نیاز ایران به برق هسته ای
(ماهنامه اقتصاد انرژی شماره ۶۵ آبان ماه ۱۳۸۳)
در کشاکش مباحث مربوط به انرژی اتمی کشور، و در اثر جوسازیها و بهانهجوئیهای ایالات متحده که موجب سیاسی شدن مفرط موضوع گردیدهاست ، اصل نیاز بخش انرژی کشور به برق هستهای در اخبار و تفسیرهای رسانه های خارج از کشور تحتالشعاع قرار گرفته و کمتر مورد توجه بوده است. لذا لازم میدانیم توجه جهانیان را به نکات زیر جلب کنیم:
1- مصرف برق کشور طی دهه گذشته سالانه بیش از 7% رشد داشته و میزان تقاضا ظرف ده سال گذشته به بیش از دو برابر افزایش یافتهاست و باتوجه به برنامههای توسعه کشور کلیه پیشبینیها حاکی از آن است که این روند افزایش کماکان ادامه خواهد داشت. از سوی دیگر به دلیل وضعیت اقلیمی کشور و محدودیتهای پتانسیلهای برق-آبی ، علیرغم توسعه گسترده این منابع ، سهم تولید برق از سدها و منابع آبی کشور ظرف 40 سال گذشته از بیش از 35 در صد به کمتر از 4 درصد کاهش یافته و تولید برق کشور بیش از بیش به نیروگاههای بخاری و گازی و یا سیکل ترکیبی که در هر حال متکی به مصرف گاز طبیعی یا مواد نفتی هستند، وابسته گردیدهاست.
این نکته نیز حائز اهمیت است که به دلیل محدودیت منابع غنی ذغالسنگ در کشور ذغالسنگ نیز سهمی در تولید برق نداشته و در آینده نیز نمیتواند سهم قابل توجهی در این رابطه داشتهباشد. بنابراین تولید برق در نیروگاههای کشور در مقایسه با متوسط جهانی نیز بیش از حد به سوختهای ئیدروکربوری وابسته است.
همچنین باید توجه داشت که فرایند تبدیل انرژی اولیه ئیدروکربوری به برق از راندمان نسبتا پائینی برخوردار است و واجد آثار منفی زیستمحیطی نیز میباشد. بنابراین برای تأمین نیاز آینده کشور به نیروی برق رویآوری به تولید برق هستهای اجتنابناپذیر به نظر میرسد و به همین دلیل حتی در دوران رژیم گذشته تولید برق هستهای در برنامههای بلندمدت تأمین برق و انرژی مورد نیاز کشور لحاظ گردیدهاست و لذا متوقف کردن برنامههای مذکور به معنای لطمه به فرایند رشد و توسعه اقتصادی کشور خواهدبود.
2- ترکیب سبد انرژی مصرفی کشور در مقایسه با متوسط جهانی بسیار نامتجانس است. در حالیکه بطور متوسط در سطح جهان سهم نفت و گاز در سبد انرژی به کمتر از 3/1 درصد محدود میشود و سهم نیروی هستهای در سبد انرژی جهان به بیش از 5/6 درصد افزایش یافتهاست ، سهم نفت و گاز در تأمین انرژی اولیه ایران به بیش از 98 درصد افزایش یافتهاست و این مسئله باتوجه به فناپذیری منابع ئیدروکربوری و همچنین باتوجه به اصل عقلانی متنوعسازی (قرار ندادن همه تخممرغها در یک سبد) از نظر استراتژیک به مصلحت کشور نیست1 و باتوجه به محدودیت سایر منابع که به آن اشاره شد برای خروج از این محدودیت چارهای جز توسعه نیروگاههای هستهای وجود ندارد.
3- از زمان رژیم گذشته سرمایهگذاری زیرساختی عظیمی برای تولید برق هستهای در کشور انجام پذیرفتهاست که این امر عملا مورد استقبال و همکاری و همیاری دول صنعتی غرب نیز بودهاست. چگونه میتوان ملت ایران را به بهانههای غیرواقعی از بهره بردن از این سرمایهگذاریها محروم نمود؟
4- اگر جامعه جهانی و خصوصا دول صنعتی غرب در ادعاهای خود در مباحث مربوط به جهانی شدن و الزامات آن صادق هستند. باید این صداقت را در همه امور نشان دهند . خصوصا اینکه در رابطه با منابع انرژی فسیلی، باتوجه به دو ویژگی مهم این منابع نگرش و برنامهریزی یکپارچه جهانی از اهمیت مضاعفی برخوردار است این دو ویژگی عبارتند از فناپذیر بودن و آلودهساز بودن این منابع. اگر نگاه واقعا جهانی باشد ، منابع محدود فسیلی متعلق به کل جامعه بشری است و آثار و تبعات زیستمحیطی ناشی از مصرف بیرویه آن نیز گریبان کل جامعه بشری را میگیرد. بنابراین در یک برنامهریزی منطقی با نگرش جهانی و با فراتر رفتن از نگرشهای محدود ملی لازم است که در انتخاب ترکیب بهینه استفاده از حاملهای مختلف انرژی ، منافع کل جامعه بشری مورد توجه قرار گیرد. در این چارچوب آیا منطقی خواهدبود که مثلا در یک کشور، بعضی از حاملهای انرژی بصورت غیراقتصادی مورد استفاده قرار گیرد و این کشور به هر دلیل با بهانهای از بهینه کردن ترکیب انرژی خود باز داشته شود و یا در جائیکه که بهینه ملی با بهینه جهانی در تعارض قرار می گیرد در فرایند جهانی شدن کدام را باید انتخاب نمود؟
کشورهای صنعتی بعد از دهه هفتاد تمامی تلاش خود را جهت به حداقل رساندن سهم نفت و گاز در سبد انرژی مصرفی خود نمودهاند. اما سهم این منابع هرگز به صفر نرسیده و نخواهد رسید و بنابراین باید از منابع ئیدروکربوری در سطح جامعه بینالمللی بصورت بهینه استفاده نمود . استفاده غیربهینه یک کشو رموجب محرومیت کل جامعه بشری خواهدشد. بنابراین منطق جهانی ایجاب میکند که جامعه بشری در مقابل وادار کردن یک کشور به استفاده غیربهینه از منابع انرژی خود موضعگیری نماید.
باتوجه به آنچه که گفته شد هرگونه همکاری ایران با اتحادیه اروپا در زمینه انرژی اتمی نیز باید در چارچوب یک همکاری گسترده در زمینه کل مقوله انرژی مورد توجه قرار گیرد. در این چارچوب اگر اتحادیه اروپا به موقعیت ، فرصتی و اعتباری در بخش انرژی ایران دست مییابد متقابلا ایران نیز باید به موقعیتی در بخش انرژی اروپا دست یابد. بطور ویژه سهمیابی ایران در بازار گاز اروپا در این رابطه میتواند مورد توجه باشد.
1- رجوع کنید به مقاله ضرورت نگاه استراتژیک به مقوله انرژی، سرمقاله اقتصاد انرژی شماره 62-61