وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۱ مطلب در فروردين ۱۳۷۸ ثبت شده است

برخی از اقتصاددانان توسعه بر این عقیده‎اند که کشورهای در حال توسعه فاقد توانائی لازم برای قراردادن همزمان تمامی بخشهای اقتصادی در مسیر توسعه هستند. به عقیده "هریشمن" (که برای اولین بار تئوری رشد نامتعادل اقتصادی را بطور سیستماتیک عرضه نمود):

هیچ کشور در حال توسعه‎أی وجود ندارد که به اندازه کافی سرمایه و دیگر منابع لازم را داشته باشد که بتواند آنرا بطور همزمان در تمام بخشهای اقتصادی به جریان بیاندازد. بنابراین سرمایه‎گذاری می‎بایستی در صنایع یا بخشهای منتخب اقتصادی صورت گیرد تا رشد و صرفه‎جوئیهای اقتصادی بحداکثر برسند. در این شرایط سرمایه‎گذاری در آن دسته از صنایع وبخشهای اقتصادی که حداکثر فایده اجتماعی و اقتصادی را ایجاد کند، می‎تواند به مثابه لوکوموتیو رشد اقتصادی عمل کند، بعبارت دیگر می‎توان از منافع حاصل از سرمایه‎گذاری در صنایع یا بخش پیشتاز، منابع لازم برای سرمایه‎گذاری در سایر صنایع یا بخشهای اقتصادی را فراهم کرد.

اما از نظر طرفداران نظریه "رشد نامتعادل"، بخش منتخب و پیشتاز باید شرایط خاصی را حائز باشد، شرط اساسی که ایشان صریحاً به آن اشاره نموده‎اند اینستکه: بخش پیشتاز باید بتواند بیشترین پیوندها و ارتباط‎ها را در اقتصاد ایجاد کند. از این نظر بهترین بخش، بخشی است که بیشترین پیوندهای ماقبل و مابعد را داشته باشد. اهمیت این شرط از این جهت است که در غیر اینصورت این بخش نقش محوری و نقش بدنبال خود کشاندن بخشها و فعالیتهای دیگر را نخواهد داشت. شرط دیگری که به صراحت عنوان نگردیده است اما از محاجه طرفداران "رشد نامتوازن" و طرفداران "رشد متوازن"، می‎توان آنرا استنتاج کرد این است که، محصول بخش مورد نظر باید دارای بازار مطمئن و تضمین‎شده نیز باشد. طرفداران رشد متوازن معتقدند که اگر تنها به توسعه یک بخش خاص توجه کنیم و تمام منابع را در جهت توسعه آن بخش بکار گیریم ممکن است رکود سایر بخشها موجب فقدان تقاضای آنها برای بخش مورد نظر شده و در نتیجه بخش مورد نظر را نیز دچار رکود کند بنابراین چنانچه بخش موردنظر (قائلین به رشد نامتوازن) از بازار تضمین شده داخلی و خارجی نیز برخوردار باشد شرایط لازم و کافی را برای تبدیل شدن به لوکوموتیو توسعه خواهد داشت.

پس از ذکر مقدمه فوق و با عاریه گرفتن نظریه "رشد نامتوازن" جالب خواهد بود که صنعت نفت و گاز کشور را از این منظر مورد بررسی قرار دهیم. با قدری دقت در فرآیندها و مسائل این صنعت به خوبی روشن خواهد شد که صنایع نفت و گاز از بسیاری از شرایط لازم برای تبدیل شدن به قطب و محور توسعه اقتصادی کشور برخوردار است.

این صنایع تولیدکننده حاملهای انرژی هستند و تجربه بیش از 90 ساله کشور نشان می‎دهد که این حاملهای انرژی همواره از بازار تضمین شده داخلی و  نیز از بازار تضمین‎شده بین‎المللی برخوردار بوده‎اند. از طرف دیگر اکتشاف، حفاری، توسعه، بهره‎برداری و تجارت مستمر از ذخائر نفت و گاز و فرآورده‎های آن مستلزم فعالیتهای گسترده‎أی است که باید در سایر بخشها و صنایع انجام شود. طراحی و ساخت تجهیزات (سخت‎افزار) و نرم‎افزارهای مربوط به عملیات اکتشافی، طراحی و ساخت نرم‎افزارها و انجام کلیه عملیات مربوط به مدل‎سازی مخازن نفت و گاز، و انواع قطعات و موادی که در عملیات حفاری بکار می‎رود. طراحی و ساخت نرم‎افزارها و سخت‎افزارهای مربوط به عملیات چاه‎پیمائی، طراحی و ساخت لوله‎های جداری چاهها که متناسب با شرایط هر مخزن نفتی از نظر فشار و درجه حرارت و … انجام می‎پذیرد. طراحی و ساخت تجهیزات سرچاهی و لوله‎های جریانی انتقال نفت و واحدهای بهره‎برداری و واحدهای نم‎زدائی و غیره و غیره، بخشی از فعالیتهایی است که باید انجام پذیرد تا بهره‎برداری اولیه از نفت‎خام و گاز طبیعی امکان‎پذیر گردد و پس از آن مراحل پالایش، انتقال، توزیع داخلی و یا صادرات به بازارهای بین‎المللی مطرح خواهد بود که این مراحل نیز به نوبه خود نیازمند کالاها و فعالیتهای متنوعی است و تجارت و بهره‎گیری مطلوب از ارزش افزوده بخشهای مختلف این صنایع ئیدروکربوری نیز مستلزم مهارت و دانش است. حالا سئوال اصلی و مهم اینستکه آیا تاکنون چنین ارتباطی مابین صنایع ئیدروکربوری کشور و سایر بخشها و صنایع برقرار گردیده است؟ و اگر نه چرا؟

در پاسخ به این سئوالات باید اعتراف کرد که متاسفانه چنین اتفاقی درکشور ما رخ نداده است. متاسفانه صنایع ما و دانشگاههای ما و بخشهای خدمات فنی ما حول صنعت نفت ما توسعه نیافته‎اند و اگر به این مقوله عمیق شویم، محل تاسف خواهد بود زیرا کشور ما از یک فرصت 90 ساله و از یک گستره عظیم به وسعت بیش از یکصد پتانسیل ئیدروکربوری در این رابطه برخوردار بوده است اگر مقایسه‎أی داشته باشیم، در منطقه دریای شمال برای اولین بار در سال 1971 اولین حوزه‎های نفتی اکتشاف گردیده و در سال 1975 برای اولین بار مورد بهره‎برداری قرار گرفته است و تولید مستمر نفت این منطقه نیز هرگز از حدود 6 میلیون بشکه در روز فراتر نرفته است اما تمام سواحل شرقی انگلستان و اسکاتلند که در حاشیه این دریا قرار دارد و همچنین سواحل غربی این دریا کانون دانش و صنعت و تکنولوژی نفتی است. در حالیکه علاوه بر صنعت ما دانشگاههای ما نیز با مقوله نفت بیگانه‎اند رشته‎های تخصصی خاص صنایع نفت در دانشگاههای ما توسعه نیافته است و هنوز نیازمند اعزام دانشجو به خارج از کشور هستیم و در سایر رشته‎های دانشگاهی نیز توجهی به این مقوله وجود ندارد بعنوان مثال در دوره لیسانس در رشته اقتصاد که دانشجو مسائل متنوعی را فرا می‎گیرد تنها یک درس 2 یا 3 واحدی تحت عنوان اقتصاد نفت و نیرو درنظر گرفته شده که متاسفانه آن نیز جزء دروس اختیاری است و این درس اختیاری نیز در بسیاری از دانشکده‎های اقتصاد سالهاست که ارائه نگردیده است نتیجه اینکه فارغ‎التحصیل رشته اقتصاد راجع به کالائی که حیات اقتصادی کشور به آن وابسته است حتی حداقل اطلاعات را ندارد. سایر رشته‎های دانشگاهی نیز وضعیت بهتری ندارند.

حل مشکلی که ذکر آن رفت از توان بخش نفت و گاز کشور خارج است و نیازمند عزم و اراده ملی است. صاحب این قلم بر این باور است که هنوز هم برای بکارگیری چنین عزم و اراده‎أی دیر نیست وجود ذخائر عظیم نفت وخصوصاً گاز کشور و نیاز روزافزون داخلی و جهانی به نفت و گاز و برنامه‎های وسیعی که برای حفظ و افزایش ظرفیتهای تولید وجود دارد و خواهد داشت بستر مناسبی را در این رابطه فراهم می‎نماید متاسفانه در حال حاضر وضعیت بگونه‎ایست که اگر چاره‎اندیشی اساسی در این زمینه نکنیم، هرگونه تصمیم ما به توسعه صنایع نفت و گازمان برای صدها تولیدکننده کالا و خدمات در سایر نقاط جهان بازار، فعالیت و اشتغال ایجاد می‎کند و به عبارتی صنعت نفت ما لوکوموتیوی است که واگنهای صنعت و تجارت دیگران را به حرکت درمی‎آورد در حالیکه اگر ما به موقع اقدام کرده بودیم شاید امروز بیش از درآمد نفت درآمد حاصل از صدور کالاها و خدمات مورد نیاز صنایع نفت را حاصل می‎نمودیم. خوشبختانه امروز در بخش نفت بیش از گذشته عزم و اراده استفاده از توانائیهای داخلی وجود دارد و این زمینه و بستر مناسبی را فراهم می‎کند که سایر بخشها باید بخوبی از آن بهره‎ گرفته و این تاخیر تاریخی را جبران نمایند. در پایان لازم می‎دانم به چند نکته مهم که اهمیت این بحث را مضاعف می‎نماید اشاره کنم:

1)  با توجه به محدودشدن تدریجی تولید نفت در سایر نقاط دنیا و افزایش مستمر تقاضای جهانی، اتکاء آینده جهان بیش از پیش به نفت و گاز منطقه خلیج‎فارس و پس از آن آسیای میانه خواهد بود بنابراین بدون تردید سرمایه‎گذاریهای عظیمی در صنایع ئیدروکربوری این کشورها انجام خواهد شد و کشور ما از لحاظ جغرافیائی از موقعیت بی‎نظیری جهت استفاده از این فرصتها برخوردار است.

2)  فرآیندهای صنایع پتروشیمی توسعه‎یافته فرآیندهای بخش پائین‎دستی صنایع نفت هستند و بسیاری از فن‎‎آوریها و اقلام بخش پائین‎دستی صنایع نفت در صنایع پتروشیمی نیز کاربرد دارد و جهان نیز هر روز وابستگی فزون‎تری به محصولات پتروشیمی داشته است. این مقوله نیز تضمین بازار در زمینه مورد نظر را تقویت می‎کند.

3)  اساسی‎ترین مشکل آینده خاورمیانه مقوله آب است. تخصص‎ها، فن‎آوریها و اقلام و کالاهای مشترک فراوانی فیمابین صنعت نفت وگاز و صنعت آب وجود دارد انتخاب خط‎مشی‎ها و استراتژیهای مناسب موجب خواهد شد که در طولانی مدت نیز از ظرفیتهایی که ایجاد می‎شود بهره مطلوب گرفته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۷۸ ، ۱۲:۲۲
سید غلامحسین حسن‌تاش