تجربه ای از تلاش ناموفق برای ساماندهی دفتر یک رئیس جمهور
در سال 1376 در اوایل دوران ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی، توسط یکی از دوستانی که در امور اطلاعات و انفورماتیک ریاستجمهوری فعالیت داشتند به آنجا دعوت شدم و بعد ملاقاتی با معاون خدمات مدیریت دفتر رئیسجمهور انجام شد . رئیس دفتر رئیسجمهور چهار معاون داشت که شاید معاونت خدمات مدیریت مهمترین آنها بود چون مجرای اطلاعرسانی به رئیسجمهور و تنظیم کننده کارتابلهای ایشان بود.
در آن جلسه دوستان گفتند که در دوره رئیسجمهور قبلی چندان نظمی در اطلاعرسانی به رئیسجمهور وجود نداشته است و همه چیز مهم و غیر مهم ، را در کارتابل ایشان قرار میدادهاند و او هم یک دستوری میداده است که چندان مبتنی کارشناسی و طی کردن فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری نبوده است و حالا جناب آقای خاتمی آمدهاند و میگویند که من همهچیزدان نیستم که هر چیز خامی را در کارتابل من بگذارید بلکه باید کارشناسی کنید و گزینه تصمیمگیری پیشنهاد کنید. دوستان از من میخواستند که در این رابطه بررسیای را انجام دهم که چه سیستمی باید مستقر شود که این نیاز را پاسخ دهد. من به راستی از شنیدن این دیدگاه و این تقاضای رئیسجمهور خیلی خوشحال شدم.سابقه کار در مجلس شورا و اداره کردن دفتر وزیر نفت و همکاری با دفتر هیئت دولت را داشتم و تاملاتی در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور داشتم و باورم این بوده و هست که اکثریت قریب به اتفاق مشکلات کشور از این ناحیه است. ولذا با اشتیاق پذیرفتم و کار را شروع کردیم.
حاصل سه ماه کار، طرحی چند صفحهای بود که در ادامه آمده است. از آنجا که کارشناسان دفتر هم بسیار ضعیف بودند پیشبینی جایگزینی و آموزش نیروها نیز در این طرح شده بود. بعد از آماده شدن طرح نظر من این بود که ابتدا باید در جلسهای رئیس دفتر رئیسجمهور توجیه شود و نظراتش را بدهد و بعد خود رئیسجمهور و با استفاده از نظرات ایشان طرح نهائی شود و به اجرا برود.
در جلسهای که با رئیس دفتر رئیسجمهور تشکیل شد که در آن زمان یک نفر روحانی بود. متاسفانه ایشان تحمل نکرد که حتی یک ربع تا بیست دقیقه طرح را بشنود و جلسه را به بیراهه برد و همین برایم من کافی بود که تا چنین فردی در راس کار است دفتر رئیسجمهور سامان نمیگیرد ولذا دیگر حاضر به ادامه همکاری نشدم.
فکر میکنم اینها تجربیاتی تاریخی است از این که چرا کشور خوب اداره نمیشود.
و اما طرحی که نوشته بودم.البته آنچه که میخوانید با آنچه که مطلوب است بسیار فاصله دارد اما تحقق آن میتوانست یک گام به جلو باشد.
مطلب مرتبط:
تصمیمگیری، تصمیمسازی و پژوهش