وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۴ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

وقت آن شد که از پرده برون افتد راز

بدون مقدمه

  1. آنهائی که بدون ابتنا به یک برنامه روشن و بلندمدَت انرژی، بیش از 75 درصد سبد انرژی ایران را به گاز وابسته کردند تا عملا گازی برای صادرات باقی نماند
  2. آنهائی که بدون کمترین توجهی به منطق اقتصادی و مقایسه اقتصادی انرژی ها ، به هر کوی برزنی گاز بردند
  3. آنهائی که مسیر صادرات را به فرض امکان وقوع به سمت شرق سوق دادند
  4. آنهائی که ثابت کرده بودند که هر کاری را اراده کنند علیرغم همه نقد ها و مخالفت ها و علیرغم وضوح اشتباه بودن آنها به انجام می رسانند و امروز می توان ده ها مورد از این اشتباهات را فهرست کرد، اما کمترین عنایتی به ارتقاء بهره وری انرژی و بهینه سازی مصرف انرژی و از جمله گازطبیعی نداشتند که تراز گاز کشور چنین منفی باشد
  5. آنهائی که هر درست و غلطی که اراده می کردند را قاطعانه به انجام می رساندند اما سوختن صدها میلیون مترمکعب گاز و گازمایع و میعانات گازی و صدها مشعل در سطح صنعت نفت را نادیده گرفتند
  6. آنهائی که بخش قابل توجهی از توان و نیرو و امکانات صنعت نفت را در اقدامات بیهوده تلف کردند یا درگیر دعواها و تنش های  بیهوده و بی حاصل کردند
  7. آنهائی که واردات گاز از ترکمنستان را عملا متوقف کردند که بازار گاز ترکمنستان نیز به روسیه و حداکثر به چین و شرق محدود شود
  8. آنهائی که بسیاری از فرصت ها را ضایع کردند و ................

 

امروز در شرایط خطیر  بین المللی ناشی از حمله روسیه به اوکراین و بحران انرژی بوجود آمده از آن و در حالی که میدانیم حفظ انحصار در بازار گاز اروپا همواره چقدر برای روسیه مهم بوده است، اهمیت کارشان آشکار می شود .

تاریخ قضاوت خواهد کرد که آیا همه اینها در کنار هم تصادفی بوده است؟

این روز ها پرده های زیادی در حال فرو افتادن است و رازها زیادی در حال آشکار شدن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۰ ، ۱۳:۰۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد:

 

یک کارشناس ارشد حوزه انرژی گفت: صادرات گاز ایران به اروپا مستلزم سه چیز است: الف- تعدیل اساسی روابط ایران با جامعه جهانی و کشورهای غربی و رفع کامل تحریم‌ها، ب-اصلاح و تحول اساسی در سیستم انرژی و خصوصا بکارگیری یک عزم ملی در بهینه‌سازی مصرف سوخت و کنترل تقاضا و ارتقاء بهره‌وری انرژی که در غیر اینصورت با تداوم روند موجود هرگز گازی برای صدور وجود نخواهد داشت، ج- استقلال در سیاست‌گزاری انرژی و سیاست‌های صادراتی انرژی و مقابله با فشارهای احتمالی رقبا و خصوصا روسیه.

غلامحسین حسنتاش در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، درباره تامین انرژی اروپا از سوی روسیه و از مسیر اوکراین اظهار داشت: در سال گذشته میلادی (2021) که آمار آن قطعیت یافته است، حدود 33 درصد از گاز مورد نیاز اتحادیه اروپا از روسیه تامین شده است که حدود 8 درصد آن از طریق اوکراین منتقل شده بود. البته مقداری از این گاز هم بصورت LNG به اروپا رسیده است. میزان وابستگی کشورهای مختلف عضو اتحادیه اروپا به گاز روسیه خیلی متفاوت است مثلا کشورهای بوسنی‌هرزگوین و مولداوی 100درصد به گاز روسیه وابسته‌اند، میزان وابستگی فرانسه 24 درصد است و آلمان هم 49 درصد گاز مورد نیاز خود را از روسیه تامین می‌کند.

20 درصد نفت‌خام اروپا از روسیه تامین می‌شود

وی افزود: در مورد نفت و فرآوردههای نفتی میزان وابستگی اروپا به روسیه حدود 20 درصد است که در سال 2021 شامل واردات متوسط روزانه حدود 2.6 تا 2.7 میلیون بشکه نفت‌خام و واردات متوسط روزانه بیش از 500 هزار بشکه گازوئیل بوده است.

بحران اوکراین به کمبود عرضه نفت دامن زد

این کارشناس ارشد حوزه انرژی در ادامه به ارزیابی مناقشات اخیر روسیه و اوکراین و تاثیر بر بازار نفت و گاز پرداخت و گفت: این مناقشه تا همین الان تاثیر بسیار قابل توجهی بر بازار نفت و گاز داشته است. البته قبل از این بحران نیز روند قیمت‌های جهانی نفت و گاز به دلیل کمبود عرضه نسبت به تقاضا افزایشی بود که این بحران هم به آن دامن زد، اما اینکه قیمت‌ها تا چه میزان بیشتر از این دستخوش تغییر شود بستگی به میزان گسترش و طولانی شدن بحران خواهد داشت، البته اکنون به سوی فصل گرم می‌رویم که مقداری بحران را کاهش خواهد داد و بهرحال در میان‌مدت جایگزین‌هائی وارد خواهند شد.

تلاش اروپا برای متنوع‌سازی مضاعف شد

وی درباره احتمال تغییر در رویکرد مبادی تامین از سوی انرژی اتحادیه اروپا تصریح کرد: فکر می‌کنم این اتفاق خواهد افتاد، اروپائی‌ها از گذشته و خصوصا از سال 2009 که یکبار روسیه در ابتدای سال نوی میلادی به بهانه‌هایی جریان گاز به اروپا را قطع کرد، به فکر متنوع‌سازی بیشتر مبادی و مسیرهای تامین انرژی افتاده بودند و در سال 2014 در جریان بحران کریمه نیز عزم‌شان جدی‌تر شد و به دنبال این بحران نیز قطعا این تلاش را مضاعف خواهند کرد.

اتحادیه سال‌هاست نگران است

حسنتاش تاکید کرد: اروپا از سال‌ها پیش نگران میزان وابستگی خود به نفت و گاز روسیه بوده که اینک این نگرانی به اوج خود رسیده است و قطعا موجب تجدیدنظر در تامین انرژی خواهد شد، قطعا اروپائی‌ها تلاش‌های خود را برای ارتقاء بهرهوری انرژی گسترش خواهند داد، ممکن است این مساله فرصت‌هائی را برای آن دسته از کشورهای اتحادیه اروپا که از نظر سطح فناوری ضعیف‌تر هستند، فراهم کند و کشورهای پیشرفته‌تر اروپا به ارتقاء فناوری آنها در کنترل و بهینه‌سازی مصرف انرژی کمک کنند. همین اتفاق احتمالا در مورد انرژی‌های تجدیدپذیر هم رخ خواهد داد.

امریکا بدنبال مهار چین

وی گفت: باید توجه داشت با توجه به مخاطراتی که به هرحال در واردات انرژی و همچنین مخاطراتی که در آبراه‌ها و خصوصا در قطب‌های تامین انرژی فسیلی در جهان وجود دارد و با توجه به این که در میان‌مدت و بلندمدت ممکن است امریکائی‌ها بخواهند رقیب اصلی خود یعنی چین را از طریق ناامن‌سازی مبادی و مسیرهای انرژی مهار کنند و اروپائی‌ها هم این مسائل را به خوبی می‌دانند و تجربه کرده‌اند، به نظر من در درجه اول اروپایی‌ها در حد ممکن به سمت خودکفائی انرژی و نیز کاهش وابستگی به واردات حرکت خواهند کرد و این مستلزم ارتقاء بهره‌وری انرژی و توجه بیش از پیش به انرژی‌های تجدیدپذیر است که با تعهدات زیست‌محیطی این کشورها نیز هماهنگ است، در قدم بعدی اروپائی‌ها باید انعطاف در سیستم انرژی و جایگزین‌سازی انواع انرژی‌ها برای مصارف مختلف را تا حد ممکن ارتقاء دهند که در مواقع بحرانی و ضروری سریع‌تر بتوانند از نفت به گاز یا از هردو به برق یا برعکس شیفت کنند که این نیز به نوبه خود منجر به توسعه فناوری خواهد شد اما به هر حال اروپا تا سال‌های سال نخواهد توانست بی‌نیاز از واردات انرژی شود، بنابراین در کنار همه اینها باید مبادی و مسیرهای وارداتی خود را نیز متنوع کند.

اروپا چقدر به روسیه وابسته است؟

این تحلیلگر بازار نفت با بیان اینکه تغییر رویکرد اروپا از روسیه آسان نخواهد بود ولی غیرممکن هم نیست، افزود: البته با اطلاعات و ارقامی که ذکر کردم اکنون هم اینطور نیست که روسیه مبداء اصلی تامین انرژی اروپا باشد، البته یکی از مهمترین مبادی است. در حال حاضر حدود 25 درصد انرژی اروپا از گاز طبیعی، 31 درصد از نفت، 16 درصد از زغال سنگ، 12 درصد از سوخت هسته‌ای و مابقی یعنی حدود 16 درصد از طریق برق‌آبی و سوخت‌های تجدیدپذیر و زیستی تامین میشود، با این حساب در واقع حدود 15 درصد از انرژی اروپا به روسیه وابسته است که البته مارژین مهمی است.

اتحادیه به دنبال LNG

وی درباره گزینه‌های احتمالی اروپا برای دریافت انرژی بیان داشت: در مورد گازطبیعی فکر می‌کنم اروپائی‌ها ظرفیت ترمینال‌های دریافت  LNG خود را افزایش بدهند تا بتوانند گاز بیشتری را بصورت مایع‌شده وارد کنند. تامین‌کنندگان LNG متنوع‌تر هستند. اکنون ایالات‌متحده هم به یک تامین‌کننده عمده LNG برای اروپا تبدیل شده است. همچنین اروپائی‌ها ظرفیت‌های ذخیره‌سازی خود را افزایش خواهند داد تا بتوانند بالانس فصلی بهتری داشته باشند.

تامین گاز از آذربایجان، نروژ و رژیم اشغالگر قدس

حسنتاش اظهار داشت: در مورد خط لوله تنها کشورهائی که شاید اروپا بتوانند در کوتاه‌مدت و میان‌مدت گاز بیشتری از آنها وارد کند، جمهوری آذربایجان و کشور نروژ هستند، فکر نمی‌کنم الجزایر و لیبی که هم‌اکنون از طریق خط لوله بستر دریای مدیترانه به اروپا وصل هستند، بتوانند گاز بیشتری را به این قاره صادر کنند. رژیم‌اشغالگر قدس هم در تلاش است با اتکاء به ذخایر گازی که در بستر مدیترانه کشف کرده است در آینده به اروپا گاز صادر کند.

سه شرط برای اینکه اروپا روی ایران حساب باز کند

وی درباره نقش‌آفرینی ایران در بازار نفت و گاز اروپا گفت: در مورد گاز متاسفانه ایران فرصت‌های گذشته را از دست داده است و به نظر من در کوتاه‌مدت و میان‌مدت اروپائی‌ها روی ایران حسابی باز نکرده‌اند. شاید در بلندمدت فرصت‌هائی برای ایران وجود داشته باشد اما حداقل مستلزم سه چیز است: الف- تعدیل اساسی روابط ایران با جامعه جهانی و کشورهای غربی و رفع کامل تحریم‌ها، ب-اصلاح و تحول اساسی در سیستم انرژی و خصوصا بکارگیری یک عزم ملی در بهینه‌سازی مصرف سوخت و کنترل تقاضا و ارتقاء بهره‌وری انرژی که در غیر اینصورت با تداوم روند موجود هرگز گازی برای صدور وجود نخواهد داشت، ج- استقلال در سیاست‌گزاری انرژی و سیاست‌های صادراتی انرژی و مقابله با فشارهای احتمالی رقبا و خصوصا روسیه.

نفت ایران می‌تواند نیاز اروپا را تامین کند

این کارشناس ارشد حوزه انرژی تاکید کرد: در مورد نفت‌خام وضعیت فرق می‌کند و در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات و بوجود آمدن گشایش در صادرات نفت‌خام و فرآورده‌های نفتی، نفت ایران می‌تواند در کوتاه‌مدت هم بخشی از نیاز اروپا را تامین کند، ولی در بلندمدت همان مواردی که در مورد گاز مطرح کردم در این مورد هم ضرورت دارد.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۰۰ ، ۱۱:۵۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

 

 

 

 

افزایش قیمت بنزین آثار تورمی خواهد داشت

غلامحسین حسنتاش در گفت‌وگو با «آینده‌نگر» از طرح بنزین برای همه می‌گوید

 

لیلا ابراهیمیان

دولت برای جبران کسری بودجه به‌دنبال راه چاره است و با طرح «بنزین برای همه» می‌خواهد از عواقب اجتماعی گران کردن بنزین جلوگیری کند. سید غلامحسین حسنتاش، کارشناس‌ارشد انرژی می‌گوید: دولت نمی‌تواند نفت صادر کند و می‌خواهند با گران فروختن حامل‌های انرژی در داخل نیازهای خود را جبران کنند. او معتقد است: دولت به کاهش هزینه‌های خود عادت ندارند؛ در بخش انرژی ضرورت اصلی اولویت دادن ویژه به مسئله بهره‌وری انرژی است؛ اما بهره‌وری انرژی با استفاده از روش‌های قیمتی و شوک‌درمانی در ساختار تورمی ایران جواب نمی‌دهد و جواب نداده است ، او معتقد است هر طرح اقتصادی باید علاوه بر سایر اسناد مطالعاتی ضروری، یک سند بررسی آثار تورمی و رکودی هم داشته باشد

*براساس طرح جدید «بنزین برای همه» می‌خواهند به هر شهروند بر مبنای کارت ملی‌اش، ماهانه 15 لیتر بنزین تخصیص دهند؛ طرحی که ابتدا به‌صورت پایلوت در قشم و کیش اجرا می‌شود. شما چه ارزیابی‌ای از این طرح دارید؟

 

البته ابعاد این طرح و اهداف آن هنوز کاملاً روشن نیست ولی در این حدی که مطرح کردید ارزیابی من از چنین طرحی مثبت نیست این طرح را نه منطقی می‌دانم و نه قابل‌اجرا و در هیچ جای دنیا هم سابقه ندارد که به همه بنزین بدهند.

*آیا این طرح می‌تواند به خواسته سیاست‌گذار که گران کردن بنزین بدون عواقب اجتماعی است، کمک کند؟

سؤال خوبی است! نکته همین‌جاست که ممکن است پیشنهاددهندگان اولیه این طرح احیاناً نیت خوبی داشته باشند ولی به نظر من دولت در این مقطع برای جبران کسر بودجه خود به دنبال گران کردن بنزین است ولی با توجه به تجربه گران کردن بنزین در سال 98، از عواقب اجتماعی آن نگران است و لذا دنبال راه‌حلی می‌گردد که آثار اجتماعی را کنترل کند. به نظر من به این دلیل از این طرح استقبال کرده است که با وعده این‌که عده‌ای ظاهراً چیزی گیرشان می‌آید جامعه را راضی کند اما مردم تجربه کرده‌اند که آثار رکودی و تورمی این تصمیمات و اقدامات، بسیار بیشتر از چیزی که توزیع می‌شود گریبانشان را می‌گیرد و لذا من فکر نمی‌کنم این طرح بتواند جلو عواقب اجتماعی را بگیرد.

*چرا هر بار که منابع مالی دولت‌ها محدود می‌شود به سراغ افزایش قیمت حامل‌های انرژی می‌روند؟

این مسئله ریشه عمیقی دارد و به ساختار معیوب اقتصادی کشور برمی‌گردد، واقعیت این است که اقتصاد ایران در دوره بسیار طولانی گرفتار پدیده نفرین منابع و تمام بیماری‌های ناشی از آن بوده است ازجمله مهم‌ترین این بیماری‌ها وابستگی به درآمد نفت است. نجات از این پدیده مستلزم برنامه‌ریزی بلندمدت برای حرکت در مسیر توسعه همه‌جانبه بوده است که متأسفانه اتفاق نیفتاده و بعضاً باوری هم نسبت به آن نبوده است. بنابراین این اقتصاد کماکان وابسته به درآمد نفت و مشتقات آن باقی‌مانده است؛ و حالا به دلیل تحریم‌ها این درآمدها کاهش‌یافته است البته در دوره‌های دیگری هم مثلاً به دلیل کاهش شدید در قیمت جهانی نفت خام این اتفاق افتاده بود در چنین شرایطی حکومت و دولت می‌خواهند از طریق افزایش قیمت کالاهای در اختیار خود درآمد کسب کنند. حالا که نمی‌توان نفت صادر کرد می‌خواهند با گران فروختن حامل‌های انرژی در داخل نیازهایشان را جبران کنند. متأسفانه به دلیل عاداتی که شکل‌گرفته است قادر به کنترل هزینه‌های خود و سفت کردن کمربندهای خود هم نیستند و به دلیل گسترش رانت‌جویی و رانت‌خواری و گسترش فساد قادر به برقراری سیستم مالیاتی عادلانه برای تأمین هزینه‌ها نیز نیستند و راهی که برایشان باقی می‌ماند به‌نوعی دست کردن در جیب مردم است که یکی از روش‌های آن چاپ پول و ایجاد تورم است که در اقتصاد، تورم یک نوع مالیات عمومی است که عمدتاً هم از اقشار فقیر و متوسط گرفته می‌شود چون اقشار غنی از آن نفع می‌برند و اصولاً عده‌ای در کشور هستند که حیات اقتصادی‌شان در تورم است و به عبارتی از تورم ارتزاق می‌کنند مثلاً ابر بدهکاران بانکی از تورم سود زیادی می‌برند. یک‌راه دیگر دست بردن در جیب مردم، افزایش نرخ ارز است و به دنبال آن افزایش قیمت سوخت و حامل‌های انرژی. متأسفانه عده‌ای از اقتصاددانان‌هم هستند که بهانه علمی برای حکومت فراهم می‌کنند این‌ها هم به نظر من دو دسته هستند بعضی که صادق هستند و احیاناً دلسوزی دارند ولی دیدگاه‌های اقتصادی دگم و غلط دارند توجهی به مسائل ساختاری و نهادی ایران ندارند و توجهی به اقتصاد سیاسی ندارند و به عبارتی اقتصاد ایران را با اقتصاد سوئیس اشتباه گرفته‌اند و بدون توجه به بقیه عوامل و مسائل مثلاً تصور می‌کنند با شوک‌درمانی قیمتی می‌شود مسئله مصرف بی‌ضابطه انرژی را حل کرد و جالب است که تا حدی در باورهای خود دگم هستند که حتی وقتی با مدل‌های موردعلاقه ایشان‌هم ثابت می‌کنی که: "در شرایطی که کشش جایگزینی عوامل بین انرژی و سایر عوامل صفر است، افزایش قیمت انرژی هم‌زمان‌هم رکود و هم تورم را تشدید می‌کند"، قبول نمی‌کنند. حتی وقتی تجربیات روشن مثل تجربه افزایش قیمت انرژی و آثار و تبعات آن در سال 1389 نیز همین را نشان می‌دهد بازهم نمی‌پذیرند و آن آثار را به عوامل دیگری نسبت می‌دهند. این‌ها به نظر من به تفاوت‌های علوم انسانی با علوم دقیقه و پیچیدگی‌های علوم انسانی توجه ندارند و به وجود نوعی روابط مکانیکی ساده در اقتصاد قائل هستند و البته دسته دیگری هم هستند که به نظر من وابسته به جناح‌های رانت‌جو و رانت‌خوار هستند و می‌خواهند اقتصاد را در شرایط بی‌ثباتی نگهدارند. چون منافع رانت‌جویان در بی‌ثباتی اقتصادی تأمین می‌شود. به‌هرحال این دو دسته از اقتصاددانان توجیهات لازم را برای تصمیم‌گیرانی که مستأصل هستند و فقط دنبال درآمدی برای جبران کسری بودجه هستند فراهم می‌کنند. متأسفانه این‌ها وقتی‌که سرکنگبین صفرا می‌فزاید هم مسئولیت نمی‌پذیرند و چنانچه اشاره کردم عدم تحقق و عدم موفقیت توصیه‌هایشان را به عوامل دیگری نسبت می‌دهند درصورتی‌که بحث همین است که همان عوامل درواقع مسائل نهادی بوده‌اند و باید پاسخ دهند که چرا به آن عوامل توجه نکرده‌اند.

 

*برخی معتقدند اجرای این طرح، عواقب تورمی زیادی خواهد داشت، شما چه فکر می‌کنید؟

بله به نظر من این طرح به صورتی که تاکنون مطرح‌شده است، در صورت اجرا منجر به افزایش قیمت بنزین خواهد شد و افزایش قیمت بنزین هم آثار تورمی و هم آثار رکودی خواهد داشت.

*دولت‌ها در افزایش قیمت بنزین به سراغ قیمت منطقه‌ای آن و فوب خلیج‌فارس می‌روند؛ آیا این قیاس مبنای منطقی دارد و مبنای قیاس چه باید باشد؟

اولاً بد نیست توضیح دهم که منظور از قیمت منطقه‌ای چیست. نفت خام و فرآورده‌های نفتی بازار جهانی و قیمت جهانی دارند یعنی به دلیل سیال بودن بازارشان یک قیمت پایه جهانی دارند که این قیمت در مناطق مختلف با توجه به هزینه‌های حمل و با توجه به کیفیت نفت خام یا فراورده نفتی کمی تفاوت می‌کند که البته این تفاوت چندان فاحش نیست و اگر در یک منطقه قیمت تفاوت فاحش پیدا کند که خیلی بیش از هزینه حمل و تفاوت کیفیت باشد به‌زودی تعدیل می‌شود چون چنان‌که اشاره کردم بازار سیال است و عرضه به‌سرعت به‌ جایی که تفاوت قیمت زیاد شده است می‌رود و تعادل برقرار می‌شود. پس اولاً توجه داشته باشیم که وقتی می‌گوییم قیمت منطقه‌ای یا فوب خلیج‌فارس یعنی قیمت عرضه نفت در بنادر منطقه خلیج‌فارس، درواقع منظورمان قیمت جهانی نفت خام یا فرآورده نفتی موردنظر است با تفاوت نسبی اندکی که در منطقه دارد.

حال جالب این است که کمتر کشوری را در دنیا پیدا می‌کنید که قیمت حامل‌های انرژی‌شان را بر اساس قیمت جهانی تعیین کنند در میان کشورهای توسعه‌یافته عضو OECD اکثریت قریب به اتفاقشان قیمت حامل‌های انرژی را بر اساس سیاست‌های انرژی‌شان و در جهت تحقق آن سیاست‌ها تعیین می‌کنند و به‌هیچ‌وجه به سازوکار بازار واگذار نکرده‌اند و اتفاقاً این از موارد نقض آشکار ادعاهای طرفداران نظریه رهاسازی اقتصاد است. با توجه به سیاست‌های انرژی‌شان از خیلی از حامل‌های انرژی مالیات‌های سنگین می‌گیرند و به خیلی از حامل سوبسید می‌دهند.

بنابراین به نظر من ملاک قرار دادن فوب خلیج‌فارس منطقی ندارد و قیمت حامل‌های انرژی باید با توجه به سیاست‌های کلان اقتصادی کشور و برنامه‌های انرژی تعیین شود و در مورد بنزین و سوخت‌های حمل‌ونقل قدری پیچیده‌تر هم هست چون باید همخوانی بین سیاست‌های انرژی و سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه حمل‌ونقل به وجود آید که ما متأسفانه نه سیاست‌ها و برنامه‌های روشنی در بخش انرژی داریم و نه در بخش حمل‌ونقل و اگر هم تلاش‌هایی در این زمینه‌ها شده باشد در دستور کار قرار نگرفته است.

ملاک قرار دادن فوب خلیج‌فارس از یک ‌جهت دیگر نیز غیرمنطقی است و آن این است که قیمت فوب خلیج‌فارس دلاری تعیین می‌شود و آن را با نرخ ارز تبدیل به ریال می‌کنیم نرخ ارزی که در بازار رقابتی تعین نشده و منعکس‌کننده قدرت خرید مردم نیست و در اقتصاد غیر متنوع ایران عمدتاً توسط دولت تعیین می‌شود.

این را هم توجه داشته باشید که بنده به‌هیچ‌وجه ادعا ندارم که قیمت فعلی حامل‌های انرژی یا بنزین منطقی و درست است ولی قبول هم ندارم که فوب خلیج‌فارس ملاک منطقی و درستی است نمی‌شود در میان‌همه قیمت‌های کالاها و خدمات و قیمت نیروی کار و غیره یک‌دفعه یکی را به فوب خلیج‌فارس وصل کرد.

متأسفانه در ایران خیلی وقت‌ها و در خیلی از مسائل تکرار جانشین منطق می‌شود و جوی درست می‌شود که کسی جرات نمی‌کند بپرسد این از کجا آمده است؟ درصورتی‌که اگر مثلاً صدها نفر هم‌صدا بشوند و هر روز بگویند و بنویسند که دو ضربدر دو پنج می‌شود، دو ضربدر دو پنج نخواهد شد.

*چرا سیاست‌گذار نمی‌تواند با مسئله انرژی درست برخورد کند و در گفته‌های خود، گزاره محدودیت منابع را بپذیرد؛ چرا تصمیم‌گیری در این حوزه دشوار است؟ سیاست‌گذار باید چه مسیری را در پیش گیرد؟

به همان دلیل که متأسفانه سیاست‌گذار نتوانسته است با هیچ مسئله‌ای درست برخورد کند. مگر با مسئله آب یا مسئله کشاورزی یا با مسئله صنعت یا مسائل دیگر درست برخورد شده است؟ پاسخ به این سؤال شما خیلی کلی و مفصل است اما اگر بخواهم به‌اجمال جواب دهم اینکه سیاست‌گذار باید مسیر شایسته‌سالاری و استفاده از نخبگان و مسیر منوط کردن تصمیم‌گیری به تصمیم سازی و منوط کردن تصمیم سازی به مطالعات و تحقیقات و بررسی‌های لازم را در پیش گیرد. سیاست‌گذار باید با استفاده از نخبگان مسیر توسعه همه جانبه کشور را در پیش گیرد و بخش‌های مختلف با ابتناء به برنامه توسعه کشور برنامه‌های جامع خود را تدوین کنند.

 اما لازم می‌دانم اینجا اشاره‌کنم که در بخش انرژی آنچه به‌عنوان یک ضرورت مسلم است اولویت دادن ویژه به مسئله بهره‌ وری انرژی است آن ‌هم نه با استفاده از روش‌های قیمتی و شوک‌درمانی که در ساختار تورمی ایران جواب نمی ‌دهد و جواب نداده است.

*از طرف دیگر دولت از دو برابر شدن یارانه خانوارها می‌گوید؛ ارتباط این طرح با طرح بنزین برای همه چیست؟ منابع مالی این چگونه برآورد شده است؟

من در مورد ارتباط این دو طرح چیزی نمی‌دانم ولی با توجه به این‌که تورم یکی از اساسی‌ترین مشکلات و بیماری‌های مزمن اقتصاد ایران است به نظر من هر طرحی باید علاوه بر اسناد مطالعاتی ضروری که دارد، یک سند تورمی و رکودی هم داشته باشد یعنی حتماً آثار تورمی و آثار  آن بر رشد اقتصادی به‌دقت بررسی‌شده باشد و در معرض نقد و بررسی صاحب‌نظران قرار گیرد. چون تورم می‌تواند آثار توزیع درآمدی هر طرحی را خنثی کند و وضعیت اقتصاد را دشوارتر کند.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

خدمت پوتین به تجدیدپذیرها

در نیمه های دهه 1980 میلادی  وقتی برای اولین بار شوروی و آلمان توافق کردند که گاز روسیه به آلمان و از طریق آلمان به سایر کشورهای اروپایی صادر شود، دولت وقت ایالات متحده با این توافق به شدت مخالف بود و رونالد ریگان تمام مساعی خود را بکار گرفت که این توافق محقق نشود . استدلال امریکائی ها این بود که وابستگی انرژی اروپای غربی به روسیه موجب تقویت اهرم فشار اتحاد شوروی بر اروپای غربی خواهد شد. اما آلمان زیر بار فشار امریکا نرفت و جریان گاز روسیه به اروپا برقرار شد. به هر حال آلمان ها و اروپائی ها هم حق خود می دانستند که منابع و مسیرهای انرژی خود را متنوع کنند.  فرایند فروپاشی این فرصت را برای اتحاد شوروی به وجود نیاورد که از این حربه استفاده سیاسی بنماید و در دهه 1990 میزان وابستگی اروپا به گاز روسی افزایش یافت. اما ولادیمیر پوتین از ابتدای روی کارآمدن، به گاز به عنوان یک اهرم سیاسی مینگریست و گاه و بی گاه به صورت تلویحی دیدگاه خود را در این زمینه  آشکار مینمود. او حتی نزدیکترین دوست خود و رئیس ستاد انتخاباتی اش "دیمیتری مدودوف" را به ریاست شرکت گازپروم برگزید و شرکت گازپروم که محور صادرات گاز روسیه به اروپا بود را اهرم استراتژیک سیاست خارجی روسیه دانست.

"گرهارد شرودر " نخست وزیر وقت آلمان برای توسعه واردات گاز از روسیه اعضاء اتحایه اروپا را متقاعد کرده بود که "ولادیمیر پوتین " اروپائی شده و اقتصاد روسیه از انحصار دولت خارج شده و شرایط به گونهای است که میتوان با او وارد یک اتحاد گازی شد و به این ترتیب بود که شرکت گازپروم به آرامی و بطور فزاینده اتحادیه اروپا را به خود وابسته کرد. اما این غول بزرگ در راستیآزمائی مردود شد و در دو مرحله با قطع گاز اوکراین که در آن زمان تنها مسیر انتقال گاز روسیه به اروپا بود اروپائی ها را به وحشت انداخت در اول ژانویه 2009 هدیه سال نوی روسیه به اروپا قطع جریان گاز بود. البته روسیه این بهانه را مطرح می کرد که اوکراین گاز مورد نیازش را  در مسیر برداشت می کند و نه امکان محاسبه دقیق گاز برداشتی را فراهم می کند و نه پول آن را می دهد، اما قطع گاز دقیقا در اوج سرمای زمستان  و در شب سال نو پیامهای دیگری هم داشت که تلویحا بیان میشد. اروپائی ها  با همان هشدار به فکر متنوع کردن مبادی و مسیرهای تامین گاز افتادند. ترمینال های دریافت LNG (دریافت گاز به صورت مایع شده) توسعه پیدا کرد. خط لوله "نورداستریم 1" که گاز را از بستر دریای بالتیک مستقیما به آلمان میرساند احداث شد و طرح احداث خطلولهای به "نوباکو" تعریف شد که گاز ایران را به اروپا ببرد. امریکائیها کماکان با نورد استریم هم مخالف بودند و نسبت به  طرح نوباکو هم روی خوشی نداشتند و روسها که همواره بر حفظ انحصار خود در صدور گاز به اروپا به عنوان یک اهرم قدرت اصرار داشتهاند، با همه طرحهای دیگر به جز نورد استریم مخالف بودند. اروپائیها به زودی  طرح نوباکو را کنار گذاشتند و بعدتر کلا از ایران قطع امید کردند. موانع زیادی بر سر راه این طرح بود، تحریمهای امریکا مانع سرمایهگزاری کافی برای توسعه ذخائر گازی ایران بود، روسها مخالف بودند ، بعضی مدیران تاثیرگزار در بخش انرژی ایران بدون ابتنا به یک برنامه روشن و بلندمدَت انرژی، بیش از 75 درصد سبد انرژی ایران را به گاز وابسته کردند تا عملا گازی برای صادرات باقی نماند و برای صادرات به فرض امکان وقوع هم مسیر شرق را به مسیر غرب ترجیح دادند. همینان  اجازه ندادند که طرحهای بهره وری انرژی و پتانسیل عظیم آزاد شدن گاز و سایر حامل های انرژی از طریق ارتقاء کارائی انرژی به فعلیت درآید.

اینک اروپا بدنبال حمله روسیه به اوکراین با مخاطرات جدی تری برای تامین انرژی مورد نیاز خود مواجه شده است و در گذشته همه راه کارها را  مورد مطالعه قرار داده و تجربه کرده است. گزینههای اروپا محدود هستند افزایش مصرف ذغال سنگ یا توسعه منابع فسیلی یا گسترش نیروگاه های هسته ای با نگرانی های زیستمحیطی و امنیتی مواجه هستند. وابستگی به واردات گاز بصورت LNG از امریکا و جاهای دیگر نیز که اینک سهم آن  افزایش قابل توجهی یافته است، نامحدود نیست و آن هم با خطر عبور از آب راه های بین المللی مواجه است. به ایران هم دیگر امیدی ندارند ولذا بهترین گزینه برای ایشان روی آوری به انرژی های تجدید پذیر است که آلمان ها در این زمینه از همه موفق تر بوده اند و به نظر می رسد که این رویکرد در اروپا گسترش یابد خصوصا که وابستگی به واردات را به حداقل میرساند و بر خلاف سایر رویکرد ها به نفع محیط زیست و در جهت تعهدات زیست محیطی این کشورها نیز هست.

علاوه بر این چه در اروپا و چه فراتر از اروپا افزایش قیمت جهانی نفت و گاز توسعه تجدید پذیر ها را تسهیل می کند چرا که در قیمت های بالای نفت، اقتصاد انرژی های رقیب بسیار موجه تر و قوی تر می گردد.

شاید در کنار همه زیان های سنگینی که حمله روسیه پوتین به اوکراین برای جامعه بشری دارد، در بلندمدَت این خدمت به تجدید پذیر ها که به نفع محیط زیست هم خواهد بود یک دست آورد مثبت باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۰ ، ۰۹:۲۵
سید غلامحسین حسن‌تاش