وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۱۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است


نسخه شنیداری سخنرانی آقایان  سید غلامحسین حسن تاش و دکتر فرشاد مومنی تحت عنوان: 
قیمت حامل های انرژی: واقعیت ها و جو سازی ها

 

🔹 کانال موسسه مطالعات دین و اقتصاد
🆔 @dinoeqtesad

🔹اینستاگرام موسسه مطالعات دین و اقتصاد
🆔 din_o_eqtesad

🔹 تلگرام نشر نهادگرا
🆔 @nashr_nahadgara

🆔 @nahadgara_admin

 

 

دریافت
حجم: 94.8 مگابایت

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۳۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

مهمترین اولویت های صنعت نفت (یادداشتی در روزنامه ایران )

با پایان برگزاری سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری و مشخص شدن نتیجه آن، اکنون این سوال مطرح است که چه کارهایی از دولت های قبل باقی مانده و چه اقداماتی باید در دستور کار قرار بگیرد؟ اگر فقط صنعت نفت را مدنظر قرار دهیم، نیازهای انرژی در دولت سیزدهم چیست؟

به نظر می رسد، مواردی که باید انجام می شد و حالا نیز باید در این دولت مورد توجه قرار بگیرد، متعدد است که بعضی از مهمترین آنها به ترتیب اولویت در ادامه می آید:

  1. اجرای ماده 12"قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور" مصوب اردیبهشت 1394 که عمدتا معطوف به ارتقاء بهره وری و بهینه سازی تولید و مصرف انرژی بود. به نظر من اجرای  این قانون  یکی از مهمترین فوریت های کشور است. البته انتظار می رفت که دولت یازدهم و دوازدهم به این مساله توجه بیشتری داشته باشند؛ خصوصا که این قانون از قبل هم به این دولت به ارث نرسیده و یا تحمیل نشده بود. به عبارتی، ابتکار این دولت بود و قبلا هم در مصوبات دیگری در ابتدای این دولت آمده بود و در این قانون تجمیع شد. اما میزان تحقق احکام  این ماده بسیار اندک است.
  2. تعیین تکلیف شرکت ملی صنایع پتروشیمی. با توجه به این که طبق سیاست‌های ابلاغی اصل 44 قانون اساسی دولت و وزارت نفت  دیگر نمی توانند در توسعه پتروشیمی سرمایه گزاری کنند، این شرکت باید به یک ستاد یا دستگاه حکمرانی تغییر وضعیت پیدا می کرد که بتواند برای آینده صنعت پتروشیمی کشور و تکمیل زنجیره ارزش آن سیاست گزاری و برنامه ریزی کند و وضعیت صنعت را هدایت و نظارت کند.
  3. توجه جدی تر به مخازن مشترک خشکی و دریایی و خصوصا لایه نفتی پارس جنوبی که قطری ها تاکنون نزدیک یک میلیارد و پانصد میلیون بشکه از آن استخراج کرده اند. خصوصا در فاصله روی کار آمدن دولت در سال 92 تا خروج ترامپ از برجام فرصتی ارزشمند برای اینکار بوجود آمده بود که در جهت تنظیم قرارداد آی پی سی از دست رفت.
  4. تعیین تکلیف فاز 11 پارس جنوبی که بعد از بد عهدی شرکت توتال به نوعی بلاتکلیف مانده است.
  5. جمع آوری گازهای سوزانده همراه نفت در سطح مناطق نفت خیز جنوب و خاموش کردن مشعل‌های فراوانی که در پارس  جنوبی می سوزند و مواد ارزشمندی را می‌ سوزانند  و محیط زیست را آلوده می کنند.
  6. اجرای تعهدات قانونی از جمله تعهدات قوانین برنامه های پنج ساله در مورد تزریق گاز کافی به منظور بهره برداری بهینه از میادین نفتی و تضمین تولید صیانتی .
  7. تعیین تکلیف طرح ها و پروژه هایی که از اول مطالعات درستی نداشته اند و به همین دلیل نیمه تمام مانده و به مرکز هزینه بی بازده تبدیل شده اند، مانند طرح پالایشگاه های هشت گانه سیراف، پروژه ایران ال ان جی ، خط لوله اتیلن مرکز و غیره.
  8. تقویت بخش های رگولاتوری و کنترل و نظارت در صنعت نفت به منظور کنترل و نظارت دقیق تر بر پالایشگاه ها و پتروشیمی های واگذار شده خصوصا از نظر رعایت استانداردهای تعمیر و نگهداری و ایمنی جهت جلوگیری از سوانح در این تاسیسات که متاسفانه رو به تزاید بوده است.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۳۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

اقدام و سخن شک برانگیز یک عضو مجمع تشخیص مصلحت

روز گذشته آقای علی آقامحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک اقدام شبهه برانگیز در آئین بهره برداری از پارک به اصطلاح نوآوری و فناوری صنعت نفت شرکت کردند و سخنان عجیبی را اظهار نمودند.

اما چرا شک برانگیز!  زیرا  تشکیلاتی یا به باور من دکانی که جناب آقامحمدی در افتتاح آن شرکت کرده اند دکانی است که در آخرین ماه های وزارت بیژن زنگنه تاسیس شده است و جناب زنگنه خود و همه هم تیمی های خود را در ارکان آن گنجانده اند و در اساسنامه آن قید کرده اند که دوره حضور خودشان و دوستانشان در این تشکیلات برای مدت نامحدود است. جالب است که تقریبا هیچ یک از افرادی که از میان مدیران فعلی  وزارت نفت برای مدت نامحدود به عنوان ارکان این تشکیلات تعیین شده اند مطلقا صبغه و سابقه فعالیت  های علمی و پژوهشی ندارند.

کسانی که از سوابق برخورد جناب زنگنه در دو دوره وزارتشان با دانش و پژوهش و نهادهای علمی و پژوهشی صنعت نفت مطلع هستند و ترکیب منسوبین و منصوبین جناب زنگنه را در این دکان جدید می بینند هرگز باور نمی کنند که این اقدام تلاشی در جهت ارتقاء علم و فناوری باشد. البته ایشان در برخورد با نهادهای علمی خارج از صنعت نفت هزینه هایی کرده اند و قراردادهائی بسته اند که مطلعین از چگونگی و مکانیزم کنترل و نظارتی آنها و مطلعین از روش های تطمیعی جناب زنگنه، خوب میدانند که اهداف واقعی آن چه بوده است.

جالب است که بدستور زنگنه در واپسین لحظات وزرات،  یکی از بهترین زمین ها و در واقع باغات  صنعت نفت در قیطریه تهران و نیز تاسیساتی پوششی در جنوب تهران در اختیار این دکان قرار گرفته است و پیشاپیش مبالغ عظیمی هم بودجه و اعتبار از منابع صنعت نفت به آن تخصیص یافته است که لابد تا مدت نامحدود برای آقایان کفایت داشته باشد!  این در حالی است که به اندازه کافی نهادها و ارگان های پژوهشی و فناوری و نوآوری در صنعت نفت وجود داشته و دارد که خیلی از آنها را جناب زنگنه با ایجاد مضیقه های مالی به مرز تعطیلی و بحران کشیده اند.

با این اوصاف از نهادهای بازرسی و نظارتی و از دیدهبانان شفافیت و مبارزه کنندگان با پولشوئی و فساد و اختلاس انتظار می رود که بررسی کنند که در شرایطی که همه سرگرمند و در هیاهوی انتخابات به سر می برند چه اتفاقاتی در صنعت نفت در حال رخ دادن است و نیز باید بررسی شود که نقش عضو مجمع در این میان چیست؟ آیا ایشان که گویا در امور مختلف نفت نیز دخالت داشته و دارند، بی اطلاع فریب خورده اند یا خدای ناکرده قرار است بعد از تغییرات دولت و وزارت نفت با حمایت و فشار و مصلحت تشخیصی ایشان این دکان در دستان زنگنه و اعوانش باقی بماند!! و مدیران بعدی صنعت نفت علاوه بر ویرانه ای که به ارث می برند تحت فشارهای حاشیه ای ایشان هم قرار گیرند.

نکته جالب دیگر این که جناب علی آقامحمدی در سخنانشان در این مراسم بار دیگر ادعا های بیژن زنگنه را در مورد امکان رساندن ظرفیت تولید نفت کشور به 6.5 میلیون بشکه در روز تکرار فرمودند بدون این که از جناب زنگنه جویا شوند که چرا خود ایشان در دوره وزارتشان و در حالی که در سال 92 به مجلس گفته بودند حتی در صورت تداوم تحریم ها ظرفیت تولید نفت دو میعانات را به 5.7 میلیون بشکه در روز خواهند رساند، اقدامی برای تحقق این ارقام ادعائی نکرده اند. از آنجا که نگارنده اخیرا در مورد موهومی بودن ادعاهای 6.5 میلیون بشکه ای زنگنه به تفصیل نوشته ام در اینجا بسط بیشتری نمی دهم و خواننده محترم را به آن نوشته ارجاع میدهم.

اما حداقل در این مورد جناب آقامحمدی نشان دادند که فریب خورده ادعاهای زنگنه نیستند چراکه ایشان که کوچکترین تخصصی در زمینه مسائل نفت ندارند، در سخنانشان چند خال بالاتر از زنگنه زدند و گفتند "تحقیقات دیگری امکان تولید 7.4 میلیون بشکه در روز را اثبات کرده است" ، معلوم نیست زنگنه و حامیان ایشان با چه انگیزه هائی این موهومات را در کشور رواج می دهند و چه اهدافی را در نظر دارند اما  جناب زنگنه و به طریق اولی جناب آقامحمدی باید هرچه زودتر مطالعات مورد ادعایشان را منتشر نمایند که مورد نقد و بررسی متخصصین و کارشناسان و مطلعین قرارگیرد و چنین مطالعاتی  علی القاعده باید مبتنی بر یک بررسی میدان به میدان و مخزن به مخزن باشد و مبتنی بر اطلاعات بسیار گسترده اکتشافی و زمین شناسی و مهندسی مخازن نفتی باشد.

در هر حال در اینجا هم از مراجع نظارتی و حکومتی انتظار است که مطالعات ادعائی این آقایان را طلب کنند تا توسط دانشگاه ها و مراکز ذیصلاح بررسی شود و در غیراینصورت اگر چنین مطالعاتی در میان نباشد شبهه نوعی فریبکاری برای منحرف کردن مسیر اقتصاد کشور و افکار عمومی و خصوصی به ذهن متبادر میشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۰ ، ۱۳:۱۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

در اینجا ابتدا متن کامل مصاحبه با سایت جی پلاس آورده شده و بدنبال آن متن گزارش جی پلاس از این مصاحبه که قدری خلاصه تر و فشرده تر است

 

سوال 1: آقای بیژن زنگنه وزیر نفت در مراسم امضاء تفاهم نامه انجام مطالعات توسعه میدان آزادگان گفت . ما به‌راحتی می‌توانیم به تولید روزانه ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت دست یابیم و این رقم هدف عجیب و غریبی نیست، نظر شما در این مورد چیست؟

پاسخ1- در این زمینه چند نکته را باید اشاره کنم:

 اول این که اگر به تعبیر ایشان این کار اینقدر راحت است ایشان که از سال 1376 تا کنون جمعا دو دوره هشت ساله وزیر نفت بوده اند و از همان اول هم این حرف ها  را می زدند چرا در این مورد اقدامی نکردند و ظرفیت تولید نفت خام ایران هرگز از حداکثر 4.2 میلیون بشکه فراتر نرفت. در دوره قبلی وزرات ایشان که شرایط بین المللی هم کاملا مساعد بود. در دوره دوم وزارت هم ایشان در مجلس گفتند حتی در صورت تداوم تحریم ها میتوانیم تا سال 96 ظرفیت تولید نفت و میعانات را به 5.7 میلیون بشکه برسانیم که معنایش این بود که ظرفیت تولید نفتخام باید 4 سال پیش  به حدود 4.7 تا 5 میلیون بشکه می رسید اما ایشان حدود دوسال فرصت بعد از برجام که خیلی کارها می شد کرد را  در مسیر  طراحی یک فرمول جذاب برای آوردن شرکت‌های بزرگ نفتی تلف کردند و جلوی هر اقدامی که می شد در جهت توسعه میادین انجام داد را گرفتند که راه را برای آوردن شرکت های بزرگ باز کنند، در صورتی که می شد از توان داخلی و همکاری شرکت های کوچک و متوسط خارجی دارای فناوری و تخصص که  به همان شرکت‌های  بزرگ هم سرویس می دهند استفاده کرد و امکان ورود تجهیزات مورد نیاز هم بود و می شد خیلی کارها را پیش برد . در این جلسه اشاره می کنند که حضور شرکت‌های اکتشاف و تولید داخلی آرزوی ایشان بوده در صورتی که واقعیت این است که ایشان تا مجبور نشد به شرکت های داخلی میدان نداد.

 دوم این که ایشان احتمالا در جریان نیستند که کنسرسیوم در رژیم گذشته، رساندن تولید ایران به 8 میلیون بشکه را به شاه پیشنهاد داده بود و کارشناسان و متخصصان ایرانی آن روز ثابت کردند که این هدف تولیدی به راحتی امکان پذیر نیست و این به ذخائر ایران لطمه می زند و برنامه به هدف 6 میلیون بشکه کاهش پیدا کرد و آن هدف هم مدت کوتاهی محقق شد. از ابتدای انقلاب  تاکنون هم نزدیک 53 میلیارد بشکه از ذخائر نفتی ایران و از بهترین و پر بازده ترین میادین کشور برداشت شده است و ما اکتشاف قابل توجه نفتی جدیدی نداشته ایم و بیشتر اکتشافات جدید گازی بوده است و  اگر هم داشته ایم هرگز مانند میادین عظیمی که عمده تولید نفت ما از آنها حاصل شده نبوده اند. البته در مورد اکتشافات نفتی خصوصا در دوره های ایشان با هر انگیزه ای تبلیغات خلاف واقع زیاد شده است مثلا با تکمیل هر مرحله اکتشافی یک میدان نفتی که اکتشاف اولیه آن در قبل از انقلاب صورت گرفته بوده وانمود شده که یک اکتشاف جدید است. از این 53 میلیارد بشکه حدود 37 میلیارد بشکه مربوط به همین 24 سالی است که ایشان این مکررات را تکرار می کنند آیا می توانند نشان دهند که در این دوره دقیقا همین میزان ذخائر  نفت  قابل بازیافت را جایگزین کرده اند. شاید آن قصه های دوران کودکی که یک دیگی بود که هر چه از آن بر می داشتند کم نمی شد در ذهن ایشان حک شده است.

سوم این که ذخائر نفتی عراق تقریبا برابر با ایران است و در 42 سالی که ما 53 میلیارد بشکه تولید کرده ایم عراق به دلیل مشکلاتی که در دوره های مختلف داشته است، حدود 33 میلیارد بشکه تولید کرده است یعنی در سال های 2009 و 2010 میادین عراق بسیار بکر تر از ایران بوده است . در این سال ها عراق با دست باز و بدون محدودیت های ادعائی جناب زنگنه، با تمام شرکت‌های نامی و بزرگ امریکائی و اروپائی و  چینی و خلاصه تمام مدعیان فناوری، برای توسعه میادین مختلف خود قراردادهای جذابی منعقد کرد و طبق وعده‌هائی که این شرکت‌ها داده بودند قرار بود تولید نفت عراق حداکثر  در سال 2017  به 10.5 تا 11 میلیون بشکه در روز برسد ولی الان که در سال 2021 هستیم همانطور که جناب زنگنه خودشان در این صحبت اشاره کرده‌اند تولید نفت عراق در حدود 5 میلیون بشکه در روز است و این کارنامه شرکت‌های نامی نفتی است که ایشان همیشه آرزوی عقد قرارداد با آنها را داشته و دارند و بسیاری از فرصت‌ها را در مسیر آن ذبح کردند. و حالا هم در دقیقه 90 وزارتشان تازه به فکر انجام مطالعات توسعه میدان آزادگان افتاده اند.

چهارم این که در هرحال ایکاش وزیر محترم بعد از 16 سال وزارت گسسته و 24 سال تکرار این فرمایشات، یک طرح جامع یا نقشه راه توسعه میادین هیدروکربنی و از جمله میادین نفتی را از خودشان بجا می گذاشتند  که در آن اولویت‌های توسعه میادین و پتانسیل‌های میادین برای توسعه شامل تولید اولیه و ثانویه، میزان سرمایه گزاری مود نیاز برای هر مورد و سایر موارد لازم مشخص شده بود که طبق آن به ریز و بصورت مستدل به این اعداد می رسیدند و حداقل بر روی کاغذ این اعداد را از توهم به برنامه تبدیل می کردند.

سوال 2- آقای زنگنه گفتند: رسیدن به تولید 6.5 میلیون بشکه وابستگی نمی آورد و نیز فقط قدرت اقتصادی را اضافه نمی کند بلکه قدرت امنیتی و سیاسی کشور را هم بالا می برد. نظر شما چیست.

پاسخ2- البته طبیعی است که جناب زنگنه دانشی در زمینه مباحث توسعه اقتصادی و اقتصاد ندارند و با ادبیات جهانی مباحثی مثل نفرین منابع  و بیماری هلندی و غیره آشنا نیستند ولی بعید است بعنوان کسی که با سابقه ترین وزیر در کشور است از تجربه آسیب های درآمد نفت خصوصا در ساختار توسعه نیافته ایران کاملا بی اطلاع باشند.  بهتر است ایشان تجویزهای اقتصادی برای کشور نکنند و توصیه می کنم بعد از فراقت و فراغ از وزرات، حداقل سند "خلاصه مطالعات طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور" که توسط دوستان و بعضی مشاوران سابق ایشان در سال 1382 منتشر شده است را  در این رابطه مطالعه کنند.  اما در مورد تاثیر تولید نفت بر قدرت امنیتی و سیاسی به فرض این که این حرف درست باشد علی القاعده توجه ایشان به قدرت صادراتی و نفوذ در بازار است که در اینصورت سوالات بسیار جدی در عملکرد ایشان مطرح است.  امروز دیگر همه دست اندرکاران انرژی متفق القول هستند که شاخص شدّت انرژی و بهره وری انرژی در ایران بسیار نامطلوب است و پتانسیل عظیمی برای آزاد کردن انرژی برای صادرات از طریق ارتقاء بهره وری وجود دارد من حداقل در دو دهه قبل مقالات زیادی در این مورد داشته ام و در ارائه ای در اطاق بازرگانی در سال 96 نشان دادم که ما پتانسیل آزاد کردن انرژی به میزان 2.5 میلیون بشکه در روز را داشتیم که حرکت به سمت آن می توانست یک نهضت اقتصادی ایجاد کند، شغل ایجاد کند، آلایند های زیست محیطی را در حد قابل توجهی کاهش دهد و به همین دلیل از حمایت های بین المللی نیز  برخوردار شود و از سال 92 مصوبات قانونی قوی ای هم برای اجرای این مساله داشته ایم که در "قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقاء نظام مالی کشور"  که در سال 1394 تصویب شد، تجمیع شده است و بیشترین مسئولیت آن با وزرات نفت بوده است اما کارنامه عملکرد وزارت نفت در این زمینه نزدیک به صفر است ، بگذریم از حجم عظیمی از هیدروکربن ها که در خود صنعت نفت می‌توانست جمع آوری و صادر شود ولی به همت جناب زنگنه و تیمشان سوزاندده شد. چطور ایشان خود را دلسوز کشور می داند و به ین موارد نمی پردازد.

سوال 3- آقای زنگنه در مورد افزایش تولید نفت گفتند:  مهم مدیریت و فناوری است و در قسمت دیگری هم از اهمیت ضریب بازیافت و تولید صیانتی گفتند. نظر شما چیست؟

پاسخ3- قطعا مدیریت و فناوری مهم است اما با توجه به سوابق گفته های ایشان به نظر می رسد دوباره ایشان می خواهند به نیاز به شرکت های بزرگ بین المللی برای دسترسی به فناوری ارجاع دهند و من فقط این را تکرار می کنم که امروز دیگر  فناوری و حتی مدیریت پروژه های توسعه میادین  فقط در اختیار شرکت های بزرگ نیست. قبلا هم اشاره کرده ام که کمتر شرکتی  از شرکت های نامی گذشته در توسعه منابع نفت شیل ایالات متحده که پیچیده تر از توسعه میادین متعارف می‌باشد، حضور دارند.

 اما در مورد ضریب بازیافت و تولید صیانتی یک عامل بسیار مهم  و  کلیدی که ایشون هرگز به آن اشاره نمی کند مقوله تزریق گاز کافی به میادین نفتی است که من در این مورد در مرداد 95 در یادداشتی در روزنامه شرق با تفصیل بیشتری توضیح داده ام دلیل نپرداختن ایشان به این مساله نیز روشن است و آن ضعف دهشتناک عملکرد ایشان در این زمینه در هر دو دوره است . من از کسی که به تزریق گاز  که تجربه جهای است بها نمی دهد، نمی توانم باور کنم که واقعا در این موارد دلسوزی دارد.

سوال4- به فرض امکان رساندن ظرفیت تولید نفت به 6.5 میلیون بشکه ، آقای زنگنه می گوید که برای این در جهان بازار وجود دارد و نگویند وجود ندارد . نظر شما چیست؟

پاسخ 4- من در اینجا نمی خواهم بگویم بازار وجود  دارد یا ندارد اما با توجه به این سوال شما و سوال قبل تر شما در مورد رابطه نفت با امنیت و سیاست. چیزی که جالب است این است که فردی که چند دهه در بخش نفت و انرژی مسئولیت داشته و در دوره کنار بودن هم در باشگاه نفت و نیرو بوده و در دانشگاه انرژی درس می داده اینقدر از جهان انرژی کم اطلاع است و اطلاعاتش اصلا روزآمد نیست و در این مورد هم چنین است. جهان انرژی به کلی تغییر کرده است الان سبد انرژی جهان با کمک فناوری‌های نوین بسیار متنوع شده است و آستانه اقتصادی شدن تولید انواع انرژی مشخص شده است تحولات و نگرانی های زیست محیطی هم صحنه را تغییر داده است در مورد خود نفت و گاز نیز پدیده نفت و گاز شیلی تحول ایجاد کرده است و همه اینها بررسی بازار را بسیار پیچیده تر کرده است. البته شاید همیشه نفت بتوان فروخت اما با چه قیمتی و چه شرایطی بحث است. ضمن این که بخش دیگری ازصحبت های خود ایشان در همین جلسه پارادوکس ایجاد می کند . ایشان آنجا که می خواهند دولت آینده را تشویق و ترغیب به رفتن به سمت افزایش تولید بکنند می گویند که "زمان زیادی طول نمی کشد که کنوانسیون هایی تصویب شود که تولید نفت کشورها را محدود کنند" خوب معنای این حرف این است که قدرت مانور در جهان انرژی چندان بالا رفته که دیگر آنگونه نیست که جهان نتواند بدون نفت زندگی کند.

سوال 5- با این اوصاف به نظر شما چرا ایشان اینقدر بر این افزایش توان تولید به 6.5 تاکید می کند و آن را به عنوان اولویت به دولت آینده توصیه می کند.

پاسخ 5- اگر نظر من را بخواهید ایشان در آستانه رفتن از نفت به دنبال رد گم کردن و جعل تاریخ است هرچند چنانچه ذکر کردم ایشان در مورد تولید و توسعه میادین هم کارنامه نامطلوبی دارد و خصوصا در دوره قبلی وزارتشان در مورد عدم توسعه میادین مشترک نفتی زیر سوال است، اما سعی می کند همه ناکارائی ها و اشتباهات و خسارات خود به صنعت نفت را پشت این بحث گم کند چرا که در این مورد توجیحاتی وبهانه هائی هست که می توان پشت آن پنهان شد. یک توجیه بهانه تحریم است و توجیه یا بهانه دیگر مناقشات پر دامنه ای که در این مورد در صنعت نفت وجود داشته است که ایشان پشت این دو پنهان می شود . البته این مناقشات را از ابتدای حضور در صنعت نفت خود ایشان به راه انداخت.

اگر کارنامه بسیاری چیزهای دیگر مثل طرح های غلط و پر خسارت ایران ال ان جی و سیراف و اتیلن مرکز یا  کوتاهی ایشان در جمع آوری گازهای سوزانده یا برخورد منفی ایشان با آموزش و پژوهش در صنعت نفت یا کوتاهی در برنامه های افزایش کارائی انرژی و یا کوتاهی ها و اشتباهات  در مورد قراردادهای گازی پاکستان و ترکمنستان و عمان و کرسنت و کوتاهی در زمینه تزریق گاز کافی به میادین نفتی برای افزایش ضریب بازیافت و بسیاری موارد دیگر مطرح شود ایشان توجیه و بهانه چندانی  ندارد.

علاوه بر این به نظر من این نوعی انداختن پوست خربزه به زیر پای دولت آینده نیز هست. شاید وقت دولت آینده هم در همین زمینه تلف شود و دست آوردی نداشته باشد که بعدا ملاک مقایسه قرار بگیرد. البته تجربه نشان می دهد که ایشان در این زمینه نباید خیلی نگران باشند.

البته در مورد میادین مشترک و خصوصا میادین مشترک نفتی امیدوارم هر کسی که جایگزین جناب زنگنه می شود اگر از حداقلی از عرق ملی برخوردار باشد این میادین را در اولویت قرار دهد، وضعیت تولید طرفین را روزانه رصد کند و تا به تعادل نرساندن این برداشت خواب خوش به چشمش نرود. گرچه به قول معروف آب رفته را نمی توان به جوی برگرداند اما جلوی رفتن بیش از پیش منابع ملی مان به سمت دیگر را  شاید بتوان گرفت.

 

 

 

در گفت و گو با جی پلاس؛

«جهان انرژی به کلی تغییر کرده است الان سبد انرژی جهان با کمک فناوری‌های نوین بسیار متنوع شده است و آستانه اقتصادی شدن تولید انواع انرژی مشخص شده است تحولات و نگرانی های زیست محیطی هم صحنه را تغییر داده است در مورد خود نفت و گاز نیز پدیده نفت و گاز شیلی تحول ایجاد کرده است و همه اینها بررسی بازار را بسیار پیچیده تر کرده است. البته شاید همیشه نفت بتوان فروخت اما با چه قیمتی و چه شرایطی بحث است.»

گرو اقتصاد و درآمد جی پلاس:  در روزهای گذشته وزیر نفت در مراسم امضاء تفاهم نامه انجام مطالعات توسعه میدان آزادگان گفت: «ما به‌راحتی می‌توانیم به تولید روزانه ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت دست یابیم و این رقم هدف عجیب و غریبی نیست، ... این موضوع قدرت امنیتی و سیاسی کشور را هم بالا می برد.»

در همین خصوص غلام حسین حسنتاش صاحب نظر در حوزه اقتصاد انرژی در واکنش به اظهارات وزیر نفت گفت: اول این که اگر به تعبیر ایشان این کار اینقدر راحت است ایشان که از سال 1376 تا کنون جمعا دو دوره هشت ساله وزیر نفت بوده اند و از همان اول هم این حرف ها  را می زدند چرا در این مورد اقدامی نکردند و ظرفیت تولید نفت خام ایران هرگز از حداکثر 4.2 میلیون بشکه فراتر نرفت. در دوره قبلی وزرات ایشان که شرایط بین المللی هم کاملا مساعد بود. در دوره دوم وزارت هم ایشان به مجلس قول دادند که حتی در شرایط تحریم تولید را به 5.7 میلیون بشکه در روز میرسانند ولی حدود دوسال فرصت بعد از برجام که خیلی کارها می شد کرد را  در مسیر  طراحی یک فرمول جذاب برای آوردن شرکت‌های بزرگ نفتی تلف کردند و جلوی هر اقدامی که می شد در جهت توسعه میادین انجام داد را گرفتند که راه را برای آوردن شرکت های بزرگ باز کنند، در صورتی که می شد از توان داخلی و همکاری شرکت های کوچک و متوسط خارجی دارای فناوری و تخصص که  به همان شرکت‌های  بزرگ هم سرویس می دهند استفاده کرد و امکان ورود تجهیزات مورد نیاز هم بود و می شد خیلی کارها را پیش برد.در این جلسه اشاره می کنند که حضور شرکت‌های اکتشاف و تولید داخلی آرزوی ایشان بوده در صورتی که واقعیت این است که ایشان تا مجبور نشد به شرکت های داخلی میدان نداد.

 

وی افزود:  ایشان احتمالا در جریان نیستند که کنسرسیوم در رژیم گذشته، رساندن تولید ایران به 8 میلیون بشکه را به شاه پیشنهاد داده بود و کارشناسان و متخصصان ایرانی آن روز ثابت کردند که این هدف تولیدی به راحتی امکان پذیر نیست و این به ذخائر ایران لطمه می زند و برنامه به هدف 6 میلیون بشکه کاهش پیدا کرد و آن هدف هم مدت کوتاهی محقق شد. از ابتدای انقلاب  تاکنون هم نزدیک 53 میلیارد بشکه از ذخائر نفتی ایران و از بهترین و پر بازده ترین میادین کشور برداشت شده است و ما اکتشاف قابل توجه نفتی جدیدی نداشته ایم و بیشتر اکتشافات جدید گازی بوده است و  اگر هم داشته ایم هرگز مانند میادین عظیمی که عمده تولید نفت ما از آنها حاصل شده نبوده اند. البته در مورد اکتشافات نفتی خصوصا در دوره های ایشان با هر انگیزه ای تبلیغات خلاف واقع زیاد شده است مثلا با تکمیل هر مرحله اکتشافی یک میدان نفتی که اکتشاف اولیه آن در قبل از انقلاب صورت گرفته بوده وانمود شده که یک اکتشاف جدید است.

حسن تاش خاطرنشان کرد: از این 53 میلیارد بشکه حدود 37 میلیارد بشکه مربوط به همین 24 سالی است که ایشان این مکررات را تکرار می کنند آیا می توانند نشان دهند که در این دوره دقیقا همین میزان ذخائر  نفت  قابل بازیافت را جایگزین کرده اند. شاید آن قصه های دوران کودکی که یک دیگی بود که هر چه از آن بر می داشتند کم نمی شد در ذهن ایشان حک شده است.

این پژوهشگر اقتصاد انرژی افزود: ذخائر نفتی عراق تقریبا برابر با ایران است و در 42 سالی که ما 53 میلیارد بشکه تولید کرده ایم عراق به دلیل مشکلاتی که در دوره های مختلف داشته است، حدود 33 میلیارد بشکه تولید کرده است یعنی در سال های 2009 و 2010 میادین عراق بسیار بکر تر از ایران بوده است . در این سال ها عراق با دست باز و بدون محدودیت های ادعائی جناب زنگنه، با تمام شرکت‌های نامی و بزرگ امریکائی و اروپائی و  چینی و خلاصه تمام مدعیان فناوری، برای توسعه میادین مختلف خود قراردادهای جذابی منعقد کرد و طبق وعده‌هائی که این شرکت‌ها داده بودند قرار بود تولید نفت عراق حداکثر  در سال 2017  به 10.5 تا 11 میلیون بشکه در روز برسد ولی الان که در سال 2021 هستیم همانطور که جناب زنگنه خودشان در این صحبت اشاره کرده‌اند تولید نفت عراق در حدود 5 میلیون بشکه در روز است و این کارنامه شرکت‌های نامی نفتی است که ایشان همیشه آرزوی عقد قرارداد با آنها را داشته و دارند و بسیاری از فرصت‌ها را در مسیر آن ذبح کردند. و حالا هم در دقیقه 90 وزارتشان تازه به فکر انجام مطالعات توسعه میدان آزادگان افتاده اند.

وی افزود:  در هرحال ایکاش وزیر محترم بعد از 16 سال وزارت گسسته و 24 سال تکرار این فرمایشات، یک طرح جامع یا نقشه راه توسعه میادین هیدروکربنی و از جمله میادین نفتی را از خودشان بجا می گذاشتند  که در آن اولویت‌های توسعه میادین و پتانسیل‌های میادین برای توسعه شامل تولید اولیه و ثانویه، میزان سرمایه گزاری مود نیاز برای هر مورد و سایر موارد لازم مشخص شده بود که طبق آن به ریز و بصورت مستدل به این اعداد می رسیدند و حداقل بر روی کاغذ این اعداد را از توهم به برنامه تبدیل می کردند.

حسن تاش در مورد تاثیر نفت درآمد نفت بر اقتصاد گفت توصیه می کنم وزیر نفت حداقل سند "خلاصه مطالعات طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور" که توسط دوستان و بعضی مشاوران سابق ایشان در سال 1382 منتشر شده است را مطالعه کنند و افزود: در مورد تاثیر تولید نفت بر قدرت امنیتی و سیاسی به فرض این که این حرف درست باشد علی القاعده توجه ایشان به قدرت صادراتی و نفوذ در بازار است که در اینصورت سوالات بسیار جدی در  مورد عملکرد ایشان مطرح است.  امروز دیگر همه دست اندرکاران انرژی متفق القول هستند که شاخص شدّت انرژی و بهره وری انرژی در ایران بسیار نامطلوب است و پتانسیل عظیمی برای آزاد کردن انرژی برای صادرات از طریق ارتقاء بهره وری وجود دارد من حداقل در دو دهه قبل مقالات زیادی در این مورد داشته ام و در ارائه ای در اطاق بازرگانی در سال 96 نشان دادم که ما پتانسیل آزاد کردن انرژی به میزان 2.5 میلیون بشکه در روز را داشتیم که حرکت به سمت آن می توانست یک نهضت اقتصادی ایجاد کند، شغل ایجاد کند، آلایند های زیست محیطی را در حد قابل توجهی کاهش دهد و به همین دلیل از حمایت های بین المللی نیز  برخوردار شود و از سال 92 مصوبات قانونی قوی ای هم برای اجرای این مساله داشته ایم که در "قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقاء نظام مالی کشور"  که در سال 1394 تصویب شد، تجمیع شده است و بیشترین مسئولیت آن با وزرات نفت بوده است اما کارنامه عملکرد وزارت نفت در این زمینه نزدیک به صفر است ، بگذریم از حجم عظیمی از هیدروکربن ها که در خود صنعت نفت می‌توانست جمع آوری و صادر شود ولی به همت جناب زنگنه و تیمشان سوزاندده شد. چطور ایشان خود را دلسوز کشور می داند و به ین موارد نمی پردازد.

وی در ادامه افزود: من فقط این را تکرار می کنم که امروز دیگر  فناوری و حتی مدیریت پروژه های توسعه میادین  فقط در اختیار شرکت های بزرگ نیست. قبلا هم اشاره کرده ام که کمتر شرکتی  از شرکت های نامی گذشته در توسعه منابع نفت شیل ایالات متحده که پیچیده تر از توسعه میادین متعارف می‌باشد، حضور دارند. اما در مورد ضریب بازیافت و تولید صیانتی یک عامل بسیار مهم  و  کلیدی که ایشان هرگز به آن اشاره نمی کند مقوله تزریق گاز کافی به میادین نفتی است که من در این مورد در مرداد 95 در یادداشتی در روزنامه شرق با تفصیل بیشتری توضیح داده ام دلیل نپرداختن ایشان به این مساله نیز روشن است و آن ضعف دهشتناک عملکرد ایشان در این زمینه در هر دو دوره است . من از کسی که به تزریق گاز  که تجربه جهانی است بها نمی دهد، نمی توانم باور کنم که واقعا در این موارد دلسوزی دارد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا بازار جهانی ظرفیت تولید 6.5 میلیون بشکه ای از سوی ایران را دارد یا خیر گفت:  من در اینجا نمی خواهم بگویم بازار وجود  دارد یا ندارد اما چیزی که جالب است این است که فردی که چند دهه در بخش نفت و انرژی مسئولیت داشته و در دوره کنار بودن هم در باشگاه نفت و نیرو بوده و در دانشگاه انرژی تدریس می کرده اینقدر از جهان انرژی کم اطلاع است و اطلاعاتش اصلا روزآمد نیست و در این مورد هم چنین است. جهان انرژی به کلی تغییر کرده است الان سبد انرژی جهان با کمک فناوری‌های نوین بسیار متنوع شده است و آستانه اقتصادی شدن تولید انواع انرژی مشخص شده است تحولات و نگرانی های زیست محیطی هم صحنه را تغییر داده است در مورد خود نفت و گاز نیز پدیده نفت و گاز شیلی تحول ایجاد کرده است و همه اینها بررسی بازار را بسیار پیچیده تر کرده است. البته شاید همیشه نفت بتوان فروخت اما با چه قیمتی و چه شرایطی بحث است.  ایشان آنجا که می خواهند دولت آینده را تشویق و ترغیب به رفتن به سمت افزایش تولید بکنند می گویند که "زمان زیادی طول نمی کشد که کنوانسیون هایی تصویب شود که تولید نفت کشورها را محدود کنند" خوب معنای این حرف این است که قدرت مانور در جهان انرژی چندان بالا رفته که دیگر آنگونه نیست که جهان نتواند بدون نفت زندگی کند.

 

وی در مورد این که زنگنه با چه انگیزه ای این سخنان را مطرح کرده است،  گفت: اگر کارنامه بسیاری چیزهای دیگر مثل طرح های غلط و پر خسارت ایران ال ان جی و سیراف و اتیلن مرکز یا  کوتاهی ایشان در جمع آوری گازهای سوزانده یا برخورد منفی ایشان با آموزش و پژوهش در صنعت نفت یا کوتاهی در برنامه های افزایش کارائی انرژی و یا کوتاهی ها و اشتباهات  در مورد قراردادهای گازی پاکستان و ترکمنستان و عمان و کرسنت و کوتاهی در زمینه تزریق گاز کافی به میادین نفتی برای افزایش ضریب بازیافت و بسیاری موارد دیگر مطرح شود ایشان توجیه و بهانه چندانی  ندارد.

در مورد میادین مشترک و خصوصا میادین مشترک نفتی امیدوارم هر کسی که جایگزین جناب زنگنه می شود اگر از حداقلی از عرق ملی برخوردار باشد این میادین را در اولویت قرار دهد، وضعیت تولید طرفین را روزانه رصد کند و تا به تعادل نرساندن این برداشت خواب خوش به چشمش نرود. گرچه به قول معروف آب رفته را نمی توان به جوی برگرداند اما جلوی رفتن بیش از پیش منابع ملی مان به سمت دیگر را  شاید بتوان گرفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۳۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

                                تیتر اول انتخاب روزنامه بوده و کمی اغراق آمیز است

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۰۱
سید غلامحسین حسن‌تاش
 | 
 
 
 کد مطلب: 42075  
 

وعده مهرعلیزاده برای ۵ برابر کردن یارانه، ادامه سیاست‌های شکست خورده احمدی نژادی است

سید غلامحسین حسن‌تاش تحلیل گر مسائل اقتصادی معتقد است وعده هایی که از سوی نامزدهای انتخاباتی برای پرداخت یارانه نقدی داده شده است پوپولیستی است.به گزارش خبرنگار فراز، محسن مهرعلیزاده یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری در وعده های انتخاباتی خود گفته بود یا

سید غلامحسین حسن‌تاش تحلیل گر مسائل اقتصادی معتقد است وعده هایی که از سوی نامزدهای انتخاباتی برای پرداخت یارانه نقدی داده شده است پوپولیستی است.

به گزارش خبرنگار فراز، محسن مهرعلیزاده یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری در وعده های انتخاباتی خود گفته بود یارانه‌های پنج دهک کم درآمد را پنج برابر می کند، این در حالی است که بسیاری از کارشناسان با تپجه به اینکه بودجه سال ۱۴۰۰ تعیین شده است، به کاندیدها توصیه می‌کنند با وعده‌های سرسری مردم را سردرگم نکنند و آگاه باشند که ضمن ارائه وعده هایشان باید برنامه مدون و اینکه منبع یارانه های نقدی را با توجه به تصویب بودجه سال جاری قرار است از کجا تامین کنند را شفاف سازی کنند.

 

غلامحسین حسنتاش تحلیلگر مسائل اقتصادی ضمن تاکید بر بی پایه بودن این شعارهای انتخاباتی به خبرنگار فراز می گوید: «بعد از وعده‌های پوپولیستی رضائی در مورد افزایش یارانه‌های نقدی انرژی، حالا نوبت مهرعلیزاده رسیده . ایشان فرموده‌اند که یارنه‌های نقدی سه دهک را پنج برابر و دو دهک دیگر را سه برابر می کنند و البته صراحتا نفرموده‌اند که منابع آن را از چه منبعی تامین خواهند کرد ولی در لفافه مشخص است که منابع را می‌خواهند از طریق گران کردن برخی حاملهای انرژی - حداقل برای بعضی مصرف‌کنندگان صنعتی - تامین کنند. این اقدام هم آثار تورمی دارد و هم آثار رکودی و تکرار تجربه تلخ و شکست خورده سیاست‌های احمدی نژادی است.»

او در ادامه می گوید: «سی و چند سال است کشور را در یک لوپ تورمی قرار گرفته در این لوپ تورمی دائما ارزش پول ملی کاهش مییابد و دوباره قیمت جهانی حاملهای انرژی را با یک نرخ دلار جدید به ریال تبدیل میکنند و نام مابهالتفاوت آن با قیمت داخلی را یارانه انرژی مینامید که حالا جناب مهر علیزاده آن را رانت انرژی نامیدهاند و تا زمانی که کشور در این لوپ قراردارد پیشنهادات جناب مهر علیزاده نیز در راستای تشدید آن است.

 

این کارشناس اقتصادی ضمن اشاره به اینکه مردم آگاه امروز کمتر گول این وعده های یارانه ای را می خورند می گوید: ممکن است عدهای که در اثر مجموعهای از سیاستهای غلط خارجی و داخلی به نان شبشان محتاج هستند مفتون این اغواگری ها شوند و به ایشان رای دهند اما سوار شدن اینگونهای بر فقر و فلاکت مردم و مُسَکِن دادن و رفع درد کردن موقت از بیماری که برای ادامه بقا نیاز به درمان اساسی دارد دقیقا مصداق پوپولیسم است . مُسَکِنی که تشدید کننده اصل بیماری است. پول پخش کردن های بی ضابطه ای که همان دهکهای مذکور به واسطه تشدید بیکاری از یک سو و تشدید تورم از سوی دیگر باید چند برابر تاوان آن را بدهند.

او ضمن اشاره به اینکه کسانی که وعده های بی اساس می دهند از بی راهکاری است می گوید: به نظر من هر کس چنین وعده هائی می دهد راهکاری ساختاری برای نجات اقتصاد ایران ندارند و میخواهد همان آزموده های خطای گذشته را دوباره بیازماید.

ضمنا همه کاندیداهائی که چنین وعده هائی به مردم می دهند باید روشن کنند که آیا این وعده ها با قانون برنامه و قانون بودجه هماهنگی دارد و اگر ندارد آیا می خواهند بی قانونی کنند و اگر نه چه تضمینی دارد که مجلس برنامه های ایشان را تصویب کند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۰ ، ۱۳:۱۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

نسخه متنی

 

ابهام در کارکرد شورایعالی انرژی با نگاهی به سهم گازمایع در سبد سوخت حمل و نقل

در برنامه سوم عمرانی، یعنی حدود 20 سال پیش، برای پر کردن خلاء حکمرانی در بخش انرژی پیشبینی شده بود که وزارت خانههای نفت و نیرو در هم ادغام شوند و وزارت انرژی تاسیس شود لکن مجلس وقت در اواخر دوره برنامه سوم، در این مصوبه تجدید نظر کرد. مجلس  به این جمع بندی رسید که مصلحت در ادغام این دو دستگاه نیست و اصلاحیهای بر قانون برنامه سوم زده شد که طبق آن تشکیل شورایعالی انرژی  جایگزین تأسیس وزارت انرژی شد. در واقع با آن مصوبه یک شورایعالی جدید ایجاد شده که  آن خلاء حاکمیتی را پر کند. بعد از مصوبه مذکور که منشاء تشکیل قانونی و رسمی شورایعالی انرژی بود طی یادداشتی بعنوان سرمقاله در ماهنامه اقتصاد انرژی (شماره 27و28 مرداد و شهریور 1380) تحت عنوان "شورایعالی؛ انرژی چرا و چگونه؟" مطالب زیر را  بعنوان شروط موفقیت این شورا متذکر شدم :

میزان توفیق چنین شورایی منوط به نحوة تشکیل آن است. تجربة کشور نشان داده است که هرگاه در سطح کلان مدیریت دستگاه اجرایی، خلاء حاکمیتی (حکمرانی) احساس شده است جهت پرکردن چنین خلائی نسبت به تشکیل شوراهای عالی اقدام گردیده است، اما اغلب این شوراها از توفیق چندانی برخوردار نبودهاند و بعضاً نیز مصوبات چنین شـوراهایی نظام قانونگذاری کشور را پیچیدهتر نموده و یا مقولة تعارض قوانین و مقررات را تشدید نموده است، بنظر میرسد علت این بوده است که اولاً ترکیب اصلی این شوراها  وزرا و در واقع همان مقامات بخش تصدی بوده و این شوراها از دبیرخانه مستقل برخوردار نبوده اند و لذا همان مشکلات تصدی در این شوراها نیز مطرح گردیده و این شوراها به مراجع ثانویهای برای اخذ مصوبه جهت حل مشکلات تصدی تبدیل گردیدهاند و ثانیاً چارچوب  حقوقی این شوراها و ارتباط آنها با مراجع قانون گذاری مشخص نگردیده است. بنابراین به نظر میرسد که توفیق شورایعالی انرژی مستلزم موارد زیر است:

1-   شورایعالی انرژی باید از دبیرخانة مستقلی برخوردار باشد و دستور کار شورا توسط این دبیرخانه تعیین شود.

2-   دبیرخانة مذکور باید از یک واحد کوچک ستادی با کادری محدود از خبرهترین و کلاننگرترین افراد باسابقه و با تجربه و متخصص در بخش انرژی تشکیل شود این افراد میتوانند از مجموعة دستگاههای مرتبط با بخش انرژی و از سازمان مدیریت و برنامهریزی شناسایی و گزینش شده و به این دبیرخانه منتقل گردند.

3-   دبیری شورای مذکور که مدیریت دبیرخانه را نیز به عهده خواهد داشت میتواند بعهدة یکی از معاونین یا مشاورین رئیس جمهور و ترجیحاً معاون یا مشاور ویژهای که برای این منظور تعیین میگردد، گذاشته شود.

4-   بهتر است تصمیمات این شورا که در واقع بعنوان بازوی ریاست محترم جمهور عمل خواهد کرد، از طریق مراجع ذیربط قانونگذاری مانند شورای اقتصاد، هیئت وزیران، مجامع عمومی شرکت های اصلی بخش انرژی مانند شرکت های توانیر، نفت، گاز و جنبة حقوقی پیدا کرده و به قوانین و مقررات لازم تبدیل شود.

 

به هر حال شورا بدون پشتوانه چنین دبیرخانه ای تشکیل شد و دبیری آن به عهده سازمان مدیریت و برنامهریزی قرار گرفت که متاسفانه کارنامه مطلوبی در ساماندهی بخش انرژی نداشته است.

 اما شورایعالی انرژی که هرگز سازوکار درستی پیدا نکرد و جلسات منظمی نداشت در سال پایانی دولت حسن روحانی  ناگهان فعال شد و در 29 اسفندماه 1399 سه مصوبه از این شورا ابلاغ شد. دقت در دو مورد از این مصوبات نشان خواهد داد که چگونه پیشبینی نگارنده در آن مقاله سال 1380 درست از آب درآمده است. یکی از مصوبات شورایعالی انرژی تحت عنوان "سند تراز تولید و مصرف  گازطبیعی در کشور تا افق 1420 " بود که در جای دیگری به تفصیل راجع به آن توضیح دادهام که فایل صوتی آن بر روی وبلاگم موجود است و مکتوب آن نیز تحت عنوان "گازطبیعی اسیر بی برنامگی و پوپولیسم"  در مجله آینده نگر منتشر شده است و از جمله در آنجا توضیح دادهام که چگونه این مصوبه با برخی قوانین و حتی مصوبات دیگر هیئت وزیران مغایرت دارد و تعارضی را در مصوبات مربوط به گاز بوجود آورده است.  مورد دیگری که میخواهم در اینجا به آن اشاره کنم مصوبه شورایعالی انرژی تحت عنوان: "سند تامین انرژی بخش حمل و نقل کشور تا افق ۱۴۲۰"  می باشد . در اینجا مجال نیست و شاید اهمیت چندانی هم نداشته باشد که همه آن سند را کالبد شکافی کنم اما اشاره به یک مورد جالب است و خیلی چیزها را روشن میسازد.

در گذشته در سبد سوخت خودرو سهمی هم برای گازمایع  (LPG) لحاظ شده بود و در سالهای اخیر مطالعات زیادی در مراکز مختلف انجام شده بود که با بررسی کامل وضعیت داخلی و جهانی و عرضه و تقاضای بلندمدت گازمایع در ایران و جهان به این نتیجه رسیده بودند که باید گازمایع در سبد سوخت خودرو سهم پیدا کند و نهایتا این مساله با پیگری جمعی از کارشناسان در قانون بودجه سال 1400 از طریق مجلس شورای اسلامی انعکاس پیدا کرد. وزیر فعلی نفت از ابتدا با این مساله مخالفت میورزید و مانند کثیری از موارد دیگر، هرگز حاضر نشد به نظرات کارشناسی و مطالعات انجام شده تمکین کند. در یک مرحله از رفت و برگشت قانون بودجه بین دولت و مجلس، شنیده شد که جناب وزیر در جلسهای عنوان نموده بود که این مصوبه و یا به عبارتی الحاقیه مجلس به قانون بودجه را اجرا نخواهند کرد اما نهایتا مجلس با الحاق تبصرههائی به قانون بودجه تصویب نمود که از سال 1400 گازمایع به صورت رسمی به سبد سوخت کشور اضافه شود و مصوب شد که : "وزارتخانه های نفت و کشور موظفند امکان احداث جایگاه‌ها و زیرساخت استفاده قانونمند از سوخت گازمایع ( LPG ) در ناوگان حمل و نقل با اولویت ناوگان عمومی و حمل بار را به کمک بخشهای خصوصی و عمومی، تا سقف مجموع 2 میلیون تن در سال فراهم کنند."

اما چندی بعد و در روزهای پایانی سال 1400 در سند ابلاغی شورایعالی انرژی در تامین انرژی بخش حمل و نقل چنین آمده است: "عرضه LPG صرفاً برای مصارف عمدتاً پخت و پز خانوارهایی که به شبکه گازطبیعی دسترسی ندارند، انجام می­شود، لذا این سوخت در سبد آتی سوخت خودروها درکشور نقشی ندارند."

با دقت در مصوبات اخیر شورایعالی انرژی میتوان دریافت که این شورا چه کارکردی پیدا کردهاست و پیشنویس مصوباتش از کجا میآید! مرجعی برای دور زدن قوانین.  

به نظر میرسد که نگرانی جناب وزیر از وارد شدن رسمی گازمایع به سبد سوخت حمل و نقل از آن جهت است که چنین اقدامی در تداوم خود یکی از اشتباهات مهلک ایشان را در دو دوره وزارتشان را  آشکار خواهد ساخت. اگر گسترش استفاده از گازمایع در خودرو، در دوره قبلی وزرات ایشان بدون بررسی و مطالعه متوقف نشده بود و سهمی برای آن در سبد سوخت خودرو در نظر گرفته شده بود در دوره تحریم‌های قبل از برجام، که کمبود بنزین در کشور وجود داشت و واردات بنزین دچار مشکل بود، گازمایع می‌توانست بخش قابل توجهی از  مشکل را حل کند  و به دیگر سخن با گازمایع در سالهایی که مشکل بنزین وجود داشت می­توانستیم بر برخی از مشکلات فائق آییم و آنهمه مواد سرطانزا را به عنوان بنزین به مردم ندهیم. در حالیکه گازمایع با قیمت پایین­تر صادر  میشد و پول حاصل از آن به سختی به کشور باز میگشت و بنزین  با قیمت بالاتر و با تمام مشکلات وارد میشد و این کار فاقد منطق اقتصادی بود.

هماکنون نیز  بیش از شصت تا هفتاد درصد گازمایعی که بعنوان سیلندر خانگی توزیع میشود عملا به صورت غیر استاندارد و در ایستگاههای غیرمجاز به خودروها منتقل میشود که من قبلا در مقالهای تحت عنوان: "رفع ابهام از مصرف بنزین و سوخت خودرو" در 21 بهمن ماه 1392 در روزنامه شرق منتشر شده است به آن پرداختهام اما جناب وزیر با مقاومت در مقابل نظرات کارشناسی و قانون، اجازه نمیدهد که این مساله سامان پیدا کند .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

دریافت فایل پی دی اف این مقاله

دریافت
حجم: 1.02 مگابایت
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۰ ، ۱۳:۴۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

سخنی با "محسن رضائی "

سید غلامحسین حسنتاش

اخیرا کلیپی تبلیغاتی را از آقای محسن رضائی دیدم که حاوی اطلاعاتی عجیب ، عمدتا غلط و فریبکارنه است.

ابتدا خلاف گوئیهای این کلیپ را فهرستوار بیان می کنم و سپس انگیزه آقای رضایی را از این خلاف گوئیها به نقد خواهم کشید.

  1. در این کلیپ عنوان می شود که میزان یارانههای انرژی پرداختی در ایران در سال 1399 معادل 105 میلیارد دلار بوده است. معلوم نیست این عدد عجیب از کجا آمده است. آقای رضائی احتمالا می دانند که 97 درصد انرژی اولیه کشور از نفت و گاز تامین میشود. طبق سند برنامه اجرائی طرح جامع انرژی مصوبه فروردین 99 هیئت وزیران، در سال 1399 حداکثر روزانه بطور متوسط 620 میلیون مترمکعب گازطبیعی در مجموعه بخشهای خانگی و تجاری، کشاورزی و صنعت و حمل و نقل و نیروگاه ها مصرف شده است و بقیه مصارف گازی مربوط به پتروشیمی و تزریق به میادین نفتی بوده است که ربطی به مصرف کننده ندارد. در این سال به فرض این که میتوانستیم همه این گاز را به جای مصرف داخلی صادر کنیم، حداکثر قیمت گاز صادراتی به ترکیه حدود 21 سنت بوده  که بالاترین قیمت منطقهای گاز بوده است و قیمت منطقهای منصفانه تر (متوسط) 19 سنت بوده است. بنابراین اگر کل گاز مصرفی را به قیمت منطقهای یا صادراتی محاسبه کنیم حداکثر حدود 43 میلیارد دلار میشود. طبق همان سند در همین سال دست بالا حدود 2.2 میلون بشکه جمعا نفتخام و میعانات گازی به پالایشگاههای داخلی تحویل شده است و حدود 700 هزار بشکه در روز نیز صادرات فرآوردههای نفتی داشته ایم که اگر کسر کنیم حدود 1.5 میلیون بشکه نفت خام در داخل کشور مصرف شده است که اگر این را هم بر اساس بشکه ای 50 دلار محاسبه کنیم حدود 27 میلیارد دلار هم نفت مصرف کردهایم . بنابراین جمعا با برآورد بسیار دست بالا حدود 70 میلیارد دلار کل انرژی مصرفی در کشور بوده است که به هر حال مردم بخش قابلتوجهی از آن را نیز پرداخت کردهاند که برآورد دقیق آن با توجه به نوسانات نرخ ارز بسیار دشوار است اما حداقل حدود 40 درصد از این را مردم بابت تامین انرژی پرداخت کردهاند که در این صورت یارانهها به فرض درست بودن تعاریف ایشان که مورد قبول نگارنده نیست حداکمثر حدود 42 میلیارد دلار خواهد بود. پس چگونه جناب رضائی فقط یارانههای انرژی را 105 میلیارد دلار محاسبه نمودهاند.
  2. جناب رضائی یارانه ها را حدود 60 درصد GDP کشور برآورد کردهاند . یک گزارش آژانس بینالمللی انرژی که کل یارانههای انرژی ایران را با برآوردهای بسیار دست بالا و شامل انرژی مصرفی در همه بخش ها ( شامل بخشهای غیر از مصارف عمومی مردم) و نیز با هزینههای تبدیل و غیرو برآورد کرده است میزان یارانه ها را در سال 2019حدود 85 میلیارد دلار محاسبه کرده است که بازهم 20 میلیارد دلار از عدد جناب رضائی کمتر است و البته محاسبات آژانس بسیار قابل مناقشه است چون تنها 51 میلیارد دلار آن یارانه برق است که طبیعتا بخش قابلتوجهی از آن ناشی از راندمان بسیار پائین نیروگاهی و خطوط انتقال ایران است که قیمت تمام شده را بالا میبرد و نمیتوان آن را پای مردم حساب کرد. اما در این گزارش یارانه 18.8 درصد GDP ایران محاسبه شده که کمتر از یک سوم عدد جناب رضائی میباشد.
  3. در کلیپ عنوان شده است که ایران بعد از کویت در رتبه دوم کشورهای پرداختکننده انرژی است در صورتیکه در جدول آژانس بینالمللی انرژی ایران از نظر میزان یارنه پرداختی بعد از چین و عربستان سعودی و روسیه و هند قرار دارد و کویت از این نظر در رتبه 12 قرار دارد و به نظر نگارنده این برخورد با تصوری که مردم ایران از کویت دارند،  فریبکارانه است.
  4. در کلیپ بیان شده است که میزان بهرهمندی دهک های بالا درآمدی از یارانههای انرژی  23 برابر دهک های پائین درآمدی است. جناب رضائی که خود را اقتصاددان میدانند اولا باید توجه داشته باشند که اگر بگویند که میزان بهرهمندی دهک با بالاترین درآمد 23 برابر دهک با پائینترین درآمد است می تواند حرفشان درست باشد، ولی با توجه به این که اختلاف دهکها بسیار زیاد است وقتی از دهکها نام میبرند یعنی جمع میبندد باید توضیح بدهند که منظورشان چیست و به نظر نگارنده این نیز یک برخورد فریبکارنه است. ضمن این که جناب دکتر باید به یک مطالعه علمی در این زمینه استناد کنند . البته شکی نیست که نظام اقتصادی کشور و نیز نظام توزیع و توزیع درآمد و از جمله توزیع یارانهها در کشور به هیچ وجه عادلانه نیست ولی چند تجربه نشان داده است که هرگاه به این بهانه قیمت حاملهای انرژی را افزایش دادهاند دودش به چشم طبقات پائین درآمدی رفته است. ضمنا باید به این نکته توجه کرد که ترکیب یارانهها در مورد حامل های مختلف انرژی متفاوت است و انرژی یک کالای ضروری است و کالای لوکس نیست که با پائین آمدن قیمت بیشتر از ضرورت مصرف شود. مثلا در مورد برق و گاز معمولا دهکهای بالا درآمدی، از تجهیزات به مراتب کاراتری از نظر انرژی برخورداند و هدر رفتشان کمتر است ولی در مورد بنزین طبعا طبقات پردرآمد و صاحب اتومبیل شخصی، سهم بیشتری دارند.
  5. در کلیپ ذکر شده است که طرح سهام انرژی خانوار در کشورهای در حال توسعه نفتی تحت نظارت بانک جهانی در دست اجراست و آن را برای ایران هم توصیه کردهاند. نگارنده به عنوان یک کارشناس اقتصاد انرژی برای اولین بار است که چنین چیزی را به مفهوم مورد نظر ایشان میشنوم و هر چه در سایت بانک جهانی جستجو کردم چنین چیزی را نیافتم  ولذا انتظار این است که جناب رضایی فقط یک کشور را معرفی نمایند که چنین طرحی در آن چگونه  و با چه مکانیزمی در حال اجراست؟

اما به جناب رضائی باید گفت آنچه که شما نام آن را یارانه گذاشته اید یارانه نیست. شما و دوستانتان سی و چند سال است کشور را در یک لوپ تورمی قرار داده اید در این لوپ تورمی دائما ارزش پول ملی کاهش مییابد و دوباره قیمت جهانی حاملهای انرژی را با یک نرخ دلار جدید  به ریال تبدیل میکنید و  نام مابهالتفاوت آن با قیمت داخلی را یارانه انرژی مینامید و تا زمانی که کشور در این لوپ قراردارد که پیشنهادات جنابعالی هم در همین راستای تشدید آن است، این یارنه (به مفهوم من درآوردی شما و همفکرانتان)، کماکان  بر قرار خواهد بود.

جناب رضائی؛  به عنوان نمونه همکنون یک مهندس جوان با ده سال سابقه کار در استرالیا 7000 دلار (استرالیا) در ماه حقوق میگیرد یعنی حدود 130 میلیون تومان در ماه  و حقوق یک مهندس سی سال شرکت ملی نفت ایران حدود یک دهم آن است نام آن بیش از صد میلیون تومان تفاوت حقوق را چه میگزارید؟ آیا انتظار این است که کارگر و کارمند ایرانی، حقوق ریالی بگیرند اما حاملهای انرژی را به قیمت بینالمللی آنهم با آن نرخ دلاری که معلوم نیست از کجا آمده است و بر کدام منطق اقتصادی استوار است با ایشان حساب و کتاب کنیم. آیا میشود بر پایه یک سری محاسبات ناعادلانه از عدالت دم زد؟ آیا میشود بنای خدمت به  خلق را بر دروغ و ریا استوار کرد؟

در این کلیپ در مورد طرح مذکور  توضیح داده نشده است اما وقتی این را در کنار دیگر سخنان جناب رضائی قرار میدهیم هدف روشن است. جناب رضائی ضرب و تقسیم هائی کردهاند که به اعداد درشتی و جذابی برسند که به شهروند فقیر ایرانی بگویند که این سهم تو از انرژی است که عاید طبقات بالا درآمدی میشود و عاید تو نمیشود اما جناب رضایی هر اسم فریبندهای که روی آن بگذارند مکانیزم اجرایی آن همان مکانیزم شکست خورده احمدینژادی است باید حاملهای انرژی را گران کنند، منابع مالی ایجاد کنند از آن منابع مالی ارقامی به همه یا حداقل 6 تا 7 دهک پرداخت کنند.  یعنی اقدامی که مخرب اقتصاد و کار و تولید است و دوباره کشور را در یک لوپ رکود- تورمی  و بیثباتی قرار میدهد و اندکی بعد تورم ارزش آن پرداختی مستقیم را میخورد و اما فقر و بیکاری گسترش پیدا میکند.

جناب رضائی ممکن است عدهای که در اثر مجموعهای از سیاستهای غلط خارجی و داخلی که شما هم همراه آن بودهاید به نان شبشان محتاج هستند مفتون این اغواگری جنابعالی شوند و به شما رای دهند اما سوار شدن اینگونهای بر فقر و فلاکت مردم و مُسَکِن دادن رفع درد کردن موقت از بیماری که برای ادامه بقا نیاز به درمان اساسی دقیقا مصداق پوپولیسم است . مُسَکِنی که تشدید کننده اصل بیماری است.

معلوم است که جناب رضائی راهکاری ساختاری برای نجات اقتصاد ایران ندارند و میخواهند همان آزمودههای خطای گذشته را دوباره بیازمایند و پیشاپیش خود را متعهد به آن میکنند.

ضمنا آقای رضائی و همه کاندیداهائی که چنین وعده هائی به مردم می دهند  باید روشن کنند که آیا این وعده ها با قانون برنامه و قانون بودجه هماهنگی دارد و اگر ندارد آیا می خواهند بی قانونی کنند و اگر می خواهند قانونمند حرکت کنند چه تضمینی دارد که  مجلس برنامه های ایشان را تصویب کند و مجوز قانونی به ایشان بدهد .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۰۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

برق تولیدی نیروگاه هسته‎‌ای به‌صرفه نخواهد بود

حاشیه‌های قطعی برق در ایران تمامی ندارد حتی در روزی که برق هم نمی‌رود همه منتظرند تا ببینند مسولان در این زمینه چه می‌گویند یا چه کاری انجام می‌دهند تا در آینده دور یا نزدیک دیگر دچار این بحران نشویم. یکی از راه‌هایی که می‌توان از طریق آن کمبود تولید برق را حل کرد استفاده از انرژی هسته‌ای است که در سال‌های اخیر بسیار در مورد آن صحبت شده است ولی آیا این انرژی می‌تواند برای آینده کشور مثبت باشد یا خیر؟ در این زمینه با یکی از کارشناسان حوزه انرژی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

غلامحسین حسنتاش، عضو هیات علمی موسسه مطالعات بین المللی انرژی در مورد اینکه برخی معتقدند انرژی هسته‌ای می‌تواند تولید برق را افزایش دهد و در مقابل عده‌ای دیگری می‌گویند که انرژی هسته‌ای نمی‌تواند کمبود برق را تامین کند در گفت‌وگو با خبرنگار فراز می‌گوید: «می‌توانیم بگوییم هر 2 تئوری درست است اما نمی‌توان از این موضوعات به آسانی گذشت نیاز و به توضیح دارد تا روشن شود کدام یک از این 2 مورد صحیح است. قبل از هرچیز باید بگویم این مسلم است که وقتی یک نیروگاه هسته‌ای ساخته شود و به بهره‌برداری برسد می‌تواند به ظرفیت تولید برق ایران اضافه کند اما با چه قیمتی؟»

او در مورد اینکه بعد از ساخت نیروگاه چه نتیجه‌ای در انتظار است، ادامه می‌دهد: «اگر در پایان کار با همه حاشیه‌ها ساخت این نیروگاه به اتمام برسد و مشخص شود که مثلا یک نیروگاه هزار مگاواتی هسته‌ای نهایتا به اندازه 10 هزار مگاوات «نیروگاه سیکل» ترکیبی یا «نیروگاه‌های خورشیدی» هزینه داشته است آن وقت مشخص خواهد شد که این سرمایه‌گزاری اشتباه و به ضرر کشور و به ضرر تولید برق بوده است.»

 حسنتاش با اشاره به سیاست‌های حکومت پیشین در مورد ساخت نیروگاه اضافه می‌کند: «به‌نظر من رژیم گذشته نیروگاه بوشهر را عمدتا به‌عنوان پوششی برای هسته‌ای شدن و گسترش فعالیت‌های هسته‌ای بنیان‌گذاشته بود ولی شواهدی وجود ندارد که آیا مطالعات جامعی صورت گرفته باشد که اگر واقعا هدف تولید برق است کدام گزینه تولید برق ارزان‌تر است. تازه در آن زمان برق خورشیدی و برق هسته‌ای و برق بادی هم چندان شناخته شده نبود.»

این کارشناس حوزه انرژی در مورد وضعیت انرژی هسته‌ای بعد از انقلاب ادامه می‌دهد: «متاسفانه بعد از انقلاب، سازنده اصلی نیروگاه بوشهر از ایران خارج شد و روس‌ها جایگزین شدند که ظاهرا پول چندین نیروگاه را ظرف سی‌سال از ما گرفته‌اند و ظاهرا مولد مطلوبی هم تحویل نداده‌اند و ظاهرا بازهم با آن‌ها قرارداد جدید بسته شده است.»

او با تاکید بر استفاده از انرژی برق خورشیدی ادامه می‌دهد: «ما در ایران پتانسیل عظیمی برای برق خورشیدی داریم و در مطالعات جامع باید مشخص شود که به لحاظ فنی و اقتصادی کدام گزینه‌های تولید برق برای ما منطقی‌تر و بهینه‌تر و کم هزینه‌تر است و اگر این مقایسه‌ها صورت نگیرد منابع کشور هدر خواهد رفت.»

این کارشناس در همین خصوص اضافه می‌کند: «علاوه بر این راندمان فعلی نیروگاهی ما بسیار پائین است و بر مبنای سند تراز گاز کشور مصوبه شورای‌عالی انرژی که در ۲۹ اسفندماه ۱۳۹۹ ابلاغ شده است متوسط راندمان نیروگاهی کشور ۳۷ درصد ذکر شده این موضوع خوشبینانه است و ارتقاء این راندمان برای ما حتی نسبت به ساخت نیروگاه‌های جدید هم اولویت دارد. تلفات شبکه انتقال هم بسیار زیاد است. قبل از هر چیز باید بهره‌وری را سر لوحه کار‌هایمان قرار دهیم.»

 

مطلب مرتبط :

نکاتی در مورد نگرانی دکتر ولایتی از آینده تامین انرژی کشور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۱۱
سید غلامحسین حسن‌تاش