وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است


چندی است دوباره زمزمه افزایش قیمت حامل‌های انرژی یا همان سوخت آغاز شده است. نگارنده اخیرا در یادداشت "حدیث مکرر گرانی" و در میزگردها و مصاحبه‌هائی نوشته و گفته‌ام که ماجرا و سوابق آن چیست و در اینجا قصد تکرار آن را ندارم. شواهد نشان می‌دهد که دولت مصمم به این اقدام است  گرچه به دلیلی که اشاره خواهد شد ممکن است در سال جاری موفق به این اقدام نشود. 
حساسیت مطبوعات و مراکز پژوهشی تعداد نشست‌هائی که در این زمینه برگزار می‌شود و سوابق موضوع نشان می‌دهد که این یک مساله بسیار مهم اقتصادی و از مصادیق اصل 59 قانون اساسی است.
 تجربه نشان داده است که نمایندگان مجلس‌شورای‌اسلامی در همه دوره‌ها، در سال پایانی دوره خود که سال رای‌گیری برای مجلس آینده نیز هست با افزایش قیمت سوخت مخالفت کرده‌اند چون احتمالا تلقی نمایندگان از موکلین خود و مردم این بوده و هست که مردم با افزایش قیمت سوخت مخالفند و اگر بخواهند دل مردم را بدست بیاورند و دوباره رای مردم را از آن خود کنند باید با این امر مخالفت نمایند. خود دولت فعلی نیز در دوره اول تصدی خود  ماده 39 قانون برنامه ششم را در مورد افزایش تدریجی قیمت‌های انرژی اجرا نکرد احتمالا برای این که بتواند مجددا از مردم رای بگیرد و حال در دوره دوم به یاد این اصل قانون برنامه افتاده است و  همه این‌ها نشان می‌دهد که این مساله یک مساله بسیار مهم اقتصادی است.
از سوی دیگر رئیس جمهوری فعلی در دوره صدارت خود چندین بار در مورد اصل 59 قانون اساسی وضرورت استفاده از ظرفیت این اصل، یعنی همه پرسی در مورد مسائل عمده و مهم کشور سخن گفته است. بنابراین حال که استفاده از این ظرفیت در مورد مسائل سیاسی ظاهرا با پیچیدگی روبروست و مصادیق اصل 59 نیز به مسائل سیاسی محدود نیست و در آن به صراحت از مسائل مهم اقتصادی نیز یاد شده است، پیشنهاد می‌شود که مساله مهم اقتصادی افزایش قیمت حامل‌های انرژی به همه پرسی گذاشته شود. 
همچنین از آنجا که این مساله یکی از پرچالش‌ترین مسائل اختلافی میان دیدگاه‌های متفاوت اقتصادی می‌باشد و جنبه‌های مختلف تفاوت دیدگاه‌ها را آشکار می‌کند، پیشنهاد می‌شود زمانبندی و برنامه همه‌پرسی به گونه‌ای تنظیم شود که که صاحبان دیدگاه‌های مختلف اقتصادی نظرات خود را در غالب مناظره‌ها و به هر شکل ممکن از طریق رسانه‌های عمومی به سمع و نظر مردم برسانند و مردم با آگاهی در همه‌پرسی شرکت کنند. در این صورت این همه‌پرسی به آزمونی برای این که عموم مردم حاکمیت کدام تفکرات اقتصادی را بر زندگی و معیشت خود ترجیح میدهند نیز تبدیل خواهد شد.
سیدغلامحسین حسنتاش 
17 آبانماه
1398

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۸ ، ۰۹:۲۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

 

 

خبرگزاری میزان- کارشناس حوزه انرژی گفت: با توجه به روند‌های حاکم بر بازار جهانی انرژی، دیگر نمی‌توان انتظار قیمت‌های خیلی بالا را برای نفت خام داشت.

تاریخ انتشار: 10:41 - 10 آبان 1398

- کد خبر: ۵۶۲۹۹۸

 

کاهش عرضه نفت زمینه ساز افزایش قیمت/دوران نفت به پایان رسیده استبه گزارش خبرنگار گروه اقتصاد خبرگزاری میزان،جهش قیمت نفت در اوایل دهه نود افزایش چشم گیری در درآمد کشورهای تولید کننده نفت به دنبال داشت، دوران طلایی که در سال های بعد ادامه پیدا نکرد.

 

همزمان با افزایش عرضه نفت از سوی برخی از صادرکننده های حوزه خلیج فارس و تلاش های برخی از کشورها مانند عراق و لیبی که به دلیل ناآرامی های داخلی سهم فروش خود را از دست داده بودند، بازار دچار مازاد عرضه شد و این موضوع روند کاهشی قیمت نفت را تسریع بخشید.

 

از سوی دیگر کشف نفت در آمریکای شمالی، جایگاه آمریکا را از بزرگترین واردکننده به بزرگترین صادرکننده تغییر داد، امری که باعث تشدید کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی شد.

 

در این باره گفتگویی انجام دادیم با غلامحسین حسن تاش کارشناس حوزه انرژی که در ادامه می‌خوانید.

 

میزان: دلیل افزایش قیمت نفت در اوایل دهه نود و رسیدن به به مرز ۱۵۰ دلار چه بود؟


حسن تاش: قبل از هرچیز باید توجه داشت که بازار نفت خام یک بازار جهانی و یکپارچه است و قیمت هم در این بازار تعیین می‌شود.

 

عوامل تاثیرگذار بر بازار و قیمت جهانی نفت خام متعدد هستند و یک کشور تنها نمی‌تواند به تنهائی تاثیر زیادی در بازار داشته باشد مگر بعضی کشور‌های خاص که عرضه کنندگان بسیار بزرگ یا تقاضا کنندگان بسیار بزرگ هستند که البته آن‌ها هم واقعیت‌های اقتصاد داخلی شان این اجازه را نمی‌دهد. مثلا روسیه و عربستان که تولیدکنندگان بزرگ و تاثیرگزار نفت هستند اقتصادشان شدیدا وابسته به درآمد نفت است بنابراین این‌ها نمی‌توانند آنقدر تولیدشان را کاهش دهند یا متوقف کنند که قیمت بالا برود و فرصت برای دیگران ایجاد کنند چیزی عایدشان نمی‌شود. 

 

در نقطه مقابل چین به عنوان یک مصرف کننده و وارد کننده بزرگ نفت که نمی‌تواند تولید ملی اش را متوقف کند یا رشد اقتصادیش را متوقف کند که تقاضای جهانی را کاهش دهد و تحت تاثیر قرار دهد.

 

در دوره‌ای که اشاره کرده اید به دلیل رونق اقتصادی خصوصا در کشور‌های صنعتی تقاضای جهانی نفت بالا رفته بود و عرضه جهانی نمی‌توانست پاسخگوی تقاضا باشد. کسانی که با ساختار اقتصادی قیمت نفت خام و منحنی عرضه و تقاضای آن بعنوان یک کالای ضروری و کم کشش آشنا باشند می‌دانند که کمبود عرضه با نسبت بسیار بیشتری موجب افزایش قیمت می‌شود، به این معنا که مثلا ۱۰ درصد کمبود عرضه می‌تواند ۵۰ درصد یا حتی بیشتر قیمت را افزایش دهد و بالعکس. لذا در آن دوره عمدتا فزونی تقاضا بر عرضه موجب افزایش قیمت شده بود و البته بعدا تحولات ناشی از بهار عربی هم به نوبه خود موجب کاهش عرضه شد و این وضعیت را تشدید کرد.

میزان: دلیل افول قیمت نفت طی سال‌های گذشته چیست؟


حسن تاش: تجربه تاریخی نشان داده است که پس از یک دوران بالا بودن قیمت جهانی نفت یک دوران افت قیمت وجود خواهد داشت، چراکه دوران بالا بودن قیمت از یک سو موجب اقتصادی شدن انرژی‌های رقیب و افزایش تولید آن‌ها می‌شود و از طرف دیگر به سهم خود رشد اقتصادی را خصوصا در کشور‌های واردکننده انرژی قدری کاهش می‌دهد، چون هزینه انرژی تولیدکنندگان افزایش پیدا می‌کند و نیز موجب بهینه سازی و صرفه جوئی در مصرف سوخت می‌گردد.

 

دوره نفت ۱۰۰ تا ۱۴۰ دلاری بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ نیز همین اثرات را داشت و خصوصا در این دوره نفت خام‌های اصطلاحا غیرمتعارف خصوصا در ایالات متحده امریکا اقتصادی شدند و سرمایه گزاری‌های زیادی روی آن‌ها انجام شد و تولید نفت امریکا از این ناحیه به شدت افزایش یافت و از حدود ۵.۵ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۰۹ به حدود ۱۱.۵ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۸ رسید و همه این عوامل موجب افت قیمت نفت شد بطوری که در چند سال اخیر روسیه مجبور شد با سازمان اوپک همکاری کند تا بتوانند جلوی سقوط بیشتر قیمت نفت را بگیرند.

 

حتی بعضی از تحلیلگران معتقدند که یکی از انگیزه‌های تحریم نفتی ایران در ایالات متحده این است که قیمت نفت سقوط بیشتری نکند و رونق غیرمتعارف‌ها از بین نرود و نیز امریکا که صادرکننده شده است بتواند بازار‌های ایران را بگیرد.


میزان:روند کاهشی قیمت نفت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟


حسن تاش: پیش بینی قیمت جهانی نفت خام خصوصا در طولانی مدت بسیار سخت است خصوصا که تحولات ژئوپلتیکی و حوادث طبیعی که بر روی عرضه یا تقاضا تاثیر می‌گذارند قابل پیش بینی نیستند.

 

اما باید دانست که در اثر همان دوره بالا بودن قیمت نفت ساختار جهانی انرژی بسیار تغییر کرده و بسیار منعطف‌تر شده است اگر در گذشته بحث "پیک اویل" به معنای زمان حداکثر شدن عرضه نفت خام مطرح بود یعنی عده‌ای فکر می‌کردند که به زودی زمانی فرا خواهد رسید که عرضه جهانی نفت به حداکثر میزان خود خواهد رسید و بعد از آن تقاضا از عرضه فزونی خواهد گرفت و قیمت نفت مرتبا بالاتر خواهد رفت،

 

در حال حاضر این مفهوم کاملا معکوس شده است یعنی بیشتر متخصصین انرژی فکر می‌کنند که بزودی تقاضای نفت به حداکثر خود خواهد رسید و پس از آن کاهش خواهد یافت و عرضه از تقاضا فزونی خواهد گرفت و موجب افت بیشتر قیمت خواهد شد؛ و این پدیده محصول تحولات تکنولوژیک و رشد عرضه انرژی‌های نو یا انرژی‌های غیرفسیلی و نیز محصول ارتقاء بهره وری انرژی می‌باشد، ضمن این که هشدار‌های زیست محیطی نیز جامعه بشری را از سوخت‌های فسیلی نهی می‌کند و به سوی استفاده از انرژی‌های غیر فسیلی هدایت می‌کند.

 

بنابراین به نظر می‌رسد که با توجه به روند‌های حاکم بر بازار جهانی انرژی دیگر نمی‌توان انتظار قیمت‌های خیلی بالا را برای نفت خام داشت البته چنانچه عرض کردم اگر حوادث طبیعی یا سیاسی موجب شود که مثلا یک عرضه عمده نفت یا انرژی از بازار جهانی خارج شود آن بحث دیگری است.


میزان: چه اقداماتی می‌تواندمنجر به افزایش قیمت نفت دربازار‌های جهانی شود؟


حسن تاش: اگر اقدامات رسمی مورد نظر باشد، به نظر من تنها کار ممکن این است که اوپک با همکاری روسیه که اصطلاحا به "اوپک پلاس" مشهور شده است باید آنقدر تولید را کاهش بدهند که کمبود عرضه در بازار موجب افزایش قیمت جهانی نفت شود. اما در این مورد هم مشکل این است که قیمت بالا دوباره به سرعت موجب رونق نفتی ایالات متحده و تولید بیشتر از میادین نفت شیل می‌شود و همینطور رونق بیشتر سایر سوخت‌ها می‌شود. به هر حال به نظر من باید باور کرد که دوران نفت به سر آمده است.

 

انتهای پیام/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۳:۴۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۱۵:۰۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

 

تحولات منطقه خلیج‌فارس و قیمت جهانی نفت

اتفاقات اخیر در خلیج فارس از صدمه دیدین کشتی‌های سعودی در بندر فجیره تا حمله پهبادی گسترده انصارالله یمن به تاسیسات نفتی سعودی که موجب توقف بخش قابل توجهی از تولید نفت‌خام این کشور شد، اثرات نسبتا محدودی بر قیمت جهانی نفت داشت. شاید اگر این حوادث ده  پانزده سال پیش اتفاق می افتاد قیمت نفت از 200 دلار در بشکه نیز تجاوز می‌کرد اما هم اینک قیمت نفت خام برنت دور بر 60 دلار در بشکه و قیمت نفت‌خام  وست تگزاس اینترمدیت در حدود 55 دلار در بشکه است. این تحولات بر قیمت تاثیر داشته ولی اثرش کمتر و نیز از نظر زمانی کوتاه‌مدت‌تر از انتظار بوده است. شاید بتوان علت را در موارد زیر جستجو کرد:

  1. ساختار انرژی جهان تغییر کرده است. افزایش شدید قیمت جهانی نفت در بین سال‌های 2007 تا 2014 که قیمت نفت در محدوده 100 تا بیش از 140 دلار در بشکه قرار گرفت تاثیر قابل توجهی در این تغییر ساختار داشته است. در این دوره‌ نسبتا طولانی بالا بودن قیمت نفت، تولید انواع سوخت‌های رقیب اقتصادی شد و این سوخت‌ها مجال عرض اندام پیدا کردند، فناوری‌های مربوط به آنها گسترش یافت  و آستانه امکان‌پذیری اقتصادی‌شان مشخص شد یعنی عوامل بازار خصوصا در کشورهای صنعتی اکنون بخوبی می‌دانند که در چه قیمتی از نفت‌خام کدام پتانسیل‌های انرژی را به سرعت می‌توان فعال و وارد بازار کرد. در واقع توسعه فناوری و مشخص شدن آستانه اقتصادی شدن انرژی‌های رقیب نفت‌خام، سیستم انرژی جهان را بسیار منعطف‌تر از گذشته کرده و نگرانی‌ها راجع به امنیت انرژی (به مفهوم در دسترس بودن همیشگی انرژی کافی) را کاهش داده است.
  2. ساختار نفت‌خام جهان نیز تغییر کرده است. مساله فوق‌الذکر در مورد خود نفت‌خام نیز مصداق دارد. در همان دوره، بالا بودن قیمت جهانی نفت‌خام موجب اقتصادی شدن ذخائر  اصطلاحا غیرمتعارف نفتی(نفت شِیل) شد. فناوری‌های مربوط به استخراج نفت و گاز شِیلی توسعه پیدا کرد و به عبارتی ذخائر هیدروکربن‌های شِیلی به ذخائر قابل استفاده و قابل بازیافت جهان اضافه شد. با توسعه این ذخائر علاوه بر این که سهم تولید اوپک و منطقه خلیج‌فارس از کل تولید نفت‌خام جهان کاهش یافت سهم ذخائر نیز تغییر کرد، یعنی در واقع الان مانند گذشته نمی‌توان گفت که بیش از 60 درصد از ذخائر نفت‌خام جهان در منطقه خلیج‌فارس قرار دارد.
  3. در اواخر قرن بیستم دست‌اندرکاران انرژی، قرن 21 را قرن گاز نامیدند. گازطبیعی نزدیک‌ترین رقیب نفت‌خام است و توسعه فناوری امکان جایگزینی هرچه بیشتر این سوخت را با فراورده‌های نفتی بوجود آورده است. جغرافیای منابع طبیعی گاز نیز از جغرافیای منابع نفت متنوع‌تر و گسترده‌تر است و سهم گازطبیعی در سبد انرژی جهان رو به افزایش است.
  4. افزایش قابل توجه تولید نفت و گاز شِیلی در ایالات‌متحده علاوه‌ بر این که این کشور را به یک صادرکننده گازطبیعی و بعضی فرآورده‌های نفتی تبدیل کرده است،  قدرت مانور این کشور را در آزادکردن و  بکارگیری بخشی از ذخائر استراتژیک نفتی خود افزایش داده است که این نیز به کنترل تلاطم‌های بازار کمک می‌کند.
  5. از سال 2010 با شروع تحولات موسوم به بهار عربی که البته خیلی زود به خزان نشست، مناطق نفتی واقع در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا دائما دستخوش اغتشاش و درگیری و نا آرامی بوده‌اند و بسیاری از  تولیدات نفتی با افت و خیز مواجه بوده‌اند، اما همه این ناآرامی‌ها تهدید اساسی و جدی‌ و غیر قابل جبرانی را برای  امنیت جهانی انرژی بوجود نیاورد و حتی قیمت‌ها هرگز به رکوردهای سال 2008 برنگشت و به نظر می‌رسد که همه اینها موجب شده است که حساسیت‌های روانی بازار نفت نیز نسبت به گذشته بسیار کمتر شده باشد و انتظارات نسبت به وقوع شوک نفتی تعدیل شده باشد.
  6. علاوه بر همه موارد فوق که عمدتا معطوف به طرف عرضه انرژی و نفت‌خام است در طرف تقاضا نیز کاهش نرخ رشد اقتصادی کشورهای تعیین کننده در تقاضای انرژی، بر کاهش تقاضای انرژی موثر بوده است و در این میان خصوصا می‌توان به بحران برگزیت که اروپا را درگیر کرده است و جنگ تعرفه‌ای میان امریکا و چین که اقتصاد بزرگ چین با بیشترین نرخ رشد اقتصادی و رشد مصرف انرژی در دو دهه گذشته را دچار مشکل کرده است و نیز بحرانهائی که اقتصادهای درحال ظهور مانند برزیل درگیر آن هستند، اشاره نمود.

اما  فارغ از موارد فوق، از آنجا که بحث خلیج فارس مطرح است بدنیست اشاره کنم که شش سال پیش در مقاله‌ای تحت عنوان "استقلال انرژی آمریکا و آثار ژئوپلتیک آن" پیشبینی کردم که با بی‌نیاز شدن ایالاتمتحده از نفت و گاز منطقه خلیج‌فارس ممکن است اوضاع سیاست و ساختار قدرت در کشورهای جنوب خلیج‌فارس به‌ گونه دیگری رقم بخورد و از یک سو اهمیت امنیت این منطقه برای امریکا کمتر شود و سوئی قدرت مانور امریکا در منطقه افزایش یابد به این معنا که هر بحرانی در منطقه که موجب افزایش قیمت جهانی نفت شود در امریکا رونق نفتی ایجاد خواهد کرد ولی در اقتصادهای رقیب امریکا و خصوصا چین که مهم‌ترین چالش بلندمدت ایالات‌متحده می‌باشد، مشکل ساز خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۸ ، ۱۴:۱۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

نسخه متنی :

درس آموزی از برنامه تولید نفت عراق

نمودار زیر وضعیت تولید نفت سه کشور ایران و عراق و عربستان سعودی را در یکسال گذشته نشان میدهد. روند تولید ایران و عربستان اولی به دلایل تحریم و دومی به دلایلی گوناگون که موضوع این بحث نیست کاهشی بوده است اما تولید نفت عراق در دامنه محدود 4.6 تا 4.7 میلیون بشکه نوسان داشته است.

 

وضعیت تولید نفت امروز کشور عراق برای کسانی که حضور و سرمایه گزاری شرکت های نفتی بین المللی را معجزه گر می دانند می تواند درس آموز باشد. کسانی که ادعاهای شرکت های مذکور را کورکورانه می پذیرند و دائما بدنبال قراردادهای هرچه جذابتر برای جلب آنها می باشند و فکر می کنند با حضور این شرکت ها تولید نفت ایران می تواند به دو برابر وضعیت قبل از تحریم ها برسد (7 تا 8 میلیون بشکه در روز) و کسانی که این ادعاها را در اجلاس اخیر کنگره نفت و نیرو هم تکرار کردند، خوبست تجربه عراق را بررسی کنند.

دولت عراق بیش از ده سال پیش با برگزاری چندین مناقصه و بدون محدودیت، اقدام به عقد قرارداد با شرکت های نفتی بین المللی برای افزایش ظرفیت تولید نفت خام خود نمود در چهارچوب آن قراردادها شرکت های نفتی وعده داده بودند که تا سال 2018 میلادی تولید نفت عراق را به حدود 11 تا 12 میلیون بشکه در روز برسانند یا به عبارت دیگر مجموعه ارقامی که در قراردادهای متعدد نفتی توسط شرکت های بین المللی تعهد شده بود به ارقام مذکور می رسید. اما در دوسال اخیر تولید نفت در همان حدودی که اشاره شد و در نمودار منعکس است محدود شده است.

این درحالی است که بر اساس آمارهای دبیرخانه سازمان اوپک مجموعه ذخائر نفتی قابل بازیافت ایران و عراق همواره اعدادی کم و بیش نزدیک به هم گزارش داده شده است اما مجموع تولید انباشتی نفت خام ایران از ابتدای تولید (1908 میلادی)  تا پایان سال 2018 میلادی حدود 75.5 میلیارد بشکه بوده است و مجموع تولید انباشتی نفت عراق از ابتدای تولید (1927میلادی)  تا پایان 2018 میلادی حدود 45 میلیارد بشکه یعنی حدود 40 درصد کمتر از ایران بوده است.

این نکته را هم باید توجه کرد که عمده میادین تحت قرارداد عراق در مناطق جنوبی و یا در منطقه کردستان عراق قرار دارند ولذا کمتر تحت تاثیر تحرکات داعش بوده اند و اگر هم بعضی مشکلات لجستیکی برای نقل و انتقال نفت وجود داشته است در یکسال گذشته که بساط داعش از عراق جمع شده ، بر طرف گردیده است.

نگارنده 9 سال پیش در مردادماه 1389 در مقاله ای تحت عنوان: "اهداف غیرواقعی و جاه‌طلبانه برای ظرفیت تولید نفت در عراق" ضمن ترجمه گزارش موسسه مطالعاتی  وودمکنزی قراردادها و برنامه های تولید عراق را مورد نقد و بررسی قراردادم (ماهنامه اقتصاد انرژی شمار129/130). موسسه انگلیسی وودمکنزی در گزارش آن سال خود اعتراف کرده بود که آنچه شرکت ها به دولت عراق وعده داده اند قابل تحقق نیست و با فروضی دستیابی به تولید 7 تا 7.5 میلیون بشکه در سال 2018 را محتمل تر دانسته بود و نگارنده با نقد و بررسی گزارش وودمکنزی و اضافه کردن فروض دیگری این عدد را نیز غیر محتمل و حداکثر مقدار تولید 5.4 میلیون بشکه در روز را برای عراق قابل تحقق دانستم. اما اینک که در سه ماهه آخر سال 2019 میلادی هستیم تولید عراق چندین ماه است که در حدود 4.7 میلیون بشکه در روز ثابت مانده و متوسط تولید نفت عراق در سال 2018 میلادی نیز 4.4 میلیون بشکه در روز بوده است. ساختار قراردادهای نفتی عراق نیز چیزی نزدیک به قراردادهای مشارکت در تولید و طبق نظر آقایان، مطلوب شرکتهای سرمایه گزار بوده است.

نگارنده در آذرماه 1381 در آستانه سقوط رژیم صدام حسین در یادداشتی تحت عنوان "افسانه سازی از نفت عراق" توضیح دادم که شرکت های بین المللی نفتی با چه انگیزه ای آغاز به بزرگنمائی پتانسیل های نفتی عراق کرده اند و نوشتم: «این نوع افسانه سازی شبیه همان نوع افسانه سازی است که پس از فروپاشی  رژیم شوروی در مورد  منابع نفت و گاز آسیای میانه انجام پذیرفت، در آن زمان آمریکا و بعضی دیگر از دول صنعتی غرب  می خواستند  از فرصت  حد اکثر استفاده را نموده  و حضور و نفوذ خود را در  جمهوری های این منطقه تثبیت کنند  سوژه ای لازم بود تا جذابیت لازم را  برای حضور فوری سرمایه گزاران غربی  فراهم کند، منابع نفت و گاز سوژه خوبی بود ، حضور شرکتهای ثروتمند نفتی میتوانست حضور دیگران را نیز در پی داشته باشد . افسانه های عجیبی در زمینه میزان ذخایر نفت و گاز این منطقه ساخته و پرداخته شد ، بعضی از کشورهای منطقه آسیای میانه کویت جدید و امثال آن لقب گرفتند اما پس از  فعال شدن شرکتهای نفتی و  تحقق یافتن عملیات اکتشافی ، بتدریج مشخص شد که واقعیت چیز دیگری است . ذخائر نفت و گاز وجود داشت ولی بسیار کمتر از آنچیزی بود که تبلیغ می شد . اما این  تبلیغات بسیاری از اهداف آمریکا و غرب را تحقق بخشید. شرکت های نفتی و خصوصا شرکت های آمریکائی نیز از این افسانه سازی بی بهره نمانده بلکه بسیار منتفع گردیدند ، این شرکت ها پس از یک دوره رکود نسبی در فعالیت های خود ، از این فرصت استفاده نموده و در چارچوب کنسرسیوم هائی که تشکیل شد و در قالب قراردادهای مشارکت در تولید ، در منابع افسانه ای نفت و گاز آسیای میانه شریک شدند و قبل از آنکه فعالیتی را انجام داده  و هزینه ای را متقبل شوند،  بر ارزش سهام خود افزودند و از این طریق سودهای سرشاری را عاید خود نمودند

 اما در ایران ظاهرا در این زمینه نیز خودکفا هستیم! و خودی هائی هستند که به اندازه کافی افسانه بسازند که نیاز به دیگران نباشد.  مروری بر آنچه در پنجمین کنگره سالانه نفت و نیرو مطرح شد نشان می دهد بعضی چنان مسحور این افسانه های کهنه هستند که توجهی به زمان و مکان هم ندارد!

 

مطالب مرتبط :

 

"افسانه سازی از نفت عراق"

"اهداف غیرواقعی و جاه‌طلبانه برای ظرفیت تولید نفت در عراق"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۸ ، ۱۳:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش