مسیر ژئوپلتیک ایران، عراق و سوریه: شاهراه اتصال خلیج فارس به مدیترانه
ماهنامه اقتصاد انرژی اسفند 83
وزیر نفت اخیرا طی مصاحبهای اظهار داشته است که بر اساس مذاکرات انجام شده با کشور سوریه توافق شده که بخشی از نفت خام ایران از طریق خط لولهای به بنادر مدیترانهای کشور سوریه منتقل و از آنجا به بازار جهانی صادر شود و اشاره نمود که عراق هم باید به این مذاکرات اضافه شود.از آنجا که موضوع مورد اشاره موضوعی مهم و قابل تامل است در سطور زیر به بررسی آن میپردازیم:
تنها با نیم نگاهی به نقشه خاورمیانه میتوان پی برد که مسیر مطرح شده،یعنی مسیر ارتباط بین خلیج فارس و دریای مدیترانه از طریق سه کشور ایران و عراق و سوریه،میتواند به عنوان یکی از بهترین مسیرها و شاهراههای ارتباطی بین خلیج فارس و مدیترانه مورد توجه قرار گیرد، اما متاسفانه چنین موقعیت ممتازی به دلیل تیرگی روابط ناشی از دخالتهای استعماری خارجی که در طول تاریخ صد سال گذشته همواره بین این کشورها یا دو به دوی آنها وجود داشته است،هرگز مورد توجه قرار نگرفته. اما با رفع موانع بزرگی همچون حکومت صدام حسین در عراق و تغییر اوضاع و استقرار دولت ملی در این کشور و فروکش کردن سایر موانع سیاسی،اینک چنین موقعیتهای ژئوپلتیکی میتواند مورد توجه قرار گیرد و از چنین موقعیت و فرصتی به نفع سه کشور استفاده شود.
البته در گذشته خط لولهای به طول تقریبی کمتر از 2000 کیلومتر وجود داشته که بخش قابل توجهی از نفت عراق را از منطقه بصره به بنادر مدیترانهای سوریه منتقل میکرده و وجود این سابقه مبین اقتصادی بودن این مسیر بوده است.خط لوله مذکور در زمره قدیمیترین خطوط لوله خاور میانه است که در اوایل جنگ ایران و عراق،کشور سوریه این خط لوله را متوقف نمود.البته خط لوله مذکور دچار فرسودگی و هرزروی و نشتی زیادی بود که اگر هم به دلایل سیاسی متوقف نمیشد ممکن بود به زودی به دلایل فنی متوقف شود.بعد از جنگ ایران و عراق و متعاقب آن بهبود نسبی روابط عراق و سوریه،بحث بازسازی و نوسازی این خط لوله نیز مطرح شد،مطالعات انجام شده بعدی بر روی مسیر خط لوله مذکور نشان داد که هر چند ممکن است این خط لوله قابل بازسازی نباشد اما استفاده از امتیاز مسیر آن،هزینههای احداث یک خط لوله جدید را بسیار کاهش خواهد داد.
قطعا بخشی از نفت خام ایران نیز میتواند با طی فاصله بسیار کمی به چنین خط لولهای متصل شود و چنین تصمیمی میتواند منافع اقتصادی چنین خط لولهای را مضاعف نماید.هر چه حجم نفت خام بیشتری برای انتقال توسط چنین خط لولهای در اختیار باشد طبیعتا این خط لوله از نظر اقتصادی قابل توجیهتر خواهد بود.
اما مساله مهمتر این است که در مورد استفاده از چنین شاهراه ژئوپلتیکی نباید ذهن را به خط لوله محدود نمود و از آنجا که این مسیر، کوتاهترین فاصلهای است که دو آب راه بزرگ خلیج فارس و مدیترانه را به هم وصل میکند میتواند یک مسیر ارتباطی کوتاه و مهم بین آسیا و اروپا باشد و لذا علاوه بر خط لوله،به شاهراههای ترانزتی در این مسیر و به خطوط آهن برای تردد قطارهای باری و مسافری نیز میتوان اندیشید.
چنین مسیرهای ترانزیتی برای هر سه کشور در آمد قابل توجهی خواهد داشت و علاوه بر این مسیر مذکور میتواند در تحکیم روابط سه کشور حائز اهمیت باشد.هر چقدر روابط اقتصادی و تجاری و مسیرهای مشترک بین سه کشور توسعه یابد طبعا در تحکیم روابط سیاسی اثرگذار خواهد بود.
جنبه مهم دیگر این مسیر این است که اگر ایران بخشی از نفت خام خود را از این مسیر به بازار جهانی منتقل کند طبیعتا وابستگی ایران به خلیج فارس کاهش پیدا خواهد کرد و متقابلا قدرت مانور ایران در خلیج فارس افزایش خواهد یافت.
از آنجا که طی دهههای اخیر قدرتهای جهانی خلیج فارس را عرصه تاخت و تاز خود کرده و امنیت منطقه را کاهش دادهاند به نفع ایران و جهان است که مسیر آلتاناتیوی برای امنیت عرضه نفت خام و حتی گاز طبیعی به بازارهای جهانی وجود داشته باشد.
در حال حاضر کشتیهای نفت کش برای اینکه نفت خلیج فارس را به حوزه مدیترانه برسانند از خلیج فارس،تنگه هرمز،تنگه باب المندب و دریای سرخ عبور کرده و پس از تقبل هزینهها(عوارض)و معطلیهای عبور از آبراه محدود سوئز،وارد دریای مدیترانه میشوند.پیشبینیهای نشان میدهد که در سالهای آینده تقاضای جهانی برای نفت خام خلیج فارس افزایش پیدا خواهد کرد و طبعا مشکلات موجود در این مسیر و تراکم کشتیها نیز بیشتر میشود و در این صورت علاوه بر افزایش هزینهها و معطلیها،خطر تشدید آلودگی آبهای خلیج فارس و دریای سرخ نیز مضاعف خواهد شد،لذا متناسب با اینکه وابستگی دنیا به نفت خلیج فارس بیشتر میشود لازم است که مسیرهای آلترناتیو برای انتقال این نفت به بازارهای جهانی نیز مورد توجه قرار گرفته و توسعه یابد و مسیر مورد بحث از این جهت نیز حائز اهمیت خواهد بود.
امیدواریم مذاکرات مهم مورد اشاره وزیر نفت،بین سه کشور عراق و ایران و سوریه با توجه به استقرار حکومت جدید و مردمیتر در عراق به طور جدی مورد پیگیری قرار گیرد و از این طریق بتوان ضمن استفاده از ابعاد ژئواکونومیک و ژئوپلتیک این مسیر،روابط سه کشور را نیز استحکام بیشتری بخشید.