ا وجود اینکه مدتی است سکوت پیشه کردهام و از مصاحبه و اظهار نظر پرهیز میکنم و واقعش هم این است که دیگر فایدهای در آن نمیبینم، در روز 18 خرداد 94 در یکی از شبکههای سیما مصاحبهای را دیدم که تاب سکوت را از دست دادم. جناب بیژن نامدار زنگنه وزیر محترم اصلاحطلب! در مصاحبه خود در مورد قیمت بنزین، گمانهزنیها در مورد افزایش احتمالی قیمت بنزین (یا دونرخی شدن مجدد آن در سطوحی بالاتر) در آینده را مصداق تشویش اذهان عمومی و قابل پیگرد دانستند. بسیار جالب است که دولت محترم و جناب وزیر بدون هیچ اطلاع قبلی، ناگهان سهمیه بنزین 700 تومانی را قطع میکنند و متوسط هزینه بنزین و سوخت مردم را افزایش میدهند و طبعا با این اقدام خود این نگرانی را در مردم بوجود میآورند که چنین اقدامات ناغافلی ممکن است هر لحظه تکرار شود، و این اقدامات اذهان عمومی را مشوش نمیکند. مردم روز به روز با قیمتهای بالاتری برای تامین کالاهای ضروریشان روبرو میشوند و قدرت خریدشان را برای حداقلهای زندگی و کالری مورد نیازشان از دست میدهند و هیچ تشویشی ندارند! اما اگر تحلیلگر و روزنامهنگاری آنچه را که دائم در ذهن مردم میچرخد و صبح تا شب و شب تا صبح در تاکسی و اتوبوس و مترو و مکانهای عمومی و خصوصی در مورد آن صحبت میشود را بنویسند، مرتکب تشویش اذهان عمومی شدهاند.
جالب است که جناب وزیر در چند جمله قبلتر از این فرمایش آزادی بیان خواهانهشان! فرمودند که قیمت فراوردههای نفتی قرار است تا 90 درصد قیمت فوب خلیجفارس افزایش پیدا کند و با توجه با اینکه همکنون قیمت فوب خلیجفارس بنزین (با ارز دولتی)، حدود 1500 تومان است که 90 درصد آن 1360 تومان در لیتر میشود، در واقع در چند جمله بعدتر، خودشان را هم متهم به تشویش اذهان عمومی فرمودند!
خوب است کارشناسان تشویش، بفرمایند که وقتی چند روز پیش، مقامات صنعت نفت اعلام میکنند که شرکت ملی نفت ایران 50 میلیارد دلار بدهی دارد آیا این موجب دلنگرانی مردم و تشویش اذهانشان نمیشود که وقتی گاو شیرده اقتصاد کشور چنین وضعیتی دارد وای بهحال بخشهای دیگر؟
و یا وقتی هنوز مسئله رفع تحریمها و امکان افزایش تولید نفت ایران به قول معروف نه به بار است و نه به دار است و شرایط بازار نفت نیز بد و متزلزل است، اعلام میشود که به مقامات اوپک نامه نوشته شده که ایران مصمم به افزایش تولید خود است، آیا این موجب تشویش اذهان عمومی نمیشود و اذهان عمومی تلقی نمیکنند که قیمت نفت ممکن است پائینتر بیاید و همین درآمد ناچیز ارزی کشور نیز بدتر و مشکلاتشان بیشتر شود؟
هر هفته و حتی روزانه دهها و بلکه صدها مورد دیگر از بیانات و اقدامات مقامات محترم را میتوان فهرست نمود که با این متر و معیار، مصداق بارز تشویش اذهان عمومی است.
چه کسی تشخیص میدهد که چه کسی بیشتر نگران اذهان مردم است؟ با این متر و معیار، جا برای چه خبر و تحلیل و نقدی باقی میماند؟ حق مردم از دانستن چیست؟ آیا این که هیچ نقدی به مسئولین نشود و هر نقادی نگران مورد پیگرد قرار گرفتن باشد، زمینه خطاهای بیشتر و سوء مدیریتهای بیشتر و تصمیمات غلطتر که عامل اصلی مشکلات و نگرانیها و تشویشهای عموم است را فراهم نمیکند؟