وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خلیج فارس» ثبت شده است

تعصب روی نام خلیج فارس خوب است اما ایکاش یک دهم تعصبی که روی نام داریم روی ذخایر خلیج فارس داشتیم. بارها نوشته و گفته ام که قطری ها تا کنون بیش از یک و نیم میلیارد بشکه از میدان مشترک نفتی برداشت کرده اند و روزانه بیش از سیصد هزار بشکه از آن تولید می کنند و چند ماه پیش هم با همین توتال ( رفیق ما) قرارداد بستند که بازهم تولید از آن را بالاببرند، و ما اخیرا چند بشکه ای تولید می کنیم ! بقیه میادین مشترک هم همینطور است کسی هم از بالا تا پایین ککش نمی گزد ولی برای نام خلیج فارس رگ گردنمان  می ترکد ، کلا در نام و هرچه جنبه شعار دارد گیر کرده ایم در حالی که به عمل کار براید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۶ ، ۲۲:۴۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

نسخه متنی را در لینک زیر مطالعه کنید:

http://hassantash.blogfa.com/post-313.aspx

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۴۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

امنیت عرضه انرژی و معمای خلیج فارس

 

  سرمقاله ماهنامه اقتصاد انرژی » تیر و مرداد 1382 - شماره 50 و 51

تأکید بیش از پیش کشورهای عمده مصرف‎کننده نفت و گاز بر برقراری و افزایش ضریب اطمینان امنیت انرژی بیانگر اهمیت نقش انرژی، بویژه نفت و گاز در اقتصاد جهان است. بررسی شرایط بازا نفت در 3-2  دهه گذشته نشان‎دهنده این واقعیت است که اصولاً مصرف‎کنندگان بزرگ نفت و گاز که قدرتهای بزرگ اقتصادی و سیاسی را نیز تشکیل می‎دهند باید در حفظ صلح و آرامش منطقه خاورمیانه و بویژه خلیج فارس کوشا باشند تا در عرضه نفت و گاز این منطقه خللی وارد نشده و در شرایط مساعد سرمایه‎گذاریهای لازم در صنایع نفت و گاز منطقه صورت گیرد اما با کمال تعجب برخی از این قدرتها (بویژه آمریکا و انگلیس) با اقدامات خود در طول سه دهه اخیر سعی در افزایش التهاب منطقه داشته و با دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم جنگ‎های ویرانگری را در منطقه خاورمیانه و خلیج‎فارس سبب شده‎اند به‎گونه‎ای که این منطقه علیرغم دارا بودن پتانسیل‎های فوق‎العاده عظیم نفت و گاز و هزینه‎های تولید اندک از ضریب ریسک بالا برخوردار گشته و سرمایه‎گذاران با احتیاط و محافظه‎کاری به طرح‎های آن می‎نگرند.

            کشورهای غربی از یکسو سعی دارند با استفاده از شیوه‎های مختلف منجمله توسل به زور نفوذ خود را در منطقه افزایش دهند و از طرف دیگر با اتخاذ سیاست کاهش وابستگی به منطقه خاورمیانه و خلیج فارس سعی دارند واردات نفت خود را از آن به حداقل ممکن کاهش دهند. آنان از یک‎سو با ناامن کردن منطقه نه تنها شرایط فعالیت‎های اقتصادی را دشوار می‎کنند بلکه در مواردی با اعمال تحریم‎های سیاسی مانع از توسعه طرحهای صنعت نفت در منطقه می‎شوند در حالیکه به راحتی در طرحهای پرهزینه سرمایه‎گذاری کرده و به توسعه صنعت نفت مناطق دیگر کمک می‎کنند. در واقع سئوال اصلی این است که چنانچه آنان قصد دارند وابستگی خود را از منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به حداقل ممکن کاهش دهند چرا روز به روز بر دامنه دخالتهای سیاسی ـ نظامی خود در منطقه افزوده و با تحریک حساسیت‎های خاص منطقه، آتش جنگ و ناآرامیها را بیش از پیش مشتعل می‎سازند؟

            چنانچه آنان آینده امنیت انرژی خود را با امنیت این منطقه در ارتباط می‎دانند بهتر است در جهت برقراری صلح و ثبات در منطقه حرکت نموده و کانون‎های بحران را که خود در ایجاد آن سهم بسزایی داشته‎اند به کانون‎های صلح و دوستی تبدیل نمایند و بجای حمایت‎های غیرمنطقی از دولتهای نامشروع و ضد بشری مساعی خود را در برقراری حکومتهای دموکراتیک بکار بندند تا آرامش و ثبات ریشه‎داری در منطقه حکمفرما شود.

            واقعیت این است؛ طرحهای نفتی که در خارج از منطقه خاورمیانه و خلیج فارس توسط کشورهای صنعتی مورد حمایت قرار می‎گیرند، تا جایگزین عرضه نفت و گاز این منطقه شوند در حد و اندازه‎ای نیستند که بتوانند جایگزین خاورمیانه و حتی خلیج‎فارس شوند بویژه آنکه روند شتابان رشد مصرف نفت و گاز نیز کار را برای کشورهای غربی دشوارتر کرده است به عنوان مثال آمریکا نهایت سعی و تلاش خود را بعمل آورده که واردات نفت خود را از خاورمیانه و خلیج فارس کاهش دهد اما از یکسو روند سریع رشد مصرف نفت این کشور که به مرز 20 میلیون بشکه در روز رسیده است فشار روزافزونی را بر دولتمردان این کشور تحمیل کرده و از سوی دیگر جایگزین‎های خلیج فارس اعم از منطقه آمریکای لاتین، کشورهای آفریقایی و منطقه خزر و روسیه رویهمرفته در اندازه‎ای نیستند که بتوانند از وابستگی آمریکا به منطقه خاورمیانه و خلیج فارس بکاهند. از طرف دیگر رویکرد این کشور به انرژیهای جایگزین و استفاده از نفت غیرمرسوم (نفت سنگین و شن‎های آغشته به نفت) به دلیل هزینه‎های فوق‎العاده آنها از یکسو و محدود بودن بازدهی آنان از سوی دیگر امکان جایگزینی را بسیار دشوار ساخته است.

            بدیهی است کشورهای غربی سعی دارند در اولویت نخست وابستگی خود را به نفت کاهش داده و در اولویت بعد نفت مورد نیاز خود را از مناطقی بجز خاورمیانه و خلیج‎فارس تأمین نمایند. اما سئوال اصلی این است که با اتخاذ این سیاست علی‎القاعده می‎بایست حضور سیاسی ـ نظامی آنان در منطقه کم‎رنگ‎تر شود در حالکیه بالعکس روز به روز شاهد افزایش دخالت‎های سیاسی نظامی آنان هستیم.

            نکته مهم دیگر اینکه علیرغم افزایش وابستگی کشورهای اروپایی و آسیایی (نظیر ژاپن، چین، کره و هند) به نفت و بویژه نفت خاورمیانه و خلیج فارس دخالتهای 
سیاسی ـ نظامی آنان همانند آمریکا در منطقه احساس نمی‎شود البته نیاز آمریکا نیز به نفت این منطقه قابل چشم‎پوشی نیست اما برخی از سیاستمداران آمریکایی نیز عقیده دارند که سربازان آمریکایی نباید در منطقه به بهای تأمین امنیت عرضه انرژی برای اروپا،‌ چین و ژاپن کشته شوند.

            در واقع اگر آمریکا در سیاست کاهش وابستگی خود به نفت خاورمیانه و خلیج‎فارس جدی باشد می‎بایست نقش سایر کشورهایی که به نفت این منطقه نیازمند هستند را پررنگتر نموده و بخشی از وظایف خود را به آنان تفویض نماید. درحالیکه بالعکس روز به روز شاهد افزایش تک‎روی‎های آمریکا در این منطقه هستیم.

 

کاهش وابستگی و چالش‎های پیش‎رو

براساس مطالعه‎ای که کمیسیون اروپایی اخیراً‌ انجام داده است، وابستگی جهانی به اوپک از 40 درصد کنونی به 60 درصد در سال 2030 افزایش خواهد یافت. در این برهه سوخت‎های فسیلی همچنان نقش تعیین‎کننده خود را حفظ خواهند کرد زیرا نفت همچنان به عنوان سوخت برتر سهم 34 درصدی را در بین انرژیهای دیگر به خود اختصاص خواهد داد. به دنبال نفت، زغال سنگ با سهم 28 درصدی قرار خواهد داشت. همچنین سهم گاز در سبد مصرفی انرژیها 25 درصد خواهد بود در حالیکه سهم انرژیهای دیگر اعم از انرژی اتمی و انرژیهای تجدیدشونده در مجموع انرژی مصرفی اروپا کمتر از 20 درصد خواهد بود.

            قابل توجه اینکه وابستگی به نفت خاورمیانه از 27 درصد فعلی به 46 درصد افزایش خواهد یافت. گروه European Commission Green در گزارشی اخطار نموده که اگر اقدامی صورت نگیرد در 30-20 سال آینده بجای 50 درصد کنونی 70 درصد نیازهای انرژی اتحادیه اروپایی از طریق واردات نفت تأمین خواهد شد. هم‎اکنون 40 درصد واردات نفت اتحادیه اروپایی از خاورمیانه و 40 درصد واردات گاز طبیعی از روسیه است. در این گزارش بر تغییر واقعی رفتار مصرف‎کنندگان با توجه بر نقش اقدامات مالیاتی در جهت هدایت تقاضا به سمت مصرف کنترل‎شده تأکید شده است.

            در این گزارش تصریح گردیده، به همان اندازه که نیاز بیشتر به نفت و گاز نگران‎کننده است، واردات آنها هم در حال افزایش است از اینرو یک مکانیسم قوی برای ایجاد ذخایر استراتژیک و پیش‎بینی مسیرهای جدید برای واردات الزامی است. از سوی دیگر انرژیهای سودده نظیر نفت و گاز و انرژی هسته‎ای می‎توانند منابع مالی توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را تأمین نمایند. براساس گزارش چشم‎انداز انرژی جهان که توسط آژانس بین‎المللی انرژی تهیه گردیده تقاضای جهانی نفت از 75 میلیون بشکه در سال 2000 به 120 میلیون بشکه در روز در سال 2030 خواهد رسید که در این برهه سهم اوپک از 38.4 درصد به 54.1 درصد و سهم تولیدکنندگان خاورمیانه‎ای اوپک از 28.1 به 42.9 درصد افزایش خواهد یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۸۲ ، ۲۳:۰۳
سید غلامحسین حسن‌تاش