وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کرسنت» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۰ ، ۱۵:۳۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

1-               چرا قیمت گذاری گاز صادارتی به یک مبحث مناقشه برانگیز در کشور ما تبدیل شده است؟

 

پاسخ 1- متشکرم از شما ؛ سوال جالب و خوبی است. به نظر من دو علت دارد. علت اصلی این است که اصولا گازطبیعی قیمت جهانی ندارد و قیمتهای گاز منطقه‌‍ای است ‍‍و تفاوت زیادی هم بین مناطق مختلف وجود دارد. مثلا در حالی که در همین هفته گذشته قیمت گاز در بازار ایالات متحده 2.5 دلار در هر میلیون بی تی یو بوده است در بازار اروپا حدود 7 دلار یعنی نزدیک به سه برابر بوده و در بازار آسیای غربی باز هم بالاتر. در مورد ایران از آنجا که در موقعیتی قرار گرفته است که به بازارهای مختلف دسترسی دارد مساله پیچیده تر است. ما همکنون به ترکیه گاز صادر می کنیم که نزدیک به بازار اروپا است و هم دسترسی به بازارهای جنوب خلیج فارس داریم که قیمت در آن بسیار متفاوت از اروپاست و  پاکستان متفاوت از خلیج فارس. حال در این شرایط نسبتا پیچیده که ذاتا مناقشه برانگیز است، اگر مطلعین و متخصصین و کارشناسان و ذینفعان نسبت به عملکرد وزارت نفت اعتماد داشته باشند که بهترین بازار و بهترین قیمت را براساس مطالعات جامع انتخاب می‌کند، و وزارت نفت هم با همان مطالعات و بررسی‌ها کار اقناعی کند مناقشه‌ها کمتر و کمتر می‌شود اما متاسفانه عملکرد وزارت نفت به گونه بوده است که به مناقشات دامن زده است و خصوصا اشتباهات اساسی در قیمت گذاری در قرارداد کرسنت و تبعات آن و یا انتخاب پاکستان به عنوان یک بازار هدف، اعتمادها را سلب کرده است. متاسفانه این روال ادامه دارد مثلا در چند ماه گذشته شاهد بودیم که ناگهان بدون اطلاع و درگیر بودن شرکت ملی گاز یا شرکت صادرات گاز که در هرحال بطور نسبی در این زمینه‌ها مطلع تر هستند، قرارداد یا تفاهم‌نامه‌ای  برای فروش گاز به یک سیستم مایع‌سازی شناور (FLNG)، منعقد شده که شبهات زیادی در مورد قیمت آن مطرح شد و وزات نفت عقب نشینی کرد وعقب نشینی وزارت نفت از آن، نشان داد که بی مساله نبوده است.

 

2-               به نظر شما چطور می شود این مشکل را از پیش روی صادارت گاز ایران برداشت؟

 

پاسخ 2- به نظر من با توجه به شرایطی که عرض کردم تا زمانی که قیمت گاز استاندارد و جهانی نشود نمی‌توان این مناقشه را کاملا بر طرف کرد. اما هر چقدر وزارت نفت بتواند جلب اعتماد کند و ذیمدخلان حس کنند که تصمیمات براساس مطالعات جامع اتخاذ می‌شود و قیمت‌گذاری براساس بهترین فرمول‌ها انجام می‌پذیرد و کار در دست خبرگان است این مناقشات فروکش می‌کند و برعکس.

 

3-               قیمت LNG در بازارهای جهان بالا نیست با این حال رقابت فشرده ای میان کشورها برای در دست گرفتن بازار در جریان است   با توجه به قیمت پایین LNG در بازارهای جهانی چه فرمولی در تعیین قیمت خوراک LNG در کشورمان مناسب است؟ اصولا از حیث تامین خوراک چه تفاوتی میان یک واحد پتروشیمی و کارخانه ال ان جی یا اف‌ال‌ان‌جی وجود دارد؟ راهکار مناسب برای جلب نظر بخش خصوصی داخلی و خارجی برای فعالیت در این حوزه چیست؟

 

پاسخ3- باید ببینیم در مورد کدام بازار صحبت می‌کنیم قیمت‌هائی که در پاسخ سوال اول اشاره کردم در واقع مربوط به LNG بود. در روز 18 فوریه سال جاری (2018) قیمت LNG در پایانه‌های اروپا 7 دلار در هر میلیون بی‌تی‌یو و در پایانه‌های ژاپن و چین 10 دلار در همین مقدار بوده است.این تفاوت به هزینه حمل و شرایط هر بازار مربوط می‌شود. تعبییر کلمه خوراک برای LNG تعبییر درستی نیست. این تعبییر مربوط به واحدهای پتروشیمی است که گاز تبدیل به محصولات متفاوتی می‌شود . در واحدهای LNG گاز در شرایط خاصی فشرده و به حدود یک ششصدم حجم خود می‌رسد و در آن شرایط مایع می‌شود این مایع با کشتی‌های مخصوص حمل و در ترمینال‌های مقصد، گاز باز می‌شود و به حالت اولیه برگردانده می‌شود و این روش حمل گاز یک جایگزین برای خطوط‌لوله است در سیستم‌های شناور مایع‌سازی (FLNG)، مایع‌سازی هم بجای یک واحد ساحلی بر روی کشتی انجام می‌شود. بنابراین بستگی دارد که هزینه مایع‌سازی و حمل چقدر است و این گاز (بصورت مایع شده) به کدام بازار می‌رود. قیمت گاز هم در بازارهای مختلف (به تبع قیمت نفت‌خام) در نوسان است ولذا نمی‌توان قیمت را در قرارداد ثابت در نظر گرفت بلکه باید قیمتی باشد که با توجه به نوسانات قیمتی نفت‌خام یا فرآورده‌های نفتی نوسان کند. اگر مالک گاز خودش مایع‌سازی و صادرات را انجام دهد، حتما بررسی اقتصادی کرده است که این روش برایش از فروش بصورت احداث خط‌لوله مقرون به صرفه تر است مثلا کشور قطر که جزیره است اگر می‌خواست گاز را با خط لوله به کشورهای دیگر ببرد باید خط‌لوله دریائی می‌کشید و از کشورهای مختلف عبور می‌کرد که پر ریسک و پر هزینه است ولذا روش مایع‌سازی را انتخاب کرده و LNG را به بازارهای مختلف صادر می‌کند و تنها در شرایطی که قیمت جهانی نفت و به تبع آن گاز خیلی خیلی پائین بیاید ممکن است ضرر کند کما این که در مورد خط‌لوله هم همین است و اینها مطالعاتی است که باید ابتدا انجام شود.

اما اگر واحد LNG یا FLNG متعلق به خود صاحب گاز نباشد مساله قدری پیچیده‌تر است و شاید بهترین روش این باشد که گاز به واحد تحویل شود و LNG تحویل گرفته شود و هزینه تبدیل (Conversion Fee) پرداخت شود. یک راه هم این است که بازار هدف (یا ترکیبی از بازارهای هدف تعیین شود) و قیمت بر اساس آن بازارها  با کسر هزینه تبدیل و سود منطقی تبدیل کننده یا به عبارتی براساس خالص برگشتی (Netback Pricing) ، تعیین شود. اینها باید توسط متخصصین این کار بررسی و انجام شود.

بخش خصوصی نیاز به فضای کسب و کار مناسب، ثبات اقتصادی و ثبات در سیاست‌های دولت، تضمین بلندمدت تامین گاز و شفافیت در فرمول‌ها دارد به هرحال ما که نمی‌توانیم یا دلیلی ندارد چرخ را از نو بسازیم در همه این زمینه‌ها تجربیات و روش‌های جهانی وجود داد. تنظیم مقررات برای بخش خصوصی باید بگونه‌ای باشد که رانت‌جوئی را تشویق نکند بلکه کارآفرینی مولد را تشویق کند.

 

4-               تقریبا واضح است که ریسک سیاسی بالا هموار یکی از موانع توسعه صادرات گاز  ایران به کشورهای همسایه بوده است به نظر شما برای جذب بازارهای مناسب برای گاز ایران در منطقه آیا اهرمی جز قیمت‌گذاری مناسب و منطقی در بازار رقابتی امروز وجود دارد؟ چرا قراداد کرسنت با قراردادهایی نظیر دلفین (صادرات گاز قطر به امارات) که  در همان زمان و با شرایط مشابه کرسنت منعقد شده بود مقایسه نشد؟

 

پاسخ 4- واقعیت این است که در حال حاضر بزرگترین مانع برای صادرات گاز ایران مساله سیاست خارجی و روابط بین‌المللی کشور است. به نظر من حداقل تا ده سال آینده بازارهای معتبر گاز به روی ما بسته است چراکه بازارهای معتبر و منظم برنامه‌های بلندمدت دارند و طبیعت بازار گاز هم مستلزم برنامه‌ریزی‌های بلندمدت است و این بازارها به دلیل طولانی شدن وضعیت بحران روابط خارجی ما و طولانی شدن دوران تحریم‌ها ایران را از برنامه‌های بلندمدت خود حذف کرده‌اند و تا قبل از این که این شرایط فراهم شود صحبت کردن از بقیه مسائل انتزاعی است. اما اگر فرض کنیم که این شرایط حل شود بله طبیعتا مساله قیمت هم بعنوان یک عنصر رقابت مطرح است ولی تنها این نیست مثلا برای خیلی‌ها و خصوصا اروپائی‌ها مساله متنوع‌سازی مبادی تامین گازشان بسیار مهم است که از انحصا روسیه خارج شوند. داستان دلفین قدری متفاوت است قرارداد دلفین در زمان قرارداد کرسنت چندان مطرح نبوده و اطلاعاتی از آن در دسترس نبوده است اولین صادرات گاز قطر به امارات و عمان از طریق خط‌‌لوله دلفین در سال 2007 آغاز شده در حالی که قرارداد کرسنت در سال 2001 منعقد شده است.شرایط قرارداد دلفین نیز مشابه کرسنت نیست و متفاوت است. مساله اصلی کرسنت این چیزها نیست مساله این است که در قرارداد کرسنت قیمت گاز یکبار در همان زمان انعقاد قرارداد براساس قیمت نفت آن زمان تعیین شده ولی در آن قیمت فیکس یا ثابت شده است و امکان نوسان آن متناسب با نوسانات قیمت نفت‌خام پیش‌بینی نشده بوده است، این روش در قراردادهای گازی متداول نیست و مشکل خصوصا وقتی بارز شد که یکی دو سال بعد قیمت جهانی نفت‌خام به شدت افزایش یافت.

 

5-               ارزیابی شما از نحوه قیمت گذاری گاز صاداراتی به کشور ترکیه چیست؟ به نظر شما چه عاملی در افزایش سهم  آذربایجان و روسیه در صادرات به ترکیه در رقابت با کشورمان موثر بوده؟

 

پاسخ 5- قیمت‌گذاری در قرارداد صادرات گاز به ترکیه از ابتدا براساس فرمول‌های متداول بین‌المللی بوده است و اشکالی در آن نیست. در مورد آذربایجان و روسیه اولا تا پایان سال 2016 که اطلاعات قطعی در دسترس است صادرات ما به ترکیه بیشتر از آذربایجان بوده است و فکر نمی‌کنم در 2017 هم تغییری کرده باشد. اما صادرات روسیه حدود سه برابر ما است. در سال 2017 براساس سالنامه آماری  شرکت بی‌پی صادرات ما به ترکیه 7.7 میلیارد مترمکعب آذربایجان 6.5  و روسیه 23.2 میلیارد مترمکعب بوده است. به هرحال برای ترکیه هم می خواهد سبد وارداتش متنوع باشد و شرایط جهانی و تحریم‌ها و نیز میزان مراودات سیاسی و تجاری‌اش با کشورهای مختلف نیز مطرح است.

 

6-               بر اساس قرارداد از نظر حجمی، سقف صادرات ایران به ترکیه، حدود ۱۰ میلیارد متر مکعب در سال پیش بینی شده است. اما آمار صادارت گاز ایران نشان میدهد که صادرات واقعی در بهترین حالت در حدود ۹ میلیون متر مکعب بوده است. کند. در سوابق صادرات به ترکیه  برای هر هزار متر مکعب گاز ایران، قیمت۴۹۰ دلار هم وجود دارد . در حالی که گاز آذربایجان حدود ۱۵۰ دلار و روسیه ۶۵ دلار برای ترکیه ارزان تر بوده است .بسیاری از کارشناسان معتقدند که این قیمت گذاری باعث تضعیف جایگاه ایران در تامین انرژی ترکیه شده است. نظر شما در این مورد چیست؟

 

پاسخ6- چند نکته در ایجا مطرح است اول- این که صادرات گاز به ترکیه در سقف قرارداد محقق نشده است عمدتا ناشی از عدم توانائی ایران در تحویل بیشتر گاز به دلیل محدودیت‌ها بوده است نه به لحاظ قیمت. دوم- در مورد قیمت آذربایجان نمی‌تواند برای ما ملاک باشد چراکه یک کشور بسته است و بازارهای محدودی دارد و ناچار است در قیمت پائین‌تر بفروشد و توان تامین کل نیاز ترکیه را هم ندارد. رقیب اصلی ما در ترکیه روسیه است در همین قرارداد فعلی ما با ترکیه مکانیزم تعدیل قیمت (متناسب با نوسانات قیمت جهانی نفت) پیش‌بینی شده است و در مورد تفاوت قیمت ما با روسیه هم ترک‌ها نهایتا از طریق محاکم بین‌المللی پیگیری کردند و مابه‌التفاوت را پس گرفتند به نظر من اگر ما به موقع فعال برخورد کرده بودیم کار به محاکم بینالمللی نمیکشید البته ترکها شکایات دیگری هم در مورد کیفیت گاز و قطعیهای پیشبینی نشده هم داشتهاند اما در مورد قیمت میشد که از رفتن به محکمه جلوگیری کرد. سوم- این که اگر ترک‌ها متقاضی گاز بیشتر از ایران باشند خوب به هرحال برای قرارداد جدید وارد مذاکره می‌شوند و با تجربه قراردادهای قبلی خود چانه‌زنی می‌کنند. چهارم- در مورد نزدیک شدن گاز ما به اروپا علاوه بر امریکائیها، روسها هم مخالفند و بر روی حفظ انحصار خود در بازار اروپا و بازارهای متصل به آن حساسند و شاید ارادهای برای برانگیختن آنها نباشد. پنجم و شاید از همه مهمتر این است که راهبردها و سیاستهای گازی ما تبیین شده و روشن نیست. ولذا ضمن این که قیمت هم مهمتر نیست اما به نظر من مشکل اول ما در این مورد قیمت نیست و مسائل سیاسی است وگرنه اگر اراده دو طرف بر توسعه تجارت گازی باشد، قیمت قابل توافق است.

 

7-               چرا در حالی که در این قرارداد با طرف مقابل به مشکل خوردهایم هنوز میگوییم سایر قراردادهای گازی هم باید مشابه قرارداد صادارت گاز به ترکیه باشد.

 

پاسخ 7- اولا من معتقد نیستم که ما در این قرارداد به مشکل اساسی خوردهایم کما این که صادرات تداوم دارد. ثانیا بعید است کسی بگوید که قیمت با جاهای دیگر باید مانند ترکیه باشد چون چنانچه عرض کردم قیمت گاز جهانی نیست. قرارداد باید استاندارد باشد و طبق فرمولهای متداول جهان باشد که در مورد ترکیه کم و بیش این گونه است.

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۳۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

یکی از دوستانی که لطف می‌کنند و  مطالب این وبلاگ را دنبال می‌کنند برای من ایمیلی در مورد قرارداد کرسنت زده بودند، پاسخی به ایشان دادم بعد بنظرم رسید که سئوال خیلی هاست ولذا آن پرش و پاسخ را اینجا می‌گذارم 


آقای حسنتاش

سلام

........................
تو سایت ها و روزنامه ها  مطالب ضد و نقیضی درباره قرارداد کرسنت اینروزا میخونیم، میخواستم نظر شما رو  هم بدونم و درضمن بپرسم که ایا امکان این هست که خود این قرارداد رو بشه مطالعه کرد بجای اینکه  فقط‌ نظر این و اون رو بخونیم؟خیلی ممنون میشم اگر پاسخی از سوی شما دریافت کنم

با تشکر و آرزوی بهروزی برای شما

پ. آذرمهر

 

دوست عزیز سلام

از نظر من مسئله کرسنت روشن است. بدون تردید قرارداد خوبی نبوده است و بدون توجه به عرف قراردادهای گازی بوده است در قراردادهای گازی قیمت گاز بر اساس یک فرمول تعیین می‌شود که بخشی از این فرمول تابع قیمت جهانی نفت یا نفت‌کوره یا گازوئیل است که متناسب با افزایش یا کاهش قیمت جهانی نفت قیمت قرارداد، بعد از یکی دو ماه با آن تطبیق داده میشود و هیچ کس نمی‌آید در یک قرارداد 15 یا بیست ساله، قیمت را ثابت لحاظ کند که متاسفانه در قرارداد کرسنت اینگونه است و خصوصا با چند برابر شدن قیمت نفت از سال 2004 به بعد خوب این مسئله خیلی فاحش شد . اما آیا اینکه این نوع قرارداد بستن آیا بر مبنای سوء تدبیر یا جهل یا تحلیل غلط بوده است یا خدای نکرده زد وبند پشت پرده و سوء استفاده، بنده نمی‌توانم قضاوت کنم و مدرکی برای دومی ندارم. اما خود بنده در زمانی یادداشتی نوشتم که روی وبلاگم در لینک زیر هست 

http://hassantash.blogfa.com/post-121.aspx

خواهش می کنم به دقت بخوانید.

اجرا نکردن قرارداد موجب شده که همکنون کرسنت یک دادخواست چند میلیارد دلاری بر علیه ما به دادگاه‌های بین‌المللی داده است و از آن طرف مجریان پروژه صادراتی نیز تنبل شدند وکارشان را انجام ندادند و هشت سال گاز را سوزاندیم و می‌سوزانیم و اگر امارات به گاز ما وابسته شده بود اهرم فشار بهتری برای تجدید نظر در قرارداد داشتیم.  بنابراین قرارداد اشکال داشته و اجرا نکردنش نیز اشکال بیشتری داشته و غلط روی غلط آمده، ضمنا بنده به متن قرارداد دسترسی ندارم و فکر هم نمی‌کنم قابل دسترسی باشد اما همانطور که در یادداشت فوق‌الذکر نیز اشاره کردم ظاهرا یک امکان بازنگری قیمت در قرداد دیده شده و آن این است که در قراداد ذکر شده است که اگر قرارداد گازی دیگری در منطقه خلیج فارس امضاء شد که قیمت آن بالاتر از این بود، طرفین می‌توانند بنشینند و قیمت این را با آن قیمت بالاتر تطبیق دهند. ما سال‌ها پیش در مورد گازهای همراه نفت منطقه خارک در موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی مطالعه‌ای انجام دادیم که بهترین گزینه برای این گازها (که متاسفانه آنهم سوزانده می‌شود) صادرات آن به کویت بود و کویت هم آن زمان متقاضی بود و شاید اگر ما در را بطه با امارات و کرسنت خوش سابقه شده بودیم به کویت هم با قیمت بهتر گاز صادر  می‌کردیم و از آن طریق این قرارداد را هم نجات می‌دادیم. اما کویت رفت و از طرق دیگری که خیلی هم گرانتر است گاز مورد نیازش را تامین کرد. متاسفانه ما یاد نگرفته‌ایم که حساب کشتی گرفتن با هم و انتقام‌جوئی از هم یا تنبیه یکدیگر را از منافع ملی جدا کنیم و در دعواهایمان را دور از چشم دنیا انجام دهیم و در مقابل منافع ملی‌مان با یک دیگر متحد باشیم و نتیجه‌اش این می‌شود که منافع ملی درست در وسط دعواهای ما قرار می‌گیرد و دست آخر بیشتر از همه از دو طرف ضربه می‌خورد و حتی طوری عمل می‌کنیم که اگر خدای نکرده، اول ماجرا هم سوء استفاده‌ای وجود داشته است زمینه چندین سوء استفاده دیگر هم فراهم می‌‌شود و خسارات چند برابر می‌شود.  نمی‌دانم چه مثالی بزنم. مثل این می‌ماند که کسی در رانندگی خلاف کرده باشد و ما برای مقابله با او  جاده‌‌های مسیرش را مین‌گذاری کنیم و  برای از بین بردن او زیرساخت ملی را از بین ببریم ، خوب خلاف رانندگی جریمه خودش را دارد و جاده هم باید مسیر خودش را برود.

موفق باشید

حسنتاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۴۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

تازه های انرژی شماره 28 مرداد 90

موضوع قراردادهای گازی یکی از مباحث مهم در صنعت نفت محسوب می­شود که همواره موضوعی چالش­ بر­انگیز، میان کارشناسان و منتقدان این حوزه است. تاآنجاکه نظرهای متفاوتی در این زمینه شکل گرفته­ اند. برخی از کارشناسان باسابقۀ نفتی در پاسخ به درخواست گفتگوی «تازه های انرژی»، درخصوص قراردادهای گازی و میزان صادرات گاز، می­ گویند: «مگر ایران، صادرات گاز به مفهوم واقعی دارد یا قراردادی با کشوری منعقد ­است که می­خواهید درخصوص آن بپرسید؟...»

برخی دیگر نیز به همین منوال معتقدند، از دولت نهم تاکنون قرارداد گازی مشخصی با کشوری منعقد نشده و به همین دلیل در این زمینه هیچ پیشرفتی بدست نیامده است.

 سیدغلامحسین حسن­تاش، رئیس اسبق مؤسسه مطالعات بین­المللی انرژی و عضو هیئت ­علمی این مؤسسه، در این خصوص به «تازه­ های انرژی» می­گوید: «ما هنوز برای تأمین گاز مصرف داخل، توانایی لازم را نداریم؛ چه رسد به صادرات بالا و محقق شدن اهداف برنامۀ پنجم توسعه.»

او معتقد است «معدود قراردادهای گازی که تاکنون شکل گرفته ­اند، به دولت­ های پیشین مربوط می­شوند که هیچ یک از آنها به­درستی به­ ثمر نرسیده­ اند. به ­خصوص قرارداد «کرسنت» که سال­هاست به دلیل آنچه از سوی دولت، نقض حقوق ملت ایران خوانده شده، بلاتکلیف مانده و به نتیجۀ مناسب، درخور و رضایت­بخش نرسیده است. ضمن اینکه طرف اماراتی هم در این زمینه حق دارد. دکتر حسن­تاش، سایر قراردادهای گازی ایران را با کشورهای حاشیۀ خلیج ­فارس نیز بررسی کرد که در ادامه می­خوانید.

****************

آقای حسن‌تاش! لطفاً در ابتدای امر بر تاریخچه­ ای از قراردادهای گازی در دولت­های پس از انقلاب مروری داشته باشیم. در بررسی کلی، ایران در این موضوع، در چه موقعیتی است؟

نخستین قرارداد صادرات گاز ایران به سال­های پیش از ­انقلاب بازمی­گردد که گاز با قیمتی نازل به شوروی سابق­ فروخته شده بود و امتیازی بود که رژیم گذشته به آنها داد. درواقع در مقابل این‌که به صورت عمده، نفت را به غربی­ها واگذار کرده بود، گاز هم به شوروی فروخته شده بود. این قرارداد بعد از انقلاب متوقف­ و سپس در اواخر دولت آقای مهندس میرحسین موسوی، نخست­وزیر وقت، مذاکراتی آغاز شد تا آن قرارداد بار دیگر احیا شود. پس از این قرارداد، قدیمی ­ترین قرارداد گازی ما، قرارداد صادرات گاز به ترکیه است که در زمان ریاست­جمهوری آقای نجم ­الدین اربکان شکل گرفت و متأسفانه آن قرارداد هم از ابتدای کار ایرادهایی داشت که آن هم عمدتا به موضوعی مربوط بود که در قراردادهای گازی متداول است و به آن ترمtake or pay می­گویند. این موضوع یا ترم قراردادی بدین­صورت است که هنگامی که با کشوری قراردادی منعقد می­­شود، چنانچه گازی هم دریافت نکند، باید هزینۀ آن را پرداخت نماید، زیرا طرف مقابل سرمایه ­گذاری کرده و هزینه عملیات احداث خط لوله را متحمل شده و گاز را تا لب مرز آورده است و کشور گیرندۀ گاز در این شرایط متعهد است که گاز را برداشت کند و اگر نکرد در واقع خسارت به طرف مقابل وارد کرده است پس باید بخشی از پول ان را بدهد. متأسفانه ترم Take or pay که در قراردادهای گازی متداول است، در این قرارداد در نظر گرفته نشده بود. به همین دلیل، ترکیه نزدیک به دو سال و یا شاید بیشتر در برداشت گاز تأخیر داشت و  ایران نتوانست اقدامی علیه دولت ترکیه انجام دهد. اما ظاهر بعدها در توافقاتی که صورت گرفت، مقرر شد، ترم مذکور در قرارداد گنجانده شود و در مقابل تأخیرها و تخلفات ترکیه بخشوده شود.

 

مذاکرات صادرات گاز به ارمنستان چگونه بود؟

قرارداد صادرات گاز به ارمنستان، اجرایی شد ولی سایر قرارداد­ها در حد مذاکره و تفاهمنامه بوده است. ازجمله مذاکرۀ صادرات گاز به هند و پاکستان، با عنوان خط­لوله صلح که از دولت آقای خاتمی شروع شد. پس از آن مذاکره با سوریه بود که این مذاکره کمی جدیدتر است و به دولت نهم و دهم مربوط می‌شود و هیچ­ یک از این مذاکرات هنوز به­ نتیجه قطعی و روشن نرسیدند و به قرارداد تبدیل نشده‌اند.

 

داستان قرارداد کرسنت چیست؟

 

قرارداد کرسنت در دولت هشتم منعقد شد. مشکل اصلی این قرارداد، قیمت است که براساس رقمی ثابت در نظر گرفته شده است و نشان ­دهندۀ آن است که مذاکره ­کنندگان، با ساختار قراردادهای گازی آشنا نبوده ­اند. زیرا در همه جای دنیا ساختار قراردادهای جدید گازی، بدون استثنا براساس فرمول قیمت­ گذاری است که قیمت گاز را تابعی از قیمت­های جهانی نفت‌خام یا فرآورده‌های نفتی می­کند؛ یعنی چنانچه قیمت‌های جهانی نفت یا فرآورده ­های نفتی، تغییر کند، قیمت قرارداد هم قابل مذاکره می‌شود و تغییر می‌کند، اما در قرارداد کرسنت، ایراد بزرگ ثابت بودن قیمت است که این مسئله در هیچ قراردادهای گازی، متداول نیست.

این نکته زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که توجه کنیم که: ایران، سابقۀ عقد قراردادهای گازی را پیش از انقلاب، ازجمله با شوروی داشته­ است و پس از انقلاب هم مذاکرات زیادی انجام شد تا قیمت فروش گاز با شوروی‌ها اصلاح شود و نیز قراداد فروش گاز به ترکیه نیز بر اساس فرمول قیمت‌گذاری بوده است و متأسفانه پس از این همه سال تجربه، هنوز فاقد این آمادگی بوده‌ایم که قرارداد درستی منعقد کنیم اما از آن سو صرفنظر از مشکل قیمت تعهدات خود را در مورد تحویل گاز به طرف اماراتی انجام نداده‌ایم و در واقع تأسیسات و امکانات هنوز آماده نیستند.

با وجود اینکه اشاره کردید امکانات و تأسیسات ایران، برای ارسال گاز به طرف اماراتی آماده نیست و آنها هم پس از این میزان تأخیر، نسبت به این مسئله معترضند، تکلیف قرارداد کرسنت چه خواهد شد و طرف مقابل برای معلق ماندن این قرارداد چه اقداماتی می­تواند انجام دهد؟

به محض عقد قرارداد، تعهدات بین ­المللی بوجود می­آید و در صورت عمل نشدن به آنها، کشور خسارت­ هایی خواهد دید و از همه مهمتر این‌که کشور بی­ اعتبار و بدنام می­شود و درواقع کشوری تلقی می‌شود که به تعهدات بین­ المللی خود پایبند نیست. شنیده می‌شود که شرکت اماراتی کرسنت به دیوان لاهه و دادگاه‌های بین ­المللی مراجعه کرده است. ازآنجاکه نهادهای بین ­المللی قرارداد را تأیید کرده ­اند و مستند است، می­تواند علیه کشور اقامۀ دعوی کند. به نظر می­رسد براساس همین اتفاقات و رفتن پرونده این قرارداد به دادگاه لاهه، باید هرچه سریع­تر این مسئله حل­ وفصل شود.

مسئله دیگر نداشتن دانش و آگاهی­های لازم درخصوص قراردادهای بین­ المللی و جزئیات این قراردادهاست که وارثان این قراردادها، به آن دچار هستند.  نمی­دانم که آیا پس از قرارداد کرسنت، قرارداد دیگری در منطقۀ خلیج­ فارس، برای صادرات گاز از یک کشور به کشوری­ دیگر، بسته شده است یا نه چون در قرارداد کرسنت ظاهرا پیش‌بینی شده است که چنانچه قرارداد جدیدی میان کشورهای حاشیۀ خلیج‌فارس منعقد شد و قیمتش بالاتر از قرداد کرسنت بود این قرارداد نیز می‌تواند مورد تجدید نظر قرارگیرد. بنابراین باید تیم حقوقی آشنا به مسایل حقوق بین­ الملل و تیمی اقتصادی که آشنا به مسایل صادرات گاز و قراردادهای گازی باشند بررسی کنند که از آن زمان تا کنون، قرارداد جدیدی در منطقۀ خلیج ­فارس منعقد شده است یا خیر.

علاوه­برآن شاید ­بتوان قراردادهای فروش LNG قطر را با وجود اینکه خط­لوله نیست و به صورتLNG است، ملاک قرارداد و از این طریق فرصتی را بوجود آورد که بتوان قرارداد را اصلاح کرد.

از سویی دیگر، باید تلاش شود تا طرف مقابل هم از تأخیرها صرف­نظر کند تا ایران تعهدات بین‌المللی را محقق سازد. به این نکته نیز باید اشاره کرد که امارات و اصولا جنوب خلیج ­فارس، ­می­توانند بازار خوبی برای گاز ایران باشند. به دلیل اینکه معمولاً اوج مصرف آنها در تابستان است و درست در آن زمان ایران حداقل میزان مصرف را دارد. در این زمینه می­توان به­ گونه ­ای قراردادها را تنظیم کرد که در زمان کاهش و حداقلی مصرف، به آنها گاز بیشتری تحویل شود. آنها در زمستان به گاز کمتری نیاز دارند و در تابستان به صورت عمده از گاز برای سیستم­های آب­شیرین ­کن و نیز تولید برق برای مصارف سرمایشی استفاده می­کنند و به این دلیل اوج مصرف آنها برعکس ایران است و می­توانند در تابستان بازار خوبی برای فروش گاز ایران باشند.

 

با توجه به اینکه مشکل اصلی ایران در این قرارداد، در نظر گرفته نشدن مصالح ملی و قیمت گاز صادراتی است، اگر این مشکل توسط اماراتی­ها حل نشود و رضایت دولت ایران نیز جلب نشود، ارزیابی­تان، به عنوان یک کارشناس از این اتفاق چیست و به اعتقاد شما آیا باید براساس قانون و تعهدات بین­المللی، به هر ترتیب این قرارداد اجرا شود؟

اکنون نمی­توان در این زمینه نظر قطعی داد. در مذاکرات حضور نداشتم تا دربارۀ انعطاف طرف مقابل نظر دهم. درواقع چنانچه کسانی که وارد مذاکره می­شوند هم توان سیاست خارجی را مورد استفاده قراردهند و هم مذاکره­ کنندگانی قوی باشند، این احتمال وجود دارد که بتوان در طرف مقابل نرمش و انعطاف ایجاد کرد تا دوطرف به یکدیگر نزدیک شوند.

 

معدود مذاکراتی با کشورهای حاشیۀ خلیج­فارس، ازجمله کویت در 1386 و عمان در1385، انجام شد که پس از چند بار مذاکره قرار شد از ایران گاز خریداری کنند، اما کمی بعد به دلیل برخی مشکلات، این مذاکرات متوقف شدند و پس از آن نیز دیگر ادامه نیافتند. روند انجام این مذاکرات چگونه پیش رفت که به سرانجام نرسید؟

سال­ها پیش در مؤسسه مطالعات بین ­المللی انرژی، درخصوص گازهای همراه نفت حوزه­ های دریایی که به جزیره خارگ نزدیکند، مطالعاتی انجام شد. به دلیل سوختن گازها در آنجا، موضوع این بود که بتوانند آنها را جمع‌آوری و بهترین گزینه برای استفادۀ بهتر را انتخاب کنند. از بهترین گزینه ­ها، برای استفاده از گازهای همراه نفت میادین نزدیک به جزیره خارگ، صادرات آن به کویت بود. بر همان مبنا مذاکراتی هم با کویت شروع شد، اما اینکه چرا این مذاکرات به نتیجه نرسید، به نظر می­رسد این مسئله به مشکلات و چالش­هایی که در­ شش سال گذشته در صنعت نفت بوجود آمده است، بازمی­گردد. یکی از این مشکلات، تغییرات گسترده و مکرر مدیریتی در وزارتخانۀ نفت است؛ زیرا اقدامات بین ­المللی، انسجام، پیگیری و فراز و نشیب دارد و باید به صورت مستمر و منسجم انجام شوند که تغییرات پی در پی ی مدیریتی و بی ­ثباتی در این زمینه، اجازه این کار را نمی­دهد.

از آن­سو، تغییرات مدیریتی، بر روی پروژه­ های توسعه‌‌ای نیز نتایج منفی دارند. درواقع همان داستانی که هنگام بسته شدن قرارداد کرسنت مطرح بود، در اینجا نیز تکرار شد. از یک­سو باید پروژه ­های جمع ­آوری گازهای همراه خارگ پیشرفت داشته باشند تا با خیال آسوده مطمئن بود که در چه تاریخی آماده می­شوند تا در ادامه، به دنبال مذاکره با کویت برای فروش گاز بود و از سویی دیگر، مذاکره­ کنندگان به این سرعت تغییر نکنند؛ زیرا تا بخواهند با شرایط، طرف مقابل و میزان پیشرفت مذاکره­ کننده قبلی آشنا شوند، چند ماه زمان خواهد بُرد و در فاصله این چندماه به محض اینکه برای مذاکره آماده می­شوند، بار دیگر تغییر می­کنند و جای خود را به فرد دیگری می­دهند. به همین دلیل، مدیری که بداند در سمت خود عمر کوتاهی دارد، هرگز برنامه ­های بلندمدت را دنبال نمی­کند. به دلیل همین نابسامانی­ ها، در شش سال اخیر، قرارداد مناسبی برای فروش گاز منعقد نشده است.

درواقع، اگر شش سال گذشته بررسی شود، مشاهده خواهد ­شد که در همان چهارماه نخست دولت نهم، به دلیل اینکه افراد معرفی­ شده نتوانستند رأی ­اعتماد مجلس را کسب کنند، وزیر نفتی درکابینۀ دولت نبود و بعداز آن وزیر نفت سه بار هم دچار تغییر شده است. بنابراین به نظر می­رسد این عوامل، باعث شده‌اند کار پیگیری نشود. درصورتی­ که اگر مسئله در زمان خود پیگیری می­شد، می­توانست مسئله کرسنت را نیز حل کند. مذاکره با کویت، از راهکارهایی بود که می­شد از طریق آن قرارداد کرسنت را نجات داد: با صادرات گاز به کویت، منافعی بدست می­آمد و مشکل کرسنت نیز برطرف می­شد. چون براساس قیمتی که با کویت توافق می‌شد می‌توانستیم قیمت کرسنت را هم اصلاح کنیم.

 

 درخصوص قرارداد عمان چطور؟

 صحبت­هایی برای صادرت گاز به عمان مطرح شد. داستان بدین شرح است که عمان ظرفیت تولیدLNG، یعنی مایع­ سازی گاز را دارد. گاز خودش اکنون برای مایع ­سازی کاهش یافته، اما برای مصرف داخل خود یا برای تزریق به میادین نفتی (مانند کویت که بیشتر، گاز را برای تزریق به میادین نفتی خود می­خواهد) به گاز ایران نیازی ندارد.

مسئله عمده عمان این است که می­خواهد، با خرید گاز­ از ایران و تبدیل به LNG، از ظرفیت LNGخود و سرمایه­گذاری­هایی که برای تأسیسات آن کرده است، به بهترین نحو استفاده کند. اگر امکان داشت که با عمان، قراردادی منعقد شود که براساسش گاز به آنها تحویل شود و معادل آن LNG دریافت و فقط حق­ الزحمه تبدیل گاز به LNG به آنها پرداخت می­شد و ایران LNG را صادر می­کرد، آنگاه آن قرارداد هم فرصت بسیار خوبی بود که می­توانست ایران را وارد تجربۀ صادرات و بازارهای LNG کند. به‌هرحال ایران در آینده، جزو صادرکنندگان LNG خواهد بود. بنابراین باید بتواند از هم ­اکنون این نوع بازار را تجربه کند و به بازارهایLNG وارد و به مسایل خرید و فروش و قراردادهای این حوزه آشنا شود. متأسفانه در آن مورد هم، به صورت منسجم کار، پیگیری نشد و به نظر می­رسد دلیل نهایی نشدن آن مذاکرات هم مسئله بی­ ثباتی در صنعت‌نفت کشور است.

 

با وضعیتی که چند سال است به دلیل بی­ ثباتی­ های مدیریتی در صنعت نفت و دلایل دیگر، نتوانسته­ ایم آن­گونه که شایسته دارندۀ دومین ذخایر گازی دنیاست رفتار کنیم و صادرات بیشتری از گاز داشته باشیم، عملکرد شرکت ملی صادرات گاز را تاکنون چگونه ارزیابی می­کنید؟

درواقع علاوه ­بر بی ­ثباتی­ های مدیریتی، در بخش صادرات گاز، بی­ ثباتی­ های بیشتری هم هست. بدین­ نحوکه شرکت صادرات گاز ایران، زیرمجموعۀ شرکت ملی نفت ایران بود و این اواخر تصمیم گرفته شد که شرکت ملی صادرات گاز، منحل شود. پس از آن، تصمیم بر آن شد که زیرمجموعۀ شرکت ملی گاز ایران شود. این نابسامانی ­ها و تغییرات مدیریتی که در صنعت نفت بوجود آمده، به طریق اولی در شرکت صادرات گاز هم ایجاد شده است. یک سال پس از اینکه شرکت صادرات گاز، زیرمجموعۀ شرکت ملی گاز ایران شد، هنوز مدیرعامل ندارد. تا مدتی سرپرست هم نداشت و به ­تازگی سرپرستی برایش تعیین کرده ­اند، اما وضعیت همچنان بلاتکلیف است. به همین دلیل باید ثبات مدیریتی وجود داشته و مدیران مطلع حاضر باشند که بتوانند این دست مذاکرات را پیگیری کنند.

به نظر می­رسد، با وضعیتی که در مدیریت صنعت نفت حاکم است و بسیاری از این مدیران، آگاهی و تجربه­ های لازم را ندارند، کارها پیش نخواهد رفت.

 

براساس گفته ­های شما مبنی بر دلایل منعقد نشدن قراردادهای فروش و صادرات گاز، به سایر کشورها و با توجه به اینکه به عنوان دومین دارندۀ ذخایر گازی دنیا، تقریباً هیچ سهمی از بازارهای دنیا دراختیار نداریم و حتی هنوز برای تولید داخل با مشکل روبه‌رو هستیم، ارزیابی ­­تان برای محقق شدن اهداف برنامه پنجم توسعه چیست؟

این اتفاقات چهار دلیل عمده دارند:

1- تحریم که دو نوع تأثیر بر جای می­گذارد. ازجمله، باعث ­می­شود پروژه ­های تولید گاز ایران، طبق برنامه پیش نروند. در 20 سال گذشته، رشد مصرف و تقاضای داخلی، از رشد تولید بیشتر بوده است. درواقع تقاضا و رشد مصرف داخلی، سریع­تر از تولید و عرضۀ گاز حرکت کرده است، به همین دلیل، دائما توازن منفی­ تر شده و گازی برای صادرکردن باقی نمانده است. برای داشتن گاز کافی برای صادرات، باید پروژه‌های تولیدی، به ­خصوص فازهای مختلف پارس­ جنوبی با سرعت بیشتری پیشرفت کنند. این پروژه­ ها تأخیرهای اجرایی زیادی دارند؛

 2- تغییرات مدیریتی؛

3- مدیران نا­آشنا و ناآگاه؛

4- بی‌رویه بودن مصرف داخلی و غلط بودن سیاست‌های داخلی عرضه انرژی

بنابراین زمانی که گازی برای صادر کردن و چشم ­انداز روشنی از افزایش تولید نباشد، در کنار فشارهای تحریم، کسی به­ طورجدی با ایران وارد مذاکره نمی­شود. و متاسفانه طرف ایرانی هم به صورت جدی مذاکرات را ادامه نمی­دهد. برای مثال مذاکره با پاکستان و هند، دچار وقفه ­های طولانی­ مدت می­شود. دلیل آن هم کاملاً مشخص است؛ زیرا می­دانیم که گازی برای صادر کردن وجود ندارد و برنامه­ های تولید مشخص نیست و از سویی دیگر هم تغییرات مدیریتی زیادی در صنعت نفت وجود دارند. اگر گاز ایران برای صادر کردن آماده بود، شاید پاکستانی­ ها و هندی ­ها ایران را جدی­تر می­گرفتند و به مذاکرات خود نیز، سرعت می­دادند.

تجربه نشان داده است اگر مدیریت توانا، منسجم و مستمری بکار گرفته شود، برای تحریم ­ها هم می­توان راه حل پیدا کرد، هرچند که تحریم­ ها به صورت طبیعی هزینه­ ها را افزایش می­دهند.

زمانی که این حجم از تحریم­ ها اعمال و مدیریت­ ها هم تا این میزان دستخوش تغییرات می­شوند و افراد مطلع هم روی کار نیستند، وضعی بوجود می­آید که مشاهده می­شود.

 

طبق برنامۀ پنجم توسعه باید میزان مشخصی گاز، تولید و صادر کرد. با توجه به اینکه مخازن نفتی در نیمۀ دوم عمر خود هستند و افت تولید مشهود است و گازی هم برای تزریق نیست، چه راهکارها و پیش­زمینه­هایی لازم است تا بتوان اهداف برنامه پنجم توسعه را محقق کرد؟

به نظر می­رسد در تولید، برای پارس ­جنوبی باید اهمیت و اولویت بیشتری قائل شد. به دلیل اشتراک این میدان با قطر و تلاش قطری­ ها برای استفاده و بهره­ بردای بیشتر از این میدان، لازم است تا ایران هم تلاش مضاعفی داشته باشد.

نکتۀ بعدی در راستای محقق شدن این هدف، کنترل مصرف داخلی است. درواقع، مصرف داخلی در همۀ زمینه­ ها، از مصرف خانگی گرفته تا بخش­ های صنعتی، بسیار بالاتر از استانداردهای بین ­المللی و بی‌رویه است.

از سویی دیگر باید حذف یارانه­ های انرژی و بالا بردن قیمت سوخت را به نحوی هدایت کرد که با سیاست­ های مکمل همراه باشد و مصرف­ کنندگان را به سمت کنترل مصرف جهت دهد تا بتوان مصرف داخل را کاهش داد و گاز را برای صادرات آزاد کرد. به نظر می­رسد همۀ اقدامات باید به صورت گسترده انجام شوند، یعنی منابع مالی تأمین، مسایل مدیریتی برطرف و فازهای مختلف پارس ­جنوبی پیش برده شوند و همچنین از فرصت حذف یارانه ­ها و افزایش قیمت­ های انرژی به بهترین نحو استفاده شود. سیاست‌های مکمل که بحث مفصلی را نیز می­ طلبند و تاکنون محقق نشده ­اند، اجرایی شوند تا مصرف داخلی کنترل شود و گاز برای صادرات باقی بماند، اما با ادامۀ روند فعلی به نظر می­رسد ایران تا 10 سال آینده، گازی برای صادر کردن نداشته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۰۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۸۶ ، ۰۹:۵۸
سید غلامحسین حسن‌تاش