وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۴۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

نگارش  در آذر ۲۴, ۱۳۹۲ – ۳:۳۳ ق.ظ


مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

ایران از نظر ذخایر نفتی در جهان جایگاه چهارم را دارد و از جایگاه فراخوری هم در اوپک برخوردار بوده است.اما با تشدید تحریم های غرب در سال 2012 و تحریم نفتی، سرمایه گذاری های خارجی در صنعت نفت ایران به حالت تعلیق درآمد و تولید روزانه نفت هم به به دو میلیون و650 هزار بشکه کاهش یافت. با این وجود اخیرا وزیر نفت ایران، بیژن زنگنه گفته است ایران تحت هر شرایطی تولید  خود را به چهار میلیون بشکه خواهد رساند، حتی اگر قیمت نفت سقوط کند. در همین راستا برای بررسی بیشتر آینده  نقش ایران در بازار نفت جهان گفتگویی با غلامحسین حسنتاش انجام داده ایم:

واژگان کلیدی: بسترهای بازگشت ایران به بازار جهانی نفت،  ایران  و بازار جهانی نفت،  بازار جهانی نفت، نقش ایران در بازار  نفت، ایران و اوپک

مرکز بین المللی مطالعات صلح: مقامات وزارت نفت گفته اند ظرفیت تولید نفت کشور تا پایان سال ٩٢ به روزانه سه میلیون و ٨۵٠ هزار بشکه افزایش خواهد یافت.  به نظر شما ایران می تواند تولید نفت خود را به این میزان برساند؟

من فکر می‌کنم تحقق این اهداف قدری بیشتر از این زمان‌ها طول بکشد اما لازم می‌دانم اشاره کنم که متاسفانه ما وضعیت مصرف داخلی‌مان بهینه و مطلوب نیست و فاز اول هدفمندی هم با نحوه‌ای که اجرا شد و نقائصی که داشت نتوانست در جهت ارتقاء کارائی مصرف انرژی چندان موثر باشد و اگر ما همزمان در این جهت هم تلاش کنیم می‌توانیم با کنترل مصرف سهم صادرات را از تولید نفتمان افزایش دهیم.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: وزیر نفت همچنین گفته است ما تحت هر شرایطی تولید را به چهار میلیون بشکه می رسانیم، حتی اگر قیمت نفت با این کار  به 20 دلار هم برسد و کارتل اوپک بخواهد که قیمت ثابت بماند، آن وقت سایر کشورها باید تولید خود را کاهش دهند. نگاه شما به دیپلماسی نفتی ایران چیست؟

ابتدا می‌خواهم تذکر بدهم که اوپک به هیچ‌وجه یک کارتل نیست و مشخصات یک کارتل را ندارد. کشورهای صنعتی مصرف کننده نفت اوپک را کارتل می‌نامند و با این تعبییر قصد دارند  من غیر مستقیم اوپک را به دستکاری در سازوکار بازار متهم کنند و بگویند اوپک با این دستکاری، بهینه‌گی در اقتصاد جهانی را بهم می‌زند در صورتیکه خودشان با مالیات‌های سنگینی که بر نفت و فرآورده‌های نفتی وضع می‌کنند و سوبسیدی که به ذغال‌سنگ می‌دهند، در سازوکار بازار دست‌کاری می‌کنند.

در مورد موضع  آقای زنگنه، بنظر من موضع خوبی بوده است و قاطعیت و مصمم بودن ایران را در بازپس‌گیری بازار نفتش پس از رفع تحریم‌ها منعکس می‌کند با علم به‌اینکه شواهد زیادی نشان می‌دهد که کشورهای صنعتی و بویژه ایالات‌متحده امریکا، از  حدود قیمت‌های فعلی جهانی نفت راضی هستند و نمی‌خواهند قیمت‌ها سقوط کند چون بسیاری از برنامه‌هایشان بهم می‌ریزد و تولید نفت از شیل‌های نفتی در امریکا غیر اقتصادی می‌شود بنابراینعربستان به عنوان متحد امریکا که در چند سال اخیر از تحریم ایران و خروج نفت لیبی و سوریه از بازار بیشترین استفاده را برده است، مجبور خواهد بود  تولیدش را کاهش بدهد. دیگر اعضاء اوپک چندان افزایش تولیدی نداشته‌اند و عمدتا بحث عربستان و عراق است البته در سال 2013 امارات‌متحده عربی هم قدری تولیدش را افزایش داده است. ممکن است عربستان تلاش کند که کل اعضاء اوپک تولیدشان را کم کنند، اما نهایتا خود این کشور باید بیشترین کاهش را بدهد. البته به اعتقاد من در کل مناسب است که پتانسیل‌های دیپلماتیک  جهت کاهش حساسیت‌های عربستان و جلب همکاری این کشور بکار گرفته شود.

 

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: تاثیر برداشتن تحریم ها بر صادارت نفت ایران و آسان شدن شدن راه های صادرات نفت و در نهایت افزایش آن را  چگونه ارزیابی می کنید؟

پاسخ این سئوال را باید به دو مقطع شش‌ماه مورد اشاره در توافقنامه ژنو و پس از آن تقسیم کنیم. در مقطع شش‌ماهه که به نوعی مرحله راستی آزمائی برای طرفین است این مسئله در نظر گرفته شده که صادرات نفت ایراندر سطح فعلی ادامه یابد. دراین سطح نباید انتظار داشت که صادرات نفت افزایش چشمگیری پیدا کند، البته احتمالا صادرات ایران قدری افزایش خواهد داشت و روان‌تر خواهد شد. چرا که در حال حاضر عمدتا به ترتیب کشورهای چین، هند، ژاپن، کره‌جنوبی و ترکیه خریدار نفت ایران هستند و برای اینکار مجوز دارند اما تحت شرایط گذشته و در روند تشدید تحرمیم‌ها و با توجه به مشکلات جنبی آن، این کشورها سعی می‌کردند برداشت نفتشان از ایران را کاهش دهند که تحت شرایط جدید آزادانه‌تر عمل خواهند کرد متوسط برداشت نفت‌خام این کشورها از ایران در بین ماه‌های ژانویه تا اکتبر 2013 به ترتیب: چین 409 هزار بشکه،هند 186 هزار بشکه، ژاپن 185 هزاربشکه، کره‌جنوبی 134 هزاربشکه و ترکیه 104 هزار بشکه در روز بوده‌ است که همگی نسبت به سال قبل از آن کاهش برداشت داشته‌اند و احتمالا برداشت آنها قدری بیشتر خواهد شد. اما مسئله اصلی بعد از شش ماه است که باید ببینیم اگر روند راستائی‌آزمائی برای دو طرف به سمت خوبی پیش برود، تحریم‌ها به سمت برداشته شدن برود و زمینه بازگشت ایران به سطوح گذشته صادرات و تولید نفت خود قبل از  تحرمی ها برداشته شود، اوضاع چگونه خواهد بود.

در این رابطه خوبست بدانیم که تقاضا برای نفت‌خام اوپک در سال 2013 میلادی نسبت به سال 2012 حدود 920 هزار بشکه کاهش داشت و پیش‌بینی می‌شود که این تقاضا در طول سال 2014 که بزودی آغاز خواهد شد نیز مجددا همین حدود کاهش می‌یابد که بدلیل محدودیت رشد اقتصاد جهانی و افزایش تولید غیر اوپک و افزایش تولید میعانات گازی است.  این در حالی است که در درون سازمان اوپک نیز بعضی کشورها و خصوصا عراق افزایش ظرفیت تولید خواهند داشت. از سوی دیگر کشور لیبی همکنون بدلیل بحران های داخلی کمتر از یک سوم ظرفیت خود تولید می‌کند که در صورت کاهش بحران‌ها تولید نفت خام این کشور تا حدود 800 هزار بشکه افزایش خواهد داشت. همه این مطالب به این معناست که که اولا توافق هسته‌ای در مقطع خوبی حاصل شده است چراکه  اگر روند تحریم‌ها علیه ایران متوقف نمی‌شد و تداوم می‌یافت در سال 2014 امکان اینکه تولید نفت ایران بطور کامل از بازار خارج شود، فراهم می‌شد. ثانیا باید دانست که حتی در صورت رفع تحریم‌ها بعد از شش‌ماه، بازگشت نفت ایران به بازار کار چندان سهل و آسانی نخواهد بود و بخش‌های بازاریابی شرکت ملی نفت ایران از همکنون باید پیش‌بینی‌های لازم را بکنند و نیز نوعی همکاری و هماهنگی حداقل بین سه وزارتخانه نفت، تجارت و صنعت و امورخارجه برای بکارگیری اهرم‌های لازم جهت کمک به بازگشت ایران به جایگاه قبلی خود در بازار نفت، بعمل آید.

 

 مرکز بین المللی مطالعات صلح: علی النعیمی، وزیر نفت عربستانسعودی اشاره کرده است که احتمال افزایش صادرات نفت ایراننمی تواند عاملی برای کاهش تولید اوپک باشد زیرا تقاضای جهانی برای خرید نفت همچنان مطلوب است رویکرد عربستان وکشورهای عرب در مقابل بازگشت ایران به بازار جهانی نفت چیست؟

با توجه به توضیحاتی که دادم این گفته نعیمی چندان نمی‌تواند صحیح باشد، شما توجه کنید که در همین اجلاس 164 اوپک که اخیرا برگزار شد سقف تولید 30 میلیون بشکه برای اوپک تمدید شد در صورتی‌که طی ماه‌های گذشته عملا اوپک کمتر از این تولید کرده‌است بنابراین به نظر من مجموع اوپک با بازگشت ایران حتما باید کاهش تولید داشته باشند در غیر اینصورت احتمال سقوط قیمت‌ها وجود خواهد داشت. من فکر می‌کنم که عربستان اصولا از حل مسائل ایران و از بازگشت ایران به بازار نفت چندان خشنود نیست و نگرانی‌های بلند مدتی دارد که در اینجا مجال باز کردن آن نیست اما در عین حال از آنجا که همانگونه که اشاره کردم امریکائی‌ها طالب پائین آمدن قیمت نیستند، عربستان در وقتش تولیدش را کاهش خواهد داد. عربستانسال‌هاست که بیشترین نقش را در تنظیم بازار در جهت حفظ دامنه‌ قیمت مورد نظر غرب بازی می‌کند و بازهم مجبور است که اینکار را بکند. البته بنده معتقدم که ایران همزمان با پیشبردن مذاکرات هسته‌ای خوبست که از پتانسیل‌های خود برای کنترل همه عناصری که ممکن است در روند پیشرفت مذاکرات اخلال ایجاد کنند، استفاده کند  و در مورد عربستان هم تلاش کند که نگرانی‌های این کشور را کاهش دهد. در مورد سایر کشورهای عرب عضو اوپک فکر می‌کنم شاید اعضاء خلیج‌فارسی اوپک البته نه به شدت عربستان، نگرانی‌ها و رقابت‌هائی داشته باشند اما الجزایر و لیبی مشکلی نخواهندداشت.

 

  

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آیا احتمال بازگشت بازار اتحادیه اروپا برروی ایران و جود دارد؟

بله من فکر می کنم در صورت حل مشکلات سیاسی این بازار قابل بازگشت است و شواهد و قرائن زیادی از اشتیاق پالایشگران اروپائی وجود دارد البته همانطور که عرض کردم تلاش‌های لازم هم باید بعمل آید. 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :در چه صورتی ایران خواهد توانست نقش پر رنگ و برجسته ای در بازار نفت جهانی ایفا کند؟

اگر قدری عمیق‌تر به پاسخ این سئوال بیندیشیم بنظر من ایران با توجه به حجم ذخائر گازی خود که بیشتر از نفت است و با توجه به موقعیت جغرافیائی  خود که در قلب منطقه سرشار از منابع انرژی قراردارد و با توجه به پتانسیل‌های عظیم خود برای بهینه‌سازی مصرف انرژی داخلی و  نیز با توجه به پتانسیل‌های خود برای تولید انرژی‌های تجدیدپذیر  و خصوصا انرژی خورشیدی، باید به نقش‌آفرینی در بازار جهانی انرژی بیندیشد. کشورهای توسعه‌یافته صنعتی چند دهه است که به انرژی بصورت یکپارچه نگاه می‌کنند و ما هم باید یک  نگاه یکپارچه و یک برنامه جامع در این زمینه داشته باشیم. مثلا ما شاید هنوز بتوانیم با حل معضلات سیاسی خود به سمت دستیابی به سهمی موثر در بازار گاز اروپا حرکت کنیم.  ضمنا از تجربه تحریم‌های  چند سال اخیر باید این درس را  بیاموزیم که تا زمانی که اقتصاد ما توسعه نیافته، غیر متنوع و وابسته به درآمد نفت است آسیب‌پذیری ما از این ناحیه بیشتر از اثرگذاری ماست. بنابراین هرچه ما وابستگی اقتصادی‌مان به درآمد نفت کمتر شود قدرت مانورمان برای استفاده از توانائی‌های انرژی‌مان بعنوان یک عامل تاثیرگذار در معادلات بین‌المللی، افزایش خواهد یافت.


مطالب مرتبط:

  1. بازیگران اوپک ، حال و آینده – گفتگو با سید غلامحسین حسن تاش – کارشناس انرژی و رئیس پیشین موسسه مطالعات بین المللی انرژی فرزاد رمضانی بونش مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC   مقدمه: یکصدو پنجاه ونهمین اجلاس اوپک در هجدهم خردادماه سال جاری  در شهر وین کشور  اتریش در اوضاع و احوالی ویژه برگزار شد و به ......
  2. جایگاه و منافع ایران در آینده دیپلماسی انرژی امریکا -گفتگو با سید غلامحسین حسنتاش مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC بهره گیری از دیپلماسی انرژی، جدا از افزایش توانایی در عرصه منطقه ای و بین المللی  زمینه لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر کشوری را فراهم میسازد و به ......
  3. اقتصاد جهانی و تحریم نفت جمهوری اسلامی طهمورث غلامی مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC بیان رخداد همواره از نفت به عنوان خون برای ارگانیسم اقتصاد جهانی یاد شده است. واقعیت آن است که امروزه تمامی مناطق دنیا به انرژی برای گرداندن چرخه های ......
  4. استراتژی نفتی عراق و منافع ملی ایران گفتگو با غلامحسین حسنتاش کارشناس حوزه انرژی  فرزاد رمضانی بونش مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC   سال 2009 نقطه عطف نوینی در صنعت نفت عراق است و این کشور اقدام به برگزاری دو دور مناقصه بین‌المللی پروژه‌های نفتی خود نمود این مناقصه‌ها با ......
  5. روندهای جهانی و جایگاه جمهوری اسلامی ایران  طهمورث غلامی مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC بیان رخداد عموماً تحولاتی که در جوامع دولت های بزرگ به وقوع می پیوندد، در بر دارنده آثار و پیامدهای است که صرفا محدود به آن جامعه نخواهد شد ......
  6. اهداف دیپلماسی انرژی امریکا و آینده بازارهای انرژی جهان -گفتگو با سید غلامحسین حسنتاش مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC بهره گیری از دیپلماسی انرژی، جدا از افزایش توانایی در عرصه منطقه ای و بین المللی  زمینه لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر کشوری را فراهم میسازد و ......


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۵:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش
روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3089 تاریخ چاپ:1392/09/24 بازدید:2062بار کد خبر: DEN-773113
سید‌غلامحسین حسن‌تاش* آخرین چشم‌انداز بین‌المللی انرژی، اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) در سال 2013، در ماه جولای یا مرداد ماه منتشر شد. پیش از این، مهم‌ترین پیش‌بینی‌های انجام شده در این چشم‌انداز تا افق 2040 میلادی را درج کردیم. در بخشی از چشم‌انداز مذکور به پیش‌بینی تولید اوپک در افق 2040 با سناریو‌سازی در مورد تولید ایران و عراق و عربستان، پرداخته شده که به دلیل اهمیت آن ذیلا مورد بررسی‌ قرار می‌گیرد.
ابتدا مطالب مذکور در این پیش‌بینی را در موضوع تولید اوپک و سه کشور اصلی آن آورده و سپس به نقد و تحلیل و بررسی آن خواهیم پرداخت. ضمنا لازم به توضیح است که اداره اطلاعات انرژی در مدل‌سازی و پیش‌بینی‌های خود سناریوهای مختلفی را مورد بررسی قرار می‌دهد و یک سناریوی متوسط یا قابل تحقق‌تر را به‌عنوان سناریوی مرجع انتخاب می‌کند. 
فرض سناریوی مرجع در مدل پیش‌بینی اداره اطلاعات انرژی آمریکا این‌است‌که کشورهای عضو اوپک در جهات افزایش ظرفیت تولید خود سرمایه‌گذاری خواهند کرد به طوری که این کشورها را قادر سازد که در طول دوره منتهی به سال 2040 میلادی، بین 39 تا 43 درصد کل تقاضای جهانی برای سوخت‌های مایع را تامین کنند. تولید اعضای خاورمیانه‌ای اوپک که در سال 2010 میلادی 68 درصد از کل تولید اوپک برآورد شده بود، 12 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت و 85 درصد از کل افزایش 1/14 میلیون بشکه در روز تولید اوپک بین سال‌های 2010 تا 2040 را به خود اختصاص خواهد داد.  سه کشور ایران، عراق و عربستان‌سعودی در مجموع سهم بزرگی از منابع و ذخایر جهان که استخراج از آن نسبتا سهل‌تر و کم هزینه‌تر می‌باشد را دارا هستند. 
عربستان‌سعودی برای چند دهه دارنده اصلی بیشترین ظرفیت مازاد تولید بوده و نقش حساسی را به عنوان تولید‌ کننده شناور برای جبران کاهش تولید سایر کشورها یا نوسانات اقتصادی موثر بر تقاضای نفت، بازی کرده است. ایران و عراق هردو صاحب ذخایر و منابع سرشاری هستند و به افزایش ظرفیت خود به سطحی بسیار بالاتر از میزان فعلی نیاز دارند و  این مستلزم آن است که این دو کشور بتوانند بعضی از چالش‌های موجود داخلی و خارجی، را که بیش از سی‌سال مانع تحقق این هدف شده است را برطرف نمایند. دشواری تعیین زمانی که هریک از این کشورها بتوانند بر موانع موجود در سر راه افزایش عرضه خود غلبه کنند، چالشی بر سر راه پیش‌بینی میزان دقیق تولید کشورهای خاورمیانه‌ای اوپک است.
علاوه‌ بر نااطمینانی‌هایی که معمولا در زمینه پیش‌بینی عرضه نفت وجود دارد، احتمال اینکه آیا اعضای خاورمیانه‌ای اوپک به نقش کلیدی خود در متعادل کردن عرضه و تقاضای بازار ادامه خواهند داد نیز مورد سوال است. برای این منظور سطح تولید این کشورها باید دارای همبستگی منفی باشد، تحقق ظرفیت و تولید بالاتر در یک کشور باید با ظرفیت و تولید کمتر در سایر کشورها همراه باشد تا بالانس بازار حفظ شود. 
توسعه‌های آتی، شامل توسعه استخراج نفت از لایه‌های سخت، که به طور گسترده‌ای موضوع بحث محافل نفتی است، پتانسیل تاثیرگذاری عمده‌ای بر اتکای اوپک بر تولید سوخت‌های مایع و رفتار تولیدکنندگان کلیدی اوپک در خاورمیانه، در دهه‌های آتی خواهد داشت. 

عربستان‌سعودی
درآمد نفتی عربستان همواره از میزان مورد نیاز برای پوشش هزینه‌های این کشور بیشتر بوده است و این مساله این امکان را برای عربستان به وجود آورده که طی 25 سال گذشته میزان تولید نفت خود را در واکنش به تغییرات عرضه و تقاضای جهانی نفت، بدون نگرانی نسبت به آثار درآمدی آن، تغییر دهد. اخیرا برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی به منظور بسط توسعه پایدار توسط دولت عربستان به اجرا گذاشته شده است. 
درحالی که عربستان ذخایر ارزی قابل‌توجهی را  برای خود حفظ می‌کند، نیازهای درآمدی می‌تواند بیش از گذشته به نگرانی دولت عربستان برای حفظ ثبات خود در شرایط افزایش تولید نفت دیگر تولیدکنندگان کلیدی اوپک یا یک کاهش دایمی در تقاضای جهانی نفت، تبدیل شود. 
عراق
دولت عراق رسیدن به تولید 12 میلیون بشکه در روز در سال 2017 را هدف‌گذاری کرده است که در مقایسه با تولید این کشور در سال 2012 که 3 میلیون بشکه در روز بوده است، افزایش عظیمی است. 
دستیابی به این هدف دور از ذهن به نظر می‌رسد و براساس سناریو مرجع نیز بیش از عرضه مورد نیاز سوخت‌های مایع برای تامین افزایش تقاضای جهانی در سال  2017، می‌باشد. به نظر می‌رسد که مشکلات سیاسی و محدودیت‌های زیرساختی مانع افزایش تولید در کوتاه مدت باشد. علاوه‌بر این تروریسم، ضعیف‌بودن فضای سرمایه‌گذاری، وسایر مشکلات موجود می‌تواند تولید عراق را در افق چشم‌انداز محدود کند. 
البته اگر همه این مشکلات حل شود، پیشرفت عمده‌ای در زیرساخت‌های تولید و صادرات عراق می‌تواند اتفاق بیافتد و عراق را قادر سازد که نرخ بالای رشد تولید خود را تا سال 2040 تداوم دهد. 

ایران
تولید سوخت‌های مایع ایران که درسال 1974 به اوج  خود در سطح 1/6 میلیون بشکه رسید، از 1979 به بعد در سطحی بسیار پایین‌تر از  آن  قرار گرفت. سپس تولید ایران بعد از رسیدن به متوسط حدود 4 میلیون بشکه، بین‌سال‌های 2001 تا 2010 کاهش بیشتری یافت. مجموعه‌ای از تحریم‌ها که بخش نفت ایران را هدف گرفته بود، موجب شد که شرکت‌های خارجی بسیاری از پروژه‌‌های تولیدی و توسعه‌ای را لغو کنند. ایران با افت ظرفیت تولید نفت روبه‌‌رو است، چراکه میادین نفتی این کشور دارای نرخ بالای  افت تولید طبیعی(بین 8 تا 13 درصد) در سال هستند. 
عوامل دیگری شامل نامساعد بودن الزامات و فضای سرمایه‌گذاری خارجی و عدم وجود متخصصان  به میزان کافی و فقدان تکنولوژی پیشرفته، نیز سرمایه‌گذاری را محدود کرده
است. 
تحریم‌های آمریکا علیه موسسات مالی که وجوه نفت صادراتی ایران را جابه‌جا می‌‌کردند در کنار تحریم‌های اتحادیه اروپا  که واردات نفت از ایران را متوقف کرد و مانع شد که شرکت‌های بیمه اروپایی، محموله‌های نفتی ایران را بیمه‌کنند، موجب کاهش بیشتر صادرات نفت ایران در سال 2012 
شد.
بدون یک تفاهم میان ایران و جامعه جهانی برای پایان دادن به تحریم‌ها، به طور فزاینده‌ای برای ایران دشوار خواهد بود که تولید خود را حفظ کند و بتواند آن را  افزایش دهد و از موهبت ذخایر خود بهره‌مند شود.
سایر اعضای خاورمیانه‌ای اوپک
سایر کشورهای خاورمیانه‌ای عضو اوپک، سهمی کوچک‌تر، اما با اهمیت در عرضه نفت دارند. به عنوان مثال تقریبا کل ذخایر و تولید نفت  کویت از میادین قدیمی است، اما در صورت موفقیت طرح دولت کویت، چشم‌انداز می تواند تغییرکند. در سال 1998 طرحی توسط دولت پیشنهاد شد که شرکت‌های خارجی را ترغیب کند که تولید نفت در چهار میدان شمالی به‌نام‌های روضتین، صبریا، الرتقاء و ابدالی را افزایش دهند. 
این چهار میدان ترکیبی از نفت‌خام‌های سبک و سنگین را دارا هستند. به‌علاوه این امکان وجود دارد که کویت بتواند تولید نفت خود را  از منطقه بی‌طرف واقع‌بین کویت و عربستان، که حدود 5 میلیارد بشکه نفت را در خود جا داده است، افزایش دهد.
تولید سوخت‌های مایع قطر نیز ممکن است در دوره چشم‌انداز از طریق فناوری GTL افزایش یابد. این فناوری گازطبیعی را به سوخت‌های مایع مانند گازوئیل و بنزین با سولفور خیلی پایین تبدیل می‌کند.  
به‌طور خلاصه به فرض اینکه بالانس عرضه و تقاضای سوخت‌های مایع چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح جهانی بر طبق سناریوی مرجع تحقق یابد، با توجه به مسائل و ریسک‌هایی که مذکور افتاد و به‌نظر می‌رسد که نقش تعیین‌کننده‌ای دارند، تعیین میزان عرضه از هریک از منابع خاورمیانه‌ای اوپک بسیار دشوار است. در بخش بعدی چند سناریوی جایگزین در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته است. 

کشورهای آفریقایی عضو اوپک
براساس سناریو مرجع، تولید اوپک در غرب آفریقا از 4/4 میلیون بشکه در روز در سال 2012 به  5/9 میلیون بشکه در روز در سال 2040 خواهد رسید. نیجریه در سال‌های اخیر تولید خود در میادین آب‌های عمیق را افزایش داده است.
اما تولید خشکی به‌لحاظ مشکلات زیرساختی و وقایعی مانند سرقت نفت و حمله به خطوط‌لوله محدود شده است و به‌ نظر می‌رسد که این وضعیت در کوتاه و میان‌مدت نیز ادامه یابد. آنگولا نیز تولید نفت را از آب‌های عمیق افزایش داده است و با افزایش نسبی ثبات در این کشور، به‌نظر می‌رسد که فعالیت‌های اکتشاف و تولید در خشکی هم افزایش یابد. 
گزارش‌ها تایید می‌کند که در حدود 15500 مایل مربع (حدود 25 درصد ) از حوضه رسوبی کوانزا (Kwanza) در خشکی گسترش یافته است. اعضای اوپک در شمال آفریقا شامل لیبی و الجزایر، رشد آرام‌تری را نسبت به  همتایان خود در  غرب آفریقا، تجربه خواهند نمود و تنها 200 هزار بشکه به تولید آنها بین سال‌های 2010 تا 2040 اضافه خواهد شد. 

اعضای اوپک در آمریکای جنوبی
ونزوئلا عمده‌ترین تولیدکننده عضو اوپک در آمریکای جنوبی است و اکوادور در مرتبه بعدی قرار دارد. در ونزوئلا حجم عظیمی از ذخایر اثبات‌شده نفت فوق‌سنگین در کمربند اورینوکو وجود دارد، اما رساندن این نفت به بازار سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی می‌خواهد که جذب آن برای ونزوئلا بدون تغییراتی در سیاست‌های این کشور مقدور نیست. براساس سناریو مرجع، تولید نفت اوپک در آمریکای جنوبی تنها 400 هزار بشکه در روز تا سال 2040 افزایش خواهد داشت. 

برآورد تولید اصلی‌ترین تولیدکنندگان سوخت‌های مایع در خاورمیانه بر مبنای سناریوهای مختلف
پیش‌بینی بلندمدت تولید جهانی نفت و سایر سوخت‌های مایع با عدم اطمینان‌های بزرگی همراه است. روشن است که کشورهای دارای ذخایر بزرگ در مجموعه اوپک در خاورمیانه قرار دارند و در میان آنها ایران و عراق و عربستان دارای ذخایر عظیمی هستند که می‌تواند با هزینه نسبتا کمی استخراج شود. فرض کنید که تولیدکنندگان کلیدی اوپک بر این تلاش استوار باشند که از طریق تنظیم عرضه، قیمت‌های جهانی نفت را مدیریت کنند، در این صورت یکی یا بیشتر از یکی از سه تولیدکننده عمده اوپک باید نقش تولیدکننده شناور را بازی کنند. عدم اطمینا‌ن‌های قابل‌توجهی بر سر راه پیش‌بینی سطح تولید هر کشور خاص وجود دارد. چهار سناریو محتمل در مورد تولید آینده سوخت‌های مایع در ایران و عراق و عربستان متصور است که توجه به آن در سناریو مرجع  از اهمیت برخوردار
است.
در سناریو مرجع، کل تولید سوخت‌های مایع در کشورهای خاورمیانه‌ای اوپک از 25/4 میلیون بشکه در روز در سال 2011 به 35/8 میلیون بشکه در روز در 2040 خواهد رسید. این سناریو بر این فرض استوار است که کل تولید سه کشور که در سال 2011 حدود 17/9 میلیون بشکه در روز بوده و در سال 2040 به 25/1 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. سناریوهایی که در پی خواهد آمد، نشان می‌دهد که دامنه تغییرات تولید سه کشور تحت نااطمینانی‌هایی که در مورد چشم‌انداز تولید سوخت‌‌های مایع آنها وجود دارد تا چه حد می‌تواند وسیع باشد.

سناریو 1: تداوم روند گذشته
در این سناریو، فرض بر این است که تولید کل  سه کشور  در دوره چشم‌انداز ، بر مبنای حفظ سهمشان (از کل تولید سه کشور) در سال 2011 ادامه یابد. سهم عربستان از تولید سه کشور در سال 2011 معادل 62 درصد بوده که در صورت تداوم آن تولید این کشور در سال 2040 به 15.5 میلیون بشکه خواهد رسید.  
سهم ایران از تولید سه کشور 24 درصد بوده که در صورت تداوم آن تولیدش در سال 2040  باید به 5/9 میلیون بشکه برسد و سهم 14  درصد باقیمانده برای عراق نیز تولید این کشور در سال 2040 را به 3/7 میلیون بشکه در روز می‌رساند. در این سناریو که بر مبنای تداوم روندهای موجود است، عربستان‌سعودی به تفوق خود در میان تولیدکنندگان خاورمیانه‌ای اوپک ادامه می‌دهد و عراق پیشرفت حداقلی دارد. 

سناریو2: موفقیت عراق
در این سناریو فرض شده که عراق بتواند زیرساخت‌های تولید نفتش را ترمیم کند و بسیاری از مشکلات موجود را که بیش از دو دهه اثر منفی بر صنعت نفت داشته است برطرف کند. در این صورت تولید عراق از 2/6  در 2011 به 8 میلیون بشکه در روز در 2030 و 11 میلیون بشکه در روز در 2040 افزایش خواهد یافت.
بقیه بین دو کشور ایران و عربستان بر اساس نسبت کل تولیدشان  در 2011 (72 درصد عربستان و 28 درصد ایران) سرشکن می‌شود و تولید عربستان در 2040 کمتر از عراق و در سطح 10/2 میلیون بشکه خواهد بود.

سناریو 3: موفقیت ایران
این سناریو شبیه سناریو 2  است ولی ایران را  در  رشد تولید جایگزین کرده‌است. در این حالت فرض می‌شود که ایران مشکلات موجود خود را  حل کند. تحریم‌های بین‌المللی را برطرف کند و جذابیت‌های لازم برای سرمایه‌گذاری را برای بازسازی و توسعه صنعت نفت خود، به‌وجود آورد. در اینجا ایران قادر خواهد بود تولیدش را در سال 2030 به رکورد 6/1 میلیون بشکه‌ای خود در 1974 برساند و سپس به 8/1 میلیون بشکه در 2040 برساند. 
بقیه بین عربستان و عراق بر اساس نسبت کل تولیدشان در 2011 سرشکن می‌شود و در نتیجه تولید عربستان به در 2040 به 13/8 میلیون بشکه و تولید عراق به 3/3 میلیون بشکه خواهد رسید که تنها اندکی از تولید 2011 این کشور بالاتر خواهد بود و با اهداف آن خیلی فاصله خواهد داشت. 

سناریو 4 : موفقیت ایران و عراق و تامین بقیه توسط عربستان 
در این آخرین سناریو تصور شده که  تولید در هر دو کشور عراق و ایران به شدت افزایش خواهد یافت و  عربستان حاضر باشد، تولید خود را درحدی حفظ‌ کند که سناریوی مرجع محقق شود. در این حالت پروفایل تولید عراق مطابق سناریو 2 و تولید ایران مطابق سناریو 3 خواهد بود و عربستان‌سعودی بخش باقیمانده از سناریو مرجع (در مورد تولید سه کشور) را تولید خواهد کرد و تولید سوخت‌های مایع‌اش به 6 میلیون بشکه در 2040 خواهد رسید که کمی بیشتر از نیمی از تولید آن در 2011 خواهد بود. خلاصه‌ای از نتایج این چهار سناریو در جدول یک آمده است. این سناریوها دامنه وسیع تولید محتمل این سه کشور و دشواری پیش‌بینی با توجه به تنوع مسایل و مشکلات موجود را نشان می‌دهد. این دامنه تفاوت در ستون جداگانه‌ای نشان داده شده است. این دامنه برای ایران و عراق محدودتر از عربستان است.
نقد و تحلیل 
در مورد این بخش از گزارش چشم‌انداز سال 2013 اداره اطلاعات آمریکا، نکاتی مهمی قابل‌توجه و تامل است که ذیلا مورد بررسی قرار می‌گیرد:
1- از این گزارش به خوبی استنباط می‌شود که اداره اطلاعات انرژی تداوم قیمـت‌ها در سطوح فعلی را طالب است و آن را برای تداوم سیاست‌های انرژی ایالات‌متحده ضروری می‌داند و سناریو‌های خود از تولید اوپک و اعضای کلیدی آن را نیز طوری طراحی و ارایه کرده است که قیمت‌های سناریو مرجع آن، تحقق یابد. پیش‌بینی EIA از قیمت نفت برنت که در بخش دیگری از چشم‌انداز، ارایه شده است، به شرح جدول زیر است. همانطور که ملاحظه‌ می‌شود در سناریوی مرجع که مورد استناد EIA است در واقع روند فعلی قیمت‌های حقیقی تداوم یافته است. 
2- گزارش چشم‌انداز بر نقش تنظیم‌گری اوپک و خصوصا تولیدکنندگان  اصلی آن در بازار، برای تنظیم عرضه در سطحی که دامنه قیمت‌های موردنظر حفظ شود، تاکید دارد به سابقه ایفای این نقش توسط عربستان اشاره می‌کند و تداوم این نقش را توسط عربستان یا سه کشور اصلی اوپک (ایران، عربستان و عراق) ضروری می‌داند و طبیعتا ایفای این نقش مستلزم در اختیار داشتن ظرفیت مازاد تولید است که تلویحا به آن اشاره می‌‌کند، در بخش دیگری از گزارش (که در ادامه همین بخش و در مورد تاثیر نفت‌خام‌های غیر مرسوم است) اشاره می‌کند که در سال 2012 به‌رغم افزایش 846 هزاربشکه در روز تولید نفت ایالات‌متحده از محل نفت‌خام‌های غیرمرسوم، میزان ظرفیت‌های مازاد تولید از استاندارد تاریخی سال‌های اخیر آن کمتر بوده است و اشاره می‌کند که اگر ظرفیت‌های مازاد به حد قابل‌توجهی پایین باشد، احتمال افزایش شدید در قیمت‌جهانی نفت بالا می‌رود. 
3- با توجه به دو مورد فوق به‌طور روشن دیدگاه این چشم‌انداز این است که ظرفیت تولید اوپک نباید آنقدر زیاد باشد که قیمت‌های جهانی نفت را کاهش دهد و نه باید آنقدر کم باشد که پتانسیل افزایش شدید قیمت در شرایط بحرانی بازار را فراهم کند. 
به همین لحاظ تصریح می‌کند که: «سطح تولید این کشورها باید دارای همبستگی منفی باشد، تحقق ظرفیت و تولید بالاتر در یک کشور باید با ظرفیت و تولید کمتر در سایر کشورها همراه باشد تا بالانس بازار حفظ شود» و به نوعی اظهار نگرانی می‌کند که آیا این سه کشور اصلی حاضر خواهند بود که به نقش تنظیم‌گری خود ادامه دهند؟ با عنایت به همین موضع است که EIA سناریوسازی‌های خود در مورد تولید سه کشور را به چهار سناریو محدود می‌کند و سناریوی چهارم این است که اگر ایران و عراق هردو موفق به حل مشکلاتشان شوند و تولیدشان را بالا ببرند، ظرفیت تولید عربستان باید در سال 2040 به 6 میلیون بشکه در روز محدودشود. 
در صورتی‌که به سادگی به ذهن می‌آید که سناریوی پنجمی هم وجود دارد؛ ایران و عراق و عربستان هر سه به حداکثر تولید مقدور خود (از نظرEIA) برسند که در این صورت مجموع ظرفیت تولید سه کشور می‌تواند به بیش از  5/35میلیون بشکه در روز برسد، در صورتی که این چشم‌انداز مجموع تولید این سه کشور را به 1/25 میلیون بشکه در روز محدود کرده است. 
4- اعداد برتر سناریوهای IEA در مورد تولید سه کشور تا حدود زیادی اغراق آمیز است. در مورد ایران در صورت به نتیجه رسیدن همه فازهای پارس‌جنوبی و طرح‌های گازی حدود 5/1 میلیون بشکه میعانات گازی تولید خواهد شد و حدود 5/4 میلیون بشکه ظرفیت تولید نفت نیز امکان‌پذیر به‌نظر می رسد، اما حداقل در مورد پتانسیل نهایی تولید نفت عراق و عربستان و خصوصا عراق، نقد و بررسی‌های زیادی شده است و امروز کمتر مرجع معتبری تحقق تولید 11 میلیون بشکه برای عراق و 5/15 میلیون بشکه در روز برای عربستان را امکان‌پذیر می‌داند و بعید است که سناریو نویسان EIA (که تسلط‌شان به موضوعات در کل سند چشم‌انداز ارائه شده مشخص‌است)، از این تحلیل‌ها بی‌اطلاع باشند. 
بنابراین این احتمال وجود دارد که در واقع تقاضا برای نفت اوپک و این سه کشور در افق مورد بررسی حتی کمتر از این است و در واقع چشم‌انداز EIA سعی دارد این واقعیت را در بین این اعداد و ارقام بپوشاند.  
5- از دیدگاه ژئوپلتیک تحقق سناریو چهارم می‌تواند برای هیات حاکمه عربستان نگران کننده و خطرناک باشد، بدون شک موقعیت و جایگاه بی‌بدیل عربستان در تامین نفت جهان با بیش‌ از 6میلیون بشکه توان صادراتی نفت، نقش تعیین‌‌کننده‌ای در حفظ امنیت این کشور داشته است، اگر چنین جایگاهی نبود شاید قدرت‌های جهانی اجازه می‌دادند که امواج تحولات منطقه عربی موسوم به بهار عربی به این کشور هم راه‌یابد. 
حمایت از  رژیمی کاملا  غیردموکراتیک و منسوخه یک ضعف در کارنامه آمریکا و غرب است که به دلیل جایگاه عربستان اجتناب ناپذیر بوده است و حتی بعضی رژیم‌ها مانند رژیم حاکم بر بحرین نیز تداوم حیات خود را مرهون این جایگاه عربستان‌سعودی  هستند. شاید اگر این نگرانی برای غرب وجود نداشت که موفقیت تحول‌خواهان در بحرین، موجب تشجیع شیعیان مناطق شرقی و نفت‌خیز عربستان خواهد شد و دامنه تحول‌خواهی را به عربستان خواهد کشید، تحولات بحرین به گونه دیگری رقم می‌خورد و اجازه دخالت عربستان در امور داخلی بحرین داده نمی‌شد. برخورد دوگانه آمریکا و غرب در مورد بحرین و اردن در قیاس با تونس و لیبی و سوریه، به هر حال لکه منفی در کارنامه غرب است. 
6- نکته قابل‌توجه این است که مصرف داخلی نفت‌خام عربستان‌سعودی طی 47 سال گذشته با رشد متوسط 6/4 درصد در سال همراه بوده است.  در نمودار زیر تداوم رشد مصرف نفت‌خام عربستان در دو حالت تداوم روند گذشته و رشد 3 درصد در سال (که حداقلِ قابل تصور است) ترسیم شده است.
همانگونه که ملاحظه می‌شود حتی با فرض متوسط رشد 3 درصد درسال در مصرف نفت‌خام داخلی عربستان، مصرف نفت این کشور در  سال 2040 به بیش از 6 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. این به این معنا است که در صورت تحقق سناریوی چهارم EIA (در مورد تولید نفت سه کشور ایران و عراق و عربستان)، عربستان از بازار جهانی نفت حذف خواهد شد. 
1- سناریو چهارم نشان می‌دهد که شاید ایالات‌متحده بی‌رغبت نباشد که در صورت حل مشکلات ایران و عراق وابستگی جهانی به نفت عربستان قطع شود و امکان تغییر و تحول در عربستان فراهم شود. خصوصا که سلفی‌گری از عربستان منشا گرفته و منبع تامین مالی آن نیز عمدتا عربستان بوده است. نتیجه اینکه بر مبنای چنین سناریو‌هایی رژیم عربستان حل مشکلات عراق و ایران را برای خود یک تهدید جدی تلقی خواهدکرد.
2- برخورد گزارش چشم‌انداز مورد بحث در مورد تولید نفت ایران با چشم‌اندازهای میان مدت و بلندمدت سال‌های اخیر اداره اطلاعات انرژی آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی(IEA) متفاوت است.
چشم‌اندازهای سال‌های اخیر تقریبا بر مبنای کنار گذاشتن ایران از بازار جهانی نفت طراحی شده بود. باید دید که با توجه به زمان انتشار چشم‌انداز مورد بحث (مرداد 92)، تجدید‌نظر در مورد تولید ایران تا چه حد تحت تاثیر انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری ایران است!
در مورد تولید گازطبیعی ایران نیز در این چشم‌انداز پیش‌بینی شده است که میزان آن از 145/6 میلیارد‌متر‌مکعب در سال 2010  با رشد متوسط سالانه 4/2 درصدی، دوبرابر خواهد شد و  به حدود 296/8 میلیارد مترمکعب در سال 2040 خواهد رسید. 

لینک فایل پی دی اف 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۵:۳۹
سید غلامحسین حسن‌تاش


لینک نسخه متنی:

http://hassantash.blogfa.com/post-311.aspx

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۰۶
سید غلامحسین حسن‌تاش
میزان نفت وارداتی چین از سال 2017 از ایالات‌متحده آمریکا سبقت خواهد گرفت
روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3077 تاریخ چاپ:1392/09/10 بازدید:7912بار کد خبر: DEN-769890
حجم عظیم منابع موجود در شرق روسیه می‌تواند این‌کشور را به مهم‌ترین منبع تامین انرژی چین برای دهه‌های آتی تبدیل کند
سید غلامحسین حسن‌تاش روسیه در سال‌های اخیر چشم‌انداز تجارت انرژی خود را به سوی شرق و به خصوص به کشور چین تغییر داده و حجم عظیمی از مبادلات انرژی را با چین سامان داده است؛ به‌طوری که میزان مبادلات انرژی دو کشور تا سال 2025 به چهار برابر میزان فعلی افزایش خواهد یافت.
 کشور چین آمادگی دارد برای تضمین میزان انرژی‌ای که روسیه می‌تواند برای این کشور تامین کند، منابع مالی لازم را برای زیرساخت‌های مربوطه تامین نماید. تلفیق بازار بزرگ انرژی چین و تقاضای فزاینده این کشور برای منابع انرژی و تامین مالی عرضه انرژی روسیه توسط این کشور، به یک پیوند استراتژیک میان دو کشور منجر شده و همکاری دو جانبه در تجارت انرژی را ارتقا داده است. 
ساخت و توسعه خط‌‌ لوله  سیبری شرقی به اقیانوس آرام، موسوم به (ESPO)، یکی از زیرساخت‌های مهم در این ارتباط بوده است. کشور چین  در جهت تضمین تامین نفت‌خام مورد نیاز خود، تامین مالی ساخت فاز دوم این خط‌‌لوله را به عهده گرفته است. خط‌‌‌لوله مذکور راه را برای سرمایه‌گذاری قابل‌توجه در جهت افزایش تولید تجاری نفت، در بخش بالادستی سیبری شرقی باز کرده است. 
اینک راهی برای همکاری گسترده‌تر سیاسی میان دو کشور باز شده است که  روند تاریخی روابط محدود اقتصادی میان دو کشور را متحول خواهد کرد. شرکت CNPC چین در توسعه میدان گازی یامال روسیه مشارکت خواهد کرد و حداقل سالانه سه میلیون تن از گازطبیعی مایع شده (LNG)، این میدان را برداشت خواهد نمود. در مسیر این تحول در روابط، همچنین CNPC  مشارکت در چندین بلوک اکتشافی در سیبری شرقی و شمالی را پیشنهاد داده است. در ماه مارس سال جاری (2013) تفاهم‌نامه‌ای برای فروش سالانه  38 میلیارد مترمکعب گاز تولیدی میادین گاز سیبری شرقی به چین، بین دو کشور به امضا رسید که بر مبنای آن تحویل این گاز از سال 2018 آغاز خواهد شد. 
به‌نظر می‌رسد مذاکرات در مورد نحوه روابط بلندمدت میان شرکت‌های چینی و روسی با چالش همراه باشد. اگر چنین پروژه‌های بزرگی وارد فاز اجرایی شوند، در واقع روسیه اجازه  حضور گسترده‌تر و عمیق‌تری را به چینی‌ها داده است که کم سابقه خواهد بود. البته چین و روسیه، هردو انگیزه زیادی برای دسترسی منابع جدید و رشد و توسعه مسیرهای جدید تجارت انرژی دارند. نزدیکی روسیه و حجم عظیم منابع موجود در شرق روسیه و اراده شرکت‌های دو طرف برای توسعه تجارت انرژی، می‌تواند روسیه را به مهم‌ترین منبع تامین انرژی برای دهه‌های آتی تبدیل کند. 

رشد سریع تجارت انرژی میان
 روسیه و چین
با توجه به افت تولید نفت از منابع قدیمی سیبری غربی، روسیه برای حفظ جایگاه جهانی انرژی خود  به اکتشاف و تولید منابع هیدروکربنی در مناطق شرق دور و سیبری شرقی گرایش پیدا کرده است. توسعه تولید هیدروکربن‌ در این مناطق به روسیه امکان می‌دهد که بازار خود را تنوع بخشد، سطح تولیدات خود را حفظ کند، صنایع داخلی خود را توسعه دهد و درآمد خود را افزایش دهد. همزمان روسیه مجبور است خود را برای مواجهه با واقعیت‌های جدید در بازار اروپا آماده کند. روسیه به دلیل رقابتی‌تر شدن بازار اروپا  قیمت گاز خود را در اروپا کاهش داده و در جست‌وجوی بازارهای جدید است. روسیه همچنین برنامه دارد که LNG تولیدی خود را به آمریکای‌شمالی صادر کند. 
رشد شتابان تقاضای انرژی چین در دهه‌های گذشته، سومین عامل چرخش روسیه به شرق است. چین در حال حاضر بزرگ‌ترین مصرف‌کننده انرژی در جهان است. چین دومین مصرف‌کننده نفت جهان بعد از ایالات‌متحده است و از سال 2009 میلادی به دومین واردکننده نفت جهان بعد از ایالات‌متحده تبدیل شده است، میزان نفت وارداتی چین از سال 2017 از ایالات‌متحده آمریکا سبقت خواهد گرفت. بازار مصرف گاز در چین نیز اینک در سومین رده در بازار جهانی گاز است. تقاضای برق در این کشور نیز با روند رشد عظیمی روبه‌رو است و تجارت برق با چین روسیه را تا سال 2030 به بزرگ‌ترین صادرکننده الکتریسته در جهان تبدیل خواهد کرد. (نمودار شماره 1)
 نگرانی از رشد اقتصادی چین و وضعیت جمعیتی چین، به‌طور سنتی همواره تمایل روسیه برای بازکردن سیبری شرقی روی سرمایه‌گذاری مستقیم چین را محدود  کرده‌است. اما چین اینک شروع به تمهید منابع برای تامین مالی پروژه‌های زیرساختی مورد نیاز برای بازکردن راه منابع شرق روسیه به بازار، کرده است. تامین مالی دولتی چین در قالب وام در مقابل نفت به شرکت‌های «ترانس نفت» و «رزنفت» کمک کرد که از رکود سال‌های 2008 و 2009 خارج شوند و جدیدترین اقدام از این دست تملک
55 میلیارد دلار از سهام شرکت روسی TNK-BNP  توسط چین بود. وابستگی متقابل روسیه و چین رشد فزاینده‌ای دارد. 

ساخت خط‌‌لوله ESPO اولین علامت
روسیه به‌طور سنتی نسبت به واگذاری  امکان دسترسی مستقیم خارجی به ذخایر راهبردی خود، تمایلی ندارد لذا اقدامات اخیر در اجازه ورود به سرمایه‌گذاری خارجی در پروژه یامال LNG و مناطق قطبی و سرزمین‌های شرق سیبری، یک چرخش و نقطه عطف مهم تلقی می‌شود. 
ساخت و توسعه خط‌لوله سیبری شرقی به اقیانوس پاسیفیک (ESPO)، بخش مهمی از توسعه زیرساخت‌ها بود. این خط‌لوله برای انتقال نفت‌خام سیبری شرقی به بازارهای صادراتی در سواحل پاسیفیک، از طریق بندر کوزمینو طراحی شده است. سرمایه‌گذاری چینی به‌منظور تضمین عرضه نفت، در فاز دوم این خط‌لوله که به سمت چین می‌رود به‌کار گرفته شده است. این خط لوله راه نفت‌خام تولیدی سیبری شرقی که نتیجه سرمایه‌گذاری قابل توجه در بخش بالادستی این منطقه است را به بازار باز می‌کند. فعالیت‌های اکتشافی و ارزیابی مجدد به توسعه میادین موجود و کشف میادین جدید در این منطقه منجر شد. با افزایش ذخایر و تولید در این منطقه مشکلات بهره‌‌برداری در این منطقه پشت سر گذاشته شد.  (نمودار شماره 2)

 سال 2013 یک نقطه عطف
اینک روابط سیاسی گسترده‌تری بین چین و روسیه در راه است که توسعه روابط دو کشو را تسهیل می‌کند و روند تاریخی محدود بودن همکاری‌ها را متحول می‌کند. در 21 ژوئن 2013 در جریان نشست بین‌المللی اقتصادی در سن‌پترزبورگ، دو شرکت NOVATEK روسیه و CNPC چین، چارچوب همکاری را اعلام کردند که بر مبنای آن CNPC در پروژه «یامالLNG» سهم پیدا خواهد کرد و سالانه حداقل سه میلیون تن از محصول این پروژه را خریداری خواهد کرد. 
در یک تغییر قابل توجه، CNPC پیشنهاد دریافت سهم در چندین بلوک اکتشافی در اقیانوس منجمد شمالی و سیبری شرقی را از شرکت رزنفت دریافت کرد. پروژه یامالLNG بعد از ساخالین (حدود 15 میلیون تن در سال) بزرگ‌ترین پروژه تولید LNG در روسیه است که در سه واحد با ظرفیت کل 5/16 میلیون تن در سال پیش‌بینی شده و فاز اول آن در سال 2016 و واحدهای دوم و سوم در سال‌های بعد از آن به بهره‌برداری خواهند رسید. ورود CNPC به پروژه یامالLNG به عنوان یک خریدار عمده محصول، اولین ورود یک نهاد آسیایی به این پروژه است. این قدم مهمی در ارتقای اهمیت پروژه بوده و به پروژه تحرک داده است. در چارچوب این همکاری، بانک‌های چینی  در تامین مالی پروژه کمک خواهند کرد. ریسک سرمایه‌گذاری در پروژه یامالLNG هم به دلیل قرارداشتن آن در منطقه قطبی و هم به دلیل ظرفیت آن، قابل توجه است. حمایت چینی‌ها گام مهمی برای توسعه یک زیرساخت تامین مالی برای پروژه محسوب می‌شود. 

وقایع‌نگار توسعه روابط تجاری میان چین و روسیه
2004- CNPC و رزنفت یک قرارداد پنج ساله نفتی را به امضا رساندند.
2005- دو شرکت گازپروم (روسیه)  و CNPC (چین) یادداشت تفاهمی را برای انتقال 68 میلیارد مترمکعب گاز روسیه به چین از طریق دو خط لوله  منعقد کردند.
2006- شرکت ساینوپک دومین شرکت نفتی چین، 49 درصد از سهام شرکت«اودمورت نفت» را به بهای 3 میلیارد دلار خریداری کرد. اودمورت نفت مهم‌ترین شرکت نفتی جمهوری اودمورت  از جمهوری های فدراسیون روسیه است که 51 درصد سهام آن متعلق به شرکت رزنفت روسیه است و توسط رزنفت مدیریت می‌شود. سهام خریداری شده توسط ساینوپک متعلق به TN-BP بود.
2006- دو شرکت CNPC و روزنفت مشارکتی تحت عنوان Vostok-Energy  را با سهام به ترتیب 49 و 51 درصد برای فعالیت‌های اکتشاف و تولید در شرق روسیه، تشکیل دادند. 
2007- شرکت ساینوپک چین وارد مشارکت در یکی از بلوک‌های ساخالین 3 شد.
2007- برنامه شرکت گازپروم برای شرق روسیه تنظیم شد.
2007- روسیه معافیت‌های مالیاتی برای استخراج از منابع طبیعی  در پروژه‌های سیبری شرقی را اعلام کرد.
2007- اپراتور شبکه توزیع برق روسیه شرکت انرژی شرق روسیه را برای مدیریت صادرات برق به چین، تاسیس کرد.
2008- شرکت‌های روزنفت و ترانس‌نفت روسیه قراردادی  را برای عرضه بیست ساله گاز  از طریق خط‌لوله ESPO با CNPC امضا کردند.
2009- CNPC و گازپروم چارچوب مبادله گازی 68 میلیارد مترمکعبی را که قبلا تفاهم کرده بودند، امضا کردند.
2010- رزنفت و CNPC در چارچوب مشارکت Vostok-Energy (2006)، قرارداد احداث یک پالایشگاه در تیان‌جیان چین را به ظرفیت حدود 260 هزار بشکه در روز امضا کردند که حدود 70 درصد از ظرفیت آن از نفت‌خام روسیه تامین خواهد شد.
2011- انتقال نفت از طریق خط‌لوله ESPO با ظرفیت حدود 110 میلیون بشکه در سال (حدود 300 هزار بشکه در روز) آغاز شد.
- پرداخت اولیه 40 میلیارد دلار توسط دولت چین برای انتقال گاز روسیه، تحت مذاکره قرار گرفت.
2012- مرحله اولیه توسعه میدان گازی Chayandinskoye  در سیبری شرقی تکمیل شد.
- گازپروم انتقال گاز به چین را در اولویت انتقال گاز به شرق قرارداد.
- قرارداد 25 ساله میان شرکت انرژی شرق روسیه (2007) و شرکت انتقال برق چین به امضا رسید. 
- یک خط  از سه خط انتقال برق روسیه به چین عملیاتی شد.
2013- شرکت‌های CNPC و گازپروم یادداشت تفاهمی را برای انتقال گاز از مسیر شرقی به امضا رساندند.
- شرکت رزنفت دو میلیارد دلار از چین برای عرضه نفت وام گرفت.
- CNPC  برای برداشت سه میلیون تن در سال LNG وارد پروژه سامال شد.
- رزنفت و CNPC توافق کردند که انتقال نفت را به حدود 160 میلیون بشکه در سال (حدود 440 هزار بشکه در روز) افزایش دهند. 
-   با CNPC برای ورود این شرکت به میادین هیدروکربنی مناطق قطبی و سیبری شرقی، توافق شد.
- گروه EN+ روسیه و شرکت چینی شینهوا قرارداد همکاری در زمینه تولید زغال‌سنگ در روسیه با استفاده از وام چین را منعقد کردند
- دولت روسیه 50 میلیارد روبل (معادل 6/1 میلیارد دلار) بودجه دولتی را برای شرکت  تولید برق RusHydro   جهت توسعه زیرساخت‌های برق در شرق دور اختصاص داد
-  رزنفت و CNPC در چارچوب مشارکت Vostok-Energy(2006)، در 26 مهرماه 1392 ، توافقنامه‌ جدیدی را برای توسعه میدان  Srednebotuobinsk در سیبری شرقی به امضا رساندند. 
همان‌طور که درنمودار شماره 3 ملاحظه می‌شود، میزان تجارت انرژی دو کشور در ده سال آینده بیش از چهار برابر خواهد شد. اما مشکلاتی هم در این مسیر وجود دارد. به‌رغم وجود عواملی که شرکت گازپروم را به توافق در مورد یک معامله خط‌لوله انتقال گاز با چین، متعهد می‌کند، اما پیشرفت کار کند بوده است. البته در سال 2013 پیشرفت حاصل شده و در ماه مارس تفاهم‌نامه‌ای برای انتقال 38 میلیارد مترمکعب در سال گاز میادین سیبری شرقی به چین به امضا رسید که اولین انتقال آن برای سال 2018 پیش‌بینی شده است. به‌نظر می‌رسد که تامین مالی توسط چین جز تعیین‌کننده‌ای در توافق نهایی است و احتمال به‌دست آوردن سهام توسط چین نیز در دست مذاکره است. 
توسعه روابط تجاری انرژی میان چین و روسیه در مراحل اولیه قراردارد حفظ روابط صمیمانه و تضمین تامین مالی بلندمدت، کلیدی‌ترین چالش توسعه روابط انرژی میان دو کشور است. مذاکرات مربوط به شرایط همکاری‌‌های بلندمدت میان شرکـت‌های دو کشور نیز دشوار است. در حالی که توافق‌نامه انتقال گاز در سپتامبر به امضا رسید، صادرات از طریق لوله برای حدود بیست سال، در دست مذاکره است و پیش‌بینی می‌شود که ظرف دو سال آینده نهایی شود. توسعه میادین گازی متوقف به نهایی شدن توافق خط‌لوله و قراداد فروش گاز است. 
توافق در مورد نرخ برق نیز در اولویت مذاکرات قرار دارد. ملی‌سازی منابع روسیه به معنای این است که شرکت‌های روسی می‌خواهند عملیات بهره‌برداری را در کنترل خود داشته باشند. شرکت‌های چینی داشتن اقلیت سهام و نداشتن مالکیت در مشارکت‌ها با روسیه را پذیرفته‌اند، اما ممکن است اگر در آینده دو طرف در مورد تعادل قدرت و مشارکت در ریسک مجاب شوند، این محرومیت برداشته شود. اگر پروژه‌های بزرگ تحقق یابد ممکن است روس‌ها اجازه مشارکت گسترده‌تری را 
به چینی‌ها بدهند که در حال حاضر سابقه کمی در این زمینه وجود دارد.

انگیزه‌های دو کشور
هر دوکشور در بلندمدت انگیزه‌های قوی برای دسترسی به منابع جدید برای رشد و توسعه مسیرهای تجارت نفت و گاز دارند. برای شرکت‌های روسی، چین بازار جدیدی را در مقابل بازار سنتی اروپا باز می‌کند و  شرکـ‌ت‌های چینی تامین مالی پروژه‌های سرمایه‌بر با حاشیه سود کمتر در روسیه کمک می‌کنند. روسیه به عنوان کشور دارنده منابع اولیه قابل‌توجه، یکی از کشوهایی است که شرکت‌های چینی برای تامین نفت و گاز و انتقال از خارج، مورد هدف قرار داده‌اند. 
منابع هیدروکربنی و خصوصا نفت در سیبری شرقی به حداکثر تولید خود رسیده و روند کاهشی دارند و روسیه برای حفظ سطح تولید خود باید به توسعه منابع بکرتر در سیبری شرقی و مناطق قطبی بپردازد، استخراج از این منابع نسبت به منابع غرب سیبری پرهزینه‌تر هستند و انتقال آنها به غرب پرهزینه‌خواهد بود و مقرون‌به صرفه نیست، از سویی متنوع‌سازی مبادی تامین انرژی و خصوصا گاز‌طبیعی در راس راهبردهای انرژی اروپا قراردارد و این راهبرد بازار اروپا را برای روسیه محدود می‌کند. علاوه‌بر این قیمـت‌های نفت و گاز در بازارهای شرق آسیا همواره در سطح بالاتری نسبت به سایر بازارها بوده است، بنابراین برای روسیه انگیزه کافی در روی‌آوری به بازار انرژی شرق وجوددارد. در این میان چین بازار تضمین‌شده‌ای‌ است که از توان خوبی برای تامین مالی پروژه‌های سرمایه‌بر در سیبری‌شرقی و مناطق قطبی نیز برخوردار است 
چین همانگونه که اشاره شد، بزرگ‌ترین نرخ رشد تقاضای انرژی در سطح جهان را  دارا است. رشد بالای اقتصادی چین در کنار بالارفتن سطح رفاه مردم و افزایش مصرف سرانه انرژی در این کشور، شرایط خاصی را برای چین به‌وجود آورده است. در چنین شرایطی مساله انرژی و عدم دسترسی کافی به آن در آینده، می‌تواند به پاشنه‌آشیل رشد و توسعه چین تبدیل شود، بنابراین متنوع‌سازی مبادی و مسیرهای تامین انرژی برای چین از اهمیت بسیاری برخوردار است. خصوصا در شرایطی که آمریکا چین را رقیب اقتصادی خود می‌‌داند و منطقه مهم تولید انرژی خاورمیانه و همه آبراه‌های مهم انتقال انرژی تحت کنترل و دخالت نیروهای آمریکایی است و آمریکایی‌ها در شرایط‌ خاص می‌توانند در انرژی‌رسانی به چین اختلال ایجاد کنند، اهمیت تامین انرژی از خشکی و شمال برای چین مضاعف می‌شود. 
نزدیکی روسیه و کیفیت و حجم منابع سیبری شرقی و تمایل تازه شرکـت‌ها به توسعه تجارت می‌تواند، برای دهه‌ها روسیه را به تنها عرضه‌کننده عمده انرژی به چین تبدیل کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۰
سید غلامحسین حسن‌تاش