وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۱۰۷ مطلب با موضوع «نفت :: بازار و قیمت نفت» ثبت شده است

ذخائر استراتژیک یک تیغ دولبه

 

بسیاری از پدیده‎های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از این ویژگی برخوردارند که در بلندمدت تغییر ماهیت داده و یا گاهی نقیض خود را در خود پرورش داده و یا ماهیت دوگانه پیدا می‎کنند. یک نمونة جالب از چنین پدیده‎هایی مسئلة صدور نفت عراق است که ما قبلاً در مورد آن صحبت کرده‎ایم (اقتصاد انرژی شمارة 6 آبان 78، نوامبر 99، خبر و نظر) و توضیح دادیم که آمریکا و غرب از طریق تحریم نفتی عراق عملاً تولید نفت یکی از عمده‎ترین صادرکنندگان نفت اوپک را از سیستم سهمیه‎بندی اوپک خارج کرده‎اند، یعنی پدیدة تحریم که ماهیت آن تنبیه عراق و… بود تدریجاً ماهیت دیگری پیدا کرد و بعنوان اهرم جانبی برای کنترل بازار نفت بکار گرفته شد. جالب است که در ماههای پایانی سال میلادی گذشته، نقیض این ماهیت جدید نیز رخ نمود و دولت عراق نیز آموخت که دقیقاً در مقاطع بحرانی می‎تواند از حساسیت آمریکا و غرب بهره گرفته و ایشان را تحت فشار قرار دهد و مطالبات خود را مطرح نماید. ذخائر استراتژیک نمونة دیگری از این پدیده‎هاست. ماهیت دوگانة ذخایر استراتژیک در ماه دسامبر گذشته یعنی در زمانیکه نگرانی کشورهای مصرف‎کننده نسبت به تبعات احتمالی پدیده Y2K بر تولید و انتقال نفت صادراتی جهان به اوج خود رسیده بود و در همین شرایط عراق نیز به نوعی بازار نفت را تهدید می‎کرد، پدیدار شد. شاید بتوان تبلور این ماهیت دوگانه را در اظهارات متناقض مقامات آمریکایی و خصوصاً وزیر انرژی این کشور که در طول ماه دسامبر مطرح شد یافت. برخی از این مقامات بارها اعلام کردند که در صورت لزوم از ذخایر استراتژیک استفاده خواهند کرد و بخشی از این ذخایر را جهت مقابله با بحران وارد بازار خواهند نمود و از سوی دیگر همین مقامات بارها احتمال استفاده از ذخایر استراتژیک را تکذیب کردند. قبل از بیان دلیل این تناقض‎گوییها باید توجه کرد که در مورد پدیده‎های اقتصادی ماهیت دوگانه‎ای که ذکر کردیم شدیدتر نیز هست چرا که در مورد بسیاری از پدیده‎های اقتصادی مسئلة انتظارات و آثار روانی مطرح می‎گردد و در دنیای امروز گاهی اهمیت انتظارات و آثار روانی از آثار فیزیکی و اساسی مهمتر است. بسیاری از تحلیلگران بازار جهانی نفت بر این باورند که تأثیر عوامل روانی بر بازار جهانی نفت (البته در کوتاه‎مدت) بسیار بیشتر از عوامل اساسی است. جالب این است که در بسیاری از موارد عوامل اساسی و روانی در مقابل یکدیگر قرار گرفته و در خلاف جهت یکدیگر تأثیر می‎گذارند. مسئلة استفاده از ذخائر استراتژیک نیز از جمله همین عوامل بود و بنظر می‎رسد که تناقض‎گویی مقامات آمریکایی نیز از همین واقعیت ناشی شده است به این معنا که گرچه وارد کردن بخشی از ذخایر استراتژیک به بازار جهانی نفت به معنای افزایش عرضه است و علی‎القاعده باید موجب کاهش قیمتهای جهانی نفت شود اما با توجه به تصویری که در ذهن مردم از این ذخایر بوجود آمده است بهره‎گیری از این ذخایر این تصور را در مصرف‎کنندگان بوجود می‎آورد که وضعیت بسیار بحرانی است و آثار روانی چنین تصوری ممکن است بصورت ایجاد تقاضای کاذب رخ نموده و قیمتها را بیش از پیش افزایش دهد. ضمن آنکه تجربه نشان داده است که کاهش حجم ذخایر استراتژیک نیز به خودی خود قیمتها را افزایش می‎دهد. بنابراین در این تجربه آمریکائیها متوجه شدند که هر چند ذخیره‎سازی استراتژیک اهرمی برای مقابله با شرایط بحرانی است اما دقیقاً در همان شرایط بکارگیری این اهرم با دشواری مواجه است. بنابراین به این نتیجه رسیدند که باید بیش از پیش به ظرفیتهای مازاد تولید بعضی از اعضاء اوپک متکی باشند اما باید توجه داشته باشند که ممکن است در آینده پدیدة ظرفیتهای مازاد نیز به نوعی، ماهیتی دوگانه بیابد، خصوصاً اینکه در حال حاضر این ظرفیتهای در یک کشور خاص متمرکز نیست و در بین اعضاء اوپک توزیع گردیده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۰ ، ۱۹:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۷۸ ، ۱۲:۴۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

شناخت خطوط و جریانات فکری در مسائل بین‎المللی نفت و انرژی

مقدمه

تردیدی نیست که در حال حاضر چه بخواهیم و چه نخواهیم  نفتخام و قیمتها و روند عرضه و تقاضای جهانی آن  نقش تعیین کننده وکلیدی در اقتصاد ما داشته و متاسفانه این عامل بعنوان مهمترین عامل  برونزا و خارج از کنترل ، بیش  از همه عوامل بر اقتصاد ما تاثیر گذار است . همچنین نفتخیز بودن کشور و مهمتر أز آن ، قرار داشتن آن در قلب منطقه أی که گنجینه انرژی جهان لقب گرفته است موجب میشود که مسائل سیاسی ما نیز شدیدا تحت تاثیر این عوامل قرار داشته باشد . بنابراین  پیگیری مستمر تحولات بین المللی انرژی و نفت  و شناخت این تحولات و نقد و بررسی اطلاعات ، اخبار و تحلیلهائی که در سطح بین المللی در این زمینه عرضه میگردد أز اهمیت فراوانی برخوردار است . خطیر بودن موضوع  برای سرنوشت سیاسی واقتصادی کشور ،  پیچیدگی موضوع  و تنوع و پیچیدگی عناصر تاثیر گذار برعوامل مورد بحث ایجاب میکند که  بیشترین  توان فکری و تخصصی جامعه و خصوصا نخبگان  و دانش پژوهان در این زمینه بکارگرفته شود و این نیز خود مستلزم در دسترس بودن اخبار و اطلاعات مربوطه و پردازش مستمر آن است ، لکن متاسفانه اولا : میزان توجه رسانه ها و مطبوعات به هیچ وجه أز تناسب لازم با میزان اهمیت موضوع برخوردار نیست و ثانیا: همان توجه محدود نیز کاملا خنثی بوده و فاقد پشتوانه کارشناسی و تحلیلی است . نظرات ، دیدگاه ها و آمار و اطلاعاتی که نوعا با نیات خاص مطرح میگردد و در راستای منافع کشورهای مصرف کننده قرار داشته و در بسیاری أز موارد در تغایر با منافع ملی ماست ، بدون  نقد و بررسی ترجمه گردیده و انعکاس میابد و نحوه انعکاس  نیز بیانگر فقد تحلیل و عدم شناخت أز جهت گیری فکری ارائه دهندگان این اطلاعات و تحلیل هاست . خصوصا أز آنجا که بازار جهانی نفت بیش أز هر کالای دیگری تحت تاثیر عوامل  روانی است ، بخش قابل توجهی أز اطلاعات و نظرات مورد اشاره ، در جهت کنترل جو روانی بازار و جهت دادن آن به نفع کشورهای مصرف کننده ارائه میگردد ولذا باید با هشیاری و دقت با آن برخورد شود . انعکاس غیر نقادانه این موارد که گاهی نیز بدون ذکر منبع و ماخذ صورت میپذیرد ، میتواند بر ذهنیت تصمیم گیران نیز تاثیر منفی گذاشته و تصمیمات را دچار انحراف نماید .

در این نوشته تلاش بر اینست که تا حد مقدور خط و ربط و جهت گیری مراکز و رسانه های بین المللی فعال در زمینه انرژی و همچنین جهت گیری فکری معدود کارشناسان فارسی زبان فعال در این زمینه مورد بازشناسی قرار گیرد . 

 

رسانه ها و مراکز بین المللی

 

رسانه ها و مراکز بین المللی فعال و موثر در این زمینه را به دو گروه کلی میتوان تقسیم کرد . گروهی که وابسته و سخنگوی کشورهای مصرف کننده انرژی عضو OECD   هستند و گروهی که وابسته به برخی تولیدکنندگان بزرگ و کوچک نفت هستند، البته بعضاً افراد و گروههائی نیز وجود دارند که عمداً یا سهواً منافع کشورهای مصرف‎کننده و شرکتهای بزرگ نفتی را تعقیب می‎کنند. اگر بخواهیم سهم تقریبی هریک أز اینها را تعیین کنیم باید بگوئیم که گروه اول حدود بیش أز  80% اطلاع رسانی در زمینه مسائل نفت و انرژی را بعهده دارند و سهم گروه دوم به کمتر أز 20% محدود میگردد اما نکته مهم اینستکه در گروه اول انسجام و هماهنگی وجود دارد اما گروه دوم طیف وسیعی را در بر میگیرد که بسیاری أز اجزاء این طیف نیز شرکتهای بزرگ نفتی و بعضی کشورهای خاص صاحب ذخائر نفت هستند که منافعشان عمدتاً با کشورهای مصرف کننده هماهنگ  است . بنابر این باید اذعان نمود که  فضای اطلاع رسانی در این زمینه عملا در قبضه رسانه ها و مراکز وابسته به کشورهای مصرف کننده انرژی قرار دارد و تنها گهگاهی و آنهم به منظور خاصی ممکن است مطالب متفاوتی انتشار یابد (که این هم قابل تامل است) ،  بسیار طبیعی و بدیهی است که این مراکز مطالعاتی و اطلاع رسانی ، منافع کشورها و بنگاههای خود را تعقیب مینمایند و فضای حاکم بر ذهنیت و تفکر کارشناسان و تحلیلگران آنان نیز بر این مبنا شکل میگیرد ولذا به سهولت میتوان به این نتیجه گیری ساده دست یافت که  کشورهای عضو اوپک و خصوصا یک کشور تولید کننده نفت با منافع متفاوت وخاص مانند کشورما قطعا باید با نگرشی نقاد با اطلاعاتی که در این عرصه منتشر میشود مواجه گردد و فرض اولش این باشد که این اطلاعات با منافع او تعارض داشته و یا حداقل همجهت نیست . در میان مراکز و سازمانهای بین المللی اجرائی و مطالعاتی فعال در این زمینه که نقش اطلاع رسانی نیز دارند میتوان أز آژانس بین المللی انرژی  IEA  ، اداره اطلاعات انرژی آمریکا  EIA ، اداره انرژی آمریکا  DOE  ، مرکز مطالعات شرق وغرب (واقع در آمریکا) ، مرکز مطالعات جهانی انرژی (واقع در لندن ) CGES   را نام برد و در میان رسانه‎های تخصصی می‎توان خبرگزاری رویتر، خبرگزاری DowJones، نشریات Platts و Mees را ذکر کرد. اینها مراکزی هستند که منافع کشورهای صنعتی غرب را تعقیب میکنند در این میان  IEA    که پس أز وقوع شوک اول نفتی در مقابل  OPEC  و برای برنامه ریزی انرژی در کشورهای صنعتی و کنترل غیر مستقیم بازار جهانی نفت بوجود آمد و همچنین دفاتر انرژی و اطلاعات انرژی آمریکا که ارتباط تنگاتنگی نیز با یکدیگر دارند أز  اهمیت بیشتری برخوردارند ، استراتژی های اصلی و خطوط اصلی اطلاع رسانی  توسط اینها طراحی میگردد و مراکز دیگری چون  CGES  عمدتا دنباله رو آنها  بوده و با استفاده أز ابزارهائی که دارند و با توجه به نزدیکی بیشتر به کشورهای عضو اوپک سعی میکنند که مفاهیم مورد نظر را  نشر دهند  . خطوط اصلی سیاست آنها نیز روشن است و جالب اینستکه بدلیل اینکه میخواهند روند های کوتاه مدت و بلند مدت بازار جهانی نفت را اداره کرده و بطور غیر مستقیم  خطوط مورد نظر خود را به سازمان اوپک نیز القاء کنند ، دچار تناقضات فراوانی هستند که متاسفانه بدلیل ضعف نگرش نقاد در مجموعه اوپک و در کشور ما ، کمتر به این تناقض گوئی ها پرداخته شده است ، در اینجا برای روشن شدن بیشتر موضوع تنها یک نمونه مهم از این تناقضات را بررسی میکنیم :

یکی أز خطوط استراتژیک "آژانس بین المللی انرژی " و دفاتر انرژی آمریکا برای تامین امنیت بلند مدت عرضه مستمر و مطمئن انرژی به غرب اینستکه همه کشورهای عمده تولید کننده نفت و خصوصا اعضاء اوپک دارای ظرفیت های مازاد تولید باشند . ظرفیت های مازاد تولید بصورت یک فشار مداوم پشت بازار نفت عمل میکند چراکه سرمایه گذار با ایجاد ظرفیت ، در واقع هزینه عمده و اصلی تولید نفت را که هزینه سرمایه گذاریست متقبل گردیده است و در هر سطحی أز قیمت نفتخام تمایل دارد که به تولید نفت پرداخته و در واقع با متحمل شدن هزینه ناچیز جاری و عملیاتی، أز سرمایه‎گذاری خود بهره‎مند شود . در هرحال نهاد های مذکور برای اینکه در این رابطه به کشورهای عضو اوپک خط بدهند و آنها را تشویق به ظرفیت سازی نموده و درگیر رقابت  بر سر ظرفیت سازی نمایند ، برآوردهای بسیار بیشتر أز واقعی را راجع به روند رشد بلند مدت تقاضای جهانی برای نفتخام و بویژه نفت خام اوپک ارائه میدهند و جداول بسیار اغراق آمیزی را منتشر مینمایند . البته همینگونه برآوردها  برای کوتاه مدت نیز خصوصا قبل أز جلسات دوره أی اوپک و جهت تحت تاثیر قرار دادن  تصمیمات این سازمان ارائه میگردد تا این سازمان با تصمیم به افزایش سقف تولید خود موجبات کاهش قیمت نفت را فراهم آورد .

أز سوی دیگر یکی دیگر أز استراتژیهای نهاد های مذکور اینستکه همواره قیمت جهانی نفت را پائین نگهدارند و بر این مبنا سعی میکنند به اوپک و اعضاء آن القاء نمایند که فن آوری در زمینه عرضه سایر منابع انرژی به توفیقات فراوانی دست یافته و عرضه این منابع  روبه رشد و هزینه تمام شده آنها  به سرعت روبه کاهش است و بی ارزش شدن نفت مسئله‎أی جدی است که اوپک با پائین نگهداشتن قیمت میتواند روند آن را کندتر نماید.

تناقض و اشتباه در آمار و اطلاعات منتشره  خصوصا توسط IEA   به حدی رسیده که این آژانس سال گذشته مورد اعتراض شدید برخی اعضاء کنگره آمریکا قرار گرفت .

در هر حال همانطور که اشاره شد:  برخورد غیر نقادانه  به اطلاعات منتشره توسط این محافل ما را دچار اشتباه نموده و برای کشور زیانبار خواهد بود . ضمن اینکه این مراکز با توجه به گرایشی که دارند بعضی مسائل مثل اثرات مثبت احتمالی افزایش قیمتهای نفت بر رشد اقتصادی غرب را مورد بررسی قرار نمی‎دهند و اگر هم چنین کنند قطعاً نتایج آنرا محرمانه نگاه می‎دارند.

 

کارشناسان ایرانی وفارسی زبان

 

همانطور که اشاره شد ؛ متاسفانه بدلیل عدم  نشر اطلاعات کافی در جامعه و ضعف رسانه ها و همچنین بدلیل اینکه علیرغم یک قرن سابقه صنعت نفت در ایران ، این صنعت هرگز بومی نگردیده است تعداد کارشناسان ایرانی در این زمینه بسیار محدود و کمتر أز نیاز جامعه است و تعداد محدودی نیز کارشناسان فارسی زبان وجود دارند. ذیلا به دسته بندی آنها میپردازیم :

الف) کارشناسان فارسی زبان – کارشناسان فارسی زبان کارشناسانی هستند که در خارج أز  کشور و عمدتا  در خدمت کشورهای صنعتی مصرف کننده انرژی و در جهت منافع آنها  فعالیت میکنند و عضویت و یا مدیریت موسسات مطالعاتی و اطلاع رسانی غرب را بعهده داشته و طبعا تحت تاثیر فضای فکری همانجا قرار دارند . این افراد ممکن است بعضا نیز کارشناسان بنام  و باسابقه در رشته خود باشند اما ساختار فکری و تحلیلهایشان هیچ مناسبت و هماهنگی با کشورهای تولید کننده عضو اوپک و خصوصا جمهوری اسلامی ایران  ندارد . تکلم آنها به زبان فارسی نباید ما را دچار این اشتباه نماید که با کارشناسان داخلی و با تحلیل های خودی و متناسب با منافع کشور مواجه هستیم ، استفاده أز نظرات آنها و شنیدن اطلاعاتشان به زبان آشنا بسیار مغتنم  و حضورشان در سمت های مهم موجب  مباهات است  اما برخورد با آراء ایشان باید محتاطانه و نقادانه باشد و گرنه ما را دچار اشتباه خواهد نمود . تذکر این نکته نیز لازم است که سابقه فعالیت بعضی أز کارشناسان مورد بحث در ایران نیز به دوران رژیم گذشته مربوط و محدود میشود که در زمینه نفت و انرژی منافعی متفاوت با امروز و عمدتا هماهنگ  با غرب و خصوصا آمریکا داشته است .

ب) کارشناسان ایرانی غرب باور – این دسته أز کارشناسان طیفی أز افراد هستند که حجیت و مرجعیت غرب  در زمینه مورد بحث را کم و بیش پذیرفته  و در واقع تحلیل های غرب و نقش و جایگاهی که دنیای صنعتی برای اوپک و کشور ما  تعیین و تنظیم نموده است را تقریبا بدون چون و چرا معتبر می‎شناسند. بعضی که در این جهت مجذوب تر هستند علاوه بر ترجمه آزاد نظریات غرب به تئوریزه نمودن  آن برای مسئولین و تصمیم گیران نیز میپردازند .

با کم رنگ شدن تدریجی حساسیت ها که موجب تردد و اظهار نظر آزادتر گروه اول گردیده  بتدریج  قرابت و شباهت دیدگاه ها و نظرات این دو گروه شفاف تر و آشکارتر میگردد . بعضی أز افراد گروه اخیر بدلیل قلت تعداد کارشناسان ( که قبلا به آن اشاره شد ) تدریجاً خود را در موقعیت ویژه‎أی می‎یابند و حتی گاهی با ترجمه و انتشار مقالات و دیدگاه های دیگران نیز مخالفت نموده و به طریق اولی برخورد نقادانه  با این دیدگاه ها را به هیچ  وجه بر نمی‎تابند. دلایل این حساسیت به شرح زیر است :

1-    با نشر و گسترش اطلاعات در زمینه های مورد بحث و خصوصا با برخورد نقادانه با آن ، تدریجا تعداد مطلعین تحلیلگران و صاحب نظران افزایش یافته و بعضی از موقعیت‎های انحصاری به خطر می افتد . بنابر این چنانچه اضافه شدن معدودی کارشناس دسته دوم و سوم نیز اجتناب ناپذیر باشد باید این امر نیز تحت کنترل انحصاری قرار داشته باشد.

2-    متداول شدن و استمرار ترجمه (صریح و شفاف) و نشر و گسترش اطلاعات  در این زمینه؛ امکان مقایسه را فراهم آورده و مشخص خواهد شد که هویت واقعی این افراد نه کارشناسی بلکه بازگوئی نظرات دیگران در پوشش نظرات مستقل کارشناسی است.

3-    برخورد نقادانه با ادبیات غرب و بیان تناقضات آن ضعف و آسیب پذیری دیدگاه هائی که در واقع نسخه ناقص و دسته دوم ادبیات مذکور است را آشکار خواهد نمود.

متاسفانه چتر مورد بحث بر سر دیپلماسی نفتی کشور نیز کشیده شده است و در کشور ما علیرغم اینکه همواره نفت در خدمت دیپلماسی  قرار داشته، دیپلماسی هرگز در خدمت مسئله خطیر نفت و انرژی نبوده و به آن بی توجه بوده است ، تشریح این مقوله و آثار و تبعات آن خود نیاز به مجالی مستقل داشته و أز حوصله این بحث خارج است اما جریان مورد بحث، در این زمینه نیز نقش اصلی را ایفا نموده است . روحیه و عملکرد انحصار طلبانه، در کنار تفکر غرب باور و لیبرال، پاردوکس جالبی است  که البته  شناخت  ماهیت واقعی این جریان را دشوار میسازد .

ج) جریان فکری نقاد  - أز لابلای کلیه سطور فوق و خصوصا با توجه به آنچه در مقدمه آمد مواضع و تفکر جریان فکری نقاد آشکار میشود ولذا به جمعبندی آن اکتفا می‎گردد:

1-    این تفکر با به انحصار درآمدن این مقوله مهم مخالف بوده و معتقد است که اهمیت موضوع  برای شئون مختلف اساسی کشور بگونه ایست که باید موسسات متعدد  مطالعاتی و تحقیقاتی و همچنین دانشگاهها ( خصوصا در رشته های اقتصاد ، علوم سیاسی ، حقوق بین الملل و…… ) به آن بپردازند و باید أز حداکثر توانائیهای فکری موجود در جامعه استفاده شود و این مستلزم نشر اطلاعات و گسترش اطلاع رسانی است .

2-   این تفکر نسبت به ترجمه و نشر تحلیل ها و اخبار رسانه ها و مراکز مطالعاتی و سازمانهای ذیمدخل غربی و استفاده أز همه صاحب نظران، مخالفت  و حساسیتی نداشته و حتی أز آن استقبال مینماید ، اما قویا معتقد است  که با توجه به منافع طبیعی غرب این برخورد باید نقادانه و هشیارانه و غیر منفعل باشد .

3-   این جریان  بر این باور است  که  جمهوری اسلامی ایران با توجه به منافع مستقل و متفاوت خود در این عرصه ، باید بتواند با توسعه تفکر نقاد  و خود باور،  تدریجا در عرصه اطلاع رسانی صحیح و به موقع در سطح بین المللی نیز ظاهر شده و  جوسازی هائی را که به ضرر منافع اوپک و تولیدکنندگان نفت میشود خنثی نموده  و تا حد ممکن مسائل روانی بازار را به نفع خود جهت دهد . متاسفانه چنین خلائی بشدت در صحنه بین المللی وجود دارد و مسلما تکرار کنندگان ادبیات غرب قادر به پر کردن این خلاء نخواهند  بود .

4-    این جریان بر این باور است که دستگاه دیپلماسی کشور باید مسائل جهانی انرژی و نفت را بطور عمیق و صحیح شناخته و تعقیب نماید و أز  این طریق  ضمن بر طرف نمودن نقصان خود نقش لازم را در جهت تحقق منافع کشور ایفا نماید .

5-    با توجه به حجم عظیم اطلاعاتی که در این رابطه توسط غرب منتشر می‎شود، اکتفاء به ترجمه این اطلاعات نوعی بی‎نیازی کاذب را موجب خواهد شد و انگیزه تحقیق، بررسی و تحلیل را از بین خواهد برد و بنابراین بسیاری از سئوالاتی که در این زمینه برای ما وجود دارد و پاسخ آنرا در مطالب غرب نمی‎توان یافت، مطرح نگردیده و پاسخ نخواهد یافت، تنها حاکم‎کردن تفکر نقاد است که می‎تواند سطح دانش و تخصیص کشور را در این جهت ارتقاء دهد.

6-   کشور ما نیز با توجه به منافع مستقل خود باید با طراحی سیاست صحیح، منطقی و جامع تبلیغاتی، در زمینه خنثی‎سازی تبلیغات منفی دیگران و جهت دادن جو روانی بازار نفت در مسیر منافع خود، در حد ممکن تلاش نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۷۸ ، ۱۲:۳۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۷۸ ، ۱۹:۲۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۷۲ ، ۱۴:۰۳
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۷۰ ، ۱۱:۴۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۶۹ ، ۱۳:۵۰
سید غلامحسین حسن‌تاش