دولت پویا
مصاحبهای در مورد دولت پویا
توضیح: این مصاحبه مکتوب با اصرار خبرنگار روزنامه آیندهنگر انجام شد اما به هر دلیل آن را منتشر نکردند و آن را اینجا میگذارم.
سئوال1-دولت پویا و کارآمد چه مشخصه هایی دارد؟ آیا دولت کارآمد که از شعارهای دولت یازدهم بود به ان نزدیک شده یا نه؟ چرا؟ و اگر جواب مثبت است چگونه؟
پاسخ 1- دولت پویا و کارآمد از نظر من مهمترین مشخصهاش این است که تنها و تنها به سیاستگذاری و کنترل و نظارت و رگولاتوری و جلوگیری از تعدی بخش خصوصی به منافع ملی و یا به عبارتی همراستا کردن منافع خصوصی و منافع ملی و امثال این امور که امور حاکمیتی نامیده میشوند، میپردازد و هیچگونه تصدیگری ندارد مگر در مواردی بسیار ضروری که به لحاظ امنیت ملی تصدی مستقیم امری لازم و ضروری باشد.
بحث دولت هشتم و یازدهم نیست، شاید این حرف قدری اغراق آمیز باشد اما به نظر من ما در ایران اصولا فاقد دولت به معنای امروزین و نوین آن هستیم، دولت در ایران چنان درگیر تصدیگری گسترده است که اصولا جائی برای کار اصلیش که حاکمیت به معنای سیاستگذاری و کنترل و نظارت و امثال آن است باقی نمانده است یا کمتر جائی برای این امور باقیمانده است. متاسفانه اغلب دولت مردان ما در دورههای مختلف، اصولا برداشت درستی از کار اصلیشان یعنی حاکمیت ندارند، و تازه آنها که خیلی موفق ارزیابی میشوند کسانی هستند که در تصدیگری و بنگاهداری تا حدودی موفق هستند در صورتی که کار دولت بنگاهداری نیست. اگر بخواهیم تعارف را کنار بگذاریم باید بگویم که ما باید هم ساختار دولت را متحول کنیم و در واقع بنظر من دولت را از نو بسازیم و هم باید مدیرانی را آموزش بدهیم که درک درستی از معنای دولت مدرن حاکمیتی داشته باشند و برای این آموزش ببینند. به هر حال دولت یازدهم هم وارث همین ساختار و همین تلقی است و من تحول چندان اساسی در حرکتش در این مسیر نمیبینم. بنده از سالها پیش معتقد بودم که ما قبل از خصوصیسازی باید دولتسازی کنیم و تنها یک دولت واقعی است که میتواند جریان خصوصیسازی صحیح را طراحی و هدایت کند وگرنه همین است که شده.
سئوال 2- دولت از چه قابلیتهائی تاکنون استفاده نکرده است؟
پاسخ2- دولت به مفهومی که من عرض کردم، کارش تماما نرمافزاری است. کارش تصمیمگیری درست است و پیدا کردن راه کار که چگونه تصمیمات درست توسط مردم و بخشخصوصی به اجرا درآید. حالا با این نگاه قابلیت دولت در ایران خیلی کم است و از همین قابلیت کم نیز استفاده نمیشود یعنی شما میبینید که بخشهای مطالعاتی و پژوهشی و سیاستسازی و تصمیمسازی دولت که در نگاه من قلب دولت هستند با هزاران محرومیت مالی و امکاناتی روبرو هستند و اصولا توجهی به ایشان نمیشود در صورتی که میلیاردها دلار و تومان صرف اموری میشود که بعدا معلوم میشود که از بیخ اشتباه بوده است و ناشی از ضعف تصمیمگیری و مبتنی نبودن تصمیمات بر مطالعه و نظام درست تصمیمسازی بوده است.
سئوال3- چه فرصتهائی برای مدیران دولتی وجود دارد؟
3- مدیران دولتی باید درک کنند که بنگاهدار نیستند. باید تفکر نرمافزاری پیدا کنند. حیطههای حاکمیتی و تصدیگری را تفکیک کنند و باور کنند که کار اصلی دولت، حاکمیت ( به معنائی که عرض شد) میباشد و نه بنگاهداری و تصدیگری و بایدمشتاق باشند که خودشان را از تصدی بتکانند و به کار اصلیشان برسند.
سئوال4- تجربیات موفق دولتهای گذشته ایران و جهان در ایجاد نشاط اقتصادی چیست؟
4- جهان را من نمیدانم و داستانش مفصل است. در صد سال اخیر نشاط اقتصادی در ایران عمدتا به پول نفت وابسته بودهاست تا قابلیت دولتها، درآمد بالای نفت به اقتصاد ما نشاط موقت و کاذب داده است بدون توجه به بیماریهائی که عارض میکند. یعنی از سرمایه زیرزمینی که تنها باید تبدیل به سرمایه مولد روزمینی بشود، خوردهایم و نشاط موقتی و کاذب به ما دست داده است. نشاط واقعی مربوط به کشورهائی مانند چین و کرهجنوبی است که بازارهای جهان را با تولیداتشان (و نه ارثیه طبیعیشان) پر کردهاند و نرخهای رشد بالا و موفقیت اقتصادی دارند.
سئوال5- الگوهای موفق کدامیک بهتر در دولت جواب میدهد.
5- اگر منظورتان الگوهای جهانی است باید بگویم که یکی از گرفتاریهای ما اقتباسهای کورکورانه بدون توجه به زمینههای محیطی و نهادی است. ما ابتدا باید عینکمان را عوض کنیم و تلقی و تصورمان از دولت را اصلاح کنیم بعد از همه جا یاد بگیریم اما با شرایط واقعی و بومیمان تطبیق دهیم.
سئوال6- فرضا تاکید بر تعدادی از پروندههای بزرگ مانند پروژه سلامت وزارت بهداشت یا پروژههای وزارت نفت یا تحول در توسعه قابلیتهای پروژههای کوچک، یا تحول در نظام اداری و کوچکسازی ساختار دولت و یا ....؟
6- البته به محض اینکه میگوئید پروژه، بنده با همان دیدگاه خودم حساس میشوم که پروژه یعنی چه؟ اگر منظور از پروژه ساخت و ساز و کارهای سختافزاری باشد، اصولا این پروژهها کار دولت نیست. دولت باید مسیر درست توسعه و پیشرفت کشور را طراحی کند و منابعش را بصورت خردمندانه به ترکیبی از فعالیتها اختصاص دهد که تاثیر محوری در توسعه دارند و آثار انتشار دارند یعنی آثار مثبتشان به بخشها و فعالیتهای دیگر هم نشر پیدا میکند. من نمیتوانم بگویم کدام پروژه یا اقدام بهتر است، اینها نیاز به مطالعه و بررسی و مشخص کردن مسیر توسعه کشور دارد. اما تحول در نظام اداری دولت را همانطور که عرض کردم مهم میدانم اما یک تحول محتوائی منبعث از یک درک درست از دولت مدرن و باور به آن.
سئوال7- چه قابلیتها و یا توانمندیهای خاصی باید در دولت تقویت شود؟
7- عرض کردم که قابلیتهای نرمافزای باید تقویت شود. جالب است که ما در دولت (اصطلاحی) ، تنها یک دستگاه داشتهایم که کارش عمدتا حاکمیتی و سیاستگذاری بوده و کمتر گرفتار تصدی بوده است، بعد یک دولتی میآید همین را هم منحل میکند. حالا همینقدر که دولت یازدهم دارد این سازمان را احیاء میکند نشان میدهد که بطور نسبی، توجه بهتری به جایگاه اصلی خود دارد و در همین حد مغتنم است. دولت باید تصمیمگیریهایش را ضابطهمند کند مثلا معلوم باشد برای هر تصمیمی چه اسنادی باید آماده شده باشد و چه مطالعات و بررسیهائی انجام شده باشد. نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری کشور باید آسیبشناسی شود.
موفق باشید.