وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهرداری تهران» ثبت شده است

هرگاه از خیابان‌ها عبور می‌کنم و جدول‌‌گذاری و پیاده‌رو سازی شهرداری را نگاه می‌کنم و خصوصا وقتی حوصله دارم و کمی بیشتر دقت می‌کنم، به فکر فرو می‌روم که چه خوشبختند!! تولیدکنندگان بلوک سیمانی و موزائیک برای شهرداری و نیز پیمانکارن پیاده‌رو‌ساز و بلوک‌گذار.

یک تولیدکننده خوشبخت (البته در فرهنگ ما) چه می‌خواهد؟ بازار تضمین شده و خریداری که توجه به کیفیت ندارد و می‌توان هر آشغالی را با قیمت تمام شده پائین به او فروخت. بلوک‌سازن که بعضی هم با کمال وقاحت روی بلوکشان مُهر زده‌اند "بتنِ ......."، شن و ماسه را به قیمت بتن به شهرداری می‌فروشند ودر واقع به مُلک و ملت میندازند. شن و ماسه‌ای که روی آن یک لایه نازک سیمان کشیده شده است و دو تا چرخ ماشین که به آن بساید شن و ماسه آشکار می‌شود و تخریب آن شروع می‌شود و همین خرابی موجب تضمین شدن بازار است یعنی شش ماه یا حداکثر یک سال دیگر دوباره این بلوک‌ها باید تعویض شود.

و یک پیمانکار خوشبخت (البته در فرهنگ ما) که با استفاده از چند کارگر ساده افغانی که به‌خاطر قاچاقی کارکردن هر بلائی را میتوان به سرشان آورد. با نازل‌ترین کیفیت شن و ماسه و گّردی از سیمان را مخلوط می‌کند و روی خاک آماده نشده و زیر‌سازی نشده، می‌ریزد و بلوک و موزائیک را به آن می‌چسباند و با اولین باران و برف و یخ، گندِ کار در می‌آید. و دوباره شش ماه یا یک‌سال دیگر از نو.

به یکی از دوستان گفتم که من با شناختی که از خودم دارم، اگر خریدار این بلوک‌ها و کارفرمای این پیمانکاران بودم و چنین پولی را از کیسه ملت در جیب اینها می‌ریختم، حتما وسوسه می‌شدم که غیر‌رسمی یا پشت صحنه، حق و حسابم!! را از اینها دریافت کنم. البته مدیران محترم و پاکدامن شهرداری که مثل من نیستند. آن دوست که از من خوشبین‌تر بود!! گفت این بلوک‌گذاری‌ها و پیاده‌روسازی‌ها دزدی آشکار در مقابل چشمان مردم است.

نمیدانم چرا خیلی از جاها که پیاده‌رو و بلوک‌های خوبی هم دارند پیش از موعد تخریب می‌شوند و به دست همین پیمانکاران سپرده می‌شوند. نمی‌فهمم.

نمی‌دانم نمایندگان محترم ما در شورای شهر که ظاهرا منتخب ما هستند، نمی‌توانند استاندارد‌ها و دستورالعمل‌هائی را برای کیفت آسفالت و بلوک و موزائیک و دیگر مصالح و اقلام مورد نیاز شهرداری و نصب و اجرای آن وضع کنند و بر تحقق آن سیستم نظارتی برقرارکنند؟ تا این تولیدکنندگان و پیمانکاران چنین کلاه‌های گشادی را بر سر مدیران پاکدامن و ساده شهرداری نگذارند!؟ نمیدانم. شاید شان آن بزرگواران اجل از آن باشد که به چنین مسائل حقیری بپردازند! یا.............!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۰ ، ۰۹:۰۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

زندگی در تهران به مرگ تدریجی تبدیل شده است. دود و آلودگی، هوا را مسموم کرده و  شهروندان را از مهمترین و اولیه‌ترین نعمت خدا داد که تنفس سالم است، محروم نموده است. ترافیک اعصاب ‌ها را خرد کرده است. غبار آلودگی چنان منافذ برگ‌های گیاهان را پوشانده است که آنها هم تنفس ندارند و رنگشان برگشته است. اگر پیاده باشی که از شدت آلودگی صوت و هوا، چنان در رنجی که اگر زیبائی هم وجود داشته باشد آن را نمی‌بینی و اگر سواره باشی باید دو چشم و گوش اضافه هم قرض کنی که خود را از مهلکه مبداء تا مقصد نجات‌دهی و چشمی برای دیدن زیبائی (اگر هم وجود داشته باشد) نمی‌ماند.

امروز کمتر کسی تردید دارد که راه نجات تهران از آلودگی‌هوا و ترافیک اعصاب خردکن و بنزین تباه‌کن، توسعه شبکه مترو است. شبکه‌ای که یک پوشش کامل در سطح شهر داشته باشد و مردم را از بیرون آوردن اتومبیل بی‌نیاز کند و اتومبیل بماند برای تفریح و خرید آخر هفته و تعطیلات.

شورای شهر و شهردار گله دارند و مینالند که نباید بودجه  مترو  که موضوع منافع ملی است، دستخوش بازی‌های سیاسی بشود و چنین ضرورتی به تاخیر بیفتد و البته در این گلایه محق هم هستند و هرکه در این زمینه کارشکنی می‌کند به همه مردم خیانت می‌کند. اما باید دید که خودشان پول‌ها را کجا خرج می‌کنند؟

میلیاردها تومان از بودجه‌های شهرداری  صرف پیاده روسازی و جدول‌کشی می‌شود. آنهم با چه کیفیتی؟!  هرکسی که کمترین تجربه‌ای را در ساخت و ساز داشته باشد، تنها اگر چند دقیقه به عملیات اجرائی پیمانکارن پیاده روساز و جدول کش، نظاره کند می‌فهمد که چه می‌گذرد. مواد و مصالح از کمترین کیفیت برخوردارند و کیفیت اجرا نیز در نازل‌ترین سطح. و طبیعتا عمر پیاده‌روها و جدول‌ها به یکسال هم نمی‌رسد و از همان بعد از اجرا چنان فراز و نشیب دارد که فقط باید ورزشکار باشی و قوی که بتوانی روی آن راه بروی و بعداز  اندک مدتی دوباره پیمانکار و دوباره پیاده روسازی!


اخیرا میلیاردها تومان دیگر مصروف زیبا سازی! می‌شود. آنهم بروش‌هائی بسیار پرهزینه. زیر بعضی پل‌ها یا دیواره‌های بزرگراه‌ها را با برش بتن طراحی می‌کنند و یا پانل‌های طراحی شده نصب می‌کنند و بعد از گذشته تنها چند هفته، همه اینها چنان از دود سیاه می‌شود که آرزوی همان منظره قبلی را می‌کنی.

ظاهرا از طرفی بالاخره باید چرخه این فعالیت‌ها بچرخد. اگر برای ما امکان پیاده‌روی و لذت از زیبائی فراهم نیست برای عده‌ای نان دارد! از طرفی روی زمین هم باید کار بشود. زیرِ زمین که دیده نمی‌شود، یا ممکن است دیده شدنش به عمر آقای قالیباف وصلت ندهد. آنگاه آقای قالیباف چگونه کاندیدای ریاست جمهوری بشوند؟

داستان دو طبقه کردن بزرگراه صدر هم عین همین ماجراست. آیا بهتر نیست که چنین پول سنگینی در زیر زمین و برای توسعه مترو خرج شود تا حمل و نقل را هرچه بیشتر از روی زمین برچیند؟ یا باید شهر را و آرامش مردم را بیشتر از این تباه کرد تا چشم مردم از توانائیهای کاندیدای ریاست جمهوری دور آینده پر شود!!؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۰۸
سید غلامحسین حسن‌تاش