صنعت نفت و قطار توسعه اقتصادی
برخی از اقتصاددانان توسعه بر این عقیدهاند که کشورهای در حال توسعه فاقد توانائی لازم برای قراردادن همزمان تمامی بخشهای اقتصادی در مسیر توسعه هستند. به عقیده "هریشمن" (که برای اولین بار تئوری رشد نامتعادل اقتصادی را بطور سیستماتیک عرضه نمود):
هیچ کشور در حال توسعهأی وجود ندارد که به اندازه کافی سرمایه و دیگر منابع لازم را داشته باشد که بتواند آنرا بطور همزمان در تمام بخشهای اقتصادی به جریان بیاندازد. بنابراین سرمایهگذاری میبایستی در صنایع یا بخشهای منتخب اقتصادی صورت گیرد تا رشد و صرفهجوئیهای اقتصادی بحداکثر برسند. در این شرایط سرمایهگذاری در آن دسته از صنایع وبخشهای اقتصادی که حداکثر فایده اجتماعی و اقتصادی را ایجاد کند، میتواند به مثابه لوکوموتیو رشد اقتصادی عمل کند، بعبارت دیگر میتوان از منافع حاصل از سرمایهگذاری در صنایع یا بخش پیشتاز، منابع لازم برای سرمایهگذاری در سایر صنایع یا بخشهای اقتصادی را فراهم کرد.
اما از نظر طرفداران نظریه "رشد نامتعادل"، بخش منتخب و پیشتاز باید شرایط خاصی را حائز باشد، شرط اساسی که ایشان صریحاً به آن اشاره نمودهاند اینستکه: بخش پیشتاز باید بتواند بیشترین پیوندها و ارتباطها را در اقتصاد ایجاد کند. از این نظر بهترین بخش، بخشی است که بیشترین پیوندهای ماقبل و مابعد را داشته باشد. اهمیت این شرط از این جهت است که در غیر اینصورت این بخش نقش محوری و نقش بدنبال خود کشاندن بخشها و فعالیتهای دیگر را نخواهد داشت. شرط دیگری که به صراحت عنوان نگردیده است اما از محاجه طرفداران "رشد نامتوازن" و طرفداران "رشد متوازن"، میتوان آنرا استنتاج کرد این است که، محصول بخش مورد نظر باید دارای بازار مطمئن و تضمینشده نیز باشد. طرفداران رشد متوازن معتقدند که اگر تنها به توسعه یک بخش خاص توجه کنیم و تمام منابع را در جهت توسعه آن بخش بکار گیریم ممکن است رکود سایر بخشها موجب فقدان تقاضای آنها برای بخش مورد نظر شده و در نتیجه بخش مورد نظر را نیز دچار رکود کند بنابراین چنانچه بخش موردنظر (قائلین به رشد نامتوازن) از بازار تضمین شده داخلی و خارجی نیز برخوردار باشد شرایط لازم و کافی را برای تبدیل شدن به لوکوموتیو توسعه خواهد داشت.
پس از ذکر مقدمه فوق و با عاریه گرفتن نظریه "رشد نامتوازن" جالب خواهد بود که صنعت نفت و گاز کشور را از این منظر مورد بررسی قرار دهیم. با قدری دقت در فرآیندها و مسائل این صنعت به خوبی روشن خواهد شد که صنایع نفت و گاز از بسیاری از شرایط لازم برای تبدیل شدن به قطب و محور توسعه اقتصادی کشور برخوردار است.
این صنایع تولیدکننده حاملهای انرژی هستند و تجربه بیش از 90 ساله کشور نشان میدهد که این حاملهای انرژی همواره از بازار تضمین شده داخلی و نیز از بازار تضمینشده بینالمللی برخوردار بودهاند. از طرف دیگر اکتشاف، حفاری، توسعه، بهرهبرداری و تجارت مستمر از ذخائر نفت و گاز و فرآوردههای آن مستلزم فعالیتهای گستردهأی است که باید در سایر بخشها و صنایع انجام شود. طراحی و ساخت تجهیزات (سختافزار) و نرمافزارهای مربوط به عملیات اکتشافی، طراحی و ساخت نرمافزارها و انجام کلیه عملیات مربوط به مدلسازی مخازن نفت و گاز، و انواع قطعات و موادی که در عملیات حفاری بکار میرود. طراحی و ساخت نرمافزارها و سختافزارهای مربوط به عملیات چاهپیمائی، طراحی و ساخت لولههای جداری چاهها که متناسب با شرایط هر مخزن نفتی از نظر فشار و درجه حرارت و … انجام میپذیرد. طراحی و ساخت تجهیزات سرچاهی و لولههای جریانی انتقال نفت و واحدهای بهرهبرداری و واحدهای نمزدائی و غیره و غیره، بخشی از فعالیتهایی است که باید انجام پذیرد تا بهرهبرداری اولیه از نفتخام و گاز طبیعی امکانپذیر گردد و پس از آن مراحل پالایش، انتقال، توزیع داخلی و یا صادرات به بازارهای بینالمللی مطرح خواهد بود که این مراحل نیز به نوبه خود نیازمند کالاها و فعالیتهای متنوعی است و تجارت و بهرهگیری مطلوب از ارزش افزوده بخشهای مختلف این صنایع ئیدروکربوری نیز مستلزم مهارت و دانش است. حالا سئوال اصلی و مهم اینستکه آیا تاکنون چنین ارتباطی مابین صنایع ئیدروکربوری کشور و سایر بخشها و صنایع برقرار گردیده است؟ و اگر نه چرا؟
در پاسخ به این سئوالات باید اعتراف کرد که متاسفانه چنین اتفاقی درکشور ما رخ نداده است. متاسفانه صنایع ما و دانشگاههای ما و بخشهای خدمات فنی ما حول صنعت نفت ما توسعه نیافتهاند و اگر به این مقوله عمیق شویم، محل تاسف خواهد بود زیرا کشور ما از یک فرصت 90 ساله و از یک گستره عظیم به وسعت بیش از یکصد پتانسیل ئیدروکربوری در این رابطه برخوردار بوده است اگر مقایسهأی داشته باشیم، در منطقه دریای شمال برای اولین بار در سال 1971 اولین حوزههای نفتی اکتشاف گردیده و در سال 1975 برای اولین بار مورد بهرهبرداری قرار گرفته است و تولید مستمر نفت این منطقه نیز هرگز از حدود 6 میلیون بشکه در روز فراتر نرفته است اما تمام سواحل شرقی انگلستان و اسکاتلند که در حاشیه این دریا قرار دارد و همچنین سواحل غربی این دریا کانون دانش و صنعت و تکنولوژی نفتی است. در حالیکه علاوه بر صنعت ما دانشگاههای ما نیز با مقوله نفت بیگانهاند رشتههای تخصصی خاص صنایع نفت در دانشگاههای ما توسعه نیافته است و هنوز نیازمند اعزام دانشجو به خارج از کشور هستیم و در سایر رشتههای دانشگاهی نیز توجهی به این مقوله وجود ندارد بعنوان مثال در دوره لیسانس در رشته اقتصاد که دانشجو مسائل متنوعی را فرا میگیرد تنها یک درس 2 یا 3 واحدی تحت عنوان اقتصاد نفت و نیرو درنظر گرفته شده که متاسفانه آن نیز جزء دروس اختیاری است و این درس اختیاری نیز در بسیاری از دانشکدههای اقتصاد سالهاست که ارائه نگردیده است نتیجه اینکه فارغالتحصیل رشته اقتصاد راجع به کالائی که حیات اقتصادی کشور به آن وابسته است حتی حداقل اطلاعات را ندارد. سایر رشتههای دانشگاهی نیز وضعیت بهتری ندارند.
حل مشکلی که ذکر آن رفت از توان بخش نفت و گاز کشور خارج است و نیازمند عزم و اراده ملی است. صاحب این قلم بر این باور است که هنوز هم برای بکارگیری چنین عزم و ارادهأی دیر نیست وجود ذخائر عظیم نفت وخصوصاً گاز کشور و نیاز روزافزون داخلی و جهانی به نفت و گاز و برنامههای وسیعی که برای حفظ و افزایش ظرفیتهای تولید وجود دارد و خواهد داشت بستر مناسبی را در این رابطه فراهم مینماید متاسفانه در حال حاضر وضعیت بگونهایست که اگر چارهاندیشی اساسی در این زمینه نکنیم، هرگونه تصمیم ما به توسعه صنایع نفت و گازمان برای صدها تولیدکننده کالا و خدمات در سایر نقاط جهان بازار، فعالیت و اشتغال ایجاد میکند و به عبارتی صنعت نفت ما لوکوموتیوی است که واگنهای صنعت و تجارت دیگران را به حرکت درمیآورد در حالیکه اگر ما به موقع اقدام کرده بودیم شاید امروز بیش از درآمد نفت درآمد حاصل از صدور کالاها و خدمات مورد نیاز صنایع نفت را حاصل مینمودیم. خوشبختانه امروز در بخش نفت بیش از گذشته عزم و اراده استفاده از توانائیهای داخلی وجود دارد و این زمینه و بستر مناسبی را فراهم میکند که سایر بخشها باید بخوبی از آن بهره گرفته و این تاخیر تاریخی را جبران نمایند. در پایان لازم میدانم به چند نکته مهم که اهمیت این بحث را مضاعف مینماید اشاره کنم:
1) با توجه به محدودشدن تدریجی تولید نفت در سایر نقاط دنیا و افزایش مستمر تقاضای جهانی، اتکاء آینده جهان بیش از پیش به نفت و گاز منطقه خلیجفارس و پس از آن آسیای میانه خواهد بود بنابراین بدون تردید سرمایهگذاریهای عظیمی در صنایع ئیدروکربوری این کشورها انجام خواهد شد و کشور ما از لحاظ جغرافیائی از موقعیت بینظیری جهت استفاده از این فرصتها برخوردار است.
2) فرآیندهای صنایع پتروشیمی توسعهیافته فرآیندهای بخش پائیندستی صنایع نفت هستند و بسیاری از فنآوریها و اقلام بخش پائیندستی صنایع نفت در صنایع پتروشیمی نیز کاربرد دارد و جهان نیز هر روز وابستگی فزونتری به محصولات پتروشیمی داشته است. این مقوله نیز تضمین بازار در زمینه مورد نظر را تقویت میکند.
3) اساسیترین مشکل آینده خاورمیانه مقوله آب است. تخصصها، فنآوریها و اقلام و کالاهای مشترک فراوانی فیمابین صنعت نفت وگاز و صنعت آب وجود دارد انتخاب خطمشیها و استراتژیهای مناسب موجب خواهد شد که در طولانی مدت نیز از ظرفیتهایی که ایجاد میشود بهره مطلوب گرفته شود.