وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۴۷ مطلب با موضوع «انرژی :: بهینه‌سازی مصرف انرژی» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۲ ، ۱۵:۱۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

روز پنج شنبه مورخ 9 آذرماه 1402 در موسسه مطالعات دین و اقتصاد در زمینه ناترازی انرژی تحت عنوان " ناترازی انرژی؛ دلایل و راهکارها" سخنرانی داشتم . سایت جماران متنی را از آن سخنرانی استخراج و در روز شنبه 11 آذرماه منتشر کرده است که شتابزده بوده و  اغلاط و اشتباهات زیادی دارد، لذا در اینجا همان متن را اصلاح و تصحیح کرده ام . پس این تصحیح شده متن جماران است . فایل صوتی جلسه نیز در زیر قرار گرفته است .

 


دریافت

 

 

 

 



مدت زمان: 3 دقیقه 4 ثانیه

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 15 ثانیه

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 56 ثانیه

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 52 ثانیه

 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 42 ثانیه

 

 

 

 

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

اختصاصی جماران / نشست «ناترازی انرژی، دلایل و راهکارها»

هشدار جدی حسن تاش: تا 5 سال دیگر به دیوار می خوریم! صادرات هیدروکربن ایران در حال خاموشی / اطلاعات را محرمانه کردند تا شاید اشتباهات را بپوشاند! / کاش یک دهم هزینه بی عاید در هسته ای را برای انرژی خورشیدی می گذاشتند

غلامحسین حسن تاش گفت: با تداوم روندهای فعلی، بین سال های 1408 تا حداکثر 1410 ایران دیگر انرژی هیدروکربنی برای صادر کردن ندارد؛ ما تا 5 سال دیگر به دیوار می خوریم!

هشدار جدی حسن تاش: تا 5 سال دیگر به دیوار می خوریم! صادرات هیدروکربن ایران در حال خاموشی / اطلاعات را محرمانه کردند تا شاید اشتباهات را بپوشاند! / کاش یک دهم هزینه بی عاید در هسته ای را برای انرژی خورشیدی می گذاشتند

گروه اقتصاد و درآمد: غلامحسین حسن تاش گفت: در خوشبینانه ترین شرایط، با تداوم روندهای فعلی، ما بین سالهای 1408، تا حداکثر 1410 انرژی هیدروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت. مگر اینکه بخواهیم صادراتمان را ادامه و مردم را در مضیقه قرار دهیم یا اینکه صنایع و پتروشیمی‌ها را تعطیل کنیم.

به گزارش جماران، غلامحسین حسن‌تاش که در موسسه مطالعات دین و اقتصاد با عنوان «ناترازی انرژی، دلایل و راهکارها» سخنرانی کرد، با انتقاد نسبت به اینکه آمارهای بخش انرژی غیرشفاف و محرمانه شده و دسترسی به آنها را دشوار کرده‌اند، گفت: مانند اینکه در یک هواپیما یک مهندس پرواز تقلبی باشد و خودش را جای مهندس پرواز جا بزند و وقتی نقصی در هواپیما ایجاد می‌شود، او رفع آنها را بلد نیست و سیستم های هشدار دهنده را قطع می‌کند! پنهان کردن آمار و ارقام، نیز مشابه چنین رفتاری است. به جای اینکه با نگرانی، به هشدارها توجه کند، صورت مساله را پاک می‌کند و توجهی ندارد که هواپیما در نهایت سقوط خواهد کرد! خودش هم در این هواپیما است، اما شاید تصور می‌کند در آخرین لحظات می‌تواند با چتر نجات خود را نجات دهد!

سال به سال اطلاعات را محرمانه تلقی کردند، تا شاید اشتباهاتشان پوشانده شود

وی با بیان اینکه کسانی، مرتبا سال به سال اطلاعات را محرمانه تلقی کردند، تا شاید اشتباهاتشان پوشانده شود، گفت: با توجه به اینکه مشکلات کشور حل نمی‌شود، سالهاست که این هشدارها را تکرار می‌کنیم.

صنعت نفت برای محرمانه بودن اطلاعات و آمار، فشار می‌آورد

این پژوهشگر حوزه انرژی، با یادآوری اینکه 99درصد انرژی کشور از هیدروکربن ها، عمدتا شامل نفت، گاز و میعانات گازی، تامین می‌شود و یک درصد سهم برق آبی و انرژیهای تجدیدپذیر است، افزود: در این تحلیل، از گزارش های مرکز پژوهشهای مجلس در تیرماه 1402، استفاده شده که این گزارش نیز با ماخد آمار ترازنامه هیدروکربنی ایران در سال 1398 است، یعنی حتی مرکز پژوهش های مجلس هم دسترسی به اطلاعات روزآمد ندارد. وزارت نیرو، تراز انرژی را منتشر کرده اما وقتی در برخی صفحات که مربوط به نفت و گاز است، وارد می‌شویم، نوشته است این اطلاعات محرمانه است! روشن نیست که اگر محرمانه است، چرا منتشر شده. این نشان می‌دهد، بیشتر، صنعت نفت به عنوان تولید کننده و توزیع کننده اول انرژی کشور است که فشار می‌آورد و روی محرمانه بودن این اطلاعات و آمار حساسیت دارد.

حسن تاش، ادامه داد: در حال حاضر در گاز ناترازی داریم، برخی از مدیران قدیمی‌ شرکت گاز گفته‌اند اکنون در زمستان، بیش از 300 میلیون مترمکعب در روز و در تابستان حتی، 200 میلیون متر مکعب در روز ناترازی گاز داریم. این ناترازی ها، محصول اشتباهات بزرگی است که در دهه های گذشته انجام شده است.

وی با بیان اینکه در این بررسی، همه انرژی ها را بر اساس ارزش حرارتی با معادل بشکه نفت خام، یکسان سازی کرده است، توضیح داد: ما روزانه 800 میلیون متر مکعب گاز طبیعی تولید می‌کنیم که گاز تصفیه شده و آماده مصرف است. که از نظر ارزش حرارتی، معادل 4.7 میلیون بشکه نفت خام است. 3.7میلیون بشکه در روز هم ظرفیت تولید نفت خام  داریم، 0.8میلیون بشکه در روز، تولید میعانات گازی است. چون میعانات گازی، از نظر ارزش حرارتی، از نفت خام بالاتر و در واقع نفت خام فوق سبک است، آن را 850هزار بشکه درنظر گرفتم؛ که  می شود 0.85میلیون بشکه در روز. جمع اینها را که در نظر بگیریم و به این انرژی یک پارچه نگاه کنیم، ما در حال حاضر معادل 9.25 میلیون بشکه در روز، معادل نفت خام، انرژی هیدروکربنی تولید می‌کنیم که شامل گاز، نفت خام و میعانات گازی است.

حسن تاش، اضافه کرد: 6.7میلیون بشکه در روز، معادل نفت خام، میزان مصرف داخلی ما است. اگر گاز مصرفی که کل آن را مصرف می‌کنیم و مقداری هم صادر می‌کنیم، ظرفیت نفت خام که مقداری در داخل مصرف می‌شود و بقیه بسته به فشار کم و زیاد تحریم ها، صادر شود را در نظر بگیریم . باقی آن می‌شود 2.65میلیون بشکه در روز که ظرفیت صادراتی ما است که به ترکیه و عراق گاز صادر می‌شود. درباره نفت و میعانات هم، بسته به اینکه چقدر فشار تحریم ها اجازه دهد، صادر می‌کنیم.

وی با بیان اینکه چند سناریو را پیاده کرده است که با این اعداد که بسیار خوشبینانه هستند، آن سناریوها را تحلیل می‌شوند، ادامه داد: در یکی از گزارش های مرکز پژوهش های مجلس دیدم در سال 98 ، عدد 9.25 که من به عنوان میزان کل ظرفیت تولید انرژی هیدورکربنی معادل نفت خام  در نظر گرفته ام را  8.5 گزارش  داده است . بعید می‌دانم که از آن سال تاکنون این میزان افزایش یافته باشد. بنابر این در واقع من خیلی خوشبینانه دیده ام. 

این تحلیلگر مسائل انرژی، اظهار داشت: در یکی از سناریو ها  با توجه به تجربه تاریخی، متوسط رشد تقاضای سالانه گاز را 5 درصد و نفت خام و میعانات را  2 درصد درنظر گرفته ام . فرض گرفته ام که بتوانیم تولید معادل 9.25 میلیون بشکه نفت خام را حفظ کنیم و ثابت نگه داریم. 

حسن تاش با یادآوری اینکه هیدورکربن ها جایگزین هم هستند و مثلا اکنون که گازی برای نیروگاه ها نداریم، نفت کوره و سوخت مایع می‌دهیم و روی نفت خام شیفت کرده ایم، گفت: یا اگر در زمستان ناچار شویم گاز ایستگاه های سی.ان.جی. را برای خودروها قطع کنیم، مصرف بنزین بالا خواهد رفت و یا اگر به صنایع گاز نتوانیم بدهیم، خودشان گازوئیل و یا سوخت های دیگر مصرف می‌کنند. بنابراین اینها جایگزین یکدیگر هستند. با فرض اینکه این جایگزینی وجود دارد، با رشد 5 درصد سالانه مصرف گاز که متوسط رشد 10 سال گذشته است و 2 درصد میزان رشد مصرف نفت خام و میعانات و با فرض ثابت ماندن تولید،  روی نمودار؛ این دو روند در سال 1410 تقاطع می‌یابد. یعنی اگر بخواهیم انرژی مورد نیاز را تامین کنیم و با فرض اینکه کمبودهای گاز را جایگزین کنیم، در سال 1410 هیروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت.

اکنون حدود 73درصد از مصرف انرژی ما گاز است و با کمبود گاز و جایگزینی نفت و فرآورده های نفتی در سال 1410، باید تمام انرژی تولیدی داخلی را مصرف کنیم.

 

خطر بازگشت صادرات تک محصولی در ایران

وی با بیان اینکه راه دیگر این است که پتروشیمی ها که این میزان سرمایه گذاری روی آن انجام شده است و خوراکشان گاز است و دیگر صنایع را تعطیل کنیم تا بتوانیم صادراتمان را ادامه دهیم، یادآورشد: این شرایط، بازگشت به دوره تک محصولی نفت خام است. چون وقتی به صنایع سوخت ندهیم، نمی‌توانند تولید و صادرات داشته باشند. خصوصا پتروشیمی‌ها که جایگزینی نسبی برای صادرات تک محصولی بودند ( البته خود پتروشیمی ها هم با صادرات مواد پایه نوعی خام فروشی می کنند که بحث مجزایی دارد) . 

تشدید  افت تولید در پارس جنوبی از 1405

این پژوهشگر انرژی افزود: بنا بر این اگر بخواهیم کاهش گاز را با نفت و فرآورده نفتی جبران کنیم . در سال 1410، از نظر انرژی به ته خط می‌رسیم و از این به بعد، باید وارد کننده باشیم. ضمن اینکه در کل هیدروکربنها، افت تولید خیلی بیشتر از این خواهد بود. افت تولید در پارس جنوبی که 70درصد گاز طبیعی ما را تولید می‌کند، خصوصا از 1405 به بعد، بسیار شدید خواهد بود و منحنی اش با شتاب قابل توجهی، کاملا نزولی می‌شود. در میادین نفتی نیز ما سالانه بین 2 تا 3 درصد افت تولید طبیعی داریم، مگر اینکه سرمایه گذاری قابل توجهی انجام دهیم. درباره میعانات گازی که عمدتا از پارس جنوبی می‌آید نیز به شدت با افت تولید مواجه هستیم. در سناریوی دیگری که شاید واقع گرا تر باشد یک درصد افت تولید را برای کل هیدرو کربن ها در نظر گرفته ام و 2درصد رشد سالانه مصرف نفت خام و میعانات و 5درصد رشد سالانه مصرف گاز ، این سناریو ما را به این می‌رساند که در نیمه های سال 1408، به ته خط برسیم.

بنابر این در خوشبینانه ترین شرایط بین سال های 1408، تا حداکثر 1410 انرژی هیدروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت

به گفته حسن تاش، این سناریو خیلی واقع بینانه تر از سناریوی اول و در عین حال، همچنان خوشبینانه است. در خوشبینانه ترین شرایط، با تداوم روندهای فعلی، ما بین سال های 1408، تا حداکثر 1410 انرژی هیدروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت. مگر اینکه بخواهیم صادراتمان را ادامه دهیم و مردم را در مضیقه قرار دهیم و یا صنایع و پتروشیمی‌هایمان را تعطیل کنیم.

 

بحران سال به سال خودش را بیشتر نشان می‌دهد

تا 5 سال دیگر به دیوار برخورد می کنیم

وی با تاکید بر اینکه از این به بعد بحران سال به سال خود را بیشتر نشان می‌دهد و تا 5 سال دیگر به دیوار برخورد خواهیم کرد، ضمن تشریح دلایل این مساله، افزود: متاسفانه ما در بخش انرژی، دستگاه حکمرانی نداریم.

 

در همه دولت در حکمرانی ضعیف هستیم اما درخش انرژی اصلا دستگاه حکمرانی  نداریم

به گفته حسن تاش؛ مشکل اساسی در ایران، این است که ما در حکمرانی ضعیف هستیم و دولت و وزارتخانه های ما که وظیفه شان حکمرانی است، ضعیف عمل می‌کنند. اما در بخش انرژی اساسا حکمرانی و جایی که انرژی را به صورت یکپارچه نگاه کند و برنامه ریزی داشته باشد، نداریم.

 

شورای عالی انرژی جایی برای دور زدن قانون؟!

این پژوهشگر انرژی با یادآوری اینکه در برنامه سوم قرار بود وزارت نفت و نیرو ادغام شوند و بعد از آن مجلس در ادغام تجدید نظر کرد و تشکیل شورای عالی انرژی را جایگزین کردند  گفت: همه می‌دانند که هیچ کدام از شوراهای عالی، در پر کردن خلاء حکمرانی موفق نبوده اند و اضافه کرد: شورای عالی  انرژی، به معنای درست، اصلا تشکیل نشد و هر از گاهی و به صورت موردی، اگر منویات خاصی باشد، از جمله در دوره احمدی نژاد که وقتی می‌خواستند قیمت سوخت را بالا ببرند از آنجا مصوبه گرفتند و یا اینکه بعضا وزرای مربوطه برای اینکه قوانین را دور بزنند، به سراغ این شورا می‌روند! مثلا وزیر قبلی برای دور زدن یک مصوبه مجلس در مورد گازمایع  درخواست تشکیل شورای عالی انرزی را نمود و مصوبه ای گرفت که قانون مجلس را دور بزند. 

 

شورای عالی انرژی از زمان تشکیل، 10جلسه هم نداشته است

بنابر گزارش جماران، حسن تاش، با بیان اینکه از زمان ایجاد شورای عالی انرژی، در برنامه سوم، شاید جمعا 10 جلسه هم تشکیل نداده اند، افزود: تلاش هایی در وزارت نفت و نیرو شد که برنامه های جامعی برای انرژی تدوین کنند، اما قبل از اینکه آنها منتشر شوند، روندهای به سمت روندهای خلاف آنچه که پیش بینی شده بود حرکت کرد. هیچ چشم انداز روشنی هرگز نداشتیم و چشم اندازها همه کوتاه مدت و توهمی‌ بوده اند و براساس مطالعات و برآوردهای درست از تولید و تقاضای آینده نبوده است. می‌توانم اسناد زیادی را در باره این بیاورم که  چگونه توهمی‌ اقدام کرده اند .

 

با آن همه ریخت و پاش، پالایشگاه های هشت گانه سیراف منتفی شد!

وی توضیح داد: برای نمونه، سال 1393، پروژه ای تعریف کردند؛ پالایشگاه های هشت گانه سیراف که روزانه 640 هزار بشکه میعانات در هشت پالایشگاه 80 هزار بشکه ای تصفیه شود، همان موقع نوشتم میعاناتی وجود نخواهد داشت. 450 هزار بشکه به ستاره خلیج فارس می‌دهید، حدود 300 هزار نیز تقاضای پتروشیمی ها و تعهدات دیگر است. کدام میعانات را می‌خواهید ببرید؟! توهمی‌ راجع به آینده تولید میعانات وجود داشت که با واقعیت و حتی گزارش هایی که در همان مقطع در شرکت نفت و گاز پارس تهیه می‌شد، تطابق نداشت. اکنون دیگر علی رغم هزینه های بسیار سنگین برای فراهم کردن زیرساخت هایی که در آنجا انجام دادند که همه اش ریخت و پاش بود، تقریبا چراغ خاموش، بحث پالایشگاه های هشت گانه سیراف منتفی شده است.

حسن تاش گفت: 20 سال پیش می‌خواستیم  40 میلیون تن ال.ان.جی تولید کنیم، چهار شرکت را ایجاد کردند که گاز را برای صادرات مایع سازی کنند، و توهم داشتند  که ما چقدر گاز برای صادرات خواهیم داشت. تازه این  غیر از خط لوله صادراتی که با پاکستان قرارداد بستیم بود . بعد در برخورد با واقعیات محدود شد به یک شرکت ایران – ال ان جی  که بیش از 20 سال است هزینه می‌کنند و نتیجه هیچ. من سال 97، در جلسه ای بلوف زدم و فکر می‌کردم بلوف بزرگی می‌ زنم و گفتم 1.5میلیارد دلار هزینه شده و یک قطره مایع سازی هم نداریم، یکی از مقامات این شرکت گفت این رقم 2.5 میلیارد دلار بوده است! 

 

حالا قرار است وارد کننده گاز شویم؟! منطق کارهایتان چیست؟!

وی اضافه کرد: اخیرا مدیرعامل محترم جدیدی به ایران ال ان جی آمده که در مصاحبه ای گفته بود ما هزینه می‌کنیم برای مایع سازی، که من نمی‌دانم با این ناترازی که داریم، کدام گاز را قرار است مایع کنیم!  اما او نکته جالبی را به صورت تلویحی گفته که فقط کسی که متخصص باشد متوجه می شود و آن اینکه ما در حال ساخت ترمینال REGASIFICATION  هستیم. این ترمینال ها مربوط به کشورهایی است که وارد کننده انرژی هستند. یعنی ما قرار بوده صادرکننده شویم، اما اکنون در حال آماده سازی زیر ساخت برای وارد کردن هستیم! که بتوانند در پیک مصرف، چند محموله  وارد کننده ال ان جی است ! او گفت یعنی می گوید ما داریم ترمینال و مخازن می‌زنیم برای واردات و در عین حال می‌گوید هنوز هم داریم روی مایع سازی هزینه می‌کنیم! واقعا روشن نیست منطق این کارها  چیست!

این تحلیل گر انرژی، به گازرسانی‌های بی رویه در کشور اشاره کرد و ادامه داد: فشار آورده ایم، همه نیروگاه ها را روی گاز ببریم، که همه اینها سرمایه گذاری و خط انتقال می‌خواهد و بعد بعضی از نیروگاه ها 3 یا 4 سال بیشتر نیست که این سرمایه گذاری ها روی آنها انجام شده، اما گاز نداریم به آنها بدهیم و می‌گوییم از سوخت مایع استفاده کن!

 

گازرسانی های بی مورد چه بر سر کشور آورده است؟!

وی با انتقاد از گازرسانی های بی مورد به هر شهر و هر روستای دورافتاده، بدون منطق اقتصادی، اظهار داشت: زمانی در شرکت گاز ایران، نرم افزاری را توسعه دادند که بتوانند در هر منطقه‌ای مختصات جغرافیایی را بدهند و نرم افزار ارزیابی کند که در این منطقه، ارزان ترین انرژی برای تامین چیست. توربین بادی و پنل خورشیدی استفاده شود، بهتر است یا گاز برده شود ولی از آن استفاده ای نشد و همان کارهای غلط ادامه یافت . در یک مورد ما در یک پایان نامه بررسی کردیم  نتیجه این بود که انتقال گاز، سومین گزینه بود. 

 

حالا که به همه جا گاز برده اند، به مردم می گویند کم مصرف کنید! آنها واقعا چکار کنند؟

 

حسن تاش تاکید کرد: حتی اگر خود گاز را هم رایگان در نظر بگیریم، هزینه های سرسام آور خط انتقال، شبکه و انشعاب، خصوصا در بافت های روستایی که شبکه گذاریِ دشواری دارد، بسیار قابل توجه است. سال های سال گفته ایم این روال درستی نیست اما به هر دلیلی اینها همچنان انجام می‌شود و حالا که گاز را به همه جا برده ایم، به مردم می‌گوییم چرا گاز مصرف می‌کنید! پس مردم باید چه کار کنند؟!

 

70 درصد از انرژی ورودی به نیروگاه ها از بین می رود!

وی توجه به راندمان پایین نیروگاهی را نیز ضروری دانست و گفت: براساس نمودارهایی که وزارت نیرو منتشر می‌کند که آخرین آن برای سال 99 است، می‌گوید از 100 واحد انرژی که به نیروگاه های ما وارد می‌شود، 30.4 واحد برای مصرف نهایی آماده می‌شود! بقیه آن یا تلفات تبدیل و انتقال است و یا مصارف خود نیروگاه ها است. در سال 95، این رقم 29.4 بوده است و ظرف چهار سال، مقدار اندکی  بهبود پیدا کرده است.

 

بخاری های گازی کشور ، حداکثر 35 درصد بازدهی انرژی دارند

این کارشناس مسائل انرژی، غیرمتنوع بودن سبد انرژی، نبود منطق اقتصادی، ضعف مطالعات فنی و اقتصادی، عدم پیش بینی چشم انداز و عدم بهینگی در عرضه که همه جا همه حامل های انرژی را برده اند و هیچ کشور عاقلی این کار را نمی‌کند، را از دیگر مسائل ضروری برشمرد و خاطرنشان کرد: ما از تکنولوژی روز دنیا  پرت شده ایم. در یک نمونه، سال 93، وزیر نفت وقت گفت که ما در کشور 20 میلیون بخاری گازی داریم، بخاری های گازی که در کشور است، حداکثر 35درصد بازدهی انرژی دارند. بقیه آن تبدیل به آلودگی می‌شود. گفتند قرار است 20 میلیون بخاری را عوض کنیم که هیچ کاری هم نشد. اکنون بخاری های گازی که در دنیا وجود دارد، راندمان بالای 95 درصدی دارند و به صورت سیکل بسته کار می‌کنند.

 

از نظر شاخص شدت انرژی، بدترین در دنیا هستیم

بنابر گزارش جماران از این جلسه، حسن تاش به پایین بودن شاخص شدت انرژی، به معنای میزان انرژی مصرفی به ازای هر هزار دلار تولید ناخالص ملی اشاره کرد و گفت: در این شاخص یکی از بدترین و شاید بدترین کشور دنیا هستیم . این مساله هم دلایلی دارد که ما به این وضعیت رسیده ایم و  عنقریب انرژی ما کاملا ناتراز خواهد شد.

 

ایران پتانسیل بالایی برای تولید انرژی خورشیدی دارد

وی در تشریح راهکارهای حل این مشکلات با تاکید بر ضرورت ایجاد دستگاه حکمرانی در این بخش که استراتژی های آن را تدوین کند و برنامه جامع و واقع گرا ارائه دهد، افزود: باید سبد متنوع انرژی داشته باشیم. هیدورکربن در کشور ما در حال رسیدن به ته خط است. باید سراغ انرژی های دیگر رفت. خصوصا ایران با توجه به شرایط اقلیمی‌که داریم ، ایران برای انرژی خورشیدی پتانسیل بالایی دارد.

 

کاش یک دهم هزینه هنگفت بی عاید چند 10 ساله در انرژی هسته ای را برای انرژی خورشیدی می گذاشتند

 

حسن تاش خاطر نشان کرد: ای کاش یک، دهم هزینه هنگفتی که دراین 30، 40 سال روی بخش هسته ای، برای تامین انرژی گذاشتیم و چیزی هم عایدمان نشده، روی انرژی خورشیدی گذاشته بودیم.

حسن تاش با تاکید بر ضرورت استاندارسازی و شفاف سازی اطلاعات  بخش انرژی با هدف ایجاد توان ارائه تصویر روشن از وضعیت از سوی کارشناسان.  حاکم کردن منطق اقتصادی بر سیاست های بخش انرژی را بسیار حیاتی عنوان کرد و گفت: خود نیروگاه ها تلفات زیادی دارند. اکنون در دنیا، بحث راندمان بالای 70 درصد در تبدیل انرژی نیروگاهی مطرح است. اما در ایران، رقم راندما تبدیل حدود 30تا 35  درصد  است که وحشتناک است.

 

به اندازه کل صادرات، گاز فلر می سوزانیم!

وی به گزارش مرکز پژوهش ها در بررسی برنامه هفتم توسعه، که تیرماه 1402 تهیه شده اشاره کرد که در آن آمده است بر اساس آمار وزارت نفت، در سال 1400، ما 41.7میلیون متر مکعب در روز در فلرهای صنعت نفت کشور، گاز سوزانده ایم و ادامه داد: جمع سال این گاز می‌شود، 15.2میلیارد متر مکعب که کل صادرات گاز ما در آن سال، 16.7 میلیارد متر مکعب بوده است. یعنی ما چیزی معادل کل صادرات گازمان، فقط در فلرهایمان گاز می‌سوزانیم!

 

اعداد و پیش بینی ها غیرقابل تحقق در تولید نفت و گاز

 

حسن تاش با بیان اینکه ایران بعد از روسیه و عراق، سومین انتشار دهنده گاز فلر در دنیا است که آثار زیادی زیست محیطی دارد، با نگاهی به برنامه هفتم تصریح کرد: در برنامه هفتم، پیش بینی شده که تا پایان برنامه، تولید نفت خام به 4میلیون و 450هزار بشکه و توان تولید به 4میلیون و 250هزار بشکه تولید قابل تداوم برسد، که در شرایط فعلی، با وجود تحریم ها آن را غیرممکن می‌بینم. تجربیات گذشته نیز این را نشان داده است.  همچنین  پیش بینی شده  تولید میعانات گازی به 804 برسد که این نیز در شرایط فعلی تحقق پیدا نخواهد کرد؛ چرا که ما با افت شدیدی در تولید میعانات مواجه هستیم. همچنین پیش بینی شده که تولید گاز خام  ( البته در صنعت نفت واژه گاز غنی متداول است) به یک میلیاردو 239 میلیون متر مکعب در روز برسد که این عدد هم غیرقابل تحقق است.

کماکان می‌خواهیم بر مبنای توهم ‌حرکت کنیم!

این کارشناس انرژی، با بیان اینکه برنامه هفتم نشان میدهد که ما کماکان می‌خواهیم بر مبنای توهم ‌حرکت کنیم، افزود: در این برنامه، تقریبا هیچ چیزی راجع به انرژی های تجدید پذیر و نو دیده نشده است. درباره میادین مشترک که در همه برنامه ها تاکید می‌شده، در این برنامه رد پای زیادی ندارد. 625 هزار بشکه در روز هم پیش بینی شده که بهینه سازی مصرف سوخت داشته باشیم و از طریق بهینه سازی،  انرژی را آزاد و  صرفه جویی کنیم. این رقم حدود 9 درصد است 6.7 میلیون بشکه نفت خام است که الان مصرف می کنیم و نشان می‌دهد هنوز به عزم جدی درباره بهره وری انرژی نرسیده اند. چون براوردها نشان میدهد که ما بین 30 تا 40 درصد پتانسیل ارتقائ بهره وری انرژی داریم  و هزینه ازاد کردن انرزی از این طریق هم از هزینه تولید یک واحد انرژی جدید کمتر است . پس نشان میدهد که هنوز  امر خطیر ارتقاء بهره وری انرژی در اولویت نیست و تازه مرکز پژوهش ها نسبت به تحقق  همین میزان صرفه جوئی هم  با مکانیسم های فعلی، کاملا اظهار یاس کرده است.

 

 

مشکل بهره وری در کشور با افزایش قیمت حل نمی شود

 

وی با بیان اینکه هزینه آزاد کردن انرژی از طریق ارتقای بهره وری از هزینه ایجاد انرژی جدید با ایجاد چاه و حفاری و غیره پایینتر است، ضمن اینکه آثار مثبت زیست محیطی هم دارد، ادامه داد: مشکل بهره وری در کشور با افزایش قیمت حل نمی‌شود، در شرایط ایران و با تورم ساختاری که در اقتصاد ایران است و با شرایط تحریم که دسترسی به تکنولوژی نداریم، مساله بهره وری با قیمت حل نمی‌شود.

 

هشدار درباره پیامدهای قطع گاز میادین نفتی در زمان ناترازی گاز

به گزارش جماران، حسن تاش در پایان از قطع گاز تزریقی به میادین نفتی در زمان ناترازی به عنوان اولین محل قطع گاز، انتقاد کرد و گفت: در همه برنامه ها، بر تزریق گاز به میادین نفتی، برای ارتقای بهره وری مطلوب استخراج نفت خام از میادین و تحقق تولید صیانتی تاکید شده، اما بدون اغراق تزریق گاز به میادین نفتی، 20 درصد آن چیزی که در برنامه ها هم دیده شد بود، تحقق پیدا نکرده است و حداکثر 10تا 15درصد این تزریق  انجام شده است! در نتیجه، میادین نفتی ما دچار افت فشار می‌شوند و بازدهیشان پایین می‌آید و بخشی از نفت خام ما برای همیشه غیرقابل بازیافت می‌شود. چگونه وقتی گاز تزریق نمی‌کنیم، بناداریم تولید نفت را افزایش دهیم؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۰۲ ، ۱۷:۳۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

حسن تاش: شاخص بهره وری انرژی ایران یکی از بدترین های جهان است / هاب انرژی ایران و روسیه معنا ندارد! روی همکاری با روس ها حساب نکنید / برنامه هفتم در بخش بهره وری انرژی بسیار ضعیف است/ افزایش مصرف بنزین بخاطر کیفیت پایین آن است

سید غلامحسین حسن تاش - کارشناس ارشد حوزه انرژی می‌گوید: مهمترین چالش پیش روی بخش انرژی، مساله بهره وری و بهینه سازی است. شاخص «شدت انرژی کشور»، که منعکس کننده وضعیت بهره وری انرژی است، یکی از بدترین ها در جهان است.

 

گروه اقتصاد و درآمد؛ سید غلامحسین حسن تاش - کارشناس ارشد حوزه انرژی و عضو سابق هیات علمی‌موسسه مطالعات بین المللی انرژی، می‌گوید: مهمترین چالش پیش روی بخش انرژی، مساله بهره وری و بهینه سازی است. شاخص «شدت انرژی کشور» که منعکس کننده وضعیت بهره وری انرژی است، یکی از بدترین ها در جهان است.

او در عین حال با اشاره به پروژه های مشترک متعددی که قرار بوده پیش از این در همکاری با روسیه پیش رود، تاکید دارد که نمی‌توان روی همکاری با روسها حساب باز کرد؛ قبلا هم  تفاهمنامه های زیادی در زمینه انرژی بین دوکشور امضاء شده که تقریبا به هیچ نتیجه ای نرسیده است. جریانی در کشور وجود دارد که اصرار دارند با روسیه در برخی زمینه های انرژی، همکاری انجام شود و هر چند وقت یکبار فشار می‌آورند و مقامات هم ناچار اقدامات و مذاکراتی انجام می‌دهند، ولی هیچ جهت روشنی ندارد.

در ادامه، مشروح گفت و گوی جماران با این کارشناس ارشد حوزه انرژی می خوانید:

 

شاخص بهره وری انرژی در ایران، یکی از بدترین ها در جهان

 

** مهمترین و حیاتی ترین چالش های پیش روی کشور در حوزه انرژی را چه می دانید؟

حوزه انرژی با چالش های فراوانی روبروست. حکمرانی واحد و یکپارچه در بخش انرژی وجود ندارد. حرکت بخشِ انرژی بر مبنای یک برنامه جامع بلندمدت نیست؛ مصرف در تک تک حامل های انرژی در حال سبقت گرفتن از تولید و عرضه است. بسیاری از صنایع در زمستان با قطع گاز و در تابستان با قطع برق روبرو هستند و تولید کارخانه ای از این جهت به شدت در معرض آسیب قرارگرفته است.

اما در این میان به نظر من مهمترین چالش پیش روی بخش انرژی، مساله بهره وری و بهینه سازی است. شاخص «شدت انرژی کشور» که منعکس کننده وضعیت بهره وری انرژی است، یکی از بدترینها در جهان است. پتانسیل عظیمی‌ برای ارتقاء بهره وری انرژی در همه بخش ها وجود دارد و باید به طور جدی به حل این مساله پرداخته شود، در غیر این صورت بحران ها در حوزه های مختلف انرژی، سال به سال تشدید می‌شوند.

 

ایجاد هاب انرژی میان ایران و روسیه معنا ندارد!

**مدیرعامل شرکت ملی گاز اخیرا اعلام کرده که روس‌ها به ایران پیشنهاد دادند تا هاب انرژی بین این دو کشور برقرار شود. موافقت هایی نیز در این رابطه صورت گرفته است. ارزیابی شما در خصوص منافعی که چنین اقدامی‌می‌تواند برای ایران تامین کند چیست؟ این اقدام چه پیامدهایی دارد و ابعاد آن را چگونه تحلیل می‌کنید؟

البته این مطلب در رسانه ها به دو صورت منعکس شده است؛ برخی عنوان کرده اند که  "هاب انرژی بین دو کشور برقرار شود" و برخی دیگر نوشته اند "روس ها پیشنهاد داده اند که ایران تبدیل به هاب انرژی "شود. در هر حال، فکر می‌کنم این نقل دوم صحیح تر باشد و در نقل اول احتمالا رسانه ها بیان ایشان را درست منتقل نکرده اند. چراکه هاب یعنی مرکز و مرکز نمی‌تواند در دو جا باشد. قرار گرفتن مرکز، بین دو کشور ایران و روسیه هم معنی ندارد چون مرز مشترکی با هم نداریم و دریای خزر هم که شاید به نوعی بتوان گفت واسطه مشترک بین دو کشور است، چنین ظرفیتی ندارد.

اما در نقل دوم هم من معنای روشنی را پیدا نمی‌کنم. روسیه که مرز مشترک با ایران ندارد نمی‌تواند تصمیم بگیرد که ایران هاب انرژی شود، البته می‌تواند به این مساله کمک کند.

 

فرصت ها برای هاب انرژی بودن ایران، دیری است که از دست رفته

اگر ایران از نظر سیاست خارجی در وضعیت مطلوبی بود و با مساله تحریم هم مواجه نبود، البته چنین پتانسیلی داشت که مثلا آذربایجان و ترکمنستان و سایر کشورهای آسیای میانه که منابع انرژی دارند، نفت و گاز خود را از طریق ایران صادرکنند اما این فرصت دیری است که از دست رفته و همه این کشورها راه های جداگانه ای را پیدا کرده اند که پرداختن به آن، بحث مفصلی می‌طلبد. در واقع آنها عملا ایران را دور زده اند. بنابراین خبرنگاران حاضر باید در حین بیان این مسائل از سوی مسئولان امر، بلافاصله بپرسند که منظور از هاب انرژی چیست؟ کدام حامل های انرژی از کدام کشورها به چه صورت و با کدام امکانات لجستیکی می‌تواند از ایرانی که درگیر تحریم است سوآپ، ترانزیت یا صادر شود؟!

 

روی همکاری با روس ها حساب نکنید

ضمنا باید توجه داشت که اصلا نمی‌توان روی همکاری با روس ها حساب باز کرد؛ قبلا هم  تفاهمنامه های زیادی در زمینه انرژی بین دوکشور امضاء شده که تقریبا به هیچ نتیجه ای نرسیده است. مثلا سال 92 یا 93 وزیر وقت نفت اعلام کرد که با روسیه تفاهم شده که روزانه  500 هزار بشکه نفت از ایران برداشت کند و بخشی از وجه آن را به صورت نقد و بخشی را به صورت تهاتر کالا به ایران بدهند. حتی وزیر در 17خرداد 1394 در بازگشت از اجلاس اوپک در مصاحبه ای اعلام کرد که از یک هفته دیگر صادرات 500هزار بشکه نفت به روسیه آغاز خواهد شد ولی عملا هیچ اتفاقی نیفتاد!

تفاهمنامه های مهم ایران و روسیه به قرارداد نرسیدند 

همین مساله در اوایل کار دولت جدید و قبل از حمله روسیه به اوکراین و قبل از تحریم های غرب بر علیه روسیه مطرح شد و بعد از یک میلیون بشکه در روز که ابتدا مطرح شده بود به 500 هزار بشکه و بعدا به 100 هزار بشکه تقلیل پیدا کرد که ظاهرا قرار بود از مهرماه 1400 عملیاتی شود ولی بازهم اتفاقی نیفتاد!

درتیرماه 1397 آقای ولایتی، مشاور عالی رهبری پس از سفر به روسیه در مصاحبه ای اعلام کرد که روسیه آمادگی سرمایه‌گذاری 50 میلیارد دلاری در حوزه نفت و گاز ایران را دارد. در دی ماه 1400 جواد اوجی وزیر نفت به دنبال سفر به روسیه با اشاره به اینکه در زمینه مشارکت در توسعه میدان‌های نفتی و گازی، احداث پتروپالایشگاه، انتقال فناوری و تجهیزات فناورانه که به شدت مورد نیاز صنعت نفت است، توافق‌های بسیار خوبی انجام شد و اسناد مهمی‌ به امضا رسیده، تصریح کرد که مردم ایران به زودی اثرات این توافق‌ها را در حوزه انرژی خواهند دید!

بنابراین ما کمتر شاهد تبدیل این تفاهم نامه ها به قرارداد و تحقق این وعده ها بوده ایم. البته چند شرکت کمتر شناخته شده روسی تاکنون برای توسعه چند میدان نفتی کوچک قراردادهایی منعقد کرده اند که عملکرد چندان مطلوبی هم نداشته اند!

 

جریانی در کشور اصرار به همکاری با روسیه دارد

برداشت من این است که جریانی در کشور وجود دارد که اصرار دارند با روسیه در این زمینه ها همکاری انجام شود و هر چند وقت یکبار فشار می‌آورند و مقامات هم ناچار اقدامات و مذاکراتی انجام می‌دهند، ولی هیچ جهت روشنی ندارد.

 

 70 درصد گاز ایران از پارس جنوبی استخراج می‌شود که با مشکل افت تولید مواجه است

** در حالی که ایران دومین منبع بزرگ ذخیره گازی شناخته می‌شود، کشور در شرایط کنونی با مشکل کمبود گاز مصرفی مواجه شده است؟ عمده ترین عللی این مشکل را چه می‌دانید و ایران باید چه راهبردهایی برای حل این مساله درنظرداشته باشد؟

صرف داشتن ذخائر کافی نیست. استخراج این ذخائر نیاز به میلیاردها دلار سرمایه گذاری و همچنین فناوری روز دارد که در شرایط فعلی به دلیل تحریم، به آنها دسترسی نداریم. میادین گازی که در حال حاضر از آنها استخراجی می‌کنیم هم با مشکل افت تولید مواجه هستند. نزدیک 70 درصد گاز ایران از میدان گازی پارس جنوبی استخراج می‌شود که با مشکل افت تولید مواجه است. متاسفانه برنامه استخراج از این میدان از ابتدا به علل متعدد، بر مبنای مطالعات جامع و اصولی نبوده و امروز شاهد آثار و نتایج آن هستیم.

 

به گاز رسانی های بی رویه و بدون منطق اقتصادی، افتخار می‌کنند!

از سوی دیگر در حالی که با اُفت تولید مواجه هستیم، مصرف هم در حال افزایش است و بعضا گاز رسانی های بی رویه و بدون منطق اقتصادی انجام می‌شود که مسئولین خیلی هم به آن افتخار می‌کنند و نتیجه همه اینها، می‌شود ناترازی!

ولی باز در این مورد هم به نظر من حتی اگر منابع مالی و تکنولوژی مورد نیاز هم در اختیار باشد  اولویت با  توسعه میادین جدید گازی نیست بلکه اولویت  با ارتقاء بهره وری است. به عنوان نمونه شما ببینید از سال 92 قراربوده  20میلیون بخاری گازی که بازدهی حرارتی متوسط 35 تا حداکثر 40 درصد دارند با بخاری هایی که راندمان بالای 90 درصد دارند جایگزین شوند؛ حالا بررسی کنید ببینید که این هدف ظرف 10 سال چقدر تحقق پیدا کرده؛ به نظر می‌رسد حتی 5 درصد هم تحقق پیدا نکرده باشد!

 

 

 

** به دلیل وجود ناترازی برق در تابستان و قطع برق تولیدکنندگان به ویژه واحدهای بزرگ تولیدی، دولت تلاش می‌کند این واحدهای صنعتی به سمت ساخت نیروگاه برای تأمین برق بروند. این درحالی است که سالانه بیش از ۷۰ میلیارد مترمکعب گاز در نیروگاه‌ها مصرف و ناترازی گاز هر سال بیشتر می‌شود. همچنین طرح‌های بهینه‌سازی نیروگاه‌ها و ساخت نیروگاه‌های تجدیدپذیر که به سوخت جدید نیاز ندارند، با مشکل تأمین مالی مواجه است. از دید جنابعالی، طرح احداث نیروگاه توسط صنایع، چه مزایا و معایبی خواهد داشت؟

البته بنده در زمینه برق متخصص نیستم، ولی باید ببینیم که این تصمیم چقدر از سر مطالعات جامع و برنامه ریزی راهبردی است و چقدر از سر اضطرار. واحدهای بزرگ تولیدی در یکی دو سال گذشته آنقدر از محل قطع برق، زیان دیده اند که ارزش واقعی برق برایشان روشن شده و خیلی هایشان حاضر به سرمایه گزاری در این زمینه شده اند. شاید هم این اقدام بد نباشد؛ ولی باید دید که تامین برق از کدام طریق بهتر، اقتصادی‌تر و در جهت منافع ملی است.  نیروگاه های خورشیدی، بادی یا نیروگاه های مبتنی بر سوخت های فسیلی؟ دستگاه حکمرانی باید بر اساس مطالعات جامع این مسیرها را هدایت کند.

 

اتصال شبکه برق بین کشورها، می‌تواند ناترازی‌ مربوط به زمان‌های اوج مصرف را حل کند

** تفاهم نامه اتصال خطوط برق ایران، روسیه و آذربایجان و گسترش آن به دیگر کشورهای منطقه، چه سهمی‌ در حل مشکلات ناترازی برق ایران ایفا خواهد کرد؟

اصولا اتصال شبکه های برق بین کشورها و خصوصا کشورهایی که نقطه اوج و فرود مصرفشان با هم یکسان نیست، اقدام خوبی است و قدرت مانور شبکه را بالا می‌برد و می‌تواند آن بخش از ناترازی‌ها  که مربوط به زمان‌های اوج مصرف است را حل کند . اگر این اهداف تحقق پیدا کند به نظر گام مثبتی است.

 

** ارزیابی شما از رویکرد برنامه هفتم، نسبت به حل چالش های انرژی در کشور چیست؟ این برنامه تا چه میزان توانسته اولویت های مناسبی برای حل چالش های انرژی کشور طراحی کند و آیا می تواند گامی‌در این راستای بردارد؟

 

برنامه هفتم در امر مهم «بهره وری انرژی» بسیار ضعیف است

تا جایی که بنده بررسی کردم بخش انرژی در برنامه هفتم بسیار ضعیف دیده شده است. به نظر من برنامه هفتم در مقایسه با همه برنامه های گذشته بسیار ضعیف تر است. حتی احکام خوب برنامه های گذشته که تحقق نیافته در این برنامه تکرار نشده است و در زمینه پرداختن به امر مهم «بهره وری انرژی» هم بسیار ضعیف است.

 

تراز عرضه و تقاضای بنزین منفی شده !

افزایش مصرف بنزین بخاطر کیفیت پایین آن است

** با توجه به اخباری که درباره عدم اقبال خریداران خارجی بنزین ایرانی و ناسازگاری آن با سیستم خودروهای نسل امروز منتشر می‌شود، به نظر شما ایران باید چه راهبردی در این رابطه مدنظر داشته باشد؟ اساسا توان ارتقای کیفیت را داریم و چه رویکردی در وضع سیاسی موجود مناسب تر است؟

البته در حال حاضر که قادر به صادرات بنزین نیستیم و متاسفانه تراز عرضه و تقاضای بنزین منفی شده است. اما مساله فقط خریداران خارجی نیستند؛ در مصرف داخلی هم حداقل یکی از دلایل مصرف بالای بنزین پائین بودن کیفیت بنزین است. مسلما پالایشگاه های تولید کننده بنزین باید برای حل آن اقدامات لازم را انجام دهند.  اگر چه تحریم ها در این مورد هم موانعی ایجاد کرده اما وزارت نفت به عنوان دستگاه حکمرانی بخش نفت با همکاری سازمان استاندارد کشور، باید استانداردها را دیکته کنند و به پالایشگرها مهلت دهند و فشار بیاورند که خود را به استانداردهای روز جهان برسانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۲ ، ۱۶:۲۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

حسن‌تاش، کارشناس ارشد حوزه انرژی در گفتگو با فرارو تحلیل کرد

زیر پوست «گران شدن بنزین»

در گذشته و اکنون اهداف روشنی از افزایش قیمت بنزین نداشته‌ایم / افزایش قیمت بنزین دوباره از طریق افزایش نرخ حمل و نقل و تشدید انتظارات تورمی، تورم جدید ایجاد می‌کند / هیچ کجای دنیا سابقه ندارد که به همه شهروندان اعم از اتومبیل‌دار و ندار، بنزین بدهند / باید در مورد سیستم حمل و نقل کشور و هم در مورد سیستم انرژی کشور و هم در مورد تولید خودروی با کیفیت در کشور چاره اندیشی اساسی شود / در ساختار فعلی اقتصاد ایران مشکل حامل‌های انرژی با قیمت حل نمی‌شود

تاریخ انتشار: ۱۶:۲۹ - ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲

  پ

 

فرارو- همزمان با اجرایی شدن طرح محدود کردن کارت‌های سوخت جایگاه‌ها، زمزمه‌هایی مبنی بر امکان افزایش قیمت بنزین مطرح شده است. جواد اوجی وزیر نفت در پایان جلسه هیات دولت در روز چهارشنبه (۶ اردیبهشت) در جمع‌خبرنگاران خاطرنشان کرده بود، هیچ‌گونه برنامه افزایش قیمت بنزین اصلا در دستور کار وزارت نفت و دولت نیست، مردم نیز به شایعات توجهی نداشته باشند.

به گزارش فرارو، با وجود تاکید دولت بر عدم افزایش نرخ بنزین، در سطح عمومی جامعه همچنان نگرانی‌ها نسبت به تعیین تکلیف وضعیت بنزین در سال جاری ادامه دارد. به ویژه در چند وقت اخیر بحث‌هایی در ارتباط با کاهش ذخایر استراتژیک، کاهش کیفیت و احتمال واردات بنزین مطرح شده است. مسئولان وزارت نفت و شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران نیز نسبت به افزایش کم‌سابقه مصرف بنزین در کشور ابراز نگرانی کرده‌اند.

در چنین وضعیتی همانند تمامی سال‌های گذشته به نظر می‌رسد بنزین و مسائل پیرامون آن بار دیگر در مقام مساله‌ای جدی مطرح شده است. این‌که دولت برای مدیریت مساله بنزین می‌بایست چه اقداماتی در پیش بگیرد، یک سوی ماجرا است. سوی دیگر صورت مساله این است که هر گونه تغییر در قیمت یا سیستم عرضه بنزین چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت؟ فرارو، در راستای پی‌گیری هر چه بیشتر ابعاد این مساله مهم با سید غلام‌حسین حسن‌تاش، تحلیلگر حوزه انرژی، استاد دانشگاه تهران و عضو انجمن اقتصاد انرژی ایران گفت‌وگویی تفصیلی داشته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

زیر پوست «گران شدن بنزین»

چرا افزایش قیمت‌های چند باره بنزین در سال‌های گذشته به طور مداوم ناکام مانده و هر بار بعد از گذشت زمان کوتاه مجدد به نرخ واقعی بنزین با نرخ عرضه شده در بازار شکاف پیدا کرده است؟

 

خیلی ممنون از دعوت بنده به این مصاحبه، نمی‌دانم منظورتان از ناکام ماندن چیست. زمانی ما می‌توانیم از ناکامی صحبت کنیم که اهداف روشنی از افزایش قیمت داشته باشیم و با مطالعه و با مدل‌های کاربردی اقتصادی به این نتیجه رسیده باشیم که مثلا با چقدر افزایش قیمت به چقدر کاهش مصرف می‌رسیم و بعد ببینیم که این اتفاق نیفتاده است و بعد صحبت از ناکامی بکنیم. من سراغ ندارم که چنین اهداف روشنی وجود داشته باشد. تنها هدفی که بعضا برای افزایش قیمت بنزین و دیگر حامل‌های انرژی ذکر شده و در برنامه‌ها هم منعکس بوده است رسیدن به قیمت فوب خلیج فارس یا کسری از آن (مثلا ۹۵ درصد فوب) بوده است.

نمی‌دانم منظور شما از قیمت واقعی چیست. شاید منظور شما هم همین مطلبی که عرض کردم یعنی فوب خلیج فارس یا کسری از آن باشد. در دولت معمولا قیمت فوب خلیج فارس را با نرخ تبدیل دلار به ریال (که خودش چندین نرخ است) تبدیل به ریال می‌کنند بعد فاصله آن با قیمت داخلی را به غلط یارانه نام می‌نهند و بعد دنبال این هستند که این یارانه (به تعبیر ایشان) را حذف کنند و این شکاف را پر کنند. دلیل این که چرا این اتفاق نمی‌افتد بسیار روشن است. بنده قبلا گفته ام و نوشته ام که در این ساختار اقتصادی تورمی ما تا ابد الاباد هم به فوب خلیج فارس نخواهیم رسید مگر این فوب خلیج فارس آنقدر پائین بیاید که به ما برسد که البته یکبار در مقطع گسترش جهانی کرونا این اتفاق افتاد. چرا نمی‌رسیم، برای این که ما نرخ تورم وحشتناک و فزاینده داریم و اقتصاد ما در یک لوپ ویرانگر قرار دارد.

سطح عمومی قیمت‌ها دائما با تورم بالا می‌رود بعد یک عده می‌گویند حالا باید نرخ دلار با تورم تعدیل شود دولت هم در مقاطعی انگیزه دارد که برای جبران هزینه‌های خود دلار را بالا ببرد، بعد دوباره نرخ فوب خلیج فارس بنزین را با این دلار جدید ضرب می‌کنند و فاصله قیمت ریالی بدست آمده با قیمت جاری داخلی شگرف می‌شود، بعد هر چند وقت یکبار می‌گویند حالا باید قیمت بنزین را با این تعدیل کنیم بعد بنزین را بالا می‌برند در حالی که قیمت بنزین در اقتصاد ما یک میزان الحراره یا شاخص است لذا افزایش قیمت بنزین دوباره از طریق افزایش نرخ حمل و نقل و تشدید انتظارات تورمی، تورم جدید ایجاد می‌کند عوامل دیگر و سیاست‌های تورم‌زای خود دولت هم که دست اندرکار افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و تشدید تورم هستند و باز دوباره همان آش و همان کاسه. پس تا دولت تورم را کنترل نکند و ساختار تورمی اقتصاد را مهار نکند هرگز این معضل حل نخواهد شد.

ضمنا این را هم عرض کنم که به فرض این دولت بتواند تورم را کنترل و مهار کند. تنظیم قیمت بنزین با فوب خلیج فارس منطق روشنی ندارد و معمولا کشور‌های پیشرفته قیمت حامل‌های انرژی را براساس بسته‌های سیاستی و برنامه‌های انرژی خود تعیین می‌کنند و در صورت لزوم یارانه می‌دهند یا مالیات می‌گیرند که به قیمت هدف تحقق برنامه هایشان برسند. در مورد حامل‌های انرژی مورد استفاده در بخش حمل و نقل، مساله پیچیده‌تر هم هست، چون بین سیاست‌ها و برنامه‌های انرژی و حمل و نقل باید هماهنگی شود.

در سال‌های گذشته طرح‌هایی همچون ارائه بنزین با کارت ملی مطرح شده و از  اجرای آن در شهر کیش نیز اطلاع دادند، چرا این طرح بعد اجرایی به خود نگرفت؟

 البته این طرح تا جائی که من می‌دانم در جزیره کیش هم اجرا نشد. قرار بود اجرا شود، ولی نشد. اما این که چرا اجرا نشد به نظر من علت اصلی‌اش این است که هیچ منطقی ندارد و در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد که به همه شهروندان اعم از اتومبیل‌دار و ندار، بنزین بدهند. این از کار‌های من درآوردی عده‌ای بود که بجای این که اصل مشکل را حل کنند اصل مشکل را می‌پذیرند و کار‌های عجیب پیشنهاد می‌کنند.

یک مثال برای شما بزنم، فرض کنید اتومبیلی دائم داغ می‌کند و آمپرش بالا می‌رود و جوش می‌آورد مکانیک متخصص و عاقل دنبال این می‌رود که علت را پیدا کند واتر پمپ خراب است یا رادیاتور نشتی دارد یا. اما اگر کار دست یک کارنابلد مدعی مکانیک بودن بیفتد که از اصل مشکل فنی هیچ اطلاعی ندارد ممکن است پیشنهاد بدهد که مثلا باربند روی ماشین بگذاریم و یک کولر آبی روی باربند نصب کنیم و کانال بکشیم که رادیاتور را خنک کند و حال باید یک سیستم آب رسانی به این کولر هم درست کنیم حالا تصور کنید این اتومبیل سابق، تبدیل به چه هیولایی می‌شود آیا چنین اتومبیلی درست کار خواهد کرد و کارائی یک اتومبیل را خواهد داشت؟

این مثال فیزیکی است و این هیولا قابل تصور است، واقعیت این است که بسیاری از کارهایی که ما در اقتصاد انجام می‌دهیم شبیه همین است، ولی هیولای ناشی از آن قابل مشاهده و تصور نیست، ولی عملا روز به روز اقتصاد را پیچیده‌تر و ناکاراتر می‌کند.

 

اخیرا طرح محدود کردن کارت سوخت آزاد از جایگاه‌ها در دستور کار قرار گرفته است آیا چنین طرحی در مصرف روزانه بنزین تاثیر خواهد داشت؟

اگر این به معنای محدود کردن سهمیه باشد طبعا تاثیر خواهد داشت. یعنی اگر جمع سهمیه هر کارت سوخت اعم از بنزین ۱۵۰۰ تومانی و ۳۰۰۰ تومانی محدود باشد طبیعتا افرادی که مصرف بیشتر از آن داشته اند و از کارت سوخت پمپ بنزین‌ها استفاده می‌نموده اند حالا دیگر نمی‌توانند استفاده کنند، اما باید توجه داشت که یک اتفاق دیگر ممکن است بیافتد و آن این است که بسیاری از صاحبان خودرو ممکن است کمتر از جمع سهمیه شان مصرف داشته باشند و بخواهند سهمیه اضافه شان را به کسانی که کمبود دارند بفروشند. آن وقت این خطر وجود دارد که یک بازار سیاه بنزین و یک نرخ سوم هم شکل بگیرد که می‌تواند تبعات منفی داشته باشد.

من آمار کافی ندارم اگر جمع سهمیه‌های دوگانه در کل کارت‌های سوخت موجود کشور به اندازه کل مصرف فعلی باشد آنگاه با جمع کردن کارت‌های آزاد پمپ بنزین‌ها مصرف کاهش پیدا نخواهد کرد بلکه آن بازار سیاه که عرض کردم گسترش خواهد یافت.

یکی دیگر از مسائل جدی در این حوزه بالا بودن میزان مصرف بنزین در ایران است که همین امر مشکلاتی را برای تامین نیاز‌های بازار و مصرف به همراه داشته است، ریشه این مساله را چه می‌دانید و جقدر با آن مواجه هستید؟

اگر منظورتان بالا بودن مصرف بنزین در ایران است. این دلایل متعدد دارد: پیشرفته و کامل نبودن سیستم حمل و نقل عمومی، نامناسب بودن کیفیت جاده‌ها و آسفالت، ناکارا بودن اتومبیل‌های تولید داخل از نظر مصرف بهینه سوخت، پایین بودن کیفیت بنزین تولیدی، محدود بودن و غیرمتنوع بودن سبد سوخت خودرو بعضی از عوامل آن است.

 برخی مسئولان  از کاهش ذخایر بنزین در کشور در مقام چالشی جدی سخن گفته‌اند، آیا واردات بنزین می‌تواند راهگشا باشد؟

به هر حال وقتی کمبود هست شاید در کوتاه مدت چاره‌ای جز واردات نباشد، اما مسلما این چاره اساسی کار نیست چاره کار این است که هم در مورد سیستم حمل و نقل کشور و هم در مورد سیستم انرژی کشور و هم در مورد تولید خودروی با کیفیت در کشور چاره اندیشی اساسی شود، ولی متاسفانه قابلیت چنین چاره اندیشی در دولت دیده نمی‌شود.

 با توجه به وضعیت تورم فعلی در کشور به نظر شما قیمت بنزین باید چقدر باشد که تعادل ایجاد شود؟

اگر منظورتان تعادل بین عرضه و تقاضای بنزین باشد. این چیزی نیست که بنده یا دیگری نظر بدهیم، این مدل می‌خواهد. باید کشش‌های قیمتی تقاضا برای بنزین مطالعه شده باشد کشش‌های درآمدی مطالعه شده باشد. آثار تورمی هرگونه افزایش قیمت مطالعه و مدل شده باشد تا در یک مدل جامع، قیمتی که بتواند تقاضا را محدود کند و با عرضه متعادل کند استخراج شود. البته باید مجددا تاکید کنم که به فرض این که همه این بررسی‌ها بشود دوران تعادل بسیار محدود خواهد بود چرا که همان‌طور که اشاره کردم تورم در ایران ساختاری شده است و بعد از مدت کوتاهی دوباره سطح عمومی قیمت‌ها بالا می‌رود و قیمت حقیقی و یا نسبی بنزین مجددا پائین می‌آید و تقاضا بر می‌گردد و روز از نو و روزی از نو.

افزایش قیمت بنزین چه تبعاتی را می‌تواند داشته باشد، چرا مردم و جامعه نگران این موضوع هستند؟

تجربه افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ در پیش روی ما هست. تازه شرایط اجتماعی و اقتصادی بعد از نارضایتی‌های سال ۱۴۰۱ خیلی بدتر از آن سال است. فشار اقتصادی بر مردم هم بسیار بیشتر از آن زمان است. مردم با گوشت و پوست خود تجربه کرده اند که افزایش قیمت حامل‌های انرژی و از جمله بنزین هم رکود را تشدید می‌کند و هم تورم را و این یعنی فشار مضاعف بیشتر بر اقشار آسیب پذیر.

به نظر من در ساختار فعلی اقتصاد ایران مشکل حامل‌های انرژی با قیمت حل نمی‌شود و عزم ملی و اقدامات گسترده‌ای را می‌طلبد، ولی دولت‌ها که ظاهرا نسبت به ناتوانی خود در اقدامات اساسی و ساختاری علم حضوری دارند، دنبال راه حل‌های ساده می‌گردند و عده‌ای هم این راه حل ساده افزایش قیمت را پوش می‌کنند و حاضر به تعهد دادن در مورد نتیجه بخش بودن این راه حل نیز نیستند و بعدا که جواب نداد می‌گویند که بد اجرا شد و یا می‌گویند اگر چنان و چنین می‌شد نتیجه می‌داد و از این چنان و چنین‌ها هم همیشه در اقتصاد ایران وجود داشته است که از قبل قابل پیش بینی است و در واقع همان مسائل نهادی است که کسانی که اقتصاد را ساده‌سازی می‌کنند قادر یا متمایل به دیدن آن نیستند.

با توجه به اقتصاد تورمی که در کشور شاهد هستیم، حتی اگر افزایش قیمت به ۲۰ هزار تومان برای یک لیترصورت بگیرد، آیا تکراری بر تجربیات  شکست‌خورده گذشته نخواهد بود.

چرا قطعا خواهد بود و آزموده را آزمودن خطاست. ضمنا به نظر من خصوصا در این مقطع هدف از طرح و زمزمه افزایش قیمت سوخت اصلا حل مشکلات اساسی نیست و فقط حل مشکل بودجه دولت است غافل از این که اگر در همین زمینه هم درست مطالعه کنند و تجربیات گذشته را بررسی کنند ممکن است به این نتیجه برسند که تاثیر منفی مجموع خالص آثار تورمی و رکودی این اقدام بر هزینه و درآمد دولت ممکن است از آثار درآمدی آن بیشتر باشد.

کاهش کیفیت بنزین نیز به مساله‌ای جدی تبدیل شده است. این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید و چرا کیفیت بنزین پایین آمده است؟

این هم دلایل متعددی دارد، به هم ریختگی سیستم اقتصادی و مکانیزم قیمت‌ها، ناکارآمدی مدیریت صنعت نفت و اجزاء آن بطور کلی، ضعف مدیریت در پالایشگاه‌ها از جمله دلایل آن است، ولی یکی از دلایل مهم مشکلات ناشی از تحریم است. تعمیرات و پروژه‌های بهسازی پالایشگاه‌ها به دلیل عدم دسترسی به قطعات و تجهیزات مناسب و گاهی عدم دسترسی به کاتالیست‌های مناسب و به دلیل فشار‌های اقتصادی با مشکل مواجه است و از فناوری روز دنیا به دلایل تحریم عقب هستیم.

راه حل گذار از این بحران چیست؟ آیا بنزین گران شود یا خیر؟ چه اقدامی صورت بگیرد تا تجربیات سال ۹۸ تکرار نشود؟

بنده شخصا با گران کردن بنزین در این مقطع مخالف هستم و تجربه نشان داده است مجلسی‌ها در سال انتخابات مجلس نمی‌گذارند این کار انجام شود. اما این که چه اقدامی باید صورت بگیرد: شما نمی‌توانید در یک سیستم اقتصادی مشکل یک کالا را بدون توجه به کل آن سیستم اقتصادی که بسیار بحران‌های دیگر هم دارد حل و فصل کنید. بنزن از یک سو یک حامل انرژی است و در سیستم انرژی باید دیده شود، از یک سو به بخش حمل و نقل مربوط است و بخش حمل و نقل باید سامان یابد، از یک سو به صنعت خودرو وابسته است که مشکلات آن صنعت باید حل شود همه این‌ها هم در بستر یک اقتصاد در حال توسعه قابل حل تدریجی است.

ضمنا خوب است اشاره کنم که در کشور‌های پیشرفته در سیستم اتومبیل به این منطق رسیده‌اند که خودرو ارزان و کالای مصرفی است و قطعه و تعمیرات و سوخت گران است؛ بنابراین وقتی سن و کیلومتر کارکرد اتومبیل بالا می‌رود مصرف سوختش به دلیل فرسودگی زیاد می‌شود و هزینه تعمیراتش نیز بالا می‌رود و خودبه‌خود غیراقتصادی می‌شود و از چرخه خارج می‌شود و صنعت اتومبیل دائما باید تولید کند و جایگزین کند و با توجه به اشتغال زا بودن این صنعت این به نفع اقتصاد است از طرفی دائما در مورد بهبود سوخت خورو مطالعه و تحقیق می‌شود و هر نسل یا ورژن جدید خودرو بهتر از قبل است. اما وضعیت ما کاملا برعکس است اتومبیل بسیار گران، تعمیرات و قطعه نسبتا ارزان‌تر و سوخت ارزان و ما در واقع پول چندین سال سوخت را در قیمت اتومبیل اضافه از مردم گرفته ایم بنابر این نمی‌توانیم سر مردم منت بگذاریم و اگر می‌خواهیم مثل کشور‌های پیشرفته باشیم نمی‌شود نصفه نیمه باشد.

نکته دیگر این که شما باید قیمت سوخت را در کیلومتر حساب کنید وقتی اتومبیلی در ۱۰۰ کیلومتر دو برابر اتومبیل روز دنیا مصرف می‌کند یعنی هزینه سوخت آن دو برابر قیمت اسمی هر لیتر بنزین است، این‌ها را هم باید در نظر گرفت. ما پراید را از کره جنوبی آوردیم امروز پراید ممکن است تنها در موزه‌های آنجا باشد، اما ما هنوز آن را با جلد‌های مختلف تولید می‌کنم و با قیمت گزاف و با راندمان پائین از نظر سوخت تحویل مردم می‌دهیم که سوخت بی کیفیت هم مزید بر علت می‌شود.

در پایان این را هم بد نیست اشاره کنم که این مطالب و مباحث حداقل نزدیک به سی و پنج سال است که در کشور ما در مقاطعی عینا تکرار می‌شود و به عبارتی مسائل و مشکلات ما حداقل سی و پنج سال است که هیچ تغییری نکرده است و حتی هیچ یک از جزئیاتش حل نشده است. این درجا زدن تاسف برانگیز و خطرناک است در حالی که جهان درگیر پیشرفت و تحول سریع است.

از میان اخبار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۲:۱۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

آلودگی هوای زمستانی در ایران؛ نگاهی به وضعیت استفاده بهینه از سوخت‌های فسیلی و انرژی‌های پاک در گفت و گو با کارشناسان

قصه پر غصه انرژی

آلودگی هوا در کلان‌شهرهای کشور این روزها مانند زمستان‌های دیگر به صدر اخبار تبدیل شده است. وضع به‌گونه‌ای است که رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس گفته بود از ابتدای سال جاری تاکنون تعداد روزهای بسیار ناسالم و خطرناک در تهران ۲۰۰ درصد افزایش یافته است.

 

روزنامه شرق

فرزانه احمدی: آلودگی هوا در کلان‌شهرهای کشور این روزها مانند زمستان‌های دیگر به صدر اخبار تبدیل شده است. وضع به‌گونه‌ای است که رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس گفته بود از ابتدای سال جاری تاکنون تعداد روزهای بسیار ناسالم و خطرناک در تهران ۲۰۰ درصد افزایش یافته است. در کرج روزهای بسیار خطرناک چهار برابر، در تبریز و اراک دو برابر و در مشهد هم روزهای ناسالم دو برابر شده است. در شیراز تعداد روزهای ناسالم ۹ برابر شده و روزهای پاک هم به نصف کاهش یافته است. اصفهان هم به عنوان یکی از صنعتی‌ترین استان‌های کشور در این زمینه کم از مابقی شهرها ندارد.

در این شرایط نیروگاه‌های تولید برق و صنایع با سوزاندن مازوت و گازوئیل در خط اول اتهام قرار دارند، گرچه به گفته کارشناسان، نفت و گاز نیز از کیفیت لازم برخوردار نیستند و آنها هم در این زمینه بی‌گناه نیستند.

حالا شاید سؤال بسیاری از مردم این است که در این شرایط چاره چیست؟ چه باید کرد تا آلودگی رفع شود و چقدر انرژی‌های پاک می‌توانند در این زمینه کمک‌کننده باشند؟

‌بیشتر سوخت‌ها در ایران آلاینده‌اند

با اینکه این روزها مازوت به متهم ردیف اول آلودگی هوای کشور تبدیل شده است، اما به گفته رئیس اسبق مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی، مشکل آلودگی هوا به‌خصوص در زمستان تنها ناشی از مازوت‌سوزی نیست: «متأسفانه همه سوخت‌های مورد استفاده در کشور مشکل آلودگی دارند. سوابق نشان می‌دهد که در زمستان برای تأمین گاز استانداردهای لازم رعایت نمی‌شود».

طبق نظر غلامحسین حسنتاش، «گاز طبیعی که وارد خطوط انتقال و شبکه می‌شود باید گاز متان تصفیه‌شده و حداکثر حاوی درصدی اتان باشد، ولی متأسفانه در زمستان هیدروکربن‌های سنگین‌تر از اتان نیز به خطوط لوله تزریق می‌شود و حتی گازهایی که از نظر ترکیبات گوگردی در حد استاندارد تصفیه نشده‌‎‌اند هم به خطوط لوله منتقل می‌شوند».

با این حساب و به گفته او، کیفیت گازی که در موتورخانه‌ها، شوفاژخانه‌‌ها و پکیج‌های حرارتی و حتی برای پخت‌وپز خانگی استفاده می‌شود؛ به‌خصوص در زمستان به‌طور کامل استاندارد نیست.

انتقاد این کارشناس انرژی به مسئولان این است: «هیچ مرجع مستقلی وجود ندارد که در این مورد نظارت داشته باشد و گزارش مستقل بدهد».

در صحبت‌های حسنتاش نکته دیگری نیز درباره بنزین وجود دارد: «این‌طور به نظر می‌رسد که مصرف بنزین در ماه‌های گذشته باز هم از تولید آن سبقت گرفته است و برای تأمین میزان کافی بنزین، مواد دیگری با آن مخلوط می‌شوند که استاندارد آن را کاهش و آلاینده‌های آن را افزایش می‌دهند. میزان ترکیبات گوگردی در نفت کوره‌ای که در نیروگاه‌ها و صنایع مصرف می‌شود نیز بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی است».

‌کیفیت و میزان مصرف سوخت باید اصلاح شود

با توجه به این وضعیت چاره اصلاح کیفیت و میزان مصرف انواع سوخت‌ها در کشور است. حسنتاش در این زمینه گفت: «مصرف سوخت خودروهای تولید‌شده در ایران، بسیار بیشتر از استانداردهای روز دنیاست. کیفیت سوخت تحویلی به خودروها هم متناسب با استانداردهای روز دنیا نیست. متوسط راندمان نیروگاهی ما بسیار پایین است. بخاری‌های گازی و اغلب تجهیزات مصرف‌کننده سوخت ما با استانداردهای امروز جهان بسیار فاصله دارند».

او تأکید ‌کرد: «با توجه به این نکات من فکر می‌کنم که اولویت اول ما در بخش انرژی و محیط زیست بهینه‌سازی مصرف و ارتقای کارایی و بازدهی انرژی است. این موضوع به نفع محیط زیست هم هست».

به گفته این عضو انجمن اقتصاد انرژی ایران، اگر یک خودرو برای مثال در هر صد کیلومتر، به جای 10 لیتر، پنج لیتر بنزین مصرف کند و سوخت مورد استفاده هم استاندارد باشد، هم در مصرف سوخت صرفه‌جویی می‌شود و هم میزان انتشار آلاینده‌ها کاهش می‌یابد. همچنین اگر متوسط راندمان یا بازدهی نیروگاه‌های ما از حدود 35 درصد فعلی با همین میزان سوختی که مصرف می‌کنند به 50 درصد که امروز در جهان حداقل است، برسد و سوخت تحویلی به نیروگاه‌ها هم استاندارد باشد، هم مصرف سوخت و هم میزان انتشار آلاینده‌ها کاهش می‌یابد؛ بنابراین در شرایط فعلی ایران، ارتقای کارایی و بهره‌وری انرژی که آلاینده‌ها را کاهش می‌دهد نسبت به تولید هر نوع انرژی جدید مانند از تجدیدپذیرها اولویت دارد و بعد از آن اولویت با استاندارد‌کردن سوخت‌ها از نظر کیفیت است.

‌انرژی‌های پاک کجای این معادلات هستند؟

یکی از انرژی‌هایی که می‌توانند جایگزین سوخت‌های فعلی شوند، انرژی‌های پاک هستند که امکان تولید برق دارند. برق تولید‌شده از پنل‌های خوشیدی و توربین‌های بادی را می‌توان به شبکه وصل کرد و همه بخش‌ها امکان استفاده از آن را خواهند داشت. از این انرژی می‌توان برای کاربردهای محلی و محدود هم استفاده کرد، برای مثال آبگرم‌کن‌ها یا رادیاتورهای خورشیدی می‌توانند برای تأمین آب گرم مصرفی خانه‌ها به کار روند. با‌این‌حال ماجرا به این راحتی‌ها هم نیست. کارشناسان می‌گویند اولویت‌های دیگری وجود دارند.

حسنتاش درباره راه چاره و درجه اهمیت انرژی‌های خورشیدی گفت: «اگر واقعیت را بخواهید، تردیدی نیست که توسعه استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و پاک میزان انتشار آلاینده‌ها را کاهش می‌دهند، اما این مسئله برای کشوری اولویت دارد که همه تلاش خود را برای بهینه‌سازی مصرف سوخت‌های فسیلی، ارتقای کارایی حامل‌های انرژی و استاندارد‌کردن فراورده‌های نفتی و گاز تحویلی به شبکه کرده باشد و حالا باز هم بخواهد گام‌های بیشتری بردارد؛ در‌صورتی‌که ما متأسفانه در همه این زمینه‌ها مشکل داریم».

‌مزایای انرژی‌های پاک برای ایران

اگر افزایش بهره‌وری انرژی و استاندارد‌کردن سوخت‌ها در ایران صورت بگیرد، پس از آن می‌توان به ترویج انرژی‌های پاک در کشور پرداخت؛ به‌خصوص که ایران در زمینه انرژی خورشیدی مزیت بسیار خوبی دارد.

رئیس اسبق مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی به وجود استعداد زیاد در بیشتر مناطق کشور برای تولید انرژی خورشیدی اشاره می‌کند: «در بیشتر نقاط کشور به‌خصوص مناطق کویری تعداد روزها و نیز شدت تابش بسیار زیاد است و استعداد زیادی برای تولید برق خورشیدی وجود دارد. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر آشکار می‌شود که بدانیم در حال حاضر کشور آلمان در تولید برق خورشیدی پیشرفت زیادی کرده است؛ در‌حالی‌که حداکثر متوسط تابش در آلمان از متوسط حداقل تابش در ایران کمتر است».

حسنتاش درباره اینکه آیا راه‌اندازی و ترویج این انرژی‌ها در مقایسه با رشد سرمایه‌گذاری در انرژی‌هایی مانند نفت و گاز، صرفه اقتصادی دارد، حکم کلی نداد: «مزیت و صرفه در هر منطقه با توجه به هزینه‌های انتقال و شبکه و انشعاب تفاوت دارد. برای مثال یک سکوی نفتی وسط دریا را در نظر بگیرید که نیاز به برق دارد. برای تولید برق مورد نیاز با ژنراتور نمی‌توان از نفت استخراجی خام استفاده کرد و باید گازوئیل به کار برد که آن هم لازم است از پالایشگاه‌های خشکی با کشتی به سکو حمل شود و روی سکو مخازنی برای ذخیره سوخت وجود داشته باشد. در چنین شرایطی احتمالا استفاده از برق خورشیدی مقرون‌به‌صرفه‌تر است و این باید در یک تحلیل فنی اقتصادی با توجه به وزن هرکدام از این تجهیزات و هزینه حمل سوخت و بسیاری پارامترهای دیگر مقایسه شود، اما متأسفانه در ایران در زمینه انرژی منطق اقتصادی حاکم نیست».

‌سهم ناچیز ایران از انرژی‌های پاک

به گفته این کارشناس، در حال حاضر سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران بسیار پایین است: «تخمین زده می‌شود که متوسط جهانی سهم این انرژی‌ها به حدود پنج در‌صد برسد، البته این عدد خیلی دقیق نیست».

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۱ ، ۱۴:۰۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۱ ، ۱۳:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

کدخبر: 850534 

توسعه میادین و اولویت‌های انرژی کشور

در هفته گذشته اخباری منتشر شد ناظر بر اینکه شورای اقتصاد بنا بر پیشنهاد وزارت نفت بیش از چهار میلیارد دلار طرح و پروژه را برای توسعه میادین هیدروکربنی (نفت و گاز) کشور به تصویب رسانده است.

سیدغلامحسین حسنتاش

سیدغلامحسین حسنتاش

در هفته گذشته اخباری منتشر شد ناظر بر اینکه شورای اقتصاد بنا بر پیشنهاد وزارت نفت بیش از چهار میلیارد دلار طرح و پروژه را برای توسعه میادین هیدروکربنی (نفت و گاز) کشور به تصویب رسانده است.

طبعا شرکت ملی نفت ایران و وزارت نفت به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از بخش انرژی کشور، صرفا به اولویت‌های خود توجه دارند؛ اما از دولت و شورای اقتصاد انتظار می‌رود که اولویت‌های پیشنهادی یک دستگاه را با اولویت‌های کلان بخش انرژی کشور تطبیق دهند. این اولویت‌بندی همیشه مهم است؛ اما خصوصا در زمانه و شرایطی که کشور با محدودیت شدید منابع سرمایه‌ای مواجه است و چندین سال است که تخصیص بودجه‌های عمرانی نزدیک به صفر بوده است، توجه به اولویت‌ها اهمیت مضاعفی پیدا می‌کند.

اگر اعضای شورای اقتصاد توجه اندکی به مسائل کلان بخش انرژی و اولویت‌های این بخش داشتند، قطعا اولویت هزینه‌کرد انرژی را به ارتقای بهره‌وری می‌دادند.

در‌حال‌حاضر در کشور با مسامحه حداقل پتانسیل 30 درصد آزادکردن انرژی از طریق ارتقای بهره‌وری تقاضا و مصرف وجود دارد و مطالعات بسیاری نشان داده است که هزینه هر واحد آزادکردن انرژی از طریق ارتقای بهره‌وری بسیار کمتر از هزینه تولید یک واحد انرژی جدید است، در‌عین‌حال که باید آثار مثبت زیست‌محیطی و آثار مثبت افزایش کارایی ملی و حفظ ذخایر ملی برای نسل‌های آینده را هم به آن افزود.

پتانسیل حدود 30 درصد آزاد‌کردن حامل‌های انرژی تنها برای دستیابی به متوسط شاخص شدت انرژی در میان کشورهای جهان است و اگر شاخص‌های انرژی کشورهای پیشرفته در نظر گرفته شود، این پتانسیل بیشتر از این هم خواهد بود. جالب این است که با توجه به تجربیات جهانی که از دهه 1980 میلادی به بعد وجود دارد، راهکارهای مربوطه نیز بسیار شناخته‌شده و در دسترس است و به دلیل اینکه اقدامات مربوط به آن دقیقا به نفع محیط زیست و کاهش گرمایش جهانی است، اگر عزم ملی در این زمینه وجود داشته باشد، چه بسا بتوان حمایت‌های بین‌المللی را هم جلب کرد.

آزادشدن 30 درصد انرژی یعنی آزاد‌شدن حدود 600 هزار بشکه در روز نفت خام (یا فراورده‌های نفتی) و حدود 300 میلیون مترمکعب در روز گاز طبیعی (نزدیک به تولید 12 فاز پارس جنوبی).

باید از اعضای محترم شورای اقتصاد سؤال کرد که تا وقتی که چنین پتانسیلی با هزینه کمتر و مزایای جنبی بیشتر وجود دارد، آیا صرف هزینه برای تولید نفت و گاز بیشتری که سوزانده شود و محیط زیست را آلوده‌تر کند، جایز است؟ البته در‌این‌میان توسعه میادین مشترک نفتی و گازی و خصوصا میادینی که کشور رقیب برداشت زیاد و فعالیت زیاد بر روی آن دارد، مستثنا هستند؛ اما اغلب میادینی که طرح توسعه آنها در شورای اقتصاد تصویب شده است، جزء میادین مشترک نیستند.

آیا بهتر نبود که شورای اقتصاد قبل از طرح این پیشنهادها آن را به شورای عالی انرژی می‌فرستاد و از آن شورای تخصصی می‌خواست که این پیشنهادها را با اولویت‌های انرژی کشور و دستورالعمل‌ها و مصوباتی که در این زمینه وجود دارد، تطبیق دهند؟

مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در مصاحبه‌ای ضمن توضیح مصوبه شورای اقتصاد، بیان کرده که «با توجه به نیاز کشور به ‌تولید گاز و عدم تراز مثبت عرضه و تقاضای گاز این طرح جزء طرح‌های راهبردی کشور است که شرکت ملی نفت ایران توانست در شورای اقتصاد به تصویب برساند»؛ باید به ایشان به‌عنوان یک مدیر زیربخش انرژی گفت که چنانچه تجربه دهه‌های گذشته نشان داده است، تا زمانی که روند مصرف انرژی کشور اصلاح نشود، هرگز تراز عرضه و تقاضای گاز مثبت نخواهد شد و تنها سهم بیشتری از منابع نسل‌های آینده از ذخایر زیرزمینی تا ذخایر زیست‌محیطی تلف خواهد شد.

امید است که دستگاه حکمرانی کشور به این مهم توجه کند و با یک عزم ملی وضعیت انرژی و محیط زیست کشور را در مسیر نجات قرار دهد.

 

 

 

مطالب مرتبط : آسیب شناسی اجرائی نشدن طرح های بهینه سازی مصرف انرژی

ارزیابی پتانسیل ها و مزایای کاهش شدت انرژی در کشورهای عضو اوپک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۱ ، ۱۳:۳۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

در گفت‌وگو با ایلنا تشریح شد:

 

یک کارشناس ارشد حوزه انرژی اظهار داشت: موضوع تغییر شیوه توزیع بنزین یک بحث بسیار پیچیده‌ای است. بنده مدعی نیستم که قیمت بنزین و حامل‌های انرژی درست است، اما سوال این است که مگر سایر قیمت‌ها درست است؟ مثلا در شرایط فقدان رقابت و وجود انحصارات تولیدکنندگان اتومبیل قیمت‌های‌شان را به مصرف‌کننده تحمیل می‌کنند. در شرایط بالا بودن نرخ بیکاری و فقدان اشتغال که ناشی از عدم سرمایه‌گذار و رکود اقتصادی است، نرخ دستمزد به کارگر و کارمند تحمیل می‌شود.

غلامحسین حسنتاش در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، در ارزیابی طرح جدید عرضه بنزین سهمیه‌ای اظهار داشت: قبل از هر چیز باید ذکر کنم که نه من و نه اهل فن تاکنون هیچ طرحی که منتشر شده و روشن و شفاف باشد، ندیده‌ایم، فقط استناد بنده به مصاحبه بعضی مسئولین است که گفته‌اند، می‌خواهند به هر شهروند بر مبنای کارت ملی ماهانه 15 لیتر بنزین تخصیص دهند و این را هم اول بصورت پایلوت در قشم و کیش اجرا کنند. اما ابعاد دیگر این مسئله چندان روشن نشده است، در صورتی که یک مساله مهم همین است که در مورد اقدامی که تاثیرات گسترده اقتصادی و اجتماعی دارد باید طرح روشنی منتشر شود و در معرض نقد و بررسی صاحب‌نظران قرار گرفته و آثار و تبعات آن به خوبی بررسی شود.

آیا بنزین گران می‌شود؟

وی درباره مزایا و معایب طرح گفت: در این حدی که این موضوع تاکنون مطرح شده، ممکن است پیشنهاددهندگان نیت خیری داشته‌اند، اما به نظر من دولت‌مردان ابزاری پیدا کرده‌اند که به نوعی به دست خود مردم بنزین را گران کنند و این آثار تورمی خطرناکی خواهد داشت و اقتصاد را بیش از پیش دچار بحران خواهد کرد. سابقه ذهنی و تجربه بنده می‌گوید که حکومت هرگز نخواسته است با مسئله انرژی و حل آن برخورد جامع و درستی داشته باشد و تنها هرزمان کفگیر به تهِ دیگ می‌خورد دنبال گران کردن حاملهای انرژی و خصوصا بنزین می‌روند، سوابق سی و چند ساله این بحث نشان می‌دهد که برای توجیه افزایش قیمت بنزین مرتبا حرف‌هائی تکرار می‌شود که بهانه عدالت اجتماعی هم در این بین از همه جذاب‌تر است، چون جنبه پوپولیستی هم دارد. من در چارچوب آنچه که مطرح شده مزایایی برای این طرح نمی‌بینم ولی معایب آن به نظر من زیاد است و مهمترین عیب آن تشدید همزمان رکود و تورم است.

با بنزین یارانه‌ای مشکل دارم

این کارشناس ارشد حوزه انرژی در پاسخ به اینکه آیا لازم بود شیوه توزیع بنزین یارانه‌ای تغییر کند؟ تصریح کرد: ابتدا باید عرض کنم که بنده با این مفهوم از یارانه و بنزین یارانه‌ای مشکل دارم. در ساختار تورمی دائما سطح عمومی قیمت‌ها بالا می‌رود و قیمت دلار افزایش می‌باید، سپس قیمت بنزین را با قیمت منطقه ای آن (فوب خلیج‌فارس) در نرخ دلار جدید مقایسه میکنند و اسم مابه‌التفاوت آن را یارانه می‌گذارند. اکنون سوال این است که چرا نرخ دستمزد و حقوق کارمندان و بازنشستگان را نباید با نرخ تورم یا نرخ جدید دلار تطبیق بدهیم؟ چطور می‌شود دائما هزینه های مردم و خصوصا اقشار آسیب‌پذیر را زیاد کنیم اما درآمدهای آنها را متناسبا زیاد نکنیم؟

وی ادامه داد: هرزمان بعد از افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و افزایش نرخ دلار این بحث مطرح می‌شود که آیا قیمت بنزین و دیگر حامل‌های انرژی را هم با این سطح جدید قیمت‌ها و نرخ ارز تطبیق بدهیم یا خیر، چرا تا به این حد این تصمیم سخت است؟ زیرا همه می‌دانند که این آثار تورمی دارد و همیشه هم آثار تورمی آن بیش از همه به زیان اقشار با درآمد ثابت و فقیر تمام می‌شود. پس ثبات قیمت بنزین به نفع ثبات اقتصادی و به نفع کنترل تورم است و چون چنین است همه از آن بهره‌مند می‌شوند، بنابراین این نوعی مغلطه است که بگویند فقط اقشار مرفه برخوردار می‌شوند، اتفاقا اقشار مرفه که صاحب درآمد ثابت نیستند، می‌توانند به‌راحتی افزایش قیمت‌ها و افزایش هزینه‌های خود را به دیگران تحمیل کنند و هیچ مشکلی با افزایش قیمت‌ها ندارند.

مصرف بالا نمی‌رود

حسنتاش درباره احتمال افزایش مصرف بنزین بیان داشت: با استناد به آنچه که مطرح شده، تصور بنده این است که این طرح منجر به افزایش مصرف نمی‌شود.

تغییر شیوه توزیع بنزین پیچیده است

وی گفت: موضوع تغییر شیوه توزیع بنزین یک بحث بسیار پیچیده‌ای است. بنده مدعی نیستم که قیمت بنزین و حامل‌های انرژی درست است، اما سوال این است که مگر سایر قیمت‌ها درست است؟ مثلا در شرایط فقدان رقابت و وجود انحصارات تولیدکنندگان اتومبیل قیمت‌های‌شان را به مصرف‌کننده تحمیل می‌کنند. در شرایط بالا بودن نرخ بیکاری و فقدان اشتغال که ناشی از عدم سرمایه‌گذار و رکود اقتصادی است، نرخ دستمزد به کارگر و کارمند تحمیل می‌شود.

شروط اصلاح اوضاع بنزین چیست؟

این کارشناس ارشد انرژی تاکید کرد: سیاست‌های اقتصاد کلان باید اصلاح شود، مسیر اقتصاد باید تصحیح شود و تا این اتفاق نیفتد نمی‌شود مسئله بنزین را حل کرد، بنابراین حرف بنده این است که نباید چرخه‌های رکود تورمی را تشدید کرد. تجربیات گذشته را باید دقیقا مطالعه و بررسی کرد. مثلا در همه دنیا اتومبیل به کالای مصرفی تبدیل شده و در همه کشورهای پیشرفته سیاست حاکم عبارت است از خودرو ارزان، سوخت گران و تعمیرات و قطعه گران و نتیجه‌اش این است که نگهداری اتومبیل کهنه که مصرف سوختش بالا می‌رود و به‌اصطلاح به خرج می‌افتد، اقتصادی نیست و خود به خود ناوگان اتومبیل‌ها دائما نو می‌شود، صنایع اتومبیل‌سازی کار می‌کنند و دائما نسل جدید اتومبیل‌ها با مصرف سوخت بهتر جایگزین می‌شود، اما ما دقیقا برعکس هستیم اتومبیل بسیار گران، تعمیرات نسبتا ارزان و سوخت نسبتا ارزان، در این شرایط نمی‌شود که هم اتومبیل گران با مصرف بالا را به مردم تحمیل کرد که یک کالای سرمایه‌ای تلقی می‌شود و هم سوخت را گران توزیع کرد، بنابراین سیستم اقتصادی را باید اصلاح کرد.

وی خاطرنشان کرد: من فکر می‌کنم عده‌ای در دولت به دنبال این هستند که به هر شکلی صرفا برای حل مشکلات بودجه‌ای، قیمت بنزین را افزایش دهند و با توجه به تبعات اجتماعی آن که در سال 98 مشاهده کرده‌اند دنبال راه‌حلی می‌گردند که با کنترل نارضایتی‌های اجتماعی و نوعی مجاب کردن مردم این کار را انجام دهند و به نظر من بقیه حرف‌ها بهانه است.

 قیمت بنزین نباید تغییر کند

حسنتاش در ادامه تاکید کرد: به نظر بنده در شرایط فعلی قیمت بنزین نباید تغییر کند، چون آثار تورمی دارد و مردم تحمل تورم بیشتر از این را ندارند. حدود بیست سال قبل که دولت وقت در طمع افزایش قیمت بنزین بود مدیریت انرژی سازمان برنامه، مطالعه‌ای را سفارش داده بود که هدف آن عمدتا توجیه همین مساله بود که یارانه‌های بنزین غیرعادلانه است. بنده هم در جلسه ارائه نتایج دعوت شده بودم، با وجود اینکه مطالعه کاملا جهت‌دار بود ولی جداول، ارقام و شبیه‌سازی‌ها به گونه‌ای بود که مجری طرح مجبور شد اعتراف کند که به تعبیر او "گرچه نظام توزیع یارانه بنزین ناعادلانه است و صاحبان اتومبیل سهم بیشتری می‌برند، ولی مدل نشان می‌دهد که اگر این یارانه‌ها نبود وضعیت توزیع درآمدی به ضرر اقشار ضعیف و فقیر بدتر از این که هست، می‌شد."

انتهای پیام/
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۰ ، ۱۲:۲۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

حسن تاش در نشست «مهم‌ترین چالش بخش انرژی؛ موانع و راه کارها»

شوک درمانی و افزایش قیمت مشکل انرژی را حل نمی کند/ اجرای سیاست های غیر قیمتی ضرورت بهینه سازی مصرف سوخت

اختصاصی زیست آنلاین

زیست آنلاین: وقتی سیاست های غیرقیمتی به صورت وسیع انجام شود، زمینه افزایش قیمت حامل‌های انرژی را فراهم می‌کند. بدین شکل که مثلا اگر میزان مصرف انرژی تولیدکننده‌ای به ازای هر واحد تولید کالا و خدمات نصف شود، بدون این که کل هزینه انرژی او بالا برود می‌تواند قیمت دو برابر را هم تحمل بکند.عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی گفت: دولت باید به پروژه‌های بهینه‌سازی و صرفه‌جویی انرژی به عنوان پروژه های تولید انرژی نگاه کند‌؛ به این معنا که به هر پروژه افزایش تولید حامل‌های انرژی تنها در صورتی مجوز داده شود که پروژه آلترناتیو برای آزاد کردن همین میزان انرژی از طریق صرفه‌جویی وجود نداشته باشد.

 

به گزارش زیست آنلاین، گروه هم اندیشی انرژی، کربن و آب روز دوشنبه، ۲۹ شهریور، نشستی مجازی را  با عنوان “مهم‌ترین چالش بخش انرژی؛ موانع و راهکارها“ برگزار کرد. سخنران این نشست غلامحسین حسنتاش، عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی بود که بحث اصلی خود را پیرامون بهینه‌سازی انرژی و راهکار غیرقیمتی ارائه داد.

حسنتاش مهم‌ترین چالش پیش روی انرژی را بهینه نبودن تقاضا و مصرف انرژی و نامطلوب بودن شاخص شدت انرژی دانست.

وی کمک به بهینه سازی تقاضا و بهبود بخشیدن به شاخش شدت انرژی را پاسخی برای این مسائل دانست:
حل مشکلات انرژی داخلی و کمبودها و ناترازی‌ها.
افزایش توان صادراتی حامل‌های انرژی.
کمک به تولید صیانتی میادین نفتی و آزاد کردن گاز بیشتر برای تزریق.
کمک به محیط زیستی بهتر و سالم‌تر.
فراهم کردن زمینه اصلاح قیمت‌های انرژی.
توسعه اقتصاد کلان و توسعه ملی.

ایجاد اشتغال در کوتاه مدت و میان مدت در بخش انرژی و در بلندمدت از طریق ارتقای بهره‌وری ملی و رقابتی کردن تولید کالاها و خدمات در سطح جهانی.

حسنتاش اظهار کرد: برای این که شاخص شدت انرژی در ایران را به متوسط دنیا برسانیم، ۴۰ درصد پتانسیل صرفه‌جویی و آزاد کردن انرژی داریم که بیش از ۱۱۰ میلیارد مترمکعب گاز در سال به ارزش بیش از ۲۰ میلیارد دلار و همچنین بیش از ۲۶۰ میلیون بشکه فرآورده‌های مختلف نفتی به ارزش بیش از ۱۵ میلیارد دلار می‌شود.
وی گفت: هزینه بهینه‌سازی و آزاد کردن یک واحد انرژی اغلب از هزینه تولید همان واحد انرژی کمتر است. ضمن این که کاهش آلاینده‌ها و آثار مثبتی روی اقتصاد کلان و بهره‌وری ملی و ایجاد اشتغال را نیز به دنبال دارد.

عدم پاسخگویی راهکار قیمتی

حسنتاش گفت: من مدعی نیستم که قیمت‌ انرژی در کشور منطقی و درست است. ولی حداقل در بحث بهینه‌سازی و بهره‌وری انرژی، قویا معتقدم که در شرایط ایران، افزایش قیمت مسئله را حل نمی‌کند و موجب ارتقای بهره‌وری انرژی نمی‌شود.

وی دلایل این ادعا را چنین برشمرد:
۱. صفر بودن یا نزدیک به صفر بودن کشش جایگزینی بین انرژی و سایر عوامل.
۲. مشکل تامین سرمایه اولیه برای تامین مالی پروژه ها یا تهیه ملزومات برای ارتقا کارایی انرژی (این سرمایه تدریجا از طریق کاهش اتی در هزینه‌های انرژی بازگشت می‌شود).
۳. بی‌ثباتی اقتصادی و ساختار تورمی که بر این سرمایه‌گذاری هم مانند همه سرمایه‌گذاری‌ها تاثیر منفی می‌گذارد و انتظارات تعدیل تورمی قیمت مانع سرمایه گزاری می شود.
۴. دولت در اقتصادی مانند اقتصاد ایران، بزرگ‌ترین مصرف‌کننده و سرمایه‌گذار است. شرایط تورمی ناشی از آزادسازی، بیشترین اثر را بر روی دولت بزرگی چون دولت ایران خواهد گذاشت مطالعه‌ای که در دوره برنامه سوم صورت گرفت، نشان داد که به ازای هر واحد اضافه درآمدی که برای دولت از طریق شوک درمانی حاصل شد، هزینه‌های مصرفی دولت با ضریب ۱.۲۴ برابر و هزینه‌های سرمایه‌ای دولت ۱.۴۶ برابر افزایش می‌یابد.بنابر این حتی درآمد دولت هم افزایش نمی یابد.
۵. تجربیات ناموفقی هم در این زمینه وجود دارد، خصوصا در سال ۸۹

یک ذهنیت اشتباه در خصوص یارانه

یکی از ذهنیت‌هایی که در بحث قیمت‌گذاری باید اصلاح شود مسئله تعریف یارانه است‌. با مسئله یارانه به شکلی برخورد می‌شود که گویی یک روزی عده‌ای تصمیم گرفته‌اند که به انرژی، یارانه پرداخت کنند. این تصور اشتباه است. یک سند برای من بیاورید که در شورای اقتصاد و در دولت تصمیم گرفته شده باشد به انرژی یارانه دهند.
وی افزود: مشکل ما این است که در یک لوپ تورمی قرار گرفته‌ایم. به شکلی که قیمت‌های انرژی  را بالا می‌بریم و باز سطح عمومی قیمت‌ها بالا می‌رود و باز دوباره قیمت نسبی یا حقیقی حامل های انرژی پایین می‌آید. اسم این فاصله سطح عمومی قیمت‌ها با قیمت حامل انرژی را یارانه انرژی گذاشته‌ایم. این یک یارانه تصمیم‌گیری شده و انتخاب شده نیست. بلکه این یارانه از جانب وضعیت خراب اقتصاد کلان کشور و ساختار تورمی کشور تحمیل شده است و اگر این را درک نکنیم در این دور باطل باقی می مانیم.

راهکارهای غیرقیمتی

عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی گفت: منظور از راهکارهای غیرقیمتی این است که می‌توان پروژه‌ها و طرح‌هایی را تعریف و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کرد تا در اثر اجرای آن‌ها مصرف انرژی و آلاینده‌ها کاهش پیدا کند و برای میزان مشخصی کالا یا خدمات، انرژی کمتری مصرف می‌شود.
وی چند نکته کلیدی در مورد  راهکارهای غیرقیمتی را به این شرح توضیح داد:
۱. راه حل غیرقیمتی از طریق خرید انرژی آزاد شده به قیمت‌های منطقه‌ای امکان‌پذیر است. این راه حل مسئولیت را به دوش دولت می‌گذارد. چرا که قیمت‌های داخلی ما این پروژه‌ها را توجیه اقتصادی نمی‌کند، ولی قیمت‌های منطقه‌ای توجیه می‌کند. این دولت است که می‌تواند انرژی بازیافتی را به خلیج فارس ببرد یا از طریق خط لوله به ترکیه منتقل کند و با قیمت‌های منطقه‌ای بفروشد.
۲. برای دولت قیمت‌های منطقه‌ای انرژی کاملا محسوس است و در صورت صرفه‌جویی در داخل می‌تواند از طریق صادرات یا کاهش واردات از آن استفاده کند.
۳. هر پروژه بهینه‌سازی مصرف انرژی یک پروژه محیط زیستی و دارای اثرات اقتصادی خارجی از طریق کاهش آلاینده‌ها نیز هست. بنابراین برای دولت انگیزه مضاعفی وجود دارد که برای بخش خصوصی مطرح نیست.
۴. در سطح ملی و کلان، می‌توان از فرصت‌های بین‌المللی کاهش الاینده ها  نیز استفاده کرد.

حسنتاش بیان کرد: دولت باید به پروژه‌های بهینه‌سازی و صرفه‌جویی انرژی به عنوان یک پروژه تولید انرژی نگاه کند‌؛ به این معنا که به هر پروژه افزایش تولید حامل‌های انرژی (مانند ساخت نیروگاه یا پالایشگاه) تنها در صورتی مجوز داده شود که پروژه آلترناتیو برای آزاد کردن همین میزان انرژی از طریق صرفه‌جویی وجود نداشته باشد. به این صورت این مسئله در مسیر اصلی فعالیت شرکت‌های انرژی قرار می‌گیرد.

 خط لوله IAGAT1

این کارشناس ارشد انرژی گفت: زمانی با جمعی از مدیران شرکت ملی گاز ایران یک بررسی ابتدایی روی IGAT1 انجام دادیم. IGAT1 اولین شاه‌لوله جنوب به شمال ایران است که در قبل از انقلاب گاز را به شوروی صادر می‌کرد و در مسیر هم از آن برداشت می‌شد. IGAT1 درواقع ۷ ایستگاه فشارافزایی دارد که این‌ها از گاز عبوری مصرف می‌کنند و توربین‌های بسیار قدیمی دارند. ما  زمانی محاسبه کردیم که اگر فرض کنیم که یک سرمایه‌گذار با توربین‌های نسل جدید، ایستگاه‌های تقویت فشار جدید را در کنار این خط لوله احداث کند و فرضا یک روز شیرهای ایستگاه قدیمی را می‌بندیم و شیرهای ایستگاه جدید را باز می‌کنیم و این‌ها وارد سرویس می‌شوند.  در این صورت  اولا با توجه به توربین‌های نسل جدید، تعداد ایستگاه فشارافزایی از ۷ به ۵ تقلیل پیدا می‌کرد. ثانیا میزان گاز عبوری که مصرف می‌کردند بسیار کم می‌شد. درصورتی که اجازه داده می‌شد گاز آزاد و صرفه جویی شده از آن پروژه به شرکت بوتاش ترکیه فروخته یا به صادرات به ترکیه اضافه شود، این طرح در حدود ۱۴ ماه بازگشت سرمایه می شد. همچنین اگر از بحث‌های کاهش کربن و صندوق های بین‌المللی استفاده می‌شد، این زمان به ۱۲ ماه می‌رسید. این تنها یک مثال از خود صنعت نفت است.

یک تجربه‌ موفق

حسنتاش گفت: تجربه ساده انتقال از لامپ‌های سنتی رشته‌ای به لامپ‌های کم‌مصرف یک تجربه موفق بود. اختلاف قیمت این دو لامپ زیاد بود و مصرف کننده قدرت خرید آن را نداشت. وزارت نیرو با یک سیاست حمایتی تسهیلاتی قائل شد و این لامپ‌ها را در بین خانوارها جا انداخت.

قوانین و مقررات

عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی گفت: در این زمینه‌ها قوانین و مقررات بسیار محکمی داریم که در ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر تجمیع شده است. همچنین سال گذشته شورای عالی انرژی در این زمینه مصوباتی ارائه کرد و آیین‌نامه‌های اجرایی آن هم بیرون آمد. بنابراین خلا و مشکل قانون و مقرراتی نداریم.
وی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود این همه قوانین و مقررات، راهکار غیرقیمتی اجرایی نمی‌شود، گفت: دلایل آن اشکال ساختاری در بخش انرژی، فقدان برنامه جامع انرژی، محدود بودن بازارهای صادراتی به دلایل شرایط بین‌المللی، اشکال ساختاری در جایگاه متولیان بهینه‌سازی، مشکل تفاوت قیمت‌های داخلی و بین‌المللی، ضعف فرهنگ بهره‌وری در کشور، تعارض منافع ذی‌نفعان، مشکل تامین سرمایه، مشکلات قرارداری و حقوقی و  خصوصا وسوسه طرفداران راه حل قیمتی و شوک درمانی است.

او در جمع‌بندی صحبت‌های خود بیان کرد: مسئله بهره‌وری انرژی حداقل در ساختار تورمی نابه‌سامان اقتصاد ایران با قیمت حل نمی‌شود. من با افزایش قیمت برای ثروتمندان مخالفتی ندارم.

وی با ذکر این که من با زیاد کردن قیمت برای ثرتمندان مشکل ندارم، افزود: بعضی‌ها می‌گویند بروید از پرمصرف‌ها بگیرید، اما من با آن مخالف هستم. پرمصرف ممکن است فقیر یا طبقه متوسط باشد که توان بهره‌ور کردن تجهیزات خود را نداشته باشد. اما می‌توان از ثروتمندان خصوصا در مورد برق و گاز که کنتور و اطلاعاتش موجود است قیمت تمام شده گرفته شود ولی افزایش عمومی قیمت را به صلاح کشور نمی دانم.

حسنتاش بار دیگر تاکید کرد: مسئله بهره‌وری انرژی مسئله خطیری برای کشور است و با شوک‌درمانی و قیمت حل نمی‌شود. باید از دولت و دست‌اندرکاران بخواهیم که از این طرح‌های غیرقیمتی برای بهره‌وری انرژی حمایت کنند. ما در این زمینه کار جدی نکرده ایم و حتی عملکرد تعهداتی که دستگاه‌ها در این زمینه داشتند نزدیک به صفر بوده است.
وی افزود: وقتی این کار به صورت وسیع انجام شود، زمینه افزایش قیمت حامل‌های انرژی را فراهم می‌کند. یعنی اگر مثلا میزان مصرف انرژی تولیدکننده‌ای به ازای هر واحد تولید کالا و خدمات نصف شود، بدون این که کل هزینه انرژی او بالا برود می‌تواند قیمت دو برابر را هم تحمل بکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۰ ، ۲۱:۰۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

در گفت‌وگو با اقتصادآنلاین مطرح شد؛

آلایندگی نفت کوره ۱۰برابر استانداردهای جدید / مدیریت انرژی اقدامی برای بهینه‌ سازی انجام نداد

 

۷۰ درصد نفت کوره ایران تا پیش از اعلام ممنوعیت تردد کشتی‌های با سوخت دارای گوگرد بالا، توسط امارات متحده خریداری می‌شد و در فجیره به صورت یونکر برای سوخت کشتی‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت.

به گزارش اقتصادآنلاین، درحال‌حاضر صادارت نفت کوره به امارات کاهش شدید پیدا کرده و شاید در مواقع پیک مصرف گاز در کشور، در برخی از نیروگاه‌ها ناگزیر به استفاده از نفت کوره باشیم.

 

 

غلامحسین حسن تاش کارشناس ارشد موسسه مطالعات انرژی در گفت‌وگو با اقتصاد آنلاین در خصوص موضوع مدیریت سوخت در کشور می‌گوید: وزیر وقت نفت در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ یعنی هشت سال پیش، از کمبود گاز زمستانی اظهار نگرانی می‌کرد و مرتب اعلام می‌کرد که تعویض ۲۰ میلیون بخاری گازی در کشور در دستور کار قرار گرفته است.

امروز و در سال ۱۴۰۰ نیز این مشکل همچنان وجود دارد و اقدامی برای بهینه‌سازی انجام نشده است.

 

*سال ۲۰۲۰ سازمان جهانی IMO (نهاد بین‌المللی کشتی‌رانی) تردد کشتی‌هایی که از نفت کوره با گوگرد بالا در سوخت استفاده می‌کردند را ممنوع کرد. از آنجا که در پالایشگاه‌های ایران نفت کوره با گوگرد بالا در حجم قابل توجهی تولید می‌شد؛ ایران با چالش عدم صادرات این فرآورده مواجه شد. برای صادرات این فرآورده چه راهکاری وجود دارد؟

نفت کوره صادراتی ایران عمدتا و شاید بیش از ۷۰ درصد توسط امارت خریداری می‌شد و در فجیره به صورت بونکر برای سوخت کشتی‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت. همانطور که اشاره کردید، با اعمال استانداردهای جدید طبیعتا کشتی‌ها دیگر نمی‌توانستند از این نفت کوره استفاده کنند و صادرات آن با مشکل مواجه شد. البته یک نکته مهم اینجا وجود دارد و آن این که اعلام و اعمال این استانداردها ناگهانی نبود و از قبل اعلام شده بود و زمان اجرایی شدن آن نیز مشخص بود و باید به موقع برای اصلاح آن اقدام می‌شد.

نکته مهم دیگری که باید توجه داشت این است که اصولا نفت کوره بی‌ارزش‌ترین فراورده پالایشگاهی است که در دنیا سعی می‌کنند تولید آن را به حداقل ممکن کاهش دهند و در ایران هم باید به موقع اصلاحات فرآیندی لازم در پالایشگاه‌ها انجام می‌شد که هم سهم نفت کوره کم شود و هم نفت کوره استاندارد تولید شود که متاسفانه نشده است و کشور در این زمینه با مشکل مواجه است.

به این نکته نیز توجه کنید که اصولا در سطح جهان دیگر کشتی‌های جدید بر مبنای سوخت‌های نفتی ساخته نمی‌شوند و سوخت کشتی‌ها در حال شیفت کردن به سمت LNG یا "گازطبیعی مایع شده" است یعنی حتی به فرض این که ما مشکل استاندارد نفت کوره را هم حل کنیم باز هم در بلندمدت با مشکل بازار مواجه خواهیم شد ولذا اصلاح فرآیندهای پالایشی برای کاهش تولید نفت کوره از اولویت برخوردار بوده و هست.

تا جائی که من اطلاع دارم میزان ترکیبات گوگردی نفت کوره‌های تولید ایران به طور متوسط هفت تا ۱۰ برابر استانداردهای جدید است و البته این معضل در مور گازوئیل یا نفت گاز هم وجود دارد و صادرات آن نیز با همین چالش روبه‌رو است.

*باتوجه به کمبود گاز آیا استفاده از این سوخت در نیروگاه‌های کشور منطقی است؟

همانطور که عرض کردم راه درست و اساسی این است که پالایشگران داخلی هرچه زودتر به سمت اصلاحات فرآیندی و نوسازی پالایشگاه‌ها برای به حداقل رساندن نفت کوره و گوگرد زدائی از فرآورده‌ها حرکت کنند اما تا تحقق این امر و با توجه به جمیع جهات شاید استفاده از نفت کوره در بعضی نیروگاه‌ها خصوصا در فصل سرما و کمبود گاز اجتناب ناپذیر باشد ولی باید حتی المقدور جوری مدیریت شود که در نیروگاه هائی که از شهرها دور هستند و بطور نسبی کمترین اثر را روی محیط‌زیست و خصوصا روی سلامت شهروندان می‌گذارند استفاده شود.

*درخصوص تامین سوخت نیروگاه‌های کشور به‌ویژه در فصل زمستان چه راهکاری وجود دارد؟

مشکل کمبود گاز زمستان، مشکل بالا بودن آلاینده‌های فرآورده‌های نفتی و بسیاری دیگر از مشکلات بخش انرژی متاسفانه سرریز کوتاهی‌ها و بی‌برنامگی‌ها و ندانم کاری‌های گذشته است.

در بین این کوتاهی‌ها از همه بیشتر در مورد مدیریت تقاضا و بهینه‌سازی مصرف کوتاهی شده است در صورتی که قوانین و مقررات لازم به حد کافی در این مورد وجود داشته است. به نظر من فوری‌ترین و مهم‌ترین مطلب، مدیریت تقاضا و مصرف، و بهینه‌سازی است. بعنوان نمونه شما اگر در اینترنت جست‌وجو کنید می‌بینید که وزیر وقت نفت در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ یعنی هشت سال پیش، از کمبود گاز زمستانی اظهار نگرانی می‌کرد و مرتب اعلام می‌کرد که تعویض ۲۰ میلیون بخاری گازی در کشور در دستور کار قرار گرفته است. الان متوسط بازدهی حرارتی بخاری‌های گازی موجود کشور حدود ۴۰ درصد است در صورتی که نسل جدید بخاری‌های گازی در دنیا به راندمان یا بازدهی بیش از ۹۵ درصد رسیده‌اند. حال شما تصور کنید که اگر این وعده محقق می‌شد و راندمان ۲۰ میلیون بخاری گازی دو و نیم برابر افزایش پیدا می‌کرد ما امروز شاهد چه کاهش عظیمی در اوج مصرف گاز در زمستان بودیم و نیز شاهد چه کاهش عظیمی در آلاینده‌ها بودیم اما متاسفانه هیچ اقدامی نشد.

این اقدام فناوری خارق العاده و پیچیده‌ای هم نمی‌خواست و اگر فرض کنید یک سرمایه‌گذار این کار را می‌کرد و وزارت نفت حاضر می‌شد گاز آزاد شده (یا احیا شده ) را به قیمت گاز وارداتی از ترکمنستان، از این سرمایه گزار خریداری کند این سرمایه گزاری حداکثر ظرف دو سال بازگشت می‌شد ضمن این که بخاطر کاهش آلاینده‌های ناشی از این اقدام در سطح ملی، می‌شد از حمایت‌های بین‌المللی نیز برخوردار شد و طبعا آهن قراضه بخاری‌های قدیمی جمع آوری شده هم کاملا بی‌ارزش نبود. این تنها یک نمونه است. در مورد هوشمند کردن موتورخانه‌ها یا شوفاژخانه‌ها هم همین مساله مطرح بود که تازه شرکت ملی گاز ایران در آخرین سال دولت دوازدهم به یاد آن افتاد.

متوسط بازدهی تبدیل انرژی خود نیروگاه‌ها هم بسیار پائین است و نیروگاه‌های گازی باید تبدیل به سیکل ترکیبی بشوند و اقداماتی هم در آن بخش باید انجام شود.

به نظر من مهم‌ترین اولویت بخش انرژی و دولت همین مساله بهینه‌سازی است و بقیه کارها انفعالی است.

همانطور که ملاحظه می‌شود درهم تنیدگی مسائل بخش انرژی امروز بسیار بیشتر از گذشته آشکار شده است اما مدیریت یکپارچه‌ای بر این بخش اعمال نمی‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۰ ، ۱۳:۴۲
سید غلامحسین حسن‌تاش