ارتزاق از تولید ملی یا ذخائر ملی؟ ( با نقل یک خاطره)
در سالهای 1377 به بعد تمام تلاش وزیر وقت نفت این بود که تمام مراجع تصمیمگیری کشور را قانع کند که هرچه پول در مملکت هست را بدهید در بخش بالادستی نفت سرمایهگذاری شود. برای این منظور ارائههای مختلفی تهیه میشد و استدلالهای مختلفی میشد. یکی از توجیهات این بود که اگر سرمایهگذاری نکنیم سهم بازارمان را و سهممان در اوپک را از دست میدهیم و در این رابطه به چشماندازهای تولید غیرواقعی که آژانس بینالمللی انرژی و اداره اطلاعات انرژی امریکا در آن زمان برای خط دادن و ایجاد رقابت بین اوپکیها ارائه میدادند، استناد میشد. یکی دیگر از توجیهات این بود که سعی میشد القاء شود که ما هنوز ذخائر عظیم بهرهبرداری نشده و حتی اکتشاف نشده فراوانی داریم و قصد این بود که جا انداخته شود که خیلی پتانسیل داریم و به قول معروف هرچه کشور پول بدهد آش میخورد، یعنی آش به اندازه کافی هست و باید پول رو کرد یا اجازه نامحدود برای تامین سرمایه (به روش بیعمتقابل ) داد. در این رابطه هم به این منظور و هم با اهداف تبلیغاتی، دائما در مورد حجم ذخائر عددسازی میشد. با هر اقدام اکتشافی جدیدی بر روی یک میدان نفتی، مثلا حفر یک چاه جدید اکتشافی، این میدان بعنوان یک اکتشاف جدید تبلیغ میشد و حتی گاهی میادین تغییر نام داده میشد که سابقهاش گم شود و بشود یک میدان جدید! مثل میدان نفتی "نیرکبیر" که شد "آزادگان" و بعنوان یک اکتشاف جدید فروخته شد! در صورتی که نیرکبیر در سال 1356 توسط "آسکو" کشف شده بود و هنگام شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران یک چاه اکتشافی در آن در حال حفر بود که با شروع جنگ متوقف شد و عراقیها دکل آن را سرقت کردند لکن با تکمیل دومین چاه اکتشافی در سال 1377، نام آن عوض شد. در این مورد کار به جائی رسید که در سال 1378 با زدن چندمین چاه در میدان نفت سنگین " کوهموند" آقای وزیر طی مصاحبهای این میدان را یک اکتشاف جدید معرفی کرد که حتی یکی از نمایندگان مجلس دادش درآمد که این از قدیمیترین میدانهای مکشوفه کشور است که به خاطر فوق سنگین بودن نفت آن، کنار گذاشته شده و توسعه آن اولویت نداشته است.
باری در چنین فضا و شرایطی یکی از مدیران نزدیک به وزیر و تفکر او در وزارت نفت، جلسهای گذاشته بود که معاون وقت سازمان برنامه را نیز به قول معروف مخ بزند و در رابطه با این که فقط نفت اولویت سرمایهگذاری دارد، توجیه کند. نگارنده هم در آن جلسه حضور داشتم و البته قرار بود مشاور اقتصادی رئیسجمهور هم بیاید و توجیه شود! که نیامد. مدیر نفتی مذکور در راستای این که فقط در نفت باید سرمایهگذاری کرد، کار را به جائی رساند که: "اصولا هیچ تولیدی در ایران مزیت ندارد و قابل رقابت با جهان نیست غیر از تولید نفت و بنابراین ما باید فقط نفت تولید کنیم". بنده مجبور شدم که قدری بحث و محاجه کنم که: اولا- نفت کالای تولیدی نیست و استخراجی است و ثانیا – این حرف که هیچ تولیدی در ایران مزیت نسبی ندارد ادعای مطالعه نشده است و اگر هم چنین باشد مشکل پائین بودن بهرهوری است که باید آن را حل کنیم و ثالثا- حالا به فرض این که چنین چیزی هم درست باشد، اگر فقط در استخراج و تولید نفت که اشتغال زا هم نیست سرمایهگذای کنیم (آنهم متکی به خارج) ، مساله بیکاری در یک کشور با جمعیت جوان و آثار اجتماعی آن را چگونه باید حل کرد. ایشان در پاسخ این سومی میگفت باید پول نفت بدهیم مردم بخورند و بچرخند که به نظر من بسیار حرف تاسفآور و غیر مسئولانهای بود.
بگذریم. با عزل و طرد بنده از مسئولیت موسسه مطالعاتبینالمللی انرژی در سال 1381 که عمدتا به دلیل ناسازگاری با چنین افکار و اعمالی بود، دیگر آن مدیر محترم را ندیدم تا این که در زمان دولت دهم در جلسهای در اطاق بازرگانی تهران در کنار هم قرار گرفتیم، برایم جالب بود که ایشان هم مانند بسیاری دیگر، به دولت نهم و دهم به حق نقد میکرد که این چه اقتصادی است که این آقا درست کرده است که به فکر اشتغال و سرمایهگذاری اساسی نیست و تولید را نابود کرده است و پول پخش میکند . خیلی متعجب شدم که این آقا دیگر چرا این حرفها را میزند و با خودم فکر میکردم که این کار که دقیقا همان تزی است که شما در آن جلسه میگفتی و محمودجان همان نظرات شما را دارد اجرا میکند!!
اما متاسفانه کم و بیش در بر همان پاشنهها میچرخد. بازهم به طور نسبی، سرمایهگذاری بر روی استخراج و تولید نفت اولویت اول است. حتی به گسترش توان داخلی در پشتیبانی و خدمات همین استخراج و تولید نفت هم توجه زیادی نمیشود که شاید در آینده بتوانیم صادرکننده کالاها و خدمات این بخش باشیم.
وابستگی به نفت روز به روز بیشتر اقتصاد ما را گرفتار کرده و اقتصاد را به پدیده "نفرینمنابع" مبتلا کرده است. در مقاله نفرینمنابع توضیح دادهام که تمامی کشورهائی که به توسعه دست یافتهاند در یک دوره طولانی تولید ملی شان بر مصرف ملی شان فزونی داشته است. و کمتر بودن روزافزون تولید ملی از مصرف ملی و جبران کمبود آن با صدور سرمایه ملی استخراجی و به عبارتی ارتزاق کردن از نفت، به مفهوم دور شدن از مسیر توسعه است.