اصلاح تصمیمات غلط گذشته تمرکز بر پارس جنوبی (مصاحبه با روزنامه اعتماد در مورد وضعیت صنعت نفت)
دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۰، ۰۹:۰۲ ق.ظ
دو اولویت وزارت نفت در گفت و گو با غلامحسین حسن تاش |
گروه اقتصادی| مهدی افشار نیک روزی دوستی به طنز و کنایه از غلامحسین حسن تاش میپرسد «در زمان زنگنه هر از گاهی مقالهیی و مصاحبهیی انتقادی از شما در رسانهها دیده میشد اما الان خیلی ساکتی!» حسن تاش در پاسخ میگوید در زمان زنگنه یک برنامه و روش وجود داشت که من به آن انتقاد داشتم و میگفتم ولی الان برنامهیی نیست. هر روز هم که نمیشود گفت «برنامه نداریم، برنامه نداریم.» وی معتقد است ارثیه بدی به رستم قاسمی رسیده است. انتخابها و گزینههای وزیر جدید بسیار محدود است، چرا که گرهها و پیچهای مختلفی بر موضوعات کلان نفتی در این 6 سال خورده است، و باز کردن این گرهها نیازمند برنامههای بلندمدت است. حسن تاش اما معتقد است با تحریمهای شدید امروزی، باز میتوان حرکتی مثبت در نفت رقمزد، به شرط آنکه بریک یا دو موضوع تمرکز شود و تمام انرژی وزیر محدود به آن شود، اما رستم قاسمی بیش از دو سال وقت ندارد. سیدغلامحسین حسنتاش در حال حاضرعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، عضو هیات علمی موسسه مطالعات بینالمللی انرژی و نایبرییس هیاتمدیره انجمن اقتصاد انرژی است. وی در سوابق کاری خود مدیریت امور اداری شرکت ملی نفت ایران، مشاور وزیر نفت در امور اقتصادی 1369 تا 1374، قائم مقامی رییس موسسه مطالعات بینالمللی انرژی، ریاست موسسه مطالعات بینالمللی انرژی و مسوول گروه مطالعاتی انرژی و محیط زیست موسسه مطالعات بینالمللی انرژی را دارد. گفتوگو با این کارشناس شناختهشده نفت دو بخش شد؛ یکی به مسائل بای بک و بیع متقابل پرداخت و یکی هم تحلیل وضع فعلی صنعت نفت. بخش اول اما تحلیل وضع فعلی. این روزها راحت میشود از نفت انتقاد کرد، قبول دارید؟ بله. آنقدر که مساله وجود دارد انتقاد هم زیاد است. به نظرشما این انتقادات امروز جوانمردانه است یا خیر؟ اینکه یک وزیری از راه رسیده... بحث انتقاد به شخص وزیر فعلی هنوز زود است چون عملکردی نداشته است ولی بحث انتقاد به دولت در رابطه با نفت از نظر من مشروع است. این برخوردی که در این 6سال با نفت شده است برخورد درستی نبوده است، معرفی چند آدمی که رای نیاوردهاند و مورد اعتماد نبودهاند تقریبا 4 ماه دولت را بلاتکلیف نگه داشت. بعد 3 وزیر عوض شد، بعد از مدتی خود رییسجمهور و بعد از مدتی دوباره سرپرست دیگری انتخاب شد. غیر از شعار مبارزه با مافیای نفتی دولت آقای احمدینژاد با شعار خودکفایی و ایرانیسازی صنعت نفت جلو آمد. در سال 88 گفته شد که دولت 66 میلیارد دلار در نفت سرمایهگذاری کرده است. این دو سال هم آمارهای مختلفی دادند که در کل 25 تا 30 میلیارد دلار بیان میشود. این پروسه به نظرتان موفق بوده؟ یعنی الان صنعت نفت کامل ایرانی داریم؟ این کار اصالتا کار خوبی است اگر شود. مابیش از 100سال سابقه صنعتنفت داریم ولی هنوز به خارج وابسته هستیم، در صورتی که الان کشورهایی مثل مالزی که ما از آنها خدمات می گیریم تنها 25 سال است وارد این کار شدهاند. حالا من مالزی را مثال زدم که خیلی بهتر از ما نیست بنابر این در واقع ما در این زمینه به اصطلاح کار نکردیم. حرف و سخن مسوولان درست، ولی چقدر اتفاق افتاده و چقدر تغییر پیدا کرده است؟ من اعتقادی به ایرانی شدن و خودکفایی در صنعت نفت ندارم. این کار نیاز به برنامهریزی دارد و برنامهریزی بلندمدت میخواهد یعنی اول از همه اتفاقی که باید رخ دهد این است که نفت برنامههای بلندمدت خود را در بیاورد، حجم خدمات و تجهیزات تقاضا شود و بعد در سطح دولت برنامهریزی شود که خدمات را بخشهای دیگر بتوانند تولید کنند و در اختیار نفت قرار دهند این کار هم یکشبه امکانپذیر نیست. شما100 میلیارد دلار سرمایهگذاری میبینید در این عرصه؟ تقریبا رقمی است که دولتیها عنوان میکنند. جواب این سوال شما خیلی سخت است. من که کارشناس خبره نیستم اما این را میتوانم بگویم که این عددهایی که گفته میشود بسیاری از آن تفاهمنامه است که تبدیل به قرارداد نشده است فاصله خیلی زیادی دارد تا تبدیل به قرارداد شود خیلی از قراردادها تحقق نداشت به اصطلاح کنار کشیدند. همه اینها را باید حساب کنیم ولی من این اعداد را در زمین نمیبینم. یک زمانی کارشناسان برنامهریزی نفت میگفتند توسعه هر بشکه نفت (سال 84) تقریبا 10 هزار دلار سرمایه میخواهد حالا گویا رقم بین 15 تا 17 هزار دلار است. در واقع با 5 میلیارد دلار میشود 300 هزار بشکه تولید نفت ایران را اضافه کرد. با 20 میلیارد دلار میشود حداقل یک میلیون ودویست بشکه نفت به تولید اضافه کرد و به همان سقف 5 میلیون بشکه در برنامه چهارم رسید ولی این اتفاقها نیفتاده است. اگر همچنین سرمایهگذاری شده بود نباید شاهد افت تولید در نفت بودیم باید تولید قبلی را به اصطلاح حفظ میکردیم. الان تمام تولید ما در حدود 6/3 میلیون بشکه نفت است. در پارس جنوبی تولید قابل توجهی اضافه نشده است یعنی حداکثر 10 فاز است که عمده کار آن از قبل شده بود بنابراین وقتی این مجموعه را کنار همدیگر میگذاریم 100 میلیارد روی زمین نمیماند، 100 میلیارد که هیچ 30 میلیارد هم روی زمین نمیماند. در پتروشیمی بسیاری از پروژهها که از قبل شروع شده بود و سرعت خوبی هم داشت تقریبا در این چند سال بشدت کند و متوقف شده و در بعضی از پروژهها که از قبل به بهرهبرداری رسیده بود در حال حاضر به سقف تولید خود نرسیده بهخاطر اینکه خوراک نداشته است. مشکل دولت آقای احمدینژاد در نفت چه چیزی است؟ چرا نتوانسته به این همه سرمایه سامان درستی بدهد؟ یکی از مشکلات تحریم است. در 4 سال اول تحریم خیلی جدی نبود. توتال در فاز 11به ایران قیمت داد و ایران چون معتقد بود قیمت بالاست قبول نکرد. درست است، بله. مشکل اول مشکل مدیریتی بود. تغییرات مدیریتی، عدم انتخاب مدیران شایسته. به نظر من شما یک مقدار دارید کلی توضیح میدهید. آقای احمدینژاد با یک تلقی خاصی وارد نفت شد. تغییرات مدیریتی هم بنا بر همان تلقی بود. این به نظرتان مهمتر و ریشهییتر نیست؟ بگذارید من یک چیز را صریح به شما بگویم. من فکر میکنم دولت آقای احمدینژاد دغدغه توسعه ندارد. من کاری به این مفاهیم توسعه و گسترش و اینها ندارم. منظورم سرمایهگذاری و پیشرفت است. احداث تاسیسات جاری کارخانه و... فقط هم در بخش نفت نبوده، در بخشهای دیگر هم همینطور بوده است، شما میبینید! نرخ تشکیل سرمایه در این دولت به نسبت دولتهای قبلی پایینتر است. اتفاقا آقای قاسمی تمرکز خود را گویا بر این موضوع گذاشته. چشمانداز موفقی برای ایشان قایلید؟ نمیدانم. ببینید متاسفانه در این 6 سال آنقدر مسائل پیچیده شده، آنقدر گرههای کور خورده، آنقدر تصمیمهای غلط گرفته شده که ایشان اگر خیلی هم توانایی داشته باشد تا مدتها باید گرهباز کند. مثلا میدان آزادگان ابتدا به اینپکس داده شد و بعد این شرکت رفت. چرا رفت؟ ما به حساب تحریم گذاشتیم. ولی مگر آن موقع که آمد تحریم نبود. یکی از دلایل عمده رفتنش این بود که منطقه ومیدان را تحویلش ندادند و مینروبی به موقع تمام نشد. بعد بدون اینکه قراردادی آماده شود و با آن قبلی تسویهحساب یا تکلیفش را روشن کنیم به پترو ایران گفتهایم شما بیا جایگزین. ولی کار جلو نرفته چون پول نبوده و قرارداد مدیریتی نبوده است. بعد بچههای مناطق نفتخیز که از ابتدا با اینپکس مخالف بودند آمدند گفتند شما اینجا را به ما بدهید تا ما چند چاه بنا کنیم و فاز اول را به فلان مقدار تولید راه میاندازیم وبعد از محل درآمد آن صرف توسعه خودش میکنیم. بعد آنها هم درست نتیجه نمیگیرند. خب همه اینها الان مساله وگره است. کارهایی که صورت گرفته را با چه صورت وضعیتی باید پرداخت کرد؟ تاخیرها به عهده کدام شرکت و مدیر است؟ اینها تصمیمات غلطی است که گرفته شده است. بازگشت به نقطه اول که یک وزیر یا مدیر بتواند درست و با دست باز گزینههای مورد نظر را انتخاب کند کار و زمان میبرد که فکر کنم بیش از دو سال طول میکشد. این نمونه آزادگان است. در بقیه جاها هم همین است یعنی شما فرض کنید یک وقتی زمان آقای نوذری بود یا آقای میرکاظمی که یک سفر آقای چاوز به ایران آمد، گفتند 2 تا فاز پارس جنوبی را میخواهیم بدهیم به ونزوئلا. خب ما گفتیم اینها در کار خودشان ماندهاند، اگر میخواهید با آنها دادوستد سیاسی بکنید یک جای دیگر را به آنها بدهید. مثلا پارس شمالی که مشترک نیست. اینها شوخیهایی است که با میادین مشترک شده است. این شوخیها با میادین مشترک نباید میشد. الان مهمترین مشکل وزیر نفت تحریمهاست یا همین گرفتاریهای داخلی؟ به نظر من نخستین مساله، همین گرفتاریها است. معتقدم که عملکردخودمان باعث تشدید تحریم میشود. تقریبا در 32 سال که از انقلاب اسلامی میگذرد همیشه کم و بیش تحریم داشتیم بعضی مواقع شرکتهای خارجی آمادهاند، وقتی یک شرکت خارجی میآید، میخواهد اینجا از رابطه اقتصادی با شما نفعی ببرد البته بهخاطر تحریم ضررهایی هم میبرد. این نفع و ضرر را میبرد محاسبه میکند. برخی وقتها به نفعشان بود که تحریمها را نادیده بگیرند. اتفاقا در آن دوره رکود اقتصاد جهانی بودو مثل الان نبود که شرکتهای بزرگ دنبال کار باشند. ولی حالا چرا نمیآیند؟ شرکتهای نفتی بسیار قهار هستند. برای خود تحلیل دارند. از فضای کسب و کار درهر کشوری که بخواهند همکاری و سرمایهگذاری داشته باشند صورتبندی دقیق دارند. وقتی وضع مدیریت و نابسامانی و رکود کسب و کار را میبینند. وقتی نمیدانند با چه کسی طرف هستند و منافع خودشان را مستقل نمیدانند و از آن طرف فشار تحریم غلبه میکند، تصمیم میگیرند که جمع کنند و بروند، یعنی عملکردما در جریان خنثی کردن تحریم نبوده در جریان تسریع تحریم بوده است. تولید نفت ما در سال 5/3 میلیون بشکه است که در سالهای آینده با توجه به افت شدید سالانهیی که داریم،کمتر هم خواهد شد. مشکل دیگری که ما داریم و کم کم رخ نمایی میکند این است که تاسیسات زمینی صنعت نفت که تا حالا خیلی مشکل نداشت برای اینکه از سالهای گذشته برای ما ظرفیت خیلی بالایی به ارث رسیده بود؛ تاسیساتی که روزانه 6 میلیون بشکه نفت تولید میکرد. ولی آرامآرام اینها هم به علت فرسودگی مشکلدار شده است. کشورهای منطقه به سرعت در حال پیشرفت هستند. قطر غیر از گاز از لایه نفتی پارس جنوبی روزانه 450 هزار بشکه نفت تولید میکند و ما هیچ. ولی مهمترین تحولاتی که موقعیت ما را در بازار نفت به خطر میاندازد عراق است. عراق تنها جایی است که پتانسیل چشمگیری دارد. مجموع قراردادهایی که عراق در این مدت بسته 5/11میلیون بشکه است که بررسیها نشان میدهد که حداقل 6 میلیون از این مناقصات بیرون میآید. الان صادراتشان با ما برابر است؟ بله، چون ما مصرف داخلمان بالاست. ولی فکر کنم امسال صادراتشان از ما جلو بزند که از نظر صادرات در اوپک خیلی پایینتر قرار میگیریم. با این تصویر هیچ حرکت مثبتی برای وزیر جدید متصور نیستید؟ جواب این سوالتان خیلی سخت است. به نظر من ایشان باید اولویتهای خودش را مشخص بکند وعزم و اراده خود را در جهت حل آن بگذارد. الان وقت تمرکز بر یکی دو کار بزرگ است نه کارهای متنوع و کثیر. دقت داشته باشید که آقای قاسمی فقط دوسال وقت دارد. من دوره آقای میرکاظمی را واقعا بدترین دوره صنعتنفت در صد سال اخیر ارزیابی میکنم، به دلیل افت و رکودی که در آن ایجاد شد و تغییرات نامناسبی که صورت گرفت. یکی از گرفتاریهای آقای قاسمی همین است. اگر بخواهد تغییر ندهد با مدیران از بازرگانی آمده، اصلا کاری پیش نمیرود. اگر تغییر هم بدهد روی کارها اثر منفی دارد. اگر تغییری هم ندهد که اصلا کار پیش نمیرود. انصافا در این مورد باید به ایشان حق داد. آقای قاسمی با مجموعه این محدودیتها به نظر من تنها راهی که دارد این است که دامنه فعالیت خود را محدود بکند و یک موارد خاصی را هدفگیری کند و تمام توانش را برای آن بگذارد. با این ارثیه و با این امکانات، برنامههای گسترده جواب نمیدهد، این را امکانپذیر نمیدانم و تنها راه درست شدن این امر محدود کردن دایره است و بزرگترین اولویت در این محدودیت عرض کنم که پروژه پارس جنوبی است، چون بزرگترین مشکل ما در میادین نفتی هم تزریق گاز است که الان روزانه 70 میلیون متر مکعب تزریق داریم که باید در برنامه چهارم به 240 میلیون متر مکعب میرسید که نرسید دلیل مهم افت تولید هم همین است. محدود کردن و تمرکز روی یک کار حتی با وجود این تحریمها موفقیت میآورد؟ حتی با وجود این تحریمها. من تاکید میکنم که ما الان از نظر اقتصاد جهانی در شرایطی هستیم که شرکتها اگر یک منافعی را برای خودشان متصور باشند حاضر هستند پای تحریمها هم ایستادگی کنند. با این وضع فکر میکنید صدای زنگ خطر و هشدار در صنعت نفت به گوش مسوولان ودولتیها رسیده است؟ نه، دلیل هم دارد. واقعا شما بیایید یک روز در هیات وزیران یک امتحان بگیرید، ببینید کسانی که آنجا نشستهاند و حتی نمایندههای مجلس تا چه حد واقعا صنعت نفت را میشناسند و چقدر میدانند میادین نفتی یعنی چه؟ مخزن یعنی چه؟ محدودیتهایی که مخزن دارد یعنی چه؟ تولید اولیه و ثانویه و... ما یک زمانی به بنبست میخوریم که خدا نکرده قیمتهای جهانی نفت پایین بیفتد، تازه مصیبتهای ما شروع میشود. این سیاستها برای من خیلی عجیب است. |
۹۰/۰۷/۱۱