منابع نفت خاورمیانه و دریای خزر و بازارهای جهانی انرژی
منابع نفت خاورمیانه و دریای خزر و بازارهای جهانی انرژی
پنجمین کنفرانس بین المللی مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی تحت عنوان فوق الذکر در شرایطی برگزار میگردد که بازار جهانی نفت با شرایط ویژه و کمسابقهای روبروست مهمترین عناصر این شرایط ویژه را میتوان به صورت زیر فهرست نمود: 1-علیرغم چندین مرحله افزایش تولید نفت توسط سازمان اوپک هنوز قیمتهای جهانی نفت در سطوح نسبتا بالایی قرار داشته و هنوز گرایش به افزایش بیشتر دارد،این در حالیست که آمار و ارقام حاکی از فزونی عرضه بر تقاضا و تداوم ذخیرهسازی است.
2-هرچند همانطور که اشاره شد در حال حاضر عرضه فزونتر از تقاضا بوده و بازار در حال ذخیرهسازی است اما در صورت تداوم روند رشد فعلی اقتصاد جهانی بازار جهانی نفت طی چند سال آینده با نگرانیهای زیادی مواجه خواهد بود،چرا که در حال حاضر از طرفی تولید غیراوپک به بالاترین حد خود رسیده است و از طرف دیگر در درون اوپک نیز ظرفیت مازاد تولید قابلتوجهی وجود ندارد،اکثر قریب به اتفاق اعضاء اوپک در شرایط جاری حداکثر ظرفیت تولید نفت خود را به کار گرفتهاند و تنها در دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده عربی ظرفیت اضافی بسیار محدودی وجود دارد.فقدان ظرفیتهای مازاد تولید بازار جهانی نفت را در شرایط آسیبپذیری قرار داده است قطع نفت هریک از تولیدکنندگان جهان و خصوصا منطقه خاورمیانه به سادگی قابل جبران نخواهد بود و این واقعیت حوزه عمل سیاسی و نظامی آمریکا خصوصا در منطقه خاورمیانه را شدیدا محدود مینماید،در چنین شرایطی قرار دادن همه تخممرغها در یک سبد خاص نیز منطقی نخواهد بود و آسیبپذیری را تشدید میکند.
3-بازار جهانی با محدودیت ظرفیتهای پالایشی خصوصا در رابطه با فرآوردههای میان تقطیر مواجه است،پالایشگاهها قادر به تأمین کافی سوختهای مرغوب با استانداردهای قابل قبول نیستند،استانداردهای زیستمحیطی نیز این مسئله را تشدید نموده است در چنین شرایطی در واقع قیمتهای فرآوردههای نفتی،قیمتهای نفت خام را به سمت بالا میکشانند و این مشکل با تولید فزونتر نفت خام قابل رفع نخواهد بود.
4-وابستگی بیشازپیش ایالات متحده به نفت خام وارداتی و محدودیتهای لجستیک این کشور برای نقلوانتقال به هنگام نفت خام وارداتی در کنار محدودیتهای ظرفیتهای پالایشی این کشور نیز از دلایل افزایش قیمت نفت خام و فرآوردههای نفتی است.
پس از بررسی عناصر فوق الذکر خوبست به بررسی و تحلیل این موضوع بپردازیم که چه عواملی بازار جهانی نفت را با چنین وضعیتی روبرو کرده است.
به نظر نگارنده وضعیت جاری بازار جهانی نفت و مشکلات اساسی که پیش روی آن قرار دارد پیش از هرچیز و بیش از هرچیز ناشی از استراتژیها و سیاستهای اشتباه ایالات متحده است.
بعد از شوک اول نفتی در سال 1973(صرفنظر از اینکه دلایل واقعی وقوع این شرکت چه بود)و خصوصا با تشکیل آژانس بین المللی انرژی و با وجود مکانیزم تصمیمگیری که در این آژانس وجود دارد آمریکاییها نبض سیاستگذاری انرژی و نفت کشورهای OECD را در دست گرفتند و کشورهای اروپای غربی و ژاپن نیز منفعلانه مقوله امنیت انرژی خود را به آمریکا واگذاشتند و این در شرایطی بود که آمریکاییهای که خود به دلیل دارا بودن منابع انرژی(در داخل کشور و در نزدیک مرزهای خود)از آسیبپذیری نسبتا کمتری برخوردار بودند،بدون توجه به منافع سایر اعضاء آژانس،با گروه زدن مسئله نفت با استراتژیها و توسعهطلبیهای سیاسی و نظامی خود،عملا امنیت عرضه نفت اروپا و ژاپن را دستخوش تمایلات خود نمود.اگر امروز یک بار دیگر به مفاد سخنرانی هنری کیسینجر وزیر خارجه وقت آمریکا در اجلاس انرژی واشنگتن که در فوریه 1974 تشکیل شد و مبدأ تشکیل آژانس بین المللی انرژی گردید نظری بیافکنیم،عناصر اصلی سیاستهایی که طی 25 سال گذشته توسط آژانس مذکور پیگیری گردیده است را خواهیم یافت و میتوان با در دست داشتن یک تجربه طولانی به ارزیابی میزان موفقیت و کارایی این سیاستهای پرداخت.مسلما در اینجا مجال پرداختن به همراه موارد نیست و لذا به بررسی آثار و تبعات بعضی از مهمترین سیاستهای آمریکا بسنده میکنیم:
1-سیاست آمریکا در جهت کاهش وابستگی به نفت منطقه خلیج فارس بوده است این سیاست با توسعهطلبی و آتشافروزی آمریکا در منطقه خلیج فارس همراه گردیده است.طی دهههای گذشته آمریکاییها و عوامل ایشان با دخالت در تشنجات منطقه و تحریک این تشنجات در جهت تشدید آن حرکت کردهاند این سیاستها از سویی مانع سرمایهگذاریهای لازم و به موقع در جهت توسعه ظرفیتهای تولید منطقه و از سوی دیگر اصولا موجب تخریب بخش قابلتوجهی از این ظرفیتها گردیده است.وضعیت موجود و کلیه پیشبینیهایی که راجع به دو دهه آینده وجود دارد نشان میدهد که سیاستهای آمریکا غیر دوراندیشانه و کوتهنظرانه بوده است چرا که وابستگی جهان به نفت خلیج فارس دائما در حال افزایش است اما امروزه دشواریهای زیادی در منطقه برای پاسخگویی به تقاضا آینده جهان وجود دارد.
2-پایین نگهداشتن قیمتهای واقعی نفت در یک دوره طولانی (بیش از پانزده سال)همراه با بیثباتی قیمتها در کنار به وجود آمدن بازارهای جذابتر برای جلب سرمایهها موجب عدم سرمایهگذاری لازم و به موقع در بخشهای مختلف صنعت جهانی نفت و در نتیجه فرسودگی این صنعت گردیده است،هم اینکه نیز اگرچه در طی یکسال و نیم گذشته قیمتها در حدود نسبتا قابل قبولی قرار داشته است اما برخوردهای غیرمنطقی و ایجاد جو روانی منفی در کنار ارایه گزارشات و آمارهای ضد و نقیض امکان تصمیمگیری قاطع در زمینه سرمایهگذاریهای اساسی را از دستاندرکاران صنعت جهانی نفت سلب نموده است.
3-مخالفتهای مستمر آمریکا با انجام گفتگوهای جدی میان کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده نفت خصوصا در زمینه قیمتگذاری نفت خام،موجب شده است که تصمیمات هماهنگ و منطقی در جهت تداوم بلندمدت عرضه کافی نفت در سطح بین المللی اتخاذ نگردیده و امری که نیازمند همکاری و هماهنگی است در مسیر رقابت بیهوده و مخرب قرار گیرد.
4-تحریمهای نفتی آمریکا بر علیه برخی از کشورهای دارای منابع انرژی در کنار ایجاد محدودیت بر علیه برخی دیگر از این کشورها که همگی بر مبنای اهداف توسعهطلبی سیاسی بوده است مانع به فعلیت درآمدن تواناییهای بالقوه این کشورها در تأمین انرژی مورد نیاز جهان شده است.
5-و بالاخره استراتژیهای توسعهطلبانه آمریکا در آسیای میانه که بر محور منابع انرژی این منطقه استوار گردیده است عملا امکان بهرهبرداری بهینه از منابع هرچند محدود این منطقه را سد نموده است،چرا که آمریکاییها برای انتقال نفت و گاز محدود این منطقه به بازارهای جهانی مسیرهایی را دیکته میکنند که کاملا فاقد توجیه اقتصادی است، آمریکاییها سالهاست از طریق کارشکنی در زمینه امکان استفاده از سایر مسیرها،کوشیدهاند که مسیرهای مورد نظر خود را به کرسی بنشانند همچنین یکی از اهداف آمریکاییها از تحریم نفتی کشورهای نفتخیز آن بوده است که سایر فرصتهای سرمایهگذاری را برای شرکتهای نفتی محدود نمایند تا سرمایهها جذب منطقه آسیای میانه گردد اما امروز ناکارایی این سیاستها و آثار و تبعات منفی آن بر همه آشکار گردیده است اما دستگاه سیاستگذاری غیرمنعطف آمریکا هنوز حاضر به پذیرش شکست و تغییر مواضع خود نیست.البته اکثریت قریب به اتفاق شرکتهای نفتی آمریکا و خصوصا شرکتهای بزرگ نفتی متوجه شکست سیاست خارجی آمریکا هستند و در مقابل آن صفبندی نمودهاند.
با توجه به آنچه گفته شد روشن میشود که حل اساسی و ریشهای مشکلات بازار جهانی نفت و برقراری اصولی و قابلاعتماد امنیت عرضه نفت به جهان مصرفکننده مستلزم تجدیدنظر اساسی در سیاستهای آژانس بین المللی انرژی است.کشورهای اروپای غربی در کنار دولت ژاپن با همراهی شرکتهای بزرگ نفتی باید حداکثر تلاش خود را در جهت مجاب کردن دولت آمریکا به ناکارآمدی سیاستهای گذشته این دولت و آژانس بنمایند و در صورتی که در این ربطه توفیق لازم را حاصل ننمودند مشی خود را از دولت آمریکا جدا نموده و استراتژیهای مستقلی را تدوین نموده و در پیش گیرند.بدون شک در این میان انجام گفتگوهای جامع میان این کشورها و کشورهای صاحب ذخایر و تولیدکننده نفت خام از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار است و برای این منظور باید از هر فرصتی استفاده نمود.پنجمین کنفرانس مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی که انجمن اقتصاد انرژی نیز در برگزاری آن همکاری دارد فرصت مغتنمی برای بررسی تجربیات نامطلوب گذشته و ارایه چشماندازهای روشنتر برای آینده است.حضور فعال و سگترده شرکتهای بزرگ نفتی و کارشناسان مستقل در این کنفرانس و در کشوری که ذخایر عظیم نفت و گاز را در خود جا داده است و از پتانسیل عظیمی برای تأمین بخش قابل توجهی از تقاضای جهانی انرژی برخوردار بوده و همچنین از نقش کلیدی و تعیینکننده در انتقال منابع انرژی منطقه آسیای میانه به بازارهای جهانی برخوردار است اهمیت چنین فرصتی را دوچندان میکند.