وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۳ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

اقتصادآنلاین از سوآپ نفتی ایران- ونزوئلا گزارش می دهد؛

تامین خوراک پالایشگاه های آمریکا با نفت ایران / سرنوشت توافقات سوآپی گذشته تکرار می شود؟

 

دو روز پیش رویترز در گزارشی از توافق سوآپ نفت میان ایران و ونزوئلا خبر داد. براساس آنچه این رسانه منعکس کرد اجرای این قرارداد به ونزوئلا امکان می‌دهد که نفت خام سنگین خود را با میعانات گازی ایران به‌صورت پایاپای مبادله کند و آن را برای بهبود کیفیت نفت خام خود که شبیه قیر است، به‌کار گیرد.

اقتصادآنلاین - مهفام سلیمان بیگی؛ ظاهرا یک منبع آگاه به رویترز گفته: « توافق سواپ در فاز نخست برای شش ماه برنامه ریزی شده اما ممکن است تمدید شود».

 

 

با این حال وزارتخانه‌های نفت ونزوئلا و ایران و شرکت‌های ملی نفت دو کشور درباره این خبر اظهارنظر نکردند. 

اما در سوی دیگر آمریکا بلافاصله واکنش نشان داده است. وزارت خزانه داری این کشوردر ایمیلی به رویترز گفته است که اجرای چنین توافقی می‌تواند نقض تحریم‌های هر دو کشور محسوب شود و واشنگتن با دقت این موضوع را زیر نظر دارد.

 

 

پیگیری هدف اقتصادی- سیاسی از رابطه نفتی با ونزوئلا

غلامحسین حسنتاش، کارشناس انرژی، درباره این توافق به اقتصادآنلاین می‌گوید: خبر رویترز هنوز بسیار مبهم است و باید زمان بگذرد تا اطلاعات دقیق تری کسب شود ولی اجمالا چنین داد و ستدی می‌تواند در کنار جنبه سیاسی، جنبه اقتصادی هم داشته باشد.

او توضیح می‌دهد: ونزوئلا نفت فوق سنگین دارد که بازاریابی آن سخت است و ایران هم میعانات گازی که نوعی نفت فوق سبک تلقی می شود و ظاهرا بازاریابی آن نیز در شرایط فعلی سخت شده است. امکان دارد از مخلوط سازی این دو ( یا اصطلاحا بلندینگ) نوعی نفت خام متوسط ساخته شود که جذب آن برای پالایشگاه‌ها، حتی برای پالایشگاه‌‎های داخلی خود ایران و ونزوئلا، بهتر باشد. 

حسنتاش ادامه می‌دهد: ونزوئلا ظرفیت پالایشی قابل توجهی در داخل ایالات متحده دارد یعنی مالک چند پالایشگاه در داخل ایالات متحده است که فکر می کنم به دلیل نیاز داخلی ایالات متحده تحت تحریم نیستند و نفت خام این پالایشگاه‌ها را ونزوئلا تامین می کند، این توافق می تواند به تامین خوراک آن پالایشگاه ها هم کمک کند.

سوآپ جدید تا کجا دوام می‌آورد؟

این کارشناس معتقد است که برای سوآپ نفت میان دو کشور از نظر ظرفیت لجستیک حمل و نقل و اجرای عملیات احتمالا مشکلی وجود نداشته باشد و حتی اگر مبادله برای حل مشکلات پالایشی داخلی دو طرف باشد قابل دوام نیز هست اما اگر برای تولید مخلوط های صادراتی باشد، می‌تواند با مشکلات تحریم دو طرف مواجه شود.  

در نهایت نیز حسنتاش با تاکید بر این که لازم است برای بررسی جزئیات بیشتری از این موضوع آشکار شود، می‌گوید: با این حال این اقدام علاوه بر حل مشکلات احتمالی پالایشی دو کشور در بازاریابی هم می‌تواند کمک کند. به این معنا که مخلوط‌های ساخته شده یا جابجایی بازارها تسهیلاتی ایجاد کند به ویژه در بخش‌هایی که علیرغم تحریم بازارهائی برای دو کشور وجود دارد اما نوع نفت خام یا میعانات محدودیت بازاریابی ایجاد کرده است. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۰ ، ۱۴:۱۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

یادداشتی از سید غلامحسین حسن‌تاش

مهار چین نفس خاورمیانه را می‌گیرد

 

سید غلامحسین حسن‌تاش: اخیرا تحلیلی از خبرگزاری رویترز به‌صورت وسیع در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌چرخد که عنوان آن «صف‌آرایی اتمی چین و آمریکا در مقابل یکدیگر» است. این تحلیل با این جمله آغاز می‌شود: «خاورمیانه حالا نفس راحتی می‌کشد». تحلیل مذکور که محور آن پیمان دفاع امنیتی و هسته‌ای سه‌جانبه آمریکا، انگلستان و استرالیاست که در تاریخ 16 شهریور گذشته به صورت ناگهانی اعلام شد، با اشاره به کتاب تازه انتشار‌یافته دانیل یرجین (در 23 شهریور) به تغییرات ژئوپلیتیک جهان پس از خودکفایی ایالات‌ متحده در زمینه نفت و انرژی می‌پردازد و اشاره می‌کند که آمریکایی‌ها خاورمیانه و غرب آسیا را رها کرده‌اند که حالا اردوگاه نظامی خود را در شرق آسیا و در مقابل چین بنا کنند. تحلیل رویترز این تلقی را ایجاد می‌کند که گویا آمریکایی‌ها تازه متوجه رشد چین شده و از آن نگران شده‌اند. تحلیل مذکور به ناخرسندی و عصبانیت فرانسه از این پیمان سه‌جانبه هم اشاره دارد و آن را به رقابت فروش سلاح به استرالیا، میان فرانسه و آمریکا تقلیل می‌دهد. اما واقعیت این است که برخلاف آنچه در این مطلب رویترز ذکر شده است، تقابل استراتژیک میان چین و آمریکا سال‌هاست که آغاز شده و پدیده جدیدی نیست و با این پیمان امنیتی تنها به نقطه‌عطفی جدید رسیده است. نگارنده هشت سال پیش در خرداد 1392 تحلیلی را منتشر کردم که عنوان اصلی آن «استقلال انرژی آمریکا و آثار ژئوپلیتیک آن» بود و عنوان فرعی آن این بود: «آمریکا از هر عاملی که رشد شتابان چین را کاهش دهد، استقبال می‌کند». در آن مقاله با استناد به جدیدترین ویرایش آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) از چشم‌انداز جهانی انرژی تحلیل کردم که خودکفایی انرژی آمریکا در سطح قاره و قطع وابستگی انرژی این کشور از خاورمیانه عن‌قریب اتفاق خواهد افتاد و بر این اساس در مورد آثار ژئوپلیتیک این خودکفایی بر منطقه خاورمیانه احتمالاتی را مطرح کردم که عینا در اینجا تکرار می‌کنم:
«1- این احتمال وجود دارد که ایالات‌ متحده به‌ دنبال کاهش و قطع وابستگی‌ انرژی‌اش به منطقه خلیج‌ فارس، توجهش به این منطقه رقیق شود و حضورش را در منطقه کاهش دهد و در این‌ صورت اهمیت امنیت تنگه‌های استراتژیک هرمز و باب‌المندب و کانال سوئز نیز برای آمریکا کم خواهد شد و متقابلا مسئله‌ امنیت منطقه برای رشد و توسعه اقتصادی کشورهای آسیایی و خصوصا دو کشور چین و هند افزایش خواهد یافت و در این صورت قابل بررسی است که تغییر در منافع و علایق به منطقه خلیج‌ فارس و خاورمیانه چه آثاری بر ساختار قدرت و روابط در سطح بین‌المللی و خصوصا منطقه خواهد داشت.
۲ - در نقطه کاملا مقابل احتمال فوق، نگارنده بر این باور است که بی‌نیازشدن ایالات‌ متحده از نفت‌ و گاز خاورمیانه نه‌تنها موجب کاهش علایق این کشور به منطقه نخواهد شد، بلکه این امر قدرت مانور آمریکا را در منطقه افزایش خواهد داد. در این رابطه باید توجه داشت که سلطه بر مناطق نفت‌خیز جهان و کنترل آبراه‌ها و معابر عبور انرژی، ابزار و اهرم قدرت آمریکا و تفوق این کشور بر رقبای اقتصادی خود است. بنابراین وقتی ایالات‌ متحده خودش از منابع منطقه بی‌نیاز باشد، قدرت مانورش برای فشار بر رقبایی که نیازمند منابع این منطقه هستند، بیشتر می‌شود؛ چراکه هر ناامنی در منطقه امنیت انرژی ایالات‌ متحده را به‌ خطر نخواهد انداخت، بلکه امنیت انرژی رقبا را تهدید خواهد کرد. جالب است که حتی در مورد تجارت گاز نیز آمریکایی‌ها طرفدار گسترش آن به‌صورت LNG در مقابل خط‌ لوله هستند تا تجارت گاز نیز به‌جای خط‌ لوله روی کشتی انتقال پیدا کند و تحت کنترلشان باشد. بنابراین باید دید این افزایش قدرت مانور آمریکا در منطقه در صورت بی‌نیازی از منابع آن، چه آثاری خواهد داشت.
۳ - در جریان تحولات موسوم به بهار عربی، آمریکایی‌ها تاکنون اجازه نداده‌اند که وزش نسیم‌های این بهار از مرزهای عربستان‌ سعودی عبور کند. حتی رژیم حاکم بر بحرین نیز تداوم حیات خود را مرهون عربستان‌ سعودی است. شاید اگر این نگرانی وجود نداشت که موفقیت تحول‌خواهان در بحرین، موجب تشجیع شیعیان مناطق شرقی و نفت‌خیز عربستان خواهد شد و دامنه تحول‌خواهی را به عربستان خواهد کشید، تحولات بحرین به گونه دیگری رقم می‌خورد و اجازه دخالت عربستان در امور داخلی بحرین داده نمی‌شد. به هر حال این یک واقعیت است که حمایت آمریکا از رژیم‌های سلطنتی، منسوخ و غیردموکراتیکی مانند عربستان، بحرین و کویت، یک تضاد غیرقابل توجیه در سیاست‌ خارجی این کشور است که اعتبار ادعاها و سیاست‌ خارجی این کشور را زیر سؤال برده است. طبیعی است تا وقتی نفت عربستان در بازار جهانی نفت غیرقابل جایگزین است و ایالات‌ متحده نیز به این بازار نیازمند است، دولت آمریکا نمی‌تواند ریسک نزدیک‌شدن جریان بهار عربی و تحول‌خواهی به مرزهای عربستان را بپذیرد و این تضاد غیرموجه در سیاست‌ خارجی آمریکا تداوم خواهد داشت. اما اگر ایالات‌ متحده از نفت‌ و گاز بازارهای جهانی (خارج از آمریکای شمالی) بی‌نیاز شود، ممکن است اوضاع سیاست و قدرت در کشورهای جنوب خلیج‌ فارس به‌ گونه دیگری رقم بخورد و در این‌ صورت علاوه‌ بر اینکه تضاد سیاست‌ خارجی آمریکا برطرف خواهد شد، بر اثر تحولات ناشی از آن، رشد اقتصادی رقبای مهمی مانند چین که مهم‌ترین چالش بلندمدت ایالات‌ متحده هستند نیز کنترل و تعدیل خواهد شد. ضمنا با توجه به آنچه ذکر شد، کاهش و قطع (احتمالی) نفت‌ خام ایران می‌تواند کمترین مشکل را برای ایالات‌ متحده و بیشترین مشکل را برای چین ایجاد کند. ایالات‌ متحده در افق بلند‌مدت بزرگ‌ترین چالش خود را چین و رشد شتابان اقتصادی این کشور می‌داند و بنابراین ممکن است از هر عاملی که این رشد را کُند نماید، استقبال کند». دقت در سطور این بخش از مقاله هشت سال پیش که در اینجا تکرار شد، نشان می‌دهد که تشدید صف‌آرایی چین و آمریکا نه‌تنها ممکن است موجب نفس راحت کشیدن خاورمیانه نشود، بلکه حتی ممکن است نفس خاورمیانه را بگیرد و خاورمیانه را درگیر رقابت‌ها و جنگ‌های نیابتی کند که هدف غایی آن درگیرکردن و مهار اقتصاد چین به‌عنوان مهم‌ترین چالش پیش‌روی آمریکایی‌هاست.
با این حساب اصولا ممکن است این تحلیل رویترز به نوعی در جهت فریب‌دادن کشورهای منطقه خاورمیانه باشد. همچنین دقت در سطور فوق نشان می‌دهد که علت عصبانیت و ناخرسندی فرانسه و اروپایی‌ها از این تحولات جدید، به رقابت‌های فروش سلاح به استرالیا محدود نمی‌شود. باید توجه داشت که از دیرباز و شاید از ابتدای ظهور نفت در سبد انرژی جهان، منافع انرژی آمریکا و انگلستان که هم صاحب منابع نفتی و گازی و هم صاحب امتیازات گسترده نفتی و گازی در منطقه خاورمیانه و دیگر نقاط جهان و مالک شرکت‌های موسوم به هفت ‌خواهران نفتی بوده‌اند، با منافع اروپایی‌ها (منهای انگلستان) متفاوت بوده است. وضعیت اروپا از نظر وابستگی به منابع نفت خاورمیانه به چین نزدیک‌تر بوده و ممکن است بخشی از دود رهاشدگی خاورمیانه و آثار و تبعات احتمالی آن، هم از نظر انرژی و هم از نظر هم‌جواری مدیترانه‌ای، به چشم اروپایی‌ها نیز برود.
در این رابطه و از این منظر، همه کشورهای منطقه خاورمیانه و غرب آسیا در یک قایق قرار خواهند داشت و باید بسیار هوشمندانه با تحولات آتی برخورد کنند. شاید نرم‌ترشدن اخیر لحن پادشاه عربستان در مورد ایران در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل را هم بتوان در همین راستا تحلیل کرد.
ترامپ در چالش با همه و ازجمله چین، قلدرمآبانه و جاهل‌مسلکانه برخورد می‌کرد اما دموکرات‌ها نشان داده‌اند همیشه به قول معروف با پنبه سر می‌برند.

 

 

 

مطلب مرتبط : https://hassantash.blog.ir/post/36

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۰ ، ۱۴:۰۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

حسن تاش در نشست «مهم‌ترین چالش بخش انرژی؛ موانع و راه کارها»

شوک درمانی و افزایش قیمت مشکل انرژی را حل نمی کند/ اجرای سیاست های غیر قیمتی ضرورت بهینه سازی مصرف سوخت

اختصاصی زیست آنلاین

زیست آنلاین: وقتی سیاست های غیرقیمتی به صورت وسیع انجام شود، زمینه افزایش قیمت حامل‌های انرژی را فراهم می‌کند. بدین شکل که مثلا اگر میزان مصرف انرژی تولیدکننده‌ای به ازای هر واحد تولید کالا و خدمات نصف شود، بدون این که کل هزینه انرژی او بالا برود می‌تواند قیمت دو برابر را هم تحمل بکند.عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی گفت: دولت باید به پروژه‌های بهینه‌سازی و صرفه‌جویی انرژی به عنوان پروژه های تولید انرژی نگاه کند‌؛ به این معنا که به هر پروژه افزایش تولید حامل‌های انرژی تنها در صورتی مجوز داده شود که پروژه آلترناتیو برای آزاد کردن همین میزان انرژی از طریق صرفه‌جویی وجود نداشته باشد.

 

به گزارش زیست آنلاین، گروه هم اندیشی انرژی، کربن و آب روز دوشنبه، ۲۹ شهریور، نشستی مجازی را  با عنوان “مهم‌ترین چالش بخش انرژی؛ موانع و راهکارها“ برگزار کرد. سخنران این نشست غلامحسین حسنتاش، عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی بود که بحث اصلی خود را پیرامون بهینه‌سازی انرژی و راهکار غیرقیمتی ارائه داد.

حسنتاش مهم‌ترین چالش پیش روی انرژی را بهینه نبودن تقاضا و مصرف انرژی و نامطلوب بودن شاخص شدت انرژی دانست.

وی کمک به بهینه سازی تقاضا و بهبود بخشیدن به شاخش شدت انرژی را پاسخی برای این مسائل دانست:
حل مشکلات انرژی داخلی و کمبودها و ناترازی‌ها.
افزایش توان صادراتی حامل‌های انرژی.
کمک به تولید صیانتی میادین نفتی و آزاد کردن گاز بیشتر برای تزریق.
کمک به محیط زیستی بهتر و سالم‌تر.
فراهم کردن زمینه اصلاح قیمت‌های انرژی.
توسعه اقتصاد کلان و توسعه ملی.

ایجاد اشتغال در کوتاه مدت و میان مدت در بخش انرژی و در بلندمدت از طریق ارتقای بهره‌وری ملی و رقابتی کردن تولید کالاها و خدمات در سطح جهانی.

حسنتاش اظهار کرد: برای این که شاخص شدت انرژی در ایران را به متوسط دنیا برسانیم، ۴۰ درصد پتانسیل صرفه‌جویی و آزاد کردن انرژی داریم که بیش از ۱۱۰ میلیارد مترمکعب گاز در سال به ارزش بیش از ۲۰ میلیارد دلار و همچنین بیش از ۲۶۰ میلیون بشکه فرآورده‌های مختلف نفتی به ارزش بیش از ۱۵ میلیارد دلار می‌شود.
وی گفت: هزینه بهینه‌سازی و آزاد کردن یک واحد انرژی اغلب از هزینه تولید همان واحد انرژی کمتر است. ضمن این که کاهش آلاینده‌ها و آثار مثبتی روی اقتصاد کلان و بهره‌وری ملی و ایجاد اشتغال را نیز به دنبال دارد.

عدم پاسخگویی راهکار قیمتی

حسنتاش گفت: من مدعی نیستم که قیمت‌ انرژی در کشور منطقی و درست است. ولی حداقل در بحث بهینه‌سازی و بهره‌وری انرژی، قویا معتقدم که در شرایط ایران، افزایش قیمت مسئله را حل نمی‌کند و موجب ارتقای بهره‌وری انرژی نمی‌شود.

وی دلایل این ادعا را چنین برشمرد:
۱. صفر بودن یا نزدیک به صفر بودن کشش جایگزینی بین انرژی و سایر عوامل.
۲. مشکل تامین سرمایه اولیه برای تامین مالی پروژه ها یا تهیه ملزومات برای ارتقا کارایی انرژی (این سرمایه تدریجا از طریق کاهش اتی در هزینه‌های انرژی بازگشت می‌شود).
۳. بی‌ثباتی اقتصادی و ساختار تورمی که بر این سرمایه‌گذاری هم مانند همه سرمایه‌گذاری‌ها تاثیر منفی می‌گذارد و انتظارات تعدیل تورمی قیمت مانع سرمایه گزاری می شود.
۴. دولت در اقتصادی مانند اقتصاد ایران، بزرگ‌ترین مصرف‌کننده و سرمایه‌گذار است. شرایط تورمی ناشی از آزادسازی، بیشترین اثر را بر روی دولت بزرگی چون دولت ایران خواهد گذاشت مطالعه‌ای که در دوره برنامه سوم صورت گرفت، نشان داد که به ازای هر واحد اضافه درآمدی که برای دولت از طریق شوک درمانی حاصل شد، هزینه‌های مصرفی دولت با ضریب ۱.۲۴ برابر و هزینه‌های سرمایه‌ای دولت ۱.۴۶ برابر افزایش می‌یابد.بنابر این حتی درآمد دولت هم افزایش نمی یابد.
۵. تجربیات ناموفقی هم در این زمینه وجود دارد، خصوصا در سال ۸۹

یک ذهنیت اشتباه در خصوص یارانه

یکی از ذهنیت‌هایی که در بحث قیمت‌گذاری باید اصلاح شود مسئله تعریف یارانه است‌. با مسئله یارانه به شکلی برخورد می‌شود که گویی یک روزی عده‌ای تصمیم گرفته‌اند که به انرژی، یارانه پرداخت کنند. این تصور اشتباه است. یک سند برای من بیاورید که در شورای اقتصاد و در دولت تصمیم گرفته شده باشد به انرژی یارانه دهند.
وی افزود: مشکل ما این است که در یک لوپ تورمی قرار گرفته‌ایم. به شکلی که قیمت‌های انرژی  را بالا می‌بریم و باز سطح عمومی قیمت‌ها بالا می‌رود و باز دوباره قیمت نسبی یا حقیقی حامل های انرژی پایین می‌آید. اسم این فاصله سطح عمومی قیمت‌ها با قیمت حامل انرژی را یارانه انرژی گذاشته‌ایم. این یک یارانه تصمیم‌گیری شده و انتخاب شده نیست. بلکه این یارانه از جانب وضعیت خراب اقتصاد کلان کشور و ساختار تورمی کشور تحمیل شده است و اگر این را درک نکنیم در این دور باطل باقی می مانیم.

راهکارهای غیرقیمتی

عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی گفت: منظور از راهکارهای غیرقیمتی این است که می‌توان پروژه‌ها و طرح‌هایی را تعریف و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کرد تا در اثر اجرای آن‌ها مصرف انرژی و آلاینده‌ها کاهش پیدا کند و برای میزان مشخصی کالا یا خدمات، انرژی کمتری مصرف می‌شود.
وی چند نکته کلیدی در مورد  راهکارهای غیرقیمتی را به این شرح توضیح داد:
۱. راه حل غیرقیمتی از طریق خرید انرژی آزاد شده به قیمت‌های منطقه‌ای امکان‌پذیر است. این راه حل مسئولیت را به دوش دولت می‌گذارد. چرا که قیمت‌های داخلی ما این پروژه‌ها را توجیه اقتصادی نمی‌کند، ولی قیمت‌های منطقه‌ای توجیه می‌کند. این دولت است که می‌تواند انرژی بازیافتی را به خلیج فارس ببرد یا از طریق خط لوله به ترکیه منتقل کند و با قیمت‌های منطقه‌ای بفروشد.
۲. برای دولت قیمت‌های منطقه‌ای انرژی کاملا محسوس است و در صورت صرفه‌جویی در داخل می‌تواند از طریق صادرات یا کاهش واردات از آن استفاده کند.
۳. هر پروژه بهینه‌سازی مصرف انرژی یک پروژه محیط زیستی و دارای اثرات اقتصادی خارجی از طریق کاهش آلاینده‌ها نیز هست. بنابراین برای دولت انگیزه مضاعفی وجود دارد که برای بخش خصوصی مطرح نیست.
۴. در سطح ملی و کلان، می‌توان از فرصت‌های بین‌المللی کاهش الاینده ها  نیز استفاده کرد.

حسنتاش بیان کرد: دولت باید به پروژه‌های بهینه‌سازی و صرفه‌جویی انرژی به عنوان یک پروژه تولید انرژی نگاه کند‌؛ به این معنا که به هر پروژه افزایش تولید حامل‌های انرژی (مانند ساخت نیروگاه یا پالایشگاه) تنها در صورتی مجوز داده شود که پروژه آلترناتیو برای آزاد کردن همین میزان انرژی از طریق صرفه‌جویی وجود نداشته باشد. به این صورت این مسئله در مسیر اصلی فعالیت شرکت‌های انرژی قرار می‌گیرد.

 خط لوله IAGAT1

این کارشناس ارشد انرژی گفت: زمانی با جمعی از مدیران شرکت ملی گاز ایران یک بررسی ابتدایی روی IGAT1 انجام دادیم. IGAT1 اولین شاه‌لوله جنوب به شمال ایران است که در قبل از انقلاب گاز را به شوروی صادر می‌کرد و در مسیر هم از آن برداشت می‌شد. IGAT1 درواقع ۷ ایستگاه فشارافزایی دارد که این‌ها از گاز عبوری مصرف می‌کنند و توربین‌های بسیار قدیمی دارند. ما  زمانی محاسبه کردیم که اگر فرض کنیم که یک سرمایه‌گذار با توربین‌های نسل جدید، ایستگاه‌های تقویت فشار جدید را در کنار این خط لوله احداث کند و فرضا یک روز شیرهای ایستگاه قدیمی را می‌بندیم و شیرهای ایستگاه جدید را باز می‌کنیم و این‌ها وارد سرویس می‌شوند.  در این صورت  اولا با توجه به توربین‌های نسل جدید، تعداد ایستگاه فشارافزایی از ۷ به ۵ تقلیل پیدا می‌کرد. ثانیا میزان گاز عبوری که مصرف می‌کردند بسیار کم می‌شد. درصورتی که اجازه داده می‌شد گاز آزاد و صرفه جویی شده از آن پروژه به شرکت بوتاش ترکیه فروخته یا به صادرات به ترکیه اضافه شود، این طرح در حدود ۱۴ ماه بازگشت سرمایه می شد. همچنین اگر از بحث‌های کاهش کربن و صندوق های بین‌المللی استفاده می‌شد، این زمان به ۱۲ ماه می‌رسید. این تنها یک مثال از خود صنعت نفت است.

یک تجربه‌ موفق

حسنتاش گفت: تجربه ساده انتقال از لامپ‌های سنتی رشته‌ای به لامپ‌های کم‌مصرف یک تجربه موفق بود. اختلاف قیمت این دو لامپ زیاد بود و مصرف کننده قدرت خرید آن را نداشت. وزارت نیرو با یک سیاست حمایتی تسهیلاتی قائل شد و این لامپ‌ها را در بین خانوارها جا انداخت.

قوانین و مقررات

عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی گفت: در این زمینه‌ها قوانین و مقررات بسیار محکمی داریم که در ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر تجمیع شده است. همچنین سال گذشته شورای عالی انرژی در این زمینه مصوباتی ارائه کرد و آیین‌نامه‌های اجرایی آن هم بیرون آمد. بنابراین خلا و مشکل قانون و مقرراتی نداریم.
وی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود این همه قوانین و مقررات، راهکار غیرقیمتی اجرایی نمی‌شود، گفت: دلایل آن اشکال ساختاری در بخش انرژی، فقدان برنامه جامع انرژی، محدود بودن بازارهای صادراتی به دلایل شرایط بین‌المللی، اشکال ساختاری در جایگاه متولیان بهینه‌سازی، مشکل تفاوت قیمت‌های داخلی و بین‌المللی، ضعف فرهنگ بهره‌وری در کشور، تعارض منافع ذی‌نفعان، مشکل تامین سرمایه، مشکلات قرارداری و حقوقی و  خصوصا وسوسه طرفداران راه حل قیمتی و شوک درمانی است.

او در جمع‌بندی صحبت‌های خود بیان کرد: مسئله بهره‌وری انرژی حداقل در ساختار تورمی نابه‌سامان اقتصاد ایران با قیمت حل نمی‌شود. من با افزایش قیمت برای ثروتمندان مخالفتی ندارم.

وی با ذکر این که من با زیاد کردن قیمت برای ثرتمندان مشکل ندارم، افزود: بعضی‌ها می‌گویند بروید از پرمصرف‌ها بگیرید، اما من با آن مخالف هستم. پرمصرف ممکن است فقیر یا طبقه متوسط باشد که توان بهره‌ور کردن تجهیزات خود را نداشته باشد. اما می‌توان از ثروتمندان خصوصا در مورد برق و گاز که کنتور و اطلاعاتش موجود است قیمت تمام شده گرفته شود ولی افزایش عمومی قیمت را به صلاح کشور نمی دانم.

حسنتاش بار دیگر تاکید کرد: مسئله بهره‌وری انرژی مسئله خطیری برای کشور است و با شوک‌درمانی و قیمت حل نمی‌شود. باید از دولت و دست‌اندرکاران بخواهیم که از این طرح‌های غیرقیمتی برای بهره‌وری انرژی حمایت کنند. ما در این زمینه کار جدی نکرده ایم و حتی عملکرد تعهداتی که دستگاه‌ها در این زمینه داشتند نزدیک به صفر بوده است.
وی افزود: وقتی این کار به صورت وسیع انجام شود، زمینه افزایش قیمت حامل‌های انرژی را فراهم می‌کند. یعنی اگر مثلا میزان مصرف انرژی تولیدکننده‌ای به ازای هر واحد تولید کالا و خدمات نصف شود، بدون این که کل هزینه انرژی او بالا برود می‌تواند قیمت دو برابر را هم تحمل بکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۰ ، ۲۱:۰۳
سید غلامحسین حسن‌تاش