وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۲۵ مطلب با موضوع «گاز :: استراتژی توسعه گاز کشور» ثبت شده است

جایگاه ایران در دیپلماسی انرژی ترکمنستان گفتگو با سید غلامحسین حسنتاش

نگارش  در خرداد ۶, ۱۳۹۵ – ۱۲:۰۰ ق.ظ

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

بهره گیری از دیپلماسی انرژی، جدا از افزایش توانایی در عرصه منطقه‌ای و بین المللیزمینه لازم برای کاهش محدودیتهای بین‌المللی علیه هر کشوری را فراهم میسازد و به افزایش قدرت ملی کشور کمک شایانی میکند. در این حال با توجه به وجود ذخایر گاز در ترکمنستان و افزایش برداشت ها و همچنین رویکرد دیپلماسی انرژی این کشور برای بررسی نقش گاز در آینده سیاسی دیپلماسی انرژی آن در جهان و تاثیرات گوناگون امنیتی اقتصادی وسیاسی آن بر سیاست خارجی ترکمنستان و منافع ملی ایران به سراغ گفتگویی با سید غلامحسین حسنتاش رفته ایم:

واژگان کلیدیاستراتژی گازی، دیپلماسی انرژی، نقش، ترکمنستان، منافع ملی ایران ، اوپک، میدان های مشترک

مرکز بین المللی مطالعات صلحمهمترین اهداف دیپلماسی انرژی ترکمنستان در سالهای اخیر را چگونه مورد بررسی قرار می دهید؟

قبل از هر چیز از لطف شما تشکر می‌کنم . اما شاید تعریف من از دیپلماسی انرژی با تعریف شما تفاوت داشته باشد . من فکر می‌کنم دیپلماسی ابزاری برای تحقق استراتژی‌ها و اهداف است یعنی یک کشور باید ابتدا استراتژی ها کلان انرژی‌اش روشن باشد و بعد مساعی دیپلماتیک را در جهت تحقق آن بکارگیرد. بنابراین هدف دیپلماسی انرژی یک کشور علی‌القاعده تحقق اهداف و استراتژی‌های انرژی آن کشور از طریق تعامل و مذاکره و تاثیرگذاری بر دیگر کشورها یا محافل بین‌المللی ذیربط یا شرکت‌های سرمایه‌گذار خارجی و امثال آن است. ترکمنستان کشوری دارای ذخائر عظیم‌گازی است ولی البته فاقد ذخائر نفتی و ذخائر ذغال‌سنگ قابل توجه است. ذخائر گازی ترکمنستان در سال 2014 حدود 9.5 درصد کل ذخائر گازی متعارف جهان بوده و این کشور از این نظر در رتبه چهارم بعد از ایران و روسیه و قطر قرار دارد. ترکمنستان در سال‌های اخیر سعی کرده است که تا حد ممکن ذخائر گازی خود را توسعه دهد و هم نیاز انرژی خود را و هم نیازهای ارزی خود را از این طریق تامین نماید. حدود 80 درصد از نیاز انرژی داخلی ترکمنستان از گازطبیعی تامین می‌شود و از این جهت در کنار قطر وضعیت منحصر بفردی برخوردارند.

مرکز بین المللی مطالعات صلحدر عرصه گازی دیپلماسی انرژی ترکمنستان چه رویکردهایی در نگاه به صادرات دارد؟

ترکمنستان بعد از جدائی از شوروی درآمد ارزی خود را بر صادرات گاز استوار کرده است و سهم درآمد صادرات گاز در کل درآمد ارزی این کشور بیش از 80 درصد برآورد می‌شود. ترکمنستان یک کشور به‌اصطلاح بسته در خاک است یعنی به آبهای بین‌المللی دسترسی ندارد و به همین دلیل علیرغم ذخائر قابل توجه گازی هنوز نتوانسته است نقش چندان مهمی را در بازارهای انرژی جهان بازی کند. این کشور در تلاش بوده است مسیرهای صادراتی خود را متنوع کند تا صادرات گازش از انحصار روسها خارج شود. ترکمنستان در سال 2014 حدود 41.6 میلیارد مترمکعب گاز را از طریق خط لوله صادر کرده است که مقادیر عمده آن 9 میلیارد متر مکعب به روسیه 6.5 میلیارد به ایران و 25.5 مترمکعب به چین بوده است. صادرات به چین قرار است تا حدود 40یا 50 میلیرد مترمکعب در سال افزایش یابد. اما در مورد این‌که ترکمنستان بتواند به سطحی از تولید برسد که همه تعهداتش را انجام دهد، تردید‌هائی وجود دارد.

مرکز بین المللی مطالعات صلحجایگاه ایران در دیپلماسی انرژی ترکمنستان و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه چیست؟

ترکمنستان در بعضی بازارهای نیازمند گاز، رقیب ایران محسوب می‌شود. دو مسیر برای صادرات ترکمنستان مطرح بوده است که به نوعی در رقابت با ایران است یکی خط‌لوله موسوم به تاپی (TAPI) که گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هندخواهد برد و دیگری خط‌لوله موسوم به ترانس‌کاسپین که در صورت تحقق، گاز را از بستر دریای خزر به جمهوری آذربایجان و از آنجا به ترکیه و نهایتا اروپا منتقل خواهد کرداما هر دوی این مسیرها با مشکلاتی مواجه هستندتاپی عمدتا با مشکل ناامنی افغانستانروبروست و ترانس‌کاسپین با مشکل نا مشخص بودن رژیم حقوقی دریای خزر و مخالفت روس‌ها روبروستروس‌ها اصرار دارند که بازار گاز اروپا را در انحصار خود نگه دارند و این انحصار را اهرم سیاست خارجی خود می‌دانند و با هر رقیبی مخالفت و در مسیر متنوع شدن مبادی تامین گاز اروپا کارشکنی می‌کننداما ایران و ترکمنستان در کنار رقابت در بعضی بازرها پتانسیل همکاری‌ هم دارندترکمنستان بدلیل عدم دسترسی به آبهای آزاد اگر بخواهد وارد صادرات گاز بصورت LNG ، که آلترناتیو خط‌لوله است و بازارش در حال گسترش است، بشودراهی جز ایران و روسیه نخواهد داشت و از آنجا که بدلایل تاریخی و مشخص تمایلی به مسیر روسیه نداردلذا ایران این پتانسیل را دارد گاز ترکمنستان را به سواحل دریای عمان منتقل کند که در آنجا مایع ‌سازی شودالبته خیلی بهتر از آن سواپ است یعنی با توجه به شبکه وسیع ایران، اصولا نیازی به انتقال مستقیم گاز نیست و ایران می‌تواند گاز ترکمنستان را بگیرد و معدل آن را در هرجای دیگری تحویل دهد که حالا یا مایع‌سازی شود و یا از طریق خط‌لوله به کشورهای دیگر تحویل شود.

مرکز بین المللی مطالعات صلحدیپلماسی انرژی ترکمنستان چه پیامدهایی بر روی منافع ملی و اقتصادی ایران داشته است ؟

ایران و ترکمنستان علیرغم این‌که در بعضی بازارها رقیب محسوب می‌شوند، رقابتشان منفی نبوده است و روابط خوبی با یکدیگر دارند و پتانسیل روابط بهتر را هم دارنددر شرایط تحریم‌های ظالمانه تحمیل شده بر کشور و خصوصا فضای بسیار منفی بین‌المللی که به دلیل تحریم‌ها و عملکرد منفی دولت گذشته در سیاست خارجی کشور بوجود آمده بود، توسعه همکاری‌ با این ترکمنستان ممکن به نظر نمی‌رسیداینک به همت دولت و دستگاه سیاست‌خارجی، آن شرایط تغییر کرده است و توطئه ایران‌هراسی خنثی شده و آن تصویر منفی از ایران تا حدودی درحال از بین رفتن است لذا بنظر من باید برخورد فعال‌تری را در این زمینه آغاز کرددر شرایط تاریک مورد اشاره در سیاست خارجی ایران، ممکن بود بسیاری از اقدامات ترکمنستان در رقابت منفی با ایران به‌نظر برسد و تصور شود که قدرت‌های جهانی هم در همین جهت از این اقدامات حمایت می‌کننداما در فضای جدید،  همکاری دو کشور می‌تواند در مقابل سایر رقبا، سینرژی مثبت ایجاد کند و حتی ممکن است مورد حمایت کشورهای با نفوذ غربی نیز قرار گیرد.

ایران در ردیف اول و ترکمنستان در ردیف چهارم از نظر ذخائر گازی جهان قرار دارد و این دو کشور در مجموع 27.5 درصد از ذخائر گازی جهان را در خود جای داده‌اندنزدیک بیست سال از انعقاد قرارداد  گازی بین دو کشور می‌گذرد و 18 سال است ایران از ترکمنستان گاز وارد می‌کندایران با کشور پاکستان قرارداد صادرات گاز منعقد کرده است و با کشور هندوستان نیز سال‌هاست که در حال مذاکره برای صادرات گاز است و با افغانستان نیز در همه زمینه‌ها و از جمله تامین انرژی مورد نیاز این کشور، روابط خوبی داردبنابراین ایران نیز می‌تواند متقاضی پیوستن به تاپی شود و مذاکراتی را با هر چهار کشور و خصوصا با ترکمنستان در این زمنیه آغاز نمایدمتصل شدن خطوط‌لوله گاز پنج کشور می‌تواند قدرت مانور عملیات نقل و انتقال گاز را بالا ببرد و سطح امنیت تامین گاز سه کشور واردکننده را  ارتقاء دهد و در عین حال سطح همکاری‌های چندجانبه و روابط سیاسی پنج‌ کشور ذینفع را تقویت کنداین همکاری می‌تواند در بلند مدت زمینه‌ساز یک لوپ یا اتصال گازی در سطح قاره آسیا باشد که بعضی کشورهای دیگر و خصوصا چین را نیز پوشش دهدضریب امنیت انرژی چین هم از این طریق بالا خواهد رفت و احتمالا حمایت خواهند کرد.

در مورد اروپا نیز اتحادیه اروپا از دیرباز در تلاش متنوع‌سازی مبادی تامین گاز خود است و ذخائر گاز ایران و ترکمنستان به همین منظور همیشه مورد توجه این اتحادیه بوده است.مسیر ایران یکی از بهترین مسیرهای انتقال و حتی سوآپ گاز ترکمنستان به اروپاست.همان‌طور که اشاره شد صادرات گاز هر دو کشور به اروپا با موانع و احیانا کارشکنی‌های دیگری هم روبروست که می‌تواند با مشارکت و حتی ورود مشترک دو کشور به مذاکره با اروپا تسهیل شودزمینه‌های همکاری به حدی است که می‌توان یک اتحاد راهبردی در زمینه همکاری‌های گازی را بین دو کشور پیشنهاد نمود که حتی صرف پیگیری آن فرصت‌هائی را هم برای دستگاه دیپلماسی و هم بخش انرژی کشور فراهم می‌کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلحدیپلماسی انرژی ترکمنستان در رابطه با کشورهای صادرکننده گاز را چگونه مورد ارزیابی قرار می دهید؟

ترکمنستان در این رابطه چندان فعال نیست، این کشور به عضویت مجمع‌کشورهای صادرکننده گاز(GECF) در نیامده است و حتی عضو اتحایه بین‌المللی گاز (IGU) که بیشتر جنبه فنی و تکنیکی دارد هم نیستبنظر من ترکمنستان با توجه به موقعیت جغرافیائی و پیشینه تاریخی و روابطی که باروسیه دارد، سعی می‌کند آهسته حرکت کند و حساسیت روسیه را تحریک نکندالبته بدلیل این‌که بازار‌های گاز، منطقه‌ای هستند و بازار گاز مانند بازار نفت هنوز یکپارچه و جهانی نشده است، عضویت در مجمع مذکور چندان خاصیتی هم ندارد، بنابراین شاید به هزینه‌اش برای ترکمنستان نیارزد.

مرکز بین المللی مطالعات صلحدیپلماسی انرژی ترکمنستان چه پیامدهایی بر آینده بازارهای انرژی در جهان و قیمت آنها خواهد داشت ؟

ترکمنستان بدلیل این‌که منابع عمده انرژی‌اش به گازطبیعی محدود می‌شود و نیز کشور بسته است، بیشتر نقش منطقه‌ای دارد و در باره نقشش در بازار جهانی انرژی نباید دچار اغراق شدترکمنستان عمدتا وارد یک رابطه استراتژیک اقتصادی و تجاری مبتنی بر گاز با چین شده است که نوعی امنیت را هم در سطح منطقه برای این کشور ایجاد می‌کنددر مورد قیمت هم در هرحال هرچقدر منابع بیشتری عرضه شود بازار رقابتی‌تر و قیمت‌ها متعادل‌تر (البته به نفع واردکنندگانخواهد بود.


مطالب مرتبط:

  1.   اهداف دیپلماسی انرژی عربستان – گفتگو با سید غلامحسین حسنتاش مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC بهره گیری از دیپلماسی انرژی، جدا از افزایش توانایی در عرصه منطقه ای و بین المللی زمینه لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر کشوری را فراهم میسازد و به ......
  2. رفع تحریم ها و موانع روابط گازی ایران و اتحادیه اروپا – گفتگو با غلامحسین حسنتاش مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC   در ماه های اخیر جدا از افزایش روابط ایران با اعضای اروپایی موضوع همکاری های گازی پس از رفع تحریم های ایران مد نظر بوده است. در همین راستا ......
  3. جایگاه و منافع ایران در آینده دیپلماسی انرژی امریکا -گفتگو با سید غلامحسین حسنتاش مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC بهره گیری از دیپلماسی انرژی، جدا از افزایش توانایی در عرصه منطقه ای و بین المللی  زمینه لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر کشوری را فراهم میسازد و به ......
  4. اهداف دیپلماسی انرژی امریکا و آینده بازارهای انرژی جهان -گفتگو با سید غلامحسین حسنتاش مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC بهره گیری از دیپلماسی انرژی، جدا از افزایش توانایی در عرصه منطقه ای و بین المللی  زمینه لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر کشوری را فراهم میسازد و ......
  5. بازیگران اوپک ، حال و آینده – گفتگو با سید غلامحسین حسن تاش – کارشناس انرژی و رئیس پیشین موسسه مطالعات بین المللی انرژی فرزاد رمضانی بونش مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC   مقدمه: یکصدو پنجاه ونهمین اجلاس اوپک در هجدهم خردادماه سال جاری  در شهر وین کشور  اتریش در اوضاع و احوالی ویژه برگزار شد و به ......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۶
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۱۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

رفع تحریم ها و موانع روابط گازی ایران و اتحادیه اروپا – گفتگو با غلامحسین حسنتاش

نگارش  در آبان ۲, ۱۳۹۴ – ۲:۴۱ ق.ظ
رفع تحریم ها و موانع روابط گازی ایران و اتحادیه اروپا  – گفتگو با غلامحسین حسنتاش

Emailمرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

در ماه های اخیر جدا از افزایش روابط ایران با اعضای اروپایی موضوع همکاری های گازی پس از رفع تحریم های ایران مد نظر بوده است. در همین راستا برای بررسی بیشتر چشم انداز روابط گازی دو جانبه گفتگویی با غلامحسین حسنتاش داشته ایم:

واژگان کلیدی: موانع روابط گازی ایران و اتحادیه اروپا، روابط ایران و اتحادیه اروپا، ایران و اتحادیه اروپا، ایران، اتحادیه اروپا؛ روابط گازی ایران و اروپا، روابط گازی ایران

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر بخواهیم نگاهی به گذشته داشته باشیم ، وضعیت گذشته ی روابط گازی و یا در واقع روابط انرژی ایران و اتحادیه ی اروپا در طی سال های گذشته چگونه بوده است؟

روابط انرژی ایران و اتحادیه اروپا به صادرات نفت محدود می‌شود. ایران از دیرباز به کشورهای مختلف اروپایی نفت صادر می کرده است و البته تا قبل از تحریمهای اتحادیه اروپا، به تدریج سهم ایران در بازار نفت اروپا کاهش می‌یافت و در مقابل صاردات به آسیا افزایش می‌یافت. اما در دو سه سال اخیر صادرات نفت ایران به اروپا در اثر تحریم‌ها به صفر رسید. در مورد گاز ؛ ما تا کنون هرگز صادر کننده گاز به اروپا نبوده‌ایم از قبل از انقلاب همواره بحث‌ها و گفتگوهائی در زمینه امکان صارات گاز ایران به اروپا چه از طریق خط‌لوله و چه بصورت LNG مطرح بوده است و در دوره‌های مختلف مطالعاتی در این زمینه انجام شده است اما جامع عمل نپوشیده است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: کاهش و یا رفع تحریم ها چه تاثیری در روابط گازی و نفتی ایران با اتحادیه ی اروپا دارد ؟

در گذشته اروپا گاز مورد نیاز خود را عمدتا از چهار مبداء اصلی تامین می‌نمود که به ترتیب سهم عبارت بودند از روسیه، شمال آفریقا (خصوصا الجزایر) ، نروژ و انگلستان، اما در سال های اخیر انگلستان خود واردکننده گاز شده است و بعد از بحران موسوم به بهار عربی، سهم شمال آفریقا نیز کاهش یافته و در عین حال ریسک آن هم بالارفته است و نهایتا وابستگی اروپا به گاز روسیه تشدید شده است و خصوصا بعد از تحولات اوکراین، اروپایی‌ها از این وضعیت راضی نیستند و سیاست اتحادیه اروپا این است که مبادی و مسیرهای واردات گاز خود را متنوع کند. بنابراین گاز ایران می‌توالندآلترناتیو بسیار خوبی برای آنها باشد و این برای ایران یک فرصت است و احتمال دارد زمینه‌هائی برای صاردات گاز ایران به روسیه فراهم شود.

در مورد نفت هم این پتانسیل وجود خواهد داشت که ایران تا حدود 350 تا 400 هزار بشکه نفت به اروپا صادر کند. خصوصا که یکی از مبادی مهم تامین نفت ‌‌خام اروپا یعنی کشور لیبی نیز دچار مشکل است. البته تحقق این امر نیازمند تحرک در زمینه بازاریابی است زیرا وقتی پالایشگران و خریدارن نفت به مبادی دیگری برای تامین نیاز خود خو می‌گیرند، برگرداندن آن زحمت دارد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: نگاه کنونی بازیگران رقیب منطقه ای و بین المللی به روابط گازی ایران و اتحادیه ی اروپا چگونه است؟

روسیه هم اکنون بیش از 33 درصد گاز اروپا را تامین می‌کند و همواره تلاش داشته است که موقعیت انحصاری خود را در بازار گاز اروپا حفظ کند و از اهرم گازی بهره‌ سیاسی ببرد . بنابر این اصولا با هر آلترناتیوی مخالف است. در مورد امریکایی ها بنظر من ایالات‌متحده اصولا همواره با تامین گاز اروپا از طریق خط ‌لوله چندان موافق نبوده و نیست و ترجیح می‌دهد که اروپا گاز خود را بیشتر بصورت LNG تامین کند، البته هم اکنون اروپایی‌ها مقادیری ” گاز طبیعی مایع شده” (LNG)   را از نیجریه ، قطر و ترینیداد و توباگو وارد می‌کنند ولی در مجموع سهم آن در واردات گازی اروپا محدود است. امریکایی‌ها خودشان بزودی صادرکننده LNG به اروپا خواهند شد و اروپایی ها هم در تلاش توسعه ترمینال‌های دریافت LNG هستند. ترکیه که در تلاش پیوستن به اتحادیه اروپا است، از دیرباز علاقه‌مند است که به یک مرکز یا هاب گازی تبدیل شود و گاز را از روسیه و ایران و آذربایجان و دیگران بگیرد و خود به اروپا گاز صادر کند. دیگر رقیب منطقه‌ای ایران ترکمنستان است که اروپایی‌ها بدنبال آن هستند که از طریق خط‌لوله موسوم به ترانس‌کاسپین که از بستر دریای خزر عبور خواهد کرد گاز آن را به آذربایجان و از آنجا به اروپا ببرند، اماروسیه با این‌ کار مخالف است و روشن نبودن رژیم حقوقی دریای خزر و مسئله محیط‌زیست و امنیت آبزیان دریای خزر نیز بهانه خوبی برای روسیه جهت جلوگیری از تحقق این مسیر است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرایط کنونی مهم ترین موانع روابط گازیایران و اروپا (مواقع حقوقی، چه موانع سیاسی و چه بین المللی و.. چیست.؟

بنظر من مهمترین موانع یکی روشن نبودن راهبرد‌ها و سیاست‌های انرژی و گازی ایران است و دیگری مخالفت رقبا و خصوصا روسیه است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرایط کنونی تاثیر بحران اوکراین بر روابط گازی ایران و اروپا تا چه حدی مشهود بوده است ، آیا می توان گفت که به نوعی این مسئله مرحله ی جدیدی در این روابط گشوده است ؟

بحران اوکراین اروپایی‌ها را نسبت به متنوع‌سازی مبادی تامین گاز مصمم‌تر کرده است اما نمی‌توان گفت که مرحله جدیدی گشوده‌ شده، چراکه بدنبال چند نوبت قطع گاز روسیه به اروپا در سال های 2006 تا 2008 ، اروپایی‌ها این راهبرد را درپیش گرفته بودند. عمدتا مسئله برجام و رفع‌تحریم‌ها است که می‌تواند سرآغاز مرحله‌ای جدید باشد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به چشم انداز روابط گازی ایران و اروپا نگاه کنیم این چشم انداز را چگونه می بینید و چه متغیر هایی در سطوح مختلف بر چشم انداز روابط ایران تاثیر می گذارد؟

بنظر من مسئله ارتقاء بهره‌وری انرژی برای ایران بسیار مهم و حیاتی است، وضعیت مصرف انرژی ما بسیار بد است شاخص شدت انرژی ما که منعکس کننده این وضعیت است، یکی از بدترین‌های جهان است و متناسبا از نظر میزان انتشار آلاینده‌ها نیز جزو ده کشور اول جهان هستیم و اگر این روند ادامه یابد تا چند سال دیگر تحت پروتکل ها جدید زیست ‌محیطی جهانی، باید خسارت پرداخت کنیم. ضمن اینکه با این روند مصرف، گازی هم برای صادر کردن نخواهیم داشت. فلذا معتقدم که باید بدنبال همکاری در زمینه ارتقاء بهره‌وری انرژی و گاز با اروپایی‌ها باشیم یعنی اروپایی‌ها کمک کنند و سرمایه‌گذاری کنند که راندمان انرژی ایران افزایش یابد و گازی که از این طریق آزاد میشود را برای جبران سرمایه گزاریشان برداشت کنند و ببرند. در همین راستا مسئله گازهائی که متاسفانه هنوز در بعضی از میادین نفتی ما سوزانده می‌شود نیز مطرح است که می‌تواند جمع‌آوری شود و صادر شود. در یک دوره‌ای هم در همین زمینه طرح جالبی در شرکت‌ ملی صادرات گاز با یک شرکت سوئیسی دنبال شد که نام آنرا SAVEX گذاشته بودند و هدف این بود که در کل شبکه تاسیسات شرکت‌ ملی گاز شامل خطوط ‌لوله، ایستگاه‌های تقویت فشار گاز، پالایشگاه‌های گازی و غیره مطالعه شود که چگونه می‌توان بهره‌وری سوخت خود آنها را افزایش داد و مصرف گاز را کم کرد و گاز آزادشده را صادر نمود. متاسفانه این طرح بدلایل تغییرات مدیریتی و تحریم‌ها ، متوقف شد و بنظر من باید مجددا پی‌گرفته شود و به کل مصارف کشور تعمیم یابد. موفق باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۱
سید غلامحسین حسن‌تاش



دوبار زمستان و دوباره مشکل تامین گاز (نسخه متنی)

در دوران ما یکی از درس‌های سال‌های اول ابتدائی دبستان، قصه "جیک جیک مستون و فکر زمستون" بود. محتوای قصه آموختن این درس بود که باید برنامه‌ریزی داشت و به موقع فکر هر چیزی را کرد، چون زمانی که مشکل ناشی از بی‌برنامگی رخ می‌نماید انفعال دست می‌دهد و در شرایط انفعالی نمی‌توان کار درست و اساسی انجام داد. عجیب است که چنین تعالیمی در ما موثر نیفتاده و همه و حتی مطبوعات ما فقط در زمان بروز مشکل راجع به آن سخن می‌گویند و بعد هم با تغییر فصل و شرایط، موضوع فراموش می‌شود تا زمستانی دیگر و بروز و ظهور مشکلی دیگر و ما همواره منفعل در مقابل مشکلات. شاید بتوان این روحیه را یکی از ویژگی‌ها و یا حتی تعاریف توسعه نیافتگی دانست چراکه : " ویژگی یک کشور توسعه یافته این است که مشکلات را پیش‌بینی می‌کند و برخورد فعالانه با آن دارد، اما یک کشور توسعه نیافته با مشکل مواجه می‌شود و منفعلانه با آن دست و پنجه نرم می‌کند". و باز جالب است که ما بر خلاف تعالیم فرهنگ سنتی و ضرب المثل‌هایمان، از یک سوراخ بارها گزیده می‌شویم و آزموده را بارها می‌آزمائیم؟!  این مشکل به این دولت و آن دولت و این مجلس و آن مجلس هم ربطی نداشته است و در بسیاری از موارد اساسی، و حداقل در این مورد، همانگونه که توضیح داده خواهد شد، کم وبیش همه یکسان عمل کرده‌اند. البته جفای دولت نهم و دهم به توسعه فازهای پارس‌جنوبی غیر قابل انکار است.

اینکه بالانس میان عرضه و تقاضای گاز به‌ویژه در نقطه اوج مصرف برقرار نیست، با این روشی که تاکنون وجود داشته است بسیار طبیعی است. برنامه‌های ایجاد تقاضا با برنامه‌های توسعه عرضه هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. تقاضا و مصرف، مسیر فزآینده و پرشتابی را طی می‌کند درحالی‌که افزایش ظرفیت عرضه و تولید با مشکلات فزآینده‌ای روبروست. حتی مدیریت عرضه و مدیریت تقاضای گاز نیز در سطح صنعت نفت متمرکز نیست. در‌حالی‌که  شرکت ‌گاز پاسخگوی تقاضاست، عرضه در حیطه مسئولیت‌های شرکت ‌نفت است.

 مجلس تصویب می‌کنند که مثلاً تمامی روستاهائی که در 15 کیلومتری خطوط لوله انتقال گاز هستند، گازرسانی شوند بدون اینکه مشخص باشد که: چند روستا مشمول این تصمیم هستند؟ جمعیت روستاهای مشمول، چقدر است؟ روستاهای مشمول سردسیر هستند یا گرمسیر؟ متوسط مصرف خانوارها در این روستاها چقدر خواهد بود؟ روستاهای مشمول تنها مصارف خانگی دارند یا مصارف صنعتی؟و نهایتاً میزان مصرفی که در ازاء این تصمیم شکل می‌گیرد چقدر است؟

سرعت تحقق تصمیمات مربوط به مصرف و تقاضا نیز بسیار بالاتر از تحقق تصمیمات مربوط به عرضه و تولید است. لوله‌گذاری و ایجاد شبکه و نصب انشعاب، سال‌هاست که در کشور انجام می‌شود و تمام تجهیزات آن داخلی است و متولیان پیگیری پیشرفت پروژه‌های مربوط به آن نیز فراوانند. زمان اجرای این پروژه‌ها نیز کوتاه است و در دوره‌های مدیریتی محدود  قابل تعقیب و ارزیابی است. اما پروژه‌های استخراج و تولید گاز جزء پیچیده‌ترین سرمایه‌گذاری‌های  صنعت‌نفت  و نیازمند سرمایه‌گذاری‌های عظیم و تجهیزات وارداتی هستند و طبعاً تحت تاثیر شرایط سیاست‌خارجی کشور  نیز قرار دارند و زمان اجرای این پروژه‌ها نیز طولانی است و به ثمر رسیدن پروژه‌هائی از این دست نوعاً از عمر مدیریتی مسئولین فراتر می‌رود و عملاً عامل نظارت و پاسخگوئی تضعیف می‌شود.

با ادامه روند موجود تولید و مصرف، بالانس عرضه و تقاضا خصوصاً در زمان اوج مصرف می‌تواند سال به سال نامتعادل‌تر شود. با توجه به ساختار مصرف گاز در کشور و سهم بالای مصارف‌خانگی و تجاری، مشکل گاز در فصل زمستان و با افزایش برودت هوا به اوج خود می‌رسد.  در حال حاضر نه برنامه جامعی برای بخش انرژی و تولید و مصرف انرژی کشور که مسائل اوج‌زدائی و کاهش نقاط اوج مصرف را مورد توجه قرار داده باشد وجود دارد، و نه امکانات ذخیره‌سازی گاز. بیش از دو ده  است که موضوع ذخیره‌سازی ‌گاز در نزدیکی نقاط مصرف برای تنظیم عرضه و تقاضای فصلی و ذخیره‌سازی گاز در زمان حداقل مصرف  برای استفاده در حداکثر مصرف، در دستور کار وزارت نفت قرارگرفته‌است ولی اینک تنها امکان ذخیره‌سازی محدودی فراهم شده و اغلب  پروژه‌های مربوط به آن تاکنون به نتیجه نرسیده است. با قطع گاز نیروگاه‌ها و صنایع بزرگ در زمستان، همه ساله حجم عظیمی گازوئیل که ارزش آن میلیاردها دلار است توسط نیروگاه‌ها مصرف می‌شود که در سال‌های اخیر بخش قابل‌توجهی از آن نیز وارداتی بوده است. در صورت قطع گاز در واحد‌های صنعتی، تجاری و حتی خانگی که غالباً در شرایط اوج مصرف اتفاق می‌افتد، بخشی از تقاضا به برق تحمیل و منتقل می‌شود و نیروگاه‌ها باید با تمام ظرفیت کار کنند و طبعاً سوخت مایع بیشتری هم مصرف خواهند‌نمود که هزینه‌های کشور را افزایش می‌دهد. جمع‌آوری اطلاعات و محاسبه عدم‌النفع‌ها و خساراتی که در اثر قطع گاز به صنایع و واحد‌های تجاری و حتی خانوارها وارد می‌شود بسیار دشوارتر و گاهی غیر ممکن است.

بدون شک حل ریشه‌ای مشکلات تامین گاز کشور  خصوصا در شرایط حداکثر مصرف، نیازمند اقدامات اساسی و بلندمدت است. گاز تنها یک حامل انرژی در کنار سایر حامل‌هاست. بدون داشتن طرح و نقشه‌ای جامع برای شبکه انرژی کشور نمی‌توان وضعیت گاز را نیز بطور زیربنائی حل کرد. متولی تدوین راهبرد‌ها، سیاست‌ها و نقشه جامع انرژی کشور نیز مشخص نیست. تلاش‌هائی که در این زمینه صورت گرفته و می‌گیرد بدلایل ساختاری و نهادی کمتر با توفیق همراه بوده و هست. وضعیت مصرف همه حامل‌های انرژی در ایران نامطلوب و غیربهینه است. و لذا در هر برنامه‌ریزی جامعی برای انرژی کشور مسئله بهینه‌سازی مصرف و ارتقاء بخشیدن به شاخص شدت انرژی باید در صدر قرارگیرد.

تا زمانیکه برنامه جامعی برای بخش انرژی کشور توسط مرجع جامع‌نگر و سیاست‌گذار ذیصلاح و مستقل از متولیان تولید و توزیع انرژی کشور، طراحی نشود، تحمل کمبود گاز در فصل سرد  اجتناب‌ناپذیر بنظر می‌رسد.  اما شاید بتوان با بکارگیری برخی سیاست‌های کوتاه مدت شدت کمبود و میزان مشکل را کاهش داد:

1-     توسعه بی‌رویه گازرسانی‌ و شبکه‌گذاری و نصب بی‌رویه انشعابات جدید باید متوقف شود و تنها به میزان گاز اضافه‌تری که تولید آن قطعیت دارد محدود شود( چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن). هرگونه گازرسانی جدید نیز باید بر اساس اولویت‌های فنی و اقتصادی باشد. البته شرکت ملی گاز ایران باید توجه داشته باشد که میزان تقاضا در مناطق گازرسانی شده که تامین گاز ایشان اجتناب‌ناپذیر است نیز درحال افزایش است. هر روز شاهد هستیم که ده‌ها خانه ویلائی تک واحدی یا کمم واحد، کلنگ می‌خورند و پس از مدتی به یک مجتمع چندین واحدی تبدیل می‌شوند و باید نیاز آنها تامین شود. پیش‌بینی اضافه تقاضای ناشی از ساخت و سازهای جدید یا فعالیت‌های جدید انرژی‌بر در مناطق قبلاً گازرسانی شده (مسکونی یا صنعتی) کارچندان دشواری نیست. بر این اساس شرکت‌ملی‌گاز می‌تواند تعهدات خود و میزان افزایش در این تعهدات را پیش‌بینی کرده و اعلام نماید.

2-     باتوجه به تمرکز بخش بالادستی و تولید گاز در شرکت‌ملی‌نفت‌ایران و پالایش و توزیع داخلی آن در شرکت‌ملی‌گاز، مناسب است که جهت جلوگیری از لوث مسئولیت، میزان گاز قابل تحویل توسط شرکت‌ملی‌نفت به شرکت‌ملی‌گاز بر مبنای قرارداد باشد و تحت نظارت وزارت نفت تعهدات طرفین و مسئولیت‌ها مشخص باشد.

3-      موضوع پروژه‌های ذخیره‌سازی گاز‌طبیعی در نزدیکی مناطق مصرف و مطالعه روش‌های مختلف تنظیم اوج و فرود مصرف باید بطور جدی در دستور کار قرارگیرد. تبادل فصلی گاز با  کشورهای همسایه و یا معاوضه گاز با ایشان در شرایط اوج و فرود مصرف نیز می‌تواند  مورد بررسی قرارگیرد.

4-     وضعیت موجود  نشاندهنده ضعف در کنترل و مدیریت کنتورها و مصرف‌کنندگان است. اگر این ضعف برطرف شود و با سازماندهی مناسب خصوصاً در ماه‌های سرد سال کنترل دقیق و به هنگام اعمال شود، می‌توان نصابی را برای مصرف مشخص نمود و از قبل نیز به‌صورت شفاف به مصرف‌کنندگان اعلام نمود به صورتی‌که کنار قیمت‌های پلکانی، در سطحی از مصرف نیز اصولاً نسبت به قطع انشعاب اقدام شود.

5- در هرحال با نگاهی جامع‌تر و یک‌پارچه‌تر به بخش انرژی و مسئولیت‌ها و با ایجاد انضباط در روابط بین بخش‌ها قطعاً می‌توان راه‌کارهایی را برای کاهش مشکلات تمهید نمود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۱۴:۵۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

چشم‌انداز صنعت گاز جهان  در افق میان مدَت 


در ماه گذشته چشم‌انداز سال 2013  آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) از وضعیت و تحولات میان مدت بازار جهانی گاز در افق 2018 منتشر شد، بدلیل اهمیت این چشم‌انداز در این نوشتار مهمترین فرازهای آن مورد توجه قرار گرفته است:

روند تقاضای جهانی گازطبیعی

بین سال‌های 2012 و 2018 تقاضای جهانی گاز 6/15% (سالانه 4/2%) افزایش خواهد یافت و به 3962 ملیارد مترمکعب خواهد رسید. این افزایش کمتر از پیش بینی چشم‌انداز قبلی آژانس که در سال 2012 منتشر شده بود، می‌باشد، در چشم‌انداز مذکور این رقم  1/17%  پیش‌بینی شده بود. این افزایش 535 میلیارد مترمکعبی، تقریبا معادل میزان فعلی تولید گاز در منطقه خاورمیانه و 7/1 برابر میزان فعلی تجارت جهانی LNG  خواهد بود. اگر این میزان افزایش مصرف گاز بخواهد از طریق LNG تامین شود در اینصورت  به 1000 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز خواهد بود.

در صورت تحقق این پیش‌بینی نرخ رشد تقاضای گاز کمی کمتر از نرخ رشد تقاضای ذغال‌سنگ که 6/2% در سال پیش‌بینی شده است، خواهد بود اما از نرخ رشد تقاضای نفت در دوره مذکور که   7/0% برآورد شده است بسیار بیشتر خواهد بود. در این دوره کشور چین کماکان بیشترین رشد تقاضای گاز  را به خود اختصاص خواهد داد.

رشد تقاضای گازطبیعی در کشورهای امریکائی عضو OECD قابل توجه خواهد بود اما در کشورهای اروپائی بدلیل شرایط اقتصادی، این رشد کمتر از برآوردهای قبلی پیش‌بینی شده است و در سال 2018 با 12 میلیارد متر مکعب افزایش  نسبت به سال 2012، به 525 میلیارد مترمکعب خواهد رسید. البته این میزان تقاضا در سال 2013 کاهش خواهد داشت و در سال‌های بعد اضافه خواهد شد. مهمترین علت کند بودن رشد تقاضا در اروپا  در کنار بحران اقتصادی و کاهش نرخ‌های رشد، به کاهش تقاضای نیروگاه‌ها مربوط می‌شود. علیرغم اینکه بسیاری از نیروگاه‌های هسته‌ای نیز از مدار خارج خواهند شد رشد قابل توجه تولید برق از انرژی‌های تجدید‌پذیر بخش قابل توجهی از تقاضای برق را جبران خواهد نمود. در امریکای شمالی بیشترین رشد تقاضای گاز و شاید بیش از نیمی از آن مربوط به تقاضای نیروگاه‌ها خواهد بود. در منطقه آسیا پاسفیک بیشترین عدم اطمینان در مورد میزان رشد تقاضای گاز وجود دارد و علت آن روشن نبودن میزان  روی‌آوری مجدد  ژاپن به نیروگاه‌های هسته‌ای است، انتظار می‌رود رویکرد مجدد به برق هسته‌ای که برای ژاپنی‌ها بسیار مقرون به‌ صرفه تر از نیروگاه‌های حرارتی است، تقاضا برای گاز را کاهش دهد.

سهم گاز در بخش حمل و نقل

پیش‌بینی می‌شود که سهم گاز در بخش حمل و نقل از 4/1% کل تقاضای جهانی گاز در سال 2012 به 5/2% در 2018 افزایش یابد که در اینصورت حدود 50 میلیارد متر مکعب یا 4/9%  از کل رشد تقاضای جهانی  گاز در دوره مورد نظر به این بخش اختصاص خواهد داشت. همچنین در این‌صورت 10% از  افزایش تقاضای انرژی  در بخش حمل و نقل در دوره مورد نظر، بوسیله گاز تامین خواهد شد که بیشتر از سهم خودروهای برقی خواهد بود.  بیشترین رشد در این بخش مربوط به کشور چین خواهد بود  و  تقاضای بخش حمل و نقل این کشور برای گازطبیعی  حدود 3 برابر خواهد شد و به 39 میلیارد مترمکعب خواهد رسید. چین در تلاش است که آلاینده‌های خود در بخش حمل و نقل را کاهش دهد و تحولات تکنولوژیکی و تفاوت‌های قیمتی نیز به این برنامه چین کمک می‌کند. ایالات متحده نیز برنامه‌های تشویقی  از جمله از طریق تبعیض قیمتی بین گاز و فرآورده‌های نفتی را در این زمینه در دستور کار دارد. خصوصا در امریکا انتظار می‌رود که در حمل و نقل باری سنگین، LNG جایگزین سوخت دیزل شود. البته مشکل استفاده از گاز در حمل و نقل فراهم کردن زیرساخت‌های لازم برای شبکه‌های تولید و توزیع CNG و LNG  و تدوین استانداردهای مربوط به حمل و سوخت‌گیری و انتقال آموزش‌های لازم است که زمان‌بر خواهد بود و البته قیمت‌ها هم باید در مقایسه با سایر سوخت‌های حمل و نقل جذابیت‌های لازم را  بوجود آورد. استفاده از گازطبیعی در سایر بخش‌های حمل و نقل  مانند کشتیرانی و لوکوموتیوهای گازوئیل‌سوز نیز در مرحله تحقیق و بررسی است اما پیشرفت آن نسبت به استفاده از گاز در حمل و نقل جاده‌ای بسیار کمتر است.

عرضه گاز

کشورهای امریکائی و نیز  آسیا پاسفیکِ عضو OECD  و کشورهای اروپائی غیر عضو OECD  و نیز کشورهای جدا شده از شوروی سابق، 55% از عرضه اضافی گاز در دوره 2012 تا 2018 را بر عهده خواهند داشت در صورتی که در دهه گذشته 90% از  تولیدات جدید گازی مربوط به کشورهای غیر عضو OECDبود. در آسیا پاسفیک افزایش صادرات LNG توسط کشور استرالیا مهم خواهد بود و چین به چهارمین تولیدکننده بزرگ گاز دنیا تبدیل خواهد شد.  در مقابل افزایش تولید گاز در شمال افریقا، خاورمیانه و امریکای لاتین به دلایلی مانند پائین بودن قیمت و بی‌ثباتی سیاسی، روند مشخصی نخواهد داشت. همانطور که در جدول زیر ملاحظه می‌شود تولید گاز در اروپا کاهش خواهد یافت. در خاورمیانه رشد تولید گاز محدود خواهد بود و حتی ممکن است تولیدات اضافی تکافوی افزایش مصرف را نکند. 

گزارش میان‌مدت آژانس پیش‌بینی کرده است که بیشترین رشد تولید گاز در خاورمیانه مربوط به کشور عراق و بعداز آن عربستان‌سعودی و قطر و در مرتبه چهارم، ایران خواهد بود. معنای آن این است که متوسط رشد تولید گاز ایران در این دوره کمتر از 2 درصد در سال بوده و در کل دوره افزایش بسیار جزئی خواهد داشت.

منابع غیرمتعارف گاز

شیل‌های گازی می‌رود که در مرکز توجه شرکت‌ها و کشورها قرار گیرد اما بنظر نمی‌رسد که تولید از آنها تا سال 2018 غیر از در آمریکای شمالی و چین از توسعه قابل‌توجهی برخوردار باشد. در سایر  مناطق زیرساخت‌ها و زمینه‌ها برای یک جهش در تولید از این منابع در سال‌های پس از 2020 فراهم خواهد شد. بیشترین توسعه در منابع غیر متعارف گازی در دوره مورد بررسی، در بهره‌برداری از گاز متان بستر معادن ذغال سنگ و نیز از گازهای موجود در لایه‌های فشرده  و متراکم خواهد بود. 

تجارت جهانی گازطبیعی

بعد از افت تجارت LNG در سال 2012 پیش‌بینی می‌شود که بازار جهانی آن در سال‌های 2013 و 2014 نیز دچار کسادی بی سابقه‌ای باشد. در این دوسال انتظار می‌رود که ظرفیت جدید تولید LNG در سطح بسیار محدودی اضافه شود و بسیاری از تاسیسات موجود LNG عرضه خود را کاهش دهند. این وضعیت از سال 2015 در مسیر بهبودی قرار خواهد گرفت زمانی که موج جدیدی از عرضه LNG  از استرالیا وارد بازار خواهد شد. البته مشکل عرضه‌کنندگان LNG در استرالیا این است که هزینه‌های تولیدشان بالا است ولی قیمت گاز بر مبنای قیمت نفت تعیین می‌گردد و پوشش هزینه‌ها دشوار است، بازگشت سرمایه طولانی می‌شود و عرضه‌کنندگان برای پوشش هزینه‌های خود به قیمت‌های ‌بالاتر برای فروش گاز نیازمند هستند. تولیدکنندگان امریکائی LNG بدلیل ارزان بودن گاز خوراکشان در این رابطه کمتر مشکل خواهند داشت. در سال‌های بعد از 2018 رقابت فشرده‌ای برای بازاریابی 900 میلیارد مترمکعب ظرفیت جدید عرضه سالانهLNG  که همکنون در مرحله طراحی قراردارد، وجود خواهد داشت.  از جمله پروژه‌هائی در امریکای شمالی، غرب افریقا و استرالیا در حال برنامه‌ریزی و اجرا هستند که هرکدام از این مناطق 100 میلیارد مترمکعب گاز بیشتر را بصورت LNG به بازار عرضه خواهند نمود.

تجارت گازطبیعی در دوره 2012 تا 2018 حدود 30% افزایش خواهد یافت. تجارت از طریق خط لوله در دوره مورد بررسی روند افزایشی کندی خواهد داشت. عرضه اضافه LNG عمدتا از استرالیا و قدری کمتر از ایالات‌متحده امریکا وارد بازار خواهد شد در حالی‌که عرضه از ناحیه بعضی از تولیدکنندگان خاورمیانه، امریکای‌لاتین و آسیا، کاهش خواهد یافت. کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق و اروپای شرقی عرضه بیشتری را از طریق خط‌لوله به  اروپای غربی و چین خواهند داشت. اما اروپا کماکان بعنوان بزرگترین واردکننده گاز باقی خواهد ماند و کشور چین و کشورهای آسیا پاسفیک عضو OECD در مراتب بعدی خواهند بود. امریکای شمالی (امریکا و کانادا) از سال 2017 به صادرکننده خالص گاز تبدیل خواهند شد که عمدتا مربوط به ایالات‌متحده خواهد بود. همانگونه که در نمودار فوق ملاحظه می‌شود سهم LNG در تجارت جهانی گاز افزایش خواهد یافت. 

قیمت‌ گاز در منطق مختلف

تفاوت  قیمت گاز در بازارهای مناطق مختلف، در حد بی‌سابقه‌ای افزایش خواهد یافت و تعیین قیمت گاز بر مبنای قیمت نفت‌خام تحت مخالفت و فشار بیشتری قرار خواهد گرفت. متوسط اختلاف قیمت گاز در هنری‌هاب امریکا و در بازار ژاپن در نیمه سال 2012 به رکورد بی سابقه متوسط 16 دلار در هر میلیونBTU  رسید. در این شرایط بسیاری از خریدارن گاز در اروپا متقاضی مذاکرات مجدد قراردادی برای اصلاح قیمت خواهند شد به نحوی که سهم قیمت نفت در فرمول قیمت‌گذاری گاز کاهش یابد و سهم   قیمت هاب‌های گازی (بازار تک محموله) افزایش یابد. این کار در آسیا مشکل‌تر خواهد بود چراکه در این منطقه قراردادهای بلندمدَت بر مبنای قیمت نفت منعقد شده است و این برای اقتصادهای آسیائی دشوار خواهد بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۱۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۱ ، ۱۲:۲۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۸۸ ، ۱۳:۴۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

مقدمه

دولت نهم پرونده سنگینی از اشتباهات و تخلفات دارد که بسیاری از آنها استخراج و شناسایی شده و برای اهل فن شناخته شده است اما شاید وزن آنچه که این دولت در حوزه مشترک پارس جنوبی کرده است و ظلمی که در آنجا به ملت ایران روا داشته شده است با هیچیک از دیگر تخلفات و اشتباهات و حتی با مجموعه آنها قابل قیاس نباشد. برای درک بهتر این مهم ابتدا باید پارس جنوبی را شناخت.

 اهمیت پارس جنوبی

میدان گازی پارس‌جنوبی، میدانی مشترک است. این ویژگی مشترک بودن، و بویژه تقدم رقیب در بهره‌برداری از این مخزن، آن‌را در صدر اولویت‌ها و فوریت‌های صنعت نفت کشور می‌نشاند و توسعة آن‌را اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. اما طرح توسعه پارس‌جنوبی به تنهائی چندان عظیم است که شاید آنچه بالقوه در این طرح باید اتفاق بیافتد را بتوان با بیش از نیمی از آنچه که تاکنون در صنعت‌نفت اتفاق افتاده است، قیاس نمود. پارس‌جنوبی 50 درصد کل ذخائر گازی ایران را در خود جای داده‌است. در تولید نهائی، این میدان رقمی در حدود دوبرابر کل میزان گاز تولیدی از سایر میادین گازی کشور تولید خواهد شد. میزان میعانات تولیدی این میدان که نوعی نفت‌خام بسیار سبک است، به حدود یک‌میلیون‌ بشکه خواهد رسید که قریب یک چهارم نفت‌خام تولیدی فعلی کشور است و البته این میعانات را نباید با نفت‌خام قیاس کرد چرا که نوعی نفت‌خام فوق سبک هستند که بیش از 50 درصد این میعانات به‌راحتی قابل تبدیل به بنزین است و بقیه نیز به فرآورده‌های بسیار سبک مانند گاز مایع(LPG) تبدیل می‌شود و فاقد فرآورده‌های کم‌ارزش و سنگین است و با این حساب ارزش این عدد را با حدود 5/1 میلیون بشکه از نفت‌خام‌های سنگین می‌توان مقایسه نمود.

 قرارداشتن این میدان در دریا و ترش بودن گاز آن (داشتن گوگرد بالا) موجب می‌شود که حجم تأسیسات مورد نیاز برای استحصال آن بسیار بیشتر از میدان‌های گازشیرین واقع در خشکی باشد.

اگر کل تولید نهایی میدان شامل حداقل 500 میلیون متر مکعب( با فرض بدبینانه حداقل 20 فاز) و حداقل یک میلیون بشکه میعانات گازی را به معادل نفت‌خام تبدیل کنیم به عددی حدود 4 میلیون بشکه نفت‌خام خواهیم رسید که معادل کل تولید فعلی نفت‌خام کشور است که بعد از یکصدسال به آن رسیده‌ایم.

در حدود 28 فاز توسعة پارس‌جنوبی که تاکنون تعریف شده است حفر صدها چاه دریائی، نصب ده‌ها سکوی بهره‌برداری دریایی، احداث صدها کیلومتر خط لوله در بستر دریا و در خشکی، ساخت ده‌ها پالایشگاه عظیم فرآوری و تصفیة گاز باید اتفاق بیفتد که بخش کوچکی از آن تاکنون اتفاق افتاده است.

 عملکرد دولت نهم در پارس‌جنوبی

 در سال 84 دولت نهم میدان پارس‌جنوبی را در حالی تحویل گرفت که پنج فاز آن به طور کامل به بهره‌برداری رسیده بود و روزانه 114 میلیون متر مکعب از این میدان استخراج می‌شد. همچنین فازهای 6 ، 7 و 8 با پیشرفت بیش از 75 درصدی و فازهای 9و10 نیز با 1/32 درصد پیشرفت فیزیکی تحویل این دولت شد. برای توسعه فاز12 نیز عقد قرارداد شده بود و این فاز که ظرفیت تولیدی معادل 3 فاز از فازهای قبلی را دارا می‌باشد، در مرحله آغاز عملیات اجرایی قرار داشت و مذاکرات برای عقد قرارداد فازهای 15 تا 18 نیز روزهای پایانی خود را سپری می‌کرد. اما پس از روی کار آمدن دولت نهم علاوه بر تأخیر در اجرای طرح‌های در دست اجرا، روند عقد قرارداد و عملیات اجرایی در فازهای جدید این میدان مشترک با کندی بسیار همراه شد و این در حالی بود که در آن سوی مرز ایران، کشور قطر با حداکثر توان خود به توسعه و سرمایه‌گذاری در این میدان مشغول بود.

در جدول زیر برنامه زمان‌بندی شده و پیشرفت فیزیکی فازهای مختلف پارس‌جنوبی نمایش داده شده است. همان‌طور که ملاحظه می‌گردد، فازهای 6،7و8 با وجود اینکه 2 سال از زمان برنامه‌ریزی‌شده برای بهره‌برداری آنها گذشته است، هنوز به بهره‌برداری کامل نرسیده‌اند و در پایان سال 1387 با یک ششم ظرفیت خود در حال تولید بوده‌اند (8/16 میلیون متر مکعب در روز عملکرد در برابر 110 م.م.م.ر برنامه)، و همکنون نیز حداکثر به میزان 48 میلیون متر مکعب یعنی کمتر از یک فاز تولید می‌کند.

همچنین فازهای 9و10 با وجود اینکه یکسال از زمان برنامه‌ریزی‌شده برای تولید آنها سپری شده است، تاکنون به بهره‌برداری نرسیده و پیش‌بینی می‌شود که تکمیل چاه‌های فازهای 9و10 حداقل 10 ماه دیگر زمان نیاز داشته باشند. لذا با فرض موفقیت‌آمیز بودن حفاری در سال آینده نیز، راه‌اندازی این فازها حداقل دو سال از برنامه زمان‌بندی شده خود عقب‌تر می‌باشد.

این در حالی است که از سال 1385 به بعد بر اساس قوانین بودجه سالانه 3 درصد از کل درآمد نفت کشور به توسعه پارس جنوبی اختصاص یافته است و چنین امتیازی دست دولت را نسبت به گذشته برای سرعت بخشیدن به توسعه فازهای مختلف بسیار بازتر نموده است.

 مشخصات پیشرفت طرح‌های پارس جنوبی تا پایان 1387

نام فاز

تاریخ شروع طرح

تاریخ پایان طرح

(برنامه‌ریزی اولیه)

تاریخ پایان طرح

(برنامه‌ریزی مجدد)

پیشرفت فیزیکی کل طرح در شهریور 1384

پیشرفت فیزیکی کل طرح در اسفند 87

انحراف از

برنامه‌ریزی

مجدد

فازهای 6، 7 و 8

تیر 79

بهمن 85

اردیبهشت 86

75

14/99

86/0

فازهای 9 و 10

اسفند 81

مرداد 86

فروردین 87

1/32

5/90 (بدون حفاری)

5/9

فاز 12

مرداد 84

----

بهمن 89

12/0

05/18 درصد در برابر 5/49 درصد برنامه‌ریزی شده مجدد

45/31

فاز 13 و 14

بهمن 85

تا کنون نحوة تأمین منابع مالی طرح نهایی نشده است.

فاز 15 و 16

آبان 85

----

اسفند 89

---

54/27 درصد در برابر 68 درصد برنامه‌ریزی شده مجدد

46/40

فاز 17 و 18

خرداد 85

---

مهر 89

----

68/16

100

لایه نفتی پارس جنوبی

اسفند 85

------

خرداد 88

-----

33/40 در برابر 28/85 درصد برنامه‌ریزی شده مجدد

95/44

 

 با توجه به عملکردی که ذکر شد دولت نهم تا کنون در دو مقطع برای افتتاح فازهای 6 تا 8 و اخیراً برای افتتاح فازهای 9 و 10 تبلیغات سنگین و پر هزینه‌ای را به راه انداخته است. هزینه تبلیغات مربوط به فازهای 9 و 10 بالغ‌بر  میلیاردها تومان بوده است در‌حالی‌که همانگونه که ذکر شد افتتاح این فازها کاملاً کاذب بوده است.

در این رابطه ارائه این توضیح ضروری است که در فازهای 6 تا 8، پالایشگاه تصفیه گوگرد پیش‌بینی نگردیده بوده است بدلیل اینکه طبق برنامه می‌بایستی گاز این فازها از طریق خط‌لوله برای تزریق به مخزن نفتی آغاجاری منتقل شود و با توجه به تطبیق نسبی مشخصات گاز با مشخصات مخزن نفتی آغاجاری نیازی به تصفیه گاز دیده نشده است(البته در این مورد مناقشاتی وجود دارد که موضوع این نوشتار نیست). اما خط‌لوله انتقال گاز با بیش از دوسال تأخیر هنوز هم آماده نگردیده است. در مورد فازهای 9 و 10 مسئله معکوس است و در حالی‌که پالایشگاه‌های تصفیه گاز در خشکی تا بیش از 90 درصد آماده شده است، همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد چاه‌های تولید گاز و سکوهای بهره‌برداری از گاز آماده نگردیده و در واقع داستان مضحک افتتاح فازهای 9 و 10 به این‌صورت بوده است که مقدار اندکی از گازهای تولیدی فازهای 6 تا 8 که از مدت‌ها پیش، امکان تولید آن وجود داشته است را به پالایشگاه‌های 9 و 10 برای تصفیه برده‌اند در حالی‌که نحوه تبلیغات بگونه‌ای بوده است که این تلقی را در جامعه ایجاد کرده‌اند که 5 فاز جدید به بهره‌برداری کامل رسیده است؟! و همة مردم ایران از طریق برنامه‌های وسیع تلوزیونی و تابلوهای عظیم جاده و خیابان‌ها در معرض چنین تبلیغاتی بعنوان شاهکار دولت نهم بودند! در مورد صرف چنین هزینه‌های عظیمی برای چنین تبلیغات کاذب و فریب‌کارانه‌ای آنهم در دولتی که در شعارهای خود به هزینه‌های افتتاح‌های واقعی دولت‌های گذشته انتقاد می‌کرد به‌راستی چه باید گفت؟

خبر می‌رسد که بهره‌برداری محدود از خط‌لوله انتقال گاز به آغاجاری نزدیک شده است و در اینصورت گاز فازهای 6 تا 8 باید از پالایشگاه‌های 9 و 10 قطع شود و به آغاجاری فرستاده شود و ظاهرا برای این شاهکار با تاخیر چندساله نیز قرار است تبلیغات مشابهی برپا شود.

 چه از دست داده‌ایم؟

 وضعیت تولید ایران که به آن اشاره شد در حالی است که میزان تولید روزانه قطر در پایان سال 2008 حدود 310 میلیون متر مکعب در روز بوده و و همکنون این میزان در حدود 400 میلیون متر مکعب است و بر اساس برنامه‌های اعلام شده این کشور تا پایان سال 2009 میلادی به حدود 455 میلیون متر مکعب خواهد رسید که دراین‌‌صورت بیش از یک‌و‌نیم برابر ایران خواهد بود. ضمن این‌که مجموع تولید تجمعی قطر که بهره‌برداری از میدان مشترک را از 1991( حدود 10 سال زودتر از ایران) آغاز نموده است بیش از دو برابر ایران است.

از آنجایی که تولیدات هر فاز پارس‌جنوبی به‌طور روزانه ارزشی معادل 5/2 میلیون یورو را دارا می‌باشد، می‌توان به عمق خسارتی که در این میدان در طول چهار سال گذشته از ﻗِبل تأخیر در راه‌اندازی طرح‌های در دست انجام و طراحی پروژه‌های جدید برای کشور پیش آمده است، پی برد. به طور ضمنی تنها برای تأخیر در برداشت از فازهای 6، 7 و 8 و 9 و10 این میدان تاکنون چیزی حدود 5/13 میلیارد یورو یا معادل حدود 20 میلیارد دلار درآمد از کف کشور رفته است. بدیهی است اگر این میدان مستقل بود، این حساسیت در تسریع از تولید آن وجود نمی‌داشت. اما زمانی‌که رقیب ایران با سرعت هر چه تمام‌تر با بهره‌گیری از شرکت‌های طراز اول جهان، در حال بهره‌برداری از این میدان می‌باشد و تا کنون نیز دو برابر مقدار ما از این میدان گاز برداشت کرده است، این تأخیر و وقفه‌ها نه تنها به معنی واگذاری رقابت در برداشت از این میدان به رقیب در طول چهار سال گذشته بوده است، بلکه به معنی توقف کشور طی سال‌های آتی نیز خواهد بود و دورنمای روشنی از توسعه و رقابت با قطر در برداشت از این میدان مشترک را بدست نمی‌دهد. این در حالی است که سرعت پیشرفت ایران در تولید و بهره‌برداری از میدان پارس‌جنوبی باید به حدی می‌بود که قدرت چانه‌زنی کشور را در برابر قطر افزایش داده و این کشور جهت برداشت حداکثری از این میدان، متمایل به همکاری و هماهنگی با ایران می‌شد. امری که در شرایط حاضر حتی فکر کردن به آن برای ایران ممکن نیست.

ضررهای وارده به صنایع پتروشیمی را باید به فهرست ضررهای فوق اضافه نمود. ریاست جمهوری دولت نهم اخیرا در نطق انتخاباتی خود گفت تولیدات صنایع پتروشیمی در پایان سال 1387 به 48 میلیون تن رسیده است، البته در جزوه تبلیغاتی ایشان تحت عنوان "آمار مقایسه‌ای عملکرد دولت نهم" ظرفیت صنایع پتروشیمی در پایان سال 87 به میزان 50 میلیون تن اعلام شده است این در حالی ‌است که در آمار تبلیغاتی منتشره توسط شرکت ملی صنایع پتروشیمی ظرفیت تولید پتروشیمی کشور در پایان سال 87 به میزان 1/43 میلیون تن و میزان تولیدات 7/29 میلیون تن گزارش شده است که با هیچکدام از ارقام فوق همخوانی ندارد. اما نکته مورد نظر این بررسی این است که علت تفاوت شگرف بین ظرفیت تولید و میزان تولیدات تحقق یافته پتروشیمی (4/13 میلیون تن) چیست؟ پاسخ این است که بخش قابل توجهی از این ظرفیت خالی نیز به تاخیر در بهره‌برداری از فازهای پارس جنوبی مربوط می‌شود. حدود 5 تا 8 درصد از گاز استخراجی از پارس جنوبی را گاز اتان تشکیل می‌دهد که خوراک پایه بسیار از واحدهای احداث شده پتروشیمی و خصوصا واحدهای اولفین و اوره‌آمونیاک است. با تاخیر در فازهای پارس‌جنوبی در واقع ظرفیت‌های احداث شده پتروشیمی سال‌هاست عاطل مانده است و ضررهای سنگینی از این ناحیه به واحدهای پتروشیمی وارد شده است که هرگز قادر به جبران آن نخواهند بود.

همانطور که اشاره شد تزریق گاز به میادین نفتی که از جمله باید با انتقال گاز فازهای 6 تا 8 انجام می‌شد نیز از برنامه عقب است. نه‌تنها تزریق گاز به آغاجاری انجام نشده است بلکه بدلیل کمبود گاز، تزریق به سایر مخازن نیز تاخیر دارد و  نتیجه این است که بیش از 400 هزار بشکه از تولید نفت‌خام کشور در حال حاضر بصورت غیر صیانتی تولید می‌شود و بخشی از ذخائر نفت‌خام میادین مربوطه برای همیشه غیرقابل برداشت خواهد شد.

 

وضعیت تزریق گاز در میادین نفتی

سال

برنامه چهار ساله توسعه کشور

برنامه شرکت ملی نفت

عملکرد

درصد تحقق نسبت به برنامه چهار ساله توسعه کشور

درصد تحقق نسبت به برنامه شرکت ملی نفت

1382( برنامه سوم)

112

15/95

78

70/0

97/81

1383 ( برنامه سوم)

137

12/98

81/80

59/0

36/82

1384 ( برنامه چهارم)

94

66/95

60/76

81/0

07/80

1385 ( برنامه چهارم)

98

02/92

02/73

75/0

36/79

1386 ( برنامه چهارم)

116

42/98

63/71

62/0

78/72

1387 ( برنامه چهارم)

 

16/118

77/76

 

97/64

 

 

در پایان سال 1384 بیش از 60 هزار نفر در منطقه پارس جنوبی مشغول بکار بوده‌اند که این میزان همکنون به کمتر از 15 هزار نفر کاهش یافته است.

جالب تر اینکه دولت برای بالا بردن فهرست تفاهنامه‌های منعقده خود و برای این که در این زمینه نیز از دولت‌های گذشته عقب نماند، در مورد حوزه‌های غیر مشترک پارس‌شمالی و گلشن و فردوس تفاهم نامه امضاء می‌کند، در صورتی‌که معلوم نیست که با وجود  وضعیت پارس‌جنوبی که مذکور افتاد، اگر واقعا سرمایه‌گذار خارجی وجود دارد، چرا به فازهای پارس جنوبی هدایت نمی‌شود.

 اینک این سوال مهم برای ملت بزرگ ایران بوجود می‌آید که براستی اقتدار ملی و سرافرازی ایران و ایرانیان در سطح منطقه و جهان چگونه محقق می‌شود؟

آیا با احقاق حق ایران در حوزه‌های مشترک نفتی و گازی و برگرداندن ثروتی که هر روز از آن کم می‌شود و بالا بردن توان تولید نفت‌خام کشور و صیانت از ذخائر نفتی و بالا بردن توان صادرات گاز، اقتدار ملی تحکیم و تقویت می‌گردد یا از طریق شرکت کردن در اجلاس سران شورای همکاری خلیج‌فارس و به رسمیت شناختن عملی این شورا که بدلیل عدم حضور ایران به عنوان دارندة نیمی از خلیج‌فارس، هرگز به رسمیت شناخته نشده بود، و در ردیف پشت سر سران این شورا و زیر تابلوی مجعولی از نام خلیج‌فارس نشستن؟ و وضعیتی را بوجود آوردن که اینک بعضی از کشورهای ضعیف منطقه به خود اجازه دهند که در فرودگاه‌های خود با نوامیس مردم برخوردهایی را انجام دهند که از شدت رسوائی امکان طرح آن در رسانه‌ها هم مقدور نشود.

دولت نهم برای توجیه عملکرد بسیار ضعیف خود و حق غیر قابل بازگشتی که از ملت ایران ضایع گردیده است، می‌گوید که ما علیرغم اینکه سهممان یک‌سوم کشور مقابل است به اندازه او تولید می‌کنیم در حالی‌که در مورد حوزه‌های مشترک هیچ قاعده بین‌المللی وجود ندارد و هیچ توافقی هم میان ما و کشور مقابل انجام نشده است و تنها قاعده در این شرایط این است که هر که سریعتر تولید کند و بیشتر ببرد برده است. آیا نشر اینگونه اکاذیب و اینگونه ایجاد حق برای طرف مقابل و آنگونه که عمل شده است مصداق تحقق وعده‌های آقای احمدی‌نژاد در نطق انتخاباتی خود در مورد " عزت ایران و ایرانی" است؟.

در جریان عقب افتادن بهره‌برداری از فازهای مختلف حوزه پارس‌جنوبی و وضعیت بدتر از آن در سایر حوزه‌های مشترک و پروژه‌های صنعت نفت در دولت نهم این سوال کلیدی جای طرح دارد که سرمایه‌های چندین میلیارد دلاری ادعایی در صنعت نفت طی چهار سال گذشته در کجا صرف شده است که اولویت بالاتری از مخزن مشترک داشته‌اند، با ملاحظه وضعیت پارس‌جنوبی آیا نباید در واقعیت چنین سرمایه‌گذاری‌هائی در نفت تردید کرد؟

ظاهرا وعده بردن نفت بر سر سفره‌های مردم تحقق یافته است، البته نه در جغرافیای کشور ایران!.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۰:۰۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۸۷ ، ۱۷:۲۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۸۶ ، ۱۳:۵۳
سید غلامحسین حسن‌تاش