وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۵۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۰ ، ۱۶:۲۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

در گفت‌وگو با ایلنا تشریح شد:

 

یک کارشناس ارشد حوزه انرژی اظهار داشت: موضوع تغییر شیوه توزیع بنزین یک بحث بسیار پیچیده‌ای است. بنده مدعی نیستم که قیمت بنزین و حامل‌های انرژی درست است، اما سوال این است که مگر سایر قیمت‌ها درست است؟ مثلا در شرایط فقدان رقابت و وجود انحصارات تولیدکنندگان اتومبیل قیمت‌های‌شان را به مصرف‌کننده تحمیل می‌کنند. در شرایط بالا بودن نرخ بیکاری و فقدان اشتغال که ناشی از عدم سرمایه‌گذار و رکود اقتصادی است، نرخ دستمزد به کارگر و کارمند تحمیل می‌شود.

غلامحسین حسنتاش در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، در ارزیابی طرح جدید عرضه بنزین سهمیه‌ای اظهار داشت: قبل از هر چیز باید ذکر کنم که نه من و نه اهل فن تاکنون هیچ طرحی که منتشر شده و روشن و شفاف باشد، ندیده‌ایم، فقط استناد بنده به مصاحبه بعضی مسئولین است که گفته‌اند، می‌خواهند به هر شهروند بر مبنای کارت ملی ماهانه 15 لیتر بنزین تخصیص دهند و این را هم اول بصورت پایلوت در قشم و کیش اجرا کنند. اما ابعاد دیگر این مسئله چندان روشن نشده است، در صورتی که یک مساله مهم همین است که در مورد اقدامی که تاثیرات گسترده اقتصادی و اجتماعی دارد باید طرح روشنی منتشر شود و در معرض نقد و بررسی صاحب‌نظران قرار گرفته و آثار و تبعات آن به خوبی بررسی شود.

آیا بنزین گران می‌شود؟

وی درباره مزایا و معایب طرح گفت: در این حدی که این موضوع تاکنون مطرح شده، ممکن است پیشنهاددهندگان نیت خیری داشته‌اند، اما به نظر من دولت‌مردان ابزاری پیدا کرده‌اند که به نوعی به دست خود مردم بنزین را گران کنند و این آثار تورمی خطرناکی خواهد داشت و اقتصاد را بیش از پیش دچار بحران خواهد کرد. سابقه ذهنی و تجربه بنده می‌گوید که حکومت هرگز نخواسته است با مسئله انرژی و حل آن برخورد جامع و درستی داشته باشد و تنها هرزمان کفگیر به تهِ دیگ می‌خورد دنبال گران کردن حاملهای انرژی و خصوصا بنزین می‌روند، سوابق سی و چند ساله این بحث نشان می‌دهد که برای توجیه افزایش قیمت بنزین مرتبا حرف‌هائی تکرار می‌شود که بهانه عدالت اجتماعی هم در این بین از همه جذاب‌تر است، چون جنبه پوپولیستی هم دارد. من در چارچوب آنچه که مطرح شده مزایایی برای این طرح نمی‌بینم ولی معایب آن به نظر من زیاد است و مهمترین عیب آن تشدید همزمان رکود و تورم است.

با بنزین یارانه‌ای مشکل دارم

این کارشناس ارشد حوزه انرژی در پاسخ به اینکه آیا لازم بود شیوه توزیع بنزین یارانه‌ای تغییر کند؟ تصریح کرد: ابتدا باید عرض کنم که بنده با این مفهوم از یارانه و بنزین یارانه‌ای مشکل دارم. در ساختار تورمی دائما سطح عمومی قیمت‌ها بالا می‌رود و قیمت دلار افزایش می‌باید، سپس قیمت بنزین را با قیمت منطقه ای آن (فوب خلیج‌فارس) در نرخ دلار جدید مقایسه میکنند و اسم مابه‌التفاوت آن را یارانه می‌گذارند. اکنون سوال این است که چرا نرخ دستمزد و حقوق کارمندان و بازنشستگان را نباید با نرخ تورم یا نرخ جدید دلار تطبیق بدهیم؟ چطور می‌شود دائما هزینه های مردم و خصوصا اقشار آسیب‌پذیر را زیاد کنیم اما درآمدهای آنها را متناسبا زیاد نکنیم؟

وی ادامه داد: هرزمان بعد از افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و افزایش نرخ دلار این بحث مطرح می‌شود که آیا قیمت بنزین و دیگر حامل‌های انرژی را هم با این سطح جدید قیمت‌ها و نرخ ارز تطبیق بدهیم یا خیر، چرا تا به این حد این تصمیم سخت است؟ زیرا همه می‌دانند که این آثار تورمی دارد و همیشه هم آثار تورمی آن بیش از همه به زیان اقشار با درآمد ثابت و فقیر تمام می‌شود. پس ثبات قیمت بنزین به نفع ثبات اقتصادی و به نفع کنترل تورم است و چون چنین است همه از آن بهره‌مند می‌شوند، بنابراین این نوعی مغلطه است که بگویند فقط اقشار مرفه برخوردار می‌شوند، اتفاقا اقشار مرفه که صاحب درآمد ثابت نیستند، می‌توانند به‌راحتی افزایش قیمت‌ها و افزایش هزینه‌های خود را به دیگران تحمیل کنند و هیچ مشکلی با افزایش قیمت‌ها ندارند.

مصرف بالا نمی‌رود

حسنتاش درباره احتمال افزایش مصرف بنزین بیان داشت: با استناد به آنچه که مطرح شده، تصور بنده این است که این طرح منجر به افزایش مصرف نمی‌شود.

تغییر شیوه توزیع بنزین پیچیده است

وی گفت: موضوع تغییر شیوه توزیع بنزین یک بحث بسیار پیچیده‌ای است. بنده مدعی نیستم که قیمت بنزین و حامل‌های انرژی درست است، اما سوال این است که مگر سایر قیمت‌ها درست است؟ مثلا در شرایط فقدان رقابت و وجود انحصارات تولیدکنندگان اتومبیل قیمت‌های‌شان را به مصرف‌کننده تحمیل می‌کنند. در شرایط بالا بودن نرخ بیکاری و فقدان اشتغال که ناشی از عدم سرمایه‌گذار و رکود اقتصادی است، نرخ دستمزد به کارگر و کارمند تحمیل می‌شود.

شروط اصلاح اوضاع بنزین چیست؟

این کارشناس ارشد انرژی تاکید کرد: سیاست‌های اقتصاد کلان باید اصلاح شود، مسیر اقتصاد باید تصحیح شود و تا این اتفاق نیفتد نمی‌شود مسئله بنزین را حل کرد، بنابراین حرف بنده این است که نباید چرخه‌های رکود تورمی را تشدید کرد. تجربیات گذشته را باید دقیقا مطالعه و بررسی کرد. مثلا در همه دنیا اتومبیل به کالای مصرفی تبدیل شده و در همه کشورهای پیشرفته سیاست حاکم عبارت است از خودرو ارزان، سوخت گران و تعمیرات و قطعه گران و نتیجه‌اش این است که نگهداری اتومبیل کهنه که مصرف سوختش بالا می‌رود و به‌اصطلاح به خرج می‌افتد، اقتصادی نیست و خود به خود ناوگان اتومبیل‌ها دائما نو می‌شود، صنایع اتومبیل‌سازی کار می‌کنند و دائما نسل جدید اتومبیل‌ها با مصرف سوخت بهتر جایگزین می‌شود، اما ما دقیقا برعکس هستیم اتومبیل بسیار گران، تعمیرات نسبتا ارزان و سوخت نسبتا ارزان، در این شرایط نمی‌شود که هم اتومبیل گران با مصرف بالا را به مردم تحمیل کرد که یک کالای سرمایه‌ای تلقی می‌شود و هم سوخت را گران توزیع کرد، بنابراین سیستم اقتصادی را باید اصلاح کرد.

وی خاطرنشان کرد: من فکر می‌کنم عده‌ای در دولت به دنبال این هستند که به هر شکلی صرفا برای حل مشکلات بودجه‌ای، قیمت بنزین را افزایش دهند و با توجه به تبعات اجتماعی آن که در سال 98 مشاهده کرده‌اند دنبال راه‌حلی می‌گردند که با کنترل نارضایتی‌های اجتماعی و نوعی مجاب کردن مردم این کار را انجام دهند و به نظر من بقیه حرف‌ها بهانه است.

 قیمت بنزین نباید تغییر کند

حسنتاش در ادامه تاکید کرد: به نظر بنده در شرایط فعلی قیمت بنزین نباید تغییر کند، چون آثار تورمی دارد و مردم تحمل تورم بیشتر از این را ندارند. حدود بیست سال قبل که دولت وقت در طمع افزایش قیمت بنزین بود مدیریت انرژی سازمان برنامه، مطالعه‌ای را سفارش داده بود که هدف آن عمدتا توجیه همین مساله بود که یارانه‌های بنزین غیرعادلانه است. بنده هم در جلسه ارائه نتایج دعوت شده بودم، با وجود اینکه مطالعه کاملا جهت‌دار بود ولی جداول، ارقام و شبیه‌سازی‌ها به گونه‌ای بود که مجری طرح مجبور شد اعتراف کند که به تعبیر او "گرچه نظام توزیع یارانه بنزین ناعادلانه است و صاحبان اتومبیل سهم بیشتری می‌برند، ولی مدل نشان می‌دهد که اگر این یارانه‌ها نبود وضعیت توزیع درآمدی به ضرر اقشار ضعیف و فقیر بدتر از این که هست، می‌شد."

انتهای پیام/
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۰ ، ۱۲:۲۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

چرا با طرح بنزین مخالفم

سید غلامحسین حسنتاش

گفته شده است که دولت برنامه‌ای را در نظر دارد که به هر شهروند ایرانی بر اساس کارت ملی ماهانه 15 لیتر سهمیه بنزین بدهد تا آنها که بنزین نیاز ندارند یا کمتر از این مقدار نیاز دارند، سهمیه خود را به آنها که نیاز دارند، به هر قیمتی بفروشند. بهانه این کار هم عدالت اجتماعی ذکر شده است. فرض گرفته شده که دارندگان اتومبیل به قول آقایان از یک یارانه پنهان برخوردار هستند که آنها که اتومبیل ندارند از آن برخوردار نیستند. اما نگارنده با این طرح به‌شدت مخالفم و دلایل مخالفتم فهرست‌وار به شرح زیر است:
1- 15 لیتر بنزین در ماه برای هر کارت ملی می‌شود نیم‌لیتر در روز برای هر شهروند‌. اگر جمعیت را 85 میلیون هم فرض بگیریم می‌شود 42.5 میلیون لیتر در روز در‌حالی‌که متوسط مصرف بنزین الان فکر می‌کنم بیش از 90 میلیون لیتر در روز باشد. به فرض اینکه این کار بسیار غلط اجرائی شود، آن‌وقت آنها که بنزین لازم ندارند، لابد می‌خواهند بنزینشان را لیتری هر‌چقدر که می‌توانند به بقیه بفروشند؛ لیتری 10 هزار یا 15 هزار تومان یا بیشتر، آن‌وقت در‌واقع به دست خود مردم بنزین گران می‌شود؛ در‌حالی‌که دولت نصف نیاز روزانه کشور را تخصیص داده است و لابد می‌خواهد بقیه را به بالاترین قیمتی که در بازار تعیین می‌شود، به فروش برساند. آن‌وقت همان کسی که به فرض بابت بنزین اضافه (اگر دلال‌ها و واسطه‌ها بگذارند) چیزی گیرش آمده، باید چندین برابر آن را بابت تورم هزینه کند. اینها به نظر من کلک‌هایی است که می‌خواهند به مردم بزنند و معلوم نیست این طرح‌هایی که هیچ سابقه‌ای در هیچ کجای دنیا ندارد، از کجا در‌می‌آید.
ممکن است ادعا شود که دولت می‌خواهد با این روش تقاضا و مصرف را به 42.5 میلیون لیتر یعنی کمتر از یک‌دوم تقاضای فعلی تقلیل داده و بقیه تولید داخلی را صادر کند اما متخصصین اقتصادی می‌دانند و مطالعات هم نشان داده است که حامل‌های انرژی و از جمله بنزین کالاهای کم‌کشش هستند و بنابراین اگر قرار باشد تقاضای بنزین به کمتر از نصف تقلیل پیدا کند، قیمت آن باید بیش از 10برابر شود و در آن صورت صادرات آن مقرون به صرفه نخواهد بود.
 خصوصا که در شرایط فعلی و با وجود تحریم‌ها صادرات به قیمت متناسب هم مقدور و ممکن نیست. علاوه بر این در ساختار تورمی اقتصاد ایران سطح عمومی قیمت‌ها با یک وقفه زمانی کوتاه افزایش یافته و مجددا تقاضا افزایش پیدا می‌کند و تجربه دفعات قبلی افزایش قیمت نیز این واقعیت را تأیید می‌کند.
2- این طرح مبتنی بر مطالعات درست و دقیقی نیست. در گذشته در این‌گونه مطالعات مشخص می‌شد و جدول ارائه می‌شد که هر‌یک از مصرف‌کنندگان بنزین چه سهمی در مصرف دارند. چقدر مصرف کاملا خصوصی و شخصی است‌؟ چقدر مصرف وانت‌ها و بخش حمل‌ونقل بار است؟ چقدر مصرف تاکسی‌ها، خطی‌ها، کرایه‌‌ای‌ها، اسنپ‌ها، موتور سیکلت ها و در‌واقع حمل‌ونقل عمومی است؟ با ارائه چنین جدولی است که مشخص می‌شود که آیا واقعا کسی هست که مطلقا از یارانه بنزین (طبق تعریف آقایان) بهره‌مند نباشد؟
آنچه مسلم است این طرح منجر به افزایش قیمت بنزین می‌شود و تجربه نشان داده است که افزایش قیمت بنزین آثار تورمی دارد و باید مطالعات جامعی انجام شده باشد که نشان دهد آثار تورمی این طرح چقدر است. تجربه نشان داده که آثار تورمی چنین طرح‌هایی چندین‌برابر آثار توزیعی آن است و نهایتا بیش از همه به ضرر اقشاری که ادعای حمایت از آنها وجود دارد، تمام می‌شود.
اگر هدف واقعا عدالت اجتماعی است، می‌توان از طریق سیاست‌های دریافت عوارض و مالیات بدون ایجاد نابسامانی و بی‌ثباتی در اقتصاد آن را اجرائی کرد.
3- این طرح مبتنی بر تعاریف درستی از واژگان اقتصادی و از جمله یارانه نیست.
 بارها گفته‌ام و نوشته‌ام که اینکه ما اقتصاد را در لوپ تورم و افزایش نرخ ارز بیندازیم و بعد قیمت فوب خلیج فارس بنزین را با نرخ جهش‌یافته دلار، به ریال محاسبه کنیم و مابه‌التفاوت آن با قیمت داخلی را یارانه و یارانه پنهان و امثال آن نام‌گذاری کنیم و بعد با بهانه‌هایی که بیش از 30 سال است دور و تسلسل‌وار تکرار می‌شود، بخواهیم قیمت را افزایش دهیم و این یارانه ادعایی را حذف کرده یا به خیال خودمان سامان دهیم، مبنای درستی ندارد و تا‌کنون نتیجه‌ای جز بی‌ثباتی اقتصاد و غرق‌کردن اقتصاد در گرداب رکود-تورم و باتلاق نداشته است و نتیجه آن فربه‌تر‌شدن هر‌چه‌بیشتر رانت‌خواران و غیرمولدها و تضعیف روزافزون مولدها بوده است.
اگر قرار است قیمت بنزین با قیمت‌های بین‌المللی تعین شود، چرا نباید قیمت بقیه چیزها و از جمله نرخ دستمزد و قیمت اتومبیل و... بر این اساس تعیین شود. آیا تطبیق هزینه مردم با نرخ‌های بین‌المللی بدون تطبیق درآمد آنها با این نرخ‌ها عامل مهاجرت خصوصا برای نخبگان و افراد کارآمد نخواهد بود؟
4- امکان اجرای درست و سالم چنین اقدام اشتباهی نزدیک به غیرممکن به نظر می‌رسد. این سهمیه‌های بنزین چگونه باید مبادله شود؟ طراحی یک سامانه مبادله شفاف برای این‌کار که جلوی فساد و رانت‌خواری را بگیرد، چقدر هزینه دارد. تفاوت واقعی این اقدام با طرح مخرب یارانه‌ای نقدی احمدی‌نژادی چیست؟ آیا این بسیار پیچیده‌تر و مخرب‌تر از آن نخواهد بود.
5- کجای دنیا چنین اقدامی سابقه دارد؟ آیا عرضه‌کنندگان این پیشنهاد می‌توانند حتی یک نمونه از اجرای چنین اقدامی نه در کشورهای توسعه‌یافته بلکه حتی در کشورهای در‌حال‌توسعه ارائه دهند؟
6- آیا تأثیر این اقدام و آثار قیمتی آن بر تقاضای سایر سوخت‌های تا‌حدودی جایگزین ، مثل گازوئیل و سی‌ان‌جی و ال‌پی‌جی مطالعه شده یا تأثیر آن بر تورم و تولید ناخالص ملی مطالعه شده یا قرار است مثل همیشه با آزمون‌و‌خطا جلو برویم که در امور قابل‌مطالعه و قابل پیش‌بینی به‌هیچ‌وجه جایز نیست.
در پایان بد نیست اشاره کنم که شاید آنچه ‌کمتر به آن توجه می‌شود، این است که اقداماتی از این دست می‌رود که ماشین اقتصاد ایران را به یک هیولای دهشتناک بی‌قواره تبدیل کند کما‌اینکه امروز هنوز مکانیسم‌های یارانه‌ای، مالی و بودجه‌ای اقدامات دولت احمدی‌نژاد در به‌اصطلاح شفاف‌سازی و اصلاح یارانه‌ها در سال‌های 89 و 90 مبهم و پیچیده است و نه‌تنها یارانه‌ها شفاف نشد که بخش بزرگی از اقتصاد و نظام بودجه‌ریزی غیرشفاف‌تر شد. شاید مثالی از هیولاسازی یک اتومبیل به‌عنوان یک ماشین فیزیکی تصویر مورد‌نظر را روشن‌تر کند، فرض کنید واتر‌پمپ یک اتومبیل خراب است و نتیجه‌اش داغ‌کردن و جوش‌آوردن ماشین است و به‌جای یک مکانیک متبحر، نابغه‌ای! پیدا می‌شود و به‌جای تعمیر واترپمپ پیشنهاد می‌دهد که با طراحی یک شاسی جلوی اتومبیل چند کولر را نصب کنند که موتور را خنک کند و برای تأمین برق این کولرها هم ژنراتوری در صندوق عقب قرار گیرد و برای تأمین سوخت آن ژنراتور هم باک اضافه‌ای طراحی شود و الی آخر، تجسم کنید که چه هیولای بی‌قواره‌ای ساخته خواهد شد و آخر سر هم یا اصولا راه نخواهد رفت یا با سرعت لاک‌پشتی راه می‌رود و قدم‌به‌قدم نیاز به تعمیر دارد. بسیاری از اقداماتی که در اقتصاد شده و می‌شود از این دست است که هیولاوارگی آن فقط نزد اقتصاددانان متخصصین علوم انسانی محسوس و ملموس است.
امیدوارم تصمیم‌گیران از تجربیات گذشته بیاموزند و اقتصاد کشور را بیش‌از‌این در مهلکه قرار ندهند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۰ ، ۱۱:۵۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

جامعه ای در آتش

 

(دلنوشته ای از سید غلامحسین حسنتاش )

مدتی است روایتی که از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است ذهنم را درگیر کرده است. روایت این است که حضرت فرموده اند (الرّاشی و المرتشی فی النّار) یعنی رشوه دهنده و رشوه گیرنده در آتش هستند در احادیث دیگری واسطه رشوه هم به اینها اضافه شده است.

از نوجوانی این حدیث را شنیده بودم ولی اخیرا بنظرم رسید  که گویا برداشتم از آن غلط بوده است. در اثر بی دقتی در ذهنم  جا افتاده بود که منظور این است که رشوه دهنده و رشوه گیرنده به جهنم خواهند رفت در صورتی که در این حدیث صحبتی از جهنم  اُخروی و صحبتی از آینده و خواهند رفت نیست،  بلکه تاکید بر این است که رشوه دهنده و رشوه گیرنده در آتش هستند. تقدم و تاخر آتش بر رشوه هم روشن نیست یعنی هم میتوان این برداشت را داشت که در شرایط آتش و دوزخ است که رشوه رد و بدل می شود، یعنی اگر محیطی و جامعه ای  دوزخی و آتشین نباشد رشوه ای در کار نخواهد بود و هم می شود این برداشت را کرد که به محض رد و بدل شدن رشوه پرداخت کننده و گیرنده در آتش قرار می گیرند و هر دو هم می تواند درست باشد.

متاسفانه واقعیت این است که رشوه در سطح خرد و کلان در تارو پود اقتصاد و جامعه ما  نه تنها نفوذ کرده بلکه حاکم شده است انواع رشوه های نقدی و غیرنقدی و تهاتری که بدون آن تقریبا هیچ کاری پیش نمی رود حتی برنامه های کلان و پروژه های ملی نیز بجای مبتنی بودن بر مطالعات جهت گیری های توسعه ای و بهره وری اقتصادی بر مبنای تهاتر رشوه  شکل می گیرد و پیش  می رود مثلا : "تو تعهد بده که فلان پروژه را در حوزه انتخابیه من اجرا می کنی تا من هم به تو رای اعتماد بدهم " شایسته سالاری و بسیاری از مسائل دیگر هم مقهور ارتشاء  هستند و اتفاقا بعضی از احادیث هم به این انواع رشوه اشاره دارند.

آیا اقتصاد و جامعه ای که رشوه در آن چنین فراگیر است و همه افراد حقیقی و حقوقی برای پیشبرد امور خود مجبور به پرداخت رشوه اند جامعه و اقتصادی در قعر آتش و دوزخی نیست؟  آتشی که سرمایه های ملی و انسانی و اجتماعی را  می سوزاند، آبها را  تبخیر می کند، منابع انرژی را می سوزاند و تلف می کند و متاسفانه روز به روز گدازان تر می شود. بر این مبنا رشوه هم معلول اقتصاد و سازوکارهای دوزخی است و هم علت مشدده آن و هر رشوه هیزمی است که این آتش را گدازان تر می کند تنها برمبنای همین حدیث چنین اقتصاد و اجتماعی نمیتواند ربطی به اسلام داشته باشد. و البته حتی اگر چنین فرمایشی هم از رسول گرامی اسلام صادر نشده باشد تجربه ما صحت و روائی این نقل را تائید می کند.

 بهشت و دوزخت با توست در پوست

چرا بیرون زخود می جوئی ای دوست

 امیدوارم خداوند هرچه زودتر جامعه ما را از چنین آتشی دوزخی،  نجات دهد.

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۰ ، ۱۸:۰۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۰۰ ، ۱۵:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۰ ، ۱۵:۳۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

دیشب بعد از مدتها حوصله کردم که قدری صدا و سیمای میلی نگاه کنم یکی از کانال ها را وقتی وارد شدم جلسه نخبگان در حضور بالاترین مقام کشور را نشان می داد ، سه سخنرانی انجام شد یک آقایی از دانشگاه شریف راجع به وضعیت فاجعه آمیز بخش انرژی و پتروشیمی و میزان فاصله ما با جهان ، یک آقا راجع به وضعیت فاجعه آمیز زیرساخت های ارتباطات و اینترنت کشور و یک خانم که خیلی هم شیفته بودند راجع وضعیت اسفناک آموزش و پرورش کشور . 
اینها در حالی بود که طبیعتا همه از یک طیف فکری بودند و کلی خودسانسوری و مجیزگویی هم بر فضا حاکم بود.
این ها سه بخش زیرساختی و مهم کشور هستند که این وضعیت را دارند. پس کجا درست است؟ به چه چیزی می بالید ؟ 
آیا در کشور های در مسیر توسعه و بدون این همه مشکل هم  اساتید دانشگاه می توانند دانشجوها را تشویق به مهاجرت کنند ( به فرض این که این حرف درست باشد) ؟ 
البته خیلی از سخنرانان سعی می کردند همه این آوار چند ده ای را به گردن دولت گذشته بیندازند . نمیدانم اگر آن دولت نبود اینها چگونه می خواستند مطالبشان را بیان کنند و چهارسال دیگر چه خواهند گفت ؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۰۰ ، ۱۲:۰۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

اقتصادآنلاین از سوآپ نفتی ایران- ونزوئلا گزارش می دهد؛

تامین خوراک پالایشگاه های آمریکا با نفت ایران / سرنوشت توافقات سوآپی گذشته تکرار می شود؟

 

دو روز پیش رویترز در گزارشی از توافق سوآپ نفت میان ایران و ونزوئلا خبر داد. براساس آنچه این رسانه منعکس کرد اجرای این قرارداد به ونزوئلا امکان می‌دهد که نفت خام سنگین خود را با میعانات گازی ایران به‌صورت پایاپای مبادله کند و آن را برای بهبود کیفیت نفت خام خود که شبیه قیر است، به‌کار گیرد.

اقتصادآنلاین - مهفام سلیمان بیگی؛ ظاهرا یک منبع آگاه به رویترز گفته: « توافق سواپ در فاز نخست برای شش ماه برنامه ریزی شده اما ممکن است تمدید شود».

 

 

با این حال وزارتخانه‌های نفت ونزوئلا و ایران و شرکت‌های ملی نفت دو کشور درباره این خبر اظهارنظر نکردند. 

اما در سوی دیگر آمریکا بلافاصله واکنش نشان داده است. وزارت خزانه داری این کشوردر ایمیلی به رویترز گفته است که اجرای چنین توافقی می‌تواند نقض تحریم‌های هر دو کشور محسوب شود و واشنگتن با دقت این موضوع را زیر نظر دارد.

 

 

پیگیری هدف اقتصادی- سیاسی از رابطه نفتی با ونزوئلا

غلامحسین حسنتاش، کارشناس انرژی، درباره این توافق به اقتصادآنلاین می‌گوید: خبر رویترز هنوز بسیار مبهم است و باید زمان بگذرد تا اطلاعات دقیق تری کسب شود ولی اجمالا چنین داد و ستدی می‌تواند در کنار جنبه سیاسی، جنبه اقتصادی هم داشته باشد.

او توضیح می‌دهد: ونزوئلا نفت فوق سنگین دارد که بازاریابی آن سخت است و ایران هم میعانات گازی که نوعی نفت فوق سبک تلقی می شود و ظاهرا بازاریابی آن نیز در شرایط فعلی سخت شده است. امکان دارد از مخلوط سازی این دو ( یا اصطلاحا بلندینگ) نوعی نفت خام متوسط ساخته شود که جذب آن برای پالایشگاه‌ها، حتی برای پالایشگاه‌‎های داخلی خود ایران و ونزوئلا، بهتر باشد. 

حسنتاش ادامه می‌دهد: ونزوئلا ظرفیت پالایشی قابل توجهی در داخل ایالات متحده دارد یعنی مالک چند پالایشگاه در داخل ایالات متحده است که فکر می کنم به دلیل نیاز داخلی ایالات متحده تحت تحریم نیستند و نفت خام این پالایشگاه‌ها را ونزوئلا تامین می کند، این توافق می تواند به تامین خوراک آن پالایشگاه ها هم کمک کند.

سوآپ جدید تا کجا دوام می‌آورد؟

این کارشناس معتقد است که برای سوآپ نفت میان دو کشور از نظر ظرفیت لجستیک حمل و نقل و اجرای عملیات احتمالا مشکلی وجود نداشته باشد و حتی اگر مبادله برای حل مشکلات پالایشی داخلی دو طرف باشد قابل دوام نیز هست اما اگر برای تولید مخلوط های صادراتی باشد، می‌تواند با مشکلات تحریم دو طرف مواجه شود.  

در نهایت نیز حسنتاش با تاکید بر این که لازم است برای بررسی جزئیات بیشتری از این موضوع آشکار شود، می‌گوید: با این حال این اقدام علاوه بر حل مشکلات احتمالی پالایشی دو کشور در بازاریابی هم می‌تواند کمک کند. به این معنا که مخلوط‌های ساخته شده یا جابجایی بازارها تسهیلاتی ایجاد کند به ویژه در بخش‌هایی که علیرغم تحریم بازارهائی برای دو کشور وجود دارد اما نوع نفت خام یا میعانات محدودیت بازاریابی ایجاد کرده است. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۰ ، ۱۴:۱۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

یادداشتی از سید غلامحسین حسن‌تاش

مهار چین نفس خاورمیانه را می‌گیرد

 

سید غلامحسین حسن‌تاش: اخیرا تحلیلی از خبرگزاری رویترز به‌صورت وسیع در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌چرخد که عنوان آن «صف‌آرایی اتمی چین و آمریکا در مقابل یکدیگر» است. این تحلیل با این جمله آغاز می‌شود: «خاورمیانه حالا نفس راحتی می‌کشد». تحلیل مذکور که محور آن پیمان دفاع امنیتی و هسته‌ای سه‌جانبه آمریکا، انگلستان و استرالیاست که در تاریخ 16 شهریور گذشته به صورت ناگهانی اعلام شد، با اشاره به کتاب تازه انتشار‌یافته دانیل یرجین (در 23 شهریور) به تغییرات ژئوپلیتیک جهان پس از خودکفایی ایالات‌ متحده در زمینه نفت و انرژی می‌پردازد و اشاره می‌کند که آمریکایی‌ها خاورمیانه و غرب آسیا را رها کرده‌اند که حالا اردوگاه نظامی خود را در شرق آسیا و در مقابل چین بنا کنند. تحلیل رویترز این تلقی را ایجاد می‌کند که گویا آمریکایی‌ها تازه متوجه رشد چین شده و از آن نگران شده‌اند. تحلیل مذکور به ناخرسندی و عصبانیت فرانسه از این پیمان سه‌جانبه هم اشاره دارد و آن را به رقابت فروش سلاح به استرالیا، میان فرانسه و آمریکا تقلیل می‌دهد. اما واقعیت این است که برخلاف آنچه در این مطلب رویترز ذکر شده است، تقابل استراتژیک میان چین و آمریکا سال‌هاست که آغاز شده و پدیده جدیدی نیست و با این پیمان امنیتی تنها به نقطه‌عطفی جدید رسیده است. نگارنده هشت سال پیش در خرداد 1392 تحلیلی را منتشر کردم که عنوان اصلی آن «استقلال انرژی آمریکا و آثار ژئوپلیتیک آن» بود و عنوان فرعی آن این بود: «آمریکا از هر عاملی که رشد شتابان چین را کاهش دهد، استقبال می‌کند». در آن مقاله با استناد به جدیدترین ویرایش آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) از چشم‌انداز جهانی انرژی تحلیل کردم که خودکفایی انرژی آمریکا در سطح قاره و قطع وابستگی انرژی این کشور از خاورمیانه عن‌قریب اتفاق خواهد افتاد و بر این اساس در مورد آثار ژئوپلیتیک این خودکفایی بر منطقه خاورمیانه احتمالاتی را مطرح کردم که عینا در اینجا تکرار می‌کنم:
«1- این احتمال وجود دارد که ایالات‌ متحده به‌ دنبال کاهش و قطع وابستگی‌ انرژی‌اش به منطقه خلیج‌ فارس، توجهش به این منطقه رقیق شود و حضورش را در منطقه کاهش دهد و در این‌ صورت اهمیت امنیت تنگه‌های استراتژیک هرمز و باب‌المندب و کانال سوئز نیز برای آمریکا کم خواهد شد و متقابلا مسئله‌ امنیت منطقه برای رشد و توسعه اقتصادی کشورهای آسیایی و خصوصا دو کشور چین و هند افزایش خواهد یافت و در این صورت قابل بررسی است که تغییر در منافع و علایق به منطقه خلیج‌ فارس و خاورمیانه چه آثاری بر ساختار قدرت و روابط در سطح بین‌المللی و خصوصا منطقه خواهد داشت.
۲ - در نقطه کاملا مقابل احتمال فوق، نگارنده بر این باور است که بی‌نیازشدن ایالات‌ متحده از نفت‌ و گاز خاورمیانه نه‌تنها موجب کاهش علایق این کشور به منطقه نخواهد شد، بلکه این امر قدرت مانور آمریکا را در منطقه افزایش خواهد داد. در این رابطه باید توجه داشت که سلطه بر مناطق نفت‌خیز جهان و کنترل آبراه‌ها و معابر عبور انرژی، ابزار و اهرم قدرت آمریکا و تفوق این کشور بر رقبای اقتصادی خود است. بنابراین وقتی ایالات‌ متحده خودش از منابع منطقه بی‌نیاز باشد، قدرت مانورش برای فشار بر رقبایی که نیازمند منابع این منطقه هستند، بیشتر می‌شود؛ چراکه هر ناامنی در منطقه امنیت انرژی ایالات‌ متحده را به‌ خطر نخواهد انداخت، بلکه امنیت انرژی رقبا را تهدید خواهد کرد. جالب است که حتی در مورد تجارت گاز نیز آمریکایی‌ها طرفدار گسترش آن به‌صورت LNG در مقابل خط‌ لوله هستند تا تجارت گاز نیز به‌جای خط‌ لوله روی کشتی انتقال پیدا کند و تحت کنترلشان باشد. بنابراین باید دید این افزایش قدرت مانور آمریکا در منطقه در صورت بی‌نیازی از منابع آن، چه آثاری خواهد داشت.
۳ - در جریان تحولات موسوم به بهار عربی، آمریکایی‌ها تاکنون اجازه نداده‌اند که وزش نسیم‌های این بهار از مرزهای عربستان‌ سعودی عبور کند. حتی رژیم حاکم بر بحرین نیز تداوم حیات خود را مرهون عربستان‌ سعودی است. شاید اگر این نگرانی وجود نداشت که موفقیت تحول‌خواهان در بحرین، موجب تشجیع شیعیان مناطق شرقی و نفت‌خیز عربستان خواهد شد و دامنه تحول‌خواهی را به عربستان خواهد کشید، تحولات بحرین به گونه دیگری رقم می‌خورد و اجازه دخالت عربستان در امور داخلی بحرین داده نمی‌شد. به هر حال این یک واقعیت است که حمایت آمریکا از رژیم‌های سلطنتی، منسوخ و غیردموکراتیکی مانند عربستان، بحرین و کویت، یک تضاد غیرقابل توجیه در سیاست‌ خارجی این کشور است که اعتبار ادعاها و سیاست‌ خارجی این کشور را زیر سؤال برده است. طبیعی است تا وقتی نفت عربستان در بازار جهانی نفت غیرقابل جایگزین است و ایالات‌ متحده نیز به این بازار نیازمند است، دولت آمریکا نمی‌تواند ریسک نزدیک‌شدن جریان بهار عربی و تحول‌خواهی به مرزهای عربستان را بپذیرد و این تضاد غیرموجه در سیاست‌ خارجی آمریکا تداوم خواهد داشت. اما اگر ایالات‌ متحده از نفت‌ و گاز بازارهای جهانی (خارج از آمریکای شمالی) بی‌نیاز شود، ممکن است اوضاع سیاست و قدرت در کشورهای جنوب خلیج‌ فارس به‌ گونه دیگری رقم بخورد و در این‌ صورت علاوه‌ بر اینکه تضاد سیاست‌ خارجی آمریکا برطرف خواهد شد، بر اثر تحولات ناشی از آن، رشد اقتصادی رقبای مهمی مانند چین که مهم‌ترین چالش بلندمدت ایالات‌ متحده هستند نیز کنترل و تعدیل خواهد شد. ضمنا با توجه به آنچه ذکر شد، کاهش و قطع (احتمالی) نفت‌ خام ایران می‌تواند کمترین مشکل را برای ایالات‌ متحده و بیشترین مشکل را برای چین ایجاد کند. ایالات‌ متحده در افق بلند‌مدت بزرگ‌ترین چالش خود را چین و رشد شتابان اقتصادی این کشور می‌داند و بنابراین ممکن است از هر عاملی که این رشد را کُند نماید، استقبال کند». دقت در سطور این بخش از مقاله هشت سال پیش که در اینجا تکرار شد، نشان می‌دهد که تشدید صف‌آرایی چین و آمریکا نه‌تنها ممکن است موجب نفس راحت کشیدن خاورمیانه نشود، بلکه حتی ممکن است نفس خاورمیانه را بگیرد و خاورمیانه را درگیر رقابت‌ها و جنگ‌های نیابتی کند که هدف غایی آن درگیرکردن و مهار اقتصاد چین به‌عنوان مهم‌ترین چالش پیش‌روی آمریکایی‌هاست.
با این حساب اصولا ممکن است این تحلیل رویترز به نوعی در جهت فریب‌دادن کشورهای منطقه خاورمیانه باشد. همچنین دقت در سطور فوق نشان می‌دهد که علت عصبانیت و ناخرسندی فرانسه و اروپایی‌ها از این تحولات جدید، به رقابت‌های فروش سلاح به استرالیا محدود نمی‌شود. باید توجه داشت که از دیرباز و شاید از ابتدای ظهور نفت در سبد انرژی جهان، منافع انرژی آمریکا و انگلستان که هم صاحب منابع نفتی و گازی و هم صاحب امتیازات گسترده نفتی و گازی در منطقه خاورمیانه و دیگر نقاط جهان و مالک شرکت‌های موسوم به هفت ‌خواهران نفتی بوده‌اند، با منافع اروپایی‌ها (منهای انگلستان) متفاوت بوده است. وضعیت اروپا از نظر وابستگی به منابع نفت خاورمیانه به چین نزدیک‌تر بوده و ممکن است بخشی از دود رهاشدگی خاورمیانه و آثار و تبعات احتمالی آن، هم از نظر انرژی و هم از نظر هم‌جواری مدیترانه‌ای، به چشم اروپایی‌ها نیز برود.
در این رابطه و از این منظر، همه کشورهای منطقه خاورمیانه و غرب آسیا در یک قایق قرار خواهند داشت و باید بسیار هوشمندانه با تحولات آتی برخورد کنند. شاید نرم‌ترشدن اخیر لحن پادشاه عربستان در مورد ایران در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل را هم بتوان در همین راستا تحلیل کرد.
ترامپ در چالش با همه و ازجمله چین، قلدرمآبانه و جاهل‌مسلکانه برخورد می‌کرد اما دموکرات‌ها نشان داده‌اند همیشه به قول معروف با پنبه سر می‌برند.

 

 

 

مطلب مرتبط : https://hassantash.blog.ir/post/36

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۰ ، ۱۴:۰۳
سید غلامحسین حسن‌تاش