجه به اینکه خود این واگذاری یک تغییر و تحول است که می‌تواند افت و توقف ایجاد کند و به چنین پروژه مهمی لطمه بزند و جالب اینکه بعد هم به نوعی در واگذاری به متقاضی خلف وعده می‌شود و شرکتی که چنین پروژه مهمی را به‌عهده دارد سال‌ها بلاتکلیف ‌مانده و پروژه متوقف شده است.

با توجه به آنکه توسعه میادین در پارس‌جنوبی به عدد 29 فاز تا پایان برنامه پیش‌بینی شده؛ روند فعالیت در این سال‌ها چگونه بوده است؟ آیا با عقب‌ماندگی‌های کنونی به هدف برنامه خواهیم رسید؟

بدون‌شک در تمام شاخص‌های عملکرد صنعت نفت از برنامه عقب‌تر هستیم، در تولید نفت و گاز، در تزریق گاز به میادین نفتی برای افزایش بازیافت (و جلوگیری از افت تولید)، در جمع‌آوری گازهایی که سوزانده می‌شود و غیره. در هیچ‌یک از برنامه‌ها اهداف و شاخص‌های تعیین شده برای صنعت نفت محقق نشده و در برنامه چهارم وضع بدتر بوده است.

همواره یکی از تنگناهای اجرای پروژه‌ها کندبودن جریان نقدینگی عنوان شده، راه‌اندازی صندوق انرژی و اجرای طرح‌هایی مانند فروش اوراق این مشکل را تا چه حد از سر راه برداشته است؟

من نمی‌دانم صندوق انرژی چیست، تا حالا نشنیده‌ام، اما به ‌نظر من اولا تنها مشکل، مشکل مالی نبوده است و در صنعت نفت، تغییرات مدیریتی در این سال‌ها بیداد کرده است و همچنین اصولا اراده توسعه در هیچ بخشی و از جمله این حوزه وجود نداشته است و اگر هم مانوری داده در این حد بوده است که نسبت به عملکرد گذشته‌ها خیلی زیر سوال نرود، خصوصا در جایی مثل میدان مشترک پارس ‌جنوبی که رقیب دارد و سهم ما را برای همیشه می‌برد که به همین دلیل نمی‌شود هیچ مانوری هم نداد و اقدامات در حد مانور و نمایش است.

صرف درآمدهای حاصله از پارس جنوبی برای مقاصدی غیر از توسعه این میدان از جمله انتقادات تحلیلگران حوزه نفت است. دولت حضور شرکت‌های داخلی و خارجی را برای سرمایه‌گذاری در این بخش کافی می‌داند اما آیا بهتر نبود بخشی از درآمدهای نفتی در توسعه این میدان مشترک هزینه می‌شد؟

ببینید اصولا این دولت پایبندی کمتری به بودجه و قوانین آن داشته است حالا اگر در جاهایی هزینه کرد بودجه با مصوبات بودجه هماهنگ بوده نباید این را به حساب تعهد دولت به بودجه گذاشت. گزارشاتی که نشان می‌دهد دولت بیش از 50‌درصد تخلف بودجه‌ای داشته، شاهد بر این مدعای من است. اگر برخورد منسجم و سازمان یافته و درستی با پروژه‌های پارس جنوبی و با صنعت نفت وجود داشت به هرحال می‌شد توانایی‌های داخلی را تجمیع و کاری کرد، بسیار بیشتر از آنچه شده است. اما باید توجه داشت که الان یکی از بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین مشکلات تامین تجهیزات از خارج است که حتی اگر پول هم باشد به دلایل تحریم تامین آن ساده نیست.


 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۵۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۶:۰۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۳:۴۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۸۷ ، ۱۷:۲۹
سید غلامحسین حسن‌تاش