وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

جناب آقای افشار نیک

سلام

امروز افسانه شما را خواندم. نه حوصله و نه انگیزه ای دارم که به پاسخ و توضیح مطالب شما بپردازم و نه برای قضاوتی که در اثر مطالعه مطلب شما برای کسی حاصل می شود اهمیتی قائلم. ضمن این که پاسخ همه مطالب شما را قبلا گفته و ونوشته ام اما ما ایرانی ها و از جمله خود من معمولا عاشق عقاید خودمان هستیم و هنر شنیدن کمتر داریم خصوصا اگر هرمونتیک منفعت هم درمیان باشد.  اما از این جهت که خیلی با اعتماد به نفس یکی دو جا نام بنده را برده بودید و بنده را قضاوت فرموده بودید خواستم در واقع با بیان حقایقی صرفا در این یکی دو مورد، شاید قدری در مورد صلاحیت قاضی بودن دچار تردیدتان کنم. البته نوعی بغض را در نوشته تان نسبت به خودم و دیگرانی که نام برده اید حس کردم که ممکن است ناشی از بغض و دشمنی با مخالفین محبوبتان باشد. این مطب را صرفا جهت اطلاع خود حضرتعالی مینویسم.  

مرقوم فرمودهاید که بنده به همراه دو نفر دیگر در ستاد میرحسین موسوی دست بالا را داشتیم و مناسب اقتصادی و نفتی ستاد دست ما بود. در این مورد به اطلاعتان میرسانم که اولا بنده اصلا قابل این حرف ها و در چنین سطحی نبوده و نیستم که در تفکر اقتصادی دست بالا را در جائی داشته باشم و اصلا دانش اقتصادی من با اقتصاددانانی که در ستاد بودند قابل مقایسه نیست و دانستههای محدود من تنها در دایره نفت و انرژی است که بنده اگر هم در ستاد  میبودم در این مورد نیز به هیچ وجه هماورد زنگنه و نعمت زاده و ترکان و مهدی هاشمی و دیگرانی که همه نامدار و علامه نفت و انرژی هستند، نبودم. گویا زیادی بنده را بالا بردهاید که احیانا بهتر زمین بکوبید. ثانیا این مطلب به سادگی  قابل تحقیق است که بنده مطلقا پایم را  حتی یکبار در  ستاد انتخاباتی میر مظلوم نگذاشتم و علتش هم این بود که به حضور بعضی افراد ناسالم و بد سابقه در این ستاد اعتراض داشتم افرادی که به باور من شریک جرم مصائب کشور و مردم بوده و هستند. (البته در شرایط فعلی به هیچ وجه اخلاقا راضی به نقل این مطلب از جانب خود نیستم)  و چون در انتخاب های بسیار محدودی که نظارت استصوابی و ساختار قدرت برای ما رقم زده  است ایشان را ترجیح میدادم و وظیفه حمایت میدیدم،  تشکیلات جداگانهای را راه انداختم و فعالیت کاملا مستقلی داشتم که بعدا هم در دو جلسه و جمعا هشت ساعت مورد بازجوئی عزیزان اطلاعاتی قرار گرفتم.

دوم این که بنده را اصلاحطلبی دانستهاید که در مورد برخورد با محبوب شما،  اصولگرا میشود و از این جهت دچار دوگانگی است.  این من را یاد خاطره ای انداخت.

زمانی که مدیر اداری شرکت نفت بودم  درخواست کرده بودم که هر روز  فقط روزنامه سلام و روزنامه رسالت را به من بدهند و طبیعتا وقتی اینها را روی میز من میگذاشتند یکی رو و دیگری زیر بود. روزی یک دوست چپ بسیار سطحی وقتی به اطاق من آمده بود روزنامه رسالت رو بود و او رفته بود و شایع کرده بود که فلانی راست است و روز دیگر یک دوست سطحیتر راست آمده بود  و روزنامه سلام رو بود و رفته بود شایع کرده بود که این خیلی چپ است و من از آن پس اولین کاری که در ورود به دفتر میکردم این بود که این دو تا را کنار هم میگذاشتم که عوام را گیج کنم .

بگذریم ؛ به اطلاع شما می رسانم که بنده هرگز نه اصلاح طلب و نه اصولگرا (به معنای مورد نظر شما ) نبودهام و البته همیشه در انتخابهای محدودی که برای ما ساختهاند به تفکر اصلاح طلبان نزدیکتر بودهام. اتفاقا به نظر من اصلاحطلبها یا مدعیان اصلاحطلبی (به همان مفهوم)، دچار تناقض بودند که هفده سال پیش این را در مصاحبهای با چشمانداز ایران قدری توضیح دادهام و لازم به تکرار نمیدانم. (نقدی بر اصلاح‌طلبی ناتمام ) . به نظر من تمام کسانی که عاشق فرد یا جریانی میشوند گرفتار دگم میشوند و به تعارض و تناقض میافتند، چون عشق موجب کوری از دیدن عیوب و نقائص فراوان محبوب و معشوق می شود. حقیر یک بار در عنفوان شباب به دلیل بی سوادی و بی تجربگی بسیار بیشتر از امروز ( که امروز هم گرفتار آن هستم) عشق سیاسی پیدا کردم و مرتکب اشتباهاتی شدم که بسیار نادم و پشیمانم و جز توبه ره دگر نمیدانم و کوشیدهام که دیگر کمتر جو گیر و عاشق شوم.

سعی کردهام در حد بضاعت تخصصیام منافع ملی برایم در اولویت باشد و امروز افتخار میکنم که میرکاظمی اصولگرا بنده را به کمیسیون تخلفات اداری فرستاد. که داستان آن را در یادداشتی تحت عنوان برائت من و محکومیت میرکاظمی نوشته ام .

در پایان جسارتا به شما توصیه میکنم که اگر (صرفنظر از صلاحیت  یا عدم صلاحیت) بار دیگر خواستید کسی را به قضاوت بنشینید پرونده متهم را دقیقتر مطالعه بفرمائید. حداقل در مورد حقیر بیش از 70 درصد مدارک پروندهام بر روی وبلاگم در دسترس است .

موفق باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۰۶
سید غلامحسین حسن‌تاش