نکاتی در مورد دور جدید جذب سرمایه در بخش بالادستی صنعت نفت
نکاتی در مورد دور جدید جذب سرمایه در بخش بالادستی صنعت نفت
(متن سخنان در همایش هماندیشی نظام جدید قراردادهای صنعت نفت سوم اسفندماه 92)
ما در موسسه مطالعات بینالمللی انرژی به عنوان بدنه مطالعاتی صنعتنفت توفیق نداشتیم در فرایند بازنگری چارچوب جذب سرمایه در بخش بالادستی صنعتنفت و قرادادهای این بخش مشارکت داشته باشیم. ولذا بیاطلاع از این چارچوب جدید که در این همایش معرفی خواهد شد و با توجه به اینکه اصل مسئله تلاشی در جهت جذب سرمایه و فناوری خارجی مفید برای توسعه بخش بالادستی است نکاتی را عرض میکنم:
- جمهوری اسلامی ایران کشوری است با پتانسیلهای بالقوه و اکتشافات بالفعل از ذخائر عظیم نفت و گاز، کشور ما علاوهبر این که خود دارای ذخائر عظیم هیدروکربنی است در منطقهای واقع شده است که به قلب انرژی دنیا موسوم است و این ویژگیها جذابیتها و موقعیت ویژهای را برای کشور بوجود آورده است.
ایران و بخش انرژی آن در مقایسه با بسیاری از کشورهای نفتخیز جهان از امتیازات و جذابیتهای ویژه و شاید کافی، برای جلب و جذب سرمایهگزاری در بخش بالادستی صنعت نفت، برخوردار است که در صورت رفع تحریمها خودنمائی میکند، بعضی از این ویژگیها به قرار زیر هستند:
1- وجود میادین متعدد نفتو گاز که در مقیاس جهانی اغلب از نظر فنی کم ریسک بوده و هزینهاستخراجشان پائین است.
2- وجود زیرساختهای ضروری و مناسب در اغلب نقاط کشور در مقایسه با بسیاری از کشورهای نفتخیز، که هزینههای بالاسری و ریسکها را کاهش میدهد.
3- وجود امنیت در تمام نقاط کشور که ریسک و هزینهای را از این جهت به سرمایهگزار تحمیل نمیکند.
4- وجود نیروی انسانی آموزش دیده و توانمند و گسترهای از شرکتهای مهندسی و پیمانکاری که شرکتهای سرمایهگزار نفتی را از اینکه همه چیز را از بیرون تامین کنند بینیاز میکند و هزینهها را کاهش میدهد. وجود ایرانیان متخصص در جایگاههای برجسته در اغلب شرکتهای بزرگ بینالمللی نفتی، موجب شده که این شرکتها از این ویژگی به خوبی آگاه باشند.
5- سابقه و تجربه بیش از یکصد سال همکاری و تعامل با شرکتهای خارجی.
6- تحلیل تحولات بینالمللی نیز نشان میدهد که کشورهای صنعتی غرب متوجه شدهاند که بیش از حد تخممرغهای امنیت انرژی خود را در سبد بعضی از کشورهای خاص گذاشتهاند و این کشورهای خاص از موقعیت بیبدیل خود در بازار انرژی و از منابع درآمدی مربوط به آن سوءاستفاده کرده و تامین مالی تروریسم بینالمللی را عهدهدار شدهاند و چنین وضعیتی نه تنها با سیاستهای امنیت انرژی غرب که متنوعسازی منابع و مبادی تامین انرژی از رئوس آن است، تطابق ندارد، بلکه رفته رفته امنیت ملی آنها را تهدید کرده است. ولذا به نظر میرسد که جهان غرب در تلاش برگشتن از این مسیر است که این مستلزم متنوعسازی سرمایهگزاریها و بدیل یابی است و جمهوری اسلامی ایران از معدود کشورهائی است که از موقعیت ممتازی در این زمینه برخوردار است.
7- علاوه بر این رقابتهای اقتصادی نیز در شرایط بحرانی اقتصاد غرب بر سر بدست آوردن بازارهای جدید و فرصتهای سرمایهگزاری وجود دارد. که از هماکنون در اولین گامها از تغییر روند روابط ایران و غرب، میتوان آن را احساس کرد.
دستاندرکارن قراردادها و مذاکرات قراردادی باید این امتیازات را مد نظر داشته باشند. در فرایند چانهزنی طبیعی است که طرفهای مقابل ممکن است مسائلی را مطرح کنند که نباید به سادگی تسلیم آن شد و متقابلا باید امتیازات خود و نقاط ضعف و نیازهای طرف مقابل را دانست. از جمله ادعاهای طرفهای مقابل برای چاهزنی میتواند همین جذاب نبودن یک مدل قراردادی باشد.
- بیش از یکصد و ده سال تعامل با سرمایهگزاران و شرکتهای کوچک و بزرگ نفتی و تجربه انواع قراردادها و همکاریها و خاطرههای خوش و ناخوش، سوابقی ذهنی را برای مردم و متخصصین هوشمند ما برجای گذاشته است که موفقیت همکاریهای آتی در گرو آن است که چه دستاندرکاران انعقاد قراردادها و چه علاقمندان به سرمایهگزاری در ایران باید به آن توجه کنند و در جهت زدودن خاطرههای ناخوشایند تلاش کنند.
- برای جامعهای هوشمند، خودباور و نیز مشتاق و طالب پیشرفت و توسعه مانند جامعه ایران، مسئله انتقال تکنولوژی مفید و مرتبط و ورود یافتن به همه حلقههای زنجیره ارزش در فعالیتهای صنعتی و خدماتی، از اهمیت زیادی برخوردار است و لازم است دستاندرکاران دور جدید ایجاد تعامل و همکاری با سرمایهگزاران خارجی، به این مهم توجه کنند. خوبست همانگونه که شورائی برای بازنگری قراردادها در جهت جذابتر کردن شرایط برای سرمایه گزاران خارجی شکل گرفته است، سازو کاری هم برای تعقیب نهادینهسازی این امر مهم تمهید شود. تا نتایج دور جدید همکاری و تعامل با شرکتهای بینالمللی نفتی تنها توسعه چند میدان بیشتر برای وابستگی بیشتر به درآمدهای نفتی نباشد بلکه همانطور که در بسیاری از کشورهای با سوابق نفتی بسیار کمتر از ما اتفاق افتاده است، بتوانیم در آینده نزدیک با اتکاء به مزیتهای ملی خود، صادر کننده دانش و کالا و خدمات در این بخش باشیم و توانائیهای شرکتهای خصوصی در این زمینه را ارتقاء دهیم.
تحقق چنین امری قبل از هرچیز مستلزم ارزش و احترام گذاشتن به توانائیهای ملی است. احترام گذاشتن به توانائیهائی که از فرهنگ و از نظام آموزشی مشترک با ما برخواستهاند، احترام به خود ماست و غیر از این عمل کردن نهایتا ما را دچار پارادوکس اعتبار در آنچه تعقیب میکنیم مینماید.
- کشور ایران هماگونه که اشاره شد دارای بیش از یکصد میدان هیدروکربنی با تنوع و تفاوتهای زیاد است. تفاوتهای نفتی و گازی بودن، بزرگ و کوچک بودن، دارای نفت سبک و سنگین بودن، قرارداشتن در خشکی و دریا و مشترک و غیرمشترک بودن و نهایتا کم ریسکتر و پر ریسکتر بودن. نتیجه اینکه اولا- باید نقشه راه و اولویتبندی توسعه این ذخائر مشخص باشد و ثانیا- به سرمایهگزاران و علاقمندان به حضور بلندمدّت در بازار ایران و بهرهگیری از این بازار، تفهیم شود که منافع بلندمدّشان در گرو همکاری در اولویتها و در مسیر نقشهراه ایران است. و ثالثا- توجه شود که میادین مختلف با ریسکهای متفاوت هر کدام ساز و کار متناسب را برای سرمایهگذاری میطلبد و این مسئلهای است که در همان نقشه راه باید تدوین شود.
- در دور جدید جذب سرمایه و توسعه بخش بالادستی، گویا مفروض گرفته شده است که اگر مشکلی در این مسیر وجود دارد تنها به چارچوب قراردادی و جذابیت آن مربوط میشود، این مفروض میتواند ما را از سایر مشکلات احتمالی غافل کند. شاید بهتر بود که مقدم بر بازنگری در قرارداد، یک آسیبشناسی دقیق در مورد دورههای گذشته جذب سرمایه انجام میپذیرفت تا همه مشکلات (نظیر تاثیر مقررات، مدیریت، ساختار اجرائی) و سهم هر یک را مشخص مینمود تا هموزن بازنگری در قراردادها در سایر موارد لازم و مرتبط نیز بازنگری میشد.
همچنین این آسیبشناسی میتواند قراردادهای قبلی را از نظر میزان دستیابی به اهداف فنی در مدت و در چارچوب هزینه قرارداد ارزیابی شوند و دو طرف قرارداد از این نظر مورد بررسی قرار گیرند و این که میزان تحقق تعهدات شرکتهای نفتی و پیشبینیهای فنی آنها چقدر بوده است.
- تجربه جهانی و طبیعت منافع متفاوت طرفین قراردادها، نشان میدهد که اصولا در هیچ نوع قراردادی لزوما منافع سرمایهگزار با منافع صاحب و مالک میدان هیدروکربنی یکسان نمیشود. ممکن است در نوعی قرارداد این منافع قدری به هم نزدیکتر و در نوعی دیگر قدری از هم دورتر شوند اما هرگز مطابقت پیدا نمیکنند. بنابراین کارفرما یا مالک میدان هرگز نمیتواند تکالیف خود را رها کرده و از دقتهای لازم فروگذار کند، بنابراین اگر از دقت در ویژگیهای فنی و طرحهای توسعه جامع و دقیق میادین غفلت کنیم در هرنوع قردادی امکان مغبون شدن وجود دارد.
- بسیاری از نیازهای بخش بالادستی ما لزوما از جنس قرارداد توسعه میدان نیستند. در حال حاضر صدها پروژه در بخش بالادستی نظیر ایجاد کارخانجات نمکزدائی، احداث خطوطلوله جدید و بهینهسازی و نوسازی تاسیسات بهرهبرداری و غیرو وجود دارند که نباید مورد غفلت قرارگیرند.
توضیح در مورد جمله صدر این نوشته را در یادداشت زیر بخوانید: