وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است


(چندی پیش خبرنگار یکی از مجلات مصاحبه‌ای مکتوب را با اینجانب انجام دادند اما بعدا به دلیل برخورد نا مناسب آن خبرنگار اجازه درج آن را ندادم. با توجه به بعضی نکات مهم که در این مصاحبه به آن اشاره شده، آن را اینجا منتشر می کنم.)



سوال 1- نهادهای موازی در اول انقلاب به چه منظوری شروع به کار کردند؟

پاسخ سوال 1- در اوایل انقلاب انقلابیون به بسیاری از سازمان های دولتی اعتماد نداشتند که البته به نظر من بیشتر این بی اعتمادی هم نوعی توهم بود. در عین حال چون دانشی هم در مورد سازمان و مدیریت نداشتند تاخودآگاه فکر می‌کردند توان ورود و انجام اصلاحات مورد نظرشان را هم در بعضی از سازمان ها ندارند و شاید نوعی ترس داشتند که سازمان یک هویتی دارد که هرکسی را هضم هویت خودش می کند ولذا در بسیاری موارد که حساسیت داشتند سازمان‌های‌ موازی را شکل دادند. مانند کمیته‌های انقلابی با وظیفه انتظامی در کنار شهربانی و ژاندارمری یا کمیته امداد در کنار سازمان بهزیستی و امثال آن. شاید اگر انقلابیون تجربیات قوی سازمانی و مدیریتی داشتند بیشتر فکر می‌کردند که می توانند همان سازمان‌های موجود را اصلاح و تقویت کنند. البته به نظر من در کنار این نوعی چپ زدگی هم فکری هم بالاخره در انقلابیون وجود داشت که بر اساس ادبیات چپ اصولا نوعی بدبینی به بوروکراسی وجود داشت که فکر می‌کردند سازمان‌های مردمی را درست می‌کنند که به نوعی غیر بوروکراتیک است گرچه بعضی از آنها بعدا خیلی بوروکراتیک‌تر شدند.

سوال2- موازی کاری چه تبعات منفی و احیانا مثبتی می‌تواند داشته باشد؟

پاسخ 2- شاید لازم بود ابتدا توضیح میدادم که ما در سطح ملی در یک تقسیم بندی، دو نوع فعالیت داریم که عبارتند از حکمرانی و تصدی‌‌گری. حکمرانی به مفهوم سیاست‌گزاری و مقررات‌گزاری و کنترل و نظارت وظیفه ذاتی دولت‌ها است و تصدی‌گری به مفهوم تولید و توزیع کالاها و خدمات وظیفه ذاتی دولت نیست که البته ممکن است گاهی دولت‌ها به دلایلی مجبور به ورود به آن باشند خصوصا در مورد تولید کالاها و خدمات عمومی. موازی کاری در وظایف حکمرانی به نظر من هیچ جنبه مثبتی ندارد و موجب پیچیده شدن فضای کسب و کار و بالارفتن هزینه‌های دولت و سرگردانی مردم می‌شود.

سوال 3- آیا در اقتصاد که دغدغه اصلی همه جوامع است، موازی کاری هزینه‌ساز تر از حوزه‌های دیگر نیست؟

پاسخ 3- موازی کاری در فعالیت‌های تصدی‌گری و بنگاه‌داری و تولید و توزیع لزوما بد و مخرب نیست در این بخش موازی کاری یعنی رقابت و رقابت برای بهره‌وری اقتصاد مثبت است. البته موازی کاری در دستگاه‌های حاکمیتی و حکمرانی اقتصادی همانگونه که عرض کردم مخرب است. البته در بنگاهداری هم باید سطح رقابت رعایت شود انحصار تفریط است و رقابت بی‌ضابطه و تکثیر بنگاه‌های رقیب به حدی که مقیاس اقتصادی آن مخدوش شود هم افراط، اما این ضوابط را دستگاه‌های حکمرانی باید کنترل کنند.

سوال4- در حال حاضر موازی کاری فضای اقتصادی را با چه تهدیدهائی روبرر کرده است؟

پاسخ 4- به نظر من مشکل اصلی کشور این ها نیست من معتقدم که مشکل اصلی کشور فقدان دولت به مفهوم دولت حکمران است. شاید این حرف کمی اغراق‌آمیز به نظر بیاید من قبلا راجع به این نوشته‌ام. در ایران در اغلب قریب به اتفاق وزارت‌خانه‌های و دستگاه‌های دولتی ما تصدی‌گری که وظیفه ذاتی دولت نیست بر حکمرانی غلبه دارد و حکمرانی بسیار ضعیف است و مدیران دولتی ما دانش حکمرانی ندارند. در جائی که دولت توان حکمرانی که من از آن به عنوان ترجمه Governance استفاده می‌کنم، ضعیف است و  خود دولت هم بیشتر درگیر بنگاهداری و رقابت با بخش خصوصی است و نتوانسته است حیطه‌های حکمرانی  تصدی‌گری خود را هم تفکیک کند اوضاعی به وجود می‌آید که شاهد آن هستیم. نباید فراموش کرد که در همان بخش حکمرانی هم نه در سطح دولت (به مفهوم دستگاه اجرائی) بلکه در سطح کل حاکمیت،  دوگانگی وجود دارد که نتایجش را قبلا عرض کردم. خصوصی‌سازی در شرایط فقدان دولتی که توان حکمرانی (یعنی سیاست‌گزاری، و کنترل و نظارت و قاعده‌گزاری) داشته باشد، اوضاع اقتصاد را پیچیده‌تر می‌کند و در این شرایط بنگاه‌های خصوصی شده افسارگسیخته و بعضا در خلاف جهت منافع ملی حرکت می‌کنند که شاهد آن نیز هستیم.

سوال5- موسسات مالی چه پیامدهائی را برای اقتصاد داشته‌اند.

پاسخ5- وضعیت موسسات مالی هم محصول حاکمیت دوگانه، ضعف حکمرانی دولت در قاعده‌گزاری و کنترل و نظارت بر این موسسات و نیز محصول فساد است. به نظر من اگر نهادهای موازی در اعطای مجوز وجود نداشتند و این موسسات صرفا بر اساس ضوابط روشن قابل تاسیس بودند و در چهارچوب آن ضوابط کنترل و نظارت مستمر می‌شدند و فساد هم کنترل شده بود یعنی اعطاکنندگان مجوز و نظارت کنندگان سالم کار می کردند، کار به اینجا نمی‌کشید.

سوال6- با وجود هزینه‌سازی‌های موسسات مالی چه اصراری بر تداوم فعالیت آنها وجود دارد.

پاسخ 6- تاسیس یک سازمان و موسسه چندان مشکل نیست اما جمع کردن آن بسیار سخت است وقتی سازمان‌ها ذینفعان گسترده پیدا می‌کنند و عملیات و فعالیت‌شان گسترش می‌یابد اصلاح خیلی دشوار می‌شود. در واقع همان سرچشمه‌ایست که موقع تاسیس با بیل گرفته نشده است و حالا که پر شده است با فیل هم نمی‌توان جلوی آن را گرفت.

سوال 7- قانون در این زمینه چه می‌گوید.

پاسخ 7- من حقوق‌دان نیستم اما یک نکته بسیار مهم که می‌فهمم و فکر می‌کنم که عامل بسیاری از فسادهاست ضعف قوانین و عدم اجرای قوانین مربوط به تعارض منافع است. یعنی قوانین مربوط به این مساله بسیار ضعیف است و همان هم که هست رعایت نمی‌شود. در همه کشورهای پیشرفته این قوانین بسیار محکم است. تعارض منافع که شاید بهتر است بگوییم تداخل منافع یعنی چه؟ مثلا بعنوان یک نمونه ساده در امریکا پزشکان حق ندارند در شرکت‌های داروئی یا رادیولوژی‌ها و امثال آن سهامدار باشند چرا، چون دیگر معلوم نیست که در نسخه نوشتن منافع خود و سهام خود را رعایت می‌کنند یا منافع بیمار را . حال شما ببینید در ایران چه وضعیتی داریم بسیاری از مقامات بانک مرکزی که باید ناظر بر کار موسسات و نهادهای مالی باشند در بانک‌ها و موسسات مالی پست و سمت دارند یا با آنها سَر و سِر دارند و نشانش هم این است که به محض بازنشستگی در آنجا پست و سمت می‌گیرند. نماینده مجلس که مرجع نظارتی است، مواجب بگیر وزارت‌خانه است. مدیر سازمان برنامه در وزارت‌خانه‌ای که باید به نوعی بر آن نظارت کند پست و سمت دارد و یا از قبل یا آنها بسته است و به آنها سرویس می‌دهد و یه محض بازنشستگی به آنجا می‌رود. مدیران بسیاری همزمان در دستگاه حکمرانی و در بنگاه تحت آن حکمرانی و حتی گاهی همزمان در دستگاه کارفرمائی و پیمانکاری پست و سمت دارند، در صورتی که قوانین تداخل منافع باید جلوی اینها را بگیرد. آیا چنین افرادی در مقام تدوین مقررات و ضوابط یا در مقام اعطای مجوز و نهایتا در مقام نظارت و کنترل، منافع خود را لحاظ خواهند کرد یا منافع ملی را؟ قبح این مساله هم کاملا از بین رفته است و این بخشی از همان چیزی است که در نامه‌ای اخیر اقتصاددانان به مردم و رئیس جمهور بعنوان "اقتصاد رفاقتی" از آن یاد شده است. اینها تنها مثال‌هائی بود که زدم شما در سطح حاکمیت به وفور با این پدیده مواجه هستید. به نظر من اگر  قوانین مربوط به تداخل منافع  قوی بود جلوی ورود نظامی‌ها و اطلاعاتی‌ها به اقتصاد را هم می‌گرفت چرا که کسی که زور و اسلحه و اطلاعات ویژه دارد اگر در جائی منافع اقتصادی هم داشته باشد آیا تصمیماتش و اقداماتش در حوزه نظامی و انتظامی، در جهت منافع اقتصادی بنگاه و شرکت خودش خواهد بود یا منافع و امنیت مملی؟ فرض کنید بنده مدیر مالی یک شرکت باشم و در عین حال به نوعی در سود سپرده‌های و ضمانت‌نامه‌های شرکت در مناقصات آن شرکت هم ذینفع باشم خوب ممکن است دائما پروژه‌های بی‌مطالعه تعریف کنم و مناقصات بیهوده برگزار کنم و پیمانکاران بخش خصوصی را بیچاره و سرگردان کنم.

به نظر من این مساله "تداخل منافع"،  هم باید از نظر فرهنگی بسیار قبیح شود و هم از نظر قانونی بسیار سخت و مسلما بخشی از فساد اقتصادی و ریشه‌های فساد، وابسته به این معضل است.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۸:۲۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

مصاحبه‌ای که منتشر نشد (بازتاب نامه سرگشاده 38 اقتصاد دان به رئیس جمهور)

بعد از انتشار نامه سرگشاده 38 نفر از اقتصاددانان به رئیس جمهور در نیمه مردادماه 97 که اینجانب نیز به گزاف بین آنها بر خورده بودم، یکی از روزنامه‌ها با اصرار از  با بنده مصاحبه‌ای انجام داد ولی به هر دلیل و بدون اینکه کوچکترین توضیحی به بنده بدهد (حداقل انتظاری که انسان در مقابل وقتی که گذاشته دارد) آن را منتشر نکرد. شاید خواندن آن پس از چند ماه برای یادآوری آن نامه و بازتاب آن خالی از لطف نباشد.

یک- در چه بستری و با چه هدفی نامه‌ به رئیس‌جمهور نوشته شد؟

پاسخ1- وضعیت اقتصاد کشور بسیار نگران کننده است. رکود سال‌هاست که حاکم است و مشاغل در حال از دست رفتن و طی چندماه گذشته اقتصاد در معرض یک تورم لجام گسیخته هم قرار گرفته است که از طریق تشدید بی‌ثباتی اقتصادی می‌تواتند مانع سرمایه‌گزاری جدید و از طریق تاثیرگذاری بر هزینه تولیدکنندگان می‌تواند موجب  تعمیق رکود و از دست رفتن مشاغل بیشتر گردد و از طریق افزایش سطح عمومی قیمت‌ها موجبات فشار شدیدتر خصوصا به اقشار کم درآمد و دارای درآمد ثابت را فراهم آورد. و این یعنی تشدید شرایط رکودتورمی حاکم بر اقتصاد که می‌تواند بحرانهائی را در پی داشته باشد. نگرانی از این وضعیت و آثار و تبعات آن نویسندگان نامه را برآن داشت که واکنش نشان دهند و البته بسیاری از گروه‌های اجتماعی دیگر هم طی نامه‌هائی واکنش نشان داده‌اند و مشکلات ساختاری را آشکار کرده‌اند و البته نامه سی و هشت نفره محدود به تببین مشکلات ساختار اقتصاد کشور بود. ساختاری که به شدت غیرمولدها را تشویق می‌کند و عملا مولدها را تنبیه می‌کند.

طبیعتا هدف اصلی تاثیرگذاری بر تصمیمات دولت بوده است و توجه دادن دولت به این که اگر به مشکلات زیربنائی، اصلی و ساختاری اقتصاد توجه نکند و برای آن راهکار نداشته باشد در حل مشکلات جاری نیز راه بجائی نخواهد برد. البته بنده شخصا بعنوان یکی از امضاء کنندگان این نامه با شناخت نسبی که از نظام حکمرانی و تصمیم‌گیری کشور دارم امید چندانی به توجه اساسی به این نامه ندارم ولی حداقل احساس وظیفه وجدانی داشتم که کاری بکنم.

دو- بازخوردهای این نامه از سوی مخاطب اصلی نامه یعنی رئیس‌جمهور چگونه بود؟ آقای نوبخت از نویسندگان نامه دعوت به جلسه کردند، آیا جلسه‌ای برگزار شد؟

پاسخ2- بنده واکنش علنی مشخصی را از شخص  رئیس جمهور محترم ملاحظه نکرده‌ام. تنها واکنش دولت دعوت آقای دکتر نوبخت بود که ظاهرا عده‌ای از امضاء کنندگان به جلسه ای دعوت شده بودند و اطلاع دقیقی از چند و چون آن ندارم شاید چند نفری شرکت کرده باشند. نظر عده‌ای از دوستان این بود که نامه خطاب به رئیس جمهور بوده است. بنده شخصا علیرغم ارادتی که خدمت آقای دکتر نوبخت دارم ایشان را فرد مناسبی برای سمتی که در آن قرار دارند نمی‌دانم و فکر می‌کنم اگر برخورد دولت با این نامه جدی بود نباید کار پیگیری آن را به ایشان می‌سپردند.

 

سه- اکنون که رئیس‌جمهور واکنشی به این نامه نشان ندادند، گام بعدی شما چه خواهد بود؟

پاسخ 3- به هر حال انسان در مقابل دانسته‌های خود و در مقابل جامعه خود مسئول است. همه دوستان چه بصورت فردی چه بصورت جمعی در حد بضاعت تلاش خود را می‌کنند بنده در حوزه تخصصی خود که انرژی و نفت است حدود سه دهه است که می‌نویسم و تذکر و هشدار و پیشنهاد می‌دهم و تقریبا اصلا هم مورد توجه قرار نگرفته است! ولی به قول معروف "وما علینا الالبلاغ " .

 

چهار- گویا نامه دیگری در دست تهیه‌ است، محورهای کلی این نامه چه مواردی هستند؟

پاسخ 4- چنین چیزی هنوز نهائی نشده است. اما در انتهای نامه قبلی وعده داده شده بود که شواهد آماری نامه به تدریج به اطلاع مردم برسد و خصوصا در حال حاضر نگرانی بزرگی از آثار و تبعات شوک ارزی در حال وقوع، وجود دارد.


مطلب مرتبط : نامه سرگشاده جمعی از اقتصاددانان به حسن روحانی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۷ ، ۱۶:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۷ ، ۱۵:۱۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

در روز اول آذرماه 1397 در موسسه مطالعات دین و اقتصاد بحثی را تحت عنوان "بازارجهانی نفت و تحریمهای ایران" ارائه نمودم سایت جماران متن سخنان را به شکل نسبتا خوبی منعکس کرده بود که البته اصلاحاتی لازم داشت. متن زیر که بصورت فایل پی دی اف ارائه شده، برگرفته از سایت جماران است که البته به صورت گسترده ویرایش شده و اکثر جداول و نمودارهائی که در آن بحث بصورت پاورپونت ارائه شده بود هم در آن گنجانده شده است. در انتها نوار سخنرانی آن جلسه با مقدمه اقای دکتر فرشاد مومنی و نیز کلیپ کوتاهی از بخشی از آن جلسه نیز گنجانده شده است.

 

 

دریافت فایل متن 
حجم: 4.4 مگابایت
توضیحات: بازارجهانی نفت و تحریمهای ایران 

 

 

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.


دریافت کلیپ
مدت زمان: 3 دقیقه 57 ثانیه 

 

دریافت فایل صوتی جلسه
حجم: 23.8 مگابایت
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۹:۰۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۷ ، ۰۹:۲۹
سید غلامحسین حسن‌تاش