وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

بهره وری در صنعت نفت در مصاحبه با عصر اقتصاد


برنامه‌ریزی‌های نامطلوب بهره‌وری را در  صنعت نفت کشور کاهش داده‌ است

 

سید مسعود آریادوست

در ایران نفت همیشه به مثابه اهرمی اقتصادی ایفای نقش داشته است. از سویی موقعیت استراتژیک و همچنین تغییر و تحولات سیاسی – مدیریتی همیشه در کارآمد بودن این اهرم اقتصادی، اثر گذاری خاصی را اعمال نموده. اهمیت موضوع مدیریت و سیاستهای اقتصادی در سمت و سو دادن به توان مثبت نفت در اقتصاد ایران، ما را بر آن داشت تا با سید غلامحسین حسنتاش، به گفتگو بنشینیم. متن این گفتگو به شرح ذیل است.      

 

شما در دوران بعد از دفاع مقدس، در صنعت نفت حضور فعال داشته اید. شرایط امروز را تا چه حد قابل مقایسه با آن زمان می دانید؟

 

-         با تشکر از شما، بنظر من  بعد از دوران بازسازی، لطمات زیادی به صنعت نفت وارد شده است، در دوره 76تا84 تغییرات ساختاری بی‌مطالعه و بی‌ضابطه، صنعت نفت را از هم پاشید و مدیریت آنرا دشوار کرد. همچنین در دوره 84 تا 92 مدیریت صنعت‌ نفت بسیار تضعیف شد؛ چرا که مدیران را مرتبا تغییر دادند و سطح مدیریت را چند رده پائین آوردند. این دو مرحله یکی با لطمه زدن به ساختار و بعدی با لطمه زدن به شبکه مدیریت و کارشناسی، مکمل هم شدند که بهره‌وری را در صنعت‌نفت بسیار پائین بیاورند. البته در دوره دوم مذکور، خصوصی‌سازی‌های بی‌ضابطه هم مزید بر علت شد. در دوران جنگ انسجام ساختاری و  توان مدیریتی صنعت نفت بود که توانست علیرغم همه حملات بر روی تاسیسات نفتی و همه فشارها و تحریم‌ها،  صنعت‌نفت را سرپا نگه دارد . اما اکنون به نظر من بهره‌وری  خیلی پائین آمده است.

 

تغییرات دولتها، به تغییر‌ات شدید در راهبردها و فعالیتهای صنایع نفت و گاز و پتروشیمی منتهی شده است. روندی که در حال حاضر در وزارت نفت اتخاذ شده را تا چه حدی این صنعت را در مسیر ثبات قرار می دهد؟

 

-          البته راهبردهای صنعت‌نفت – چه راهبردهای غلط و چه راهبردهای درست – تغییر چندان زیادی نداشته است؛ ولی فعالیت‌ها و اقدامات با نوساناتی همراه بوده. مثلا همه دولت‌ها دنبال توسعه میادین و افزایش تولید نفت و گاز و توسعه گازرسانی و توسعه پتروشیمی و توسعه پارس‌جنوبی بوده‌اند، اما بعضی فاقد این توانایی بوده اند  که این کارها را پیش ببرند. در حال حاضر قدری روند با ثبات‌تر و منطقی‌تر شده است، ولی سیستم‌های تصمیم‌‌سازی و تصمیم‌گیری و نرم‌افزاری هنوز ضعیف است.

 

در حال حاضر موضوع پرهیز از خام فروشی و حرکت به سوی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی به عنوان یک راهبرد مطرح است. آیا این موضوع از قدرت ایران در اپک(OPEC) نمی کاهد؟

 

-           ابتدا لازم می‌دانم تاکید کنم که باید از خام‌فروشی تعریف درستی ارائه شود. دقت کنید مثلا کسی ممکن است برای اجتناب از خام‌فروشی طلا،  آن را در فرایندی  مس کند و بعد بفروشد، این که منطقی نیست، آنچه مهم است برگردان ارزش افزوده به کشور است و این هم نیاز به مطالعه و بررسی و کارشناسی و آینده‌نگری دارد مثلا بعضی از پتروشیمی‌ها  ارزش محصولاتشان  از مواد اولیه‌شان کمتر است، این که فایده ندارد. پس اولا توجه داشته باشیم که، این توجه صرف به اجتناب از خام‌فروشی، می‌تواند غلط‌انداز باشد، کما اینکه پیشتر هم غلط انداز بوده است. اما فرض کنید ما تبدیل به قدرت اقتصادی بشویم که تولیدات و صادراتمان متنوع باشد و همه نفت و گازمان را به صنایع  دارای ارزش افزوده بالا، ببریم و خودمان مصرف کنیم و نفتی هم برای صادر کردن نداشته باشیم یا صادرات محدودی داشته باشیم. این که ضعف نیست.  مگر کشورهائی مثل چین و کره‌جنوبی که صادارت قوی و متنوع و اقتصاد قوی دارند و عضو اوپک هم نیستند و وارد کننده نفت هستند، ضعیف هستند؟ ضمن این‌که الان سال هاست که اوپک در جهان و در مدیریت بازار نفت قدرتی ندارد که حالا ما خیلی نگران آن باشیم. ما چون اقتصاد وابسته به نفت داریم می‌خواهیم در اوپک قوی باشیم که  منافع نفتی مان را دنبال کنیم اما بهتر این است که خود را از وابستگی به نفت برهانیم.

 

در دنیا تا چه حدی پتانسیل جایگزین شدن نفت در مصارف انرژی وجود دارد؟

 

-          در حال حاضر به طور متوسط حدود 32.5 درصد از انرژی جهان بوسیله نفت‌خام تامین می‌شود. در حالی که در دهه 1970 این سهم تا حدود 47درصد هم  رسیده بود. بعد از شوک‌های نفتی دهه 1970 کشورهای صنعتی تمام تلاش خود را بکارگرفتند که سهم نفت را در سبد انرژی خود کاهش دهند و تا حد ممکن نفت را با سایر انرژی ها جایگزین کرده‌اند . الان سهم گازطبیعی 24.5 ، ذغال‌سنگ حدود 29 درصد،  سهم انرژی هسته‌ای کمتر از 5 درصد ، سهم برق‌آبی  کمتر از 7 درصد و سهم انرژی‌های نو مثل بادی و خورشیدی حدود 2.7 در صد است. پیش‌بینی می‌شود که در آینده سهم نفت و ذغال‌سنگ بازهم کمتر شود و سهم گازطبیعی و انرژی‌های نو افزایش یابد سهم سوخت هسته‌ای و برق آبی تغییر زیادی نخواهد داشت . البته باید توجه داشت که در سطح جهان بیشترین وابستگی به نفت مربوط به بخش حمل و نقل است و حدود 54 درصد از نفت جهان فقط در این بخش مصرف می‌شود و بنابراین  تحقیقاتی که برای جایگزینی سوخت در خودروها  صورت می‌گیرد اگر به نتیجه برسد تقاضا برای نفت بازهم کمتر خواهد شد.

 

با توجه به مطالعات بین المللی که داشته اید، استفاده و سرمایه گذاری از انرژی های جایگزین را در ایران به چه میزانی صلاح می دانید؟

 

-         اگر منظورتان از انرژی‌های جایگزین نفت و گاز، انرژی‌های نو هست، باید عرض کنم که  در این موارد حکم کلی نمی‌توان صادر کرد . با توجه به هزینه‌های  تبدیل و انتقال نفت و گاز ممکن است استفاده از انرژی‌ها نو در خیلی از مناطق اقتصادی باشند. بنده همیشه انتقاد داشته و دارم که گاز رسانی به همه‌جا منطقی و اقتصادی نیست. درست است ما گاز زیاد داریم اما هزینه‌های انتقال را هم باید در نظر بگیریم . ما برای یک روستای کم جمعیت دورافتاده هم گاز می‌بریم و هم برق و هم بعضی فراورده‌های نفتی را منتقل می‌کنیم و اینها همه هزینه خط‌ انتقال و شبکه و انشعاب دارد. در بسیاری جاها ممکن است با  هزینه‌ای بسیار کمتر بشود چند توربین گازی یا پنل خورشیدی  یا امکانات تولید سوخت‌های زیستی نصب کرد و انرژی آن روستاها را خیلی ارزان‌تر تامین کرد. با مطالعه های صورت گرفته مشخص شده که برای خیلی از مناطق، انتقال برق یا تامین برق خورشیدی مقرون به صرفه‌تر از انتقال گاز است. خصوصا در ایران پتانسیل انرژی خورشیدی خیلی زیاد است . در کشور آلمان حداکثر تابش خورشید از حداقل تابش ایران کمتر است اما بخش قابل توجهی از برق آلمان از طریق انرژی خورشیدی تامین می‌شود. شرکت ملی گاز، نرم‌افزاری را توسعه داده است که می‌تواند مختصات جغرافیائی و اطلاعات هر منطقه را دریافت کند و بهترین گزینه تامین انرژی  را تعیین کند ولی متاسفانه توجهی نمی‌شود و همه‌جا گاز می‌بریم و این صرفه اقتصادی ندارد و تحت فشار نمایندگان است . نمایندگان به مردم وعده می‌دهند که اگر رای بیاورند برای آنها گاز می‌آورند و وزیر هم می‌خواهد از نمایندگان رای اعتماد بگیرد. در صورتی که مردم یک انرژی راحت و خوب می‌خواهند و نه لزوما گازرسانی.  

 

عده ای معتقدند به جای گاز کشی به روستاها و شهرها بهتر است از طریق تولید برق از گاز، انرژی را در کشور توزیع کنیم. ارزیابی شما چیست؟

 

-  در این مورد در پاسخ به سوال اول به تفصیل توضیح دادم. اما قطعا آنچه که در حال حاضر عمل می‌شود و هزینه‌های مضاعف زیرساختی را به اقتصاد تحمیل می‌کند، منطقی نیست و با توجه به تنوع اقلیمی و وسعت و توپوگرافی ایران حکم کلی هم نمی‌شود صادر کرد  و باید انرژی بهینه برای هر منطقه مطالعه شود.

 

موضوع قراردادهای نفتی، امروزه به عنوان چالشی جناحی در کشور مطرح است و جناح‌های مختلفی با متهم کردن و پیچیده کردن شرایط، علاوه بر تضعیف روحیه کارگزاران و سخت کردن مسیر حرکت صنعت نفت خسارات جبران ناپذیری به کشور وارد می کنند. مانند جریان کرسنت یا پرونده گازی ترکیه. به نظر شما در این خصوص باید چگونه عمل کرد؟

 

-          البته داستان پرونده گازی ترکیه با داستان کرسنت متفاوت است. شکایات ترکیه به خاطر قطعی‌های  بی‌برنامه در گازصادراتی به این کشور و به خاطر تفاوت مشخصات و کیفیت گاز با آنچه در قرارداد ذکره شده، می باشد و  نیز به خاطر بالا بودن قیمت در بعضی مقاطع زمانی بوده. مثلا وقتی قیمت جهانی نفت کاهش یافت، آنها  خواستار این مطلب بودند که متناسبا قیمت گاز صادراتی ما هم کاهش یابد. اما مساله  کرسنت این است که یک قرارداد بین‌المللی برای صادرات گاز  منعقد کرده‌ایم و تعهدمان را انجام نداده‌ایم . من همیشه گفته و نوشته‌ام که این قرارداد بد بوده ولی چون به هرحال منعقد شده، باید آنرا اجرا کنیم. چون زیان اجرا نشدن آن، خصوصا از نظر اعتبار کشور بیشتر از اجرای آن است و همچنین شانس مذاکره و چانه‌زنی واصلاح آن در صورت اجرا بیشتر خواهد بود. جسارتا به نظر من متاسفانه جناح‌های سیاسی کشور، به آن بلوغ سیاسی نرسیده‌اند که در جائی که منافع ملی در خطر است اختلاف را کنار بگذارند و یا به عبارتی خط‌ قرمز منافع ملی را در جدال‌های سیاسی رعایت کنند، متاسفانه فصل‌الخطابی هم در این میان پیدا نشده است که کار را جمع کند و مانع وارد شدن زیان بیشتر به کشور شود. البته فراموش نکنید که اگر قرارداد  با مطالعه و بدون نقص منعقد شده بود کسی بهانه‌ای برای مچ‌گیری و کارشکنی نداشت. بنابراین قبل از انعقاد قرادادها باید کارشناسی لازم و کافی و مطالعات کافی بشود و نظرات همه شنیده شود، و قوی و محکم جلو برویم وبعد از انعقاد قرارداد هم به تعهدات بین‌المللی پایبند باشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۲۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

این مصاحبه سال گذشته با مجله بیست انجام شده ولی چون نسخه‌ای از آن را برایم نفرستادند از انتشار قطعی آن بی‌خبرم


مقایسه اقتصاد دوران جنگ با امروز

-        اساسا نفت و قدرت نفتی ایران چقدر در آغاز و ادامه جنگ موثر بود؟ آیا بین جنگ و نفت رابطه ای وجود دارد؟

پاسخ- به هرحال ایران هم یک کشور نفتی است و هم در یک منطقه نفتی قرار گرفته است و این مسئله بر همه مسائل کشور سایه می‌اندازد. متاسفانه اقتصاد ایران یک اقتصاد وابسته به نفت است. صدام حسین فکر می کرد اگر بتواند خوزستان را از ایران جدا کند و به خاک عراق منضم کند کشور خودش به بزرگترین کشور نفتی دنیا بدل می‌شود و از عربستان سعودی جلو می‌افتد و ایران بدون انرژی و بدون درآمد ارزی می‌ماند و از پا در می‌آید.

-        گروهی معتقدند برای تبیین رابطه نفت و جنگ میتوان این نظریه را مطرح کردکه یکی از دلایل طولانی شدن جنگ نفتخیز بودن دوکشور ایران و عراق بود. نظر شما در مورد این تئوری چیست؟

پاسخ- این مسئله نمی‌تواند بی‌تاثیر باشد به هر حال اگر عراق متکی به درآمد نفت نبود هم دیکتاتوری صدام حسین نمی‌توانست تامین مالی شود و اینقدر قدرت پیدا کند و هم نمی‌توانست جنگ را تا این حد ادامه دهد و اصولا شاید سرنوشت هر دو کشور بسیار تغییر می‌کرد.

-        وضعیت اقتصادی ایران در سال‌های اول جنگ چگونه بود؟( گروهی معتقدند در سال اول جنگ ایران با خفگی اقتصاد تنها چند گام فاصله داشت)

پاسخ- قطعا اگر مدیریت اقتصادی کشور در زمان جنگ توان اداره اقتصاد را نداشت و اقتصاد با خفگی چند گام فاصله داشت، نمی‌توانست هشت سال با دشمنی که مورد حمایت همه قدرت‌های جهان بود مقابله کند و همه خاکش را پس بگیرد.

-        گفته می‌شود به دلیل شوک معکوس نفتی از سال 65 به بعد فشارهای اقتصادی ایران بیشتر شد و همین امر باعث شد استراتژی عراق بر اندام تاسیسات نفتی ، صنعتی و اقتصادی ایران متمرکز شود. به نظر شما این کاهش بهای نفت چه تاثیری بر نحوه جنگ و ادامه جنگ بین  ایران و عراق داشت؟

 

پاسخ-  حملات صدام به تاسیسات نفتی کشور از همان اوایل جنگ شروع شد و از سال 63 به بعد بسیار شدیدتر شد. اما عراق علیرغم همه حملات بر روی تاسیسات نفتی و کشتی‌های صادراتی نفت ایران، هرگز نتوانست جریان نفت ایران را متوقف کند و دولت مهندس موسوی پافشاری خارق‌العاده‌ای بر بازسازی مستمر و مقاومت داشت ولذا نهایتا  امریکائی‌ها و متحدین منطقه‌ای‌شان مجبور شدند با توطئه‌ای که منجر به شوک معکوس نفتی شد، در سال‌های 65 و 66 قیمت نفت را سقوط دهند که  مقاومت ایران را بشکنند و  اگر رژیم گذشته اقتصاد ایران را وابسته به تک محصولی نکرده بود طبیعتا این توطئه هم اثرگذار نمی‌بود.

 

-        براساس بهای نفت پیش بینی میشد که سال 65 بحرانی ترین سال اقتصاد ایران باشد، دولت چگونه توانست در این سال را بدون بحران سپری کند؟

پاسخ- به نظر من مهمترین عامل، سلامت بسیار بالا و نیز دلسوزی بسیار بالا در دولت بود که اعتماد مردم را جلب کرده بود و لذا شاید برای اولین بار در طول تاریخ کشور رابطه بسیار خوبی میان دولت و ملت بوجود آمده بود و این رابطه انرژی بزرگی را بوجود آورده بود که امکان فائق آمدن بر مشکلات را فراهم می‌کرد ولی به هرحال این بحران در کاهش توان نظامی ایران برای ادامه جنگ بی‌تاثیر نبود.

 

-        وضعیت تولیدو صادرات نفت ایران در سال‌های جنگ چگونه بود؟

پاسخ- هم تولید و هم صادرات نفت تحت فشار زیادی بود. دشمن منظمنا به  تاسیسات استخراج و تولید نفت حمله می‌کرد و نیز به جزیره صادراتی خارک و اسکله‌های آن و همچنین به کشتی‌های حمل نفت حمله می‌کرد و از طرفی بعضی تحریم‌های جهانی هم صادرات ایران را دچار  مشکل می‌کرد ولی پای‌مردی دولت و مردم و خصوصا کارکنان صنعت نفت موجب شد که استخراج و صادرات نفت هرگز متوقف نشود. متوسط صادرات نفت‌خام کشور در دوران جنگ کمتر از یک میلیون بشکه در روز بوده است.  بدلیل این که آبهای ایران در خلیج‌فارس منطقه جنگی اعلام شده بود کشتی‌های خریدار نفت ایران حاضر نبودند به جزیره خارک بیایند و لذا ناوگان نفتکش ایران در این سال‌ها توسعه یافت و مجبور بودیم نفت را خودمان حمل کنیم و در خارج از منطقه جنگی، ابتدا در اطراف جزیره سیری و بعدا در اطراف جزیره هرمز به خریداران تحویل دهیم.

 

-        اقتصاد ایران در همه دورانها وابسته به نفت بوده ؛اما در سالهای جنگ ایران با محدودیت فروش و کاهش بهای نفت  مواجه بوده است. دلارهای نفتی چقدر در اقتصاد جنگ موثر بود؟

پاسخ- مدیریت بی‌نظیر اقتصاد کشور در دوران جنگ موجب شد که ایران بتواند با کمترین درآمد نفتی به حیات خود ادامه دهد  و حداقل نیارهای مردم را تحت هرشرایطی تامین کند و وابستگی اقتصاد به نفت را  نیز بطور نسبی کاهش دهد.

 

-        اقتصاد ایران در سالهای پایانی جنگ چقدر وابسته به دلارهای نفت بود؟

پاسخ- همانطور که اشاره کردم متاسفانه عملکرد غلط یا جهت‌دار رژیم گذشته خصوصا در طول برنامه پنجم  آن رژیم، وابستگی اقتصاد را  به نفت تشدید کرده بود و قطع این وابستگی مستلزم برنامه‌ریزی توسعه است که آنهم در شرایط جنگ بصورت کامل امکان‌پذیر نیست. اما فشارهای اقتصادی خود باوری و انرژی عظیم ناشی از انقلاب مردمی و تعامل  مثبت دولت و ملت موجب شد که کشور حرکت مثبتی در این جهت داشته باشد. باید توجه داشت که بیش از 50 درصد درآمد ارزی کشور فقط صرف هزینه‌های جنگی می‌شد  ولذا اگر این وابستگی کاهش نیافته بود طبیعتا اقتصاد خیلی زودتر از آن از پای در می‌آمد.

 

-        تفاوتها و شباهتهای اقتصاد سالهای جنگ با اقتصاد امروز در چیست؟( جایگاه نفت در اقتصاد این دو دوره زمانی)

پاسخ- متاسفانه عملکرد غلط اقتصادی خصوصا در دو دولت هشتم و نهم موجب صدمه بسیار سنگین به پیکره تولید ملی شد و هرچه تولید ملی تضعیف شود وابستگی به نفت تشدید می‌شود. ما از تجربیات استفاده نکردیم و این وابستگی متاسفانه بسیار تشدید شده است. یعنی کشوری که در  سال‌های جنگ با صادرات پانصد، ششصدهزار بشکه‌ای و با درآمد ارزی10 تا 15 میلیارد دلاری  با وجود هزینه‌های سنگین جنگ، اداره می‌شد در سال‌های اخیر با درآمد متوسط سالانه بیش از 100 میلیارد دلاری هم اداره نشد.

-        گروهی براین باورند که اقتصاد امروز اگربدتر از دوران جنگ نباشد،کمتر از آنهم نیست. اگر بخواهید اقتصاد ایران سال‌های جنگ رابا اقتصاد امروز مقایسه کنید،‌نظرتان از ارزیابی این قیاس چیست؟

پاسخ-  از نظر بعضی شاخص‌ها کلیدی مثل اشتغال، مثل وابستگی به واردات کالا و مثل ضریب جینی که منعکس کننده فاصله طبقاتی و عدالت اجتماعی است، به نظر من وضع بدتر است.

 

-        همواره یکی از مشکلات گریبانگیر ایران بحران بهره‌وری بوده که همواره اقتصادایران را تحت شعاع قرارداده است. این بحران در دوران جنگ بیشتر بود یا امروز؟

پاسخ-  آخرین گزارش بهره‌وری که در سال آخر حیات سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و قبل از انحلال این سازمان در سال 84 تهیه شده است نشان می‌دهد که شاخص بهره‌وری تک تک و کل عوامل تولید  در اغلب قریب به اتفاق سال‌های بعد از 1352 منفی بوده است و تنها در سال‌های جنگ این شاخص‌ها مثبت شده است و این دست‌آورد جنگ است. افت بهره‌وری اثر سرمایه‌گذاری را خنثی می‌کند و مانع رشد اقتصادی می‌شود و در دوران جنگ این مسیر عکس شده بود که متاسفانه بعد از جنگ بخوبی از دست‌آورد جنگ صیانت نکردیم.

-        عقلانیت در مدیریت کلان درآمدهای نفتی چقدر دردوران جنگ وجود داشته ،آیا میتوان گفت این عقلانیت همان معجزه ادره کشور در دوران جنگ بوده؟

پاسخ- قطعا این‌طور است، مکانیزم‌هائی مثل کمیته تخصیص ارز و مراکز تهیه و توزیع در این مسیر بود که  اولا متناسب با درآمد ارزی هزینه شود ثانیا واردات به ضروری‌ترین نیازها محدود شود و ثالثا از تولید ملی حمایت شود یعنی آنچه که در داخل قابل ساخت و تامین است وارد نشود.

-        در پایان جنگ و پذیرش قطعنامه بحران و مشکلات  اقتصادی کشور بیشتر موثر بود یا کاستی های نظامی؟

پاسخ- قطعا هر دو موثر بوده است اما من فکر می‌کنم مدیریت نظامی کشور اگر واقع‌گراتر و دقیق‌تر عمل‌کرده بود نتایج بهتری می‌گرفت.

 

-        آیا رانت نفتی در دوران جنگ وجود داشت؟

پاسخ- به‌هرحال یکی از ویژگی‌ها اقتصاد‌های نفتی رانتی بودن است اما قطعا رانت‌جوئی و رانت‌خواری در دوران جنگ به حداقل رسیده بود چون دولت حاضر نبود نقش توزیع کنندگی رانت به نفع رانت‌جویان را  ایفا کند و به فکر اداره جنگ و منافع مردم بود. من فکر می‌کنم علت اصلی نارضایتی بعضی جریانات از دولت هم همین بود.

-        دیپلماسی نفتی ایران در سال‌های جنگ چه بود؟ این دیپلماسی نفتی در این سالها چیست؟ این دو نقشه راه چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟

پاسخ- البته بنده در مجموع با این واژه دیپلماسی نفتی مشکل دارم و  آنرا واژه  چندان دقیق نمی‌‌دانم اما اگر منظور تعامل فعال و قوی  دستگاه‌های نفت و سیاست‌خارجی  در جهت استفاده از نفت بعنوان ابزار و اهرم سیاست‌خارجی و استفاده از دیپلماسی برای حل مشکلات صنعت نفت باشد فکر می‌کنم قوی‌ترین ارتباط در این زمینه در سال ‌های جنگ تجربه شده است.

-        به نظر شما چه آیتمی در سال‌های جنگ بر موفقیت دولت برای اداره کشور موثرتر بود(افراد؟برنامه؟همدلی مردم؟)

پاسخ-  رابطه بسیار مثبت دولت و ملت ناشی از سلامت دولت و اعتماد مردم به دولت.

 

-        در تمام این سالها در چه دوره ‌ای، ایران بیشترین ثبات را در هزینه کرد درآمدهای نفتی داشته و دلارهای نفتی صرف سرمایه گذاری‌های مولد شده است؟

پاسخ- فکر می‌کنم دولت زمان جنگ و بعد از آن دولت اصلاحات بهترین کارنامه را در این زمینه داشته‌اند.

 

-        در بعد کلان تاثیر جنگ و حملات نظامی عراق بر مناطق نفت خیز ایران  بر امنیت انرژی و اقتصاد منطقه چگونه بود؟

پاسخ- طبعا امنیت انرژی ایران قویا به خطر افتاده بود چون سبد انرژی ایران متنوع نبود و وابسته به نفت و گاز و البته آن زمان عمدتا نفت بود و متاسفانه الان هم همچنین است. کشورهای جنوب خلیج فارس از جنگ منتفع شدند چون هم فرصت پیدا کردند که از میادین مشترک نفتی یکجانبه بهره برداری کنند و هم  تجارتشان را رونق بدهند.

 

-        جنگ ایران و عراق  چه تاثیری بر استراتژی های نفتی اوپک داشت؟

پاسخ-  اوپک هیچ‌وقت استراتژی نداشته است و طبعا این جنگ هم تاثیری بر استراتژی نداشته اوپک نداشته است. اما سیاست سهم بازار عربستان که در سال 65 مطرح شد و بعدا معلوم شد که توطئه غرب است، موجب  شوک معکوس و سقوط قیمت نفت شد و اوپک را وارد یک دوران پرچالش کرد.

 

-        بررسی سهم تولید نفت ایران در اوپک و تاثیر آن بر آغاز جنگ و بالعکس(یعنی تاثیر جنگ بر سهم تولید نفت ایران در اوپک)

پاسخ- اصولا بنظر من این مسئله آنقدر مهم نیست که بعضی با هر انگیزه‌ای بزرگش می‌کنند. آنچه مهم است منافع ملی است و میزان استخراج و تولید و درآمد نفتی باید بر مبنای منافع همه‌جانبه ملی باشد و نه فقط سهم تولید در اوپک. فکر نمی‌کنم سهم تولید ایران تاثیری در جنگ داشته است و مسئله اصلی وقوع یک انقلاب ضد استعماری و ضد نظام سلطه در ایران بود و فرصت‌طلبی عراق از آن برای توسعه طلبی. اما طبعا جنگ و کاهش تولید ایران در جریان جنگ، سهم تولید ایران را کاهش داد.

 

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۳۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

فاجعه در لایه نفتی پارس جنوبی

 

در یکی از جلساتی که در سال 89 در آن شرکت داشتم در مورد میدان نفتی مشترک  میان ایران و قطر مطلبی مطرح شد که بسیار نگران کننده بود. یکی از همکاران حاضر در جلسه گزارش کردند که کشور قطر همکنون روزانه 450 هزار بشکه از این میدان مشترک که ما آن را  بعنوان لایه نفتی پارس‌جنوبی می‌شناسیم نفت تولید می‌کند. با وجود اینکه به دقت و ذکاوت آن همکار عزیز اعتماد داشتم در صحت این مطلب تردید کردم و شاید این تردید بیشتر به این دلیل بود که دلم نمی‌خواست این مسئله را باور کنم که کشور رقیب، حدود نیمی از کل نفت تولیدی خود را از میدان مشترک با ما تولید کند و ما هیچ تولیدی از این میدان نداشته باشیم. همین تردید باعث شد بررسی دقیقتری را انجام دهم که نتیجه آن تائید این گزارش بود.

نگرانی تاخیر تاریخی و مقداریِ کشور ما  در  برداشت از لایه گازی‌ پارس‌جنوبی همیشه آزار دهنده بوده است و کم و بیش همه از آن مطلعند، اما در این مورد متاسفانه غفلت بسیار بیشتری وجود دارد.

کشور ما حدود  28  میدان مشترک هیدروکربنی با هفت کشور همسایه دارد که متاسفانه در اغلب میادینی که مورد بهره‌برداری قرارگرفته است از رقبا عقب هستیم اما وضعیت ما در میادین مشترک با قطر از همه بدتر است. در لایه گازی پارس‌جنوبی، کشور قطر حدود 11 سال از ما زودتر آغاز به بهره‌برداری نموده است و همکنون نیز بسیار بیشتر (حدود 80درصد بیشتر) از ما تولید می‌نماید اما در مورد لایه نفتی وضع بسیار بدتر است.

در سمت قطر، لایه نفتی پارس‌جنوبی بنام میدان نفتی الشاهین شناخته می‌شود. که در نقشه زیر که توسط قطری‌ها یا شرکت‌های طرف قراردادشان منتشر شده با رنگ قرمز بصورت بزرگترین میدان نفتی قطر خود را نشان می‌دهد.

همانگونه که ملاحظه می‌شود قطری‌ها مرز شمالی نقشه این میدان را در حاشیه مرز میان دو کشور بریده‌اند. در صورتی‌که مطالعات نشان میدهد که این میدان در آبهای ایران ادامه دارد و توسعه میدان نیز در دستور کار شرکت نفت و گاز پارس و پیمانکار آن شرکت پتروایران بوده است که هنوز به تولید نرسیده است. بدیهی است که هر میزان تولید بیشتر کشور رقیب در میادین مشترک، ما را برای همیشه از سهم خود محروم می‌نماید، مگر اینکه تا فرصت از دست نرفته است، به چنان میزانی از تولید برسیم و یا میزان تولیدمان چنان از رقیب سبقت گیرد که تاخیر تاریخی را هم جبران کنیم.

 


قطر مطالعات اکتشافی این میدان را در سال 1992 با کمک شرکت نفتی Maersk به پایان رساند و در سال 1994 تولید از آن را آغاز نمود و از آن پس مرتبا طرح‌های افزایش تولید را بر روی آن پیاده نموده است بطوری که در سال 2010 تولید آن به 450 هزار بشکه رسیده و بر اساس برنامه پیش‌بینی شده و قرارداد منعقده با شرکت قدیم‌الذکر، قرار بوده است که ظرفیت تولید این میدان به 525 هزار بشکه در روز نفت‌خام به همراه با 83500 مترمکعب در روز گاز همراه نفت برسید.

گزارشات نشان میدهد که تا پنج سال پیش حدود 160 چاه در این میدان حفر شده است که 131 مورد آن چاه‌های تولیدی و یا برای تزریق آب به منظور فشار افزائی است وبقیه چاه‌های اکتشافی و غیره.

شرکت Maresk  از پیشرفته‌ترین فناوری‌ها و خصوصا از فناوری حفاری افقی، برای تولید از این میدان استفاده نموده است. گزارشات نشان می‌دهد که طولانی‌ترین چاه نفت جهان در این میدان حفر شده که کل طول آن حدود 12 کیلومتر است که بیش‌از 10 کیلومتر آن افقی است. باید توجه داشت که با استفاده از فناوری حفاری افقی احتمال اینکه قطری‌ها در داخل لایه نفتی به سمت ایران نیز نفوذ کرده باشند وجود دارد که متاسفانه به هیچ وجه قابل رصد کردن نیست مگر اینکه بطور بسیار تصادفی یک چاه نفتی ایران با چاه قطری برخورد پیدا کند که آنهم در شرایطی که فعالیت در این سمت متوقف یا بسیار محدود می‌باشد، احتمال آن بسیار کم است. شاید اگر ایران متقابلا فعالیت گسترده‌ای در این میدان داشت امکان چنین اقداماتی برای رقیب بسیار محدودتر می‌شد.

همچنین قطر از بزرگترین تجهیرات بهره‌برداری شناور موسوم به FPSO در این میدان بهره‌گرفته است. میزان و گستردگی فعالیت کشور قطر در این میدان مسئولیت خطیری را برای دولت مردان ما و خصوصا مدیران صنعت‌نفت کشور بوجود می‌آورد که تا نفت میدان تخلیه نشده است و ایران برای همیشه از سهم خود در این میدان محروم نشده است باید کاری کرد.

به استناد وب‌سایت شرکت مرسک در بهمن‌ماه 1394 حدود 40درصد از کل تولید نفت قطر تنها مربوط این میدان است و از آنجا که براساس گزارش ماهانه (ژانویه 2016) دبیرخانه اوپک تولید نفت‌خام قطر در ماه دسامبر 2015 حدود  674 هزار بشکه در روز بوده است بنابراین روزانه حدود 270هزار بشکه تولید این میدان است به گفته این وب‌سایت  تا کنون وظرف بیست سال 1.5 میلیارد بشکه از این میدان استخراج شده است. با توجه به این که متوسط قیمت نفت در این بیست سال بیش از 50 دلار در بشکه بوده است دولت قطر حداقل 75 میلیارد دلار از این میدان عایدی داشته است.

آیا نفتی از این میدان عاید ایران خواهد شد؟ چه میزان از تاخیر در بهره‌برداری از این میدان به لحاظ تحریم‌ها بوده است؟ به راستی خسارت تحریم‌ها چه میزان است؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

بی‌تفاوتی نسبت به حقوق مردم، بی‌توجهی به اتلاف منابع و بهره‌وری و بی‌توجهی به نرم‌افزار

ظرف چند ماه گذشته نقل قولی را از چند نفر آدم موثق از یکی از وزرا شنیدم که در چند جای مختلف هم گفته شده بود، از آنجا که این قول هم به‌تواتر رسید و هم ناقلینش موثق بودند در مورد صحت آن یقین حاصل شد و البته بسیار باعث تعجب و تاسف بود و آن اینکه این وزیر محترم در مورد بعضی از تشکیلات و سازمان‌های تحت مدیریت خود نظرشان این است که: " معتقدم از آنجا چیزی در نمی‌آید ولذا کاری با آنجا ندارم". سازمان و تشکیلاتی دولتی از بودجه دولت و یک وزارت‌خانه و در واقع از جیب مردم، آن هم در این شرایط بسیار سخت اقتصادی، مصرف می‌کند و بالاترین مقام مربوط به این تشکیلات (غلط یا درست) معتقد است که چیزی از آنجا در نمی‌آید! یعنی بازدهی ندارد و در عین حال اعتراف می‌کند که به همین دلیل آنجا را رها کرده‌است و کاری به آن ندارد، یعنی وزیر محترم اجازه می‌فرمایند که این سازمان‌های به اعتقاد ایشان بی‌ثمر، از جیب مردم به هزینه‌سازی‌شان ادامه دهند و نه فکر و تلاشی برای اصلاح آن‌ها دارد و نه برنامه‌ای برای انحلال و آن‌ها این در حالی است که هرجا که دولت کم می‌آورد،  این مردم هستند که باید مالیات بیشتر و هزینه نا کارآمدی و عدم بهره‌وری دستگاه‌های دولتی را بدهند و جالب است که دائم هم منت سر مردم گذاشته می‌شود.

اما خصوصا وقتی تاسف مضاعف می‌شود که یکی از این سازمان‌های مورد بحث و از نظر ایشان بی‌خاصیت،  یک تشکیلات پژوهشی و تصمیم‌سازی است. تاسف مضاعف از این جهت که تبعا ایشان برای تصمیم‌گیری‌های خود نیازی به مطالعه و پژوهش و تصمیم‌سازی حس نمی‌کنند و در واقع وقعی به نرم‌افزارها نمی‌نهند که اگر می‌نهادند لابد رهایش نمی‌کردند و به اصلاح آن مبادرت می‌فرمودند وقت اندکی را مصروف  جهت دادن به آن می‌کردند.  این در حالی است که  اغلب قریب به اتفاق  مشکلات کشور ریشه نرم‌افزای دارد و در همان وزارت‌خانه چه منابعی که به لحاظ فقدان مطالعات و بررسی‌های کارشناسانه  و به لحاظ تصمیمات شتابزده و غلط، اتلاف نمی‌شود.

به راستی که این اوج مدیریت است!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۲۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۱۵
سید غلامحسین حسن‌تاش