وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگ تحمیلی» ثبت شده است

کتاب ارزشمند برگه هائی از کارنامه دولت جنگ که  گوشه ای از زحمات دولت میرحسین موسوی  را در دوران دفاع مقدس منعکس می کند  در سال گذشته منتشر شد. نگارنده هم افتخار داشتم که در این کتاب گزارشی را از عملکرد صنعت نفت در دوران جنگ تحمیلی به نگارش در آورم .  ذیلا این نوشته را در اختیار علاقمندان قرار می دهم 

 

 

 

صنعت نفت در دوران جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران

 

از آغاز حمله عراق بر علیه ایران و آغاز جنگ تحمیلی، یکی از اهداف محوری دشمن صنعت نفت بود. دولت عراق که خود دارای یک اقتصاد وابسته به نفت بود طبیعتا به خوبی می‌دانست که اقتصاد ایران بدون درآمدهای نفتی با دشواری‌های فراوانی مواجه خواهد شد ولذا از ابتدا هدف دشمن این بود که مانع صادرات نفت ایران گردد و با همین جهت‌گیری حمله به تأسیسات صنعت نفت ایران را در راس حملات نظامی خود قرار داد تا بدین صورت تولید نفت ایران را متوقف کند و یا حداقل از میزان تولید نفت ایران بکاهد و مانع درآمدزایی ارزی کشور گردد. ضمن این که حتی اگر چنین هدفی هم در بین نبود استان‌های همجوار خاک عراق که طبیعتا دشمن از آنجا وارد خاک ایران شد، اتفاقا همان استان‌های نفت‌خیز هستند و خصوصا در آن زمان که میادین مستقل گازی توسعه پیدا نکرده بود اکثر قریب به اتفاق تاسیسات تولید نفت و گاز  در خوزستان و یا سایر استان‌های درگیر جنگ، قرار داشتند.

در تمام دوران جنگ یکی از اهداف محوری دشمن پایانه صادراتی جزیره خارک بود که بیش از 90 درصد صادرات نفت از آنجا انجام میشد. این جزیره حدود 2800 بار مورد حمله دشمن قرارگرفت.

علاوه بر تاسیسات صادراتی از همان اولایل جنگ کشتیهائی که نفت ایران را بارگیری می کردند مورد حمله قرارگفتند و امریکا و کشورهای اروپائی موشک‌های پیشرفته‌ای را به این منظور در اختیار عراق قراردادند. حمله به کشتیهای خریدار نفت ایران موجب بالارفتن شدید ریسک و نرخهای بیمه و امتناع مراجعه کشتی خریدران نفت ایران به پایانه‌های اصلی صادراتی نفت ایران در جزیره خارک شد و دولت علیرغم همه تنگناهای اقتصادی به سرعت ناوگان شرکت ملی نفتکش را توسعه داد تا با خرید نفتکش‌های غول پیکر انتقال نفت به خارج از منطقه جنگی را  به عهده گیرد و نفت به صورت کشتی به کشتی در خارج از منطقه جنگی به خریدارن تحویل می‌شد و نفتکشهای شرکت ملی نفتکش مرتبا در مسیر در معرض تهدید و حملات دشمن بودند. عملیات انتقال کشتی به کشتی ابتدا در  نزدیک جزیره نفتی سیری انجام می‌شد اما بعدا با تجهیز بیشتر نیروی هوائی  رژیم بعثی توسط  حامیان بینالمللی آن، جزیره سیری هم مورد حمله قرار گفت و این عملیات تا پایان جنگ به منطقه هرمز منتقل شد و مسیر حمل نفت توسط ناوگان شرکت نفتکش بسیار طولانی‌تر شد.

حملات دشمن به تاسیسات صادراتی نفت محدود نبود طبعا دشمن بعثی میدانست که در کشوری که بیش از 95 درصد انرژی اولیه از نفت و گاز  تامین می‌شود در صورت مختل کردن تولید نفت و ارسال نفت به پالایشگاه‌ها و یا درصورت توقف کار پالایشگاه، هم  زندگی مردم مختل خواهد شد و هم ناوگان جنگی کشور سوخت برای تحرک نخواهد داشت.

در آغاز جنگ، هفت پالایشگاه در کشور وجود داشت و پالایشگاه های بندعباس و اراک هنوز ساخته نشده بودند. بزرگترین ظرفیت پالایشگاهی کشور یعنی پالایشگاه آبادان که در تیررس مستقیم دشمن بود در همان اوان جنگ  متوقف شد و بقیه پالایشگاه‌ها مرتباً بمباران هوایی می‌شدند؛ بعنوان مثال  پالایشگاه تبریز به دلیل نزدیکی با مرز عراق، حدود ۲۳ بار بمباران شد. سوخت‌رسانی به آذربایجان در صورت نبود پالایشگاه‌ تبریز، بی‌نهایت مشکل بود. پالایشگاه‌های  شیراز و لاوان و حتی اصفهان و تهران نیز بارها مورد حملات هوائی دشمن قرار گرفتند.

در ایران نفت ‌خام در داخل کشور تولید و بخشی از آن وارد پالایشگاه می‌شود تا نهایتاً سوخت و انرژی مصرفی داخل کشور را مهیا کند. نبود سوخت و انرژی مصرفی ایجاد نارضایتی می‌کند. در زمان جنگ، دشمن غیر از عرصة تولید نفت، ایجاد نارضایتی در این خصوص و قطع شریان‌های سوخت‌رسانی به مردم و نیز ایجاد آلودگی‌های زیست‌محیطی را  هدف گرفته بود.

بنابراین انگیزه دشمن برای  ایجاد بحران‌های مستمر در صنعت نفت ایران طی دوران جنگ هشت‌ساله،  ضربه زدن به صادرات نفت و  به تبع آن  درآمد ارزی کشور، و نیز ضربه زدن به تولید نفت‏خام و فرآورده‌های نفتی و گازی در داخل و ایجاد آلودگی‌های زیست‌محیطی بود. در آن زمان شریان‌های گازرسانی ایران حدود ۲۸ هزار کیلومتر و شریان‌های توزیع نفت‌خام و فرآورده‌های آن حدود ۴۵ هزار کیلومتر و ‌مانند زنجیره‌ای به هم پیوسته بودند. ازآنجاکه هدف دشمن ضربه زدن به تولید داخلی بود این شریان‌ها نیز از آسیب حملات دشمن در امان نماندند و  علاوه بر پالایشگاه‌ها، تلمبه‌خانه‌های نفت، ایستگاه های تقویت فشار گاز و  نیز تأسیسات پتروشیمی در کنار تأسیسات صادراتی نفت مرتبا بمباران می‌شدند. به عنوان نمونه بین اهواز تا اصفهان و در مسیر خط‌لوله موسوم به مارون اصفهان، شش تلمبه‌خانه وجود دارد که نفت‌‌خام را به پالایشگاه اصفهان می‌رساند. اگر یکی از این تلمبه‌خانه‌ها، از کار می‌افتاد، (حتی اگر به پالایشگاه‌ اصفهان مستقیما حمله نمی‌شد) مساوی بود با از کار افتادن پالایشگاه اصفهان. ازهمین‌رو این تلمبه‌خانه‌ها مرتبا مورد حمله قرار می‌گرفت در تعداد زیادی از تلمبه‌خانه‌های واقع  در این مسیر  بسیار شهید دادیم.

پتروشیمی‌های  رازی و شیراز کودشیمیایی تولید می‌کنند که یکی از نهاده‌های اصلی در  توسعة صنایع کشاورزی است؛ به ویژه در فارس که تولیدکنندة اول گندم در کشور است. عراق این دو پتروشیمی را بمباران ‌کرد. دشمن درصدد بود حتی در عرصة کشاورزی هم زمینة بحران را فراهم کند.

پتروشیمی رازی چون در منطقة بندر امام در کنار آب واقع شده بود بیشتر در جنگ آسیب دید.

باید توجه داشت که چنانچه قبلا نیز اشاره شد در آن زمان میادین مستقل گازی کشور غیر از چند میدان کوچک توسعه پیدا نکرده بودند ولذا بیش از 80 درصد تولید گاز کشور از محل گاز همراه نفت تامین میشد و طبعا با کاهش تولید نفت، تولید گاز هم کاهش پیدا می‌کرد. حملات مکرر دشمن به تاسیسات خارک و نیز به پالایشگاه‌ها و تلمبه خانه‌های نفتی موجب می‌شد که برداشت نفت پالایشگاه‌ها و جزیره خارک کاهش یابد یا بعضا قطع شود و واحدهای تولیدی مجبور بودند که تولید نفت را کاهش دهند و  متناسبا تولید گاز همراه نفت نیز کاهش می‌یافت و کشور دچار فشار مضاعف می‌شد. علاوه بر این که تاسیسات  فراوری و تولید نفت در خود مناطق نفت خیز نیز مرتبا مورد حمله قرار می‌گرفتند. سی مورد تاسیسات بهره‌برداری نفت‌خام مرتبا تحت حمله قرار داشت.

قبل از جنگ انبارهای نفت و تاسیسات تخلیه و بارگیری عظیمی در بندر ماهشهر وجود داشت که وابسته به پالایشگاه آبادان بود و هم می‌شد فراورده‌های نفتی مازاد بر مصرف کشور را از آنجا صادر نمود و هم در صورت نیاز فراورده‌های وارداتی را از طریق آنجا وارد و  با خطوط لوله به مرکز کشور منتقل کرد اما  فعالیت این تاسیسات نیز به دلیل نزدیکی به خط مقدم جبهه در همان اوایل جنگ متوقف شد، یعنی در حالی که با اصابت دیدن پالایشگاه‌ها در تولید فراورده در داخل مشکل داشتیم واردات فراورده هم با سختی مواجه و برای واردات از سایر بنادر کشور مانند بوشهر و بندرعباس نیز امکانات کافی وجود نداشت.

بعدازاینکه بمباران‌ها در خارک هم شدت گرفت ایران منطقة دیگری را برای واردات فرآورده‌ در نظر گرفت و آن منطقة بهرگان بود. این منطقه حدود ۱۲۰ کیلومتر با بوشهر فاصله دارد و در حدود ۷۰ کیلومتری گناوه واقع شده است. بهرگان مثل شبه‌‌جزیره است و می‌توانست پناهی باشد برای اسکله‌های شناور که به جای اسکله‌های اصلی و ثابت قرار گرفته بودند. روزانه تا سی میلیون لیتر فراورده از تنگة هرمز به بهرگان می‌رفت و این منطقه به صورت تلمبه‌خانه‌ا‌ی بسیار اساسی برای سوخت‌رسانی کشور عمل می‌کرد. واردات عمدة ایران حدود شانزده میلیون لیتر گازوئیل، دوازده میلیون لیتر نفت سفید و سه میلیون لیتر بنزین بود که این ظرفیت وارداتی برای کشور در فصل زمستان بسیار حیاتی قلمداد می‌شد. به این تلمبه‌خانه در سال ۱۳۶۴ حمله شد، پس از بازدید از تأسیسات بمباران شده، کارشناسان اعلام کردند که حدود نُه ماه زمان لازم است تا این تلمبه‌خانه مجدداً به عرصۀ فعالیت وارد شود. جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، که آن زمان نخست‌وزیر و مسئول پشتیبانی جنگ بود، خواستار راه‌اندازی این تملبه‌خانه در مدت ده روز بود. مدت زمانی که برای بازسازی مجدد این مجموعه و ایجاد چهار تلمبه‌خانة اضطراری جدید صرف شد اصلاً باورکردنی نیست، این تلمبه‏خانه طی هفت روز بازسازی شد که کاری بسیار عظیم بود و در صنعت نفت کشور و تاریخ جنگ تحمیلی فراموش نخواهد شد. البته این تنها یک نمونه است دولت و مقامات وزارت نفت با همراهی آحاد پرسنل صنعت نفت لحظه‌ای در بازسازی تاسیسات نفتی درنگ نکردند و ساعتی را برای این کار از دست ندادند

دوران جنگ برهه‌ا‌ی بسیار اساسی بود که تجربیات بزرگی را به همراه داشت و مهم‌ترین تجربة‌ این دوران در عرصة صنعت نفت شناخت مدیریت بحران در عمل و آزمون آن در شرایط بحرانی بود. مدیریت کردن در شرایط عادی کار ساده‌ای است، ولی قوّت و قدرت هر مدیریت را باید در هنگام بحران ارزیابی کرد.

در دوران جنگ هشت‌ساله، ایران در بدترین شرایط حتی یک ‌روز صادرات نفت‌خام متوقف نشد و با تلاشی خارق‌العاده  همواره حداقل انرژی مورد نیاز کشور و سوخت مورد نیاز ناوگان جنگی کشور تامین شد.

اگر تجربیاتی که در دوران جنگ تحمیلی از مدیریت بحران در کشور ما به دست آمد به دانش مدیریت وارد می‌گردید، نه فقط برای کشور ما مفید بود، بلکه سبب افزایش سطح دانش بشری می‌شد. اما متاسفانه در حال حاضر این تجربه‌ها زیر گرد و غبار زیادی مانده و در داخل کشور نیز در تدوین آن‌ها کوتاهی شده است.

عراق در سال‌های ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲، پس از اینکه از حملات خود به خارک و سایر تأسیسات و پالایشگاه‌های کشور مأیوس شد به عرصه‌ای وارد شد که ایران در آن چندان تبحر نداشت و آن حمله به چاه‌های نفتی بود. اولین بار در بهمن ۱۳۶۱ چاه‌های میدان نفتی نوروز واقع در خلیج‌فارس را بمباران کردند که بر اثر آن پنج چاه نفتی در این میدان نفتی به آتش کشیده شد. بلافاصله بعد از آن، چاه‌های ابوذر و سپس چاه‌های میدان سروش را بمباران کردند. امریکایی‌ها نیز در مهر ۱۳۶۶ سکوهای نفتی میادین موسوم به رسالت و رشادت را زدند و در فروردین ۱۳۶۷ سکوی میادین نصر و نصرت و سپس سکوی سلمان را، که بزرگ‌ترین سکوی خاورمیانه و خلیج فارس با تولید حدود ۱۵۰ هزار بشکه نفت خام است، هدف قرار دادند. تعداد چاه‌هایی که امریکایی‌ها در آن منطقه آتش زدند حدود دوازده حلقه‌ بود و مجموعاً طی دوران جنگ، حدود ۲۱ حلقه‌ چاه نفتی ایران به آتش کشیده شد و فوران کرد که حدود نصف آن را مستقیماً امریکایی‌ها و نصف‌ آن را عراقی‌ها هدف قرار دادند.

 ابتدا در حوزة بازسازی سکوها، پالایشگاه‌ها، تلمبه‌خانه‌ها و غیره تبحری در داخل کشور وجود نداشت، ازهمین‌رو عده‌ای در داخل کشور این مسئله را مطرح می‌کردند که برای مقابله باید از کارشناسان خارجی‌ کمک بگیریم. این کارشناسان در ازای کمک به ایران دو تقاضا داشتند: پول و امنیت. امنیت به معنای خاتمة جنگ تحمیلی و سازش بود که با سیاست‌های ملی سازگاری نداشت. خصوصا تکنیک مهار چاه‌های نفت انحصارا در دست سه شرکت خارجی قرار داشت: دو شرکت امریکایی و یک شرکت‌ کانادایی.

 مقداری از نفت چاه‌های آتش گرفته، سوخته بود و مقداری از آن روی سطح آب باقی مانده بود. به همین دلیل تمام خبرگزاری‌های وابسته به کسانی که خود به این چاه‌ها حمله ‌کرده و زمینة آلودگی را ایجاد نموده بودند، وانمود می‌کردند که جمهوری ‌سلامی دریا را آلوده کرده است و این آلودگی را بهانه‌ای تبلیغاتی بسیار سنگین برای ضربه‌زدن به جمهوری‌اسلامی قرارداده بودند.

 آنها می‌خواستند این آلودگی را حربه‌ای برای قبول آتش‌بس توسط ایران  قرار دهند ازهمین‌رو در داخل اقداماتی انجام شد،  از جمله آموزش غواصی حتی در استخرها آغاز شد و همچنین آموزش تکنیک‌های مهار چاه‌ها آنهم چاه‌های دریائی که بسیار دشوار تر از چاه های خشکی است. در ۱ تیر ۱۳۶۲ در اوج تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی ایران، کار مهار اولین چاه در منطقة نوروز آغاز گردید و در شهریور سال ۱۳۶۲ مصادف با عید قربان مهار چاه شماره ۳ نوروز به دست نیروهای صنعت نفت کشورمان با موفقیت انجام شد. در دنیا هیچ‌کس باور نمی‌کرد که جمهوری اسلامی بتواند با استفاده از نیروهای داخلی‌اش با دانش و تکنیک چاه‌ها را مهار کند. مجموعه‌ای از نیروها بدون هیچ کمک خارجی این کار را  انجام دادند.  توانائی و تجربه در این زمینه به جائی رسید که بقیه چاه‏ها هم مرتباً بعد از هر تهاجم مهار می‏شدند و مدت زمان مهار در بعضی چاه‌ها، به‌ویژه در منطقة سلمان، حدود سه ساعت بود. پس از تهاجم متجاوزان امریکایی به سکوی سلمان، مهار چاه‏ها می‏بایست در زیر سطح دریا و بعضاً روی تأسیسات منهدم‌شده انجام می‌شد که کاری کاملاً تکنیکی بود. مجموعة این فعالیت‏ها به نوعی تبدیل تهدید به فرصت بود؛ فرصتی برای آموزش، تدبیر، دانش‌اندوزی و گسترش مرزهای دانش.

 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخشی از عملیات والفجر ۸ را مرهون رهاوردهای آموزش‌های غواصی در منطقة نوروز و بهرگان در عملیات مهار چاه‌ها و عملیات غواصی آن بود.

 حاصل این تجربه این بود که در سال ۱۳۶۹ زمانی که عراق به کویت حمله کرد حدود هفتصد چاه کویت منفجر گردید و وضع به گونه‌ای شده بود که در کویت تفاوت روز و شب به علت دود غلیظ فوران این چاه‌ها مشخص نبود. ئرئیس‌جمهور محترم وقت از مجموعة صنعت نفت خواستند که سریعاً با تجربه و مهارت در این امر به کمک کویت بروند. تیم اعزامی ایران طی حدوداً ۷۵ روز توانستند حدود بیست چاه آتش گرفته و پرفوران از ‌چاه‌های آن کشور را مهار و خاموش کنند که از نظر سرعت مهار در بعضی از آنها رکوردهای جهانی بر جای گذاشته و از همه شرکت ها و رقبای دیگری که در این عرصه وارد شده بودند سبقت گرفتند.

گاهی شنیده می‌شود که بعضی ادعا می‌کنند که در دوران جنگ دولت وقت آنچنان که باید و شاید با همه امکاناتش در خدمت جنگ نبوده است. به نظر نگارنده اینها  به نوعی ضعف‌های خود را فرافکنی می‌کنند. اینان یا صنعت نفت را نمی شناسند و میزان وابستگی اقتصاد کشور به این صنعت را نمی‌دانند  و آگاه نیستند که در دوران جنگ بر این صنعت چه گذشته است و یا فراموش کرده‌اند.

در طول هشت سال دفاع مقدس شاید تنها روزهای آرامش صنعت نفت روزهای عملیات و درگیری و رویارویی در جبهه‌های جنگ نظامی بود که ناوگان جنگی دشمن درگیر جبهه‌ها بود و کمتر به جبهه اقتصادی یعنی صنعت نفت می‌پرداخت.

آنچه دولت وقت در برپا  نگهداشتن صنعت نفت در طول جنگ انجام داد به راستی خارق‌العاده و حیرت‌آور است و اگر این نبود نه درآمدی بود که بتوان با آن جبهه‌ها را اداه کرد و نه سوختی بود که بتوان با آن تجهیزات نظامی را به حرکت درآورد و مانع از نارضایتی‌های اجتماعی شد.

یکی از درس‌های بزرگ و سرنوشت‌سازی که از این دوران می‌توان گرفت توجه به این مهم است که وقتی در کشوری رابطه دوستانه قوی و مبتنی بر اعتماد میان حاکمیت و دولت از یک سو و مردم از سوی دیگر بر قرار است چنان انرژی و نیروی عظیمی آزاد میشود که ناممکن‌ها را ممکن می‌کند. اگر حکومت‌ها  و دولت‌ها با اتکاء به تجربه دوران جنگ تحمیلی بر علیه ایران، اهمیت راهبردی چنین حسن رابطه و اتحادی میان دولت و ملت را درک کنند شاید به دنبال هیچ ابزار دیگری برای ارتقاء قدرت ملی و قدرت بازدارندگی در صحنه بینالمللی نروند.

یکی از بهترین دلایل شکست دشمن در مختل کردن صنعت نفت و صادرات نفت ایران و متقابلا  پیروزی دولت زمان جنگ در سرپا نگهداشتن صنعت نفت در مقابل حملات نظامی دشمن، این  است که حامیان دشمن متجاوز که هر روز سلاح جدیدتر و پیشرفته‌تری را برای حمله به تاسیسات نفتی و نفتکشها در اختیار او قرار می‌دادند نهایتا از توقف صادرات نفت ایران از طریق حملات نظامی مایوس شدند و در سال 1365 سیاست سقوط قیمت جهانی نفت را در پیش گرفتند تا اقتصاد ایران را از این طریق مختل کنند. در این سال زکی یمانی وزیر نفت وقت عربستان بصورت ناگهانی سیاست رها کردن قیمت و دنبال کردن سهم بازار را به اوپک تحمیل کرد و یکی از دستیاران وزیر خارجه وقت امریکا بعدها در مصاحبه‌ای اعتراف کرد که در آن زمان دولت ایالات متحده تصمیم گرفت که برای فشار اقتصادی به ایران و واداشتن ایران به پایان دادن به جنگ و نیز برای تسهیل فروپاشی شوروی و فشار به لیبی قذافی، قیمت جهانی نفت را کاهش دهد و این کار از طریق سیاست سهم بازار عربستان محقق شد. (رجوع شود به مجله چشمانداز ایران شماره 22 مهرو آبان 1382 "نفت و جنگ")

بهترین راهبرد آینده در گرو تدوین تجاربی است که طی دوران جنگ تحمیلی کسب شده است. بدین‌گونه می‌توان آنها را بستری برای افزایش دانش و مدیریت بحران در داخل کشور و به منظور اعتلای کشور و نظام  قرار داد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

این مصاحبه سال گذشته با مجله بیست انجام شده ولی چون نسخه‌ای از آن را برایم نفرستادند از انتشار قطعی آن بی‌خبرم


مقایسه اقتصاد دوران جنگ با امروز

-        اساسا نفت و قدرت نفتی ایران چقدر در آغاز و ادامه جنگ موثر بود؟ آیا بین جنگ و نفت رابطه ای وجود دارد؟

پاسخ- به هرحال ایران هم یک کشور نفتی است و هم در یک منطقه نفتی قرار گرفته است و این مسئله بر همه مسائل کشور سایه می‌اندازد. متاسفانه اقتصاد ایران یک اقتصاد وابسته به نفت است. صدام حسین فکر می کرد اگر بتواند خوزستان را از ایران جدا کند و به خاک عراق منضم کند کشور خودش به بزرگترین کشور نفتی دنیا بدل می‌شود و از عربستان سعودی جلو می‌افتد و ایران بدون انرژی و بدون درآمد ارزی می‌ماند و از پا در می‌آید.

-        گروهی معتقدند برای تبیین رابطه نفت و جنگ میتوان این نظریه را مطرح کردکه یکی از دلایل طولانی شدن جنگ نفتخیز بودن دوکشور ایران و عراق بود. نظر شما در مورد این تئوری چیست؟

پاسخ- این مسئله نمی‌تواند بی‌تاثیر باشد به هر حال اگر عراق متکی به درآمد نفت نبود هم دیکتاتوری صدام حسین نمی‌توانست تامین مالی شود و اینقدر قدرت پیدا کند و هم نمی‌توانست جنگ را تا این حد ادامه دهد و اصولا شاید سرنوشت هر دو کشور بسیار تغییر می‌کرد.

-        وضعیت اقتصادی ایران در سال‌های اول جنگ چگونه بود؟( گروهی معتقدند در سال اول جنگ ایران با خفگی اقتصاد تنها چند گام فاصله داشت)

پاسخ- قطعا اگر مدیریت اقتصادی کشور در زمان جنگ توان اداره اقتصاد را نداشت و اقتصاد با خفگی چند گام فاصله داشت، نمی‌توانست هشت سال با دشمنی که مورد حمایت همه قدرت‌های جهان بود مقابله کند و همه خاکش را پس بگیرد.

-        گفته می‌شود به دلیل شوک معکوس نفتی از سال 65 به بعد فشارهای اقتصادی ایران بیشتر شد و همین امر باعث شد استراتژی عراق بر اندام تاسیسات نفتی ، صنعتی و اقتصادی ایران متمرکز شود. به نظر شما این کاهش بهای نفت چه تاثیری بر نحوه جنگ و ادامه جنگ بین  ایران و عراق داشت؟

 

پاسخ-  حملات صدام به تاسیسات نفتی کشور از همان اوایل جنگ شروع شد و از سال 63 به بعد بسیار شدیدتر شد. اما عراق علیرغم همه حملات بر روی تاسیسات نفتی و کشتی‌های صادراتی نفت ایران، هرگز نتوانست جریان نفت ایران را متوقف کند و دولت مهندس موسوی پافشاری خارق‌العاده‌ای بر بازسازی مستمر و مقاومت داشت ولذا نهایتا  امریکائی‌ها و متحدین منطقه‌ای‌شان مجبور شدند با توطئه‌ای که منجر به شوک معکوس نفتی شد، در سال‌های 65 و 66 قیمت نفت را سقوط دهند که  مقاومت ایران را بشکنند و  اگر رژیم گذشته اقتصاد ایران را وابسته به تک محصولی نکرده بود طبیعتا این توطئه هم اثرگذار نمی‌بود.

 

-        براساس بهای نفت پیش بینی میشد که سال 65 بحرانی ترین سال اقتصاد ایران باشد، دولت چگونه توانست در این سال را بدون بحران سپری کند؟

پاسخ- به نظر من مهمترین عامل، سلامت بسیار بالا و نیز دلسوزی بسیار بالا در دولت بود که اعتماد مردم را جلب کرده بود و لذا شاید برای اولین بار در طول تاریخ کشور رابطه بسیار خوبی میان دولت و ملت بوجود آمده بود و این رابطه انرژی بزرگی را بوجود آورده بود که امکان فائق آمدن بر مشکلات را فراهم می‌کرد ولی به هرحال این بحران در کاهش توان نظامی ایران برای ادامه جنگ بی‌تاثیر نبود.

 

-        وضعیت تولیدو صادرات نفت ایران در سال‌های جنگ چگونه بود؟

پاسخ- هم تولید و هم صادرات نفت تحت فشار زیادی بود. دشمن منظمنا به  تاسیسات استخراج و تولید نفت حمله می‌کرد و نیز به جزیره صادراتی خارک و اسکله‌های آن و همچنین به کشتی‌های حمل نفت حمله می‌کرد و از طرفی بعضی تحریم‌های جهانی هم صادرات ایران را دچار  مشکل می‌کرد ولی پای‌مردی دولت و مردم و خصوصا کارکنان صنعت نفت موجب شد که استخراج و صادرات نفت هرگز متوقف نشود. متوسط صادرات نفت‌خام کشور در دوران جنگ کمتر از یک میلیون بشکه در روز بوده است.  بدلیل این که آبهای ایران در خلیج‌فارس منطقه جنگی اعلام شده بود کشتی‌های خریدار نفت ایران حاضر نبودند به جزیره خارک بیایند و لذا ناوگان نفتکش ایران در این سال‌ها توسعه یافت و مجبور بودیم نفت را خودمان حمل کنیم و در خارج از منطقه جنگی، ابتدا در اطراف جزیره سیری و بعدا در اطراف جزیره هرمز به خریداران تحویل دهیم.

 

-        اقتصاد ایران در همه دورانها وابسته به نفت بوده ؛اما در سالهای جنگ ایران با محدودیت فروش و کاهش بهای نفت  مواجه بوده است. دلارهای نفتی چقدر در اقتصاد جنگ موثر بود؟

پاسخ- مدیریت بی‌نظیر اقتصاد کشور در دوران جنگ موجب شد که ایران بتواند با کمترین درآمد نفتی به حیات خود ادامه دهد  و حداقل نیارهای مردم را تحت هرشرایطی تامین کند و وابستگی اقتصاد به نفت را  نیز بطور نسبی کاهش دهد.

 

-        اقتصاد ایران در سالهای پایانی جنگ چقدر وابسته به دلارهای نفت بود؟

پاسخ- همانطور که اشاره کردم متاسفانه عملکرد غلط یا جهت‌دار رژیم گذشته خصوصا در طول برنامه پنجم  آن رژیم، وابستگی اقتصاد را  به نفت تشدید کرده بود و قطع این وابستگی مستلزم برنامه‌ریزی توسعه است که آنهم در شرایط جنگ بصورت کامل امکان‌پذیر نیست. اما فشارهای اقتصادی خود باوری و انرژی عظیم ناشی از انقلاب مردمی و تعامل  مثبت دولت و ملت موجب شد که کشور حرکت مثبتی در این جهت داشته باشد. باید توجه داشت که بیش از 50 درصد درآمد ارزی کشور فقط صرف هزینه‌های جنگی می‌شد  ولذا اگر این وابستگی کاهش نیافته بود طبیعتا اقتصاد خیلی زودتر از آن از پای در می‌آمد.

 

-        تفاوتها و شباهتهای اقتصاد سالهای جنگ با اقتصاد امروز در چیست؟( جایگاه نفت در اقتصاد این دو دوره زمانی)

پاسخ- متاسفانه عملکرد غلط اقتصادی خصوصا در دو دولت هشتم و نهم موجب صدمه بسیار سنگین به پیکره تولید ملی شد و هرچه تولید ملی تضعیف شود وابستگی به نفت تشدید می‌شود. ما از تجربیات استفاده نکردیم و این وابستگی متاسفانه بسیار تشدید شده است. یعنی کشوری که در  سال‌های جنگ با صادرات پانصد، ششصدهزار بشکه‌ای و با درآمد ارزی10 تا 15 میلیارد دلاری  با وجود هزینه‌های سنگین جنگ، اداره می‌شد در سال‌های اخیر با درآمد متوسط سالانه بیش از 100 میلیارد دلاری هم اداره نشد.

-        گروهی براین باورند که اقتصاد امروز اگربدتر از دوران جنگ نباشد،کمتر از آنهم نیست. اگر بخواهید اقتصاد ایران سال‌های جنگ رابا اقتصاد امروز مقایسه کنید،‌نظرتان از ارزیابی این قیاس چیست؟

پاسخ-  از نظر بعضی شاخص‌ها کلیدی مثل اشتغال، مثل وابستگی به واردات کالا و مثل ضریب جینی که منعکس کننده فاصله طبقاتی و عدالت اجتماعی است، به نظر من وضع بدتر است.

 

-        همواره یکی از مشکلات گریبانگیر ایران بحران بهره‌وری بوده که همواره اقتصادایران را تحت شعاع قرارداده است. این بحران در دوران جنگ بیشتر بود یا امروز؟

پاسخ-  آخرین گزارش بهره‌وری که در سال آخر حیات سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و قبل از انحلال این سازمان در سال 84 تهیه شده است نشان می‌دهد که شاخص بهره‌وری تک تک و کل عوامل تولید  در اغلب قریب به اتفاق سال‌های بعد از 1352 منفی بوده است و تنها در سال‌های جنگ این شاخص‌ها مثبت شده است و این دست‌آورد جنگ است. افت بهره‌وری اثر سرمایه‌گذاری را خنثی می‌کند و مانع رشد اقتصادی می‌شود و در دوران جنگ این مسیر عکس شده بود که متاسفانه بعد از جنگ بخوبی از دست‌آورد جنگ صیانت نکردیم.

-        عقلانیت در مدیریت کلان درآمدهای نفتی چقدر دردوران جنگ وجود داشته ،آیا میتوان گفت این عقلانیت همان معجزه ادره کشور در دوران جنگ بوده؟

پاسخ- قطعا این‌طور است، مکانیزم‌هائی مثل کمیته تخصیص ارز و مراکز تهیه و توزیع در این مسیر بود که  اولا متناسب با درآمد ارزی هزینه شود ثانیا واردات به ضروری‌ترین نیازها محدود شود و ثالثا از تولید ملی حمایت شود یعنی آنچه که در داخل قابل ساخت و تامین است وارد نشود.

-        در پایان جنگ و پذیرش قطعنامه بحران و مشکلات  اقتصادی کشور بیشتر موثر بود یا کاستی های نظامی؟

پاسخ- قطعا هر دو موثر بوده است اما من فکر می‌کنم مدیریت نظامی کشور اگر واقع‌گراتر و دقیق‌تر عمل‌کرده بود نتایج بهتری می‌گرفت.

 

-        آیا رانت نفتی در دوران جنگ وجود داشت؟

پاسخ- به‌هرحال یکی از ویژگی‌ها اقتصاد‌های نفتی رانتی بودن است اما قطعا رانت‌جوئی و رانت‌خواری در دوران جنگ به حداقل رسیده بود چون دولت حاضر نبود نقش توزیع کنندگی رانت به نفع رانت‌جویان را  ایفا کند و به فکر اداره جنگ و منافع مردم بود. من فکر می‌کنم علت اصلی نارضایتی بعضی جریانات از دولت هم همین بود.

-        دیپلماسی نفتی ایران در سال‌های جنگ چه بود؟ این دیپلماسی نفتی در این سالها چیست؟ این دو نقشه راه چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟

پاسخ- البته بنده در مجموع با این واژه دیپلماسی نفتی مشکل دارم و  آنرا واژه  چندان دقیق نمی‌‌دانم اما اگر منظور تعامل فعال و قوی  دستگاه‌های نفت و سیاست‌خارجی  در جهت استفاده از نفت بعنوان ابزار و اهرم سیاست‌خارجی و استفاده از دیپلماسی برای حل مشکلات صنعت نفت باشد فکر می‌کنم قوی‌ترین ارتباط در این زمینه در سال ‌های جنگ تجربه شده است.

-        به نظر شما چه آیتمی در سال‌های جنگ بر موفقیت دولت برای اداره کشور موثرتر بود(افراد؟برنامه؟همدلی مردم؟)

پاسخ-  رابطه بسیار مثبت دولت و ملت ناشی از سلامت دولت و اعتماد مردم به دولت.

 

-        در تمام این سالها در چه دوره ‌ای، ایران بیشترین ثبات را در هزینه کرد درآمدهای نفتی داشته و دلارهای نفتی صرف سرمایه گذاری‌های مولد شده است؟

پاسخ- فکر می‌کنم دولت زمان جنگ و بعد از آن دولت اصلاحات بهترین کارنامه را در این زمینه داشته‌اند.

 

-        در بعد کلان تاثیر جنگ و حملات نظامی عراق بر مناطق نفت خیز ایران  بر امنیت انرژی و اقتصاد منطقه چگونه بود؟

پاسخ- طبعا امنیت انرژی ایران قویا به خطر افتاده بود چون سبد انرژی ایران متنوع نبود و وابسته به نفت و گاز و البته آن زمان عمدتا نفت بود و متاسفانه الان هم همچنین است. کشورهای جنوب خلیج فارس از جنگ منتفع شدند چون هم فرصت پیدا کردند که از میادین مشترک نفتی یکجانبه بهره برداری کنند و هم  تجارتشان را رونق بدهند.

 

-        جنگ ایران و عراق  چه تاثیری بر استراتژی های نفتی اوپک داشت؟

پاسخ-  اوپک هیچ‌وقت استراتژی نداشته است و طبعا این جنگ هم تاثیری بر استراتژی نداشته اوپک نداشته است. اما سیاست سهم بازار عربستان که در سال 65 مطرح شد و بعدا معلوم شد که توطئه غرب است، موجب  شوک معکوس و سقوط قیمت نفت شد و اوپک را وارد یک دوران پرچالش کرد.

 

-        بررسی سهم تولید نفت ایران در اوپک و تاثیر آن بر آغاز جنگ و بالعکس(یعنی تاثیر جنگ بر سهم تولید نفت ایران در اوپک)

پاسخ- اصولا بنظر من این مسئله آنقدر مهم نیست که بعضی با هر انگیزه‌ای بزرگش می‌کنند. آنچه مهم است منافع ملی است و میزان استخراج و تولید و درآمد نفتی باید بر مبنای منافع همه‌جانبه ملی باشد و نه فقط سهم تولید در اوپک. فکر نمی‌کنم سهم تولید ایران تاثیری در جنگ داشته است و مسئله اصلی وقوع یک انقلاب ضد استعماری و ضد نظام سلطه در ایران بود و فرصت‌طلبی عراق از آن برای توسعه طلبی. اما طبعا جنگ و کاهش تولید ایران در جریان جنگ، سهم تولید ایران را کاهش داد.

 

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۳۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

شناسهٔ خبر: 1378437- سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر                                                                جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳

نشست صنعت نفت به مثابه جبهه اقتصادی در دوران دفاع مقدس/

حسن تاش: صنعت نفت در دوران جنگ لحظه ای از بازسازی عقب نشینی نکرد/ برخی مدیران بعد از جنگ با این فکر انحرافی که توسعه با آخرت طلبی ممکن نیست مانور تجمل راه انداختند/ شاخص بهره وری جز در جنگ کاهش یافت

حدود چهار سال پیش، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا در مصاحبه ای اعتراف کرد که به منظور «وادار کردن ایران به پایان جنگ» و «تسهیل فرآیند فروپاشی شوروی»، تصمیم گرفتیم که قیمت نفت را کاهش دهیم و این اقدام را به وسیله تئوری سهم بازار زکی یمانی انجام دادیم.در دولت آقای موسوی کمیته ای به نام BTC تشکیل شد تا کشور های طرف مقابل تجارت را وادار کنند در مقابل وارداتی که از این کشورها داریم، از ایران نفت بخرند. وزارت بازرگانی، وزارت خارجه و وزارت نفت از هر اهرمی برای فشار بر این کشورها استفاده می کردند تا بتوانیم نفت را بفروشیم و صادر کنیم.

حسن تاش با اظهار تأسف از این که در زمینه ثبت و ضبط تجربه جنگ خیلی کم کار شده است، گفت: از این تجربه خیلی کم استفاده کردیم و خیلی زود آن را فراموش کردیم؛ در حالی که می‌توانست دستاورد خوبی برای کشور داشته باشد

 

به گزارش خبرنگار جماران، «غلامحسین حسن‌تاش»، نایب رئیس و مدیر اجرایی انجمن اقتصاد انرژی ایران که مسوولیت مدیرکل دفتر وزارتی و سرپرستی معاونت مالی اداری وزارت نفت را در دولت مهندس موسوی عهده دار بوده است؛ در دومین نشست از سلسله جلسات «اقتصاد ایران در دوران دفاع مقدس» که عصر پنج‌شنبه در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد، طی سخنانی اظهار داشت: «در زمان جنگ، سخت‌افزارها آسیب می‌بینند، اما نرم‌افزارها به شدت توسعه پیدا می‌کنند». دلیل اینکه اروپا بعد از جنگ جهانی دوم به سرعت بازسازی شد، این بود که در طول جنگ با وجود اینکه سخت‌افزار و فیزیکش آسیب دید؛ اما سه عامل اصلی «نیروی انسانی»، «اطلاعات و تحقیقات» و «سازماندهی و مدیریت» تقویت شد.

 

وی در این نشست که با عنوان «صنعت نفت به مثابه جبهه اقتصادی در دوران دفاع مقدس» و با حضور دکتر فرشاد مؤمنی، مدیر مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد، با اشاره به «حیرت‌انگیز بودن چگونگی اداره کشور در هشت سال دفاع مقدس»، گفت: اگر کشورهای پیشرفته دنیا این سابقه تاریخی را داشتند، قطعا مانور زیادی روی آن می‌دادند و از این سابقه تاریخی به عنوان افتخار ملی یا عامل انگیزشی ملی بزرگ، استفاده می‌کردند.

 

وی با استناد به «آخرین مطالعه سازمان برنامه در سال 85»، گفت: حدودا از سال 1352 تا 1384 شاخص بهره‌وری نیروی انسانی و شاخص بهره‌وری سرمایه در تمامی سال‌ها کم شده است، جز سال‌های جنگ. در ایران با فاصله کمی از جنگ به فکر مانور تجمل و هدردادن سرمایه ها افتادیم در حالی که آن انرژی و مدیریت می‌توانست به منظور توسعه کشور مصرف شود و ارزش بیافریند. این مسئله نیاز به مطالعه دارد که چه عواملی در این تغییر مؤثر بودند.

 

مدیرکل دفتر وزارتی وزارت نفت در دوران دفاع مقدس افزود: من هراندازه که برای این جلسه به جست وجو در منابع برای تجربه صنعت نفت در دوران دفاع مقدس پرداختم بیشتر با کمبود منابع در این موضوع مواجه شدم. هرقدر که در این زمینه کار بشود به اعتقاد من جا برای کارکردن بیشتر دارد. 
حسن‌تاش سخرانی خود را در دو بخش «مشکلات تأمین نیاز انرژی داخلی کشور در دوران جنگ» و «مشکلات بخش صادرات و ایجاد درآمدهای ارزی در دوران جنگ» ارائه داد و در بخش نخست سخنان خود اظهار کرد: می خواهم خاطرات خودم را به عنوان یک مسوول از شرایط کشور در آن هشت سال و اداره امور در آن شرایط برای شما تصویر کنم. چگونگی اداره کشور در آن شرایط حیرت آور است.

 

نائب رییس انجمن اقتصاد انرژی با اشاره به این که «در طول دوران جنگ تحمیلی پالایشگاه‌ها مکررا مورد حمله دشمن قرار می‌گرفتند»، اظهار کرد: وضعیت به گونه ای بود که هنگامی که جبهه در عملیات نظامی فعال بود، در صنعت نفت خیالمان راحت بود؛ چراکه تجهیزات نظامی دشمن مشغول جنگ با جبهه بود و صنعت نفت کمتر مورد حمله قرار می‌گرفت اما به محض آرام شدن جبهه، حملات روی صنعت نفت آغاز می‌شد. دشمن بسیار با دانش و حساب شده این حملات را انجام می‌داد. نقاط کلیدی را به خوبی می‌شناخت و به نظر می‌رسید که از اطلاعات داخل کشور نیز از طریق شبکه منافقین مطلع است. متأسفانه در زمینه ثبت و ضبط تجربه جنگ خیلی کم کار شده است و از این تجربه خیلی کم استفاده کردیم و خیلی زود آن را فراموش کردیم؛ در حالی که می توانست دستاورد خوبی برای کشور داشته باشد. اگر کشورهای پیشرفته دنیا این سابقه تاریخی را داشتند، قطعا مانور زیادی روی آن می دادند و از این سابقه تاریخی به عنوان افتخار ملی یا عامل انگیزشی ملی بزرگ، استفاده می کردند

 

تقریبا تمام میادین بزرگ و اصلی نفتی ایران در نیمه‌ غربی کشور قرار دارد که به خاک عراق و جبهه جنگ بسیار نزدیک بود. صدام با نقشه‌ای تحت عنوان «عربستان بزرگ یا عربستان دوم» به دنبال قطع ارتباط خوزستان با سایر بخش‌های کشور بود. اگر این اتفاق رخ می‌داد، به تعبیر بعضی از کتاب‌ها، سایر بخش‌های کشور در خاموشی یخ می‌زد؛ چراکه در آن زمان حدود 90 درصد از انرژی کشور از نفت تأمین می‌شد و سهم گاز در سبد انرژی کشور تنها 10 درصد بود که همان نیز منشأش نفتی بود ( گاز همراه نفت) . بنابراین اگر عراق خوزستان را تصاحب می‌کرد، شاید کل کشور هیچ وقت نمی‌توانست خوزستان را پس بگیرد. به این دلیل که با از دست دادن خوزستان، تانک‌ها و هواپیماهای‌مان دیگر سوخت نداشتند و نظام جهانی متحد صدام به ایران سوخت نمی‌فروخت. ما ناگزیر بودیم که نفت خام را به پالایشگاه‌های داخلی برسانیم تا هم نیازهای جبهه و جنگ رفع شود و با توجه به اینکه از سال 52 به بعد وابستگی اقتصاد به ارز زیاد شده بود، هم نیاز به ارز را تأمین کنیم.

 

پژوهشگر حوزه‌ نفت در توضیح «صنعت نفت در دوران جنگ»، اظهار کرد: مجموعه‌ای از میادین نفت و گاز داشتیم که میادین گاز پراکنده‌تر و دورتر از مرز عراق بودند؛ اما بخش عمده‌ای از میادین نفت در خوزستان قرار داشتند و بخش دیگری در لرستان بودند که فوق‌العاده به خط مرزی عراق نزدیک است. دو مسیر عمده انتقال نفت خام خط اهواز- تهران و خط مارون- اصفهان بودند. مسیر اهواز - تهران از لرستان به سمت تهران می‌چرخد.

 

حسن‌تاش گفت: در زمان جنگ نفت خام بعد از استخراج از چاه‌ها، در 30 واحد بهره‌برداری، فرآوری‌های اولیه روی آن انجام می‌شد از جمله جدا کردن گازهای همراه نفت و سپس اگر به قصد صادرات بود، کل نفت خام خشکی در تلمبه خانه گوره جمع و از آنجا به جزیره خارک پمپ می‌شد. در حال حاضر 9 پالایشگاه داریم که پایشگاه بندرعباس و پایشگاه اراک بعد از جنگ ساخته شدند و به بهره‌برداری رسیدند. در زمان جنگ هفت پالایشگاه داشتیم که با شروع جنگ پالایشگاه آبادان با قدرت تصفیه 350 هزار بشکه، از سرویس خارج شد. به آن دلیل که جزیره آبادان بیش از اینکه داخل خاک ایران باشد، به نظر می‌رسد که نزدیک خاک عراق است و بنابراین خط مقدم جبهه بود و امکان فعالیت وجود نداشت.

 

وی پالایشگاه‌های ایران را در زمان جنگ تحمیلی برشمرد و گفت: پالایشگاه‌های ایران در زمان جنگ به پالایشگاه‌های شیراز با ظرفیت حدود 40 هزار بشکه، پالایشگاه کرمانشاه با 25 هزار بشکه، پالایشگاه تهران با 200 هزار بشکه، پالایشگاه تبریز با ظرفیت 100 هزار بشکه، پالایشگاه لاوان با 15 هزار بشکه و پالایشگاه اصفهان با 200 هزار بشکه محدود می‌شد.

 

حسن‌تاش درباره‌ «پالایشگاه اصفهان» توضیح داد: پالایشگاه اصفهان در رژیم پهلوی ساخته شده بود که بهره‌برداری نهایی آن، هم‌زمان با انقلاب بود. همین سبب شد پیمان‌کار آمریکایی، قبل از اتمام پروژه از ایران برود. بنابراین چندین سال به طول انجامید تا پالایشگاه راه‌اندازی شود و به ظرفیت کامل خود که 300 هزار بشکه بود، برسد.

 

این کارشناس بخش انرژی و نفت با تأکید بر اینکه «در مدت جنگ تحمیلی، پالایشگاه‌ها مکررا مورد حمله دشمن قرار می‌گرفتند»، اظهار کرد: هنگامی که جبهه در عملیات نظامی فعال بود، در صنعت نفت خیال‌مان راحت بود؛ چراکه تجهیزات نظامی دشمن مشغول جنگ با جبهه بود و صنعت نفت کمتر مورد حمله قرار می‌گرفت؛ اما به محض آرام شدن جبهه، حملات روی صنعت نفت آغاز می‌شد. دشمن بسیار با دانش و حساب شده این حملات را انجام می‌داد. نقاط کلیدی را به خوبی می‌شناخت و به نظر می‌رسید که از اطلاعات داخل کشور نیز از طریق شبکه منافقین مطلع است. یکبار پالایشگاه تبریز در وضعیت سفید مورد حمله قرار گرفت و همزمان اطلاع دادند که به پالایشگاه اصفهان نیز حمله شده است. غلامرضا آقازاده وزیر نفت وقت به اصفهان رفت و من به تبریز رفتم. فکر می کنم که چهارشنبه شب به تبریز رسیدم و شنبه و یک شنبه نیز عاشورا و تاسوعا بود. مدیران پالایشگاه گفتند که در این چهار روز، کاری نمی توان انجام داد؛ چراکه هم  شهید داده بودند و هم عاشورا و تاسوعاست که این مراسم در تبریز مفصل برگزار می شود. هنگامی که این موضوع را با وزیر نفت در میان گذاشتم، ایشان گفتند که حتی یک ساعت را نیز نمی توانیم از دست بدهیم و با هر ترفندی بود در همان چهار روز هم کار انجام شد . وی در ادامه گفت: در نهایت تصمیم گرفتیم از مناطق نفت‌خیز جنوب کشور و بخش‌های دیگر صنعت نفت چندین جوشکار و تراشکار بیاوریم تا در این چهار روز بخش‌های آسیب‌دیده را برشکاری و جوشکاری کنند، تا زمانی که پرسنل بازگردند و پالایشگاه را بازسازی کنند. هیچ وقت یادم نمی‌رود که فردای آن روز پرسنل آمدند و گفتند که ما اجازه نمی‌دهیم فرد دیگری به پالایشگاه بیاید و با غیرت در کل آن چهار روز کار کردند.

 

وی افزود: عراقی‌ها هم پالایشگاه‌ها و هم مسیر خطوط انتقال نفت به پالایشگاه‌ها را مورد حمله قرار می‌دادند. هنگامی که بخشی از پالایشگاه‌ها آسیب ببیند، به دلیل بزرگ بودن مجموعه، امکان ادامه فعالیت سایر بخش‌ها وجود دارد اما اگر تلمبه‌خانه‌ در مسیر خط لوله، که مجموعه‌ کوچکی است که نفت خام را پمپ می‌کند، متوقف شود، نفت خام به پالایشگاه نمی‌رسد. تمام پالایشگاه‌ها در دوران جنگ مورد حمله هوایی قرار گرفتند. برای نمونه به پالایشگاه تبریز که از پالایشگاه‌های نزدیک به مرز عراق است، حدود 28 بار حمله شد. بندر ماهشهر و تأسیسات بندر امام نیز به سرعت درگیر جنگ شد به شکلی که فعالیت‌هایش متوقف شد. بنابراین ضمن اینکه در اداره جنگ مشکل داشتیم در واردات فرآورده نیز به شدت با مشکل روبه‌رو بودیم. در آن شرایط حفظ و تداوم روند تصفیه، پالایش و انتقال نفت بسیار دشوار بود.

 

حسن‌تاش این نکته را که «صنعت نفت لحظه‌ای از بازسازی عقب نشینی نکرد»، از افتخارات کشور دانست .

 

 

پژوهشگر اقتصاد انرژی و نفت با بیان نمونه‌ای از نگهداری پالایشگاه‌ها گفت: واحدی در آبادان در تیررس مستقیم گلوله دشمن بود. اما پرسنل صنعت نفت  آنچنان خوب از این واحد محافظت کردند و چنان آن را پوشانده بودند که این واحد در پالایشگاه آبادان، بعد از اتمام جنگ اولین واحدی بود که مورد بهره‌برداری قرار گرفت؛ چراکه آسیب بسیار ناچیزی دیده بود.

 

حسن‌تاش با اشاره به اینکه «در سال‌های اول جنگ، سهم گاز در سبد هیدروکربنی کشور 10 درصد بود که همان نیز گاز همراه نفت بود»، اظهار کرد: در حال حاضر سهم گاز به 70 درصد رسیده است که عمدتا از میادین مستقل گازی است. بنابراین هنگامی که به پالایشگاه‌ها حمله می‌شد یا امکان صادرات نفت نداشتیم و مجبور به کاهش تولید نفت بودیم، که به تبع آن تولید گاز نیز کاهش می‌یافت.

 

وی در عین حال یادآور شد: با وجود این وضعیت، روند مصرف فرآورده‌های نفتی در زمان جنگ افزایشی بوده است؛ به این معنا که با آن وضع و پالایشگاه‌های موجود با به‌کارگیری استراتژی بقا و با حفظ وضع موجود با اصلاحات فرآیندی، ظرفیت‌های پالایشی را در همان پالایشگاه‌های موجود ارتقا دادیم.

 

کارشناس نفت درباره‌ «توسعه‌ی میادین مستقل گازی»، گفت: میادین گازی از خطوط جنگی دور بودند و امکان توسعه داشتند. به عنوان نمونه، در آن دوره میدان گازی گورزین در جزیره قشم و میدان گازی سرخون در شمال بندرعباس توسعه یافتند و از پالایشگاه گاز هاشمی‌نژاد بهره‌برداری شد و خط لوله سرخس- نکا کشیده شد و پالایشگاه کنگان ساخته شد. جالب است که شرکت گاز دقیقا زمانی که تهران تحت موشک‌باران بود و مردم شهر را ترک می‌کردند، به دلیل خلوت بودن، تهران را گازکشی می‌کرد. این اقدامات سبب شد که سهم گاز در سبد انرژی کشور افزایش یابد.

 

وی در بخش دیگری از سخنان خود به توضیح «مشکلات بخش صادرات و درآمدهای ارزی در دوران جنگ» پرداخت و گفت: قبل از انقلاب حدود 15 درصد از میادین دریایی‌مان تولید نفت داشتند. با شروع جنگ تمامی این میادین متوف شدند. به آن دلیل که به خطوط دشمن نزدیک بودند و سکوی نفتی وسط دریا به تنهایی بمب محسوب می‌شود و بسیار آسیب‌پذیر است. متأسفانه این متوقف شدن فرصت خوبی برای رقبای ما در میادین مشترک محسوب می‌شد.

 

حسن‌تاش با اشاره به حملاتی که به جزیره خارک می‌شد، افزود: دو هزار و 800 حمله به جزیره خارک ثبت شده است. به دلیل توقف میادین دریایی عمده اتکا روی نفت خام خشکی بود. برای صادرات، نفت خام خشکی به تلمبه خانه‌ای به نام گوره انتقال می‌یابد و سپس به جزیره خارک پمپ می‌شود و در جزیره خارک در انبارهایی در ارتفاع ذخیره و با همان فشار ارتفاع در دو اسکله تخلیه می‌شود. مخازن و اسکله و کشتی‌ها مورد حمله عراقی‌ها قرار می‌گرفتند. به شکلی که بیمه‌های بین‌المللی یا حاضر به بیمه کردن کشتی‌ها به مقصد خارک نبودند، یا مبالغ بسیار بالایی را مطالبه می‌کردند.

 

وی در توضیح «چگونگی توسعه شرکت ملی نفت‌کش»، گفت: از سال 63 که حملات شدید شد، شرکت ملی نفت‌کش گسترش قابل توجهی پیداکرد. شرکت ملی نفت‌کش تا قبل از جنگ شرکتی بود که مجموعه‌ای یدک‌کش داشت و تنها خدمات جنبی عملیات بارگیری و صادرات نفت را ارائه می‌داد. اما از سال 63 به بعد توسعه یافت و کشتی‌های بسیاری خریداری شد. به آن دلیل که ما ناگزیر بودیم که نفت خام را با کشتی‌های خودمان به جزیره سیری ببریم و درآنجا اصطلاحا به شکل کشتی به کشتی برای صادرات بارگیری شود. در سال 65 جزیره سیری نیز مورد حمله قرار گرفت که ناگزیر شدیم که عملیات را جنوب بندرعباس و جنوب جزیره قشم و منطقه هرمز منتقل کنیم.  در کناراین مشکلات  در سال 1986 اتفاق عجیبی در اوپک رخ داد. زکی یمانی، وزیر نفت عربستان، در سال 1986 به شکل ناگهانی بحثی را اوپک مطرح کرد که تا به حال اشتباه کرده ایم که فقط به فکر قیمت نفت بوده ایم  و باید استراتژی را به حفظ سهم بازار تغییر دهیم و عرضه را زیاد کنیم. سپس عربستان حدود پنج میلیون بشکه نفت- که ظرفیت مازادش بود - را به بازار عرضه کرد و باعث افت شدید قیمت جهانی نفت تا حدود شش دلار شد. و در حالی که صادارت مان به شدت کاهش یافته بود سقوط قیمت هم مزید بر علت شد. 

 

حسن‌تاش افزود: در مسیرهایی که کشتی‌های خودمان نفت را از خارک بارگیری می‌کردند به سیری یا خارک می‌بردند، توسط موشک‌های کرم ابریشم مورد حمله قرار می‌گرفتند. این موشک‌ها ابتدا نسبت به اکوی فلزی حساس بودند و جایی را می‌زدند که حجم فلز زیاد بود. ایرانی‌ها روی کشتی‌های نفتکش با حلبی اکوی فلزی ایجاد می‌کردند که حجم زیاد و وزن کمی داشت و موشک‌ها را منحرف می‌کرد. اما نسل بعدی موشک کرم ابریشم پیشرفت کرد و نسبت به حرارت حساس شد که مستقیما به موتورخانه کشتی اصابت می‌کرد.

 

وی با ارائه‌ راهکار نهایی که از اواسط جنگ تا آخر به کار گرفته شد، گفت: راهکار نهایی این بود که کاروانی از کشتی‌ها که از خارک بارگیری شده بودند، تشکیل می‌شد و این کاروان تحت پوشش نیروی دریایی و هوایی حرکت می‌کرد. گاهی این پوشش مستقیم بود و گاهی نیز این گونه بود که خلبان در پایگاه شکاری عسلویه آماده بود که اگر وضعیت اضطراری شد، پرواز کند.

 

وی آفزود: ما در جزیره خارک هشت میلیون‌بشکه توان بارگیری داریم اما در آن شرایط هیچ اسکله‌ای برای صادرات نداشتیم. خودم در چنین شرایطی در جزیره خارک بودم که همکاران قسمت‌های سالم خطوط مختلف لوله را به هم ارتباط دادیند تا نفت به اسکله تی برسد و  از آنجا با یک شلنگ ۲۲ اینچی نفت را به کشتی منتقل کنند و بارگیری را از سرگیرند. کشتی که به اسکله متصل نبود لذا  با چند یدک‌کش مهار شده بود تا ارتباط قطع نشود. آن شب ما ساعت دو بارگیری را شروع ‌کردیم و ساعت شش صبح به ما خبر دادند که باد کشتی را جابه‌جا کرده و شلنگ قطع شده و نفت به داخل دریا می‌ریزد. من اینها را می‌گویم تا برای شما تصویر کنم که ما با چه مکافاتی باید یک قطره نفت را صادر می‌کردیم تا ارز مورد نیاز کشور تامین شود.

 

وی در بخش دیگری از سخنان خود به تحریم‌ها اشاره کرد و گفت: قبل از جنگ، انقلاب اتفاق افتاده بود و صنعت نفت ما وضعیت خوبی نداشت؛ مسئله این بود که قبل از انقلاب صادرات ما تماما توسط خارجی‌ها انجام می‌شد و تجربه‌ زیادی در صادرات  نداشتیم. عمدتا مجموعه‌ای از شرکت‌های بزرگ، معروف به «هفت خواهران نفتی»، نفت را از ایران می‌خریدند و در شبکه بین‌المللی توزیع می‌کردند.

 

کارشناس بخش انرژی افزود: شرکت‌های بزرگ نفتی  که عمدتا آمریکایی بودند از بعد از اشغال سفارت امریکا از خرید نفت ایران منع شدند و ما مجبور شدیم خودمان به‌دنبال خریدار بگردیم.  از ابتدا صادرات نفت ایران به مقصد آمریکا ممنوع بود؛ اما اینکه شرکت‌های آمریکایی نفت ایران را برای مقاصد دیگر معامله کنند یا نه، فراز و نشیب‌هایی داشته است. این مسئله ایران را دچار چالش کرد؛ چراکه ما به پالایشگاه‌ها مرتبط نبودیم و عادت کرده بودیم که نفت را به شرکت‌های بزرگ نفتی بفروشیم. بخش بین‌المللی شرکت نفت باید مصرف کننده‌های نهایی را می‌یافت و پالایشگاه‌ها را شناسایی می‌کرد تا با آنها ارتباط برقرار کند. در دولت آقای موسوی کمیته‌ای به نام BTC تشکیل شد تا کشورهایی را که به ما صادرات داشتند، وادار کند که از ما حداقل به اندازه صادراتشان نفت بخرند. وزارت بازرگانی، وزارت خارجه و وزارت نفت از هر اهرمی برای فشار بر این کشورها استفاده می‌کردند تا بتوانیم نفت را بفروشیم و صادر کنیم. پس هم در بازاریابی و هم در امکانات فنی صادرات مشکل داشتیم که سقوط قیمت هم به آن اضافه شد. 

 

حسن‌تاش در بخش دیگری از سخنان خود گفت: با شوک اول نفتی کشورهای صنعتی به سوی صرفه‌جویی، بهینه‌سازی و جایگزین کردن نفت غیراوپک و سایر انرژی‌ها رفتند و از سال 1980 هر سال تقاضا برای نفت اوپک کاهش یافت و کشورهای عضو اوپک عرضه را متناسب با کاهش تقاضا، کم کردند تا سطح قیمت‌ها افت نکند. اما چنانچه گفتم در سال 1986 اتفاق عجیبی در اوپک رخ داد. زکی یمانی، وزیر نفت عربستان،  به شکل ناگهانی بحثی را اوپک مطرح کرد که تا به حال اشتباه کرده‌ایم و باید استراتژی را به حفظ سهم بازار تغییر دهیم و عرضه را زیاد کنیم. سپس عربستان حدود پنج میلیون بشکه نفت- که ظرفیت مازادش بود - را به بازار عرضه کرد و باعث سقوط  قیمت نفت تا حدود شش دلار شد. وی ادامه داد: نکته جالب این است که حدود چهار سال پیش، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا در مصاحبه‌ای اعتراف کرد که به منظور «وادار کردن ایران به پایان جنگ» و «تسهیل فرآیند فروپاشی شوروی»، تصمیم گرفتیم که قیمت نفت را کاهش دهیم و این اقدام را به‌وسیله‌ سیاست سهم بازار زکی یمانی انجام دادیم. نکته جالب‌تر این بود که صدام با داشتن عزم جدی و کمک و پشتوانه‌های بین‌المللی و امکاناتی که داشت، نتوانسته بود صادرات نفت ایران را متوقف کند که نیاز به چنین سیاستی پیدا کرده بود. به گمانم مؤثرترین اتفاقی که باعث پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 شد، همین سیاست سهم بازار یمانی بود.

این نکته خیلی مهم است که جنگ و حملات گسترده عراق به تاسیسات نفتی، با پایمردی دولت و صنعت نفت به تنهایی نتوانست اقتصاد ایران را از پا درآورد و مجبور شدند توطئه سقوط قیمت نفت را پی بگیرند. 

 

حسن‌تاش با اظهار تأسف از اینکه «به اندازه کافی از تجربیات دوران جنگ استفاده نکردیم»، افزود: این تجربیات را به خوبی ثبت و ضبط نکرده‌ایم و در تدوین راهبردها و استراتژی‌های بلندمدت بخش انرژی استفاده نکرده‌ایم. برای نمونه ایران جزو معدود کشورهایی است که 98 درصد انرژی‌اش را نفت و گاز تشکیل می‌دهد. نفت و گاز نیز در استان‌های خاصی قرار دارد که در جنوب کشور هستند. تجربه جنگ باید ما را به این فکر می‌انداخت که سبد انرژی را هم از لحاظ جغرافیای تأمین انرژی و هم از لحاظ نوع منابع انرژی متنوع‌تر کنیم. بهترین راه‌حل این است که با تکنولوژی انرژی خورشیدی آشنا شویم و آن را گسترش دهیم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم.

 

با فاصله کمی از جنگ به فکر مانور تجمل افتادیم

 

حسن‌تاش در پاسخ به این پرسش که «چرا فرصت ارتقای نرم‌افزارها به این سرعت از دست رفت؟»، گفت: بعد از پایان جنگ به دوره‌ مدیریت دولتی معرفی شدم. این دوره برای مدیران ارشد کشور برگزار می شد. در آنجا استادی داشتم که فرد پیچیده و عجیبی بود و در تمام ترم تلاشش این بود که جمله‌ای را در ذهن شاگردان جا بیندازد. آن جمله این بود که «در طول جنگ، فرهنگ آخرت‌طلبی گسترش پیدا کرد و با فرهنگ آخرت‌طلبی نمی‌توان دنیاسازی کرد». بعد از مطالعه متوجه شدم که این عبارت از لحاظ تئوریک نیز انحرافی است. او این جمله را هیچ‌گاه به شکل صریح بیان نکرد. اما من متوجه شدم که تعدادی از مدیران کشور به شکل صریح بیان می‌کنند که باید مردم را به سمت دنیاخواهی بکشانیم تا توسعه ایجاد شود؛ چراکه افراد با فرهنگ آخرت‌طلبی، به فکر توسعه نمی‌افتند. وی در پایان سخنان خود، افزود: به گمانم این افراد بودند که مانور تجمل را راه انداختند. باید تعقیب کنیم که چرا انرژی‌ای که در جنگ بود را از دست داده‌ایم.  همان انرژی با همان آخرت طلبی می توانست صرف بازسازی و توسعه کشور شود خصوصا در فرهنگی که دنیا را مزرعه آخرت می داند و در تجربه جهانی نیز وجود دارد که اقوامی وظیفه مذهبی و رستگاری خود را دنیا سازی می دانستند . اما یک باره ملت ما را به تجمل و ریخت و پاش و دنیاطلبی دعوت کردند که در سطوح بالا موجب رقابت در ریخت و پاش شد در حالی که کشور بعد از جنگ بسیار فقیر شده بود. 

 

وی با اشاره به دست یابی به بالاترین شاخص بهره وری نیروی انسانی و سرمایه در دوران جنگ مانور تجمل در سال های پس از جنگ را هدر دادن انرژی دانست که می توانست به منظور توسعه کشور مصرف شود.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۵۶
سید غلامحسین حسن‌تاش