وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۴ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۱ ، ۱۵:۱۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۱ ، ۱۴:۵۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

مقصر اصلی فاجعه لیبی چه کسی بود؟

این روزها به دلایلی که همه میدانیم عبرت آموزی از آنچه در لیبی رخ داده زیاد مثال زده می‌ شود. در جریان تحولات موسوم به بهار عربی مردم لیبی هم در فوریه 2011 بر علیه معمر قذافی شوریدند و ناتو و قدرت های خارجی هم دخالت کردند و قذافی سرنگون شد اما کشور لیبی در ورطه یک جنگ داخلی قرار گرفت که منجر به کشتارها و خونریزیهای گسترده  شد و امروز بعد از قریب 11 سال هنوز مردم لیبی روی خوش ندیده اند و بدون شک آنچه در لیبی رخ داده است یک فاجعه بوده.

در این یادداشت  به دنبال این نیستم که تاریخ و جغرافیا و سابقه فرهنگی و تمدنی لیبی  چه بوده است و آیا می توان  نمونه لیبی را به دیگر کشورها تعمیم داد یا نه؟ که البته آنهم بحث حائز اهمیتی است . بلکه تنها با طرح یک سری سوالات می خواهم به درک این مساله کمک کنم که مقصر اصلی فاجعه لیبی چه کسی بوده است.

  • آیا اگر قذافی برای 42 سال ( از 1969 تا 2011) تحت عناوین مختلف تنها حاکم بلامنازع لیبی نبود و قدرت را در قبضه کامل خود در نیاورده بود و سایر شهروندان و خصوصا دانشگاهیان و تحصیل کردگان و به عبارتی الیت جامعه در قدرت سهم و نقش داشتند بازهم لیبی چنین می شد؟
  • آیا اگر قذافی درآمد نفت لیبی را صرف توسعه طلبی ها و توهمات جاه طلبانه خود نکرده بود. اگر منابع لیبی را صرف ادعای رهبری بر کل افریقا، صرف تروریسم بین المللی ، صرف هواپیما ربائی و ساقط کردن هواپیما پان آمریکن در لاکربی ، صرف تولید سلاح هسته ای و ساخت موشک های دور برد و ترور رقبای سیاسی خود در خارج از کشور نکرده بود و به جای آن این درآمد را صرف توسعه  همه جانبه کشور، صرف متنوع کردن اقتصاد این کشور و خروج اقتصاد از وابستگی به تک محصولی نفت، صرف ارتقاء فرهنگ و دانش مردم و تقویت سرمایه اجتماعی کرده بود بازهم سرنوشت لیبی اینگونه می شد؟
  • اگر منابع مازاد لیبی بجای جنگ افروزی و تروریسم  و رفتن به حساب های شخصی قذافی و فرزندانش  صرف سرمایه گزرای های خارجی ملی جهت گسترش قدرت جهانی اقتصادی و تجاری ملت لیبی می شد، بازهم سرنوشت لیبی اینگونه رقم می خورد؟
  • اگر لیبی قذافی سیاست خارجی معقولی داشت که بر مبنای منافع ملی و در جهت کنترل و مهار دخالت های خارجی و نه تهدید و تحریک دیگر کشورها طراحی شده بود، بازهم سرنوشت لیبی اینگونه می شد؟
  • اگر در لیبی دموکراسی برقرار بود و اختلاف عقیده داشتن، ایجاد حزب سیاسی و وارد شدن در مباحث سیاسی ممنوع نبود. اگر بر مطبوعات لیبی سانسور حاکم نبود . اگر لیبی یک مجلس ملی از منتخبین واقعی مردم داشت و مردم لیبی و قبائل و عشایر مختلف این کشور و تفکرات مختلف موجود در این کشور از طریق بحث و جدل های مطبوعاتی و سیاسی، از طریق وزن کشی های سیاسی در قالب احزاب و انتخابات آزاد و جر و بحث های فکری در مجلس و مطبوعات و احزاب و دانشگاه ها به تدریج درکی از یکدیگر پیدا می کردند و یاد می گرفتند که با هم گفتگو کنند و تعامل کنند ، بازهم لیبی چنین می شد؟
  • اگر قذافی با تحمیل ایدئولوژی و افکار و فلسفه سیاسی شخص خود که در کتاب سبز جمع آوری کرده بود را به همه مردم و به سیاست داخلی و خارجی کشور تحمیل نکرده بود و مردم و مطبوعات و دانشگاهیان می توانستند آزادانه نظرات او را نقد کنند ، بازهم چنین می شد.
  • اگر قذافی مردم را تحقیر نکرده بود . اگر لیبیائی در داخل و خارج کشور احساس حقارت و سرخوردگی نمی کرد بازهم  چنین می شد؟
  • و خلاصه اگر در زمان قذافی لیبی به یک  nation state (دولت ملت) تبدیل شده بود ..........

بار دیگر تردیدی نیست که آنچه در لیبی اتفاق افتاد فاجعه بود اما به نظر من اگر به خوبی به این سوالات دقت کنیم و پاسخ آن را دریابیم روشن می‌ شود که هیچکس جز قذافی دیکتاتور، مقصر اصلی فروپاشی لیبی نبود و آنچه در لیبی بعداز قذافی رخ داد و خون هائی که ریخته شد همه به حساب قذافی نوشته خواهد شد کما این که آنچه در بعد از فروپاشی شوروی و اروپای شرقی در یوگوسلاوی رخ داد و تجزیه آن کشور و خون هائی که ریخته شد همه به حساب مارشال تیتو خواهد بود.

تازه وقتی از لیبی قذافی صحبت می کنیم از کشوری صحبت می کنیم که به دلیل در اختیار داشتن درآمد بالای نفت و جمعیت محدود کمتر از شش میلیون نفر (در زمان قذافی) ، نرخ رشد اقتصادی بالائی داشت و مردمش از سطح رفاه خوبی برخوردار بودند و فقر و بیکاری در آن کم بود و خانه دار شدن و تشکیل خانواده برای جوانانش یک رویای دست نیافتنی نبود وای از این که این بدبختی های اقتصادی هم اضافه شود.

ایکاش دیکتاتورها از این تجربیات تاریخی درس بگیرند و قبل از آنی که کشورشان را به ویرانی کامل بکشند به خود آیند و از منیت و خودرائی دست بردارند و طرحی نو برای حفظ  یکپارچگی و ملک و ملتشان دراندازند.

از مردمی که کوهی در پشت سر و رودخانه ای مواج و پرآشوب در پیش رو دارند وقتی که می بینند بهمنی عظیم  یا گدازه های آتشفشان از کوه سرازیر است نمی توان انتظار داشت که همگی تا آخر آرام بمانند که بهمن آن ها را  له کند یا گدازه ها آنها را ذوب کند . سرانجام در مرحله ای تن به رودخانه مواج خواهند زد تا شانس خود را امتحان کنند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۱ ، ۱۳:۱۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

دوشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۱

فرارو- قرارداد ۲۷ سال قطر با چین برای عرضه گاز طبیعی مایع به شرکت سینوپک چین بزرگ‌ترین قرارداد گاز طبیعی تا به امروز است. این قراداد پیام‌های مشخصی برای ایران دارد که مشترکا با قطر از میادین پارس جنوبی برداشت می‌کند.

به گزارش فرارو، بعد از حمله نظامی روسیه به اوکراین رقابت جهانی برای خرید گاز مایع تشدید شده است. اروپا که حدود ۴۰ درصد از گاز مایع مورد نیاز خود را از روسیه می‌خرید، تلاش می‌کند نیاز خود را از کشور‌های دیگر تامین کند. در چنین شرایطی قطر که بزرگترین صادرکننده گاز مایع در جهان است و با توسعه بهره‌برداری از میادین شمالی امکان صادرات بیشتر گاز به اروپا را فراهم می‌کند.

 

 

میادین شمالی یکی از بزرگترین منابع گاز جهان و به طور مشترک در مالکیت قطر و ایران است و سهم ایران از این منابع عظیم، میدان گاز پارس جنوبی است. با این حال طرف قطری قراردادی به مدت ۲۷ سال با چین امضا کرده است که تا سال ۲۰۲۷ حجم تولید گاز این کشور را از حدود ۷۷ میلیون تن به ۱۲۶ میلیون تن در سال افزایش خواهد داد. 

چه خبر است؟

در همین خصوص غلامحسین حسن‌تاش استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد انرژی طی گفتگو با فرارو در خصوص اهمیت این قرارداد عنوان کرد: «دولت قطر با ظرفیت تولید ۷۷ میلیون تن LNG (گاز طبیعی مایع شده)، تا یکی دو سال پیش بزرگترین تولید کننده و صادر کننده گاز طبیعی به‌صورت LNG در جهان بود و در یکی دو سال اخیر استرالیا با ۷۸.۵ میلیون تن تولید سالانه، از قطر سبقت گرفته بود. اینک قطر برنامه‌هایی برای افزایش تولید گازطبیعی از میدان مشترک با ایران که قطری‌ها آن را گنبد شمالی می‌نامند، دارد و نیز قرارداد‌هایی را منعقد کرده است که تا سال ۲۰۲۷ یعنی تا پنج سال دیگر ظرفیت تولید LNG خود را از ۷۷ میلیون تن فعلی به ۱۲۶ میلیون تن برساند و به عبارتی تا پنج سال دیگر بیش از ۶۰ درصد به ظرفیت تولید LNG قطر اضافه خواهد شد و قطر برای تحقق این هدف برای احداث شش واحد جدید LNG با شرکت‌های توانای بین المللی قرارداد بسته است.»

وی ادامه داد: «با این حساب در شرایطی که قطر می‌خواهد ظرف ۵ سال حدود ۴۹ میلیون تن به ظرفیت تولید LNG خود اضافه کند، طبعا تضمین کردن بازار آن برای قطر مهم است. البته بخش قابل توجهی از بازار LNG به صورت تک محموله است، ولی داشتن قرارداد‌های بلندمدت خیال صادرکننده که در حال یک سرمایه گذاری عظیم است را آسوده می‌کند. قرارداد اخیر قطر با شرکت ساینوپک چین برای تحویل سالانه ۴ میلیون تن LNG به چین برای مدت ۲۷ سال منعقد شده است و این تنها ۱۰ درصد از افزایش آتی ظرفیت LNG قطر است.»

این کارشناس حوزه انرژی تاکید کرد: «از سوی دیگر چین هم کشوری است که بزرگترین رشد سالانه تقاضای انرژی را دارد و می‌خواهد تامین بخشی از تقاضای آینده‌اش را تضمین کند. البته همین حالا نیز قطر بزرگترین صادر کننده LNG به چین است و در سال ۲۰۲۱ حدود ۹.۲ میلیون تن LNG به چین صادر کرده است.»

حسن تاش در خصوص پیامد‌ها و تبعات این قرارداد برای ایران عنوان کرد: «آنچه برای ایران تبعات مهمی دارد مسائل قبل از این قرارداد است، یعنی قرارداد‌هایی که قبلا توسط قطر برای توسعه بیشتر میدان گنبد شمالی (که با پارس جنوبی مشترک است)، امضاء شده است. در واقع قطر می‌خواهد ظرف ۵ سال آینده حدود ۵۰ میلیارد متر مکعب در سال به ظرفیت تولید و برداشت خود از میدان مشترک اضافه کند. قطر تاکنون به صورت تجمیعی بیش از ۲.۵ برابر ایران از این میدان مشترک برداشت کرده است. در سال‌های اخیر ایران از نظر میزان برداشت سالانه، مقداری از قطر پیشی گرفته بود، اما با این برنامه‌ها قطر مجددا از ایران سبقت می‌گیرد

این استاد دانشگاه تاکید کرد: «همه این‌ها در حالی رخ داده است که ایران به لحاظ عدم توان سرمایه‌گذاری کافی میزان تولیدش در پارس جنوبی در حال کاهش است و اخیرا مسئولان اعلام کردند که با تداوم روند فعلی سالانه به اندازه یک فاز یعنی بیش از ۸ میلیارد مترمکعب در سال، از تولید فاز‌های مختلف پارس جنوبی کاهش خواهد یافت. در این‌صورت با توجه به رشد تقاضای داخلی، ممکن است ایران بعضی از مشتریان بالفعل گاز خود را هم از دست بدهد. یعنی در حالی که قطر در تلاش توسعه بازار‌های خود است ایران ممکن است بعضی از بازار‌های موجود را نیز از دست بدهد.»

وی با بیان این که این قرارداد بر ایران بی تاثیر نیست، اظهار کرد: «به هر حال چنین قراردادی اهمیت امنیت قطر و منطقه خلیج فارس را برای چین افزایش خواهد داد و رقبای ایران جایگاه مهمتری در اقتصاد چین پیدا خواهند کرد که بر معادلات منطقه‌ای بی تاثیر نخواهد بود. اما این که ایران چه کار باید بکند یا چه راهبرد یا راهبرد‌هایی را در پیش گیرد، فهرستی بلند بالا دارد. از حل مسائل اصلی و اساسی سیاست خارجی و روابط بین المللی به منظور فراهم کردن امکان جذب سرمایه و تکنولوژی و خارج شدن از انفعال در روابط جهانی و منطقه‌ای تا برنامه ریزی‌های اساسی برای توسعه بخش انرژی و نفت و گاز و مدیریت مصرف انرژی، و این مستلزم تغییرات پارادایمی است.»

این اقتصاددان در پاسخ به این سوال که چرا با توجه به رابطه خوب ایران با چین، دولت چین ترجیح می‌دهد با قطر وارد چنین معامله بزرگ و طولانی مدت شود، گفت: «در دنیای امروز هر کشوری به دنبال منافع ملی خودش است. روند‌های ایران مشخص است و قطعا چینی‌ها هم از آن اطلاع دارند. روند‌هایی که بدون تحولات اساسی در آن ایران حتی در میان مدت قادر به تامین گاز مورد نیاز خود هم نخواهد بود چه رسد به این که بتواند صادرات بیشتری داشته باشد.»

حسن تاش در پایان عنوان کرد: «افزایش تولید گاز و تغییر اساسی در روند تراز گاز کشور مستلزم سرمایه گذاری‌های بزرگ در تعامل با جهان است و صادرات گاز از منطقه خلیج فارس به چین مستلزم مایع‌سازی گاز است که فناوری آن در اختیار کشور‌های غربی است. در حالی که آینده سرمایه گذاری‌های لازم در ایران در شرایط کنونی تصویر روشنی ندارد، قطر قرارداد‌های توسعه خود چه در بالادستی گاز و چه در مایع سازی را با شرکت‌های توانای اروپایی و امریکایی منعقد کرده است و تعهدات این شرکت‌ها و زمان بهره برداری‌ها نیز مشخص است.شما اگر بخواهید کالای مورد نیازتان را تهیه کنید کدام عرضه‌کننده را ترجیح می‌دهید، آنکه مطمئن هستید این کالا را در موعد مقرر تحویل خواهد داد یا آن که می‌دانید برای تامین این کالا ده‌ها مشکل دارد؟ به هر حال چین که نمی‌تواند حرکت اقتصاد خود را متوقف کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۱ ، ۱۷:۱۶
سید غلامحسین حسن‌تاش