وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۳ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است


غلام‌حسین حسن‌تاش، عضو هیئت علمی موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی درباره بهانه‌تراشی‌های وزارت نفت دولت سیزدهم درباره کمبود گاز به هم‌میهن گفت:«ابعاد بحران گاز و به‌طور کلی بحران انرژی در ایران بسیار فراتر از این حرف‌هاست که به انحلال و غیرانحلال شرکت ذخیره‌سازی گاز مربوط باشد و تقلیل داده شود. در واقع‌ این بحران محصول انباشت عملکرد‌های اشتباه همه دولت‌هاست.» این متخصص انرژی با تاکید براینکه ظرفیت ذخیره‌سازی گاز کشور به میزانی نیست که تکافوی بحران گاز فعلی را بکند، ‌تصریح کرد:«علاوه بر این اگر شرکتی تعطیل شده باشد هم وظایف آن تعطیل نشده است و به شرکت مادر یعنی شرکت ملی گاز منتقل شده است.»
حسن‌تاش مهم‌ترین دلایل بحران فعلی گاز کشور را که کار را به تعطیلی شهرها کشانده است، فقدان مدیریت مناسب و سیاست‌گذاری یکپارچه انرژی در کشور دانست. او همچنین فقدان برنامه جامع انرژی و عدم حرکت برنامه‌ای در بخش انرژی و زیربخش‌های آن را نیز از دیگر علل بحران فعلی گاز در کشور عنوان کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۱ ، ۱۰:۰۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

مدیر مسئول و سردبیر محترم روزنامه وزین هم میهن

با سلام

امروز تصادفا با مطلبی تحت عنوان " اوج گیری جریان نواصول گرائی نفتی" مواجه شدم که در شماره روز دوشنبه 19 دی 1401 آن نشریه منتشر شده است .

در قسمتی از این نوشته نویسنده نام اینجانب را در کنار نام افرادی دیگر ذکر کرده و در ادامه آن تلویحا مواضعی را به اینجانب نسبت داده اند و اینجانب را در کنار اسامی دیگری مخالف قراردادهای بیع متقابل و مخالف قرارداد بستن با خارجی ها در صنعت نفت وانمود کرده اند . البته نویسنده این بخش از مطالب را قبلا هم در جاهای دیگری نوشته بوده است و تازگی ندارد . قصد ایشان را از نام بردن افراد نمی دانم چون حذف نام افراد خاص هیچ لطمه ای به کلیت نوشته ایشان نمی زد ولذا تداعی می شود که شاید مشکل شخصی با نامبردگان دارند.

نویسنده محترم که گویا نمی تواند ذهن خود را از دوگانه اصولگرائی و اصلاح طلبی خارج کند و هیچ طیف و دیدگاه دیگری را در جامعه به رسمیت بشناسد، حالا که  با جماعتی مواجه شده که گویا هویتی برای آنها نمی یابد حداکثر ابتکارش این است که از ایشان به عنوان نواصولگرایان یاد کند تا بتواند در چارچوب همان دوگانه ذهنی تحلیل کند . ظاهرا از نظر ایشان ممکن نیست که کسی مثلا  در کلیات جهت گیری سیاسی طرفدار و موافق دولت اصلاحات باشد ولی به عملکرد آن دولت در بخش نفت انتقاد داشته باشد.

جالب است که بنده در مورد مواضع خود در آن دوران گفتگوی رو در رو هم با نویسنده محترم داشته ام اما گویا بیان الکن من و یا آن دوگانه ذهنی امکان نداده است که دیدگاه اینجانب درک شود. لذا در این جا لازم می دانم  ذکر کنم که بنده نه مخالف استفاده از شرکت های خارجی بودم و نه مخالف قرارداد بیع متقابل . عملکرد اینجانب در همان دوره قراردادهای بیع متقابل (در دولت اصلاحات) در سمت رئیس موسسه مطالعات بین المللی انرژی، برگزرای چندین (حداقل شش) کنفرانس سطح بالای بین المللی در ایران و خارج از ایران با حضور گسترده مقامات و شرکت های نفتی بین المللی ( خصوصا از اروپا و امریکا ) می باشد.

در آن دوره جو و فضای حاکم این بود که هرکسی که نسبت به عملکرد وزارت نفت در نحوه توسعه منابع هیدروکربنی نقد داشت را عمدا یا سهوا در صف مخالفین بیع متقابل و یا مخالفین حضور شرکت های خارجی جا میدادند و جو را بگونه ای ساخته بودند که به دشواری بتوانی مواضع خود را تبیین کنی. اینجانب ده ها یادداشت و مقاله و مصاحبه در این زمینه دارم که بدون استثنا بر روی وبلاگ من به آدرس hassantash.blog.ir  موجود و قابل دست رسی است و در اینجا بصورت فهرست وار برخی از مهمترین مواضع آن زمان خود در این زمینه را تا حد ممکن خلاصه می کنم :

  1. میادین هیدروکربنی تفاوت و  تنوع بسیار زیاد از جهات مختلف دارند که مهمترین  این تفاوت ها به شرح زیر است:

الف - گازی بودن یا نفتی بودن که اغلب شناخت از میادین نفتی پیچیده تر و ریسک های آن بیشتر است

ب قرار داشتن در خشکی  یا دریا  با توجه به تفاوت زیاد  سرمایه و فناوری مورد نیاز در خشکی و دریا

ج-  مشترک بودن با کشورهای دیگر یا مستقل بودن با توجه به  این که در همه برنامه های توسعه  میادین مشترک  در اولویت بوده اند  تا رقیب از ما جلو نیفتد و سهم ما از بین نرود

د- بزرگ بودن یا کوچک بودن از نظر وسعت میدان و حجم ذخیره با توجه به تفاوت بارز فناوری و پول مورد نیاز برای توسعه این دو دسته

ه- دست نخورده بودن یا تحت بهره برداری بودن یا به اصطلاح فنی Green بودن یا Brown بودن . لازم به توضیح است که در بسیاری موارد ممکن است سرمایه گزرای در افزایش بازیافت یک میدان تحت بهره برداری از سرمایه گزاری در یک میدان جدید مقرون به صرفه تر و دارای بازده بیشتر باشد .

و- کم ریسک بودن و پر ریسک بودن از نظر ساختار زمین شناسی میدان و مشخصات لایه دارای هیدروکربن

 

  1. با توجه به این همه تفاوت نظر بنده این بود که ابتدا باید طرح جامع توسعه منابع هیدروکربنی تهیه شود و در آن طرح اولویت ها مشخص شود و بر اساس اولویت،  قرارداد توسعه بسته شود و وقتی که چنین طرحی وجود ندارد و انتخاب میادین برای توسعه براساس اولویت نیست و به عهده شرکت های خارجی گذاشته می شود (که شد) ، شرکت های خارجی براساس منافع خود میدانی را برای توسعه انتخاب می کنند و نه اولویت ملی ما. و نتیجه این بود که چنانچه بارها گفته و نوشته ام در آن دوره حتی یک میدان مشترک نفتی تحت توسعه در چارچوب قرارداد بیع متقابل قرارد نگرفت ( دقت شود میدان نفتی، مغلطه پارس جنوبی که گازی است مطرح نشود) در صورتی که  در همه برنامه های پنج ساله ذکر شده بود و می شود که میادین مشترک در اولویت توسعه قرار دارند و اینجا مجال نیست که از فاجعه ای که در اثر اولویت ندادن عملی به میادین مشترک بر سر این کشور رفته است بگویم.
  2. با توجه با این همه تفاوت در میادین که ذکر شد، نظر من همواره این بوده است که انتخاب یک روش قراردادی برای توسعه همه میادین با تفاوت های بارز در ریسک و میزان سرمایه و تکنولوژی مورد نیاز کار درستی نیست و مثلا در یک میدان مستقل و کوچک واقع در خشکی که سرمایه زیادی نمی خواهد و ریسک بالائی هم ندارد و نیازمند تکنولوژی پیچیده ای هم نیست شاید دلیلی وجود نداشته باشد که هیچ شرکت دیگری را شریک کنیم ولی در یک میدان مشترک دریائی مانند لایه نفتی پارس جنوبی که  با ریسک بزرگ استخراج پر سرعت رقیب قطری مواجه است و به دلیل ساختار خاص لایه نفتی، تکنولوژی پیچیده ای هم می خواهد و به دلیل دریائی بودن سرمایه بالائی هم می طلبد و هر ساعت عقب افتادن توسعه اش عدم النفع برای کشور دارد، چه بسا باید شرایط جذاب تری از بیع متقابل را برای شرکت های خارجی ایجاد کرد که هرچه زودتر آن را به بهره برداری برسانند ( قصه پر غصه همین میدان بماند برای وقتی دیگر) . جالب این است که همان مدیریت و همان افراد متعصب بر بیع متقابل در دوره ای دیگر  روائی نظر بنده را به اثبات رساندند و  گفتند که بیع متقابل کفایت نمی کند و سراغ IPC رفتند اما  متاسفانه همان اشتباهات را تکرار کردند و بازهم بدون برنامه جامع و تعیین اولویت ها حرکت کردند و باز هم به یک مدل قرارداری چسبیدند فقط IPC ، که بهترین فرصت کشور در دوره کوتاه بعد از برجام  برای تنظیم و تدوین آن از دست رفت و هنوز پر از پیچیدگی و ابهام است.
  3. حرف من  این بود که وقتی شما یک مدل قراردادی را برای این همه میادن متنوع ژنریک می کنید، شرکت خارجی که تجارب گوناگونی در میادین گوناگون در گوشه و کنار جهان دارد متوجه می شود که شما نه برنامه جامع دارید و نه اولویت هایتان مشخص است و نه فهم دقیقی از مساله توسعه میدان دارید و این او را در شرایطی بر تر از شما قرار خواهد داد .
  4. در آن دوره نظر من این بود که برای آوردن خارجی ها دلیلی ندارد که تمام توانائی های داخلی را انکار و تحقیر کنید که متاسفانه به شدّت چنین می شد و نظر من این بود که این همه که توان و وقت می گذارید که جذابیت برای آوردن شرکت های خارجی ایجاد کنید مختصر تلاشی هم بکنید که در این فرایندها انتقال دانش و تجربه و تکنولوژی صورت بگیرد و نیز این که شاید با پیدا کردن راهی برای تامین مالی ، شرکت های داخلی هم بتوانند بعضی میادین کم ریسک و کوچک که فناوری پیچیده ای نمی خواهد را توسعه دهند. خوب است این را هم اشاره کنم که در همان دوره هم تندترین مخالفین حضور شرکت های خارجی و تندترین مخالفین بیع متقابل هم با فرصت دادن به شرکت های خارجی برای توسعه میادین مشترکی مانند لایه نفتی پارس جنوبی موافق بودند.
  5. برای توسعه هر میدان خاص  هیدروکربنی ابتدا یک  (MDP) "طرح محوری توسعه" تهیه می شود ( با طرح جامع توسعه میادین که قبلا ذکر شد اشتباه نشود) . در آن زمان عمدتا MDP پیشنهاد شده توسط شرکت خارجی محور عقد قرارداد بیع متقابل قرار می گرفت. MDP مشخص می کند که میدان قرار است به چه هدفی از تولید برسد و منحنی تولید در طول زمان چه خواهد بود و برای رسیدن به این تولید هدف، چه تعداد چاه باید حفر شود و چه تاسیساتی بنا شود. نظر بنده و بسیاری از کارشناسان برجسته مانند مرحوم دکتر علی محمد سعیدی ( دارای فوق دکترای مهندسی مخازن نفتی) این بود که  نمی توان و نباید به MDP پیشنهادی شرکتی که می خواهد میدان را توسعه دهد اکتفا کرد و باید خود وزارت در تهیه MDP  دقت و تلاش کند چرا که MDP  می تواند یکی از بزنگاه های فریب باشد یعنی شرکت خارجی برای رسیدن به یک منحنی تولید پیشنهادی که غیر واقعی و بیش از واقع باشد  هزینه زیاد تر از نیاز بتراشد  و چاه ها و تاسیسات اضافه ای حفر و احداث کند اما تولید هرگز به آن میزان نرسد و نظر ما این بود که خصوصا در قالب قراردادی بیع متقابل این ریسک بیشتر است چراکه شرکت طرف قرارداد ریسک چندانی در عدم تحقق منحنی تولید هدف ندارد و ظرف چند سال ( و نه در کل دوران تولید هدف) پولش را می گیرد و می رود ولذا به خوبی برای چنین بزرگ نمائی انگیزه دارد. اما پاسخ این بود که ایرانی نمی فهمد و کارشناسان ما صلاحیت تهیه MDP  ندارند و فقط شرکت های خارجی می فهمند و حتی نقد کارشناسی به MDP پیشنهادی شرکت های خارجی هم پذیرفته نمی شد و بعضا سرکوب می شد در حالی که  بعدها  به خوبی نمایان شد که چقدر از این انتقادات و نگرانی ها درست بود و تقریبا هیچ یک از منحنی های تولید هدف ارائه شده توسط  شرکت های طرف قرارداد بیع متقابل تحقق نیافت  یا میدان هرگز به سقف تولید هدف نرسید و یا منحنی تولید خیلی زودتر از آنچه ارائه داده بودند سقوط کرد.

در مقاله اوج گیری جریان نو اصولگرائی نفتی، ادعاهای دیگری مانند این که "بای بک توانست یک میلیون بشکه به تولید نفت ایران اضافه کند" نیز شده است که در این جا بنده در موضع پرداختن به آن نیستم و فقط خواستم از خودم رفع اتهام کنم. در پایان  اشاره می کنم که بنده به هیچ وجه موافق انزوای کشور نبوده و نیستم ولی معتقدم که برای حفظ منافع ملی باید تعادل داشت و وسط پشت بام ایستاد، اگر انزوای کشور و ادعای همه چیز دانی و عدم نیاز به همکاری و تعامل خارجی مذموم است و کشور  را به مسیر فنا می برد که متاسفانه برده است، خود باختگی و تحقیر هرگونه داشته خودی و یک سره اختیار خود را به خارجی دادن هم  سقوط از سمت دیگر پشت بام است و مسیر دیگری برای به فنا رفتن.

نکته جالب این است که نویسنده در پایان مقاله احتمالا بدون این که توجه داشته باشد، تلویحا توضیح داده است که چه کسانی قربانی این دو قطبی سیاسی  یا دوئیت اصلاح طلب و اصولگرا  شده اند و برای این که با نقد کارشناسی خود در فضای سیاست زده، منصوب به هیچ کدام نشوند منزوی شده و کنار کشیده اند تا روزی که بلکه گوش شنوائی باشد.

در پایان اعلام می نمایم که بنده اصراری بر انتشار این پاسخ در آن روزنامه ندارم  و برای ثبت در تاریخ و جلوگیری از تحریف واقعیت ها نوشتم گرچه در  نزدیک سی سال گذشته نتیجه ای هم از این قلمفرسائی ها نگرفته ام و امیدی هم ندارم که خصوصا در این زمینه های تخصصی روزی آفتاب حقیقت شود پدید و موجب شرمندگی عمل کننده بر مجاز شود. ولذا  انتشار این را  به صلاحدید خودتان واگذار می کنم .

موفق باشید

سید غلامحسین حسن تاش

1401/10/27

 

 

بعضی نوشته های مرتبط : 

دیدگاه های مقابل در زمینه بیع متقابل

- اما و اگرهای توسعه میادین نفتی 

- صنعت نفت در چنبره تفکر سنتی و پارادایم شکست خورده

- سایه روشن یک قرارداد 

- ماجرای جلسه جبهه مشارکت در سال 80 (برای ثبت در تاریخ)

-نقد برنامه توسعه صنعت نفت

-صنعت نفت در چنبره تفکر سنتی و پارادایم شکست خورده

-سخنی با جناب زنگنه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۱ ، ۱۷:۳۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

آلودگی هوای زمستانی در ایران؛ نگاهی به وضعیت استفاده بهینه از سوخت‌های فسیلی و انرژی‌های پاک در گفت و گو با کارشناسان

قصه پر غصه انرژی

آلودگی هوا در کلان‌شهرهای کشور این روزها مانند زمستان‌های دیگر به صدر اخبار تبدیل شده است. وضع به‌گونه‌ای است که رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس گفته بود از ابتدای سال جاری تاکنون تعداد روزهای بسیار ناسالم و خطرناک در تهران ۲۰۰ درصد افزایش یافته است.

 

روزنامه شرق

فرزانه احمدی: آلودگی هوا در کلان‌شهرهای کشور این روزها مانند زمستان‌های دیگر به صدر اخبار تبدیل شده است. وضع به‌گونه‌ای است که رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس گفته بود از ابتدای سال جاری تاکنون تعداد روزهای بسیار ناسالم و خطرناک در تهران ۲۰۰ درصد افزایش یافته است. در کرج روزهای بسیار خطرناک چهار برابر، در تبریز و اراک دو برابر و در مشهد هم روزهای ناسالم دو برابر شده است. در شیراز تعداد روزهای ناسالم ۹ برابر شده و روزهای پاک هم به نصف کاهش یافته است. اصفهان هم به عنوان یکی از صنعتی‌ترین استان‌های کشور در این زمینه کم از مابقی شهرها ندارد.

در این شرایط نیروگاه‌های تولید برق و صنایع با سوزاندن مازوت و گازوئیل در خط اول اتهام قرار دارند، گرچه به گفته کارشناسان، نفت و گاز نیز از کیفیت لازم برخوردار نیستند و آنها هم در این زمینه بی‌گناه نیستند.

حالا شاید سؤال بسیاری از مردم این است که در این شرایط چاره چیست؟ چه باید کرد تا آلودگی رفع شود و چقدر انرژی‌های پاک می‌توانند در این زمینه کمک‌کننده باشند؟

‌بیشتر سوخت‌ها در ایران آلاینده‌اند

با اینکه این روزها مازوت به متهم ردیف اول آلودگی هوای کشور تبدیل شده است، اما به گفته رئیس اسبق مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی، مشکل آلودگی هوا به‌خصوص در زمستان تنها ناشی از مازوت‌سوزی نیست: «متأسفانه همه سوخت‌های مورد استفاده در کشور مشکل آلودگی دارند. سوابق نشان می‌دهد که در زمستان برای تأمین گاز استانداردهای لازم رعایت نمی‌شود».

طبق نظر غلامحسین حسنتاش، «گاز طبیعی که وارد خطوط انتقال و شبکه می‌شود باید گاز متان تصفیه‌شده و حداکثر حاوی درصدی اتان باشد، ولی متأسفانه در زمستان هیدروکربن‌های سنگین‌تر از اتان نیز به خطوط لوله تزریق می‌شود و حتی گازهایی که از نظر ترکیبات گوگردی در حد استاندارد تصفیه نشده‌‎‌اند هم به خطوط لوله منتقل می‌شوند».

با این حساب و به گفته او، کیفیت گازی که در موتورخانه‌ها، شوفاژخانه‌‌ها و پکیج‌های حرارتی و حتی برای پخت‌وپز خانگی استفاده می‌شود؛ به‌خصوص در زمستان به‌طور کامل استاندارد نیست.

انتقاد این کارشناس انرژی به مسئولان این است: «هیچ مرجع مستقلی وجود ندارد که در این مورد نظارت داشته باشد و گزارش مستقل بدهد».

در صحبت‌های حسنتاش نکته دیگری نیز درباره بنزین وجود دارد: «این‌طور به نظر می‌رسد که مصرف بنزین در ماه‌های گذشته باز هم از تولید آن سبقت گرفته است و برای تأمین میزان کافی بنزین، مواد دیگری با آن مخلوط می‌شوند که استاندارد آن را کاهش و آلاینده‌های آن را افزایش می‌دهند. میزان ترکیبات گوگردی در نفت کوره‌ای که در نیروگاه‌ها و صنایع مصرف می‌شود نیز بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی است».

‌کیفیت و میزان مصرف سوخت باید اصلاح شود

با توجه به این وضعیت چاره اصلاح کیفیت و میزان مصرف انواع سوخت‌ها در کشور است. حسنتاش در این زمینه گفت: «مصرف سوخت خودروهای تولید‌شده در ایران، بسیار بیشتر از استانداردهای روز دنیاست. کیفیت سوخت تحویلی به خودروها هم متناسب با استانداردهای روز دنیا نیست. متوسط راندمان نیروگاهی ما بسیار پایین است. بخاری‌های گازی و اغلب تجهیزات مصرف‌کننده سوخت ما با استانداردهای امروز جهان بسیار فاصله دارند».

او تأکید ‌کرد: «با توجه به این نکات من فکر می‌کنم که اولویت اول ما در بخش انرژی و محیط زیست بهینه‌سازی مصرف و ارتقای کارایی و بازدهی انرژی است. این موضوع به نفع محیط زیست هم هست».

به گفته این عضو انجمن اقتصاد انرژی ایران، اگر یک خودرو برای مثال در هر صد کیلومتر، به جای 10 لیتر، پنج لیتر بنزین مصرف کند و سوخت مورد استفاده هم استاندارد باشد، هم در مصرف سوخت صرفه‌جویی می‌شود و هم میزان انتشار آلاینده‌ها کاهش می‌یابد. همچنین اگر متوسط راندمان یا بازدهی نیروگاه‌های ما از حدود 35 درصد فعلی با همین میزان سوختی که مصرف می‌کنند به 50 درصد که امروز در جهان حداقل است، برسد و سوخت تحویلی به نیروگاه‌ها هم استاندارد باشد، هم مصرف سوخت و هم میزان انتشار آلاینده‌ها کاهش می‌یابد؛ بنابراین در شرایط فعلی ایران، ارتقای کارایی و بهره‌وری انرژی که آلاینده‌ها را کاهش می‌دهد نسبت به تولید هر نوع انرژی جدید مانند از تجدیدپذیرها اولویت دارد و بعد از آن اولویت با استاندارد‌کردن سوخت‌ها از نظر کیفیت است.

‌انرژی‌های پاک کجای این معادلات هستند؟

یکی از انرژی‌هایی که می‌توانند جایگزین سوخت‌های فعلی شوند، انرژی‌های پاک هستند که امکان تولید برق دارند. برق تولید‌شده از پنل‌های خوشیدی و توربین‌های بادی را می‌توان به شبکه وصل کرد و همه بخش‌ها امکان استفاده از آن را خواهند داشت. از این انرژی می‌توان برای کاربردهای محلی و محدود هم استفاده کرد، برای مثال آبگرم‌کن‌ها یا رادیاتورهای خورشیدی می‌توانند برای تأمین آب گرم مصرفی خانه‌ها به کار روند. با‌این‌حال ماجرا به این راحتی‌ها هم نیست. کارشناسان می‌گویند اولویت‌های دیگری وجود دارند.

حسنتاش درباره راه چاره و درجه اهمیت انرژی‌های خورشیدی گفت: «اگر واقعیت را بخواهید، تردیدی نیست که توسعه استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و پاک میزان انتشار آلاینده‌ها را کاهش می‌دهند، اما این مسئله برای کشوری اولویت دارد که همه تلاش خود را برای بهینه‌سازی مصرف سوخت‌های فسیلی، ارتقای کارایی حامل‌های انرژی و استاندارد‌کردن فراورده‌های نفتی و گاز تحویلی به شبکه کرده باشد و حالا باز هم بخواهد گام‌های بیشتری بردارد؛ در‌صورتی‌که ما متأسفانه در همه این زمینه‌ها مشکل داریم».

‌مزایای انرژی‌های پاک برای ایران

اگر افزایش بهره‌وری انرژی و استاندارد‌کردن سوخت‌ها در ایران صورت بگیرد، پس از آن می‌توان به ترویج انرژی‌های پاک در کشور پرداخت؛ به‌خصوص که ایران در زمینه انرژی خورشیدی مزیت بسیار خوبی دارد.

رئیس اسبق مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی به وجود استعداد زیاد در بیشتر مناطق کشور برای تولید انرژی خورشیدی اشاره می‌کند: «در بیشتر نقاط کشور به‌خصوص مناطق کویری تعداد روزها و نیز شدت تابش بسیار زیاد است و استعداد زیادی برای تولید برق خورشیدی وجود دارد. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر آشکار می‌شود که بدانیم در حال حاضر کشور آلمان در تولید برق خورشیدی پیشرفت زیادی کرده است؛ در‌حالی‌که حداکثر متوسط تابش در آلمان از متوسط حداقل تابش در ایران کمتر است».

حسنتاش درباره اینکه آیا راه‌اندازی و ترویج این انرژی‌ها در مقایسه با رشد سرمایه‌گذاری در انرژی‌هایی مانند نفت و گاز، صرفه اقتصادی دارد، حکم کلی نداد: «مزیت و صرفه در هر منطقه با توجه به هزینه‌های انتقال و شبکه و انشعاب تفاوت دارد. برای مثال یک سکوی نفتی وسط دریا را در نظر بگیرید که نیاز به برق دارد. برای تولید برق مورد نیاز با ژنراتور نمی‌توان از نفت استخراجی خام استفاده کرد و باید گازوئیل به کار برد که آن هم لازم است از پالایشگاه‌های خشکی با کشتی به سکو حمل شود و روی سکو مخازنی برای ذخیره سوخت وجود داشته باشد. در چنین شرایطی احتمالا استفاده از برق خورشیدی مقرون‌به‌صرفه‌تر است و این باید در یک تحلیل فنی اقتصادی با توجه به وزن هرکدام از این تجهیزات و هزینه حمل سوخت و بسیاری پارامترهای دیگر مقایسه شود، اما متأسفانه در ایران در زمینه انرژی منطق اقتصادی حاکم نیست».

‌سهم ناچیز ایران از انرژی‌های پاک

به گفته این کارشناس، در حال حاضر سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران بسیار پایین است: «تخمین زده می‌شود که متوسط جهانی سهم این انرژی‌ها به حدود پنج در‌صد برسد، البته این عدد خیلی دقیق نیست».

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۱ ، ۱۴:۰۷
سید غلامحسین حسن‌تاش