وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۱ مطلب در آبان ۱۳۸۰ ثبت شده است

افغانستان، معبر منابع انرژی آسیای میانه از رویا تا واقعیت

سرمقاله ماهنامه اقتصاد انرژی شماره 30 آبان 1380

بدنبال حملات آمریکا به افغانستان و تلاش دولت آمریکا برای تغییر سرنوشت سیاسی مردم افغانستان، این مقوله مطرح می‎شود که یکی از اهداف این تلاش تبدیل افغانستان به معبری برای انتقال منابع انرژی آسیای میانه به بازارهای جهانی است. حتی بعضی این هدف را بعنوان هدف اصلی یا اصلی‎ترین هدف اقدامات آمریکا مطرح نموده‎اند.

با توجه به سوابق عملکرد آمریکائی‎ها در رابطه با منابع نفت و گاز آسیای میانه و خصوصاً با توجه به برخورد این کشور با موضوع نحوة انتقال این منابع به بازارهای جهانی، وجود چنین رویاهائی در اذهان خیالپرداز برخی از استراتژیست‎های آمریکائی چندان بعید بنظر نمی‎رسد. اما میان این رویا تا واقعیت فاصله‎ای ژرف وجود دارد.

ظاهراً چنین ایده‎ای بر این فرض استوار است که برای تبدیل افغانستان به معبر منابع نفت و گاز آسیای میانه به بازارهای جهانی مشکل دیگری غیر از مشکل امنیت وجود ندارد و آنهم به دست با کفایت نیروهای آمریکایی بزودی برطرف خواهد شد. اشاعة ترویج این خیالپردازیهای خوشبینانه می‎تواند تا مدتها و تا روشن‎شدن حقایق به عامل جدیدی بر توقف و تأخیر پروژه‎های نفت و گاز منطقه تبدیل شود. حقیقت آنستکه که نه مشکل امنیتی (که به واقع مهمترین مشکل و ام‎المشکلات است) به این سادگی‎ها قابل حل و فصل است و نه این مشکل تنها و آخرین مشکل است.

همین یکی دو سال پیش، زمانیکه ماه عسل مستعجل طالبان و آمریکا هنوز افول نکرده بود و مقامات طالبان به دعوت آمریکا دوره‎های کارآموزی نفت و گاز را در خلیج‎مکزیک می‎گذراندند شرکت نفتی آمریکایی «یونوکال» تجارب خوبی را در افغانستان اندوخت که می‎تواند مورد مراجعه قرار گیرد. شرکت مذکور که با برنامه‎ای گسترده وارد افغانستان شده بود و از مذاکرة سیاسی با مقامات دولتی پاکستان و مقامات طالبان بر سر مسائل امنیتی احداث خط‎لوله تا ایجاد مراکز آموزشی و ……………را در دستور کار خود داشت خیلی زود به خطای خود پی برد و همه چیز را برچید و رفت. یونوکال در حالیکه در ژانویة 1998 توافقنامه‎ای را با دولت طالبان جهت احداث خط‎لوله برای انتقال گاز ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان امضاء کرده بود در دسامبر همان سال خروج خود از این پروژه را بدلیل غیراقتصادی‎بودن و ریسک بالای آن اعلام نمود.

 

مسئلة امنیت

افغانستان کشوری است کثیرالمله، سابقة بیش از 20 سال جنگ که نیمی از آن برعلیه تجاوز خارجی (شوروی سابق) و نیمی از آن جنگهای خانمان‎برانداز داخلی بوده است در کنار فقر شدید وضعیتی را بوجود آورده است که مردم آن عملاً هیچ چیز بیشتری را برای از دست دادن ندارند و چنین جامعه‎ای طبعاً به لحاظ جامعه‎شناسی سیاسی بسیار آسیب‎پذیر و خطرناک است. طی دوران طولانی جنگ حدود یک سوم جمعیت افغانستان در کشورهای همسایه آواره گردیده و یا به نقاط مختلف جهان مهاجرت نموده‎اند. بنابراین مسئلة امنیت در افغانستان بسیار عمیق‎تر از آن بنظر میرسد که به سرعت قابل حل باشد. حل مبنائی این مشکل مستلزم عوامل بسیاری از جمله خروج این کشور از فقر مطلق و قرار گرفتن در مسیر رشد و توسعة اقتصادی و مستلزم توسعة سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و حاکمیت ساختار دموکراسی است که همة اقوام در آن احساس تعلق و مشارکت بنمایند. رابطة علّی پیچیده میان توسعة همه جانبه و امنیت، دستیابی به راه‎حلهای عملی را بسیار دشوار می‎نماید. هنوز زمان کافی برای قضاوت در مورد همة آثار و تبعات اقدامات آمریکا بر مسئلة امنیت افغانستان، سپری نگردیده است اما بدون شک اولین آثار و تبعات حملات آمریکا گسترش فقر و آوارگی در این کشور است. علاوه بر این متأسفانه یکی از تبعات اقدامات آمریکا گسترش ناامنی به کشور پاکستان بوده است که بعنوان نقطة بعدی در اتصال منابع آسیای میانه به بازارهای جهانی از طریق افغانستان مطرح است.

 

مسئلة زیرساخت

متأسفانه افغانستان کشوری است که فاقد حداقل زیرساختهای لازم دنیای مدرن برای فعالیتهای اقتصادی و تجاری و از جمله اجرای پروژه‎های بزرگ است. حتی زیرساختهای بسیار ابتدائی این کشور نیز در طول سالهای طولانی جنگ در حد قابل توجهی تخریب گردیده است فقدان این زیرساختها که از نظام اداری کارآمد تا سطح آموزش و بهداشت و حمل و نقل و ارتباطات و …………… را دربرمی‎گیرد، هزینه و زمان اجرای پروژه‎ها را به شدت افزایش خواهد داد. بدون شک در صورت برقراری نظم و امنیت در افغانستان، تا سالها بیشترین منابع و امکانات این کشور باید صرف ترمیم و توسعة زیر ساختها بشود.

 

مسئلة تعدد کشورهای مسیر

واقعیت اینستکه در کشورهای در حال توسعه روابط خارجی این کشورها از پیچیدگی بیشتری برخوردار بوده و بحرانهای متنوع ژئوپلتیکی بالفعل و بالقوه‎ای نیز در روابط فیمابین ایشان وجود دارد. با توجه به این واقعیت‎ها تجربه نشان داده است که تحقق توافقات چند‎جانبه فیمابین این کشورها بسیار دشوار است و به فرض تحقق نیز، اینگونه توافقها از ریسک بسیار بیشتری نسبت به توافقات دو جانبه برخوردار خواهد بود. افغانستان کشوری است بسته که به آبهای آزاد بین‎المللی راه ندارد بنابراین توافق هر یک از کشورهای آسیای میانه واقع در شمال افغانستان با این کشور برای انتقال منابع انرژی خود از طریق این کشور به بازارهای جهانی کافی نخواهد بود و حتماً باید کشور ثالث نیز در این توافق حضور داشته باشد و لذا از این زاویه افغانستان نمی‎تواند با جایگزین‎هایی که بدون واسطه این انتقال را انجام می‎دهند به سادگی رقابت کند.

 

مسئلة شبکة انرژی

کشور افغانستان یک تولیدکنندة عمدة نفت و گاز نبوده و نیز فاقد ذخائر قابل توجه ئیدروکربوری می‎باشد. براساس آخرین برآوردهای انجام شده توسط شوروی سابق حدود پنج تریلیون فوت مکعب ذخائر گاز طبیعی و کمتر از یکصد میلیون بشکه ذخائر نفت‎خام در این کشور وجود دارد که کمتر از یک هزارم ذخائر ئیدروکربوری دنیا را شامل می‎شود. تولید گاز این کشور در بالاترین حد خود در میانة دهة 1970 حدود 275 میلیون فوت مکعب در روز بوده است که بیش از 70 درصد آن از طریق ازبکستان به شبکة خطوط لولة گاز شوروی منتقل گردیده است و کل خطوط لولة انتقال گاز این کشور از چند ده کیلومتر که عمدتاً در شمال و در نزدیکی مرز این کشور با ازبکستان قرار دارد تجاوز نمی‎کند. بنابراین اولاً زیرساختهای انرژی در افغانستان بسیار بسیار محدود و ضعیف بوده و هیچگونه تسهیلاتی را در این زمینه فراهم نمی‎کند و ثانیاً- هیچ امکانی برای اقداماتی مانند سوآپ حاملهای انرژی در این کشور وجود ندارد. علاوه بر این خود این کشور نیز تا سالها نمی‎تواند بعنوان یک بازار جذاب برای مصرف حاملهای انرژی مطرح باشد چرا که تولید ناخالص ملی این کشور در سطح بسیار پائینی قرار دارد و نیز بیش از 53 درصد از GDP این کشور به بخش کشاورزی مربوط می‎شود.

بنابراین کشور افغانستان از نظر زیرساختها، منابع و عرضه و تقاضای بالفعل و بالقوة انرژی نیز نمی‎تواند با مسیرهای دیگر که دارای فرصتهای بزرگ و امکانات گسترده‎ای در این زمینه می‎باشند، رقابت کند.

غرض از آنچه گفته شد به هیچ روی ابراز رقابت و تخطئة رقیب نیست چرا که با توجه به جزئیاتی که توضیح داده شد اصولاً رقابتی در این میان وجود ندارد. غرض اینستکه حاکمان آیندة افغانستان هوشیار باشند که سرنوشت دشوار اقتصاد نیمه جان خود را به وعده و وعیدها و به طرحها و پروژه‎های خیالی و غیرقابل اجرائی که نه منافع اقتصادی مردم این کشور بلکه مطامع استراتژیک قدرتهای مسلط را تعقیب می‎کند، گره نزنند. در این میان تجربة سیزده سال گذشته در جایگزین کردن منافع استراتژیک مذکور بجای منافع واقعی کشورهای منطقه می‎تواند بسیار درس‎آموز باشد. اقتصاد آیندة افغانستان باید بر پایة توانائیهای واقعی سرزمینی و منافع مردم این کشور و بر مبنای همکاری صمیمانه با همه کشورهای همسایه بنا شود. قدرتهای بزرگ نیز باید توجه داشته باشند که محو قطعی تروریسم مستلزم ریشه‎کن شدن فقر و حاصل‎شدن توسعة اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است بنابراین سریعترین راههای حصول به چنین فرآیند توسعه‎ای باید مورد توجه قرار گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۸۰ ، ۱۳:۰۴
سید غلامحسین حسن‌تاش