وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زنگنه» ثبت شده است

وقت آن شد که از پرده برون افتد راز

بدون مقدمه

  1. آنهائی که بدون ابتنا به یک برنامه روشن و بلندمدَت انرژی، بیش از 75 درصد سبد انرژی ایران را به گاز وابسته کردند تا عملا گازی برای صادرات باقی نماند
  2. آنهائی که بدون کمترین توجهی به منطق اقتصادی و مقایسه اقتصادی انرژی ها ، به هر کوی برزنی گاز بردند
  3. آنهائی که مسیر صادرات را به فرض امکان وقوع به سمت شرق سوق دادند
  4. آنهائی که ثابت کرده بودند که هر کاری را اراده کنند علیرغم همه نقد ها و مخالفت ها و علیرغم وضوح اشتباه بودن آنها به انجام می رسانند و امروز می توان ده ها مورد از این اشتباهات را فهرست کرد، اما کمترین عنایتی به ارتقاء بهره وری انرژی و بهینه سازی مصرف انرژی و از جمله گازطبیعی نداشتند که تراز گاز کشور چنین منفی باشد
  5. آنهائی که هر درست و غلطی که اراده می کردند را قاطعانه به انجام می رساندند اما سوختن صدها میلیون مترمکعب گاز و گازمایع و میعانات گازی و صدها مشعل در سطح صنعت نفت را نادیده گرفتند
  6. آنهائی که بخش قابل توجهی از توان و نیرو و امکانات صنعت نفت را در اقدامات بیهوده تلف کردند یا درگیر دعواها و تنش های  بیهوده و بی حاصل کردند
  7. آنهائی که واردات گاز از ترکمنستان را عملا متوقف کردند که بازار گاز ترکمنستان نیز به روسیه و حداکثر به چین و شرق محدود شود
  8. آنهائی که بسیاری از فرصت ها را ضایع کردند و ................

 

امروز در شرایط خطیر  بین المللی ناشی از حمله روسیه به اوکراین و بحران انرژی بوجود آمده از آن و در حالی که میدانیم حفظ انحصار در بازار گاز اروپا همواره چقدر برای روسیه مهم بوده است، اهمیت کارشان آشکار می شود .

تاریخ قضاوت خواهد کرد که آیا همه اینها در کنار هم تصادفی بوده است؟

این روز ها پرده های زیادی در حال فرو افتادن است و رازها زیادی در حال آشکار شدن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۰ ، ۱۳:۰۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

در اینجا ابتدا متن کامل مصاحبه با سایت جی پلاس آورده شده و بدنبال آن متن گزارش جی پلاس از این مصاحبه که قدری خلاصه تر و فشرده تر است

 

سوال 1: آقای بیژن زنگنه وزیر نفت در مراسم امضاء تفاهم نامه انجام مطالعات توسعه میدان آزادگان گفت . ما به‌راحتی می‌توانیم به تولید روزانه ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت دست یابیم و این رقم هدف عجیب و غریبی نیست، نظر شما در این مورد چیست؟

پاسخ1- در این زمینه چند نکته را باید اشاره کنم:

 اول این که اگر به تعبیر ایشان این کار اینقدر راحت است ایشان که از سال 1376 تا کنون جمعا دو دوره هشت ساله وزیر نفت بوده اند و از همان اول هم این حرف ها  را می زدند چرا در این مورد اقدامی نکردند و ظرفیت تولید نفت خام ایران هرگز از حداکثر 4.2 میلیون بشکه فراتر نرفت. در دوره قبلی وزرات ایشان که شرایط بین المللی هم کاملا مساعد بود. در دوره دوم وزارت هم ایشان در مجلس گفتند حتی در صورت تداوم تحریم ها میتوانیم تا سال 96 ظرفیت تولید نفت و میعانات را به 5.7 میلیون بشکه برسانیم که معنایش این بود که ظرفیت تولید نفتخام باید 4 سال پیش  به حدود 4.7 تا 5 میلیون بشکه می رسید اما ایشان حدود دوسال فرصت بعد از برجام که خیلی کارها می شد کرد را  در مسیر  طراحی یک فرمول جذاب برای آوردن شرکت‌های بزرگ نفتی تلف کردند و جلوی هر اقدامی که می شد در جهت توسعه میادین انجام داد را گرفتند که راه را برای آوردن شرکت های بزرگ باز کنند، در صورتی که می شد از توان داخلی و همکاری شرکت های کوچک و متوسط خارجی دارای فناوری و تخصص که  به همان شرکت‌های  بزرگ هم سرویس می دهند استفاده کرد و امکان ورود تجهیزات مورد نیاز هم بود و می شد خیلی کارها را پیش برد . در این جلسه اشاره می کنند که حضور شرکت‌های اکتشاف و تولید داخلی آرزوی ایشان بوده در صورتی که واقعیت این است که ایشان تا مجبور نشد به شرکت های داخلی میدان نداد.

 دوم این که ایشان احتمالا در جریان نیستند که کنسرسیوم در رژیم گذشته، رساندن تولید ایران به 8 میلیون بشکه را به شاه پیشنهاد داده بود و کارشناسان و متخصصان ایرانی آن روز ثابت کردند که این هدف تولیدی به راحتی امکان پذیر نیست و این به ذخائر ایران لطمه می زند و برنامه به هدف 6 میلیون بشکه کاهش پیدا کرد و آن هدف هم مدت کوتاهی محقق شد. از ابتدای انقلاب  تاکنون هم نزدیک 53 میلیارد بشکه از ذخائر نفتی ایران و از بهترین و پر بازده ترین میادین کشور برداشت شده است و ما اکتشاف قابل توجه نفتی جدیدی نداشته ایم و بیشتر اکتشافات جدید گازی بوده است و  اگر هم داشته ایم هرگز مانند میادین عظیمی که عمده تولید نفت ما از آنها حاصل شده نبوده اند. البته در مورد اکتشافات نفتی خصوصا در دوره های ایشان با هر انگیزه ای تبلیغات خلاف واقع زیاد شده است مثلا با تکمیل هر مرحله اکتشافی یک میدان نفتی که اکتشاف اولیه آن در قبل از انقلاب صورت گرفته بوده وانمود شده که یک اکتشاف جدید است. از این 53 میلیارد بشکه حدود 37 میلیارد بشکه مربوط به همین 24 سالی است که ایشان این مکررات را تکرار می کنند آیا می توانند نشان دهند که در این دوره دقیقا همین میزان ذخائر  نفت  قابل بازیافت را جایگزین کرده اند. شاید آن قصه های دوران کودکی که یک دیگی بود که هر چه از آن بر می داشتند کم نمی شد در ذهن ایشان حک شده است.

سوم این که ذخائر نفتی عراق تقریبا برابر با ایران است و در 42 سالی که ما 53 میلیارد بشکه تولید کرده ایم عراق به دلیل مشکلاتی که در دوره های مختلف داشته است، حدود 33 میلیارد بشکه تولید کرده است یعنی در سال های 2009 و 2010 میادین عراق بسیار بکر تر از ایران بوده است . در این سال ها عراق با دست باز و بدون محدودیت های ادعائی جناب زنگنه، با تمام شرکت‌های نامی و بزرگ امریکائی و اروپائی و  چینی و خلاصه تمام مدعیان فناوری، برای توسعه میادین مختلف خود قراردادهای جذابی منعقد کرد و طبق وعده‌هائی که این شرکت‌ها داده بودند قرار بود تولید نفت عراق حداکثر  در سال 2017  به 10.5 تا 11 میلیون بشکه در روز برسد ولی الان که در سال 2021 هستیم همانطور که جناب زنگنه خودشان در این صحبت اشاره کرده‌اند تولید نفت عراق در حدود 5 میلیون بشکه در روز است و این کارنامه شرکت‌های نامی نفتی است که ایشان همیشه آرزوی عقد قرارداد با آنها را داشته و دارند و بسیاری از فرصت‌ها را در مسیر آن ذبح کردند. و حالا هم در دقیقه 90 وزارتشان تازه به فکر انجام مطالعات توسعه میدان آزادگان افتاده اند.

چهارم این که در هرحال ایکاش وزیر محترم بعد از 16 سال وزارت گسسته و 24 سال تکرار این فرمایشات، یک طرح جامع یا نقشه راه توسعه میادین هیدروکربنی و از جمله میادین نفتی را از خودشان بجا می گذاشتند  که در آن اولویت‌های توسعه میادین و پتانسیل‌های میادین برای توسعه شامل تولید اولیه و ثانویه، میزان سرمایه گزاری مود نیاز برای هر مورد و سایر موارد لازم مشخص شده بود که طبق آن به ریز و بصورت مستدل به این اعداد می رسیدند و حداقل بر روی کاغذ این اعداد را از توهم به برنامه تبدیل می کردند.

سوال 2- آقای زنگنه گفتند: رسیدن به تولید 6.5 میلیون بشکه وابستگی نمی آورد و نیز فقط قدرت اقتصادی را اضافه نمی کند بلکه قدرت امنیتی و سیاسی کشور را هم بالا می برد. نظر شما چیست.

پاسخ2- البته طبیعی است که جناب زنگنه دانشی در زمینه مباحث توسعه اقتصادی و اقتصاد ندارند و با ادبیات جهانی مباحثی مثل نفرین منابع  و بیماری هلندی و غیره آشنا نیستند ولی بعید است بعنوان کسی که با سابقه ترین وزیر در کشور است از تجربه آسیب های درآمد نفت خصوصا در ساختار توسعه نیافته ایران کاملا بی اطلاع باشند.  بهتر است ایشان تجویزهای اقتصادی برای کشور نکنند و توصیه می کنم بعد از فراقت و فراغ از وزرات، حداقل سند "خلاصه مطالعات طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور" که توسط دوستان و بعضی مشاوران سابق ایشان در سال 1382 منتشر شده است را  در این رابطه مطالعه کنند.  اما در مورد تاثیر تولید نفت بر قدرت امنیتی و سیاسی به فرض این که این حرف درست باشد علی القاعده توجه ایشان به قدرت صادراتی و نفوذ در بازار است که در اینصورت سوالات بسیار جدی در عملکرد ایشان مطرح است.  امروز دیگر همه دست اندرکاران انرژی متفق القول هستند که شاخص شدّت انرژی و بهره وری انرژی در ایران بسیار نامطلوب است و پتانسیل عظیمی برای آزاد کردن انرژی برای صادرات از طریق ارتقاء بهره وری وجود دارد من حداقل در دو دهه قبل مقالات زیادی در این مورد داشته ام و در ارائه ای در اطاق بازرگانی در سال 96 نشان دادم که ما پتانسیل آزاد کردن انرژی به میزان 2.5 میلیون بشکه در روز را داشتیم که حرکت به سمت آن می توانست یک نهضت اقتصادی ایجاد کند، شغل ایجاد کند، آلایند های زیست محیطی را در حد قابل توجهی کاهش دهد و به همین دلیل از حمایت های بین المللی نیز  برخوردار شود و از سال 92 مصوبات قانونی قوی ای هم برای اجرای این مساله داشته ایم که در "قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقاء نظام مالی کشور"  که در سال 1394 تصویب شد، تجمیع شده است و بیشترین مسئولیت آن با وزرات نفت بوده است اما کارنامه عملکرد وزارت نفت در این زمینه نزدیک به صفر است ، بگذریم از حجم عظیمی از هیدروکربن ها که در خود صنعت نفت می‌توانست جمع آوری و صادر شود ولی به همت جناب زنگنه و تیمشان سوزاندده شد. چطور ایشان خود را دلسوز کشور می داند و به ین موارد نمی پردازد.

سوال 3- آقای زنگنه در مورد افزایش تولید نفت گفتند:  مهم مدیریت و فناوری است و در قسمت دیگری هم از اهمیت ضریب بازیافت و تولید صیانتی گفتند. نظر شما چیست؟

پاسخ3- قطعا مدیریت و فناوری مهم است اما با توجه به سوابق گفته های ایشان به نظر می رسد دوباره ایشان می خواهند به نیاز به شرکت های بزرگ بین المللی برای دسترسی به فناوری ارجاع دهند و من فقط این را تکرار می کنم که امروز دیگر  فناوری و حتی مدیریت پروژه های توسعه میادین  فقط در اختیار شرکت های بزرگ نیست. قبلا هم اشاره کرده ام که کمتر شرکتی  از شرکت های نامی گذشته در توسعه منابع نفت شیل ایالات متحده که پیچیده تر از توسعه میادین متعارف می‌باشد، حضور دارند.

 اما در مورد ضریب بازیافت و تولید صیانتی یک عامل بسیار مهم  و  کلیدی که ایشون هرگز به آن اشاره نمی کند مقوله تزریق گاز کافی به میادین نفتی است که من در این مورد در مرداد 95 در یادداشتی در روزنامه شرق با تفصیل بیشتری توضیح داده ام دلیل نپرداختن ایشان به این مساله نیز روشن است و آن ضعف دهشتناک عملکرد ایشان در این زمینه در هر دو دوره است . من از کسی که به تزریق گاز  که تجربه جهای است بها نمی دهد، نمی توانم باور کنم که واقعا در این موارد دلسوزی دارد.

سوال4- به فرض امکان رساندن ظرفیت تولید نفت به 6.5 میلیون بشکه ، آقای زنگنه می گوید که برای این در جهان بازار وجود دارد و نگویند وجود ندارد . نظر شما چیست؟

پاسخ 4- من در اینجا نمی خواهم بگویم بازار وجود  دارد یا ندارد اما با توجه به این سوال شما و سوال قبل تر شما در مورد رابطه نفت با امنیت و سیاست. چیزی که جالب است این است که فردی که چند دهه در بخش نفت و انرژی مسئولیت داشته و در دوره کنار بودن هم در باشگاه نفت و نیرو بوده و در دانشگاه انرژی درس می داده اینقدر از جهان انرژی کم اطلاع است و اطلاعاتش اصلا روزآمد نیست و در این مورد هم چنین است. جهان انرژی به کلی تغییر کرده است الان سبد انرژی جهان با کمک فناوری‌های نوین بسیار متنوع شده است و آستانه اقتصادی شدن تولید انواع انرژی مشخص شده است تحولات و نگرانی های زیست محیطی هم صحنه را تغییر داده است در مورد خود نفت و گاز نیز پدیده نفت و گاز شیلی تحول ایجاد کرده است و همه اینها بررسی بازار را بسیار پیچیده تر کرده است. البته شاید همیشه نفت بتوان فروخت اما با چه قیمتی و چه شرایطی بحث است. ضمن این که بخش دیگری ازصحبت های خود ایشان در همین جلسه پارادوکس ایجاد می کند . ایشان آنجا که می خواهند دولت آینده را تشویق و ترغیب به رفتن به سمت افزایش تولید بکنند می گویند که "زمان زیادی طول نمی کشد که کنوانسیون هایی تصویب شود که تولید نفت کشورها را محدود کنند" خوب معنای این حرف این است که قدرت مانور در جهان انرژی چندان بالا رفته که دیگر آنگونه نیست که جهان نتواند بدون نفت زندگی کند.

سوال 5- با این اوصاف به نظر شما چرا ایشان اینقدر بر این افزایش توان تولید به 6.5 تاکید می کند و آن را به عنوان اولویت به دولت آینده توصیه می کند.

پاسخ 5- اگر نظر من را بخواهید ایشان در آستانه رفتن از نفت به دنبال رد گم کردن و جعل تاریخ است هرچند چنانچه ذکر کردم ایشان در مورد تولید و توسعه میادین هم کارنامه نامطلوبی دارد و خصوصا در دوره قبلی وزارتشان در مورد عدم توسعه میادین مشترک نفتی زیر سوال است، اما سعی می کند همه ناکارائی ها و اشتباهات و خسارات خود به صنعت نفت را پشت این بحث گم کند چرا که در این مورد توجیحاتی وبهانه هائی هست که می توان پشت آن پنهان شد. یک توجیه بهانه تحریم است و توجیه یا بهانه دیگر مناقشات پر دامنه ای که در این مورد در صنعت نفت وجود داشته است که ایشان پشت این دو پنهان می شود . البته این مناقشات را از ابتدای حضور در صنعت نفت خود ایشان به راه انداخت.

اگر کارنامه بسیاری چیزهای دیگر مثل طرح های غلط و پر خسارت ایران ال ان جی و سیراف و اتیلن مرکز یا  کوتاهی ایشان در جمع آوری گازهای سوزانده یا برخورد منفی ایشان با آموزش و پژوهش در صنعت نفت یا کوتاهی در برنامه های افزایش کارائی انرژی و یا کوتاهی ها و اشتباهات  در مورد قراردادهای گازی پاکستان و ترکمنستان و عمان و کرسنت و کوتاهی در زمینه تزریق گاز کافی به میادین نفتی برای افزایش ضریب بازیافت و بسیاری موارد دیگر مطرح شود ایشان توجیه و بهانه چندانی  ندارد.

علاوه بر این به نظر من این نوعی انداختن پوست خربزه به زیر پای دولت آینده نیز هست. شاید وقت دولت آینده هم در همین زمینه تلف شود و دست آوردی نداشته باشد که بعدا ملاک مقایسه قرار بگیرد. البته تجربه نشان می دهد که ایشان در این زمینه نباید خیلی نگران باشند.

البته در مورد میادین مشترک و خصوصا میادین مشترک نفتی امیدوارم هر کسی که جایگزین جناب زنگنه می شود اگر از حداقلی از عرق ملی برخوردار باشد این میادین را در اولویت قرار دهد، وضعیت تولید طرفین را روزانه رصد کند و تا به تعادل نرساندن این برداشت خواب خوش به چشمش نرود. گرچه به قول معروف آب رفته را نمی توان به جوی برگرداند اما جلوی رفتن بیش از پیش منابع ملی مان به سمت دیگر را  شاید بتوان گرفت.

 

 

 

در گفت و گو با جی پلاس؛

«جهان انرژی به کلی تغییر کرده است الان سبد انرژی جهان با کمک فناوری‌های نوین بسیار متنوع شده است و آستانه اقتصادی شدن تولید انواع انرژی مشخص شده است تحولات و نگرانی های زیست محیطی هم صحنه را تغییر داده است در مورد خود نفت و گاز نیز پدیده نفت و گاز شیلی تحول ایجاد کرده است و همه اینها بررسی بازار را بسیار پیچیده تر کرده است. البته شاید همیشه نفت بتوان فروخت اما با چه قیمتی و چه شرایطی بحث است.»

گرو اقتصاد و درآمد جی پلاس:  در روزهای گذشته وزیر نفت در مراسم امضاء تفاهم نامه انجام مطالعات توسعه میدان آزادگان گفت: «ما به‌راحتی می‌توانیم به تولید روزانه ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت دست یابیم و این رقم هدف عجیب و غریبی نیست، ... این موضوع قدرت امنیتی و سیاسی کشور را هم بالا می برد.»

در همین خصوص غلام حسین حسنتاش صاحب نظر در حوزه اقتصاد انرژی در واکنش به اظهارات وزیر نفت گفت: اول این که اگر به تعبیر ایشان این کار اینقدر راحت است ایشان که از سال 1376 تا کنون جمعا دو دوره هشت ساله وزیر نفت بوده اند و از همان اول هم این حرف ها  را می زدند چرا در این مورد اقدامی نکردند و ظرفیت تولید نفت خام ایران هرگز از حداکثر 4.2 میلیون بشکه فراتر نرفت. در دوره قبلی وزرات ایشان که شرایط بین المللی هم کاملا مساعد بود. در دوره دوم وزارت هم ایشان به مجلس قول دادند که حتی در شرایط تحریم تولید را به 5.7 میلیون بشکه در روز میرسانند ولی حدود دوسال فرصت بعد از برجام که خیلی کارها می شد کرد را  در مسیر  طراحی یک فرمول جذاب برای آوردن شرکت‌های بزرگ نفتی تلف کردند و جلوی هر اقدامی که می شد در جهت توسعه میادین انجام داد را گرفتند که راه را برای آوردن شرکت های بزرگ باز کنند، در صورتی که می شد از توان داخلی و همکاری شرکت های کوچک و متوسط خارجی دارای فناوری و تخصص که  به همان شرکت‌های  بزرگ هم سرویس می دهند استفاده کرد و امکان ورود تجهیزات مورد نیاز هم بود و می شد خیلی کارها را پیش برد.در این جلسه اشاره می کنند که حضور شرکت‌های اکتشاف و تولید داخلی آرزوی ایشان بوده در صورتی که واقعیت این است که ایشان تا مجبور نشد به شرکت های داخلی میدان نداد.

 

وی افزود:  ایشان احتمالا در جریان نیستند که کنسرسیوم در رژیم گذشته، رساندن تولید ایران به 8 میلیون بشکه را به شاه پیشنهاد داده بود و کارشناسان و متخصصان ایرانی آن روز ثابت کردند که این هدف تولیدی به راحتی امکان پذیر نیست و این به ذخائر ایران لطمه می زند و برنامه به هدف 6 میلیون بشکه کاهش پیدا کرد و آن هدف هم مدت کوتاهی محقق شد. از ابتدای انقلاب  تاکنون هم نزدیک 53 میلیارد بشکه از ذخائر نفتی ایران و از بهترین و پر بازده ترین میادین کشور برداشت شده است و ما اکتشاف قابل توجه نفتی جدیدی نداشته ایم و بیشتر اکتشافات جدید گازی بوده است و  اگر هم داشته ایم هرگز مانند میادین عظیمی که عمده تولید نفت ما از آنها حاصل شده نبوده اند. البته در مورد اکتشافات نفتی خصوصا در دوره های ایشان با هر انگیزه ای تبلیغات خلاف واقع زیاد شده است مثلا با تکمیل هر مرحله اکتشافی یک میدان نفتی که اکتشاف اولیه آن در قبل از انقلاب صورت گرفته بوده وانمود شده که یک اکتشاف جدید است.

حسن تاش خاطرنشان کرد: از این 53 میلیارد بشکه حدود 37 میلیارد بشکه مربوط به همین 24 سالی است که ایشان این مکررات را تکرار می کنند آیا می توانند نشان دهند که در این دوره دقیقا همین میزان ذخائر  نفت  قابل بازیافت را جایگزین کرده اند. شاید آن قصه های دوران کودکی که یک دیگی بود که هر چه از آن بر می داشتند کم نمی شد در ذهن ایشان حک شده است.

این پژوهشگر اقتصاد انرژی افزود: ذخائر نفتی عراق تقریبا برابر با ایران است و در 42 سالی که ما 53 میلیارد بشکه تولید کرده ایم عراق به دلیل مشکلاتی که در دوره های مختلف داشته است، حدود 33 میلیارد بشکه تولید کرده است یعنی در سال های 2009 و 2010 میادین عراق بسیار بکر تر از ایران بوده است . در این سال ها عراق با دست باز و بدون محدودیت های ادعائی جناب زنگنه، با تمام شرکت‌های نامی و بزرگ امریکائی و اروپائی و  چینی و خلاصه تمام مدعیان فناوری، برای توسعه میادین مختلف خود قراردادهای جذابی منعقد کرد و طبق وعده‌هائی که این شرکت‌ها داده بودند قرار بود تولید نفت عراق حداکثر  در سال 2017  به 10.5 تا 11 میلیون بشکه در روز برسد ولی الان که در سال 2021 هستیم همانطور که جناب زنگنه خودشان در این صحبت اشاره کرده‌اند تولید نفت عراق در حدود 5 میلیون بشکه در روز است و این کارنامه شرکت‌های نامی نفتی است که ایشان همیشه آرزوی عقد قرارداد با آنها را داشته و دارند و بسیاری از فرصت‌ها را در مسیر آن ذبح کردند. و حالا هم در دقیقه 90 وزارتشان تازه به فکر انجام مطالعات توسعه میدان آزادگان افتاده اند.

وی افزود:  در هرحال ایکاش وزیر محترم بعد از 16 سال وزارت گسسته و 24 سال تکرار این فرمایشات، یک طرح جامع یا نقشه راه توسعه میادین هیدروکربنی و از جمله میادین نفتی را از خودشان بجا می گذاشتند  که در آن اولویت‌های توسعه میادین و پتانسیل‌های میادین برای توسعه شامل تولید اولیه و ثانویه، میزان سرمایه گزاری مود نیاز برای هر مورد و سایر موارد لازم مشخص شده بود که طبق آن به ریز و بصورت مستدل به این اعداد می رسیدند و حداقل بر روی کاغذ این اعداد را از توهم به برنامه تبدیل می کردند.

حسن تاش در مورد تاثیر نفت درآمد نفت بر اقتصاد گفت توصیه می کنم وزیر نفت حداقل سند "خلاصه مطالعات طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور" که توسط دوستان و بعضی مشاوران سابق ایشان در سال 1382 منتشر شده است را مطالعه کنند و افزود: در مورد تاثیر تولید نفت بر قدرت امنیتی و سیاسی به فرض این که این حرف درست باشد علی القاعده توجه ایشان به قدرت صادراتی و نفوذ در بازار است که در اینصورت سوالات بسیار جدی در  مورد عملکرد ایشان مطرح است.  امروز دیگر همه دست اندرکاران انرژی متفق القول هستند که شاخص شدّت انرژی و بهره وری انرژی در ایران بسیار نامطلوب است و پتانسیل عظیمی برای آزاد کردن انرژی برای صادرات از طریق ارتقاء بهره وری وجود دارد من حداقل در دو دهه قبل مقالات زیادی در این مورد داشته ام و در ارائه ای در اطاق بازرگانی در سال 96 نشان دادم که ما پتانسیل آزاد کردن انرژی به میزان 2.5 میلیون بشکه در روز را داشتیم که حرکت به سمت آن می توانست یک نهضت اقتصادی ایجاد کند، شغل ایجاد کند، آلایند های زیست محیطی را در حد قابل توجهی کاهش دهد و به همین دلیل از حمایت های بین المللی نیز  برخوردار شود و از سال 92 مصوبات قانونی قوی ای هم برای اجرای این مساله داشته ایم که در "قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقاء نظام مالی کشور"  که در سال 1394 تصویب شد، تجمیع شده است و بیشترین مسئولیت آن با وزرات نفت بوده است اما کارنامه عملکرد وزارت نفت در این زمینه نزدیک به صفر است ، بگذریم از حجم عظیمی از هیدروکربن ها که در خود صنعت نفت می‌توانست جمع آوری و صادر شود ولی به همت جناب زنگنه و تیمشان سوزاندده شد. چطور ایشان خود را دلسوز کشور می داند و به ین موارد نمی پردازد.

وی در ادامه افزود: من فقط این را تکرار می کنم که امروز دیگر  فناوری و حتی مدیریت پروژه های توسعه میادین  فقط در اختیار شرکت های بزرگ نیست. قبلا هم اشاره کرده ام که کمتر شرکتی  از شرکت های نامی گذشته در توسعه منابع نفت شیل ایالات متحده که پیچیده تر از توسعه میادین متعارف می‌باشد، حضور دارند. اما در مورد ضریب بازیافت و تولید صیانتی یک عامل بسیار مهم  و  کلیدی که ایشان هرگز به آن اشاره نمی کند مقوله تزریق گاز کافی به میادین نفتی است که من در این مورد در مرداد 95 در یادداشتی در روزنامه شرق با تفصیل بیشتری توضیح داده ام دلیل نپرداختن ایشان به این مساله نیز روشن است و آن ضعف دهشتناک عملکرد ایشان در این زمینه در هر دو دوره است . من از کسی که به تزریق گاز  که تجربه جهانی است بها نمی دهد، نمی توانم باور کنم که واقعا در این موارد دلسوزی دارد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا بازار جهانی ظرفیت تولید 6.5 میلیون بشکه ای از سوی ایران را دارد یا خیر گفت:  من در اینجا نمی خواهم بگویم بازار وجود  دارد یا ندارد اما چیزی که جالب است این است که فردی که چند دهه در بخش نفت و انرژی مسئولیت داشته و در دوره کنار بودن هم در باشگاه نفت و نیرو بوده و در دانشگاه انرژی تدریس می کرده اینقدر از جهان انرژی کم اطلاع است و اطلاعاتش اصلا روزآمد نیست و در این مورد هم چنین است. جهان انرژی به کلی تغییر کرده است الان سبد انرژی جهان با کمک فناوری‌های نوین بسیار متنوع شده است و آستانه اقتصادی شدن تولید انواع انرژی مشخص شده است تحولات و نگرانی های زیست محیطی هم صحنه را تغییر داده است در مورد خود نفت و گاز نیز پدیده نفت و گاز شیلی تحول ایجاد کرده است و همه اینها بررسی بازار را بسیار پیچیده تر کرده است. البته شاید همیشه نفت بتوان فروخت اما با چه قیمتی و چه شرایطی بحث است.  ایشان آنجا که می خواهند دولت آینده را تشویق و ترغیب به رفتن به سمت افزایش تولید بکنند می گویند که "زمان زیادی طول نمی کشد که کنوانسیون هایی تصویب شود که تولید نفت کشورها را محدود کنند" خوب معنای این حرف این است که قدرت مانور در جهان انرژی چندان بالا رفته که دیگر آنگونه نیست که جهان نتواند بدون نفت زندگی کند.

 

وی در مورد این که زنگنه با چه انگیزه ای این سخنان را مطرح کرده است،  گفت: اگر کارنامه بسیاری چیزهای دیگر مثل طرح های غلط و پر خسارت ایران ال ان جی و سیراف و اتیلن مرکز یا  کوتاهی ایشان در جمع آوری گازهای سوزانده یا برخورد منفی ایشان با آموزش و پژوهش در صنعت نفت یا کوتاهی در برنامه های افزایش کارائی انرژی و یا کوتاهی ها و اشتباهات  در مورد قراردادهای گازی پاکستان و ترکمنستان و عمان و کرسنت و کوتاهی در زمینه تزریق گاز کافی به میادین نفتی برای افزایش ضریب بازیافت و بسیاری موارد دیگر مطرح شود ایشان توجیه و بهانه چندانی  ندارد.

در مورد میادین مشترک و خصوصا میادین مشترک نفتی امیدوارم هر کسی که جایگزین جناب زنگنه می شود اگر از حداقلی از عرق ملی برخوردار باشد این میادین را در اولویت قرار دهد، وضعیت تولید طرفین را روزانه رصد کند و تا به تعادل نرساندن این برداشت خواب خوش به چشمش نرود. گرچه به قول معروف آب رفته را نمی توان به جوی برگرداند اما جلوی رفتن بیش از پیش منابع ملی مان به سمت دیگر را  شاید بتوان گرفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۳۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

 

نسخه متنی : 

غلامحسین حسنتاش در گفت‌‎وگو با «وطن امروز»، از غفلت‌های وزارت نفت در اجرای سیاست‌های غیر‌قیمتی انتقاد کرد

فقط بلدند قیمت‌ها را افزایش دهند

حمید کمار:‌ پس از اجرای ناگهانی و بدون اطلاع‌رسانی طرح دولت برای سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین، انتقادات زیادی به عملکرد بیژن زنگنه مطرح شد. یکی از مهم‌ترین محورهای این انتقادات، ضعف مدیریت زنگنه و بی‌توجهی‌اش به «سیاست‌های غیرقیمتی برای مدیریت انرژی و کنترل مصرف سوخت» بود. این موضوع در بند هفتم «سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف» که 15 تیرماه سال 89 از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد، مورد توجه قرار گرفت. هدف از اجرای این سیاست‌ها، کاهش مستمر شاخص «شدت انرژی» کشور بوده است. اینطور که پیداست وزیر نفت دولت تدبیر اعتقادی به این سیاست‌ها نداشته و ندارد. چنانچه وی 10 بهمن سال گذشته پس از پایان جلسه هیأت دولت و در جمع خبرنگاران گفت: «غیر از سهمیه‌بندی و افزایش قیمت راه دیگری در زمینه سوخت نداریم». این اظهارات و عملکرد زنگنه اما با انتقادات گسترده‌ای از سوی کارشناسان حوزه نفت و انرژی مواجه شد. در همین باره سراغ سیدغلامحسین حسنتاش، عضو انجمن اقتصاد انرژی ایران و عضو هیات علمی مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی رفتیم تا کارنامه زنگنه در اجرای سیاست‌های غیرقیمتی را بررسی کنیم.

 

* به‌طور کلی سیاست‌های غیر‌قیمتی برای مدیریت انرژی و کنترل مصرف سوخت، شامل چه اقداماتی می‌شود؟ 

این سیاست‌ها بسیار گسترده و متنوع است. افزایش بهره‌وری در تولید و انتقال حامل‌های انرژی، افزایش بازدهی نیروگاه‌ها، تدوین و اعمال استانداردهای اجباری برای ورود تجهیزات انرژی‌بر و بسیاری موارد دیگر در زمره سیاست‌های غیرقیمتی در حوزه انرژی جای دارند اما یکی از مهم‌ترین این نوع سیاست‌ها، حمایت مالی و فراهم کردن تسهیلات بانکی برای طرح‌های بهینه‌سازی مصرف انرژی است که توسط خود مردم و بخش خصوصی اجرا می‌شود.  

 

* می‌توان مثال اجرایی در این باره بیان کرد؟

در سطح کشور میلیون‌ها بخاری گازی وجود دارد که راندمان حرارتی‌ای بین 30 تا 40 درصد دارند، در حالی که هم‌اکنون در کشورهای پیشرفته بخاری‌های گازی با راندمان بالای 90 درصد وجود دارد. مطالعات نشان می‌دهد حتی اگر دولت این بخاری‌ها را به‌صورت مجانی با بخاری‌های مردم تعویض کند، مقدار گاز صرفه‌جویی شده در کمتر از 2 سال می‌تواند کل هزینه بخاری‌های جدید را پوشش دهد؛ ضمن اینکه آلاینده‌های زمستانی هم کاهش می‌یابد. 

در باره اکثر تجهیزات مصرف‌کننده انرژی در ایران و در صنایع همین وضعیت وجود دارد. حتی مثلا در کمپرسورهای قدیمی انتقال گاز شرکت ملی گاز، همین وضعیت حاکم است. به عنوان نمونه بررسی شده که اگر یک سرمایه‌گذار همه این کمپرسورها را با سیستم‌های جدید جایگزین کند، در گازی که خود اینها مصرف می‌کنند صرفه‌جویی عظیمی می‌شود. اگر وزارت نفت یا شرکت‌های زیر‌مجموعه آن حاضر باشند گاز صرفه‌جویی شده را به قیمتی که مثلا گاز را از ترکمنستان وارد می‌کردند، از این سرمایه‌گذار بخرند، کمتر از 2 سال سرمایه‌اش بازمی‌گردد و به سوددهی می‌رسد. 

در سال 92 و اوایل دولت یازدهم این راهکارها مورد توجه قرار گرفت ولی متاسفانه امروز کلا فراموش شده و تقریبا هیچ اقدامی نشده و سرمایه‌گذارهایی هم که پیشنهاداتی داشتند، با عدم حمایت جدی دولت سرخورده شدند و کنار رفتند. حتی بعضی از این سرمایه‌گذارها، حمایت مالی و بانکی هم نمی‌خواستند و فقط تضمین قوی می‌خواستند که دولت سوخت صرفه‌جویی شده را تا زمانی که سرمایه و سود سرمایه‌گذاری‌شان برگشت شود، به قیمت منطقه‌ای (یعنی قیمت بین‌المللی نه داخلی) از ایشان بخرد. اغلب قریب به اتفاق این سرمایه‌گذاری‌ها که طیف وسیعی هم دارند، حتی با کمتر از قیمت‌های منطقه‌ای، اقتصادی هستند.

 

* وظایف وزارت نفت در تحقق سیاست‌های غیرقیمتی دقیقا شامل چه مواردی است؟

وزارت نفت تامین‌کننده بیش از 95 درصد انرژی اولیه کشور است و بیشترین نقش و مسؤولیت را در این زمینه داشته و دارد. حتی وزارت نفت به‌عنوان تامین‌کننده سوخت نیروگاه‌ها می‌توانست آنها را وادار کند راندمان خود را بالا ببرند و سوخت کمتری از وزارت نفت بخواهند. هم‌اکنون بیش از 90 درصد تولید برق کشور در نیروگاه‌های حرارتی و گازی تولید می‌شود که راندمان آنها بسیار پایین است. 

اگر در این نیروگاه‌ها برای تبدیل شدن به سیکل ترکیبی با هدف افزایش بازدهی سرمایه‌گذاری شود، بعد از اجرای طرح‌ها سوخت کمتری از وزارت نفت درخواست خواهند کرد و اگر وزارت نفت مثلا همان سوخت قبلی را تا 2 سال به آنها بدهد و اجازه بدهد که میزان صرفه‌جویی شده را صادر کنند یا خودش این میزان را به قیمت منطقه‌ای از آنها بخرد، تمام این سرمایه‌گذاری‌ها سودآور خواهد بود. همان‌طور که اشاره کردم در خود صنعت نفت نیز در خطوط لوله انتقال نفت و گاز و جاهای دیگر فرصت اینگونه سرمایه‌گذاری‌ها هست. مثال بخاری را که در پاسخ سوال قبل مطرح کردم، خود وزیر نفت در اوایل این دوره مطرح می‌کرد. اگر روی اینترنت جست‌وجو کنید اظهارات 6-5 سال پیش ایشان درباره ضرورت تعویض 20 میلیون بخاری گازی هنوز هست. چیزی که عملا کالای مصرفی بود و با مشکل تحریم و فناوری هم برخورد نمی‌کرد ولی اقدامی نشد. در قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر تا سقف 100 میلیارد دلار فرصت سرمایه‌گذاری در این زمینه‌ها در نظر گرفته شده بود. ببینید چقدر شرکت‌های خدمات انرژی می‌توانستند ایجاد شوند و چقدر کار ایجاد شود که نشد. در زمینه حمل‌و‌نقل هم همین مسأله بود، یعنی هر کسی که بتواند پروژه حمل‌و‌نقلی ارائه دهد، اعم از توسعه مترو یا خطوط ریلی یا حمل‌و‌نقل بار و مسافر، که منجر به کاهش مصرف سوخت شود، باید مورد حمایت قرار می‌گرفت.

ضمنا نباید فراموش کرد در سطح خود صنعت نفت هم سوخت و ضایعات فراوانی وجود دارد. در منطقه عسلویه ده‌ها مشعل در حال سوختن است که اغلب حاوی مواد ارزشمند است. 

 

* عملکرد آقای زنگنه در اجرای سیاست‌های غیرقیمتی چگونه ارزیابی می‌شود؟ آمار یا مرجع رسمی و قابل اتکا برای ارزیابی عملکرد وزارت نفت در این حوزه کدام است؟

در گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی آبان 1395 تحت عنوان «بررسی عملکرد ماده 12 قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر و...» تهیه کرده است، پیشرفت این پروژه‌ها را در حد نزدیک به صفر ارزیابی کرده و بعد از آن هم بعید است که اتفاق چشم‌گیری افتاده باشد. 

بنده بارها نوشته و گفته‌ام هزینه آزاد کردن یک واحد انرژی از طریق بهینه‌سازی و صرفه‌جویی، از هزینه تولید یک واحد انرژی جدید کمتر است؛ ضمن اینکه هر اقدامی در این زمینه آلاینده‌ها را هم کاهش می‌دهد. 

همچنین بنده همیشه توضیح داده‌ام در ساختار تورمی اقتصاد ایران سیاست قیمتی به تنهایی برای کنترل مصرف پاسخگو نیست و حتما باید مؤخر بر اقدامات غیرقیمتی باشد.

ضمنا باید بگویم موانع و مشکلاتی هم در این زمینه وجود داشته است که در گزارش مرکز پژوهش‌ها ذکر شده اما اگر در وزارتخانه‌های نفت و نیرو اعتقاد جدی نسبت به مسأله راهکارهای غیرقیمتی بود، طبعا سال به سال به دولت گزارش می‌دادند و رفع موانع را پیگیری می‌کردند. متاسفانه دولت هم گزارش نخواسته است. آن وقت آقایان مرتبا می‌گویند راهی جز افزایش قیمت وجود ندارد!

در مورد قسمت دوم سوال‌تان باید عرض کنم متاسفانه حتی سازمان برنامه و بودجه گزارش‌های نظارتی در این باره ارائه نداده است اما بهترین شاخص برای ارزیابی موفقیت اقدامات صرفه‌جویی و بهینه‌سازی مصرف انرژی، شاخص شدت انرژی است که طی سال‌های گذشته بهبود نیافته است.

 

 

لینک مطالب مرتبط: 

 

میزگرد در مورد افزایش قیمت بنزین در سایت جماران

افزایش قیمت حامل‌های انرژی را به همه‌پرسی بگذارید

حدیث مکرر گرانی

همه چیز را گران کنید، کار دیگری که بلد نیستید!

اثبات ادعای نابلدی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۲:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

دیروز طی یادداشتی تحت عنوان "همه چیز را گران کنید، کار دیگری که بلد نیستید!" در واقع به دولتی ها طعنه زدم که جز گران کردن و فشار به مردم راه حلی دیگری برای مشکلات اقتصادی ندارند و کار دیگری بلد نیستند. امروز در این یادداشت می خواهم شاهدی بر این مدعا بیاورم.

چند روز قبل از گران شدن بنزین بیژن نامدار زنگنه در مصاحبه ای بعداز جلسه هیئت دولت (که کلیپ آن موجود است) در پاسخ یک خبرنگار در مورد راه های کنترل مصرف سوخت اظهار داشت که: "راه دیگری غیر از سهمیه بندی یا گران کردن نداریم". که البته هر دوی اینها در واقع یکی است و سهمیه بندی هم نوعی گران کردن است.

آقای زنگنه که در دو دوره وزارتشان خسارات جبران ناپذیری را به کشور وارد کردهاند و صاحب این قلم آمادگی دارم که در این مورد و در جهت اثبات این مدعا با ایشان مناظره نمایم، در واقع با همین جمله تمام صلاحیت خود را زیر سوال بردهاند و به نظر من همین جمله برای استیضاح ایشان کفایت می کند. چراکه این جمله ایشان از دو حالت خارج نیست یا ایشان خلاف میگوید یا با اینهمه سابقه در وزارتین انرژی (نفت و نیرو) هنوز چیزی از مدیریت انرژی و راهکارهای آن نمیداند. در این رابطه موارد زیر قابل توجه است:

  1. در "سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف"  که پس از بررسی مجمع تشخیص مصلحت نظام در تاریخ 14/4/1398 توسط رهبری ابلاغ شده است به صراحت به سیاستهای غیرقیمتی برای مدیریت انرژی و کنترل مصرف سوخت اشاره شده است، جناب آقای زنگنه باید به ملت گزارش دهند که در جهت اجرای بندهای 1 تا 7 این سیاستها که مربوط به بخش انرژی و عمدتا مبتنی بر راهکارهای غیرقیمتی است چه کردهاند.
  2. در قانون اصلاح الگوی مصرف انرژی مصوب جلسه علنی مورخ 4/12/89 مجلس شورای اسلامی که دو هفته بعد از آن توسط ریاست مجلس ابلاغ شده است نیز به طور وسیع به راهکارهای غیرقیمتی اشاره شده است و اصولا این قانون عمدتا مبتنی بر راهکارهای غیرقیمتی است. در این قانون توسعه شرکتهای خدمات انرژی توصیه شده است. شرکتهای خدمات انرژی طبق تعریف استاندارد که در این قانون هم آمده است بر روی صرفهجوئی انرژی در همه بخشها از جمله حمل و نقل سرمایهگزاری می کنند و وزارتین نفت و نیرو موظفند تضمین بدهند که میزان انرژی صرفهجوئی شده را به قیمتهای منطقهای از آنها بخرند(چون با این صرفهجوئی صادراتشان بالا میرود). خوب است همایشی از شرکتهای خدمات انرژی که به اتکاء این قانون تاسیس شدند برگزار شود تا آنها گزارش دهند که چه تلاشهائی داشتهاند و چه پیشنهادات و طرحهائی را در این راستا ارائه دادهاند و چقدر مورد حمایت وزارت نفت قرار گرفتهاند و چه تضمینی به آنها داده شده است و در چنین همایشی خیلی چیزها روشن خواهد شد.

همچنین این قانون در فصول مختلف و خصوصا فصل نهم آن وظایفی را برای ممیزی و ارتقاء کارائی انرژی در خود بخشهای تولیدکننده و توزیع کننده انرژی تعیین کرده است که لازمست وزرای نفت و نیرو گزارش عملکرد خود را در این زمینه و در زمینه کاهش سوخت و ضایعات و اقدامات انجام شده برای جلوگیری از اتلاف وحشتناک در شبکه تولید و توزیع انرژی کشور ارائه دهند.

  1. در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که در 29/11/92 ابلاغ شده است نیز بر کاهش شاخص شدت انرژی و تاکید شده  و به راهکارهای غیرقیمتی اشاره شده است.
  2. در بند ق تبصره 2 قانون بودجه سال 1393 راهحل غیرقیمتی به طور بسیار وسیعی مورد توجه قرار گرفته بود و به وزارت نفت اختیارات وسیعی داده شده بود که با سرمایهگزارانی که حاضر به سرمایهگزاری در زمینه ارتقاء راندمان انرژی هستند بطور تقریبا نامحدودی قرارداد ببندد و در قراردادها تضمین کند که انرژی آزاد شده را به قیمت منطقهای از آنها خریداری می کند و این اختیارات شامل توسعه حمل و نقل ریلی درون و برون شهری و تولید خودروهای کم مصرف نیز بود. خوب است گزاش عملکرد وزات نفت در این زمینه نیز درخواست شود.
  3. در ماده 12 قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر مصوب 1/2/1394 مجلس شورای اسلامی نیز به طور بسیار وسیعی به وزارتخانههای مختلف و به ویژه نفت و نیرو اجازه داده شده است که انرژی صرفهجوئی شده را از سرمایهگزاران خریداری کنند و صدر ماده نشان می دهد که  اگر این دو وزارتخانه برای آزاد کردن انرژی از طریق بهینهسازی که بسیار کم هزینه تر از تولید انرژی جدید است،  اولویت قائل باشند تا سقف 100 میلیارد دلار ارزی و تا سقف 500 هزار میلیارد ریالی  ( که هر ساله نیز این رقم با تورم تعدیل خواهد شد) می توانند در این زمینه قرارداد منعقد نمایند. خوب بود دولت گزارشی در این زمینه از وزاری مربوطه می خواست. قبلا در این زمینه نوشته ام که تنها اجرای وسیع همین قانون که در واقع به نوعی تکرار همان بند ق تبصره قانون بودجه سال 93 بود می توانست اقتصاد کشور را متحول کند.
  4. در سند ملی راهبرد انرژی کشور ابلاغ شده در تاریخ 23/11/95 نیز به راهکارهای غیرقیمتی اشاره شده و مجددا بر تاسیس شرکتهای خدمات انرژی که مجری راهکارهای غیرقیمتی هستند تاکید شده است.
  5. در برنامه ششم نیز بسیاری از این موارد تجمیع شده است.
  6. در شرکت بهینه سازی مصرف سوخت که توسط خود جناب زنگنه در دوره قبلی وزارتشان در نفت تاسیس شده است (که البته ابتدا یک سازمان بود و منطقا هم باید سازمان باشد ولی به دلیل میل زیاد به شرکتسازی در وزارت نفت، بعدا تبدیل به شرکت شد) مطالعات بسیار زیادی در مورد راهکارهای غیرقیمتی انجام شده است. همچنین در بسیاری از بخشهای دیگر صنعت نفت نیز مطالعات زیادی در این مورد انجام شده که ادعای بی خبری آقای زنگنه از این مطالعات عذر بدتر از گناه خواهد بود.

حال صرفنظر از این که در شرایط اقتصاد ایران کدام راهکارها (قیمتی یا غیرقیمتی ) بهتر جواب میدهد. با توجه به آنچه که ذکر شد پاسخ جناب زنگنه به خبرنگار مبنی بر اینکه راه دیگری غیر از سهمیهبندی و یا افزایش قیمت وجود ندارد نوعی انکار همه قوانین و سوابق مورد اشاره است.

راه حل مشکل بهرهوری انرژی و حل مشکل شاخص شدت انرژی که متاسفانه امروز در این شاخص بدترین در جهان هستیم، بکارگیری ترکیبی خردمندانه از راهکارهای قیمتی و غیرقیمتی با اولویت راهکارهای غیرقیمتی است و تجربههای موفق  جهانی هم به وضوح همین را تائید میکند. خصوصا در ساختار تورمی ایران که افزایش سطح عمومی قیمتها به سرعت اثرگذاری افزایش قیمت یک کالای خاص را خنثی میکند، راهحلهای غیرقیمتی اولویت بیشتری دارد. با این وجود اگر کسی هیچ توجهی به راهحلهای غیرقیمتی ندارد حداقل میتوان گفت که اصلاح الگوی مصرف و مدیریت مصرف برای او هدف نیست و اگر چیزی در این زمینه میگوید تنها بهانهای برای توجیه افزایش قیمت است.

به هرحال جناب زنگنه که علاوه بر دیگر خسارت هایشان، به وضوح مسئول سوختن صدها مشعل در صنعت نفت هستند و روزانه میلیونها دلار از دارائی مردم را به مشعل میدهند و بیشترین خسارت را به محیط زیست وارد میکنند یا خدای ناکرده خلاف میگویند و یا  در آن مصاحبه اعتراف میکنند راه دیگری جز افزایش قیمت و فشار به مردم بلد نیستند! و این ظلم مضاعف به مردم است که باید تاوان همه این سوء مدیریتها و نادانیها را بپردازند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۸ ، ۱۹:۳۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

 

 

 

 

وزیر نفت  اخیرا در مصاحبه‌ای فرموده‌اند اگر 4 میلیون بشکه صادرات می‌کردیم امریکا نمی‌توانست تحریممان کند و اشاره کرده‌اند که اگر در کار وزارتخانه تاخیر نمی‌انداختند صادرات نفت کشور 4 میلیون بشکه در روز بود.

 

 

البته این گونه فرافکنی‌های جناب ایشان مسبوق به سابقه است. اما سرانجام روزی در پیشگاه تاریخ ایشان باید به سوالات زیر پاسخ دهند.

 

 

1-   جناب وزیر؛ در دور قبل وزارتتان در هشت سال دولت اصلاحات قرار بود تولید نفت را به هفت میلیون بشکه برسانید شرایط بین‌المللی هم مساعد بود و شرکت‌ها آمدند و بیع‌متقابل بستند، چرا تولید نفت از حدود 4 میلیون بشکه تجاوز نکرد؟ بر روی کدام میادین نفتی قرارداد بسته شد و آیا آن میادین اولویت توسعه داشتند ؟ نتیجه قراردادها چه شد؟

 

 

شما در آن دوره با شرکت‌سازی‌های بی‌مطالعه و شتابزده چنان  بمبی را در صنعت نفت و شرکت نفت منفجر کردید که دیگر هیچ کس قادر به اداره  این صنعت نبود و شرکت "بین"  که بعدا برای بررسی وضعیت آوردید آن اشتباهات را گزارش کرد.

 

 

2-   شما تا کنون جمعا یازده سال وزیر نفت بوده‌اید و درهشت سال این میانه هم که وزیر نبوده‌اید، نفت تدریس می‌فرمودید و باشگاه‌دار نفت نیرو بودید. اگر هنوز در نیافته‌اید که میادین نفتی ایران توان تولید 6 میلیون بشکه نفت را ندارد ،که 4 میلیون بشکه آن صادر شود، که وامصیبتا و اگر می‌دانید و خدای ناکرده خلاف می‌گویید و به این خلاف‌گوئی‌ها عادت فرموده‌اید که بازهم وامصیبتا.

 

 

مگر نمی دانید که دولت عراق که وضعیت میادین نفتی‌اش بسیار از ما بکر تر بود و سال‌های سال بود که با توجه به وقایعی که برای این کشور اتفاق افتاده بود بر روی مخازنش سرمایه‌گزاری نکرده بود از حدود نه سال پیش با دست باز شروع به عقد قرارداد با شرکت‌هائی ،که جنابعالی هم بسیار به عقد قرارداد با آنها علاقه‌مند هستید، نمود و این شرکت‌ها که از نظر شما دانای رازهای پیدا و نهان نفتی هستند! وعده داده بودند که تولید نفت این کشور را در همین امسال میلادی(2018) به 10.5 تا 12 میلیون بشکه در روز برسانند و اینک تولید نفت عراق حدود 4.5 میلیون بشکه در روز است. 

 

 

3-   با توجه به وضعیت شاخص شدت انرژی در ایران پتانسیل عظیمی برای بهینه‌سازی و کاهش مصرف انرژی وجود داشت که اگر نه با افزایش تولید میادین نفتی بلکه با کنترل و کاهش مصرف داخلی، صادرات نفت و فرآورده‌های نفتی کشور می‌توانست به میزان قابل‌توجهی افزایش یابد و در دولت یازدهم و در برنامه پنجم اختیارت گسترده‌ای در این زمینه به شما داده شد و منابع لازم پیش‌بینی شد. کارنامه و عملکرد شما و شرکت بهینه‌سازی مصرف انرژی شما در این زمینه چیست؟

 

 

4-   چه کسانی در کار وزارتخانه تاخیرانداختند؟ کسانی که به گزاف تدوین مدل قراردادی خدماتی بیع‌متقابل را به نام خود ثبت کرده بودند  و نمی‌خواستند خود را از تک و تا بیندازند که تخصصی در این زمینه ندارند و شما بدون توجه به کارنامه قبلی شان تجدید نظر در قرارداد را به عهده ایشان گذاشتید و چند سال وقت صنعت نفت برای مدل مجهول و مجعولی بنام IPC تلف شد. یا گروهبان‌هائی که لباس ژنرالی بر آنها پوشاندید؟ یا ساختاری که در دوره قبلی وزارتتان به شدت ناکارآمدش فرمودید؟

 

 

به حمدالله مجلس و خصوصا کمیسیون مربوطه که با شما همراه و هماهنگ بودند. چرا به صراحت نمی‌گوئید چه کسانی در کار وزارتخانه تاخیرانداختند.

 

 

5-   جنابعالی ظاهرا فراموش نموده‌اید که در سال 92 به صراحت در مجلس تعهد فرمودید که حتی در شرایط تحریم  تا پایان سال 1396 تولید نفت و میعانات گازی کشور را به 5.7 میلیون بشکه در روز می‌رسانید. که البته اهل فن به خوبی میدانستند که این وعده دست نیافتنی است. علی‌القاعده در شرایط تحریم این کار باید با استفاده از توان داخلی انجام می‌شد ولی به محض امضاء برجام جفا با داخلی‌ها آغاز شد توانائی‌های داخلی نادیده گرفته شد و حتی بعضا مناقصه‌ها باطل شد تا کار به خارجی‌ها داده شود که خارجی‌ها هم گیج و منگ IPC بودند، و حالا می‌فرمائید که اگر پنج قرارداد دیگر مانند توتال منعقد شده بود به 4 میلیون بشکه صادرات می رسیدیم. البته در دروه قبل وزارتتان این تعداد قرارداد و شاید بیشتر از آن تجربه شده بود و تولید نفت از 4 میلیون بشکه در روز تجاوز نکرد.

 

 

6-   به فرض این که صادرات ما به 4 میلیون بشکه رسیده بود براساس کدام برآورد از وضعیت عرضه و تقاضا و ظرفیت‌های جهانی تولید نفت می‌فرمائید که تحریم امکان پذیر نبود؟ و تا چه حدش امکان پذیر نبود؟ روسیه را مثال زده‌اید که به خاطر میزان تولید و صادرات نفتش نشده است که تحت تحریم کامل امریکا قرار گیرد. مسائل دیگر و توانائی‌های دیگر روسیه و از جمله صادرات گازش به اروپا را هم ببینید. چرا در این دوره وزارتتان مهمترین و بهترین بازار صادراتی گاز ایران را فراموش فرمودید و از ابتدا گفتید که اروپا بازار خوبی برای صادارت گاز ما نیست. لابد پاکستان که در دور قبل وزارتتان انتخاب کردید و هنوز هم معطل مانده است، بازار خوبی است؟

 

 

درپایان عرض می‌کنم که شاید امروز اغلب آنها که باید از شما حساب‌کشی کنند و این فرافکنی‌ها را تجزیه و تحلیل نمایند بصورت بالفعل و بالقوه ابواب‌جمعی شما باشند. اما همیشه اینگونه نخواهد بود و تاریخ هم قضاوت خود را خواهد داشت.

 

 

نکته مهم دیگری که البته در حوزه اطلاعات جنابعالی  نیست ولی خوب است ذکر شود این است که بزرگترین مشکل ساختاری اقتصاد کشور پیش و بیش از تحریم، پدیده "نفرین منابع" و به تعبیر من "استسقای نفتی" و  وابستگی به نفت است که اگر امروز چهار میلیون بشکه صادارت نفت داشتیم احتمالا شدت آسیب‌پذیری اقتصادمان دو برابر و مشکلات اساسی اقتصادی‌مان بسیار بیشتر بود.

 

 

راه نجات کشور از تحریم و غیر تحریم ارتقاء توان تولید ملی (در تولید کالا و خدمات) و توسعه صنعت و متنوع کردن اقتصاد است. همان چیزی که ریچارد نفیو در کتاب هنر تحریم‌ها هدف اصلی می‌داند و تصادفا به طرز عجیبی بسیاری از سیاست‌های اقتصادی ما هماهنگ با آن بوده است.

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط: 
 
 
 
 
 
 
 
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۵۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

آنچه در برنامه نگاه 1 (مورخ 7 بهمن 96) از مهندس زنگنه سوال نشد

 

 

 

1-    مهندس زنگنه به درستی اشاره کرد که پائینآوردن شدّت مصرف انرژی یکی از نشانههای توسعه یافتگی است اما از ایشان سوال نشد که در این رابطه و در مسیر توسعه یافتگی چه اقدامی انجام داده است.

 

 

در حالی که احکام مهمی در قانون برنامه پنجم در این رابطه وجود داشت اینک که گزارش عملکرد برنامه منتشر شده است نشان میدهد که ضعیفترین عملکرد در این بخش بوده است. نگارنده بارها نوشتهام و بررسیهای زیادی در این زمینه شده است که هزینه آزاد کردن  یک واحد انرژی از طریق صرفهجوئی از هزینه تولید یک واحد انرژی جدید کمتر است ضمن این که آثار مثبت زیستمحیطی هم دارد و اشتغالزا هم هست و فرهنگ بهرهوری را هم ترویج میکند. در ابتدای دولت یازدهم حرفهای زیادی در این زمینه زده شد و در اسناد مختلف درج شد ولی اینک همه به فراموشی سپرده شده است.

 

 

2-    مهندس زنگنه از شروع تولید بعضی از میادین نفتی مشترک گفت و اعدادی را اعلام نمود،  اما از ایشان پرسیده نشد که طرف مقابل چه میزان تولید میکند . بعنوان مثال ایشان گفت به تازگی 20 هزار بشکه از لایه نفتی پارسجنوبی برداشت میشود اما پرسیده نشد که چرا قطر نزدیک به بیست سال است از این لایه برداشت میکند و خیلی بیش از یک میلیارد بشکه تاکنون از آن استخراج کرده است و همکنون نیز تولیدش بیش از 300 هزار بشکه در روز است و ما اخیرا شروع کردهایم آنهم با 20 هزار بشکه در روز.

 

 

3-    مهندس زنگنه گفت که در میادین موجود (قدیمی ) افت تولید هم داشتهایم چون کمبود منابع داشتهایم و حتی نتوانستهایم برای جبران افت تولید هم هزینه کنیم. مجری از ایشان پرسید که آیا در بودجه 97 چیزی گذاشتهاند و ایشان جواب داد که نگذاشتهاند اما سوال نشد که پس آن 14.5 درصد سهم نفت از کل درآمد صادرات نفت که اصولا برای بخش بالادستی نفت و حفظ توان تولید است و همه ساله در بودجه دولت لحاظ شده و در بودجه 97هم تداوم دارد، کجا میرود. ارزش این 14.5 درصد با توجه به میزان صادرات و قیمت نفت حداقل در سالهای بعد از برجام بین 6 تا 8 میلیارد دلار برآورد میشود.

 

 

4-    مهندس زنگنه اشاره کرد که تولید گاز ما از میدان پارسجنوبی از قطر پیشی گرفته است و البته این در جای خود قابل تقدیر است. اما سوال نشد که وضعیت تولید تجمعی دو طرف چیست، که تولید تجمعی قطر از این میدان متاسفانه حدود سه برابر ما است.

 

 

5-    در مورد درآمد شرکت ملی گاز از فروش گاز و ادعای دیوان محاسبات بر عدم واریز بیش از  11 هزار میلیارد تومان آن به خزانه ایشان پاسخ هائی دادند ولی از ایشان سوال نشد که کل فروش گاز در سال 95 چه میزان و قیمت آن چه میزان بوده است. نگارنده در این مورد به تفصیل نوشتهام و در اینجا از آن در میگذرم، در مورد بقیه عدد و رقمهای ایشان نیز شبهات جدی وجود دارد.

 

 

6-    در مورد 5 هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت هم که دیوان ایراد گرفته بود که چرا اقدام نکردید ایشان به درستی توضیح دادند که ما مجاز بودیم و مخیر و این ایراد نیست اما مجری که خودش چند ماه قبل (12 شهریور 96)  در همین برنامه میزبان زنگنه بود نپرسید که پس چرا شما در برنامه قبل در شهریورماه فرمودید که در این مورد اقدام کردهایم.

 

 

 البته دیوان محاسبات در این مورد اشکال مالی نگرفته بود و بیتوجهی به میادین مشترک را نتیجه گرفته بود که در این مورد هم قبلا به تفصیل نوشتهام و در میگذرم.

 

 

7-    ایشان در مورد اِشکال دیگر دیوان محاسبات به عدم واریز وجوه پرداختی پتروشیمیها بابت میعانات گازی به خزانه چند بار نام ستاد ویژه تدابیر اقتصادی را بردند و ذکر کردند که از این ستاد اجازه گرفتهاند که وجه آنرا صرف واردات بنزین کنند. اما از ایشان سوال نشد که هیئت وزیران در دولت یازدهم در اولین روزهای کاری خود در مرداد 92 طی مصوبهای تمام ستادها و کمیسیونهای ویژه و از جمله ستاد ویژه تدابیر اقتصادی را (غیر از کمیسیونهای دائمی دولت) منحل نمود و لذا منظور ایشان کدام ستاد است و اختیار قانونی این ستاد برای دخالت در ردیف های بودجه چیست؟

 

 

8-    در همین قسمت از مصاحبه و در مورد گزارش تفریغ بودجه دیوان محاسبات ایشان بارها تاکید کردند که در انتشار این مطالب در افکار عمومی باید احتیاط کرد. محدود کردن انتشار اطلاعات صنعت نفت همیشه از حساسیتهای ویژه ایشان در همه دورانهای وزارتشان در نفت بوده است و کسانی که به این مسائل میپردازند و از جمله نگارنده همیشه تحت فشار بودهاند و فضای نفت بسیار بسته است. اما باید از ایشان پرسید که مگر شما نفت را مال و حق عموم مردم نمیدانید چرا نباید مردم از اموالشان با خبر باشند. چه کسی گفته است که شما در اطلاع از وضعیت اموال مردم محقتر و ذیصلاحتر از دیگران هستید؟ مگر شما خود را جزو طیف اصلاحطلب نمیدانید و مگر مشی اصلاحطلبانه باور به آزادی و آزادی بیان و گردش آزاد و شفافیت اطلاعات نیست؟ این بر افروخته شدن از هر نقدی و گزارشی چه دلیلی دارد؟ آیا مدیران زیر مجموعه شما اجازه دارند مصاحبه کنند و پاسخهای دقیقتری فراتر از رفع و رجوع کردن موارد که "نفت در لوله است" ، بدهند و اگر هم دیوان اشتباه کرده است مردم را قانع کنند که چه مشکلاتی در تعاملات و داد و ستد اطلاعات وجود دارد که چنین مغایرتهای بزرگی پیدا میشود.  آیا این نوع رفع و رجوع کردند نوعی توهین به افکار عمومی نیست؟

 

 

جناب وزیر در توجیه این که چرا نباید اینها را در معرض افکار عمومی قرارداد چند بار تکرار کردند که حالا مردم فکر میکنند این پولها یا کسری نفتخام برده شده و خورده شده. اهل فن میدانند گزارشات تفریغ بودجه عمدتا منعکس کننده تخلفات بودجهای و عدم رعایت قوانین و مقررات در واریز و هزینه کرد ردیفهای بودجهای است و البته تخلف از قوانین و مقررات زمینهساز سوء استفاده نیز هست. اما باید دید در چه فضائی است که مستعد این شایعات و بدبینیها است و آن زمینهها را باید از بین برد.

 

 

همچنین ایشان توجیه کردند که این مباحث فنی است در صورتی که اغلب اشکالات دیوان اگر بنا بر شفافیت باشد، در حد چهار عمل اصلی است.

 

 

9-    در مورد اعتراضات اخیر فارغالتحصیلان دانشگاه نفت در مورد استخدامشان، آقای مهندس زنگنه به درستی گفت که صنعت نفت به این میزان فوقلیسانس و دکتری نیاز ندارد بلکه به نیروی فنی و تکنسین کارآزموده نیاز دارد. اما از ایشان پرسیده نشد که اگر چنین است چرا در دوره قبل وزارتتان در نفت به حرف هیچکس گوش نکردید و آموزشگاههای فنی که تکنسینهای درجه یک تربیت میکردند را تعطیل فرمودید و ظرفیتهای آموزشهای آکادمیک منجر به مدارک تحصیلی را توسعه دادید.

 

 

10-                   در بحث دزدی انجام شده در مدیریت اکتشاف جناب وزیر اشاره کردند که سارق فراری در مواردی بر روی یک سند چند بار چک کشیده است. اما کسی از ایشان نپرسید که در حالی که در سیستمهای دولتی هر چک حداقل دو امضاء مدیران بالا را دارد، شما چه مدیران علامه و هوشمندی را گماردهاید که برای یک سند سه بار چک امضا  میکنند و متوجه نمیشوند و خصوصا در این شرایط بیپولی حساب سرانگشتی دخل و خرج سیستم تحت مدیریتشان را هم ندارند.

 

 

جناب وزیر فرمودند ما همیشه نگران فسادهائی بودیم که هیچ جوری نمیشود جلوی آن را گرفت و فهمید و فقط با کار اطلاعاتی میشود فهمید چون پول خارج از سیستم رد و بدل میشود. مانند رشوه گرفتن برای رد کردن صورتوضعیت پیمانکاران یا برنده کردن آنها در مناقصات. بسیار جای تاسف است که ایشان نمیدانند که با سیستمهای پیشرفته مالی و کنترلی و مناقصات که دخالت افراد را کاهش داده و به حداقل میرساند تا حدود زیادی میتوان احتمال این خلافها را کاهش داد و این فرمایش ایشان اعتراف به فرسودگی سیستمهای نفت است که روزگاری در این امور در کل کشور پیشتاز و الگو بود. نکته مهم دیگر این است که خصوصا در مواردی که رشوه عدوانی گرفته میشود اگر حتی یک مرجع قابل اعتماد در کل سازمان وجود داشته باشد که پیمانکاران بتوانند با اطمینان به آن پناه ببرند و مطمئن باشند که به حقشان رسیدگی میشود و گرفتاری بیشتری پیدا نمیکنند، باز بسیاری از موارد کنترل میشود و شاید چیز بسیار کمی برای مراجع اطلاعاتی باقی بماند.

 

 

مطلب مورد تاسف در این مورد هم این بود که با وجود این که جناب وزیر به اعجابآور بودن این نوع دزدی در سیستم دولتی معترف بودند و گفتند در عمر خدمتی سی و چندساله شان در دولت چنین چیزی ندیدهاند حاضر نشدند یک عذرخواهی درست و حسابی از مردم بکنند که کاسههایشان چنین به آبکش تبدیل شده است! و بیشتر از موضع یک شخص ثالث برخورد میکردند. و سعی کردند این را هم به نوعی به گردن مراجع بیرون از نفت بیندازند، در صورتی که اهل فن میدانند که در سیستم بسته نفت که همه نظامات آن داخلی است مراجع بیرونی اگر هم ورود داشته باشند، ورود مبسوطالیدی ندارند.

 

 

11-                   در مورد عدم تعهد پاکستان در مورد قرارداد خرید گازش از ایران، آقای وزیر توضیح دادند که ما میلیاردها دلار خرج کردهایم و خطلوله را تا نزدیک مرز رساندهایم و در واقع معترف بودند که این سرمایهگزاری عظیم عاطل مانده است اما باز از ایشان سوال نشد که در دوره قبلی وزارت شما خیلیها به شما گفتند که گاز بردن به پاکستان توجیه ندارد و شما توجه نکردید. مقصد اصلی بردن گاز به شرق، کشور هندوستان بود و پاکستان تنها کشور واسطی بود که با برداشت مقداری از گاز در مسیر، اقتصاد خطلوله موسوم به صلح را بهتر میکرد ولذا بعد از اعلام خروج هندیها پیگیری کار با پاکستان اصولا موضوعیتی نداشت و عاقبت آن قابل پیشبینی بود اما شما توجه نفرمودید.

 

 

12-                   مهندس زنگنه در جائی از صحبتشان گفتند که صنعت نفت با 70 هزار نفر اداره میشود و الان بیش از دویست هزار نفر پرسنل دارد. اما کسی نپرسید که اگر چنین است چرا شما در دور قبلی وزارتتان 20 تا 30 شرکت در صنعت نفت را با کمترین بررسی و مطالعه به 200 تا 300 شرکت تبدیل کردید و پستهای سازمانی را چند برابر کردید و مکش برای جذب نیرو ایجاد کردید و دولت بعد باکسهای  سازمانی طراحی شده بوسیله شما را پر کردند.

 

 

اما طنز مساله این است که در حالی که صدا و سیما برای تاختن به دولت و مچگیری از دولت چراغ سبز دارد و فارغالبال است در مورد نفت در بدترین شرایط به داد میرسد و در برنامهای با مجری ملایم و نامطلع زمینه رفع و رجوع یک سویه را فراهم میکند. برنامهای که ظاهر آنهم برای پاسخگوئی صِرف به گزارش تفریغ بودجه نبود و با بررسی دستآوردهای صنعت نفت شروع شد اما در میانه کار یک زرنگی دیپلماتیک آقای وزیر با یک فراموشکاری و ناشیگری همراه شد و ایشان فرمودند ما انتظار داشتیم که رئیس دیوان محاسبات و دیگران هم در این برنامه میآمدند!! و مجری محترم هم بعد از گیج شدن از این فرمایش، همراهی کرد که شاید حاضر نباشند بیایند (یعنی کسی حریف جناب وزیر نیست).  گویا نفت به سفره رسانه رسیده است!؟

 

 

آنچه ذکر شد سوالاتی در محدوده همین برنامه نمایشی بود وگرنه در آینده تاریخ کشور جناب وزیر محترم باید پاسخگوی سوالات بسیار مهمتری باشند.

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۱۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

باردیگر ابهام در تصمیمات وزارت نفت

 

 

دو روز پیش سایت خبری عصرنفت نامهای را منتشر کرده که به امضاء بیژن زنگنه، وزیر نفت برای عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط‌زیست ارسال شده است. موضوع این نامه که در تاریخ 96/7/15 صادر شده است اخذ مجوز زیست‌محیطی برای احداث مجتمع‌های عظیم تولید پروپیلن از گازطبیعی در استان‌های گیلان و مازندران در حاشیه دریای‌خزر می‌باشد. انتشار این نامه باردیگر ابهامات، سوالات و نگرانی‌هائی را در مورد نحوه تصمیم‌گیری در وزارت نفت  بر می‌انگیزد که ذیلا به آن خواهم پرداخت:

 

 

براساس سیاست‌های ابلاغی اصل 44 قانون اساسی مقرر شده است که توسعه صنایع پائین‌دستی نفت و گاز و از جمله پتروشیمی به بخش‌خصوصی سپرده شود و دولت از سرمایه‌گزاری در این بخش اجتناب نماید در صورتی که متن نامه فوق‌الذکر صراحت دارد که وزارت نفت احداث چندین واحد عظیم پتروشیمی برای تولید پروپیلن و حتی واحدهای پائین‌دستی آن را در دست برنامه‌ریزی دارد!!

 

 

البته سرمایه‌گزاری در تولید پروپیلن برای کشور ضروری است و بسیاری از کارشناسان و متخصصین صنعت پتروشیمی پروپیلن و پلی‌پروپیلن را از حلقه‌های مفقوده پتروشیمی ما دانسته‌اند و این که وزارت نفت بالاخره به تولید این محصول توجه نموده است به نوبه خود قابل تقدیر است،  اما وزارت نفت به عنوان دستگاه حاکمیتی صرفا وظیفه دارد توسعه آن توسط بخش‌خصوصی را تمهید و تشویق نماید. بسیاری از سرمایه‌گزاران بخش‌خصوصی اگر از تامین خوراک به قیمت مناسب و از تمهید فضای کسب و کار مناسب توسط دولت و وزارت نفت اطمینان حاصل کنند حاضر به سرمایه‌گزاری در این زمینه خواهند بود. اگر شرایط برای بخش‌خصوصی فراهم شود سرمایه‌گزاران این بخش در جهت بهینه کردن منافع خود مناسب‌ترین مکان و مناسب‌ترین خوراک را انتخاب خواهند نمود.

 

 

منابع عظیم و اصلی تولید گازطبیعی در جنوب کشور قرار دارند و در حال حاضر عمده گاز مورد نیاز مناطق شمالی کشور از جنوب به شمال منتقل می‌شود و در عین حال هنوز وابستگی به گاز وارداتی از ترکمنستان وجود دارد و گرچه با توسعه فازهای جدیدتر پارس‌جنوبی در سال‌های اخیر ممکن است تعادل عرضه و تقاضای گاز در سطح کلان کشور برقرار شده باشد اما به دلیل محدودیت‌های خطوط اصلی انتقال گاز، ممکن است خصوصا در زمان‌های اوج مصرف هنوز به واردات گاز از ترکمنستان نیاز باشد، وارداتی که در بلند‌مدت چندان نمی‌توان روی آن حساب کرد،. افزون براین چندی پیش مهندس عباس شعری‌مقدم، مدیرعامل اسبق شرکت ملی صنایع پتروشیمی  گفته بود: "با مجوزهایی که داده‌ایم ٢٥ میلیون تن متانول وارد بازار جهانی می‌کنیم اما بازار امکان جذب بیش از ١٦ میلیون تن آن را ندارد". که این خود نتیجه اشتباهات گذشته است ولی در اینجا صحبت این است که با این وصف آیا بهتر نیست که واحدهای پروپیلن بر محور خوراک متانول و در نزدیکی آنها احداث شود.

 

 

البته همه اینها نیاز به مطالعه دارد. مطالعه خوراک، مطالعه بازار، مطالعات فنی/اقتصادی و غیرو و مطالعه مکان‌یابی  که تالی بعضی مطالعات دیگر است و خصوصا بستگی به محل و منبع خوراک و محل بازار عمده محصول دارد. اما نکته بسیار تاسف بار این است که در سطور پایانی نامه مورد بحث، اعتراف شده است که: "گزارشات فنی، مالی ، اقتصادی و زیست‌محیطی تهیه نشده است" و معلوم نیست بدون انجام چنین مطالعات و تهیه چنین گزارشاتی چگونه مکان با این قاطعیت انتخاب شده است.

 

 

نگارنده در نامه‌ای که در آستانه معرفی کابینه دوازدهم در مورد عملکرد مدیریت فعلی وزارت نفت به ریاست محترم جمهور نوشتم دو مورد از انتقاداتم این بود که این مدیریت درک درستی از حکمرانی ندارد و علاقمند به تصدی‌گری است و همچنین اعتقادی به اتخاد تصمیمات (و حتی تصمیمات ملیارد دلاری) بر اساس انجام مطالعات و بررسی‌های لازم  ندارد بلکه اگر گزارشی هم تهیه می‌شود (چنانچه در لابلای سطور پایانی نامه وزیر هم مشخص است)، سفارشی و برای توجیه تصمیمات از قبل اتخاذ شده است!  اینک متن نامه وزیر نفت شاهد و مهر تائیدی است بر آن دو انتقاد.

 

 

در چنین شرایطی این نگرانی وجود دارد که انتخاب مکان این طرح ها نیز مانند بسیاری از موارد دیگر در کشور، به واسطه بده بستان های سیاسی و یا در جهت تمکین به فشارهای سیاسی باشد. فشارهای سیاسی کسانی که (در خوشبینانه‌ترین نگاه) ، هنوز نفهمیده‌اند که در یک کشور توسعه نیافته، نمی‌تواند شاهد توسعه یک منطقه خاص بود و نیز بدون بهره‌وری مطلوب در سرمایه‌گزاری‌ها، نمی‌توان حتی رشد مطلوب اقتصادی را انتظار داشت تا چه رسد توسعه را.  البته از آنجا که در صدر نامه اشاره شده است که این نامه پیرو توضیحات حضوری است، می‌توان این خوشبینی را داشت که شاید نوعی هماهنگی برای شکستن فشارها صورت گرفته باشد.

 

 

در هر حال با شناختی که از دکتر کلانتری وجود دارد امید است که ایشان به عنوان معاون رئیس جمهور و با توجه به مسئولیت عمومی که در دولت دارند. بدون قانع شدن در مورد درستی کار و وجود مطالعات لازم و بدون توجه به مسائل آمایشی استان‌های گیلان و مازندران چنین اقداماتی را تائید نکند.

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط:

احداث پتروشیمی بدون مطالعه عامل تخریب محیط زیست (مصاحبه با عصر اقتصاد)

توسعه پتروشیمی با برنامه یا  بی‌برنامه

جایگاه شرکت ملی صنایع پتروشیمی پس از خصوصی‌سازی

صنعت پتروشیمی نیازمند نقشه راه

صنعت پتروشیمی کشور در وضعیتی نگران کننده

صنعت پتروشیمی؛ متصل به زنجیره ارزش یا متکی بر یارانه

رانت‌زدائی در فرمول جدید خوراک پتروشیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۶ ، ۰۸:۵۴
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۶ ، ۰۰:۰۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

بعد از ظهر امروز  شنبه 28 مرداد 96 در ادامه بحث و بررسی کابینه ، هدایت الله خادمی در مخالفت با زنگنه از جمله این انتقاد را مطرح نمود که چرا زنگنه تعداد زیادی از نمایندگان مجلس را پس از پایان دوره وکالتشان به وزارت نفت می برد و بدون صلاحیت های لازم به آنها  پست و سمت می دهد و معتقد بود که این کار اِشکال دارد . زنگنه در پاسخ به این انتقاد و در دفاع از از این اقدام خود این مغلطه را مطرح کرد که من این قدر هوش سیاسی دارم که نماینده سابقی که به نفت می آید نماینده فعلی با او مخالف است  و توجیه کرد که به هرحال نماینده بعد از وکالت باید معیشتی داشته باشد و در واقع می خواست بگوید برای رضای خدا و حق معیشت نمایندگان سابق این کار را می کند و نه برای رای جمع کردن در مجلس حاکم یا دائر، اما صحنه زشتی که در عین حال مغلطه زنگنه را هم افشا می کرد این بود که در حالی که زنگنه از حقوق اجتماعی و معیشت نمایندگان سابق صحبت می کرد عده ای از نمایندگان مکررا احسنت می گفتند!!!

 

 

زنگنه به مجلس رفته است تا از نمایندگان برای چهار سال رای اعتماد بگیرد. از نمایندگانی که کمتر از سه سال از دوره وکالتشان باقی مانده است. بنابراین زنگنه در واقع از فرصت نقد خادمی استفاده کرده و صراحتا به نمایندگان وعده می دهد که اگر در نفت بماند تعداد زیادی از ایشان را بعد از وکالت در نفت خواهد پذیرفت و پست و سمت خواهد داد و از ایشان احسنت می گیرد و این صحنه و این رفتار واقعا زشت است.

 

 

بگذریم از این که نمایندگان سابق معمولا تا یکی دو دوره بعد  به راحتی در مجلس رفت و آمد می کنند و گرچه ممکن است با نمایندگان جایگزین شهر و حوزه انتخابیه خودشان مشکل داشته باشند ولی با بسیاری از نمایندگانی که هم دوره شان بوده اند و مجددا رای آورده اند رفاقت دارند و تجربه نشان داده است که نمایندگان جذب شده در وزارتخانه ها اغلب ، فعالیت اصلی شان تردد در راهروهای مجلس و لابی به نفع وزیر مربوطه است.

 

 

 

اما نکته مهمی که در اینجا وجود دارد وزشتی احسنت نمایندگان احسنت گو را بیشتر آشکار می کند، این است که چرا این دسته از نمایندگان بعد از وکالت به کارهای قبلی شان بر نمی گردند که مقررات خوبی هم در این مورد برایشان وضع شده است و چرا بهترین وزارتحانه ها را از نظر حقوق و مزایا و امکانات هدف می گیرند؟ آیا این نگرانی بوجود نخواهد آمد که  این  دسته از وکیلان مردم، با این روش برخورد و احسنت گویی، حق و حقوق موکلین خود و منافع ملی را به آینده شغلی خود بفروشند!؟؟

 

لینک مطلب مرتبط : استیضاح یا سوداگری؟ 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

سئوالاتی از جناب مهندس بیژن زنگنه

 

در سال 92 پس از رای آوردن دکتر حسن روحانی برای ریاست جمهوری، مجددا نام آقای زنگنه برای وزارت نفت مطرح شد بنده هم با همه انتقاداتی که در دولت اصلاحات به عملکرد جناب زنگنه داشتم موافق بودم که در آن مقطع با وضعیت وخیمی که دولت احمدی نژاد در صنعت نفت ایجاد کرده بود شاید بازگشت جناب زنگنه اجتناب ناپذیر باشد. اما طی نامه ای به جناب دکتر روحانی یادآوری کردم که این که وزرای نفت پنج گانه احمدی نژاد صنعت نفت را به مرز اضمحلال کشیده اند لزوما به این معنا نیست که عملکرد دوره قبل از احمدی نژاد در نفت خوب بوده است بلکه مقایسه بین بد و بسیار بدتر است و توصیه کردم که به این مساله توجه جدی بشود و ترتیبی اتخاذ شود که هم آقای زنگنه و هم بعضی وزرای دیگر که سابقه قبلی دارند، اشتباهات گذشته را تکرار نکنند. در کنار آن نامه، 24 سوال زیر را هم مطرح کردم که خوب است آقای زنگنه قبل از بازگشت به وزارت نفت به آنها پاسخ بدهد و در مواردی که پاسخ قانع کننده ندارد تعهد دهد که آن اشتباهات را تکرار نکند. اما در فضا و جوی که بوجود آمده بود نتوانستم این سوالات را رسما منتشر کنم. همانطور که اشاره کردم عملکرد فاجعه بار دولت احمدی نژاد در نفت و تغییر دادن پنج وزیر و سرپرست در طول هشت سال و خصوصا عملکرد بسیار مخرب آقای میرکاظمی در نفت، موجب شده بود که طبق معمول عده ای جوگیر شوند و یادشان برود که درست است که عملکرد وزرای دولت نهم و دهم در نفت بسیار مخرب بوده است ولی این لزوما به معنای خوب بودن عملکرد دوره گذشته نیست. ضمن این که  در آن فضا مطرح می شد که این زنگنه دیگر ان زنگنه قبلی نیست. اما اکنون که خیلی از مسائل روشن تر شده است و در مقطع انتخاب وزیر برای دولت دوازدهم هستیم فکر می کنم یادآوری نامه فوق الذکر و این سوالات بی مناسبت نباشد.

بر این باورم که یکی از بدترین چیزهائی که موجب تکرار مکرر اشتباهات در کشور می شود، فقدان سیستم ارزیابی و ارزشیابی دقیق و جدی مدیران است. مدیری که خیالش راحت است که مورد ارزیابی دقیقی قرار نخواهد گرفت و بعضا خیالش راحت است که بعد از او کسی می آید که بدتر از او عمل می کند و عملکرد بد او را تحت الشعاع قرار می دهد، و مدیری که خیالش راحت است که وقتی به سطحی از مدیریت نائل شد بدون ارزیابی، در همان سطح مدیریتی خواهد چرخید و  حداکثر از دستگاهی به دستگاه دیگر خواهد رفت، طبیعتا به اصلاح خود و عملکرد خود نخواهد پرداخت. سال ها پیش در سفری به کره جنوبی از سفیر وقتمان که آدم فرهیخته ای هم بود پرسیدم از رمز و راز موفقیت اینها چه فهمیدی؟ دو چیز را گفت یکی اش این بود که می گفت: بسیار دقت کرده ام در حکومت اینها فرد ناکارا و نا موفق برای همیشه از صحنه مدیریت حذف میشود ولی در ایران ما، یک جماعتی بدون ارزیابی و ارزشیابی دقیق و درست، همینطور در سیستم می چرخند! و رزومه کاذبشان قوی تر می شود!

 

و اما آن سوالات:

 

از آنجا که آقای مهندس زنگنه قبلا هشت سال وزیر نفت بوده‌اند و در آن دوره نقدهای فراوانی در مورد عملکرد ایشان مطرح بوده است، خوب است قبل از نشستن بر پشت میز وزارت،  برای اعتمادسازی و شفاف‌سازی به سئوال‌های زیر پاسخ بدهند:

1-    آیا در دوره وزارت نفت ایشان اخلاق جائی داشته است.اینکه کوچکترین نقدی را سرکوب کنند و صراحتا تلاش کنند که نقاد را یا تطمیع کنند و یا سرکوب کنند، با اخلاق مطابق بوده؟  یا اینکه با اطلاع غلط همه را به اشتباه بیندازند که کار خود را پیش ببرند و خود را  مدیری موفق جلوه بدهند؛ اخلاقی است؟

2-   آیا آقای زنگنه عملکرد موفقی داشته‌اند؟ آیا ارزیابی کارشناسانه‌ای از عملکرد ایشان در نفت شده است؟ کدام داوری مستقل بین ایشان و ده‌ها نقد جدی به عملکرد ایشان شده است؟ آیا گزارشی وجود دارد؟

3-   منطق شرکت‌سازی‌های آقای زنگنه که صنعت نفت را متلاشی کرد و بیش از دویست شرکت تاسیس کردند، چه بود؟ خوب است آقای زنگنه این منطق را ارائه دهند. آیا مطالعه‌ای صورت گرفته است که این شرکت‌سازی‌ها که هزینه‌های صنعت نفت را چند برابر کرد، متناسبا بهره‌وری صنعت‌نفت را افزایش داد یا کاهش داد؟ آیا بررسی شده است که اگر این تجدید ساختار و شرکت سازی‌ها درست بود، چرا آقای زنگنه خودش هم در اداره صنعت نفت گیر کرد و مشکل پیدا کرد و شرکت "بین" را برای بررسی ساختار آورد؟  آیا گزارشات همان شرکت "بین" که خودشان آوردند را هیچ نهاد مستقلی بررسی کرده است که غلط بودن اقدامات زنگنه از لابلای همان گزراش آشکار شود؟

4-   ماجرای رشوه‌خواهی از شرکت استات‌اویل نروژ چه بود که در نروژ (که مسلمان هم نیستند) منجر به عزل آقای "اولاف فیل" مدیرعامل آن شرکت شد (مدیری که در سال قبل از آن مدیر نمونه شده بود)؟ آقای زنگنه چه توضیحی دارند؟ ماجرای مشابه رشوه‌خواهی از شرکت توتال چه بود که اقای "دومارژری"مدیرعامل توتال بابت آن استیضاح و استنطاق شد؟ آقای زنگنه اعلام کنند که منبعد مواضعشان در مورد اینگونه فسادها چه خواهد بود؟

5-   چرا مدیر فاسدی که کارنامه فسادش  در شرکت هواپیمائی هما روشن بود را به شرکت نفت و گاز پارس آوردند و مدیر حقوقی آن شرکت شد و در دادگاه پرونده اورینتال‌کیش، اعتراف کرد که در ضمن کارفرما بودن، مشاور پیمانکار(اورینتال‌کیش) هم  بوده است! و تنها یک میلیون دلار وجه نقد از خانه این فرد درآمد، غیر از پول‌هائی که به حساب خانمش در امارات ریخته بودند. موضع آقای زنگنه در مورد این پرونده چیست؟ شاید آقای زنگنه در این مورد خود را مبرا بدانند اما نکته مهمتری که در دادگاه افشا شد این بود که در  پروژه‌ها و مناقصه‌های نفت حدود سی درصد به اصطلاح آب وجود دارد یعنی بالاتر از و هزینه‌های واقعی است. توضیح آقای زنگنه در این مورد چیست؟ مدیر حقوقی و قراردادهای نفت و گاز پارس که در عین حال مشاور طرف قرارداد خود یعنی اورینتال‌کیش هم بود!  در دادگاه اعتراف کرد به اینکه اورینتال‌کیش برای مناقصه حفاری بعضی از فازهای پارس‌جنوبی، قیمت را  (با احتساب سود و ریسک و همه چیز که علی‌القاعده پیمانکار به حساب می‌آورد) روی عددی بسته بودند ولی قبل از ارسال پاکت مناقصه از من مشورت خواستند و  من به ایشان توصیه کردم که بالا ببرند و حدود سی درصد بالابردند و برنده هم شدند. براوردها در مناقصات چگونه بوده است که یک شرکت بتواند با سی درصد بالاتر از هزینه واقعی برنده بشود. آقای زنگنه چه توضیحی در مورد مسائل مهم این دادگاه که متن آن قابل دسترس است، دارند؟  و اگر  سلامت و دقت وجود داشت آیا با همان منابعی که در دوره ایشان َصرف شد فازهای بسیار بیشتری جلو نمی‌رفت؟ جناب زنگنه برای اصلاح این سیستم  برآورد و برگزاری مناقصات چه برنامه‌ای دارند؟

6-   ماجرای تصمیم غلط خط‌لوله پانصد کیلومتری انتقال گازترش فازهای 6 و 7 و 8 پارس‌جنوبی برای انتقال به میدان نفتی آغاجاری چه بود که کارشناسان متعددی آنرا  غلط و خطرناک (از نظر ایمنی و زیست‌محیطی می‌دانستند) و گفتند و نوشتند و نوجهی نشد،  نتیجه چه شد؟ آیا بررسی در این مورد شده است؟ از خط‌لوله پرهزینه گازترش چه استفاده‌ای می‌شود سرنوشت کمپرسورهای پرهزینه تزریق گازترش به میدان آغاجاری چه شده است؟ نهایتا چقدر گاز تزریق شد؟ با این‌گونه تصمیمات غیر کارشناسی و غلط چه خساراتی به منابع مالی کشور و صنعت نفت وارد شده است؟ وضعیت سه فاز مذکور از پارس‌جنوبی  چیست؟ آیا جناب زنگنه این نوع تصمیم‌گیری را ادامه خواهند داد؟ چند مورد از این تصمیم‌گیری‌های خسارت بار را می‌توان برشمرد؟

7-   آقای زنگنه بر اساس کدام گزارش کارشناسی و مطالعه، یک شبه تصمیم گرفتند که سوخت گازمایع برای اتومبیل‌ها را متوقف کنند و آثار و تبعات آن چه بوده است؟ گزارش کارشناسی پایه این تصمیم یک شبه را ارائه دهند. مشکلی نیست؟

8-   آقای زنگنه بر پایه چه گزارشی تصمیم گرفتند که ناگهان سوخت همه نیروگاه‌ها را  که بر اساس نفت‌کوره طراحی شده بودند را به گاز تبدیل کنند و در واقع معنای این تصمیم این بود که گازطبیعی که می‌تواند کاربردهای مختلفی داشته باشد جایگزین کم‌ارزش ترین فرآورده که مازاد داریم و صادراتی بود، بشود. آیا هدف این بود که منافع ملی تحقق یابد و بر مبنای یک برنامه جامع انرژی این تصمیم اتخاذ شده بود یا برای دسترسی به ارز ناشی از صادرات نفت‌کوره که در اختیار صنعت‌نفت قرار‌ می‌گرفت و می شد خاصه خرجی کرد؟. این در حالی بود که پالایشگاه‌های قدیمی ایران نیز براساس تولید نفت کوره بالا برای نیروگاه‌ها طراحی شده بودند. آیا بهتر نبود که قبل از این اقدام یا حداقل همزمان فرایندهای پالایشگاهی اصلاح شوند. مشکلی نیست؛ آقای زنگنه مطالعه پشتیبان این تصمیم را ارائه دهند.

9-   آقای زنگنه دائما دم از ضریب بازیافت میادین نفتی  و اهمیت افزایش آن در صیانت از تولید نفت می‌زدند و حرف حق و درستی هم هست، اما همه میدانند که اولین گام آن در ایران، تزریق گاز کافی به میادین نفتی است، برنامه‌های پنج‌ساله زمان ایشان در مورد تزریق گاز نیز روشن است؟ سازمان‌های نظارتی گزارش دهند که چه میزان از این برنامه محقق شده است؟ سازمان نظارتی هم نمی‌خواهد، در گزارشات منتشره خود نفت هم منعکس است؟  آقای زنگنه چه توضیحی دارند؟ آیا این تفاوت حرف و عمل ایشان را نشان نمی‌دهد؟

10-                       در راستای همان مسئله ضریب بازیافت و مدیریت مخزن جناب زنگنه و همکارانشان نسبت به تربیت نیروی انسانی تصمیم‌گیری و اقدام کردند، خدا خیرشان بدهد. اما اقدام چه بود؟ لیسانس‌های نخبه را گرفتند به دانشگاه‌هائی در انگلستان و کانادا فرستادند و هماهنگ کردند که بعد از اخذ فوق‌لیسانس در شرکتهای نفتی دوره ببینند و برگردند. از ابتدا قابل پیش‌بینی بود که این سیستم پرهزینه در واقع نیرو برای شرکت‌های نفتی خارجی تربیت کردن است نه برای ایران. همکاران آقای زنگنه قبول داشتند که ریزش دارد و می‌گفتند ضریب سه در نظر گرفته‌ایم یعنی کشور بسیار ثروتمند ایران! سه برابر هزینه می‌کند که یک سوم برگردند! البته عده زیادی دائما برای سرکشی می رفتند و می‌آمدند و بعضی از دوستان هم که در خارج اقامت داشتند سرپرست این دانشجویان شدند که از اینجا هم درآمدی داشته باشند. اما از این چاه که برای خیلی‌ها نان داشت آیا آبی هم درآمد؟ امروز جناب زنگنه چند درصد از آن افراد اعزامی را می‌توانند در صنعت نفت نشان دهند. آیا راه‌های کم هزینه‌تری و ثمربخش‌تری وجود نداشت؟ آیا جناب زنگنه بازهم اینگونه تصمیم خواهند گرفت؟

11-                       در زمان آقای زنگنه که مشکلات تحریم هم حاد نبود و شرکت‌های خارجی هم می‌آمدند، برای جمع آوری ده‌ها میلیون مترمکعب گاز سوزانده چه اقداماتی شد؟ آیا این اقدامات مطابق برنامه بود. در پایان وزارت ایشان حدود سی و چند میلیون متر مکعب گاز غنی می‌سوخت (بیش از یک فاز پارس جنوبی) و هنوز هم می‌سوزد.

12-                       آقای زنگنه با چه انگیزه‌ای مدیر انرژی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی که باید موضع نظارتی مستقل بر صنعت نفت و پروژه‌های آن داشته باشد را مشاور و و عضو بعضی از هیئت‌مدیره‌ها و مواجب بگیر وزارت نفت کرده بودند. آیا این کار از نظر قانونی و عرفی درست بوده است؟  نیتشان چه بوده توضیح دهند.

13-                       چه شد که آقای زنگنه در حالی که قبلا طرح جامع بیست ساله گاز کشور توسط مرکز بین‌المللی مطالعات انرژیِ شرکت نفت، انجام شده بود، مطالعه مشابه را به کنسرسیومی متشکل از 9 شرکت خارجی دادند؟ چه بود که همة آن 9 شرکت داوطلب بودند که این مطالعه را رایگان انجام دهند و آقای زنگنه همه را کنسرسیوم کردند که با هم شریکی انجام دهند. با توجه به اینکه برای اینکار تمام برنامه‌های مصرف و تقاضا و اطلاعات آن و تمام اطلاعات تولید اعم از  گاز و نفت(باتوجه به گازهای همراه نفت)  و آینده آن و کل اطلاعات میادین نفت و گاز  و غیرو  باید در اختیار این شرکت‌ها قرار می‌گرفت، انگیزه این شرکت‌ها روشن است. اما آقای زنگنه توضیح دهند که آیا حتی نتایج آن  مطالعه را مورد توجه قرار دادند؟ ‌آیا نتایج آن مطالعه سیاست‌ها و تصمیمات گازی ایشان را توجیه می‌کند؟ آیا دلیل خشنودی شرکت‌های نفتی و سطح بین‌اللملی از بازگشت ایشان همین چیزها نیست؟

14-                       جناب زنگنه در اواخر وزارتشان از شرکت بی‌پی خواستند ذخائر واقعی قابل بازیافت باقی‌مانده نفت ایران را مطالعه کند. نتایج آن مطالعه چه بود؟ و کجاست؟ آیا نتایج آن با اعدادی که مرتبا آقای زنگنه در مودر ذخائر نفتی اعلام می‌کردند و افزایش می‌دادند، یکی بود؟

15-                       چرا در زمان ایشان هیچکدام از  حوزه‌های نفتی مشترک ما در خلیج‌فارس توسعه و افزایش تولید پیدا نکرد و بجای آن مثلا میادین سروش و نوروز و درود که مستقل بودند توسعه پیدا کرد که نفت سنگین و پر سولفور سروش‌و نوروز  روی دست صنعت‌نفت ماند و آقای زنگنه برای اینکه با توقف تولید آن زیر سئوال نرود، نفت سروش و نوروز را به پالایشگاه بندرعباس تحمیل کرد که کلی صدمه به پالایشگاه وارد شد. آیا اینها بررسی شده است. آیا این مصداق برنامه‌ریزی و اقدام درست است؟

16-                        آن مقدار از فعالیت و تلاش آقای زنگنه در پارس‌جنوبی را که داشته‌اند قدردان هستیم اما غیر از پارس‌جنوبی کدام میدان مشترک دیگر در زمان ایشان توسعه پیدا کرد؟ و اما  اگر آقای زنگنه توان  صنعت‌نفت را  در طرح‌ها و برنامه‌های غلط و غیر اولویت‌دار خرج و مستهلک نکرده بود الان باید حوزه مهم و مشترک پارس‌جنوبی در چه وضعیت تولیدی بود و الان چه هست؟

17-                       آیا قرارداد فروش گاز بدتر از قرارداد کرسنت در جهان یافت می‌شود؟ که گاز را برای بلندمدت به قیمت ثابت بفروشند؟ همه قراردادهای گازی دنیا  در فرمول قیمت‌گذاری خود یک جزء متغیر دارد که به قیمت نفت‌خام یا یکی از فرآورده‌های نفتی وصل است و به تبع افزایش قیمت نفت‌خام افزایش می‌یابد. آقای میرمعزی (مدیرعامل شرکت نفت در زمان آقای زنگنه)،  بعدها در توجیه قرار داد کرسنت  گفته بود که اگر قیمت جهانی نفت افزایش نمی‌یافت قرارداد کرسنت مشکل پیدا نمی‌کرد؛ عجبا با توضیحی که داده شد آیا این مصداق عذر بدتر از گناه نیست؟ آیا در یک قرارداد پانزده، بیست ساله نباید آینده پیش‌بینی می‌شد؟ و البته اگر قرارداد طبق عرف قراردادهای متداول گازی (که اشاره شد) می‌بود همه چیز حل بود. آیا ایشان و تیمشان قراردادهای گازی را نمی‌شناختند یا مسائل دیگری در کار بوده است؟

18-                       آیا آقای زنگنه هرگز پاسخی حتی به یکی از آیتم‌های نقدی و بررسی عملکرد ایشان که در سال 1379 با امضاء یکصد استاد دانشگاه به برنامه‌ها و عملکرد ایشان  شد داده اند؟ قطعا با گردش در سایت‌ها و روزنامه‌ها آن متن هنوز در دسترس است. جناب ایشان از این پس چه احترامی برای نامه یکصد استاد دانشگاه قائل خواهند بود؟

19-                       هزاران دلاری که آقای زنگنه برای هزینه تحصیل آقای عباس آخوندی در انگلستان پرداختند چه توجیه و مجوزی داشته است؟ پول‌هائی که برای جلب نظر بسیاری از سیاسیون و نمایندگان مجلس دادند که قطعا اسناد آن وجود دارد چه توجیه و مجوزی داشته است؟

20-                       در قراردادهای بیع‌متقابل که در واقع قرداد خدمات است این خطر وجود دارد که شرکت خارجی طرح توسعه‌ای را ارائه بدهد که کار زیادی برایش درست شود و پولش را بگیرد و برود ولی بعدا آن طرح تولید تحقق پیدا نکند و کشور زیان کند. با این وصف چطور آقای مهندس زنگنه برای توسعه میدان نفتی دارخوین از شرکت ایتالیائی انی پیشنهاد و طرح گرفتند و با او قرارداد بستند در حالی‌که  در آن زمان حتی مطالعات اکتشافی این میدان تکمیل نشده بود (و گزارش مطالعات اکتشافی میدان ماه‌ها بعد از قرارداد تکمیل شد)؟ آیا این روال درستی بوده است؟ علاوه‌بر این آقای زنگنه باید توضیح بدهند که اگر یک شرکت بزرگ خارجی مانند انی حاضر به سرمایه‌گذاری در ایران بود چرا او را به یک میدان مشترک نفتی نبردند.  پروسیژر مورد نظر آقای زنگنه برای توسعه یک میدان نفتی چیست؟ چه مراحلی باید طی شود؟ اولویت‌ها چگونه باید تعیین شود؟

مشکلی نیست؛ آقای زنگنه توضیح بدهند که نقشه راهشان برای توسعه میادین نفتی و گازی کشور چه بوده و با چه دلایلی میادینی مثل سروش و نوروز و دارخوین در اولویت قرار گرفتند و مثلا لایه نفتی پارس‌جنوبی یا دیگر میادین نفتی مشترک در خلیج‌فارس یا فازهای بیشتری از لایه گازی پارس‌جنوبی در اولویت قرار نگرفت.

21-                       طرح خط اتیلن غرب و مجتمع‌های پتروشیمی که در مسیر آن باید ساخته شود، یک طرح چند ده میلیارددلاری است، عقل و درایت و برنامه‌ریزی و منافع ملی، ایجاب می‌کند که برای چنین طرحی مطالعات سنگینی انجام شده  باشد و حتی همایش‌هائی برای ارزیابی آن برگزار شود. آقای زنگنه آدرس بدهند که اسناد مطالعاتی و پشتیبان چنین طرحی کجاست؟ ممکن است بگویند این از سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ابلاغ شده  بوده است.آیا سازمان مدیریت بدون نظر نفت اینرا مطالعه کرده بوده؟ آیا نفت روی این نظر نداشته و نداده بوده؟ آیا نفت اسناد پشتیبان را دریافت ننموده بوده است؟ آقای زنگنه ضمن آدرس دادن به اسناد پشتیبان این طرح، به مجلس توضیح بدهند که برای اجرای چنین طرح‌های عظیمی چه مطالعات و اسنادی را لازم می‌دانند و بر چه مبانی‌ای تصمیم خواهند گرفت؟

22-                       طرح صادرات گاز به هند و پاکستان از ابتدا مخالفین زیادی داشت چه از جهت در دسترس نبودن گاز لازم در حالیکه تزریق به میادین نفتی هرگز طبق برنامه و حتی ثلث برنامه عمل نشده است، و چه از نظر بازار و مقصد که از ابتدا مشخص بود که هندی‌ها بازیگری می‌کنند و جدی نیستند و چه از نظر مذاکرات در مورد قیمت که آقای دکتر نژاد حسینیان و دیگران بارها هشدار دادند.  اما آقای زنگنه به همه این مسائل بی‌توجه بودند امروز با گذشت سالها مسائل آشکار شده است. هندی‌ها کنار کشیده‌اند و ما را بازی دادند و از امریکا امتیاز گرفتند، پاکستان که از نظر حجم بازار و وضعیت انرژی مقصد اصلی نبود بلکه میزان برداشتش می‌توانست اقتصاد طرح را بهتر کند به مقصد اصلی تبدیل شده و اخیرا هم اعلام کرده که خود ایران بیاید بخش خط‌لوله داخل پاکستان را سرمایه‌گزاری و اجرا کند و از همکنون تکلیف بعدش هم معلوم است که به فرض دریافت گاز پول خواهد داد یا نه. امروز بعد از این فراز و نشیب‌ها موضع آقای زنگنه در این مورد چیست؟ آیا هنوز معتقد هستند درست عمل کرده‌اند. از این به بعد در این موارد چگونه عمل خواهند کرد؟

23-                       جناب زنگنه در سال 81 در حالی که در آن زمان کل بازار LNG جهان 110 میلیون تن و در شرایط اشباع بود از شورای اقتصاد درخواست مجوز سرمایه‌گزاری 40 میلیون تن LNG را نمودند، بدون اینکه مطالعات بازار انجام شده باشد و مسائل فنی آن مثل خرید دانش فنی بررسی شده باشد و اقتصاد آن و وجود گاز آن بررسی شده باشد و چهار پروژه LNG تعریف کردند که کلی هزینه تراشید و  امروز تنها نامی از یک پروژه باقی است که به هیچ کجا هم نرسیده، اما یک مرکز هزینه بزرگ برای صنعت نفت بوده است. آقای زنگنه توضیح دهند که از 81 تا پایان وزارتشان در 84 ، کارنامه‌شان در این مورد چه بود و بعد چه شد؟ آیا منبعد نیز همین سیستم تصمیم‌گیری و ایجاد تعهد و هزینه برای کشور را ادامه خواهند داد؟ از این پس نظام تصمیم‌گیری ایشان برای رسیدن به چنین طرح‌ها و تصمیماتی چه خواهد بود؟

24-                       جناب زنگنه با چه انگیزه‌ای دائما با پیشرفت یک مرحله جدید اکتشافی در یک میدان نفتی(مثل حفر یک چاه اکتشافی جدید)  آن را بعنوان یک اکتشاف کاملا جدید اعلام می‌کردند و گاهی حتی اسامی را برای این منظور عوض می‌کردند؟ میدان "نیرکبیر" به آزادگان تغییر نام داده شد (که البته اصل تغییر نام ایرادی ندارد) اما بعنوان یک کشف جدید اعلام شد و این روند به جائی رسید که حتی در مقطعی میدان نفت سنگین کوه‌موند که قبل از قرارداد دارسی کشف شده است نیز به عنوان کشف جدید اعلام شد! تا جائی که صدای بعضی از نمایندگان مجلس هم درآمد. و متاسفانه این سنت در دوره‌های بعدی هم برای اینکه از دوره ایشان کم نیاورند ادامه یافت. جناب زنگنه نیتشان را اعلام کنند.  

 

 

اینها بخشی از ده‌ها سئوالی است که اگر حافظه تاریخی کارشناسان و مطبوعات فعال شود، مطرح خواهد بود. آیا اینکه دولت نهم و دهم با متزلزل کردن مدیریت صنعت‌نفت و گماردن افراد نا‌شایسته ، صنعت‌نفت را به پائین‌ترین و بدترین وضعیت کشاندند که در آن شکی نیست،  به معنای موفقیت و عملکرد خوب جناب زنگنه است؟ اگر چنین منطقی درست است چرا همین آقای رستم قاسمی سرجایشان نمانند، همه شاهد هستند عملکردی در تاریخ صنعت نفت بدتر از دوران آقای میرکاظمی وجود نداشته است.

کسانی که از آقای زنگنه حمایت می‌کنند و ایشان را در اجرا قوی می‌دانند حداقل به آقای احمدی‌نژاد انتقاد نکنند چراکه احمدی‌نژاد هم خیلی دوندگی و کار می‌کرد اما در جهت ضایع کردن منابع کشور و کسی که کار خوب و عقلانی و با مطالعه انجام نمی‌دهد اتفاقا هرچه توان اجرائی‌اش کمتر باشد بهتر است کار بد را خوب انجام دادن بهتر است یا ناقص انجام دادن؟ آیا اگر کسی کارهای بد و زیان‌بار و بدون مطالعه را خوب انجام داد باید تمجید شود؟

امید است جناب آقای زنگنه که البته توانائی‌ها و جنبه‌های مثبتی هم دارند، با پاسخ شفاف و صادقانه به این سئوالات ثابت کنند که تصمیم دارند انشاءالله در این دور جدید، خودرایی و بی‌برنامگی و بی‌مطالعه عمل‌کردن و بی‌تفاوتی نسبت به فساد و حیف و میل دارائی‌های ملی را کنار بگذارند و با اصلاح نظام تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کارهای خوب را خوب انجام دهند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۲
سید غلامحسین حسن‌تاش