وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۸ ثبت شده است

مقدمه

دولت نهم پرونده سنگینی از اشتباهات و تخلفات دارد که بسیاری از آنها استخراج و شناسایی شده و برای اهل فن شناخته شده است اما شاید وزن آنچه که این دولت در حوزه مشترک پارس جنوبی کرده است و ظلمی که در آنجا به ملت ایران روا داشته شده است با هیچیک از دیگر تخلفات و اشتباهات و حتی با مجموعه آنها قابل قیاس نباشد. برای درک بهتر این مهم ابتدا باید پارس جنوبی را شناخت.

 اهمیت پارس جنوبی

میدان گازی پارس‌جنوبی، میدانی مشترک است. این ویژگی مشترک بودن، و بویژه تقدم رقیب در بهره‌برداری از این مخزن، آن‌را در صدر اولویت‌ها و فوریت‌های صنعت نفت کشور می‌نشاند و توسعة آن‌را اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. اما طرح توسعه پارس‌جنوبی به تنهائی چندان عظیم است که شاید آنچه بالقوه در این طرح باید اتفاق بیافتد را بتوان با بیش از نیمی از آنچه که تاکنون در صنعت‌نفت اتفاق افتاده است، قیاس نمود. پارس‌جنوبی 50 درصد کل ذخائر گازی ایران را در خود جای داده‌است. در تولید نهائی، این میدان رقمی در حدود دوبرابر کل میزان گاز تولیدی از سایر میادین گازی کشور تولید خواهد شد. میزان میعانات تولیدی این میدان که نوعی نفت‌خام بسیار سبک است، به حدود یک‌میلیون‌ بشکه خواهد رسید که قریب یک چهارم نفت‌خام تولیدی فعلی کشور است و البته این میعانات را نباید با نفت‌خام قیاس کرد چرا که نوعی نفت‌خام فوق سبک هستند که بیش از 50 درصد این میعانات به‌راحتی قابل تبدیل به بنزین است و بقیه نیز به فرآورده‌های بسیار سبک مانند گاز مایع(LPG) تبدیل می‌شود و فاقد فرآورده‌های کم‌ارزش و سنگین است و با این حساب ارزش این عدد را با حدود 5/1 میلیون بشکه از نفت‌خام‌های سنگین می‌توان مقایسه نمود.

 قرارداشتن این میدان در دریا و ترش بودن گاز آن (داشتن گوگرد بالا) موجب می‌شود که حجم تأسیسات مورد نیاز برای استحصال آن بسیار بیشتر از میدان‌های گازشیرین واقع در خشکی باشد.

اگر کل تولید نهایی میدان شامل حداقل 500 میلیون متر مکعب( با فرض بدبینانه حداقل 20 فاز) و حداقل یک میلیون بشکه میعانات گازی را به معادل نفت‌خام تبدیل کنیم به عددی حدود 4 میلیون بشکه نفت‌خام خواهیم رسید که معادل کل تولید فعلی نفت‌خام کشور است که بعد از یکصدسال به آن رسیده‌ایم.

در حدود 28 فاز توسعة پارس‌جنوبی که تاکنون تعریف شده است حفر صدها چاه دریائی، نصب ده‌ها سکوی بهره‌برداری دریایی، احداث صدها کیلومتر خط لوله در بستر دریا و در خشکی، ساخت ده‌ها پالایشگاه عظیم فرآوری و تصفیة گاز باید اتفاق بیفتد که بخش کوچکی از آن تاکنون اتفاق افتاده است.

 عملکرد دولت نهم در پارس‌جنوبی

 در سال 84 دولت نهم میدان پارس‌جنوبی را در حالی تحویل گرفت که پنج فاز آن به طور کامل به بهره‌برداری رسیده بود و روزانه 114 میلیون متر مکعب از این میدان استخراج می‌شد. همچنین فازهای 6 ، 7 و 8 با پیشرفت بیش از 75 درصدی و فازهای 9و10 نیز با 1/32 درصد پیشرفت فیزیکی تحویل این دولت شد. برای توسعه فاز12 نیز عقد قرارداد شده بود و این فاز که ظرفیت تولیدی معادل 3 فاز از فازهای قبلی را دارا می‌باشد، در مرحله آغاز عملیات اجرایی قرار داشت و مذاکرات برای عقد قرارداد فازهای 15 تا 18 نیز روزهای پایانی خود را سپری می‌کرد. اما پس از روی کار آمدن دولت نهم علاوه بر تأخیر در اجرای طرح‌های در دست اجرا، روند عقد قرارداد و عملیات اجرایی در فازهای جدید این میدان مشترک با کندی بسیار همراه شد و این در حالی بود که در آن سوی مرز ایران، کشور قطر با حداکثر توان خود به توسعه و سرمایه‌گذاری در این میدان مشغول بود.

در جدول زیر برنامه زمان‌بندی شده و پیشرفت فیزیکی فازهای مختلف پارس‌جنوبی نمایش داده شده است. همان‌طور که ملاحظه می‌گردد، فازهای 6،7و8 با وجود اینکه 2 سال از زمان برنامه‌ریزی‌شده برای بهره‌برداری آنها گذشته است، هنوز به بهره‌برداری کامل نرسیده‌اند و در پایان سال 1387 با یک ششم ظرفیت خود در حال تولید بوده‌اند (8/16 میلیون متر مکعب در روز عملکرد در برابر 110 م.م.م.ر برنامه)، و همکنون نیز حداکثر به میزان 48 میلیون متر مکعب یعنی کمتر از یک فاز تولید می‌کند.

همچنین فازهای 9و10 با وجود اینکه یکسال از زمان برنامه‌ریزی‌شده برای تولید آنها سپری شده است، تاکنون به بهره‌برداری نرسیده و پیش‌بینی می‌شود که تکمیل چاه‌های فازهای 9و10 حداقل 10 ماه دیگر زمان نیاز داشته باشند. لذا با فرض موفقیت‌آمیز بودن حفاری در سال آینده نیز، راه‌اندازی این فازها حداقل دو سال از برنامه زمان‌بندی شده خود عقب‌تر می‌باشد.

این در حالی است که از سال 1385 به بعد بر اساس قوانین بودجه سالانه 3 درصد از کل درآمد نفت کشور به توسعه پارس جنوبی اختصاص یافته است و چنین امتیازی دست دولت را نسبت به گذشته برای سرعت بخشیدن به توسعه فازهای مختلف بسیار بازتر نموده است.

 مشخصات پیشرفت طرح‌های پارس جنوبی تا پایان 1387

نام فاز

تاریخ شروع طرح

تاریخ پایان طرح

(برنامه‌ریزی اولیه)

تاریخ پایان طرح

(برنامه‌ریزی مجدد)

پیشرفت فیزیکی کل طرح در شهریور 1384

پیشرفت فیزیکی کل طرح در اسفند 87

انحراف از

برنامه‌ریزی

مجدد

فازهای 6، 7 و 8

تیر 79

بهمن 85

اردیبهشت 86

75

14/99

86/0

فازهای 9 و 10

اسفند 81

مرداد 86

فروردین 87

1/32

5/90 (بدون حفاری)

5/9

فاز 12

مرداد 84

----

بهمن 89

12/0

05/18 درصد در برابر 5/49 درصد برنامه‌ریزی شده مجدد

45/31

فاز 13 و 14

بهمن 85

تا کنون نحوة تأمین منابع مالی طرح نهایی نشده است.

فاز 15 و 16

آبان 85

----

اسفند 89

---

54/27 درصد در برابر 68 درصد برنامه‌ریزی شده مجدد

46/40

فاز 17 و 18

خرداد 85

---

مهر 89

----

68/16

100

لایه نفتی پارس جنوبی

اسفند 85

------

خرداد 88

-----

33/40 در برابر 28/85 درصد برنامه‌ریزی شده مجدد

95/44

 

 با توجه به عملکردی که ذکر شد دولت نهم تا کنون در دو مقطع برای افتتاح فازهای 6 تا 8 و اخیراً برای افتتاح فازهای 9 و 10 تبلیغات سنگین و پر هزینه‌ای را به راه انداخته است. هزینه تبلیغات مربوط به فازهای 9 و 10 بالغ‌بر  میلیاردها تومان بوده است در‌حالی‌که همانگونه که ذکر شد افتتاح این فازها کاملاً کاذب بوده است.

در این رابطه ارائه این توضیح ضروری است که در فازهای 6 تا 8، پالایشگاه تصفیه گوگرد پیش‌بینی نگردیده بوده است بدلیل اینکه طبق برنامه می‌بایستی گاز این فازها از طریق خط‌لوله برای تزریق به مخزن نفتی آغاجاری منتقل شود و با توجه به تطبیق نسبی مشخصات گاز با مشخصات مخزن نفتی آغاجاری نیازی به تصفیه گاز دیده نشده است(البته در این مورد مناقشاتی وجود دارد که موضوع این نوشتار نیست). اما خط‌لوله انتقال گاز با بیش از دوسال تأخیر هنوز هم آماده نگردیده است. در مورد فازهای 9 و 10 مسئله معکوس است و در حالی‌که پالایشگاه‌های تصفیه گاز در خشکی تا بیش از 90 درصد آماده شده است، همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد چاه‌های تولید گاز و سکوهای بهره‌برداری از گاز آماده نگردیده و در واقع داستان مضحک افتتاح فازهای 9 و 10 به این‌صورت بوده است که مقدار اندکی از گازهای تولیدی فازهای 6 تا 8 که از مدت‌ها پیش، امکان تولید آن وجود داشته است را به پالایشگاه‌های 9 و 10 برای تصفیه برده‌اند در حالی‌که نحوه تبلیغات بگونه‌ای بوده است که این تلقی را در جامعه ایجاد کرده‌اند که 5 فاز جدید به بهره‌برداری کامل رسیده است؟! و همة مردم ایران از طریق برنامه‌های وسیع تلوزیونی و تابلوهای عظیم جاده و خیابان‌ها در معرض چنین تبلیغاتی بعنوان شاهکار دولت نهم بودند! در مورد صرف چنین هزینه‌های عظیمی برای چنین تبلیغات کاذب و فریب‌کارانه‌ای آنهم در دولتی که در شعارهای خود به هزینه‌های افتتاح‌های واقعی دولت‌های گذشته انتقاد می‌کرد به‌راستی چه باید گفت؟

خبر می‌رسد که بهره‌برداری محدود از خط‌لوله انتقال گاز به آغاجاری نزدیک شده است و در اینصورت گاز فازهای 6 تا 8 باید از پالایشگاه‌های 9 و 10 قطع شود و به آغاجاری فرستاده شود و ظاهرا برای این شاهکار با تاخیر چندساله نیز قرار است تبلیغات مشابهی برپا شود.

 چه از دست داده‌ایم؟

 وضعیت تولید ایران که به آن اشاره شد در حالی است که میزان تولید روزانه قطر در پایان سال 2008 حدود 310 میلیون متر مکعب در روز بوده و و همکنون این میزان در حدود 400 میلیون متر مکعب است و بر اساس برنامه‌های اعلام شده این کشور تا پایان سال 2009 میلادی به حدود 455 میلیون متر مکعب خواهد رسید که دراین‌‌صورت بیش از یک‌و‌نیم برابر ایران خواهد بود. ضمن این‌که مجموع تولید تجمعی قطر که بهره‌برداری از میدان مشترک را از 1991( حدود 10 سال زودتر از ایران) آغاز نموده است بیش از دو برابر ایران است.

از آنجایی که تولیدات هر فاز پارس‌جنوبی به‌طور روزانه ارزشی معادل 5/2 میلیون یورو را دارا می‌باشد، می‌توان به عمق خسارتی که در این میدان در طول چهار سال گذشته از ﻗِبل تأخیر در راه‌اندازی طرح‌های در دست انجام و طراحی پروژه‌های جدید برای کشور پیش آمده است، پی برد. به طور ضمنی تنها برای تأخیر در برداشت از فازهای 6، 7 و 8 و 9 و10 این میدان تاکنون چیزی حدود 5/13 میلیارد یورو یا معادل حدود 20 میلیارد دلار درآمد از کف کشور رفته است. بدیهی است اگر این میدان مستقل بود، این حساسیت در تسریع از تولید آن وجود نمی‌داشت. اما زمانی‌که رقیب ایران با سرعت هر چه تمام‌تر با بهره‌گیری از شرکت‌های طراز اول جهان، در حال بهره‌برداری از این میدان می‌باشد و تا کنون نیز دو برابر مقدار ما از این میدان گاز برداشت کرده است، این تأخیر و وقفه‌ها نه تنها به معنی واگذاری رقابت در برداشت از این میدان به رقیب در طول چهار سال گذشته بوده است، بلکه به معنی توقف کشور طی سال‌های آتی نیز خواهد بود و دورنمای روشنی از توسعه و رقابت با قطر در برداشت از این میدان مشترک را بدست نمی‌دهد. این در حالی است که سرعت پیشرفت ایران در تولید و بهره‌برداری از میدان پارس‌جنوبی باید به حدی می‌بود که قدرت چانه‌زنی کشور را در برابر قطر افزایش داده و این کشور جهت برداشت حداکثری از این میدان، متمایل به همکاری و هماهنگی با ایران می‌شد. امری که در شرایط حاضر حتی فکر کردن به آن برای ایران ممکن نیست.

ضررهای وارده به صنایع پتروشیمی را باید به فهرست ضررهای فوق اضافه نمود. ریاست جمهوری دولت نهم اخیرا در نطق انتخاباتی خود گفت تولیدات صنایع پتروشیمی در پایان سال 1387 به 48 میلیون تن رسیده است، البته در جزوه تبلیغاتی ایشان تحت عنوان "آمار مقایسه‌ای عملکرد دولت نهم" ظرفیت صنایع پتروشیمی در پایان سال 87 به میزان 50 میلیون تن اعلام شده است این در حالی ‌است که در آمار تبلیغاتی منتشره توسط شرکت ملی صنایع پتروشیمی ظرفیت تولید پتروشیمی کشور در پایان سال 87 به میزان 1/43 میلیون تن و میزان تولیدات 7/29 میلیون تن گزارش شده است که با هیچکدام از ارقام فوق همخوانی ندارد. اما نکته مورد نظر این بررسی این است که علت تفاوت شگرف بین ظرفیت تولید و میزان تولیدات تحقق یافته پتروشیمی (4/13 میلیون تن) چیست؟ پاسخ این است که بخش قابل توجهی از این ظرفیت خالی نیز به تاخیر در بهره‌برداری از فازهای پارس جنوبی مربوط می‌شود. حدود 5 تا 8 درصد از گاز استخراجی از پارس جنوبی را گاز اتان تشکیل می‌دهد که خوراک پایه بسیار از واحدهای احداث شده پتروشیمی و خصوصا واحدهای اولفین و اوره‌آمونیاک است. با تاخیر در فازهای پارس‌جنوبی در واقع ظرفیت‌های احداث شده پتروشیمی سال‌هاست عاطل مانده است و ضررهای سنگینی از این ناحیه به واحدهای پتروشیمی وارد شده است که هرگز قادر به جبران آن نخواهند بود.

همانطور که اشاره شد تزریق گاز به میادین نفتی که از جمله باید با انتقال گاز فازهای 6 تا 8 انجام می‌شد نیز از برنامه عقب است. نه‌تنها تزریق گاز به آغاجاری انجام نشده است بلکه بدلیل کمبود گاز، تزریق به سایر مخازن نیز تاخیر دارد و  نتیجه این است که بیش از 400 هزار بشکه از تولید نفت‌خام کشور در حال حاضر بصورت غیر صیانتی تولید می‌شود و بخشی از ذخائر نفت‌خام میادین مربوطه برای همیشه غیرقابل برداشت خواهد شد.

 

وضعیت تزریق گاز در میادین نفتی

سال

برنامه چهار ساله توسعه کشور

برنامه شرکت ملی نفت

عملکرد

درصد تحقق نسبت به برنامه چهار ساله توسعه کشور

درصد تحقق نسبت به برنامه شرکت ملی نفت

1382( برنامه سوم)

112

15/95

78

70/0

97/81

1383 ( برنامه سوم)

137

12/98

81/80

59/0

36/82

1384 ( برنامه چهارم)

94

66/95

60/76

81/0

07/80

1385 ( برنامه چهارم)

98

02/92

02/73

75/0

36/79

1386 ( برنامه چهارم)

116

42/98

63/71

62/0

78/72

1387 ( برنامه چهارم)

 

16/118

77/76

 

97/64

 

 

در پایان سال 1384 بیش از 60 هزار نفر در منطقه پارس جنوبی مشغول بکار بوده‌اند که این میزان همکنون به کمتر از 15 هزار نفر کاهش یافته است.

جالب تر اینکه دولت برای بالا بردن فهرست تفاهنامه‌های منعقده خود و برای این که در این زمینه نیز از دولت‌های گذشته عقب نماند، در مورد حوزه‌های غیر مشترک پارس‌شمالی و گلشن و فردوس تفاهم نامه امضاء می‌کند، در صورتی‌که معلوم نیست که با وجود  وضعیت پارس‌جنوبی که مذکور افتاد، اگر واقعا سرمایه‌گذار خارجی وجود دارد، چرا به فازهای پارس جنوبی هدایت نمی‌شود.

 اینک این سوال مهم برای ملت بزرگ ایران بوجود می‌آید که براستی اقتدار ملی و سرافرازی ایران و ایرانیان در سطح منطقه و جهان چگونه محقق می‌شود؟

آیا با احقاق حق ایران در حوزه‌های مشترک نفتی و گازی و برگرداندن ثروتی که هر روز از آن کم می‌شود و بالا بردن توان تولید نفت‌خام کشور و صیانت از ذخائر نفتی و بالا بردن توان صادرات گاز، اقتدار ملی تحکیم و تقویت می‌گردد یا از طریق شرکت کردن در اجلاس سران شورای همکاری خلیج‌فارس و به رسمیت شناختن عملی این شورا که بدلیل عدم حضور ایران به عنوان دارندة نیمی از خلیج‌فارس، هرگز به رسمیت شناخته نشده بود، و در ردیف پشت سر سران این شورا و زیر تابلوی مجعولی از نام خلیج‌فارس نشستن؟ و وضعیتی را بوجود آوردن که اینک بعضی از کشورهای ضعیف منطقه به خود اجازه دهند که در فرودگاه‌های خود با نوامیس مردم برخوردهایی را انجام دهند که از شدت رسوائی امکان طرح آن در رسانه‌ها هم مقدور نشود.

دولت نهم برای توجیه عملکرد بسیار ضعیف خود و حق غیر قابل بازگشتی که از ملت ایران ضایع گردیده است، می‌گوید که ما علیرغم اینکه سهممان یک‌سوم کشور مقابل است به اندازه او تولید می‌کنیم در حالی‌که در مورد حوزه‌های مشترک هیچ قاعده بین‌المللی وجود ندارد و هیچ توافقی هم میان ما و کشور مقابل انجام نشده است و تنها قاعده در این شرایط این است که هر که سریعتر تولید کند و بیشتر ببرد برده است. آیا نشر اینگونه اکاذیب و اینگونه ایجاد حق برای طرف مقابل و آنگونه که عمل شده است مصداق تحقق وعده‌های آقای احمدی‌نژاد در نطق انتخاباتی خود در مورد " عزت ایران و ایرانی" است؟.

در جریان عقب افتادن بهره‌برداری از فازهای مختلف حوزه پارس‌جنوبی و وضعیت بدتر از آن در سایر حوزه‌های مشترک و پروژه‌های صنعت نفت در دولت نهم این سوال کلیدی جای طرح دارد که سرمایه‌های چندین میلیارد دلاری ادعایی در صنعت نفت طی چهار سال گذشته در کجا صرف شده است که اولویت بالاتری از مخزن مشترک داشته‌اند، با ملاحظه وضعیت پارس‌جنوبی آیا نباید در واقعیت چنین سرمایه‌گذاری‌هائی در نفت تردید کرد؟

ظاهرا وعده بردن نفت بر سر سفره‌های مردم تحقق یافته است، البته نه در جغرافیای کشور ایران!.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۰:۰۶
سید غلامحسین حسن‌تاش


حجم: 287 کیلوبایت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۳:۴۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۳:۴۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۳:۳۲
سید غلامحسین حسن‌تاش