نقد و بررسی برنامه رئیس جمهور منتخب (دکتر حسن روحانی) در حوزه نفت و انرژی
نقد و بررسی برنامه رئیس جمهور منتخب در حوزه نفت و انرژی
آنچه در برنامه دکتر حسن روحانی در زمینه انرژی، نفت و سیاستهای مربوط به آن ذکر شده و یا توسط نزدیکان ایشان عنوان شده است بسیار محدود است. عرصه رقابت انتخاباتی در تمام دورهها از یک جهت از مشابهت ویژهای برخوردار بوده است و آن این که مسئله نفت در عرصه رقابت انتخاباتی حضور جدی نداشته است. به راحتی میتوان تحقیق نمود که در تمامی دورهها تقریباً هیچ یک از کاندیداهای ریاستجمهوری و یا احزاب و گروههائی که ایشان را کاندیدا نمودهاند، مواضع خود را در زمینه بخش نفت کشور و استراتژیها و اهداف این بخش تبیین ننمودهاند و این مسئلهای است که شایسته است دقیقاً مورد بررسی قرار گرفته و علتیابی شود.
چندی پیش در جریان رقابتهای انتخاباتی ایالاتمتحده امریکا، یکی از سه مناظره دو کاندیدای دموکرات و جمهوریخواه به مسائل انرژی و نفت اختصاص داشت، اما در کشوری که تمام مسائل آن به نوعی با نفت گرهخورده است کمترین توجه کاندیداها و مناظرههای انتخاباتی به این مسئله مهم معطوف بوده است و این خود جای تامل و بررسی دارد.
در برنامههای اعلام شده توسط دکتر روحانی و یا نزدیکان ایشان، تبینی از سهم و جایگاه نفت در اقتصاد کلان کشور، موضع ایشان در مورد توسعه بخشهای بالادستی و پائیندستی صنعتنفت، موضع ایشان در مورد میادین مشترک، نظر ایشان در مورد سبد مطلوب سوخت و انرژی برای کشور و مناطق مختلف آن، نقش دولت در صنعت پتروشیمی (پس از خصوصیسازی و واگذاری این صنعت) و بسیاری از مسائل کلیدی دیگر این بخش، ملاحظه نمیشود. در برنامههای عنوان شده تنها در موارد محدودی به مسائل نفت و انرژی پرداخته شده است که ذیلا به نقد و بررسی آن می پردازم:
1- در رابطه میان نفت و اقتصاد کلان اشاره شده است که: "پول نفت بجای اینکه خرج روزانه دولت را تامین کند باید سرمایهگذاری شود" ، بدون شک این حرف درستی است. نفت یک سرمایه ملی زیرزمینیاست و عقل ایجاب میکند که یک سرمایه را تنها میتوان به نوع دیگری از سرمایه تبدیل نمود. یک سرمایه غیر مولد زیر زمینی باید استخراج شود و به یک سرمایه مولد رو زمینی برای توسعه کشور تبدیل شود. اما این اتفاق چگونه باید بیفتد؟ این شعار تقریبا در همه دولتهای بعد از انقلاب مطرح بوده است، اما چرا نه تنها در عمل اتفاق نیفتاده بلکه روز به روز وابستگی بودجه جاری دولت به نفت بیشتر شده است؟ آیا نجات دادن بودجه جاری و هزینههای دولت از نفت، یک شبه امکان پذیر است یا نیاز به یک برنامه روشن و منسجم دارد؟ اگر چنین است، این برنامه چیست؟
2- نکته مهم دیگر این است که نفت استخراجی بعنوان یک سرمایه ملی، تنها از طریق وارد شدن درآمد آن در هزینههای مصرفی دولت ضایع و تباه نمیشود، بلکه حجم عظیمی از این سرمایه مستقیما در سیستم ناکارای اقتصاد داخلی مصرف میشود. در حال حاضر در کشور روزانه حدود 5 میلیون بشکه معادل نفتخام، سوخت و انرژی (بصورت نفتخام و گازطبیعی) مصرف میشود که ارزش سالانه آن بیش از 150 میلیارد دلار است. شاخص شدت انرژی در ایران بعنوان مهمترین شاخص کارائی و بازدهی مصرف انرژی، یکی از بدترینها در جهان است و بیشترین مصرف انرژی کشور نیز مربوط به بخشهای غیر مولد است. اجرای شتابزده، ناقص و نادرست برنامه حذف یارانهها نیز نتوانست مشکل این مصرف بی رویه را حل کند. اما تبیین نشده است که سیاست دولت اعتدال و امید برای جلوگیری از این هرز روی ملی چیست؟
3- در موضوع یارانهها اشاره شده است که یارانههای بخش صنعت و تولید (که متاسفانه در دولتهای نهم و دهم پرداخت نشد) باید پرداخت شود. این حرف درستی است، اما باید توجه داشت که پرداخت نقدی یارانه به این بخش خطایی بزرگتر از پرداخت نقدی یارانه به خانوارها خواهد بود. از نظر نگارنده، یارانه انرژی بخش تولید و صنعت صرفا باید مصروف ارتقاء کارائی انرژی ایشان بشود. در دولت نهم، سامانهای در وزارت صنایع برای این منظور ایجاد شده بود که جهتگیری مثبتی را دنبال میکرد اما بدلیل عدم اقدام دولت به پرداخت سهم یارانه صنعت، ناکام ماند برای نتیجه بخش کردن یارانههای بخش صنعت و جهت دادن آن به ارتقاء کارائی انرژی در این بخش، میتوان این سامانه را با جدیت بیشتر فعال نمود.
مسئله یارانههای خانوار نیز یکی از مهمترین چالشهای پیش روی دولت آینده است که تبیین دقیقی از نحوه مواجهه با آن ارائه نگردیده است. اگر تعریف یارانه مانند قبل، فاصله بین قیمتهای داخلی و قیمتهای منطقهای فرآوردههای نفتی (فوب خلیج فارس) و گازطبیعی (قیمت صادراتی به ترکیه) باشد، با تغییر نرخ ارز مجددا یارانه بسیار عظیمی شکل گرفته است درحالیکه تعهد عظیمی برای پرداختهای نقدی هم بر دوش دولت است. از سوی دیگر فاز اول هدفمندی تقریبا به هیچ یک از اهدف مطروحه دست نیافته است که بررسی آن مجال دیگری را میطلبد، بنابراین دولت جدید باید موضع خود را در این زمینه روشن نماید.
4- در بخشی از برنامه اقتصادی رئیس جمهور منتخب (به نقل از خبرآنلاین) اشاره شده است که: "اگر نفت را استخراج و تبدیل به انواع فرآورده کنیم و بفروشیم ارزش آن چند برابر خواهد بود اما اگر به صورت خام صادر شود حتی گاهی یک دهم قیمت آن نیز در اختیار ما قرار نمیگیرد" . در این مورد باید توجه داشت که اگر منظور تبدیل نفتخام به فرآوردههای نفتی باشد مطلب عنوان شده به هیچ وجه صحیح نیست چراکه در حال حاضر در دنیا ارزشافزوده قابلتوجهی در صنعت پالایش و تبدیل نفتخام به فرآوردههای نفتی وجود ندارد و فرآوده فروشی هم نوع دیگری از خام فروشی است و احداث پالایشگاه به سختی توجیه اقتصادی پیدا میکند.
اما اگر منظور فرآوردههای پتروشیمیائی باشد لزوما غلط نیست اما باید بطور جدی توجه داشت که صنعت پتروشیمی موجود کشور به محصولات پایه با ارزش افزوده بعضا منفی و یا بسیار ناچیز، محدود شده است و با چالشهای بزرگی نیز مواجه است و برنامههای آن نیازمند بازنگری اساسی است که نگارنده در یادداشتهای دیگری به آن پرداختهام.
5- یکی از نزدیکان رئیسجمهور منتخب نیز (البته بعنوان موضع خود)، موضوع تاسیس بانک نفت را مطرح کردهاند. در این مورد باید توجه داشت که تاسیس یک بانک و اصولا هرگونه تاسیس، بدون اینکه دلایل و ضرورتهای آن بررسی و مطالعه و تبیین شده باشد، از نظر نگارنده اقدامی سختافزاری است. تجربه نشان داده است که اقدامات سختافزاری بدون توجه به نرمافزارهای مربوطه که از همان چرائی و چگونگی و مطالعه آغاز میشوند، نه تنها مشکلی از مشکلات کشور را حل نکرده، بلکه اغلب مسائل و مشکلات را پیچیدهتر نموده است. قبل از هر اقدامی سئوالاتی از قبیل: بانک نفت برای حل چه مشکلی یا پر کردن چه خلائی باید تاسیس شود؟ چرا بانکهای موجود که بعضا خیلی هم علاقمند بودهاند، نتوانستند مشکلات را حل کرده و خلاءها را پرکنند؟ آیا کار صنعت نفت بانکداری است؟ و بسیاری از سئوالات دیگر در این رابطه باید پاسخ داده شوند.
6- در برنامه آقای روحانی مهمترین اولویت نفتی دولت تدبیر و امید تکمیل پروژه پارسجنوبی عنوان شده است، این اولویت دقیق و درستی است اما توجه به پارسجنوبی نباید به لایه گازی آن محدود شود، وضعیت ما در لایه نفتی پارسجنوبی بسیار بدتر از لایه گازی آن است. در گذشته، این اولویت آنچنان که باید مورد توجه قرارنگرفته و امکانات صنعتنفت و کشور به اندازه کافی در جهت تحقق آن بسیج و تجمیع نگردیده است.
نهایتا در برنامه آقای روحانی ذکر شده است که: راه مهم برای حل مشکلات تحریم نفتی، مذاکره با غرب است این حرف درستی است و نه تنها مشکل تحریم نفتی بلکه عمده مشکلات صنعتنفت در پیشبرد برنامهها و پروژههای خود نیز بدون تعدیل روابط با غرب، قابل حل نیست، اما باید توجه داشت که متاسفانه در گذشته برخی از مدیران بسیاری از ناکارائیهای خود را پشت تحریمها پنهان کردهاند و شاید بعضی هم با همین انگیزه نسبت به ادامه تحریمها بیرقبت نبودهاند. نباید اجازه داد که تحریم پوشش ناکارائی شود.