دلار، نفت و یورو
اعلام چند هفته پیش دولت عراق مبنی بر اینکه تنها حاضر است نفت خود را در مقابل دریافت واحد پول اروپائی (یورو) به فروش برساند موجب شد که یک بار دیگر مسئله ارتباط "یورو" و نفت موضوع بحث محافل اقتصادی قرار گیرد، البته قصد رژیم صدام حسین از طرح این موضوعات چیز دیگری است، طی چند ماه اخیر دولت عراق با مغتنم دانستن این فرصت که در حال حاضر ظرفیتهای مازاد تولید نفت در جهان بسیار کاهش یافته است و با علم باینکه در هر حال میزان ظرفیت مازاد تولید نفت موجود در جهان در حد میزان صادرات این کشور نیست، کوشیده است که بازار آسیبپذیر جهانی نفت را به بهانههای گوناگون مورد تهدید قرار داده و قیمتهای جهانی نفت را در جهت بالا تحت فشار قرار دهد و اینک یورو به عنوان دستآویز انتخاب شده است. البته چندی پیش نیز "ژاکسانته" عضو پارلمان اروپا و رئیس پیشین کمیسیون اروپا و کسی که روزنامه الشرقالاوسط (در شماره نهم اکتبر گذشته خود) وی را پدر معنوی وبنیانگذار یورو نامیده است در جریان نشست مشترک سران اقتصادی اروپا و شورای همکاری خلیجفارس، به تولیدکنندگان نفت خلیجفارس توصیه کرد که در معاملات خود با اروپا بجای دلار از یورو استفاده کنند. بنابر گزارش خبرگزاری رویتر "سانته" در دوبی اظهار داشت که:«من مطمئن هستم که اگر موضوع داد و ستد نفت با یورو را بررسی کنیم، جو اعتماد و مشارکت میان اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیجفارس افزایش خواهد یافت و این امر به تحقق ثبات در بازار جهانی نفت کمک خواهد نمود.»
با بررسی تقدم و تاخر میان اظهارات "سانته" و ادعای دولت عراق این احتمال نیز قابل استناد است که رژیم صدام از همین اظهارات الهام گرفته باشد. در هر حال ما نیز این مسئله را بهانه قرار دادهایم که به بررسی ارتباطات متقابل بین "یورو" و نفت بپردازیم.
دلار و نفت
پس از حاکمشدن نظام ارزی "برتن-وودز" بر جهان (1944) و خصوصاً پس از سقوط نظام مذکور و با شناور شدن دلار که در سال 1971 اتفاق افتاد، همواره وجود دلار بعنوان پول پولها و بعنوان ابزار جهانی برای قیمتگذاری و معاملات یکی از مهمترین ابزارهای تسلط اقتصادی آمریکا بر جهان بوده است. قیمتگذاری نفت بر مبنای دلار موجب شد که بدنبال وقوع شوک اول نفتی در سال 1973 همگام با چند برابر شدن قیمتهای جهانی نفت، تقاضای جهانی برای دلار نیز چند برابر افزایش یافت و این در شرایطی بود که دلار در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به پول داغ تبدیل شده بود و از این طریق دلارهای داغ به دلارهای نفتی تبدیل شدند و از آنجا که بدلیل تضعیف دلار در مقابل سایر ارزهای معتبر جهانی قدرت خرید کشورهای اوپک در آمریکا بیشتر از سایر کشورهای صنعتی بود و همچنین با توجه به اینکه اکثر این کشورها تحت سلطه و نفوذ آمریکا قرار داشتند، افزایش قیمت نفت در جریان شوک اول نفتی کمک کرد که بخش قابل توجهی از دلارهای سرگردان به آمریکا بازگشت شود.
افزایش اخیر قیمتهای جهانی نفت نیز منافعی را برای اقتصاد کلان آمریکا در برداشته است که ما قبلاً به آن پرداختهایم (اقتصاد انرژی، شماره 10، مقاله ایالات متحده، انتخابات ریاست جمهوری و قیمتهای جهانی نفت) از جمله منافعی که به لیست قبلی ما باید اضافه کرد، همین مسئله تقویت دلار و ضعف "یورو" در مقابل آن میباشد، آمریکائیها قطعاً توجه دارند که قدرتیافتن یورو در طولانیمدت برای اقتصاد ایشان خطرناک است بنابراین تضعیف یورو آنهم در زمانی که این ارز جدید در دوران جنینی بسر میبرد برای آمریکا از اهمیت برخوردار خواهد بود.
یورو و نفت
همانگونه که اشاره شد بدون شک تمام کشورهای جهان در دوران پس از حاکمشدن نظــــــام "برتون-وودز" از تسلط دلار بر اقتصاد جهانی به گونهای در فشار و در رنج بودهاند در این میان طبعاً جامعه اروپا و ژاپن با بیشترین مشکل مواجه بودهاند چرا که این کشورها، توسعه یافته و دارای اقتصادهائی قوی بوده و از بسیاری جهات و خصوصاً از نظر فنآوری چیزی از ایالات متحده آمریکا کم نداشتهاند، اما ابعاد اقتصاد آمریکا در کنار تسلط دلار از جمله مهمترین عواملی بوده است که ایشان را به عنوان قدرتهای اقتصادی دسته دوم نگهداشته است.
بنابراین کشورهای اروپائی از انگیزه کافی برای مقابله با سلطه جهانی دلار برخوردارند و این مقابله از دیرباز صرفاً یا تلویحاً در استراتژیهای ملی این کشورها گنجانده شده است. ادغام اقتصادی 11 کشور اروپائی که نقطه عطف آن در وحدت پولی اروپا و تحقق "یورو" تبلور یافته است مسئله برتری ابعاد را حل نموده است، چنانچه آمار و ارقام مربوط به سرزمین یورو را با آمار و ارقام مربوط به اقتصاد آمریکا مقایسه نمائیم ملاحظه خواهیم نمود که سرزمین اولیه یورو (با 11 کشور) از نظر شاخصهای مختلفی مانند جمعیت، تولید ناخالص داخلی، سهم در تجارت جهانی، بهرهوری و … توان رقابت با آمریکا را داراست و این در صورتیستکه هیچیک از کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی و پولی اروپا بطور منفرد و مجزا از چنین توانی برخوردار نبودند، اگر سرزمین نهایی یورو را مورد توجه قرار دهیم ابعاد و اهمیت موضوع از این نیز فراتر خواهد رفت بنابراین چنانچه دوران سلطه دلار در اقتصاد جهانی پایان یافته و "یورو" بتواند تدریجاً نقش و جایگاه مناسب را بدست آورد، دوران سیطره آمریکا بر اقتصاد جهانی نیز پایان خواهد پذیرفت. نکته جالب توجه اینستکه گسترش سرزمین یورو به وضعیت نهایی خود و پیوستن سایر اعضاء جامعه اروپا به اتحادیه اقتصادی و پولی نیز به نوبه خود تا حد زیادی بستگی به میزان توفیق یورو خواهد داشت.
اما آنچه که ذکر شد تنها بیان آمال و آرزوهای جامعه اروپاست که تحقق آن نیازمند فرصت طولانی و مستلزم توان این جامعه در شناخت به موقع و غلبه بر مشکلات و فرصتطلبی و استفاده به هنگام از فرصتهای تاریخی است.
"یورو" تنها زمانی خواهد توانست به سلطه دلار پایان دهد که در مبنای قیمتگذاری کالاها حضور و نقش پیدا کند و این خود مستلزم تقویت مستمر یورو و تضعیف مستمر دلار است و در این میان عنصر نفت میتواند از اهمیت زیادی برخوردار باشد. نفت کالایی است که بطور مستمر، همه روزه و در احجام قابل توجه مبادله میشود و چنانچه فیالمثل کشورهای صادرکننده نفت عضو اوپک نفت خود را در مقابل "یورو" معامله کنند و ذخائر ارزی خود را بصورت "یورو" نگهداری نمایند طبعاً تاثیر قابل توجهی بر ایجاد تقاضا برای "یورو" و کاهش تقاضا برای دلار خواهند داشت و موجب تقویت یورو و تضعیف دلار خواهند شد.
صادرکنندگان نفت و اتحادیه اقتصادی و پولی اروپا
همانطور که اشاره شد تصمیم کشورهای صادرکننده نفت در بکارگیری یورو در مبادلات نفتی، میتواند نقش بسزائی را در مسیر تقویت یورو و تضعیف دلار و رساندن جامعه اروپا به اهداف غائی خود، ایفا نماید اما در این میان کشورهای صادرکننده نفت با یک پارادوکس اساسی روبرو هستند. پارادوکس مذکور به این صورت است که: هرچند کشورهای صادرکننده نفت (مانند سایر کشورهای جهان) در بلندمدت از اضمحلال سیطره دلار بر اقتصاد جهانی منتفع میگردند اما در کوتاهمدت و میانمدت و تا زمانیکه نفتخام بر مبنای دلار قیمتگذاری میشود تضعیف دلار به زیان این کشورها تمام خواهد شد و تضعیف دلار در مقابل سایر ارزها و خصوصاً در مقابل ین و یورو قدرت خرید کشورهای صادرکننده نفت را در ژاپن و اروپا کاهش خواهد داد. به عبارت دیگر اگرچه حمایت از یورو در بلندمدت به نفع کشورهای صادرکننده نفت است و این کشورها نیز از ناحیه سیطره دلار (خصوصاً در دورانهایی که ارزش دلار در مسیر نزولی بوده است) آسیبهای فراوانی دیدهاند اما در کوتاهمدت مسئله متفاوت است و تضعیف دلار به معنای تضعیف قدرت خرید این کشورها در بلوکهای غیردلاری خواهد بود. بنابراین اگر اتحادیه اقتصادی و پولی اروپا انتظار دارد که کشورهای صادرکننده نفت (عضو یا غیرعضو اوپک) در جهت حمایت بلندمدت از "یورو"، این ارز را در معاملات خود بکار گیرند باید آمادگی داشته باشد که به نوعی زیان صادرکنندگان نفت را جبران کرده و سوبسید لازم را به این کشورها پرداخت نماید. البته همانطور که قبلاً نیز اشاره شد هر زمان که یورو در مبنای قیمتگذاری نفتخام نقش پیدا کند پارادوکس مزبور برطرف گردیده و نیز نیازی به چنین سوبسیدی وجود نخواهد داشت.
موضوعات فوقالذکر میتواند مبنای یک گفتگوی جدی میان سازمان اوپک و اتحادیه اروپا قرار گیرد که البته کشورهای صادرکننده نفت غیرعضو اوپک نیز میتوانند در این مذاکرات اوپک را همراهی و یاری نمایند.
البته کشورهای صادرکننده نفت باید توجه داشته باشند که حتی در بلندمدت متکیکردن مبنای قیمتگذاری نفتخام به "یورو" همان قدر غلط خواهد بود که تا امروز متکیبودن آن به دلار مشکلساز و غلط بوده است، بلکه قیمتگذاری نفتخام باید بر مبنای سبدی از سه ارز عمده جهانی یعنی یورو، دلار و ین صورت پذیرد که از ثبات نسبی بیشتری برخوردار بوده و از نوسانات انفرادی هر یک از این ارزها مصون باشد.