وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دریای خزر» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۸۸ ، ۱۴:۳۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

منابع نفت خاورمیانه و دریای خزر و بازارهای جهانی انرژی

 

پنجمین کنفرانس بین المللی مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی تحت‏ عنوان فوق الذکر در شرایطی برگزار می‏گردد که بازار جهانی نفت با شرایط ویژه و کم‏سابقه‏ای روبروست مهمترین عناصر این شرایط ویژه را می‏توان‏ به صورت زیر فهرست نمود: 1-علیرغم چندین مرحله افزایش تولید نفت توسط سازمان اوپک‏ هنوز قیمتهای جهانی نفت در سطوح نسبتا بالایی قرار داشته و هنوز گرایش به افزایش بیشتر دارد،این در حالیست که آمار و ارقام حاکی از فزونی عرضه بر تقاضا و تداوم ذخیره‏سازی است.

2-هرچند همانطور که اشاره شد در حال حاضر عرضه فزونتر از تقاضا بوده و بازار در حال ذخیره‏سازی است اما در صورت تداوم روند رشد فعلی اقتصاد جهانی بازار جهانی نفت طی چند سال آینده با نگرانی‏های زیادی مواجه خواهد بود،چرا که در حال حاضر از طرفی‏ تولید غیراوپک به بالاترین حد خود رسیده است و از طرف دیگر در درون اوپک نیز ظرفیت مازاد تولید قابل‏توجهی وجود ندارد،اکثر قریب‏ به اتفاق اعضاء اوپک در شرایط جاری حداکثر ظرفیت تولید نفت خود را به کار گرفته‏اند و تنها در دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده‏ عربی ظرفیت اضافی بسیار محدودی وجود دارد.فقدان ظرفیت‏های مازاد تولید بازار جهانی نفت را در شرایط آسیب‏پذیری قرار داده است قطع نفت‏ هریک از تولیدکنندگان جهان و خصوصا منطقه خاورمیانه به سادگی قابل‏ جبران نخواهد بود و این واقعیت حوزه عمل سیاسی و نظامی آمریکا خصوصا در منطقه خاورمیانه را شدیدا محدود می‏نماید،در چنین‏ شرایطی قرار دادن همه تخم‏مرغ‏ها در یک سبد خاص نیز منطقی نخواهد بود و آسیب‏پذیری را تشدید می‏کند.

3-بازار جهانی با محدودیت ظرفیت‏های پالایشی خصوصا در رابطه‏ با فرآورده‏های میان تقطیر مواجه است،پالایشگاه‏ها قادر به تأمین کافی‏ سوختهای مرغوب با استانداردهای قابل قبول نیستند،استانداردهای‏ زیست‏محیطی نیز این مسئله را تشدید نموده است در چنین شرایطی در واقع قیمت‏های فرآورده‏های نفتی،قیمت‏های نفت خام را به سمت بالا می‏کشانند و این مشکل با تولید فزونتر نفت خام قابل رفع نخواهد بود.

4-وابستگی بیش‏ازپیش ایالات متحده به نفت خام وارداتی و محدودیتهای لجستیک این کشور برای نقل‏وانتقال به هنگام نفت خام‏ وارداتی در کنار محدودیت‏های ظرفیت‏های پالایشی این کشور نیز از دلایل افزایش قیمت نفت خام و فرآورده‏های نفتی است.

پس از بررسی عناصر فوق الذکر خوبست به بررسی و تحلیل این‏ موضوع بپردازیم که چه عواملی بازار جهانی نفت را با چنین وضعیتی‏ روبرو کرده است.

به نظر نگارنده وضعیت جاری بازار جهانی نفت و مشکلات اساسی که پیش روی آن قرار دارد پیش از هرچیز و بیش از هرچیز ناشی از استراتژیها و سیاستهای اشتباه ایالات متحده است.

بعد از شوک اول نفتی در سال 1973(صرفنظر از اینکه دلایل واقعی‏ وقوع این شرکت چه بود)و خصوصا با تشکیل آژانس بین المللی انرژی و با وجود مکانیزم تصمیم‏گیری که در این آژانس وجود دارد آمریکایی‏ها نبض سیاستگذاری انرژی و نفت کشورهای OECD را در دست گرفتند و کشورهای اروپای غربی و ژاپن نیز منفعلانه مقوله امنیت انرژی خود را به‏ آمریکا واگذاشتند و این در شرایطی بود که آمریکایی‏های که خود به دلیل‏ دارا بودن منابع انرژی(در داخل کشور و در نزدیک مرزهای خود)از آسیب‏پذیری نسبتا کمتری برخوردار بودند،بدون توجه به منافع سایر اعضاء آژانس،با گروه زدن مسئله نفت با استراتژیها و توسعه‏طلبی‏های‏ سیاسی و نظامی خود،عملا امنیت عرضه نفت اروپا و ژاپن را دستخوش‏ تمایلات خود نمود.اگر امروز یک بار دیگر به مفاد سخنرانی هنری‏ کیسینجر وزیر خارجه وقت آمریکا در اجلاس انرژی واشنگتن که در فوریه 1974 تشکیل شد و مبدأ تشکیل آژانس بین المللی انرژی گردید نظری بیافکنیم،عناصر اصلی سیاستهایی که طی 25 سال گذشته توسط آژانس مذکور پی‏گیری گردیده است را خواهیم یافت و می‏توان با در دست داشتن یک تجربه طولانی به ارزیابی میزان موفقیت و کارایی این‏ سیاستهای پرداخت.مسلما در اینجا مجال پرداختن به همراه موارد نیست و لذا به بررسی آثار و تبعات بعضی از مهمترین سیاستهای آمریکا بسنده‏ می‏کنیم:

1-سیاست آمریکا در جهت کاهش وابستگی به نفت منطقه‏ خلیج فارس بوده است این سیاست با توسعه‏طلبی و آتش‏افروزی آمریکا در منطقه خلیج فارس همراه گردیده است.طی دهه‏های گذشته آمریکایی‏ها و عوامل ایشان با دخالت در تشنجات منطقه و تحریک این‏ تشنجات در جهت تشدید آن حرکت کرده‏اند این سیاست‏ها از سویی مانع‏ سرمایه‏گذاری‏های لازم و به موقع در جهت توسعه ظرفیت‏های تولید منطقه و از سوی دیگر اصولا موجب تخریب بخش قابل‏توجهی از این‏ ظرفیت‏ها گردیده است.وضعیت موجود و کلیه پیش‏بینی‏هایی که راجع‏ به دو دهه آینده وجود دارد نشان می‏دهد که سیاستهای آمریکا غیر دوراندیشانه و کوته‏نظرانه بوده است چرا که وابستگی جهان به نفت‏ خلیج فارس دائما در حال افزایش است اما امروزه دشواریهای زیادی در منطقه برای پاسخگویی به تقاضا آینده جهان وجود دارد.

2-پایین نگهداشتن قیمت‏های واقعی نفت در یک دوره طولانی‏ (بیش از پانزده سال)همراه با بی‏ثباتی قیمت‏ها در کنار به وجود آمدن‏ بازارهای جذاب‏تر برای جلب سرمایه‏ها موجب عدم سرمایه‏گذاری لازم‏ و به موقع در بخش‏های مختلف صنعت جهانی نفت و در نتیجه‏ فرسودگی این صنعت گردیده است،هم اینکه نیز اگرچه در طی یکسال و نیم گذشته قیمت‏ها در حدود نسبتا قابل قبولی قرار داشته است اما برخوردهای غیرمنطقی و ایجاد جو روانی منفی در کنار ارایه گزارشات و آمارهای ضد و نقیض امکان تصمیم‏گیری قاطع در زمینه‏  سرمایه‏گذاری‏های اساسی را از دست‏اندرکاران صنعت جهانی نفت سلب‏ نموده است.

3-مخالفتهای مستمر آمریکا با انجام گفتگوهای جدی میان‏ کشورهای تولیدکننده و مصرف‏کننده نفت خصوصا در زمینه قیمت‏گذاری‏ نفت خام،موجب شده است که تصمیمات هماهنگ و منطقی در جهت‏ تداوم بلندمدت عرضه کافی نفت در سطح بین المللی اتخاذ نگردیده و امری که نیازمند همکاری و هماهنگی است در مسیر رقابت بیهوده و مخرب قرار گیرد.

4-تحریم‏های نفتی آمریکا بر علیه برخی از کشورهای دارای منابع‏ انرژی در کنار ایجاد محدودیت بر علیه برخی دیگر از این کشورها که‏ همگی بر مبنای اهداف توسعه‏طلبی سیاسی بوده است مانع به فعلیت‏ درآمدن توانایی‏های بالقوه این کشورها در تأمین انرژی مورد نیاز جهان‏ شده است.

5-و بالاخره استراتژی‏های توسعه‏طلبانه آمریکا در آسیای میانه که بر محور منابع انرژی این منطقه استوار گردیده است عملا امکان بهره‏برداری‏ بهینه از منابع هرچند محدود این منطقه را سد نموده است،چرا که‏ آمریکایی‏ها برای انتقال نفت و گاز محدود این منطقه به بازارهای جهانی‏ مسیرهایی را دیکته می‏کنند که کاملا فاقد توجیه اقتصادی است، آمریکایی‏ها سالهاست از طریق کارشکنی در زمینه امکان استفاده از سایر مسیرها،کوشیده‏اند که مسیرهای مورد نظر خود را به کرسی بنشانند همچنین یکی از اهداف آمریکایی‏ها از تحریم نفتی کشورهای نفت‏خیز آن‏ بوده است که سایر فرصت‏های سرمایه‏گذاری را برای شرکتهای نفتی‏ محدود نمایند تا سرمایه‏ها جذب منطقه آسیای میانه گردد اما امروز ناکارایی این سیاستها و آثار و تبعات منفی آن بر همه آشکار گردیده است‏ اما دستگاه سیاست‏گذاری غیرمنعطف آمریکا هنوز حاضر به پذیرش‏ شکست و تغییر مواضع خود نیست.البته اکثریت قریب به اتفاق‏ شرکتهای نفتی آمریکا و خصوصا شرکتهای بزرگ نفتی متوجه شکست‏ سیاست خارجی آمریکا هستند و در مقابل آن صف‏بندی نموده‏اند.

با توجه به آنچه گفته شد روشن می‏شود که حل اساسی و ریشه‏ای‏ مشکلات بازار جهانی نفت و برقراری اصولی و قابل‏اعتماد امنیت عرضه‏ نفت به جهان مصرف‏کننده مستلزم تجدیدنظر اساسی در سیاستهای‏ آژانس بین المللی انرژی است.کشورهای اروپای غربی در کنار دولت ژاپن‏ با همراهی شرکتهای بزرگ نفتی باید حداکثر تلاش خود را در جهت‏ مجاب کردن دولت آمریکا به ناکارآمدی سیاست‏های گذشته این دولت و آژانس بنمایند و در صورتی که در این ربطه توفیق لازم را حاصل ننمودند مشی خود را از دولت آمریکا جدا نموده و استراتژیهای مستقلی را تدوین‏ نموده و در پیش گیرند.بدون شک در این میان انجام گفتگوهای جامع‏ میان این کشورها و کشورهای صاحب ذخایر و تولیدکننده نفت خام از جایگاه و اهمیت ویژه‏ای برخوردار است و برای این منظور باید از هر فرصتی استفاده نمود.پنجمین کنفرانس مؤسسه مطالعات بین المللی‏ انرژی که انجمن اقتصاد انرژی نیز در برگزاری آن همکاری دارد فرصت‏ مغتنمی برای بررسی تجربیات نامطلوب گذشته و ارایه چشم‏اندازهای‏ روشن‏تر برای آینده است.حضور فعال و سگترده شرکتهای بزرگ نفتی و کارشناسان مستقل در این کنفرانس و در کشوری که ذخایر عظیم نفت و گاز را در خود جا داده است و از پتانسیل عظیمی برای تأمین بخش قابل‏ توجهی از تقاضای جهانی انرژی برخوردار بوده و همچنین از نقش کلیدی‏ و تعیین‏کننده در انتقال منابع انرژی منطقه آسیای میانه به بازارهای جهانی‏ برخوردار است اهمیت چنین فرصتی را دوچندان می‏کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۷۹ ، ۱۹:۳۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

رقابت آمریکا و روسیه در طرحهای نفت و گاز خزر و تأثیر آن بر ژئوپولتیک منطقه

 

سخنان صفرمراد نیازاف رئیس جمهور ترکمنستان در دیدار وی با مشاور کاخ سفید در امور نفت و گاز خزر که در ماه فوریه گذشته انتشار یافت از بسیاری مسائل پنهان خزر پرده برداشت و ثابت نمود که آمریکا با سیاسی کردن طرحهای نفت و گاز منطقه سعی دارد با به خطر انداختن منافع کشورهای منطقه تنها منافع خود را تأمین نماید.

            رئیس جمهور ترکمنستان در این ملاقات ضمن انتقاد شدید از روش‎های آمریکا در قبال صادرات گاز این جمهوری اخطار کرد که تا بیستم ماه مارس سالجاری واشنگتن باید تصمیم نهایی خود را در قبال طرح خط لوله انتقال گاز ترکمنستان از بستر آبهای خزر (طرح ترانس خزر) اتخاذ نماید وی آمریکا را متهم کرد که نه تنها طرح صادرات گاز ترانس خزر را با سیاست درهم‎آمیخته بلکه با تحریک جمهوریهای آذربایجان و گرجستان این موضوع را پیچیده‎تر ساخته و موجب تأخیرهای مکرر این طرح شده است آقای نیازاف از اینکه آمریکا بدون اطلاع ترکمنستان به آذریها وعده مشارکت پنجاه درصدی در این خط لوله را داده بسیار گله‎مند بود و خاطر نشان ساخت که ترکمنستان با احداث خط لوله به ظرفیت 16 میلیارد مترمکعب از عمق آبهای خزر مخالف است بلکه احداث خط لوله‎ای به ظرفیت 30 میلیارد مترمکعب را بمصلحت می‎داند چرا که در اینصورت هزینه‎های مربوطه هرچه سریعتر جبران خواهد شد. مهمتر از همه آنکه وی به صراحت به مشاور کاخ سفید اعلام نمود که ترکمنستان می‎توانست در سال 1993 گاز خود را از طریق ایران یا پاکستان به ترکیه و بازارهای جهانی صادر کند اما مخالفت آمریکا مانع از انجام این کار شد.

            آقای نیازاف در خاتمه به مذاکرات کشورش با روسیه در مورد صادرات گاز اشاره کرد و خاطر نشان ساخت که تأخیر در اجرای این طرح به ضرر ترکیه نیز می‎باشد. از سوی دیگر رسانه‎های خبری ترکمنستان خبر داده‎اند که دولت ترکمنستان و شرکت گاز پروم روسیه در نظر دارند قرارداد انتقال سالانه پنجاه میلیارد مترمکعب گاز ترکمنستان به روسیه که بمدت 30 سال بطول خواهد انجامید را در ماه آوریل امضاﺀ نمایند این خبر بدنبال مذاکرات یک هفته‎ای رئیس جمهور ترکمنستان و رئیس شرکت گاز پروم انتشار یافت.

            صاحب‎نظران معتقدند امضاﺀ این طرح علایق روسیه را جهت بازگشت مجدد به منطقه نشان می‎دهد و در واقع خط بطلانی بر طرح خط لوله ترانس خزر خواهد بود از طرف دیگر پیشنهاد جدید مسکو که نسبت به گذشته بسیار عادلانه‎تر است بیانگر رویکرد مقامات کرملین به رفتار‎های تجاری به جای اقدامات قلدرمآبانه است زیرا قیمت پیشنهادی مسکو در سالهای 94 و 1993 برای گاز ترکمنستان 8 دلار در هر هزار مترمکعب و بسیار ناعادلانه بود در حالیکه قیمت پیشنهادی ترکمنستان به ایران 40 دلار و به ترکیه بیش از 50 دلار بوده است اما هم‎اکنون مذاکرات قیمت ما بین روسیه و ترکمنستان در محدودة 45-36 دلار صورت می‎گیرد که مبین تحول در دیدگاههای مقامات ذیربط در مسکو است.

            روابط ترکمنستان و روسیه از همان زمان فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 بحرانی شده بود از اینرو مقدار گاز تحویلی از 3/83 میلیارد مترمکعب به 2/13 میلیارد مترمکعب در سال 1998 کاهش یافت.

            بدیهی است امضاﺀ قرارداد تحویل گاز ترکمنستان به میزان 50 میلیارد مترمکعب در سال این امکان را به روسیه می‎دهد که حجم صادرات گاز خود را به ترکیه افزایش دهد و مهمتر آنکه انگیزة ترکمنستان برای احداث خط لوله گاز ترانس خزر بشدت فروکش خواهد نمود و در نتیجه رقیب اصلی خط لوله "جریان آبی" ( خط لوله صادرات گاز روسیه به ترکیه از طریق بستر دریای سیاه) از میدان بدر خواهد شد و پروژه "جریان آبی" با اطمینان بیشتری پیگیری خواهد شد به اضافه آنکه این ابتکار عمل مسکو باعث تقویت موضع روسیه از نظر سیاسی ـ استراتژیکی خواهد شد و متقابلاً موضع آمریکا را بشدت تضعیف خواهد نمود. از طرف دیگر وابستگی روز‎افزون شریان‎های انرژی ترکیه به مسکو نیز در روابط آتی کشورهای منطقه بی‎تأثیر نخواهد بود.

            نکته قابل توجه اینکه روسیه در سال میلادی گذشته بیش از 205 میلیارد مترمکعب گاز به ارزش بیش از 4/11 میلیارد دلار صادر نموده که متوسط قیمت آن 3/55 دلار در هر هزار مترمکعب بوده است صادرات گاز در سال 1999 میلادی 6/15 درصد کل صادرات روسیه را تشکیل داد که با رقم 6/18درصد در سال 1998 قابل مقایسه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۷۹ ، ۱۴:۰۴
سید غلامحسین حسن‌تاش