وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

کتاب ارزشمند برگه هائی از کارنامه دولت جنگ که  گوشه ای از زحمات دولت میرحسین موسوی  را در دوران دفاع مقدس منعکس می کند  در سال گذشته منتشر شد. نگارنده هم افتخار داشتم که در این کتاب گزارشی را از عملکرد صنعت نفت در دوران جنگ تحمیلی به نگارش در آورم .  ذیلا این نوشته را در اختیار علاقمندان قرار می دهم 

 

 

 

صنعت نفت در دوران جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران

 

از آغاز حمله عراق بر علیه ایران و آغاز جنگ تحمیلی، یکی از اهداف محوری دشمن صنعت نفت بود. دولت عراق که خود دارای یک اقتصاد وابسته به نفت بود طبیعتا به خوبی می‌دانست که اقتصاد ایران بدون درآمدهای نفتی با دشواری‌های فراوانی مواجه خواهد شد ولذا از ابتدا هدف دشمن این بود که مانع صادرات نفت ایران گردد و با همین جهت‌گیری حمله به تأسیسات صنعت نفت ایران را در راس حملات نظامی خود قرار داد تا بدین صورت تولید نفت ایران را متوقف کند و یا حداقل از میزان تولید نفت ایران بکاهد و مانع درآمدزایی ارزی کشور گردد. ضمن این که حتی اگر چنین هدفی هم در بین نبود استان‌های همجوار خاک عراق که طبیعتا دشمن از آنجا وارد خاک ایران شد، اتفاقا همان استان‌های نفت‌خیز هستند و خصوصا در آن زمان که میادین مستقل گازی توسعه پیدا نکرده بود اکثر قریب به اتفاق تاسیسات تولید نفت و گاز  در خوزستان و یا سایر استان‌های درگیر جنگ، قرار داشتند.

در تمام دوران جنگ یکی از اهداف محوری دشمن پایانه صادراتی جزیره خارک بود که بیش از 90 درصد صادرات نفت از آنجا انجام میشد. این جزیره حدود 2800 بار مورد حمله دشمن قرارگرفت.

علاوه بر تاسیسات صادراتی از همان اولایل جنگ کشتیهائی که نفت ایران را بارگیری می کردند مورد حمله قرارگفتند و امریکا و کشورهای اروپائی موشک‌های پیشرفته‌ای را به این منظور در اختیار عراق قراردادند. حمله به کشتیهای خریدار نفت ایران موجب بالارفتن شدید ریسک و نرخهای بیمه و امتناع مراجعه کشتی خریدران نفت ایران به پایانه‌های اصلی صادراتی نفت ایران در جزیره خارک شد و دولت علیرغم همه تنگناهای اقتصادی به سرعت ناوگان شرکت ملی نفتکش را توسعه داد تا با خرید نفتکش‌های غول پیکر انتقال نفت به خارج از منطقه جنگی را  به عهده گیرد و نفت به صورت کشتی به کشتی در خارج از منطقه جنگی به خریدارن تحویل می‌شد و نفتکشهای شرکت ملی نفتکش مرتبا در مسیر در معرض تهدید و حملات دشمن بودند. عملیات انتقال کشتی به کشتی ابتدا در  نزدیک جزیره نفتی سیری انجام می‌شد اما بعدا با تجهیز بیشتر نیروی هوائی  رژیم بعثی توسط  حامیان بینالمللی آن، جزیره سیری هم مورد حمله قرار گفت و این عملیات تا پایان جنگ به منطقه هرمز منتقل شد و مسیر حمل نفت توسط ناوگان شرکت نفتکش بسیار طولانی‌تر شد.

حملات دشمن به تاسیسات صادراتی نفت محدود نبود طبعا دشمن بعثی میدانست که در کشوری که بیش از 95 درصد انرژی اولیه از نفت و گاز  تامین می‌شود در صورت مختل کردن تولید نفت و ارسال نفت به پالایشگاه‌ها و یا درصورت توقف کار پالایشگاه، هم  زندگی مردم مختل خواهد شد و هم ناوگان جنگی کشور سوخت برای تحرک نخواهد داشت.

در آغاز جنگ، هفت پالایشگاه در کشور وجود داشت و پالایشگاه های بندعباس و اراک هنوز ساخته نشده بودند. بزرگترین ظرفیت پالایشگاهی کشور یعنی پالایشگاه آبادان که در تیررس مستقیم دشمن بود در همان اوان جنگ  متوقف شد و بقیه پالایشگاه‌ها مرتباً بمباران هوایی می‌شدند؛ بعنوان مثال  پالایشگاه تبریز به دلیل نزدیکی با مرز عراق، حدود ۲۳ بار بمباران شد. سوخت‌رسانی به آذربایجان در صورت نبود پالایشگاه‌ تبریز، بی‌نهایت مشکل بود. پالایشگاه‌های  شیراز و لاوان و حتی اصفهان و تهران نیز بارها مورد حملات هوائی دشمن قرار گرفتند.

در ایران نفت ‌خام در داخل کشور تولید و بخشی از آن وارد پالایشگاه می‌شود تا نهایتاً سوخت و انرژی مصرفی داخل کشور را مهیا کند. نبود سوخت و انرژی مصرفی ایجاد نارضایتی می‌کند. در زمان جنگ، دشمن غیر از عرصة تولید نفت، ایجاد نارضایتی در این خصوص و قطع شریان‌های سوخت‌رسانی به مردم و نیز ایجاد آلودگی‌های زیست‌محیطی را  هدف گرفته بود.

بنابراین انگیزه دشمن برای  ایجاد بحران‌های مستمر در صنعت نفت ایران طی دوران جنگ هشت‌ساله،  ضربه زدن به صادرات نفت و  به تبع آن  درآمد ارزی کشور، و نیز ضربه زدن به تولید نفت‏خام و فرآورده‌های نفتی و گازی در داخل و ایجاد آلودگی‌های زیست‌محیطی بود. در آن زمان شریان‌های گازرسانی ایران حدود ۲۸ هزار کیلومتر و شریان‌های توزیع نفت‌خام و فرآورده‌های آن حدود ۴۵ هزار کیلومتر و ‌مانند زنجیره‌ای به هم پیوسته بودند. ازآنجاکه هدف دشمن ضربه زدن به تولید داخلی بود این شریان‌ها نیز از آسیب حملات دشمن در امان نماندند و  علاوه بر پالایشگاه‌ها، تلمبه‌خانه‌های نفت، ایستگاه های تقویت فشار گاز و  نیز تأسیسات پتروشیمی در کنار تأسیسات صادراتی نفت مرتبا بمباران می‌شدند. به عنوان نمونه بین اهواز تا اصفهان و در مسیر خط‌لوله موسوم به مارون اصفهان، شش تلمبه‌خانه وجود دارد که نفت‌‌خام را به پالایشگاه اصفهان می‌رساند. اگر یکی از این تلمبه‌خانه‌ها، از کار می‌افتاد، (حتی اگر به پالایشگاه‌ اصفهان مستقیما حمله نمی‌شد) مساوی بود با از کار افتادن پالایشگاه اصفهان. ازهمین‌رو این تلمبه‌خانه‌ها مرتبا مورد حمله قرار می‌گرفت در تعداد زیادی از تلمبه‌خانه‌های واقع  در این مسیر  بسیار شهید دادیم.

پتروشیمی‌های  رازی و شیراز کودشیمیایی تولید می‌کنند که یکی از نهاده‌های اصلی در  توسعة صنایع کشاورزی است؛ به ویژه در فارس که تولیدکنندة اول گندم در کشور است. عراق این دو پتروشیمی را بمباران ‌کرد. دشمن درصدد بود حتی در عرصة کشاورزی هم زمینة بحران را فراهم کند.

پتروشیمی رازی چون در منطقة بندر امام در کنار آب واقع شده بود بیشتر در جنگ آسیب دید.

باید توجه داشت که چنانچه قبلا نیز اشاره شد در آن زمان میادین مستقل گازی کشور غیر از چند میدان کوچک توسعه پیدا نکرده بودند ولذا بیش از 80 درصد تولید گاز کشور از محل گاز همراه نفت تامین میشد و طبعا با کاهش تولید نفت، تولید گاز هم کاهش پیدا می‌کرد. حملات مکرر دشمن به تاسیسات خارک و نیز به پالایشگاه‌ها و تلمبه خانه‌های نفتی موجب می‌شد که برداشت نفت پالایشگاه‌ها و جزیره خارک کاهش یابد یا بعضا قطع شود و واحدهای تولیدی مجبور بودند که تولید نفت را کاهش دهند و  متناسبا تولید گاز همراه نفت نیز کاهش می‌یافت و کشور دچار فشار مضاعف می‌شد. علاوه بر این که تاسیسات  فراوری و تولید نفت در خود مناطق نفت خیز نیز مرتبا مورد حمله قرار می‌گرفتند. سی مورد تاسیسات بهره‌برداری نفت‌خام مرتبا تحت حمله قرار داشت.

قبل از جنگ انبارهای نفت و تاسیسات تخلیه و بارگیری عظیمی در بندر ماهشهر وجود داشت که وابسته به پالایشگاه آبادان بود و هم می‌شد فراورده‌های نفتی مازاد بر مصرف کشور را از آنجا صادر نمود و هم در صورت نیاز فراورده‌های وارداتی را از طریق آنجا وارد و  با خطوط لوله به مرکز کشور منتقل کرد اما  فعالیت این تاسیسات نیز به دلیل نزدیکی به خط مقدم جبهه در همان اوایل جنگ متوقف شد، یعنی در حالی که با اصابت دیدن پالایشگاه‌ها در تولید فراورده در داخل مشکل داشتیم واردات فراورده هم با سختی مواجه و برای واردات از سایر بنادر کشور مانند بوشهر و بندرعباس نیز امکانات کافی وجود نداشت.

بعدازاینکه بمباران‌ها در خارک هم شدت گرفت ایران منطقة دیگری را برای واردات فرآورده‌ در نظر گرفت و آن منطقة بهرگان بود. این منطقه حدود ۱۲۰ کیلومتر با بوشهر فاصله دارد و در حدود ۷۰ کیلومتری گناوه واقع شده است. بهرگان مثل شبه‌‌جزیره است و می‌توانست پناهی باشد برای اسکله‌های شناور که به جای اسکله‌های اصلی و ثابت قرار گرفته بودند. روزانه تا سی میلیون لیتر فراورده از تنگة هرمز به بهرگان می‌رفت و این منطقه به صورت تلمبه‌خانه‌ا‌ی بسیار اساسی برای سوخت‌رسانی کشور عمل می‌کرد. واردات عمدة ایران حدود شانزده میلیون لیتر گازوئیل، دوازده میلیون لیتر نفت سفید و سه میلیون لیتر بنزین بود که این ظرفیت وارداتی برای کشور در فصل زمستان بسیار حیاتی قلمداد می‌شد. به این تلمبه‌خانه در سال ۱۳۶۴ حمله شد، پس از بازدید از تأسیسات بمباران شده، کارشناسان اعلام کردند که حدود نُه ماه زمان لازم است تا این تلمبه‌خانه مجدداً به عرصۀ فعالیت وارد شود. جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، که آن زمان نخست‌وزیر و مسئول پشتیبانی جنگ بود، خواستار راه‌اندازی این تملبه‌خانه در مدت ده روز بود. مدت زمانی که برای بازسازی مجدد این مجموعه و ایجاد چهار تلمبه‌خانة اضطراری جدید صرف شد اصلاً باورکردنی نیست، این تلمبه‏خانه طی هفت روز بازسازی شد که کاری بسیار عظیم بود و در صنعت نفت کشور و تاریخ جنگ تحمیلی فراموش نخواهد شد. البته این تنها یک نمونه است دولت و مقامات وزارت نفت با همراهی آحاد پرسنل صنعت نفت لحظه‌ای در بازسازی تاسیسات نفتی درنگ نکردند و ساعتی را برای این کار از دست ندادند

دوران جنگ برهه‌ا‌ی بسیار اساسی بود که تجربیات بزرگی را به همراه داشت و مهم‌ترین تجربة‌ این دوران در عرصة صنعت نفت شناخت مدیریت بحران در عمل و آزمون آن در شرایط بحرانی بود. مدیریت کردن در شرایط عادی کار ساده‌ای است، ولی قوّت و قدرت هر مدیریت را باید در هنگام بحران ارزیابی کرد.

در دوران جنگ هشت‌ساله، ایران در بدترین شرایط حتی یک ‌روز صادرات نفت‌خام متوقف نشد و با تلاشی خارق‌العاده  همواره حداقل انرژی مورد نیاز کشور و سوخت مورد نیاز ناوگان جنگی کشور تامین شد.

اگر تجربیاتی که در دوران جنگ تحمیلی از مدیریت بحران در کشور ما به دست آمد به دانش مدیریت وارد می‌گردید، نه فقط برای کشور ما مفید بود، بلکه سبب افزایش سطح دانش بشری می‌شد. اما متاسفانه در حال حاضر این تجربه‌ها زیر گرد و غبار زیادی مانده و در داخل کشور نیز در تدوین آن‌ها کوتاهی شده است.

عراق در سال‌های ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲، پس از اینکه از حملات خود به خارک و سایر تأسیسات و پالایشگاه‌های کشور مأیوس شد به عرصه‌ای وارد شد که ایران در آن چندان تبحر نداشت و آن حمله به چاه‌های نفتی بود. اولین بار در بهمن ۱۳۶۱ چاه‌های میدان نفتی نوروز واقع در خلیج‌فارس را بمباران کردند که بر اثر آن پنج چاه نفتی در این میدان نفتی به آتش کشیده شد. بلافاصله بعد از آن، چاه‌های ابوذر و سپس چاه‌های میدان سروش را بمباران کردند. امریکایی‌ها نیز در مهر ۱۳۶۶ سکوهای نفتی میادین موسوم به رسالت و رشادت را زدند و در فروردین ۱۳۶۷ سکوی میادین نصر و نصرت و سپس سکوی سلمان را، که بزرگ‌ترین سکوی خاورمیانه و خلیج فارس با تولید حدود ۱۵۰ هزار بشکه نفت خام است، هدف قرار دادند. تعداد چاه‌هایی که امریکایی‌ها در آن منطقه آتش زدند حدود دوازده حلقه‌ بود و مجموعاً طی دوران جنگ، حدود ۲۱ حلقه‌ چاه نفتی ایران به آتش کشیده شد و فوران کرد که حدود نصف آن را مستقیماً امریکایی‌ها و نصف‌ آن را عراقی‌ها هدف قرار دادند.

 ابتدا در حوزة بازسازی سکوها، پالایشگاه‌ها، تلمبه‌خانه‌ها و غیره تبحری در داخل کشور وجود نداشت، ازهمین‌رو عده‌ای در داخل کشور این مسئله را مطرح می‌کردند که برای مقابله باید از کارشناسان خارجی‌ کمک بگیریم. این کارشناسان در ازای کمک به ایران دو تقاضا داشتند: پول و امنیت. امنیت به معنای خاتمة جنگ تحمیلی و سازش بود که با سیاست‌های ملی سازگاری نداشت. خصوصا تکنیک مهار چاه‌های نفت انحصارا در دست سه شرکت خارجی قرار داشت: دو شرکت امریکایی و یک شرکت‌ کانادایی.

 مقداری از نفت چاه‌های آتش گرفته، سوخته بود و مقداری از آن روی سطح آب باقی مانده بود. به همین دلیل تمام خبرگزاری‌های وابسته به کسانی که خود به این چاه‌ها حمله ‌کرده و زمینة آلودگی را ایجاد نموده بودند، وانمود می‌کردند که جمهوری ‌سلامی دریا را آلوده کرده است و این آلودگی را بهانه‌ای تبلیغاتی بسیار سنگین برای ضربه‌زدن به جمهوری‌اسلامی قرارداده بودند.

 آنها می‌خواستند این آلودگی را حربه‌ای برای قبول آتش‌بس توسط ایران  قرار دهند ازهمین‌رو در داخل اقداماتی انجام شد،  از جمله آموزش غواصی حتی در استخرها آغاز شد و همچنین آموزش تکنیک‌های مهار چاه‌ها آنهم چاه‌های دریائی که بسیار دشوار تر از چاه های خشکی است. در ۱ تیر ۱۳۶۲ در اوج تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی ایران، کار مهار اولین چاه در منطقة نوروز آغاز گردید و در شهریور سال ۱۳۶۲ مصادف با عید قربان مهار چاه شماره ۳ نوروز به دست نیروهای صنعت نفت کشورمان با موفقیت انجام شد. در دنیا هیچ‌کس باور نمی‌کرد که جمهوری اسلامی بتواند با استفاده از نیروهای داخلی‌اش با دانش و تکنیک چاه‌ها را مهار کند. مجموعه‌ای از نیروها بدون هیچ کمک خارجی این کار را  انجام دادند.  توانائی و تجربه در این زمینه به جائی رسید که بقیه چاه‏ها هم مرتباً بعد از هر تهاجم مهار می‏شدند و مدت زمان مهار در بعضی چاه‌ها، به‌ویژه در منطقة سلمان، حدود سه ساعت بود. پس از تهاجم متجاوزان امریکایی به سکوی سلمان، مهار چاه‏ها می‏بایست در زیر سطح دریا و بعضاً روی تأسیسات منهدم‌شده انجام می‌شد که کاری کاملاً تکنیکی بود. مجموعة این فعالیت‏ها به نوعی تبدیل تهدید به فرصت بود؛ فرصتی برای آموزش، تدبیر، دانش‌اندوزی و گسترش مرزهای دانش.

 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخشی از عملیات والفجر ۸ را مرهون رهاوردهای آموزش‌های غواصی در منطقة نوروز و بهرگان در عملیات مهار چاه‌ها و عملیات غواصی آن بود.

 حاصل این تجربه این بود که در سال ۱۳۶۹ زمانی که عراق به کویت حمله کرد حدود هفتصد چاه کویت منفجر گردید و وضع به گونه‌ای شده بود که در کویت تفاوت روز و شب به علت دود غلیظ فوران این چاه‌ها مشخص نبود. ئرئیس‌جمهور محترم وقت از مجموعة صنعت نفت خواستند که سریعاً با تجربه و مهارت در این امر به کمک کویت بروند. تیم اعزامی ایران طی حدوداً ۷۵ روز توانستند حدود بیست چاه آتش گرفته و پرفوران از ‌چاه‌های آن کشور را مهار و خاموش کنند که از نظر سرعت مهار در بعضی از آنها رکوردهای جهانی بر جای گذاشته و از همه شرکت ها و رقبای دیگری که در این عرصه وارد شده بودند سبقت گرفتند.

گاهی شنیده می‌شود که بعضی ادعا می‌کنند که در دوران جنگ دولت وقت آنچنان که باید و شاید با همه امکاناتش در خدمت جنگ نبوده است. به نظر نگارنده اینها  به نوعی ضعف‌های خود را فرافکنی می‌کنند. اینان یا صنعت نفت را نمی شناسند و میزان وابستگی اقتصاد کشور به این صنعت را نمی‌دانند  و آگاه نیستند که در دوران جنگ بر این صنعت چه گذشته است و یا فراموش کرده‌اند.

در طول هشت سال دفاع مقدس شاید تنها روزهای آرامش صنعت نفت روزهای عملیات و درگیری و رویارویی در جبهه‌های جنگ نظامی بود که ناوگان جنگی دشمن درگیر جبهه‌ها بود و کمتر به جبهه اقتصادی یعنی صنعت نفت می‌پرداخت.

آنچه دولت وقت در برپا  نگهداشتن صنعت نفت در طول جنگ انجام داد به راستی خارق‌العاده و حیرت‌آور است و اگر این نبود نه درآمدی بود که بتوان با آن جبهه‌ها را اداه کرد و نه سوختی بود که بتوان با آن تجهیزات نظامی را به حرکت درآورد و مانع از نارضایتی‌های اجتماعی شد.

یکی از درس‌های بزرگ و سرنوشت‌سازی که از این دوران می‌توان گرفت توجه به این مهم است که وقتی در کشوری رابطه دوستانه قوی و مبتنی بر اعتماد میان حاکمیت و دولت از یک سو و مردم از سوی دیگر بر قرار است چنان انرژی و نیروی عظیمی آزاد میشود که ناممکن‌ها را ممکن می‌کند. اگر حکومت‌ها  و دولت‌ها با اتکاء به تجربه دوران جنگ تحمیلی بر علیه ایران، اهمیت راهبردی چنین حسن رابطه و اتحادی میان دولت و ملت را درک کنند شاید به دنبال هیچ ابزار دیگری برای ارتقاء قدرت ملی و قدرت بازدارندگی در صحنه بینالمللی نروند.

یکی از بهترین دلایل شکست دشمن در مختل کردن صنعت نفت و صادرات نفت ایران و متقابلا  پیروزی دولت زمان جنگ در سرپا نگهداشتن صنعت نفت در مقابل حملات نظامی دشمن، این  است که حامیان دشمن متجاوز که هر روز سلاح جدیدتر و پیشرفته‌تری را برای حمله به تاسیسات نفتی و نفتکشها در اختیار او قرار می‌دادند نهایتا از توقف صادرات نفت ایران از طریق حملات نظامی مایوس شدند و در سال 1365 سیاست سقوط قیمت جهانی نفت را در پیش گرفتند تا اقتصاد ایران را از این طریق مختل کنند. در این سال زکی یمانی وزیر نفت وقت عربستان بصورت ناگهانی سیاست رها کردن قیمت و دنبال کردن سهم بازار را به اوپک تحمیل کرد و یکی از دستیاران وزیر خارجه وقت امریکا بعدها در مصاحبه‌ای اعتراف کرد که در آن زمان دولت ایالات متحده تصمیم گرفت که برای فشار اقتصادی به ایران و واداشتن ایران به پایان دادن به جنگ و نیز برای تسهیل فروپاشی شوروی و فشار به لیبی قذافی، قیمت جهانی نفت را کاهش دهد و این کار از طریق سیاست سهم بازار عربستان محقق شد. (رجوع شود به مجله چشمانداز ایران شماره 22 مهرو آبان 1382 "نفت و جنگ")

بهترین راهبرد آینده در گرو تدوین تجاربی است که طی دوران جنگ تحمیلی کسب شده است. بدین‌گونه می‌توان آنها را بستری برای افزایش دانش و مدیریت بحران در داخل کشور و به منظور اعتلای کشور و نظام  قرار داد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۳/۰۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

جنگ تحمیلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی