آیا پالایشگاههای کوچک اقتصادی هستند
در آذرماه پس از آن که بارها از مجله کسب و کار به من زنگ زده شد و راستش جواب نمیدادم، خبرنگار محترمی از آن روزنامه بر روی وبلاگ من یادداشت گذاشته بودند که علاقهمند هستند در مورد پالایشگاههای کوچک با من مصاحبهای داشته باشند. از آنجا که دیریست اعتمادم از خبرنگاران محترم سلب شده است که چقدر با مطالب نفت آشنا هستند و چقدر حرفهای من را درک میکنند و درست منتقل میکنند و از آنجا که بارها از این جهت چوب خوردهام، به ایشان احترام کردم و به ایمیلی که در یادداشتشان گذاشته بودند پاسخ دادم که من تنها مصاحبه مکتوب میکنم و خواستم که سئوالات را بفرستند.این خبرنگار عزیز روز بعد سئوالات را فرستادند و پاسخ آنها را فردایش برایشان فرستادم و خواهش کردم که متن نهائی آماده چاپ را به تائید اینجانب برسانند. علیرغم اینکه چند سال پیش در مورد پالایشگاههای کوچک مطالعه مفصلی داشتم و به موضوع اشراف کامل داشتم برای اینکه دقیق حرف بزنم، هم مطالب جدیدی را خواندم و هم با چندتا از دوستان مطلع صحبت کردم و به قول معروف نیمچه تحقیقی برای این مصاحبه انجام دادم. مدتها طول کشید و مصاحبه چاپ نشد و طبعا چون صرف وقت کرده بودم چندبار به خبرنگار محترم ایمیل زدم تا نهایتا مطلب در روز سی دیماه در روزنامه کسب و کار چاپ شد البته نه بصورت مصاحبهای که رفت و برگشت شده بود بلکه بصورت گزارش خبری که طی آن چند نکته غلط و ضدو نقیض هم به حساب من گذاشته شده است. متن مصاحبه را در زیر میگذارم و متن روزنامه را شاید یکبار دیگر مطبوعاتیهای عزیز که به راستی همهشان را دوست دارم و همیشه یک کلاهم کلاه همکاری با آنها بوده است کمتر از دست من دلخور شوند که چرا اینقدر از دستشان در می روم.
و اما متن گفتگو
- تأثیر ایجاد پالایشگاههای نفتی کوچک بر بخش خصوصی چیست؟
پاسخ- قبل از پاسخ به این سئوال ابتدا باید دید که منظور از پالایشگاههای کوچک چیست و آیا ساخت آنها اقتصادی است یا نه؟ پالایشگاههای نفتی برای تولید فرآوردههای مرغوب، یک مجموعه پیچیده متشکل از واحدهای پالایشی مختلف هستند بنابراین باید در اسکیل یا ابعاد اقتصادی ساخته شوند، اسکیل اقتصادی پالایشگاه در کشورهای مختلف و در شرایط مختلف متفاوت است. مثلا در یک کشور جزیرهای کوچک که نفت هم ندارد و طبعا باید سوخت را وارد کند و تقاضای محدودی هم دارد، ممکن است دو انتخاب وجود داشته باشد یکی اینکه همه فرآوردههای مورد نیاز را جدا جدا وارد کند یا اینکه یک پالایشگاه کوچک در حد ظرفیت تقاضای کشور خود بسازد که بجای چندین فرآورده فقط نفتخام را وارد کند، پس بسته به موقعیت و هزینههای حمل باید مقایسه فنی اقتصادی بشود که کدام گزینه بهتر است. در کشور نفتخیزی مانند کشور ما پالایشگاههای با اسکیل خیلی کوچک نمیتواند توجیه اقتصادی داشته باشد. ضمنا باید توجه داشت که به طور کلی اینگونه نیست که فرض کنیم پالایشگاهسازی در هر ابعادی لزوما اقتصادی است بنابراین نیازمند مطالعات دقیق فنی اقتصادی است. البته همه این عرایض بنده در مورد پالایشگاه نفتخام است اگر منظور پالایشگاههائی باشد که نفتکوره با مثلا روغنهای سوخته را تصفیه میکنند بحث دیگری است و در هرحال نمیتوان حکم کلی صادر کرد و نیازمند مطالعه است.
ما در کشور پالایشگاههای کوچکتر کرمانشاه، شیراز و لاوان و پالایشگاه سایز متوسطی مثل تبریز و پالایشگاههای بزرگی مثل آبادان، تهران، بندرعباس و اراک را داریم و میتوانیم عملکرد اقتصادیشان را باهم مقایسه کنیم. بررسیهای انجام شده در مورد این پالایشگاهها به وضوح نشان میدهد که بهترین عملکرد اقتصادی مربوط به بزرگترین پالایشگاه کشور یعنی پالایشگاه اصفهان و ضعیفترین عملکرد مربوط به کوچکترین پالایشگاه کشور یعنی پالایشگاه کرمانشاه بوده است.
مطالعات نشان میدهد که در حال حاضر در سطح بینالمللی نیز بیشترین سود پالایشی مربوط به پالایشگاههای مدرن با ظرفیت بین 100 تا 300 هزار بشکه در روز و کمترین سود مربوط به پالایشگاههای قدیمی و پالایشگاههای کوچک است.
همچنین ممکن است منظور از این سئوال پالایشگاههای نصب سریع باشد که در دنیا به عنوانSkid Mounted Mini Refinery معروف هستند که ظرفیتی حداکثر حدود 10 تا 15 هزار بشکه دارند. مطالعات بنده در این مورد نشان میدهد که این پالایشگاهها برای شرایط ایران اصلا اقتصادی نیستند چراکه فرایندهای پالایشی ساده و حداقلی را دارا هستند و محصولاتشان فرآوردههای سنگین است اینگونه پالایشگاهها ممکن است برای یک کشور یا منطقهای که یک میدان کوچک نفتی در آن کشف شده که تولید محدود و مقطعی دارد و دسترسی به بازار هم ندارد، اقتصادی باشند که پس از پایان یافتن نفت این میدان بتوان از آن در جای دیگری استفاده نمود. تنها در مورد میعانات گازی اگر حجم آن مانند میعانات پارسجنوبی زیاد نباشد و ترکیبات سولفور آن نیز بسیار کم باشد ممکن است در بعضی جاها اقتصادی باشند. چون مسئله سولفورزدائی خودش داستانی است که دشوارتر از تصفیه این میعانات است.
ضمنا تاکنون در دورههای مختلف مجوزهائی برای احداث پالایشگاههای کوچک و بزرگ به بخش خصوصی داده شده است که بنده تاریخچهای از بعضی از آنها را در ذهن دارم و باید دید و آسیبشناسی کرد که چرا هیچکدام به نتیجه نرسیده است. بنظر من اینگونه مسائل گاه و بی گاه توسط افرادی مطرح میشود که شناخت درستی از صنعت نفت و بخشهای مختلف آن ندارند و تعریف درستی هم ارائه نمیدهند که منظورشان از پالایشگاه کوچک چیست؟
علاوهبر این اگر بخش خصوصی پروژهای را اقتصادی تشخیص میدهد و مواد اولیه و منابعش را میتواند تامین کند خوب برود اجرا کند چه مشکلی هست. ولی اگر بگوید دولت نفتخام مثلا یارانهای یا مفت به من بدهد این دیگر جای بحث دارد.
- ایجاد این پالایشگاهها بر اشتغالزایی چه اثری میگذارد؟
پاسخ- اولا لازم است اشاره کنم نگاه بلند به ایجاد اشتغال در کشور قبل از هرچیز مستلزم ارتقاء کارائی و بهرهوری در کشور است و ارتقاء بهرهوری نیز مستلزم سرمایهگزاریهای بهرهور است که این نیز مستلزم مطالعات جامع و دقیق بازار و مطالعات فنی- اقتصادی و مکانیابی دقیق است. ممکن است بشود با طرحها و سرمایهگزاریهای بیمطالعه و غیر بهرهور چند تا شغل ایجاد کرد اما اگر این طرحها وسرمایهگزاریها اقتصادی نباشند و ارزش افزوده ایجاد نکنند بهرهوری را در اقتصاد پائین میآورند و کاهش بهرهوری در بلندمدت ضد اشتغال عمل میکند. در اقتصاد غیر بهرهور کسی سرمایهگزاری نمیکند، پس این منطقی نیست که کسی بگوید ما سرمایهگزاری کردیم و به ابعاد اقتصادی آن چندان توجه نکردیم و فقط بدنبال ایجاد شغل بودیم. ثانیا- اصولا بخشهای مختلف صنعت نفت چندان اشتغالزا نیستند و به اصطلاح اقتصادی، بیشتر کاربر هستند تا سرمایهبر و در هرحال برای اشتغالزائی هم باید مطالعات درستی انجام شود که در کجا و در چه رشتهای با سرمایه کمتر میتوان شغل بیشتری ایجاد کرد. مثلا یک مطالعه مرکز پژوهشهای مجلس نشان میهد که در صنایع پائیندستی پتروشیمی ضریب ایجاد شغل به ازاء هر واحد سرمایه چند برابر صنایع بالادستی پتروشیمی است و اتفاقا ارزش افزوده نیز در صنایع پائیندستی بیشتر است ولی ما دائم بر روی صنایع بالاادستی پتروشیمی سرمایهگزاری کردهایم و یک زمانی که من به یکی از مدیران کشور انتقاد کردم که مثلا خطلوله اتیلن غرب و مجتمعهای مسیر آن غلط است و توجیه اقتصادی ندارد و ایشان توضیح قانع کندهای نداشت به من گفت که ما برای اشتغالزائی در مناطق محروم این کار را کردهایم. به ایشان عرض کردم که اولا این مجتمعها بالادستی هستند و اشتغالزائی چندانی ندارند و ثانیا لازم نیست شغل در نزدیکی و پشت درب خانه هرکسی ایجاد شود باید بهرهوری در اقتصاد بالا برود تا شغل در کل اقتصاد ایجاد شود ونیروی کار هم در صورت لزوم جابجا میشود. پس این هم درست نیست که ما بگوئیم یک واحد صنعتی را که با توجه به دسترسی به ماده اولیه و بازار و شرایط آب و هوائی و غیرو، در مکان دیگری توجیه اقتصادی داشت به مکان دیگری بردیم که توجیه اقتصادیاش را از دست داد ولی در آن مکان میخواستیم شغل ایجاد کنیم! اینها بنظر من تصمیمات غلط اقتصای است که ما به شدّت گرفتار آن هستیم و نمایندگان مجلس هم برای رای گرفتن در مناطق خود به آن دامن میزنند و ما را از تخصیص بهینه منابع و توسعه دور میکند.
- بازار فرآوردههای نفتی این پالایشگاهها در داخل و خارج کشور چگونه است؟
پاسخ- بازهم اگر منظور پالایشگاههای نفتخام باشد که بزرگ و کوچک بودن آن فرآوردههایش را تغییر نمیدهد، فرآوردههای اصلی نفتی بنزین و گازوئیل و نفتجت و نفتکوره و قیر هستند. پالایشگاه اگر مجتمع کاملی نباشد طبعا فرآوردههای سنگین و کم ارزش مثل نفتکورهاش بیشتر و فرآورده سبک مثل بنزینش کمتر است در صورتی که ما الان در کشور نفتکوره مازاد داریم و کمبود بنزین.
- فرآوردههای نفتی این پالایشگاهها در کدام کشورها علیالخصوص کشورهای همسایه بیشتر است؟
پاسخ- عرض کردم که فرآوردهها نفتی شناخته شده هستند و کسی هم شاید نداند که این از یک مجتمع پالایشی بزرگ آمده است یا کوچک البته استانداردهای مرغوبیت فرآوردهها در کشورهای پیشرفته جهان دائم در حال افزایش است یعنی اینکه دائما بنزین و گازوئیل مرغوبتری تولید شود که آلاینده هایش کمتر و احتراقش بهتر باشد.
- به طور کلی این روش برای دور زدن تحریمها و کاستن از فشار اقتصادی حاصل از آنها تا چه حد اثر گذار است؟
پاسخ- بنده درک نمیکنم که این چه ربطی به دور زدن تحریمها دارد مثلا اگر ما کمبود بنزین داریم و باید وارد کنیم و به ما نمیفروشند یا وارداتش سخت است خوب این بنزین را باید در داخل تامین کنیم حالا پالایشگاه کوچک و بزرگش چه فرقی دارد؟ البته از یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری که انتخاب نشدند، شنیدم که در یکی از تبلیغاتشان میگفتند که ما نزدیک مرزهایمان پالایشگاه کوچک میسازیم و نفتخام را میبریم در آن پالایشگاه تبدیل به فرآورده میکنیم و فرآورده را به کشور همسایه میفروشیم که تحریم را دور بزنیم، البته بعدا گویا خودشان هم متوجه غیردقیق بودن این حرف شدند و دیگر تکرار نکردند. چون بازهم اگر ما فرآورده صارداتی داشته باشیم و آن کشور هم بتواند بخرد، که دیگر به کوچک بودن پالایشگاه و محل آن ربطی ندارد!
اما در اینجا ذکر دو مطلب را بسیار لازم میدانم یکی اینکه متاسفانه در ایران بهرهوری انرژی بسیار پائین است. بنابر گزارش تراز هیدروکربنی سال 1390 ، ما حدود معادل یک میلیون بشکه در روز تلفات غیرمجاز تنها در بخشهای تولید و توزیع انرژیمان داریم (منظور از معادل نفت ایناستکه گاز و نفت و برق تلف شده از نظر ارزش حرارتی معادلسازی شدهاند) و در بخش مصرف نیز شاخص شدّت انرژیمان که مُعرف کارائی انرژی است حدود سه برابر متوسط جهان و حدود پنج تا شش برابر بهترین الگوهای جهان مثل ژاپن است. بنظر من ما در بخش انرژی داخلی هیچ کاری اولویتدار تر از ارتقاء بهرهوری انرژی مبتنی بر یک عزم ملی نداریم و این منطقی و عقلانی نیست که ما دائم سرمایهگزاری کنیم و انرژی بیشتری تولید کنیم تا بیشتر تلف کنیم، و جالب این است که باتوجه به اینکه هرگونه ارتقاء بهرهوری و کارائی انرژی آلایندهها را نیز کاهش میدهد، از آن جهت هم برای ما اولویت دارد، ضمن اینکه بابت کاهش آلایندهها میتوان از حمایتهای فنی و مالی بینالمللی هم برخوردار شد. دوم اینکه در مورد پالایشگاهسازی هم که مورد بحث شما است، همکنون یک پروژه بسیار مهم در کشور وجود دارد بنام پالایشگاه ستاره خلیجفارس که برای تصفیه میعانات پارسجنوبی باید ساخته شود. حتما اطلاع دارید که در هر فاز معمولی پارسجنوبی در کنار گاز تولیدی حدود 40 هزار بشکه در روز مایعات یا میعانات گازی تولید میشود که به عبارتی نوعی نفتخام فوق سبک هستند و در آن پالایشگاه حدود 60 درصد آنها میتواند تبدیل به بنزین شود و ما همکنون این میعانات را با زحمت صادر میکنیم و در برگرداندن پولش هم مشکل داریم و بنزین را هم با زحمت وارد میکنیم. بنابراین بهترین راه دور زدن تحریم، تکمیل این پالایشگاه است و به نظر من ما غیر از این در حال حاضر هیچ اولویت پالایشی دیگری نداریم و نباید منابع کشور را تلف کنیم.