وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۶۹ مطلب با موضوع «انرژی :: مسائل کلان بخش انرژی» ثبت شده است

ضعف در مدیریت، ناترازی انرژی را بیشتر خواهد کرد

در  /توسط 

ناترازی انرژی یکی از مسایلی است که ایران را با چالش های فراوانی روبرو کرده و خواهد کرد. وجود ناترازی انرژی، موجبات ناترازی در نظام مالی و بودجه را هم به همراه داشته است. در حقیقت، رشد، توسعه، رفاه و امنیت هر کشوری در گروی تامین انرژی پایدار و مستمر است. برداشتن گام های مسئولان برای جلوگیری از ناترازی انرژی بیشتر، حتی الان هم، بسیار دیر است؛ چالش تامین گاز در زمستانها و تامین برق در تابستانها گواه این ادعاست؛ اما با وجود جالب نبودن وضعیت ناترازی انرژی در ایران، هنوز دولت ها نسبت به این موضوع بااهمیت، بی تفاوت هستند، این در حالی است که هشدارهای کارشناسان امر نشان می دهد که اولویت حکمرانی کشور باید حل مشکلات ناترازی انرژی در ایران باشد. در این باره با سید غلام حسین حسنتاش مشاور اسبق وزیر نفت، عضو هئیت علمی موسسه مطالعات بین المللی انرژی و کارشناس برجسته انرژی گفت و گویی انجام شد که آنچه در ذیل می خوانیم شرحی از این گفتگو است:
جنابعالی اخیرا در مجمعی از اقتصاددانان ارایه ای در باره ناترازی انرژی داشته اید، این ارایه شما چه بخش هایی را در بر می گرفت. فهرست نکات جنابعالی چه بود؟
در حال حاضر کم و بیش همه متوجه شده اند که کشور در بعضی از حامل های انرژی و خصوصا در برق، گاز و بنزین گرفتار ناترازی است و نتیجه اش تعطیل شدن پتروشیمی ها و بسیاری از صنایع در زمستان به دلیل کمبود گاز و تعطیلی بسیاری از صنایع در تابستان به دلیل کمبود برق و محدود شدن سهمیه های بنزین است. من در آن ارائه که اشاره کردید، با بررسی روندهای کلان عرضه و تقاضای انرژی در کشور، استدلال کردم و نشان دادم که در صورت تداوم روندهای موجود در کشور، این ناترازی ظرف 5 تا حداکثر 7 سال آینده به ناترازی در کل انرژی تبدیل خواهد شد.
وقتی صحبت از ناترازی انرژی در ایران می شود منظور چیست؟ عرضه و تقاضای کدام حامل انرژی ناتراز است؟
عوامل مختلفی مانند رشد جمعیت، به بهره برداری رسیدن صنایع جدید، افزایش تعداد خودروها و گسترش حمل و نقل و رشد اقتصادی طبعا موجب رشد مصرف و رشد تقاضا برای انرژی و حامل های انرژی می شود؛ وقتی که کشور نتواند مصرف را کنترل کند یا متناسبا عرضه را افزایش دهد، ناترازی اجتناب ناپذیر خواهد بود. در حالی که ما سالانه بطور متوسط با حداقل 5 درصد رشد در تقاضای انرژی (بصورت کلان) مواجه هستیم. باید یا بتوانیم این میزان رشد مصرف را با ارتقاء بهره وری کنترل کنیم و یا حداقل به همین میزان عرضه انرژی را رشد دهیم وگرنه ناترازی ها تشدید خواهد شد. در حال حاضر به دلیل تحریم ها و به دلیل نابسامانی مدیریت بخش انرژی و به دلیل عدم سرمایه گذاری کافی، ما نه تنها افزایش رشد در عرضه انرژی نداریم بلکه به دلیل طبیعت میادین هیدروکربنی (شامل نفت و گاز و میعانات گازی ) با افت سالانه عرضه انرژی هم رو برو هستیم و طبعا ناترازی تشدید می شود و به تدریج حامل های بیشتری دچار ناترازی شده و به لیست برق و گاز و بنزین اضافه خواهند شد. از طرفی ضعف مدیریت کشور موجب شده که در کنترل مصرف و ارتقاء بهره وری انرژی هم موفق نباشیم.
مردم کمبود بنزین و کیفیت غیر استاندارد آن را احساس می کنند. کمبود گاز، کمبود برق، و کمبود آب از جمله مواردی است که در سطح خانوارها، واحدهای تولیدی و در کشاورزی حس می شود و به همه آنان لطمه زده است؛ در کدام موارد دیگر ناترازی وجود دارد؟ مقدار این ناترازی ها چقدر است؟
فعلا ناترازی در همین مواردی است که ذکر کردید ولی چنانچه توضیح دادم با ادامه روندهای موجود در اقتصاد کشور، ناترازی در موارد مذکور تشدید خواهد شد و به حامل های دیگر انرژی مثل گازوئیل و سوخت هواپیما و نفت کوره هم گسترش پیدا خواهد کرد .
چگونه می شود کشوری با اینهمه ذخایر نفت و گاز در انرژی ناتراز باشد؟ دلایل ناترازی در هر بخش را چه می دانید؟
اولا باید توجه داشت که در مورد میزان ذخائر و خصوصا ذخائر نفتی به دلایلی اغراق شده است. اما وجود ذخائر دلیلی بر کفایت انرژی نیست. این ذخائر برای به بهره برداری رسیدن و عرضه به بازار نیازمند سرمایه گذاری سنگینی هستند. اما به نظر من دلیل ناترازی عمدتا به نامطلوب بودن وضعیت مصرف انرژی در کشور بر می گردد که باید مهار شود. منطقی ندارد که ما ذخائر نسل های آینده را چنین بی رویه بسوزانیم و محیط زیست نسل های آینده را هم با آلاینده های آن از بین ببریم .
مصرف ما در هر بخش نسبت به استانداردهای جهانی، یعنی متوسط جهان، و نسبت به کشورهای مشابه نظیر ترکیه چقدر است؟ مصرف ما در مقایسه با کشورهای نفتی خلیج فارس نظیر عربستان و امارات، عراق و کویت چقدر است؟
بررسی ها نشان می دهد که شاخص شدّت انرژی ما که بازتاب دهنده میزان مصرف انرژی به ازاء هر هزار دلار تولید ناخالص داخلی است و شاخصی است که کشورها را با یکدیگر مقایسه می کنند، یکی از بدترین ها در جهان است. شاخص شدّت انرژی ما بیش از دو برابر ترکیه، انگلستان، ژاپن و آلمان است. برای تولید اغلب قریب به اتفاق هر واحد از کالاها و خدمات هم بسیار بیشتر از دیگر کشورهای جهان انرژی مصرف می کنیم که ناشی از عقب افتادگی های صنعتی و بی توجهی است.
تولید ما چگونه است؟ آیا تولید ما در حد معقول قرار دارد؟ مثلا تولید نفت ما که در حدود ۳ میلیون بشکه در روز است کفاف صادرات مورد نیاز ما و مصرف داخل را می دهد؟
در حال حاضر بیش از 98 درصد از انرژی اولیه کشور از هیدروکربن ها ( نفت و گاز و میعانات) تامین می شود. اگر همه اینها را از نظر ارزش حرارتی با نفت خام معادل سازی کنیم در حال حاضر کل ظرفیت تولید هیدروکربنی ما حدود 9.25میلیون بشکه در روز معادل نفت خام است شامل: حدود 3.7 میلیون بشکه ظرفیت تولید نفت خام 0.85 میلیون بشکه در روز ظرفیت تولید میعانات گازی و حدود 4.7 میلیون بشکه ظرفیت تولید گاز (معادل نفت خام) این ظرفیت اگر حفظ شود می تواند جواب گوی مصرف داخلی و صادرات مورد نیاز باشد اما مشکل این است که حفظ این ظرفیت مستلزم سرمایه گزاری کافی سالیانه است، چون چنانچه عرض کردم سالانه در میادین نفت و گاز افت طبیعی داریم که باید با سرمایه گذاری کافی جبران شود و ظرفیت حفظ شود. از سوی دیگر رشد سالانه تقاضا بسیار زیاد است. در حال حاضر از کل این ظرفیت حدود 6.7 میلیون بشکه معادل نفت خام آن به مصرف داخلی می رسد که سالانه حداقل 5 درصد رشد دارد و از سوی دیگر تحربم ها هم موجب شده که نتوانیم از کل ظرفیت صادراتی مان استفاده کنیم.
چرا در بخش نفت و گاز سرمایه گذاری صورت نمی گیرد؟ آیا به اندازه رشد مصرف سالانه ما رشد تولید داریم؟ آیا برای این رشد، سرمایه گذاری لازم صورت می گیرد؟
در حال حاضر به دلیل تحریم های بین المللی علیه ایران و به دلیل مشکلات در در روابط بین المللی و نیز مشکلات در نقل و انتقالات مالی بین المللی که ناشی از هر دو مورد است و نیز به دلیل بحران های موجود در اقتصاد داخلی و مدیریت کشور، سرمایه گذاری در هیچ موردی به حد کفایت نیست و بودجه های عمرانی کشور در چند سال گذشته عملا نزدیک به صفر بوده است. البته بنده قویا معتقدم که تا زمانی که ما از نظر شاخص شدّت انرژی و از نظر بهره وری انرژی به سطح مطلوبی نرسیده ایم اولویت با سرمایه گذاری در تولید نفت و گاز و انرژی جدید نیست. ما در مقایسه با متوسط جهان پتانسیل صرفه جوئی و بهینه سازی مصرف انرژی به میزان 2.5 میلیون بشکه معادل نفت خام را داریم و این اولویت است.
نقش تحریم در نابسامانی یا ناترازی نفت و انرژی در کشور چیست؟
تحریم ها و بریدگی از اقتصاد جهان قبل از هر چیز موجب عقب افتادن صنایع ما از تکنولوژی روز دنیا و فرسودگی تجهیزات انرژی بر ما شده است و از سوی دیگر راه تامین سرمایه از خارج برای سرمایه گذاری چه در زمینه تولید انرژی و چه در زمینه ارتقاء بهره وری انرژی را بسته است.
نظر شما در باره انرژی های تجدید پذیر چیست؟ چرا با وجود اینهمه سرمایه گذاری روی انرژی های تجدید پذیر در کشورهای همجوار نظیر امارات و عربستان در ایران تلاش چشمگیری به چشم نمی خورد؟‌
چنانچه عرض کردم در حال حاضر سبد انرژی ایران بسیار غیر متنوع و بیش از حد وابسته به نفت و گاز است و این سبد حتما باید متنوع بشود اما این که چرا نمی شود ناشی از مشکلات پیش گفته و ناشی از بی برنامه بودن بخش انرژی کشور و روشن نبودن راهبردهای بخش و ناشی از فقدان دستگاه حکمرانی در بخش انرژی و نیز ناشی از حاکم نبودن منطق اقتصادی در تولید و توزیع انرژی است. قطعا پس از بهره وری که اولویت اول است اولویت دوم گسترش انرژی های تجدید پذیر است. توجه به این نکته نیز مهم است که ما اگر مشکل بهره وری را حل نکنیم و انرژی های نو را گسترش ندهیم، طبعا انتشار گازهای آلاینده هیدروکربنی ما بسیار زیاد خواهد بود و با توجه به پروتکل های زیست محیطی بین المللی در آینده نزدیک بابت این این آلاینده ها باید به دنیا خسارت بدهیم.
آینده تولید و مصرف و نفت در ۱۰ سال آینده ایران را چگونه می بینید؟ آیا ایران به وارد کننده نفت و گاز تبدیل می شود؟
عرض کردم که در حال حاضر بیش از 98درصد انرژی اولیه کشور از هیدروکربن ها تامین می شود که سالانه افت تولید دارند و از سوئی هر ساله رشد تقاضا و مصرف داریم و طبق برآوردهای من نه در ده سال آینده بلکه حداکثر در 8 سال آینده ممکن است ما تبدیل به وارد کننده انرژی شویم. البته دقت کنید که این در صورتی است که بخواهیم همه انرژی مورد نیاز بخش های مختلف و خصوصا صنایع کشور را تامین کنیم، ولی اگر اصرار داشته باشیم که صادرکننده نفت و گاز بمانیم، در این صورت قطعا کشور قادر به تامین انرژی صنایع و خوراک پتروشیمی ها نخواهد بود و نتیجه آن خواهد بود که صادرات غیرنفتی و صادرات پتروشیمی ما به شدت کاهش خواهد یافت و ما بیش از پیش وابسته به صادرات نفت خواهیم شد.

 

لینک مطلب در سایت روند اقتصادی: 

 

ضعف در مدیریت، ناترازی انرژی را بیشتر خواهد کرد - روند اقتصادی (ravandeghtesadionline.ir)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۲ ، ۱۷:۲۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

روز پنج شنبه مورخ 9 آذرماه 1402 در موسسه مطالعات دین و اقتصاد در زمینه ناترازی انرژی تحت عنوان " ناترازی انرژی؛ دلایل و راهکارها" سخنرانی داشتم . سایت جماران متنی را از آن سخنرانی استخراج و در روز شنبه 11 آذرماه منتشر کرده است که شتابزده بوده و  اغلاط و اشتباهات زیادی دارد، لذا در اینجا همان متن را اصلاح و تصحیح کرده ام . پس این تصحیح شده متن جماران است . فایل صوتی جلسه نیز در زیر قرار گرفته است .

 


دریافت

 

 

 

 



مدت زمان: 3 دقیقه 4 ثانیه

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 15 ثانیه

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 56 ثانیه

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 52 ثانیه

 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 42 ثانیه

 

 

 

 

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

اختصاصی جماران / نشست «ناترازی انرژی، دلایل و راهکارها»

هشدار جدی حسن تاش: تا 5 سال دیگر به دیوار می خوریم! صادرات هیدروکربن ایران در حال خاموشی / اطلاعات را محرمانه کردند تا شاید اشتباهات را بپوشاند! / کاش یک دهم هزینه بی عاید در هسته ای را برای انرژی خورشیدی می گذاشتند

غلامحسین حسن تاش گفت: با تداوم روندهای فعلی، بین سال های 1408 تا حداکثر 1410 ایران دیگر انرژی هیدروکربنی برای صادر کردن ندارد؛ ما تا 5 سال دیگر به دیوار می خوریم!

هشدار جدی حسن تاش: تا 5 سال دیگر به دیوار می خوریم! صادرات هیدروکربن ایران در حال خاموشی / اطلاعات را محرمانه کردند تا شاید اشتباهات را بپوشاند! / کاش یک دهم هزینه بی عاید در هسته ای را برای انرژی خورشیدی می گذاشتند

گروه اقتصاد و درآمد: غلامحسین حسن تاش گفت: در خوشبینانه ترین شرایط، با تداوم روندهای فعلی، ما بین سالهای 1408، تا حداکثر 1410 انرژی هیدروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت. مگر اینکه بخواهیم صادراتمان را ادامه و مردم را در مضیقه قرار دهیم یا اینکه صنایع و پتروشیمی‌ها را تعطیل کنیم.

به گزارش جماران، غلامحسین حسن‌تاش که در موسسه مطالعات دین و اقتصاد با عنوان «ناترازی انرژی، دلایل و راهکارها» سخنرانی کرد، با انتقاد نسبت به اینکه آمارهای بخش انرژی غیرشفاف و محرمانه شده و دسترسی به آنها را دشوار کرده‌اند، گفت: مانند اینکه در یک هواپیما یک مهندس پرواز تقلبی باشد و خودش را جای مهندس پرواز جا بزند و وقتی نقصی در هواپیما ایجاد می‌شود، او رفع آنها را بلد نیست و سیستم های هشدار دهنده را قطع می‌کند! پنهان کردن آمار و ارقام، نیز مشابه چنین رفتاری است. به جای اینکه با نگرانی، به هشدارها توجه کند، صورت مساله را پاک می‌کند و توجهی ندارد که هواپیما در نهایت سقوط خواهد کرد! خودش هم در این هواپیما است، اما شاید تصور می‌کند در آخرین لحظات می‌تواند با چتر نجات خود را نجات دهد!

سال به سال اطلاعات را محرمانه تلقی کردند، تا شاید اشتباهاتشان پوشانده شود

وی با بیان اینکه کسانی، مرتبا سال به سال اطلاعات را محرمانه تلقی کردند، تا شاید اشتباهاتشان پوشانده شود، گفت: با توجه به اینکه مشکلات کشور حل نمی‌شود، سالهاست که این هشدارها را تکرار می‌کنیم.

صنعت نفت برای محرمانه بودن اطلاعات و آمار، فشار می‌آورد

این پژوهشگر حوزه انرژی، با یادآوری اینکه 99درصد انرژی کشور از هیدروکربن ها، عمدتا شامل نفت، گاز و میعانات گازی، تامین می‌شود و یک درصد سهم برق آبی و انرژیهای تجدیدپذیر است، افزود: در این تحلیل، از گزارش های مرکز پژوهشهای مجلس در تیرماه 1402، استفاده شده که این گزارش نیز با ماخد آمار ترازنامه هیدروکربنی ایران در سال 1398 است، یعنی حتی مرکز پژوهش های مجلس هم دسترسی به اطلاعات روزآمد ندارد. وزارت نیرو، تراز انرژی را منتشر کرده اما وقتی در برخی صفحات که مربوط به نفت و گاز است، وارد می‌شویم، نوشته است این اطلاعات محرمانه است! روشن نیست که اگر محرمانه است، چرا منتشر شده. این نشان می‌دهد، بیشتر، صنعت نفت به عنوان تولید کننده و توزیع کننده اول انرژی کشور است که فشار می‌آورد و روی محرمانه بودن این اطلاعات و آمار حساسیت دارد.

حسن تاش، ادامه داد: در حال حاضر در گاز ناترازی داریم، برخی از مدیران قدیمی‌ شرکت گاز گفته‌اند اکنون در زمستان، بیش از 300 میلیون مترمکعب در روز و در تابستان حتی، 200 میلیون متر مکعب در روز ناترازی گاز داریم. این ناترازی ها، محصول اشتباهات بزرگی است که در دهه های گذشته انجام شده است.

وی با بیان اینکه در این بررسی، همه انرژی ها را بر اساس ارزش حرارتی با معادل بشکه نفت خام، یکسان سازی کرده است، توضیح داد: ما روزانه 800 میلیون متر مکعب گاز طبیعی تولید می‌کنیم که گاز تصفیه شده و آماده مصرف است. که از نظر ارزش حرارتی، معادل 4.7 میلیون بشکه نفت خام است. 3.7میلیون بشکه در روز هم ظرفیت تولید نفت خام  داریم، 0.8میلیون بشکه در روز، تولید میعانات گازی است. چون میعانات گازی، از نظر ارزش حرارتی، از نفت خام بالاتر و در واقع نفت خام فوق سبک است، آن را 850هزار بشکه درنظر گرفتم؛ که  می شود 0.85میلیون بشکه در روز. جمع اینها را که در نظر بگیریم و به این انرژی یک پارچه نگاه کنیم، ما در حال حاضر معادل 9.25 میلیون بشکه در روز، معادل نفت خام، انرژی هیدروکربنی تولید می‌کنیم که شامل گاز، نفت خام و میعانات گازی است.

حسن تاش، اضافه کرد: 6.7میلیون بشکه در روز، معادل نفت خام، میزان مصرف داخلی ما است. اگر گاز مصرفی که کل آن را مصرف می‌کنیم و مقداری هم صادر می‌کنیم، ظرفیت نفت خام که مقداری در داخل مصرف می‌شود و بقیه بسته به فشار کم و زیاد تحریم ها، صادر شود را در نظر بگیریم . باقی آن می‌شود 2.65میلیون بشکه در روز که ظرفیت صادراتی ما است که به ترکیه و عراق گاز صادر می‌شود. درباره نفت و میعانات هم، بسته به اینکه چقدر فشار تحریم ها اجازه دهد، صادر می‌کنیم.

وی با بیان اینکه چند سناریو را پیاده کرده است که با این اعداد که بسیار خوشبینانه هستند، آن سناریوها را تحلیل می‌شوند، ادامه داد: در یکی از گزارش های مرکز پژوهش های مجلس دیدم در سال 98 ، عدد 9.25 که من به عنوان میزان کل ظرفیت تولید انرژی هیدورکربنی معادل نفت خام  در نظر گرفته ام را  8.5 گزارش  داده است . بعید می‌دانم که از آن سال تاکنون این میزان افزایش یافته باشد. بنابر این در واقع من خیلی خوشبینانه دیده ام. 

این تحلیلگر مسائل انرژی، اظهار داشت: در یکی از سناریو ها  با توجه به تجربه تاریخی، متوسط رشد تقاضای سالانه گاز را 5 درصد و نفت خام و میعانات را  2 درصد درنظر گرفته ام . فرض گرفته ام که بتوانیم تولید معادل 9.25 میلیون بشکه نفت خام را حفظ کنیم و ثابت نگه داریم. 

حسن تاش با یادآوری اینکه هیدورکربن ها جایگزین هم هستند و مثلا اکنون که گازی برای نیروگاه ها نداریم، نفت کوره و سوخت مایع می‌دهیم و روی نفت خام شیفت کرده ایم، گفت: یا اگر در زمستان ناچار شویم گاز ایستگاه های سی.ان.جی. را برای خودروها قطع کنیم، مصرف بنزین بالا خواهد رفت و یا اگر به صنایع گاز نتوانیم بدهیم، خودشان گازوئیل و یا سوخت های دیگر مصرف می‌کنند. بنابراین اینها جایگزین یکدیگر هستند. با فرض اینکه این جایگزینی وجود دارد، با رشد 5 درصد سالانه مصرف گاز که متوسط رشد 10 سال گذشته است و 2 درصد میزان رشد مصرف نفت خام و میعانات و با فرض ثابت ماندن تولید،  روی نمودار؛ این دو روند در سال 1410 تقاطع می‌یابد. یعنی اگر بخواهیم انرژی مورد نیاز را تامین کنیم و با فرض اینکه کمبودهای گاز را جایگزین کنیم، در سال 1410 هیروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت.

اکنون حدود 73درصد از مصرف انرژی ما گاز است و با کمبود گاز و جایگزینی نفت و فرآورده های نفتی در سال 1410، باید تمام انرژی تولیدی داخلی را مصرف کنیم.

 

خطر بازگشت صادرات تک محصولی در ایران

وی با بیان اینکه راه دیگر این است که پتروشیمی ها که این میزان سرمایه گذاری روی آن انجام شده است و خوراکشان گاز است و دیگر صنایع را تعطیل کنیم تا بتوانیم صادراتمان را ادامه دهیم، یادآورشد: این شرایط، بازگشت به دوره تک محصولی نفت خام است. چون وقتی به صنایع سوخت ندهیم، نمی‌توانند تولید و صادرات داشته باشند. خصوصا پتروشیمی‌ها که جایگزینی نسبی برای صادرات تک محصولی بودند ( البته خود پتروشیمی ها هم با صادرات مواد پایه نوعی خام فروشی می کنند که بحث مجزایی دارد) . 

تشدید  افت تولید در پارس جنوبی از 1405

این پژوهشگر انرژی افزود: بنا بر این اگر بخواهیم کاهش گاز را با نفت و فرآورده نفتی جبران کنیم . در سال 1410، از نظر انرژی به ته خط می‌رسیم و از این به بعد، باید وارد کننده باشیم. ضمن اینکه در کل هیدروکربنها، افت تولید خیلی بیشتر از این خواهد بود. افت تولید در پارس جنوبی که 70درصد گاز طبیعی ما را تولید می‌کند، خصوصا از 1405 به بعد، بسیار شدید خواهد بود و منحنی اش با شتاب قابل توجهی، کاملا نزولی می‌شود. در میادین نفتی نیز ما سالانه بین 2 تا 3 درصد افت تولید طبیعی داریم، مگر اینکه سرمایه گذاری قابل توجهی انجام دهیم. درباره میعانات گازی که عمدتا از پارس جنوبی می‌آید نیز به شدت با افت تولید مواجه هستیم. در سناریوی دیگری که شاید واقع گرا تر باشد یک درصد افت تولید را برای کل هیدرو کربن ها در نظر گرفته ام و 2درصد رشد سالانه مصرف نفت خام و میعانات و 5درصد رشد سالانه مصرف گاز ، این سناریو ما را به این می‌رساند که در نیمه های سال 1408، به ته خط برسیم.

بنابر این در خوشبینانه ترین شرایط بین سال های 1408، تا حداکثر 1410 انرژی هیدروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت

به گفته حسن تاش، این سناریو خیلی واقع بینانه تر از سناریوی اول و در عین حال، همچنان خوشبینانه است. در خوشبینانه ترین شرایط، با تداوم روندهای فعلی، ما بین سال های 1408، تا حداکثر 1410 انرژی هیدروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت. مگر اینکه بخواهیم صادراتمان را ادامه دهیم و مردم را در مضیقه قرار دهیم و یا صنایع و پتروشیمی‌هایمان را تعطیل کنیم.

 

بحران سال به سال خودش را بیشتر نشان می‌دهد

تا 5 سال دیگر به دیوار برخورد می کنیم

وی با تاکید بر اینکه از این به بعد بحران سال به سال خود را بیشتر نشان می‌دهد و تا 5 سال دیگر به دیوار برخورد خواهیم کرد، ضمن تشریح دلایل این مساله، افزود: متاسفانه ما در بخش انرژی، دستگاه حکمرانی نداریم.

 

در همه دولت در حکمرانی ضعیف هستیم اما درخش انرژی اصلا دستگاه حکمرانی  نداریم

به گفته حسن تاش؛ مشکل اساسی در ایران، این است که ما در حکمرانی ضعیف هستیم و دولت و وزارتخانه های ما که وظیفه شان حکمرانی است، ضعیف عمل می‌کنند. اما در بخش انرژی اساسا حکمرانی و جایی که انرژی را به صورت یکپارچه نگاه کند و برنامه ریزی داشته باشد، نداریم.

 

شورای عالی انرژی جایی برای دور زدن قانون؟!

این پژوهشگر انرژی با یادآوری اینکه در برنامه سوم قرار بود وزارت نفت و نیرو ادغام شوند و بعد از آن مجلس در ادغام تجدید نظر کرد و تشکیل شورای عالی انرژی را جایگزین کردند  گفت: همه می‌دانند که هیچ کدام از شوراهای عالی، در پر کردن خلاء حکمرانی موفق نبوده اند و اضافه کرد: شورای عالی  انرژی، به معنای درست، اصلا تشکیل نشد و هر از گاهی و به صورت موردی، اگر منویات خاصی باشد، از جمله در دوره احمدی نژاد که وقتی می‌خواستند قیمت سوخت را بالا ببرند از آنجا مصوبه گرفتند و یا اینکه بعضا وزرای مربوطه برای اینکه قوانین را دور بزنند، به سراغ این شورا می‌روند! مثلا وزیر قبلی برای دور زدن یک مصوبه مجلس در مورد گازمایع  درخواست تشکیل شورای عالی انرزی را نمود و مصوبه ای گرفت که قانون مجلس را دور بزند. 

 

شورای عالی انرژی از زمان تشکیل، 10جلسه هم نداشته است

بنابر گزارش جماران، حسن تاش، با بیان اینکه از زمان ایجاد شورای عالی انرژی، در برنامه سوم، شاید جمعا 10 جلسه هم تشکیل نداده اند، افزود: تلاش هایی در وزارت نفت و نیرو شد که برنامه های جامعی برای انرژی تدوین کنند، اما قبل از اینکه آنها منتشر شوند، روندهای به سمت روندهای خلاف آنچه که پیش بینی شده بود حرکت کرد. هیچ چشم انداز روشنی هرگز نداشتیم و چشم اندازها همه کوتاه مدت و توهمی‌ بوده اند و براساس مطالعات و برآوردهای درست از تولید و تقاضای آینده نبوده است. می‌توانم اسناد زیادی را در باره این بیاورم که  چگونه توهمی‌ اقدام کرده اند .

 

با آن همه ریخت و پاش، پالایشگاه های هشت گانه سیراف منتفی شد!

وی توضیح داد: برای نمونه، سال 1393، پروژه ای تعریف کردند؛ پالایشگاه های هشت گانه سیراف که روزانه 640 هزار بشکه میعانات در هشت پالایشگاه 80 هزار بشکه ای تصفیه شود، همان موقع نوشتم میعاناتی وجود نخواهد داشت. 450 هزار بشکه به ستاره خلیج فارس می‌دهید، حدود 300 هزار نیز تقاضای پتروشیمی ها و تعهدات دیگر است. کدام میعانات را می‌خواهید ببرید؟! توهمی‌ راجع به آینده تولید میعانات وجود داشت که با واقعیت و حتی گزارش هایی که در همان مقطع در شرکت نفت و گاز پارس تهیه می‌شد، تطابق نداشت. اکنون دیگر علی رغم هزینه های بسیار سنگین برای فراهم کردن زیرساخت هایی که در آنجا انجام دادند که همه اش ریخت و پاش بود، تقریبا چراغ خاموش، بحث پالایشگاه های هشت گانه سیراف منتفی شده است.

حسن تاش گفت: 20 سال پیش می‌خواستیم  40 میلیون تن ال.ان.جی تولید کنیم، چهار شرکت را ایجاد کردند که گاز را برای صادرات مایع سازی کنند، و توهم داشتند  که ما چقدر گاز برای صادرات خواهیم داشت. تازه این  غیر از خط لوله صادراتی که با پاکستان قرارداد بستیم بود . بعد در برخورد با واقعیات محدود شد به یک شرکت ایران – ال ان جی  که بیش از 20 سال است هزینه می‌کنند و نتیجه هیچ. من سال 97، در جلسه ای بلوف زدم و فکر می‌کردم بلوف بزرگی می‌ زنم و گفتم 1.5میلیارد دلار هزینه شده و یک قطره مایع سازی هم نداریم، یکی از مقامات این شرکت گفت این رقم 2.5 میلیارد دلار بوده است! 

 

حالا قرار است وارد کننده گاز شویم؟! منطق کارهایتان چیست؟!

وی اضافه کرد: اخیرا مدیرعامل محترم جدیدی به ایران ال ان جی آمده که در مصاحبه ای گفته بود ما هزینه می‌کنیم برای مایع سازی، که من نمی‌دانم با این ناترازی که داریم، کدام گاز را قرار است مایع کنیم!  اما او نکته جالبی را به صورت تلویحی گفته که فقط کسی که متخصص باشد متوجه می شود و آن اینکه ما در حال ساخت ترمینال REGASIFICATION  هستیم. این ترمینال ها مربوط به کشورهایی است که وارد کننده انرژی هستند. یعنی ما قرار بوده صادرکننده شویم، اما اکنون در حال آماده سازی زیر ساخت برای وارد کردن هستیم! که بتوانند در پیک مصرف، چند محموله  وارد کننده ال ان جی است ! او گفت یعنی می گوید ما داریم ترمینال و مخازن می‌زنیم برای واردات و در عین حال می‌گوید هنوز هم داریم روی مایع سازی هزینه می‌کنیم! واقعا روشن نیست منطق این کارها  چیست!

این تحلیل گر انرژی، به گازرسانی‌های بی رویه در کشور اشاره کرد و ادامه داد: فشار آورده ایم، همه نیروگاه ها را روی گاز ببریم، که همه اینها سرمایه گذاری و خط انتقال می‌خواهد و بعد بعضی از نیروگاه ها 3 یا 4 سال بیشتر نیست که این سرمایه گذاری ها روی آنها انجام شده، اما گاز نداریم به آنها بدهیم و می‌گوییم از سوخت مایع استفاده کن!

 

گازرسانی های بی مورد چه بر سر کشور آورده است؟!

وی با انتقاد از گازرسانی های بی مورد به هر شهر و هر روستای دورافتاده، بدون منطق اقتصادی، اظهار داشت: زمانی در شرکت گاز ایران، نرم افزاری را توسعه دادند که بتوانند در هر منطقه‌ای مختصات جغرافیایی را بدهند و نرم افزار ارزیابی کند که در این منطقه، ارزان ترین انرژی برای تامین چیست. توربین بادی و پنل خورشیدی استفاده شود، بهتر است یا گاز برده شود ولی از آن استفاده ای نشد و همان کارهای غلط ادامه یافت . در یک مورد ما در یک پایان نامه بررسی کردیم  نتیجه این بود که انتقال گاز، سومین گزینه بود. 

 

حالا که به همه جا گاز برده اند، به مردم می گویند کم مصرف کنید! آنها واقعا چکار کنند؟

 

حسن تاش تاکید کرد: حتی اگر خود گاز را هم رایگان در نظر بگیریم، هزینه های سرسام آور خط انتقال، شبکه و انشعاب، خصوصا در بافت های روستایی که شبکه گذاریِ دشواری دارد، بسیار قابل توجه است. سال های سال گفته ایم این روال درستی نیست اما به هر دلیلی اینها همچنان انجام می‌شود و حالا که گاز را به همه جا برده ایم، به مردم می‌گوییم چرا گاز مصرف می‌کنید! پس مردم باید چه کار کنند؟!

 

70 درصد از انرژی ورودی به نیروگاه ها از بین می رود!

وی توجه به راندمان پایین نیروگاهی را نیز ضروری دانست و گفت: براساس نمودارهایی که وزارت نیرو منتشر می‌کند که آخرین آن برای سال 99 است، می‌گوید از 100 واحد انرژی که به نیروگاه های ما وارد می‌شود، 30.4 واحد برای مصرف نهایی آماده می‌شود! بقیه آن یا تلفات تبدیل و انتقال است و یا مصارف خود نیروگاه ها است. در سال 95، این رقم 29.4 بوده است و ظرف چهار سال، مقدار اندکی  بهبود پیدا کرده است.

 

بخاری های گازی کشور ، حداکثر 35 درصد بازدهی انرژی دارند

این کارشناس مسائل انرژی، غیرمتنوع بودن سبد انرژی، نبود منطق اقتصادی، ضعف مطالعات فنی و اقتصادی، عدم پیش بینی چشم انداز و عدم بهینگی در عرضه که همه جا همه حامل های انرژی را برده اند و هیچ کشور عاقلی این کار را نمی‌کند، را از دیگر مسائل ضروری برشمرد و خاطرنشان کرد: ما از تکنولوژی روز دنیا  پرت شده ایم. در یک نمونه، سال 93، وزیر نفت وقت گفت که ما در کشور 20 میلیون بخاری گازی داریم، بخاری های گازی که در کشور است، حداکثر 35درصد بازدهی انرژی دارند. بقیه آن تبدیل به آلودگی می‌شود. گفتند قرار است 20 میلیون بخاری را عوض کنیم که هیچ کاری هم نشد. اکنون بخاری های گازی که در دنیا وجود دارد، راندمان بالای 95 درصدی دارند و به صورت سیکل بسته کار می‌کنند.

 

از نظر شاخص شدت انرژی، بدترین در دنیا هستیم

بنابر گزارش جماران از این جلسه، حسن تاش به پایین بودن شاخص شدت انرژی، به معنای میزان انرژی مصرفی به ازای هر هزار دلار تولید ناخالص ملی اشاره کرد و گفت: در این شاخص یکی از بدترین و شاید بدترین کشور دنیا هستیم . این مساله هم دلایلی دارد که ما به این وضعیت رسیده ایم و  عنقریب انرژی ما کاملا ناتراز خواهد شد.

 

ایران پتانسیل بالایی برای تولید انرژی خورشیدی دارد

وی در تشریح راهکارهای حل این مشکلات با تاکید بر ضرورت ایجاد دستگاه حکمرانی در این بخش که استراتژی های آن را تدوین کند و برنامه جامع و واقع گرا ارائه دهد، افزود: باید سبد متنوع انرژی داشته باشیم. هیدورکربن در کشور ما در حال رسیدن به ته خط است. باید سراغ انرژی های دیگر رفت. خصوصا ایران با توجه به شرایط اقلیمی‌که داریم ، ایران برای انرژی خورشیدی پتانسیل بالایی دارد.

 

کاش یک دهم هزینه هنگفت بی عاید چند 10 ساله در انرژی هسته ای را برای انرژی خورشیدی می گذاشتند

 

حسن تاش خاطر نشان کرد: ای کاش یک، دهم هزینه هنگفتی که دراین 30، 40 سال روی بخش هسته ای، برای تامین انرژی گذاشتیم و چیزی هم عایدمان نشده، روی انرژی خورشیدی گذاشته بودیم.

حسن تاش با تاکید بر ضرورت استاندارسازی و شفاف سازی اطلاعات  بخش انرژی با هدف ایجاد توان ارائه تصویر روشن از وضعیت از سوی کارشناسان.  حاکم کردن منطق اقتصادی بر سیاست های بخش انرژی را بسیار حیاتی عنوان کرد و گفت: خود نیروگاه ها تلفات زیادی دارند. اکنون در دنیا، بحث راندمان بالای 70 درصد در تبدیل انرژی نیروگاهی مطرح است. اما در ایران، رقم راندما تبدیل حدود 30تا 35  درصد  است که وحشتناک است.

 

به اندازه کل صادرات، گاز فلر می سوزانیم!

وی به گزارش مرکز پژوهش ها در بررسی برنامه هفتم توسعه، که تیرماه 1402 تهیه شده اشاره کرد که در آن آمده است بر اساس آمار وزارت نفت، در سال 1400، ما 41.7میلیون متر مکعب در روز در فلرهای صنعت نفت کشور، گاز سوزانده ایم و ادامه داد: جمع سال این گاز می‌شود، 15.2میلیارد متر مکعب که کل صادرات گاز ما در آن سال، 16.7 میلیارد متر مکعب بوده است. یعنی ما چیزی معادل کل صادرات گازمان، فقط در فلرهایمان گاز می‌سوزانیم!

 

اعداد و پیش بینی ها غیرقابل تحقق در تولید نفت و گاز

 

حسن تاش با بیان اینکه ایران بعد از روسیه و عراق، سومین انتشار دهنده گاز فلر در دنیا است که آثار زیادی زیست محیطی دارد، با نگاهی به برنامه هفتم تصریح کرد: در برنامه هفتم، پیش بینی شده که تا پایان برنامه، تولید نفت خام به 4میلیون و 450هزار بشکه و توان تولید به 4میلیون و 250هزار بشکه تولید قابل تداوم برسد، که در شرایط فعلی، با وجود تحریم ها آن را غیرممکن می‌بینم. تجربیات گذشته نیز این را نشان داده است.  همچنین  پیش بینی شده  تولید میعانات گازی به 804 برسد که این نیز در شرایط فعلی تحقق پیدا نخواهد کرد؛ چرا که ما با افت شدیدی در تولید میعانات مواجه هستیم. همچنین پیش بینی شده که تولید گاز خام  ( البته در صنعت نفت واژه گاز غنی متداول است) به یک میلیاردو 239 میلیون متر مکعب در روز برسد که این عدد هم غیرقابل تحقق است.

کماکان می‌خواهیم بر مبنای توهم ‌حرکت کنیم!

این کارشناس انرژی، با بیان اینکه برنامه هفتم نشان میدهد که ما کماکان می‌خواهیم بر مبنای توهم ‌حرکت کنیم، افزود: در این برنامه، تقریبا هیچ چیزی راجع به انرژی های تجدید پذیر و نو دیده نشده است. درباره میادین مشترک که در همه برنامه ها تاکید می‌شده، در این برنامه رد پای زیادی ندارد. 625 هزار بشکه در روز هم پیش بینی شده که بهینه سازی مصرف سوخت داشته باشیم و از طریق بهینه سازی،  انرژی را آزاد و  صرفه جویی کنیم. این رقم حدود 9 درصد است 6.7 میلیون بشکه نفت خام است که الان مصرف می کنیم و نشان می‌دهد هنوز به عزم جدی درباره بهره وری انرژی نرسیده اند. چون براوردها نشان میدهد که ما بین 30 تا 40 درصد پتانسیل ارتقائ بهره وری انرژی داریم  و هزینه ازاد کردن انرزی از این طریق هم از هزینه تولید یک واحد انرژی جدید کمتر است . پس نشان میدهد که هنوز  امر خطیر ارتقاء بهره وری انرژی در اولویت نیست و تازه مرکز پژوهش ها نسبت به تحقق  همین میزان صرفه جوئی هم  با مکانیسم های فعلی، کاملا اظهار یاس کرده است.

 

 

مشکل بهره وری در کشور با افزایش قیمت حل نمی شود

 

وی با بیان اینکه هزینه آزاد کردن انرژی از طریق ارتقای بهره وری از هزینه ایجاد انرژی جدید با ایجاد چاه و حفاری و غیره پایینتر است، ضمن اینکه آثار مثبت زیست محیطی هم دارد، ادامه داد: مشکل بهره وری در کشور با افزایش قیمت حل نمی‌شود، در شرایط ایران و با تورم ساختاری که در اقتصاد ایران است و با شرایط تحریم که دسترسی به تکنولوژی نداریم، مساله بهره وری با قیمت حل نمی‌شود.

 

هشدار درباره پیامدهای قطع گاز میادین نفتی در زمان ناترازی گاز

به گزارش جماران، حسن تاش در پایان از قطع گاز تزریقی به میادین نفتی در زمان ناترازی به عنوان اولین محل قطع گاز، انتقاد کرد و گفت: در همه برنامه ها، بر تزریق گاز به میادین نفتی، برای ارتقای بهره وری مطلوب استخراج نفت خام از میادین و تحقق تولید صیانتی تاکید شده، اما بدون اغراق تزریق گاز به میادین نفتی، 20 درصد آن چیزی که در برنامه ها هم دیده شد بود، تحقق پیدا نکرده است و حداکثر 10تا 15درصد این تزریق  انجام شده است! در نتیجه، میادین نفتی ما دچار افت فشار می‌شوند و بازدهیشان پایین می‌آید و بخشی از نفت خام ما برای همیشه غیرقابل بازیافت می‌شود. چگونه وقتی گاز تزریق نمی‌کنیم، بناداریم تولید نفت را افزایش دهیم؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۰۲ ، ۱۷:۳۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۱۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

کدخبر: 850534 

توسعه میادین و اولویت‌های انرژی کشور

در هفته گذشته اخباری منتشر شد ناظر بر اینکه شورای اقتصاد بنا بر پیشنهاد وزارت نفت بیش از چهار میلیارد دلار طرح و پروژه را برای توسعه میادین هیدروکربنی (نفت و گاز) کشور به تصویب رسانده است.

سیدغلامحسین حسنتاش

سیدغلامحسین حسنتاش

در هفته گذشته اخباری منتشر شد ناظر بر اینکه شورای اقتصاد بنا بر پیشنهاد وزارت نفت بیش از چهار میلیارد دلار طرح و پروژه را برای توسعه میادین هیدروکربنی (نفت و گاز) کشور به تصویب رسانده است.

طبعا شرکت ملی نفت ایران و وزارت نفت به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از بخش انرژی کشور، صرفا به اولویت‌های خود توجه دارند؛ اما از دولت و شورای اقتصاد انتظار می‌رود که اولویت‌های پیشنهادی یک دستگاه را با اولویت‌های کلان بخش انرژی کشور تطبیق دهند. این اولویت‌بندی همیشه مهم است؛ اما خصوصا در زمانه و شرایطی که کشور با محدودیت شدید منابع سرمایه‌ای مواجه است و چندین سال است که تخصیص بودجه‌های عمرانی نزدیک به صفر بوده است، توجه به اولویت‌ها اهمیت مضاعفی پیدا می‌کند.

اگر اعضای شورای اقتصاد توجه اندکی به مسائل کلان بخش انرژی و اولویت‌های این بخش داشتند، قطعا اولویت هزینه‌کرد انرژی را به ارتقای بهره‌وری می‌دادند.

در‌حال‌حاضر در کشور با مسامحه حداقل پتانسیل 30 درصد آزادکردن انرژی از طریق ارتقای بهره‌وری تقاضا و مصرف وجود دارد و مطالعات بسیاری نشان داده است که هزینه هر واحد آزادکردن انرژی از طریق ارتقای بهره‌وری بسیار کمتر از هزینه تولید یک واحد انرژی جدید است، در‌عین‌حال که باید آثار مثبت زیست‌محیطی و آثار مثبت افزایش کارایی ملی و حفظ ذخایر ملی برای نسل‌های آینده را هم به آن افزود.

پتانسیل حدود 30 درصد آزاد‌کردن حامل‌های انرژی تنها برای دستیابی به متوسط شاخص شدت انرژی در میان کشورهای جهان است و اگر شاخص‌های انرژی کشورهای پیشرفته در نظر گرفته شود، این پتانسیل بیشتر از این هم خواهد بود. جالب این است که با توجه به تجربیات جهانی که از دهه 1980 میلادی به بعد وجود دارد، راهکارهای مربوطه نیز بسیار شناخته‌شده و در دسترس است و به دلیل اینکه اقدامات مربوط به آن دقیقا به نفع محیط زیست و کاهش گرمایش جهانی است، اگر عزم ملی در این زمینه وجود داشته باشد، چه بسا بتوان حمایت‌های بین‌المللی را هم جلب کرد.

آزادشدن 30 درصد انرژی یعنی آزاد‌شدن حدود 600 هزار بشکه در روز نفت خام (یا فراورده‌های نفتی) و حدود 300 میلیون مترمکعب در روز گاز طبیعی (نزدیک به تولید 12 فاز پارس جنوبی).

باید از اعضای محترم شورای اقتصاد سؤال کرد که تا وقتی که چنین پتانسیلی با هزینه کمتر و مزایای جنبی بیشتر وجود دارد، آیا صرف هزینه برای تولید نفت و گاز بیشتری که سوزانده شود و محیط زیست را آلوده‌تر کند، جایز است؟ البته در‌این‌میان توسعه میادین مشترک نفتی و گازی و خصوصا میادینی که کشور رقیب برداشت زیاد و فعالیت زیاد بر روی آن دارد، مستثنا هستند؛ اما اغلب میادینی که طرح توسعه آنها در شورای اقتصاد تصویب شده است، جزء میادین مشترک نیستند.

آیا بهتر نبود که شورای اقتصاد قبل از طرح این پیشنهادها آن را به شورای عالی انرژی می‌فرستاد و از آن شورای تخصصی می‌خواست که این پیشنهادها را با اولویت‌های انرژی کشور و دستورالعمل‌ها و مصوباتی که در این زمینه وجود دارد، تطبیق دهند؟

مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در مصاحبه‌ای ضمن توضیح مصوبه شورای اقتصاد، بیان کرده که «با توجه به نیاز کشور به ‌تولید گاز و عدم تراز مثبت عرضه و تقاضای گاز این طرح جزء طرح‌های راهبردی کشور است که شرکت ملی نفت ایران توانست در شورای اقتصاد به تصویب برساند»؛ باید به ایشان به‌عنوان یک مدیر زیربخش انرژی گفت که چنانچه تجربه دهه‌های گذشته نشان داده است، تا زمانی که روند مصرف انرژی کشور اصلاح نشود، هرگز تراز عرضه و تقاضای گاز مثبت نخواهد شد و تنها سهم بیشتری از منابع نسل‌های آینده از ذخایر زیرزمینی تا ذخایر زیست‌محیطی تلف خواهد شد.

امید است که دستگاه حکمرانی کشور به این مهم توجه کند و با یک عزم ملی وضعیت انرژی و محیط زیست کشور را در مسیر نجات قرار دهد.

 

 

 

مطالب مرتبط : آسیب شناسی اجرائی نشدن طرح های بهینه سازی مصرف انرژی

ارزیابی پتانسیل ها و مزایای کاهش شدت انرژی در کشورهای عضو اوپک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۱ ، ۱۳:۳۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۱۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

«رسالت» حضور بخش خصوصی در صنعت نفت را در گفت و گو با صاحب نظران بررسی می‌کند؛

اما و اگرهای پیوند خصوصی ها با نفت

| نفیسه امامی| 
مدتی است که وزارت نفت رویکرد مثبت‌تری نسبت به بخش‌خصوصی پیدا کرده؛ تا جایی که برنامه‌هایی را نیز برای پر رنگ‌تر‌شدن بخش‌خصوصی در حوزه‌های مختلف نفت، گاز و پتروشیمی تدوین کرده است. آن‌طور که زنگنه اعلام‌کرده، هفت فرصت برای حضور بخش‌خصوصی در صنعت نفت وجود دارد که می‌تواند در زمینه فعالیت‌های پیمانکاری نقش بسزایی داشته باشد. پیش از این نیز پیمانکاران در صنعت نفت نقش خود را به اثبات رسانده‌اند که مهم‌ترین آنها در بخش بالادست نفت و کوچک‌ترین‌ها در شبکه‌‌های گازرسانی توزیع در شهرها و روستاهاست که اکنون در حال انجام است.
اما به نظر می رسد در بسیاری از مواقع وزارت نفت در شرایط حساس تحریم ها و اعمال محدودیت به سراغ بخش خصوصی رفته و به نوعی مجبور شده که از این ظرفیت استفاده کند، اما به دنبال ایجاد گشایش های بین المللی، مجددا روی خوش به کشورهای دیگر نشان داده است. درحالی‌که در راستای کم کردن تصدی دولت، بخش خصوصی می بایست به یکی از بازوهای قدرتمند وزارت نفت تبدیل شود.   
رضا پدیدار عضو کمیسیون انرژی اتاق تهران در گفت و گو 
با «رسالت» درباره همکاری وزارت نفت با بخش خصوصی در حوزه های مختلف گفت: «بخش خصوصی بارها از دولت خواسته بود تا تصدی گری شرکت های دولتی در حوزه انرژی محدود شود و فعالیت ها را به بخش خصوصی واگذار کند. در نشست مشترکی که ما با مقام های مسئول در وزارت نفت داشتیم، ظرفیت های بخش خصوصی را اعلام کردیم، در حالی‌که تحریم، قدرت مانور را از دولت گرفته، برای این بخش چنین اتفاقی نیفتاده است. بنابراین اگر دولت به دنبال نجات اقتصاد تحریم شده باشد، باید از ظرفیت این بخش استفاده کند.» 
پدیدار با بیان اینکه بخش خصوصی می تواند پلی برای توسعه کشور و عبور از موانع پیش رو باشد، گفت: «در بخش های بالادستی صنعت نفت که شامل اکتشاف و تولید می شود، از بین 51 شرکت که توانایی انجام پروژه های اکتشاف و تولید را داشتند، 17 شرکت توسط وزارت نفت، خصولتی یا دولتی اعلام شده اند. ما از وزارت نفت خواسته ایم 
تا در حوزه های بالادستی از جمله اکتشاف و تولید همکاری داشته باشیم. وزارتخانه در بخش میان دستی، پروژه خط لوله گوره – جاسک و سایر خطوط شمالی و جنوبی کشور را در دستور کار دارد و ما درخواست کرده ایم که بخش خصوصی به آنها ورود کند و از طرف وزارتخانه نیز چراغ سبز برای همکاری دریافت کرده ایم.» 
وی با اشاره به همکاری بخش خصوصی در بخش پتروشیمی، افزود: «سه چهارم بخش پتروشیمی در دست نیروهای نظامی و خصولتی است و ما 
می خواهیم با دولت همکاری کنیم تا تنوع در محصولات پتروشیمی داشته باشیم. تنوع این محصولات می تواند کمک بزرگی به این صنعت کند. موافقت برای انجام چنین کاری حاصل شده، ولی در بخش اجرایی و عملیاتی در حدود 30 تا 40 درصد از ظرفیت بخش خصوصی استفاده شده و مابقی آن بلااستفاده مانده است. این ظرفیت خالی هم قیمت تمام شده کالا را تحت تأثیر قرار 
می دهد و هم وابستگی ما را به محصولات خارجی زیاد 
می کند، اما آقای زنگنه قول داده تا از این ظرفیت خالی استفاده نماید تا وابستگی به خارج کم شود، زیرا به گفته وی بخش خصوصی امین ما در بخش های توسعه ای است.» 
پدیدار با اشاره به فرصت های زیادی که برای بخش خصوصی در حوزه نفت و انرژی می تواند وجود داشته باشد، افزود: «این فرصت ها شامل گروه کالاهای استراتژیک صنعت است که قرارداد اولیه آن بسته شده و مابقی آن باید ادامه پیدا کند تا بتوانیم این کالاها را تولید کنیم زیرا این توانایی وجود دارد. ما شرایط وارد کردن دانش فنی به کشور را داریم اما چنین امکانی برای دولت وجود ندارد زیرا دولت به دلیل وجود تحریم ها، توانایی انجام چنین کاری را ندارد.» 
عضو کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی تهران با تأکید بر اینکه دولت برای انجام طرح های صنعت نفت نمی تواند منابع مالی را وارد کند و باید با بخش خصوصی همکاری کند، گفت: «برای این کار هم می تواند از منابع داخلی کمک بگیرد و هم ایرانیان خارج از کشور که منابع ارزی دارند، حاضر هستند در چارچوب قرارداد تعریف شده، منابع مالی خود را در طرح های توسعه ای وزارت نفت قرار دهند، به شرط آنکه شرکت های بخش خصوصی حضور داشته باشند و نه دولتی ها، زیرا بسیاری از شرکت ها 
از همکاری با شرکت های دولتی اجتناب می کنند، اما چنین رویکردی با بخش خصوصی وجود ندارد، زیرا اطمینان دارند بخش خصوصی منابع آنها را حفظ می کند.» 
وی اضافه کرد: «دولت می تواند در دانش فنی و اجرای طرح و انتقال منابع مالی از مشارکت بخش خصوصی استفاده کند. صنایع پالایشگاهی و پتروشیمی که وابسته به بخش خصوصی هستند، می توانند با دیگر کشورها تجارت داشته باشند، اما دولتی ها در شرایط فعلی امکان انجام این کار را ندارند. لذا در شرایط بحران فعلی باید از ظرفیت بخش خصوصی کمک گرفته شود. برای عبور از بحران تحریم و رکود اقتصادی که اکنون کشور دچار آن شده، بخش خصوصی تا جایی که قدرت داشته باشد، همکاری می کند، اما در صورتی‌که به این بخش بی توجهی شود توان خود را از دست می دهند. چنانچه این اتفاق برای این بخش رخ دهد، امکان شروع مجدد آن بسیار سخت است.» 
به گفته پدیدار وزارت نفت شرایطی را برای همکاری با شرکت های استارتاپی فراهم کرده تا زمینه ای برای رشد شرکت های بخش خصوصی و رشد اقتصادی کشور فراهم باشد. 
وی با بیان اینکه تعامل وزارت نفت در دوره فعلی با بخش خصوصی بسیار زیاد بود، گفت: «دولت های نهم و دهم ارتباط خوبی با بخش خصوصی نداشتند و بسیاری از سفارشات خود را از خارج وارد می کردند. اما در دوره فعلی تعامل خوبی با وزارتخانه انجام شد اما با مشکل عدم وجود منابع مالی مواجه گردید. اکنون ما بخشی از طلب های خود را دریافت کرده ایم 
اما هنوز وزارت نفت همه بدهی های خود را تسویه نکرده است.»  
*بخش خصوصی در دهلیزهای پر پیچ و خم صنعت نفت
رویکرد وزارت نفت در قبال بخش خصوصی بیشتر به دوران تحریم و زمان محدودیت دولت باز می گردد. 
در این مواقع به علت عدم توانایی وزارت نفت در عرصه بین المللی، بخش خصوصی به کمک طلبیده می شوند.
غلامحسین حسنتاش عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات انرژی در گفت و گو با «رسالت»، درباره نقش پیمانکاران و بخش‌ خصوصی در فعالیت‌ های بالادستی و پایین‌دستی صنعت نفت، گفت: «شرکت‌ های 
پیمانکاری بخش خصوصی در زمان‌هایی که مورد توجه قرار گرفته‌ اند و از آنها حمایت شده است، کارهای خوبی انجام داده‌اند و در دوران دفاع مقدس هم کارنامه خوبی داشته اند ولی در دوران‌‌های وزارت آقای زنگنه در بخش بالادستی فقط توجه به شرکت‌های خارجی بوده است.»
وی اضافه کرد: «من در زمانی که بحث طراحی قرارداد IPC  مطرح بود، بارها گفتم و نوشتم شما که تلاش دارید قرارداد جذاب جهت جذب شرکت‌ های 
خارجی برای سرمایه‌ گذاری در بخش بالادستی طراحی کنید و کارگروه‌های مختلف درست کرده‌اید و همایش برگزار می‌کنید، کارگروهی نیز ایجاد کنید تا بررسی شود که چگونه از ظرفیت شرکت‌های داخلی می‌توان استفاده کرد و یا حداقل چگونه می‌توان پیوندی را بین شرکت‌های داخلی و خارجی به وجود آورد که قرارداد بالادستی برای توسعه یک میدان تنها منجر به توسعه آن میدان نشود، بلکه درکنار آن انتقال دانش و تکنولوژی از شرکت‌های خارجی به شرکت‌های داخلی هم اتفاق بیفتد که ما همیشه نیازمند شرکت‌های خارجی نباشیم، اما توجهی به این مسئله نبوده و نیست.»حسن تاش تصریح کرد:
« جالب است بدانید حتی بعضی کشورهایی که آقایان آنها را به حساب نمی‌آورند، مانند نیجریه نیز این اقدامات را انجام داده اند و زمینه انتقال تکنولوژی و ارتقاء شرکت‌های داخلی را فراهم آورده‌اند. ضمنا باید توجه کرد شرکت‌های پیمانکاری و به اصطلاح خصولتی هم در داخل مجموعه صنعت نفت یا خارج از آن وجود دارند که از رانت خودی بودن و از حمایت برخوردارند و بعضا کارها را  با شرایطی می‌گیرند یا طوری مناقصه‌ها را برنده می‌شوند  که بخش خصوصی نمی‌تواند با آنها رقابت کند ولی در عمل بارها تقاضای تعدیل می‌کنند و کار را بسیار بیشتر از قیمت اولیه و در زمانی بسیار طولانی‌تر از زمان تعهد شده تحویل می‌دهند. »این کارشناس ارشد نفتی درباره نحوه تعامل وزارت نفت با بخش خصوصی گفت: «متأسفانه در وزارت نفت اصلا برخورد خوبی با بخش خصوصی داخلی وجود ندارد. وزارت نفت گاهی در شرایط تحریم و یا زمانی که امکان کار با خارجی ها نباشد، مجبور می ‌شود به بخش خصوصی داخلی روی بیاورد اما این صرفا از سر اجبار است و به محض  ایجاد گشایش دوباره و خصوصا به محض این که احتمال ورود اروپایی‌ها مطرح می شود، بخش خصوصی داخلی فراموش می گردد.
وی ادامه داد: «من مواردی را میدانم که کیفیت جنس تولید داخلی مورد تأیید بوده و در زمان تحریم به آن تولید کننده درخواست داده‌اند اما به او گفته ‌اند تا وقتی خارجی‌ ها نیستند از جنس ایرانی خریداری می شود،  در صورتی که تقویت و توان ‌افزایی بخش ‌خصوصی مستلزم برخورد حمایت‌ گرایانه بلندمدت و منسجم و برنامه ‌دار 
است ولی چنین برخوردی وجود نداشته است. »
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات انرژی با اشاره به فرصت هایی که برای بخش خصوصی در صنعت نفت وجود دارد، گفت: «در شرایط تحریم و به خاطر نیازها و اجبار صنعت نفت فرصت‌های بیشتری برای این بخش وجود دارد اما مسئله اینجاست که بخش خصوصی در دهلیزهای بسیار پر پیچ و خم تصمیم‌گیری در صنعت نفت گرفتار است و ثانیا مدیران نا آشنا با صنعت نفت که طبعا به دلیل بی‌اطلاعی و بی‌تجربگی نمی‌توانند تصمیمات بموقع و درست بگیرند، دیگران را هم سرگردان می‌کنند.»حسن تاش ادامه داد: «به عنوان مثال چند روز پیش وزیر نفت در مصاحبه‌ای، در مورد انبوه مشعل‌هایی که در سطح صنعت نفت و خصوصا در منطقه عسلویه در حال سوختن است، تقصیر را به گردن آقای ترامپ انداخت و آن را جنایت محیط‌زیستی ترامپ دانست. در جنایتکاری ترامپ تردیدی نیست اما اگر به طنز بگوییم  شاید این همان جنبه نعمت بودن تحریم‌هاست که همه کوتاهی‌ها را به گردن تحریم‌ها و ترامپ بیندازیم. شاید همه مردم ندانند که در این مشعل‌ها دلار است که روزانه در حال سوختن است و الان بسیاری از شرکت‌های بخش‌خصوصی طرح‌هایی دارند که می‌توانند به سرعت بخشی از این مشعل‌ها را خاموش کنند و محصولاتی از آن به دست آورند اما پیشنهادات شان در دهلیزها و سوء مدیریت‌هایی که اشاره کردم گیر کرده است.»وی در پایان سخنانش بیان کرد: «آیا این وضعیت ناکارآمد در صنعت نفت که مسئول هیچ‌کاری دقیقا مشخص نیست و کسی هم پاسخ نمی دهد هم کار آقای ترامپ است؟ و یا مثلا مدیرعامل اصلی‌ترین شرکت صنعت نفت را که کمترین  سابقه و تجربه‌ای در صنعت نفت نداشته‌است را هم آقای ترامپ برگزیده است؟  اکنون به دلیل شرایط رکود در کشور بسیاری از پیمانکاران توانا، ظرفیت خالی دارند که می‌توان از این ظرفیت‌ها استفاده کرد.»انتظار می رود وزارت نفت در رویکرد جدید خود بخش خصوصی را در بخش های مختلف به همکاری دعوت کند، چراکه بخش خصوصی همواره به دنبال جذب بیشترین منافع و ارائه ایده های جدید و نو است و می تواند به شریکی امین برای وزارت نفت تبدیل شود.

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

روزنامه همشهری به دلیل محدودیت صفحه بندی قدری از مصاحبه را حذف نموده لذا بعد از درج تصویر روزنامه نسخه متنی کامل آن را گذاشته ام

 

 

سوال 1- مقتضیات دنیای نفت و سیاست  با یکدیگر گره خورده است،  نفت با ماهیت اقتصادی‌اش به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است. در بسیاری از جنگ‌ها و تحریم‌ها پای نفت در میان است. از نظر شما دلیل این اتفاق چیست و چرا صنعت نفت به ابزار دست سیاسیون تبدیل شده است؟

 

پاسخ1- در این رابطه به چند مطلب باید توجه کرد:

  1. نفت‌خام به عبارتی جامع ترین و کاملترین سوخت و منبع انرژی در جهان است به این معنا که نفت‌خام به فرآورده‌های مختلفی تجزیه می‌شود که هریک می‌توانند بخشی از نیازهای انرژی انسان را تامین کنند نیاز گرمایش، صنعت، حمل و نقل و همه نیازها را ضمن این که بعضی از فراورده‌های نفتی را هم در نیروگاه‌های حرارتی می‌توان به برق تبدیل کرد و نیازهای برقی را هم از این طریق تامین کرد . هیچکدام از سوخت‌های جایگزین اینقدر انعطاف ندارند. یعنی اگر نفت‌خام  نباشد با ترکیبی از سوخت‌های دیگر باید جای آن را پر کرد. البته با تحولات تکنولوژیک انعطاف سوخت‌های دیگر و خصوصا گازطبیعی هم بالا رفته است اما نفت هنوز موقعیت مهمی دارد.
  2. به دلیل همین ویژگی که ذکر شد پس از کشف نفت  که در دوران پس از وقوع انقلاب صنعتی رخ داد . نفت به سرعت جانشین سوخت‌های دیگر شد چون حمل و نقل آن هم از سوختی مانند ذغال‌سنگ (که در آن زمان سوخت غالب شده بود) سهل‌تر بود و فراورده‌های نفتی در مقیاس حجم و وزن، ارزش حرارتی بیشتری هم از ذغال سنگ و سوخت‌های دیگر داشتند. بنابراین نفت به سرعت به موتور محرکه توسعه صنعتی تبدیل شد و همه کشورهای صنعتی و پیشرفته به آن نیاز پیدا کردند و این نفت را به یک کالای استراتژیک تبدیل کرد.
  3. حالا باید توجه کرد که این کالائی که همه کشورها و خصوصا کشورهای صنعتی به آن نیاز دارند و پیشرفت اقتصادشان به آن وابستگی دارد، یک کالای تولیدی نیست بلکه یک منبع طبیعی و یک کالای استخراجی است و ذخائر نفتی در همه جای جهان وجود ندارد و به عبارتی توزیع منابع آن در جهان یک توزیع مساوی نیست. بسیار از کشورهای نیازمند نفت ذخائر نفتی ندارند یا بسیار کم دارند و بعضی کشورهائی که ذخائر عظیم آن را دارند چندان نیازمند آن نیستند. این است که ذخائر نفتی به یک پدیده ژئوپلتیکی تبدیل شده‌ و نفت به یک کالای سیاسی تبدیل شده است.

این فقط نفت نیست که کالائی سیاسی است . هر کالای ضروری و استراتژیکی که محدودیت داشته باشد و تناسب جغرافیائی میان منابع و مصارفش وجود نداشته باشد می‌تواند همین وضعیت را داشته باشد. آب هم همین طور است و روز بروز هم بیشتر با سیاست پیوند پیدا خواهد نمود.

یکی از اولین وقایعی که اهمیت سیاسی نفت را آشکار نمود جنگ جهانی اول بود . قبل از جنگ وینستون چرچیل که در آن زمان در راس  دریانوردی بریتانیا قرار داشت سوخت ناوگان جنگی بریتانیا را از ذغال‌سنگ به نفت تغییر داد و این موجب برتری یافتن ناوگان دریائی بریتانیا نسبت به دیگران شد و با شروع جنگ، نفت به یک کالای راهبردی برای انگلستان تبدیل شد چون برای پیروزی تامین این سوخت اهمیت اساسی داشت و آنجا بود که دولت انگلستان وارد شد و سهام شرکت نفت ایران و انگلیس را از یک تبعه خود خرید تا مستقیما نفت را کنترل کند.

آنچه که اینجا مطرح کردم در سطح بین‌المللی بود اما در داخل کشورهای نفت‌خیز نیز به تدریج  هرچه نفت در جهان مهم تر شد و هرچه قیمتش بالاتر رفت و درآمدش بیشتر شد، با سیاست داخلی این کشورها ارتباط بیشتری پیدا کرد و این مساله دو علت عمده داشت اول این که: اغلب کشورهایی که دارای ذخائر بزرگ نفتی بودند اتفاقا از ساختارهای دموکراتیک برخوردار نبودند در چنین ساختاری وقتی یک فرد یا یک جریان سیاسی  یا یک خاندان به هر صورتی در قدرت قرار می‌گیرد ثروت طبیعی و خدادادی نفت هم در چنگ او قرار می‌گیرد و این ثروت که به عبارتی مستقل از مردم و مالیات مردم است به ابزار حفظ قدرت تبدیل میشود با اتکاء به این ثروت می‌توان حامی پروری کرد و زمینه تداوم قدرت را فراهم کرد. دوم این که: کشورهای نفتی بیش از دیگر کشورها در معرض دخالت خارجی و خصوصا دخالت کشورهای صنعتی نیازمند نفت قرار دارند که امر سیاست را در این کشورها پیچیده‌تر می‌کند تحولات بعد از ملی شدن نفت و آنچه که بر سر یک دولت ملی در ایران آمد و دخالت‌های غیر قابل انکار خارجی در آن، شاهدی بر این مساله است.

 

سوال2-  از نظر شما اقتصاد مقدم بر سیاست است یا این سیاست است که مسیر حرکت اقتصاد را تعیین می‌کند؟ یعنی سیاست‌مداران بر مبنای منافع اقتصادی،‌دیپلماسی یا جنگ‌ها را به راه می‌اندازند یا اهداف قدرت‌طلبانه سیاسی باعث می‌شود از ابزار اقتصادی استفاده کنند؟ رابطه این دو هدف چیست؟

پاسخ2- البته این سال شما لزوما مرتبط با نفت نیست و من هم اشراف کاملی در این مورد ندارم . اما به نظر من این مساله در نظام‌های ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک متفاوت است. در نظام‌های ایدئولوژیک ممکن است اهدافی مورد نظر باشد که لزوما با منافع ملی هم راستا نباشد و منافع ملی را تحت‌الشعاع قرار دهد، ولی در حکومت‌های غیر ایدئولوژیک معمولا اصل اساسی منافع ملی است. وقتی منافع ملی اصل باشد اهداف سیاسی و اهداف اقتصادی به تدریج در یک راستا قرار می‌گیرند. دگردیسی چین بعد از مائو و خصوصا بعد از روی کار آمدن "دنگ شیائو پینگ" شاید یک نمونه گویا باشد. در زمان مائو یک سلسله اهداف ایدوئولوژیک و تلاش برای تحقق آنها منافع ملی را تحت‌الشعاع قرار داده بود ولی با روی کار آمدن دنگ شیائوپینگ به تدریج منافع ملی در اولویت قرار گرفت. البته حتی در نظام‌های ایدئولوژیک هم گاهی به تدریج آرمان‌های اولیه از محتوای اصلی و اولیه خود خارج می‌شود و به اهرمی در دست حکام برای حفظ و تداوم قدرت خود تبدیل می‌شود و به نوعی هویت و بقایشان با این آرمان‌های بی محتوا شده،گره می‌خورد.  به نظر من در بلندمدت اگر اهداف ایدئولوژیک مورد اقبال اکثریت مردم نباشد حکومت‌های ایدئولوژیک مجبور می‌شوند در راستای خواست مردم و حل مشکلات مردم به سمت در دستور کار قرار دادن منافع ملی تغییر جهت دهند مانند آنچه عملا در چین رخ داد البته اگر خیلی دیر نشده باشد مانند آنچه در شوروی رخ داد.

سوال3- ایران چطور می‌تواند از تعامل سیاست و نفت در جهت رشد و توسعه بهره ببرد؟

پاسخ3- این مساله را در دو سطح داخلی و خارجی می‌توان مورد توجه قرارداد که البته با یکدیگر نیز بی ارتباط نیستند.

در سطح داخلی باید توجه داشت که نفت یک ثروت خدا دادی است. ثروتی که متعلق به حاکمان نیست بلکه متعلق به همه ملت است. برخورد منطقی و عاقلانه به ثروت تبدیل آن به نوع دیگری از ثروت است مثلا اگر کسی منزلش را بعنوان یک ثروت بفروشد و آن را که به نوعی یک ثروت راکد است تبدیل به یک کارخانه کند که بیش از ارزش اجاره آن خانه،  برای او درآمد ایجاد کند و زندگی او را بهبود دهد کار عاقلانه‌ای است. اما اگر خانه را بفروشد و در حساب جاری بگذارد و از آن مصرف کند تا تمام شود هیچ عقلی این را تائید نمی‌کند. نفت یک ثروت ملی زیرزمینی غیرمولد است و تنها تبدیل آن به یک ثروت ملی روزمینی مولد قابل توجیه است.  البته ثروت مولدی که برای همه مردم و اقتصاد ملی ارزش افزوده ایجاد کند و نه برای یک طبقه خاص.

علاوه‌ بر این خود صنعت نفت هم می‌تواند به لوکومتیو توسعه کشور تبدیل شود . یعنی یک وقت هست که ما فقط می‌خواهیم نفت تولید کنیم و یا صادر و مصرف کنیم و ادوات و ابزار و خدمات استخراج و تولید نفت برایمان اهمیتی ندارد و همه را وارد می‌کنیم ولی  یک وقت هست که به عنوان کشوری که بیش از صد میدان نفتی و گازی داریم،  می‌خواهیم خبره و متخصص در همه امور مربوط به اکتشاف و استخراج و بهره‌برداری نفت و گاز بشویم و از این امکان داخلی استفاده کنیم به سمت این که صادرکننده دانش و خدمات و کالاهای مربوط به صنعت نفت هم بشویم یعنی راهی که نروژ و خیلی‌های دیگر رفته‌اند که متاسفانه تاکنون به طور جدی به این گونه نگاه نکرده‌ایم .

در سطح بین‌المللی نیز نفت می‌تواند یکی از اهرم‌ها و ابزارهای سیاست خارجی باشد البته سیاست خارجی‌ای که خودش باید در جهت منافع ملی و تحقق رشد و توسعه باشد به هر حال نیاز همه جهان به نفت و انرژی برای صاحبان ذخائر آن یک امتیاز ایجاد می‌کند که دیگران ندارند و از این امتیاز باید هوشمندانه بهره‌گرفت.

 

مطالب مرتبط :

سخنانی در مورد دیپلماسی انرژی

نفت و سیاست در امریکا و در ایران

کاهش هزینه‌های دیپلماسی در تعامل نفت و سیاست خارجی (مصاحبه با دنیای اقتصاد 28 دی 91)

تعامل نفت و سیاست با نگاه به بحران خاورمیانه و شمال آفریقا

نفت؛سیاست خارجی و دیپلماسی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۵:۱۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

سیاست های کلان انرژی ؛ بیست سال بعد

 

 

در سال‌های 1377 و  1378 سیاست‌های کلان بخش انرژی در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت. از زمانی که ابلاغ شده بود که مجمع  سیاستهای کلان بخش‌های مختلف را تدوین کند و به تائید رهبری برساند، فکر میکنم سیاستهای بخش انرژی اولین موردی بود که در مجمع مطرح می‌شد.

 

 

من که در آن زمان ریاست موسسه مطالعات بینالمللی انرژی را به عهده داشتم موظف شدم که ارائه‌ای را بصورت فایل پاورپوینت تهیه نمایم و برای ارائه این فایل تا جائی که یادم هست حداقل دو جلسه به همراه وزیر به مجمع رفتم، ارائه‌ای که تهیه شده بود عمدتا در این جهت بود که ذخائر باقی مانده نفتی ما خیلی عظیم است و هنوز خیلی جا داریم که تولید نفتمان را بالا ببریم و (بقول معروف آش زیاد است و هرچی پول بدهید آش می‌خورید) چون در آن زمان وزیر وقت بیشتر دنبال این بود که همه مراجع تصمیم‌گیری کشور را  مجاب کند که باید بر روی افزایش ظرفیت تولید نفت سرمایه‌گزاری شود و خصوصا سرمایه خارجی جذب شود. یکی از اسلاید های مورد استناد در آن ارائه اسلاید زیر بود که براساس چشم‌انداز انرژی آژانس بین‌المللی انرژی، اداره اطلاعات انرژی امریکا، یک مرکز مطالعات انرژی در لندن، مرکز مطالعات انرژی دانشگاه کمبریج و سازمان اوپک که در سال 1996 منتشر کرده بودند، تهیه شده بود.

 

 

 

 

 

این جدول نشان میداد که براساس متوسط پیش‌بینی مراجع مذکور میزان تقاضا برای نفت اوپک در سال 2010 میلادی به 45.7 میلیون بشکه در روز و در سال 2015 میلادی به 51 میلیون بشکه در روز می‌رسد و اگر ایران بخواهد سهم تاریخی 13 درصدی اش در اوپک (که گویا وحی مُنزل بود!) را حفظ کند باید در سال 2010 تولید نفت‌خام خود را به 5.9 میلیون بشکه در روز و در سال 2015 به 6.6 میلیون بشکه در روز برساند. و نتیجه‌گیری می‌شد که اگر سرمایه‌گزاری کافی نکنیم از قافله تمدن نفتی و وابسته کردن بیشتر اقتصادمان به درآمد نفت‌خام عقب می‌افتیم !! ولذا باید همه اجازه دهند که شرکت‌های خارجی را بیاوریم و تند و تند قرارداد بیع‌متقابل منعقد کنیم و قرارداد بیع‌متقابل هم آن روز نسخه بی‌بدیل جذب سرمایه خارجی در نفت بود.

 

 

در جریان جلسه مجمع به نظر می‌رسید که این تنها مساله‌ای است که برای گنجاندن در سیاست‌های کلان انرژی برای وزیر نفت مهم است و کاری به مسائل دیگر مثل بهره‌وری انرژی، مدیریت بهینه شبکه انرژی داخلی، و بسیاری از مسائل دیگر نداشت و توسعه گاز هم چندان مطرح نبود. به نظر می‌رسید که این مساله با ریاست وقت مجمع مرحوم هاشمی رفسنجانی هم هماهنگ شده است چراکه در طول جلسه وقتی یکی دو  نفر نسبت به تمرکز صرف بر مساله سرمایه‌گزاری خارجی در بخش بالادستی موضع گرفتند  آن مرحوم  واکنش منفی نشان دادند.

 

 

جالب است که اینک که در سال 2018 میلادی قرار داریم تقاضا برای نفت‌خام اوپک از 33 میلیون بشکه در روز تجاوز نمی‌کند یعنی 18 میلیون بشکه کمتر از آن که برای 3 سال قبل یعنی 2015 پیش‌بینی شده بود. و بعدها معلوم شد که این پیش‌بینی‌ها برای خط دادن به کشورهای اوپک است که آنها را به رقابت ظرفیت‌سازی بیندازند.

 

 

بگذریم از این که شرکت‌های نفتی هم آمدند و بیع‌متقابل بستند و میادین مستقل نفتی (ونه مشترک) مورد علاقه خود را توسعه دادند و ظرفیت تولید نفت هم از حدود 4.2 میلیون بشکه در روز تجاوز نکرد.

 

 

اما در همان ایام من افتخار پیدا کردم که جناب میرحسین موسوی نخست وزیر پر افتخار دوران دفاع مقدس (انشاء الله خداوند هرچه زودتر اسباب آزادی ایشان را فراهم نماید)، که در آن زمان عضو مجمع تشخیص مصلحت بودند جداگانه پیش‌نویس سیاست‌های کلان بخش انرژی (که در دبیرخانه مجمع برای طرح در مجمع آماده شده بود) را در اختیار من قراردادند و از من نظر خواستند. من آن پیش‌نویس را به دقت بررسی کردم و دیدم که تفاوت چندانی با خط‌مشی‌ها و سیاست‌های پیوست برنامه‌های پنج‌ساله ندارد و بسیار اندیشیدم که وقتی مجمع تشخیص مصلحت وارد تدوین سیاست‌های کلان یک بخش می‌شود که قرار است توسط عالی‌ترین مرجع کشور تائید و ابلاغ شود، سطح ورود مجمع چیست، چگونه باید به این مساله بنگرد و تفاوت آن چه که مجمع تدوین می‌کند با سطح برنامه‌های پنج ساله چیست و بر این مبنا یاداشتی را برای آن بزرگوار تهیه کردم که بعدها آن را به یک مقاله تبدیل کردم تحت عنوان "ضرورت نگاه استراتژیک به مقوله انرژی" که بعنوان سرمقاله مجله اقتصاد انرژی شماره ششم در آبان ماه 1378 منتشر شد (با کلیک بر روی عنوان آن قابل دسترسی است).

 

 

البته بعدها هم مرتبا این بحث را پیگیر بوده‌ام و از جمله در سال 1389 در مقاله‌ای تحت عنوان "سامان‌دهی وضعیت انرژی کشور و چالش دوگانگی" نمودار زیر را ارائه نمودم و در آن سطوح سیاستگزاری را پیشنهاد کردم.

 

 

 

 

 

 

 

حال بعد از بیست سال می‌توان بررسی کرد که آیا هنوز سیاست‌ها و راهبردهای کلان بخش انرژی معین و مدون است یا هنوز مبهم است و آیا بخش به سمت و سوی مطلوبی می‌رود یانه هنوز در این زمینه‌ها مشکل داریم؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوشتههای مرتبط:

 

استراتژی نداریم/تصمیم‌ها در حوزه انرژی شتابزده و سلیقه‌ای است

 

 

پیشنهاداتی برای حل مشکلات اساسی بخش انرژی

 

 

مصاحبه با سایت عیارآنلاین در مورد طرح جامع انرژی کشور

 

 

استراتژی محوری بخش انرژی کجا رفته است؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

 

 

 

 

وزیر نفت  اخیرا در مصاحبه‌ای فرموده‌اند اگر 4 میلیون بشکه صادرات می‌کردیم امریکا نمی‌توانست تحریممان کند و اشاره کرده‌اند که اگر در کار وزارتخانه تاخیر نمی‌انداختند صادرات نفت کشور 4 میلیون بشکه در روز بود.

 

 

البته این گونه فرافکنی‌های جناب ایشان مسبوق به سابقه است. اما سرانجام روزی در پیشگاه تاریخ ایشان باید به سوالات زیر پاسخ دهند.

 

 

1-   جناب وزیر؛ در دور قبل وزارتتان در هشت سال دولت اصلاحات قرار بود تولید نفت را به هفت میلیون بشکه برسانید شرایط بین‌المللی هم مساعد بود و شرکت‌ها آمدند و بیع‌متقابل بستند، چرا تولید نفت از حدود 4 میلیون بشکه تجاوز نکرد؟ بر روی کدام میادین نفتی قرارداد بسته شد و آیا آن میادین اولویت توسعه داشتند ؟ نتیجه قراردادها چه شد؟

 

 

شما در آن دوره با شرکت‌سازی‌های بی‌مطالعه و شتابزده چنان  بمبی را در صنعت نفت و شرکت نفت منفجر کردید که دیگر هیچ کس قادر به اداره  این صنعت نبود و شرکت "بین"  که بعدا برای بررسی وضعیت آوردید آن اشتباهات را گزارش کرد.

 

 

2-   شما تا کنون جمعا یازده سال وزیر نفت بوده‌اید و درهشت سال این میانه هم که وزیر نبوده‌اید، نفت تدریس می‌فرمودید و باشگاه‌دار نفت نیرو بودید. اگر هنوز در نیافته‌اید که میادین نفتی ایران توان تولید 6 میلیون بشکه نفت را ندارد ،که 4 میلیون بشکه آن صادر شود، که وامصیبتا و اگر می‌دانید و خدای ناکرده خلاف می‌گویید و به این خلاف‌گوئی‌ها عادت فرموده‌اید که بازهم وامصیبتا.

 

 

مگر نمی دانید که دولت عراق که وضعیت میادین نفتی‌اش بسیار از ما بکر تر بود و سال‌های سال بود که با توجه به وقایعی که برای این کشور اتفاق افتاده بود بر روی مخازنش سرمایه‌گزاری نکرده بود از حدود نه سال پیش با دست باز شروع به عقد قرارداد با شرکت‌هائی ،که جنابعالی هم بسیار به عقد قرارداد با آنها علاقه‌مند هستید، نمود و این شرکت‌ها که از نظر شما دانای رازهای پیدا و نهان نفتی هستند! وعده داده بودند که تولید نفت این کشور را در همین امسال میلادی(2018) به 10.5 تا 12 میلیون بشکه در روز برسانند و اینک تولید نفت عراق حدود 4.5 میلیون بشکه در روز است. 

 

 

3-   با توجه به وضعیت شاخص شدت انرژی در ایران پتانسیل عظیمی برای بهینه‌سازی و کاهش مصرف انرژی وجود داشت که اگر نه با افزایش تولید میادین نفتی بلکه با کنترل و کاهش مصرف داخلی، صادرات نفت و فرآورده‌های نفتی کشور می‌توانست به میزان قابل‌توجهی افزایش یابد و در دولت یازدهم و در برنامه پنجم اختیارت گسترده‌ای در این زمینه به شما داده شد و منابع لازم پیش‌بینی شد. کارنامه و عملکرد شما و شرکت بهینه‌سازی مصرف انرژی شما در این زمینه چیست؟

 

 

4-   چه کسانی در کار وزارتخانه تاخیرانداختند؟ کسانی که به گزاف تدوین مدل قراردادی خدماتی بیع‌متقابل را به نام خود ثبت کرده بودند  و نمی‌خواستند خود را از تک و تا بیندازند که تخصصی در این زمینه ندارند و شما بدون توجه به کارنامه قبلی شان تجدید نظر در قرارداد را به عهده ایشان گذاشتید و چند سال وقت صنعت نفت برای مدل مجهول و مجعولی بنام IPC تلف شد. یا گروهبان‌هائی که لباس ژنرالی بر آنها پوشاندید؟ یا ساختاری که در دوره قبلی وزارتتان به شدت ناکارآمدش فرمودید؟

 

 

به حمدالله مجلس و خصوصا کمیسیون مربوطه که با شما همراه و هماهنگ بودند. چرا به صراحت نمی‌گوئید چه کسانی در کار وزارتخانه تاخیرانداختند.

 

 

5-   جنابعالی ظاهرا فراموش نموده‌اید که در سال 92 به صراحت در مجلس تعهد فرمودید که حتی در شرایط تحریم  تا پایان سال 1396 تولید نفت و میعانات گازی کشور را به 5.7 میلیون بشکه در روز می‌رسانید. که البته اهل فن به خوبی میدانستند که این وعده دست نیافتنی است. علی‌القاعده در شرایط تحریم این کار باید با استفاده از توان داخلی انجام می‌شد ولی به محض امضاء برجام جفا با داخلی‌ها آغاز شد توانائی‌های داخلی نادیده گرفته شد و حتی بعضا مناقصه‌ها باطل شد تا کار به خارجی‌ها داده شود که خارجی‌ها هم گیج و منگ IPC بودند، و حالا می‌فرمائید که اگر پنج قرارداد دیگر مانند توتال منعقد شده بود به 4 میلیون بشکه صادرات می رسیدیم. البته در دروه قبل وزارتتان این تعداد قرارداد و شاید بیشتر از آن تجربه شده بود و تولید نفت از 4 میلیون بشکه در روز تجاوز نکرد.

 

 

6-   به فرض این که صادرات ما به 4 میلیون بشکه رسیده بود براساس کدام برآورد از وضعیت عرضه و تقاضا و ظرفیت‌های جهانی تولید نفت می‌فرمائید که تحریم امکان پذیر نبود؟ و تا چه حدش امکان پذیر نبود؟ روسیه را مثال زده‌اید که به خاطر میزان تولید و صادرات نفتش نشده است که تحت تحریم کامل امریکا قرار گیرد. مسائل دیگر و توانائی‌های دیگر روسیه و از جمله صادرات گازش به اروپا را هم ببینید. چرا در این دوره وزارتتان مهمترین و بهترین بازار صادراتی گاز ایران را فراموش فرمودید و از ابتدا گفتید که اروپا بازار خوبی برای صادارت گاز ما نیست. لابد پاکستان که در دور قبل وزارتتان انتخاب کردید و هنوز هم معطل مانده است، بازار خوبی است؟

 

 

درپایان عرض می‌کنم که شاید امروز اغلب آنها که باید از شما حساب‌کشی کنند و این فرافکنی‌ها را تجزیه و تحلیل نمایند بصورت بالفعل و بالقوه ابواب‌جمعی شما باشند. اما همیشه اینگونه نخواهد بود و تاریخ هم قضاوت خود را خواهد داشت.

 

 

نکته مهم دیگری که البته در حوزه اطلاعات جنابعالی  نیست ولی خوب است ذکر شود این است که بزرگترین مشکل ساختاری اقتصاد کشور پیش و بیش از تحریم، پدیده "نفرین منابع" و به تعبیر من "استسقای نفتی" و  وابستگی به نفت است که اگر امروز چهار میلیون بشکه صادارت نفت داشتیم احتمالا شدت آسیب‌پذیری اقتصادمان دو برابر و مشکلات اساسی اقتصادی‌مان بسیار بیشتر بود.

 

 

راه نجات کشور از تحریم و غیر تحریم ارتقاء توان تولید ملی (در تولید کالا و خدمات) و توسعه صنعت و متنوع کردن اقتصاد است. همان چیزی که ریچارد نفیو در کتاب هنر تحریم‌ها هدف اصلی می‌داند و تصادفا به طرز عجیبی بسیاری از سیاست‌های اقتصادی ما هماهنگ با آن بوده است.

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط: 
 
 
 
 
 
 
 
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۵۸
سید غلامحسین حسن‌تاش
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۰۸:۱۱
سید غلامحسین حسن‌تاش