اوپک؛ مؤثر اما منفعل و نیازمند استراتژی بلند مدت
مقدمه
در دو دههء اخیر اظهارنظرها و تحلیلهای کاملا متفاوت و بعضا متناقضی در رابطه با هویت،قابلیت و توانایی اوپ ارائه شده است،در بعضی مقاطع عدهای عمر اوپک را خاتمه یافته و دوران آنرا سپری شده و عدهای دیگر در شرایطی دیگر صریحا یا تلویحا اوپک را سازمانی نافذ و مؤثر در اداره کردن بازار جهانی نفت دانستهاند.در دو سال اخیر که اوپک با انضباط بیشتر در تولید خود بازار جهانی نفت را به نفع خود تنظیم نموده است، بیشتر شاهد اظهار نظرهایی از نوع دوم و در سالهای قبل از آن شاهد اظهارنظرهایی از نوع اول بودیم.س)ال اینست که:این تحلیلهای متعارض ناشی از چیست؟و چه چارچوبی را در رابطه با رفتار اوپک میتوان ارائه نمود که از جامعیت لازم برخوردار بوده و به این تناقضات پایان دهد.
منفعل اما مؤثر به نظر من تحلیل جامعی که بتواند تحلیلگران را از این سرگردانی خارج کند
اینست که اوپک سازمانی است منفعل اما مؤثر،آنها که عمدتا به انفعال اوپک توجه دارند تحلیلهی نوع اول و آنها که بر اثرگذاری اوپک توجه دارند تحلیلهایی از نوع دوم را ارائه میکنند.
وقتی شما در خیابان بطور عادی قدم میزنید اگر فردی به صورت ناگهانی به شما حملهور شده و مثلا با صدای بلند شما را متهم به دزدی نماید و مردم را در اطراف شما جمع کند شما از همین لحظه در شرایط انفعال قرار میگیرید اما البته به هر اقدامی میتوانید دست بزنید حتی میتوانید به آن شخص آسیب وارد کنید و در عین حال میتوانید بدون کوچکترین واکنشی خود را در اختیار جو و شرایط قرار دهید،به عبارت دیگر میتوانید در این صحنه کاملا مؤثر و یا کاملا غیر مؤثر باشید اما در هر حال منفعل خواهید بود،چرا که در اصل ابتکار عمل در دست شما نیست و دیگری شما را از مسیر عادیتان بازداشته است.این مثال بسیار ساده،برای روشن شدن منظور ارائه شد اما هر چقدر طرف مقابل شما با استراتژی جامعتر و برنامهریزی پیچیدهتر به سراغ شما آمده باشد انفعال شما شدیدتر خواهد بود ولی همانگونه که اشاره شد در همین انفعال شما میتوانید کاملا مؤثر باشد و یا کاملا غیر مؤثر بوده و بدنبال سرنوشت حرکت کنید.البته این انفعال غیرقابل خروج نیست و میتواند از تعقل،درایت و برنامهریزی میزان تأثیرگذاری را به حدی رساند که از انفعال نیز خارج شد.
تاریخچه انفعال اوپک به نیمهء دوم دهه 1970 و به دوران پس از تشکیل آژانس بینالمللی انرژی (IEA) برمیگردد.
«آژانس بینالمللی انرژی»پس از شوک اول نفتی برای سامان دادن به وضعیت انرژی کشورهای توسعه یافته عضو OECD بوجود آمد.بیست و چند کشور عضو این آژانس،در آن زمان بیش از 62% انرژی دنیا را مصرف میکردند وامروز نیز قریب 53% کل انرژی دنیا توسط این کشورها مصرف میشود.آژانس بینالمللی انرژی به تدریج توانست مصرف انرژی کشورهای عضو را تحت نظم و قاعده درآورده و خطوط استراتژیک را در درجه اول برای مسائل انرژی کشورهای عضو و سپس برای کل جهان طراحی نماید.به تدریج که استراتژیها و سیاستهای IEA به اجرا گذاشته شد و به تحقق پیوست انفعال اوپک نیز تشدید شد.مقایسهای بین حوزه نفوذ و فعالیت اوپک و IEA تصویر روشنتری را ارائه خواهد نمود.
1)همانطور که اشاره شد کشورهای عضو IEA بیش از 50% کل انرژی دنیا را به مصرف میرسانند،میزان تولید انرژی این کشورها نیز در همین حدود است،در حالیکه مجموعهء OPEC کمتر از 20% انرژی دنیا را تولید و کمتر از 10% آنرا مصرف میکند.ضمن اینکه IEA از ابزارهایی برای اداره غیر مستقیم روند تولید و مصرف انرژی در سایر کشورهای جهان نیز برخوردار است.
2) IEA به کل انرژیها میپردازد و برای همه حاملهای انرژی و در یک چارچوب کلان برنامهریزی میکند در صورتیکه فعالیت اوپک تنها در محدودهء نفت باقی مانده است.
3)مهمتر و اساسیتر از همه اینکه IEA استراتژیهای بلندمدت دارد در صورتیکه اوپک به تصمیمگیریهای مقطعی و کوتاه مدت بسنده کرده است و البته در این محدوده مؤثر نیز بوده است.
همانطور که اشاره شد مهمترین عامل انفعال همین عامل اخیر است و اوپک راهی برای خروج از انفعال نخواهد داشت جز اینکه به طرحی استراتژی بلندمدت بپردازد، تا زمانی که رقیب شما مسئله را در چارچوبی وسیعتر و کلانتر مورد ملاحظه قرار داده و برای دورهای طولانیتر به آن میپردازد و شما مسئله را محدودتر دیده و برای دورهای کوتاهتر تصمیمگیری میکنید قطعا منفعل خواهید بود.
بدون تردید تداوم موفقیت هر بنگاه بزرگ اقتصادی در گروه دارا بودن یک استراتژی طولانی مدت است که طی آن شرایطی فراتر از تحولات روزمره و کوتاه مدت مورد توجه خاص و مداوم قرار گیرد.
سابقه تدوین استراتژی بلندمدت در اوپک
برای اولین بار در سال 1975 در جریان اولین اجلاس سران کشورهای عضو اوپک که در الجزایر تشکیل شد موضوع تشکیل کمیته استراتژی بلندمدت پیشنهاد شد و مورد پذیرش قرار گرفت اما تا سه سال پس از آن یعنی تا تابستان 1987 که وزیر نفت وقت عربستان وزرای نفت کشورهای مؤسس اوپک و الجزایر را به یک اجلاس غیر رسمی در شهر طائف دعوت کرد عملا هیچگونه اقدامی در این راستا صورت نپذیرفت.در اجلاس طائف وزیر نفت عربستان به عنوان رئیس کمیته مذکور انتخاب شد و این اولین بار بود که یک کمیته کارشناسی سازمان اوپک تحت نظر یک وزیر به فعالیت میپرداخت که شاید حکایت از اهمیت مبحث استراتژی بلندمدت برای این سازمان داشت.متعاقبا در جریان اولین جلسهء این کمیته که در ماه ژوئن 1978 تشکیل شد رئیس جلسه بررسی بر روی اهداف و مأموریتهای زیر را به جلسه پیشنهاد نمود:
1-جایگاه نفت در تأمین نیازهای انرژی جهان.
2-برخورد اوپک با شرایط نوین اقتصاد جهانی.
3-حفظ قدرت خرید درآمد حاصل از نفت،با توجه به مقولهء تورم جهانی و نوسانات ارزش دلار.
4-محاسبه قیمت نفت در رابطه با میزان کشش قیمتی تقاضا برای نفت.
5-هزینه تمام شده انرژیهای جانشین.
6-رابطه بین نفت و انرژی و سایر مسائل اقتصادی جهان در مباحثات شمال و جنوب
طی جلسات بعدی مقرر شد که علاوه بر موضوعات فوق موارد زیر نیز مورد بررسی قرار گیرد.
1-چگونگی برخورد اوپک با مالیات بر فرآوردههای نفتی در کشورهای صنعتی با توجه به اینکه این مالیاتها تقاضا را بطور مصنوعی کاهش میدهد.
2-همکاری اعضاء اوپک به منظور افزایش تولید فرآوردههای نفتی.
3-گسترش نقش اوپک در صحنههای بینالمللی جهت کسب امتیازات از طریق استفاده مطلوب از قدرت تجاری سازمان.
4-اجرای برنامه کنترل تولید بویژه در شرایط وجود مازاد عرضه در بازار به منظور جلوگیری از کاهش قیمت نفت.
5-مطالعه نقش و کارکرد شرکتهای چند ملیتی در تنظیم روابط میان کشورهای تولید کننده و مصرف کننده و میزان صلاحیت ایشان در ایفای این نقش.
6-ارزیابی و تدوین اصول روابط با کشورهای در حال توسعه.
بدنبال تدوین این دستور کال،دبیرخانه اوپک مأموریت یافت تا با بهرهگیری از خدمات مؤسسات مشاور اقتصادی و نفتی بینالمللی برخی از اهداف فوقالذکر را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.کمیته استراتژی بلندمدت نهایتا پس از دریافت و بررسی چندین گزارش،نتیجه مطالعات کارشناسان عضو اوپک و کارشناسان بینالمللی را،در چهار زمینه ذیل به اجلاس اوپک تقدیم نمود:
1-بررسی دورنمای عرضه و تقاضای نفت در بلندمدت
2-پیشنهاد اتخاذ استراتژی بلندمدت قیمتگذاری
3-روابط با کشورهای صنعتی
4-روابط با کشورهای در حال توسعه.
در جلسه وزارتی که در شهر دهران عربستان تشکیل شد استراتژی اوپک در خصوص قیمتگذاری نفت خام بر پایه سه اصل زیر توسط عربستان سعودی پیشنهاد شده بود:
الف-تعدیل قیمت نفت برای جبران تورم قیمت کالاهای واردات اعضاء اوپک بر اساس شاخص قیمت کالاهای صادراتی کشورهای صنعتی
ب-تعدیل قیمت برای جبران نوسانات ارزش دلار براساس بکارگیری سبد ارزی
ج-افزایش قیمت نفت معادل رشد تولید ناخالص ملی کشورهای صنعتی
در برابر این پیشنهاد که از فرمول محدودی پیروی میکرد،سایرین نقطه نظراتی را عنوان نمودند که دارای جنبههای بنیادیتر و عمدتا در جهت سوق دادن قیمتها به سطحی بالاتر بود.در هر صورت فعالیت کمیته مزبور به علت کشمکشهای درون سازمان و با توجه به شرایط حاکم بر بازار برای مدتی طولانی به تعویق افتاده و حتی شکل اصلی آن تغییر کرد.
با وقوع بحران نفتی سال 1986 و متعاقبا با تغییر وزیر نفت وقت عربستان،فعالیت این کمیته متوقف گردید.در سال 1988 طبق درخواست اجلاس وزرا کوشش مجددی از سوی دبیرکل شروع شد که ظاهرا به لحاظ اختلافات اصولی مابین اعضاء در اهداف بلندمدت اوپک و فقدان روحیه تفاهم تداوم پیدا نکرد.بنابراین امر مهم تدوین استراتژی بلند مت برای اوپک هنوز تحقق نیافته است و اوپک کماکان نیازمند استراتژی بلندمدت است.
پیشنهاد خطوط راهنما برای تدوین استراتژی
بدون شک استخراج و تدوین استراتژی بلندمدت برای سازمان اوپک آن هم در شرایط پیچیده اقتصادی نوین جهان از دشواری و پیچیدگی برخوردار است و متعاقبا طلب میکند که کارشناسان نبخه کشورهای عضو اوپک و حتی کارشناسان و متخصصین مستقل از خارج از اوپک در چارچوب یک سازماندهی کارآمد بکار گرفته شوند و به تدوین این استراتژی بپردازند.و لذا در اینجا صرفا در حد فتح باب مسائلی را مطرح میکنیم.
همانطور که اشاره شد در شرایط متحول امروزه جهان مسائل و پدیدههای متعدد و متنوعی در مقابل اوپک قرار دارد که اوپک باید رابطه و نسبت خود را با این مسائل و پدیدهها تعریف نموده و روشن نماید اما قبل از هر چیز اوپک باید در مسیری حرکت کند که منجر به انسجام درونی این سازمان گردد در صورتی تحقق این اسنجام بسیاری از مسائل اوپک حل شده و یافتن راه حل سایر مشکلات نیز تسهیل خواهد شد بنظر من در این راستا مهمترنی مسئلهای که در پیش روی اوپک قرار دارد مسئله منضبط کردن ظرفیت سازی تولید در کشورهای عضو اعم از میزان ظرفیت سازی و نحوه آنست.اعضاء اوپک تاکنون صرفا به تسهیم قطعی میزان تولید اعضاء متناسب با سقف تولید تعیین شده پرداختهاند اما برای برنامهریزی بلندمدت باید به تسهیم ظرفیتهای تولید بپردازند برای این منظور باید مسائل زیر مورد توجه قرار گیرد.
1-لازم است روند عرضه و تقاضای بلندمدت انواع حاملهای انرژی در مناطق مختلف جهان حداقل برای 20 تا 25 سال آینده مورد بررسی و مطالعه جدی قرار گیرد. و نتایج آن خصوصا در رابطه با خالص تقاضای جهانی برای نفت اوپک در دوره مورد نظر پس از طی مراحل لازم به بالاترین رکن اوپک یعنی اجلاس وزرای نفت ارائه گردد و به تصویب ایشان برسد.یعنی تقاضای بلندمدتی که مورد توافق همه اعضاء اوپک است ملاک برنامهریزی قرار گیرد.در این رابطه ذکر این نکته لازم بنظر میرسد که: پیشبینیهای مختلفی در رابطه با روند عرضه و تقاضای جهانی انرژی و سهم اوپک،تا سال 2020 توسط مراکز مختلف ارائه گردیده است اما بررسی مقدماتی نشان میدهد که غالب این پیش بینیها از اعتبار لازم برخوردار نیست و بسیاری از آنها نیز با نیاتی خاص ارائه گردیده است بنابراین بررسی مورد نظر باید بصورت مستقل توسط دبیرخانه اوپک و تحت نظارت کارشناسان خبره کشورهای عضو انجام پذیرد.
2-پس از روشن شدن میزان تقاضای بلندمدت برای نفت اوپک،لازمست ملاک تسهیم ظرفیت تولید اعضاء تعیین گردیده و این نیز به تصویب بالاترین رکن سازمان برسد.در این رابطه شاخصهای مختلفی مانند میزان ذخائر،جمعیت،وسعت،وضعیت و مشکلات اقتصادی،تولید تاریخی،مصرف داخلی انرژی و...میتواند مورد توجه قرار گیرد.
3-پس از انجام مراحل فوق و بر مبنای نتایج آن باید اعضای اوپک در مورد میزان ظرفیتهای آتی کشورهای عضو در دوره مورد نظر به توافق برسند و پس از آن هر یک از اعضاءصرفا در چارچوب ارقام تعیین شده به جذب سرمابه و ظرفیت سازی تولید بپردازند.
4-در این رابطه،توجه به ظرفیتهای مازاد نیز از اهمیت ویژه برخوردار است در اختیار داشتن ظرفیتهای مازاد تولید نیز باید منضبط بوده و در چارچوب همین برنامهریزی قرار گیرد وقتیکه ظرفیت سازی تولید از نظم و برنامهریزی برخوردار شده طبعا نیازی به ظرفیت مازاد وجود نخواهد داشت.تنها ممکن است با توجه به عدم اطمینانهایی که در پیش بینی تقاضا وجود دارد و همچنین به منظور برخورداری اوپک از انعطاف لازم برای بهرهگیری به موقع از فرصتهای افزایش تولید،مقداری ظرفیت اضافی مورد نیاز باشد که سقف آن نیز باید به تصویب رسیده و بعنوان درصدی از ظرفیت تولید بین اعضاء تسهیم گردد.
5-در صورت تحقق موارد فوق رقابت کاذب و بی منطق اعضاء اوپک برای جذب سرمایه در بخش بالادستی صنعت نفت نیز تعدیل خواهد شد بنابراین بهتر است که اعضاء اوپک در میان خود این رقابت را بطور کل کنار گذاشته و به منظور رقابت با کشورهای غیر اوپک شیوههای واحدی را در جذب سرمایه و عقد قرارداد با شرکتهای نفتی به اجرا گذارند.
در هر حال شیوه گذشته کشورهای اوپک این بوده است که بصورت انفرادی اقدام به ظرفیت سازی نمودهاند و پس از اتمام پروژهها و افزایش ظرفیت تولید خود آنرا به دیگران تحمیل نمودهاند که معمولا نیز با تخریب بازار همراه بوده است.در صورتی که با تحقق آنچه گفته شد این مشکل اصلی و اولیه مرتفع گردد و نیز اعضاء اوپک انسجام خود را بیازمانید مسائل بسیار دیگری نیز وجود دارد که کمیته استراتژی بلندمدت اوپک باید به آن بپردازد بعضی از مهمترین این موارد به شرح زیر است:
1-اوپک باید نسبت خود را با کنوانسیونهای بینالمللی محیط زیست که در
پس از روشن شدن میزان تقاضای بلندمت برای نفت اوپک، لازمست ملاک تسهیم ظرفیت تولید اعضا تعیین گردد
مرحله مذاکره و شکلگیری است روشن نموده و برای اجرای آن به اقدام هماهنگ جمعی بپردازد.
2-مسائلی مثل WTO ،جهانی شدن اقتصاد،منشور پیمان انرژی (Energy CharterTreaty) ،پول واحد اروپایی و... مسائلی هستند که اوپک باید نسبت و ارتباط خود با این مسائل را تعریف و روشن نموده و اقدامات مربوطه را برنامهریزی نماید.
اجلاس سران و استراتژی بلندمدت
همه کشورهای عضو اوپک دعوت کشور ونزوئلا جهت شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو این سازمان را پذیرفتهاند، گرچه اخیرا ونزوئلا به خاطر مشکلات خود زمان برگزاری این اجلاس را به تعویق انداخت اما بنظر میرسد که با توجه به جمیع شرایط و روابط کنونی کشورهای مهم عضو اوپک،دومین اجلاس سران این سازمان به زمان برگزاری خود بسیار نزدیک گردیده است.
این اجلاس در صورت تشکیل فرصت بسیار مناسبی برای پرداختن به مقوله مهم تدوین استراتژی بلندمدت خواهد بود.امید است همانگونه که در اولین اجلاس سران اوپک بنیان تشکیل کمیته استراتژی بلندمدت گذاشته شد در دومین اجلاس