وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

استفاده از سلاح نفت، محدودیت‌ها و فرصت‌

يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۵۴ ق.ظ

استفاده از سلاح نفت، محدودیت‌ها و فرصت‌

 این‌روزها همه جا از استفاده از نفت بعنوان یک اهرم و ابزار سیاسی حرف زده می‌شود. نفت کالائی ضروری، استراتژیک و سیاسی‌ترین کالای جهان است، بنابراین بدون شک می‌تواند بعنوان یک ابزار یا سلاح بکارگرفته شود و در گذشته نیز چنین شده است. این ابزار در مقاطع مختلف هم توسط کشورهای مصرف‌کننده و هم توسط کشورهای تولیدکننده آن مورد استفاده سیاسی قرار گرفته است. اقتصاد کشورهای تولیدکننده و صادر کننده عمده نفت، وابسته به درآمد نفت است ولذا تحریم خرید نفت آنها توسط خریداران و مصرف‌کنندگان، می‌تواند درآمد ارزی آنها را کاهش داده و مشکلات و فشار اقتصادی برای آنها بوجود آورد. در کشورهای واردکننده و مصرف‌کننده عمده نفت نیز این کالا یک کالای ضروری برای تولید و حمل و نقل و گرما و زندگی است ولذا عدم دسترسی کافی و ارزان به آن می‌تواند اقتصاد و زندگی آنها را شدیدا تحت تاثیر قراردهد. درسالهای 52-1951 دولت انگلستان به نوعی دولت مرحوم دکتر مصدق را تحت تحریم نفتی قرارداد و با نخریدن نفت ایران و ممانعت از صدور نفت ایران به سایر کشورها، دولت وقت ایران را تحت فشار اقتصادی قرارداد و این شاید اولین نمونه بکارگیری نفت به عنوان یک اهرم سیاسی توسط یک کشور مصرف کننده علیه کشور تولید کننده آن بود. در دهه 1960 سازمان‌ملل تحریم‌هائی را بر علیه رژیم آپارتاید در کشور افریقای‌جنوبی وضع کرد و از جمله این تحریم‌ها جلوگیری از فروش نفت و فرآورده‌های نفتی به این کشور بود و این نیز جزء اولین نمونه‌های بکارگیری اهرم نفتی علیه یک کشور واردکننده و مصرف‌کننده آن بود. در سال 1973 کشورهای عربی صادرکننده نفت عضو اوپک، در مورد اِعمال تحریم فروش نفت به رژیم اشغالگر قدس و حامیان آن(مصرف‌کننده)، توافق کردند که همزمان با حمله مصر به این رژیم (برای بازپس‌گیری سرزمین‌هائی که در جنگ 67 از دست داده بود) و در حمایت از مصر، رژیم اشغالگر و حامیان او را تحت فشار اقتصادی قراردهند. در همین چندماه اخیر نیز اتحادیه اروپا (مصرف کننده)، دولت سوریه که مقداری صادرات نفت دارد را تحت تحریم نفتی قرارداد تا با نخریدن نفت از این کشور درآمد ارزی و اقتصاد این کشور را تحت فشار قراردهد. این‌روزها نیز هم برخی از کشورهای مصرف‌کننده نفت، تحریم نفتی بعضی کشورهای صادرکننده آن را تحت بررسی قرارداده‌اند و هم برخی کشورهای تولیدکننده امکان استفاده از نفت بعنوان یک سلاح را در مقابل فشارهای کشورهای صنعتی مصرف کننده مطرح نموده‌اند. اما باید توجه داشت که امکان استفاده از این ابزار یا اسلحه برای هریک از طرفین تولید و مصرف‌کننده به سادگی ممکن نیست و بستگی تام به شرایط بازار جهانی نفت دارد. مثلا در شرایطی که بازار با کمبود عرضه و فقدان ظرفیت مازاد تولید (در کشورهای صادرکننده نفت) روبرو باشد کشورهای مصرف کننده به سادگی قادر به تحریم خرید نفت یک کشور تولیدکننده نخواهند بود، چراکه در چنان شرایطی خصوصا با توجه به ویژگی‌های نفت بعنوان یک کالای ضروری (وبا توجه به کشش قیمتیِ تقاضای آن)، خارج شدن عرضه نفت یک کشور از بازارجهانی بوسیله دیگر تولیدکنندگان قابل جبران نخواهد بود ولذا قیمت‌های نفت به سطوح بسیار بالائی افزایش پیدا خواهد کرد و اقتصاد کشورهای صنعتی مصرف‌کننده را دچار مشکل خواهد نمود. بنابراین در شرایط مذکور چنین تحریمی نوعی خود‌زنی خواهد بود و بیشتر از آنکه به تحریم شونده فشار وارد شود،تحریم کننده تحت فشار قرار خواهد گرفت وحتی ممکن است با توجه به بالارفتن قیمت جهانی نفت، کشور صادرکننده تحت تحریم، با صادرات بسیار کمتر بتواند درآمد مورد نیاز خود را تامین کند که این نقض قرض تحریم کننده خواهد بود. در نقطه مقابل اگر شرایط بازار نفت برعکس باشد و نه تنها کمبود عرضه وجود نداشته باشد بلکه با کاهش تقاضا و مازاد عرضه مواجه باشیم، تحریم نفتی مصرف‌کنندگان توسط کشور تولیدکننده نفت بی‌معنا خواهد بود و نوعی خودزنی است، چراکه در شرایط مازاد عرضه، به محض اجرای چنین تحریمی، دیگر صادرکنندگان نفت با افزایش تولید نفت خود بازار تحریم‌کننده را خواهند گرفت وممکن است بدست آوردن مجدد آن بازار بسیار دشوار باشد ضمن اینکه مصرف‌کنندگان نیز آسیبی نخواهند دید. حال اگر شرایط بازار مانند مورد اخیرالذکر در واقع به نفع مصرف‌کنندگان باشد و اتفاقا بخشی از مصرف‌کنندگان در این شرایط بدنبال تحریم خرید نفت از یک کشور تولیدکننده خاص باشند، به طریق اولی تهدید آن کشور تولیدکننده به استفاده از نفت به عنوان اسلحه، بسیار بی‌معنا است و در واقع همان چیزی است که آن مصرف‌کنندگان می‌خواهند! در شرایط کنونی، اقتصاد جهان و بویژه کشورهای عمده صنعتی دچار بحران جدی و رکود عمیق است و این رکود تقاضای نفت را کاهش می‌دهد. ازسوی دیگر قیمت‌های نسبتا بالای نفت در شش/هفت سال اخیر سرمایه‌گذاری بر روی نفت‌ و گاز و سایر انرژی‌ها را تشویق نموده و پتانسیل عرضه را افزایش داده است. از سوی دیگر با پایان گرفتن بحران در کشور لیبی، تولید نفت این کشور که از بازار خارج شده بود و قبل از بحران حدود 6/1 میلیون بشکه بود، در حال بازگشتن به بازار است و تولید نفت عراق نیز در حال افزایش است و خلاصه اینکه بازار به سرعت در حال تبدیل شدن به بازار خریدار و مصرف‌کننده است و در چنین شرایطی تهدید یک کشور تولیدکننده به استفاده از نفت به عنوان یک اهرم فشار یا قطع صادارت نفت خود چندان منطقی نخواهد بود، مگر اینکه صادارت این کشور سهم بسیار بزرگ و غیرقابل جبرانی را از بازار جهانی نفت تشکیل دهد. البته مقاصد و بازارهای صادراتی یک کشور نیز مهم است. مثلا خروج نفت لیبی از بازار عمدتا بازار اروپا را تحت فشار قرارداد و شاید بهمین دلیل بود که قیمت نفت برنت که بطور معمول از نفت خلیج مکزیک (WTI) پائین‌تر است برای مدتها از آن بالاتر رفته بود، همچنین نفت لیبی عمدتا سبک است اما بعضی کشورهای خلیج‌فارس نفت سنگین به مقصد چین و هند صادر می‌کنند که قطع تولیدشان عمدتا بازارهای شرق‌دور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و تفاوت قیمت در آن منطقه را بیشتر خواهد کرد که این نیز ممکن است مورد علاقه امریکا و اروپا که از سرعت رشد اقتصادی چین نگران هستند، باشد و ممکن است از افزایش هزینه‌های انرژی کشور چین استقبال کنند. همچنین درحال حاضر نفت‌خام‌های سنگین نسبت به نفت‌خام‌های سبک قابلیت جایگزینی بیشتری توسط دیگر صادرکنندگان دارد. علاوه‌بر این باید توجه داشت که کشورهای عمده مصرف‌کننده نفت خصوصا در اتحادیه اروپا و امریکا، از هماهنگی و انسجام بیشتری در تصمیمات و اجرای تصمیمات خود برخوردارند اما متاسفانه کشورهای صادرکننده عمده نفت نه تنها چنین انسجامی را ندارند بلکه به رقابت با یکدیگر نیز می‌پردازند. عربستان‌سعودی تمام تلاش خود را کرد که کمبود نفت لیبی را در بازار جبران کند، درحالی که ظاهرا در سازمان اوپک و در اتحادیه‌عرب و در آوپک همکار لیبی بود. همچنین باید توجه داشت که امنیت کشورهای نفتی نیز با سهمشان در بازار جهانی نفت بی‌ارتباط نیست. اگر در فرایند حمله ایالات متحده به کشور عراق دقت شود ملاحظه می‌شود که از مدتها قبل از طریق طرح نفت در برابر غذا، حضور نفت عراق در بازار جهانی کنترل و محدود شده بود و زمانی به عراق حمله شد که امکان کنترل بازار نفت و جبران نفت عراق وجود داشت. در مورد لیبی هم شاید اگر اقتصاد جهان در شرایط رکود نبود و بازارجهانی نفت در شرایط رونق سالهای 2004 تا 2008 قرارداشت، هرگز حمله نیروهای ناتو به این کشور اتفاق نمی‌افتاد. در هرحال ممکن است تحلیلی که از شرایط فعلی بازار ارائه شد دقیق و یا مورد قبول تولیدکننده‌ای که میخواهد کشورهای مصرف‌کننده را تهدید به استفاده ازسلاح نفت نماید، نباشد اما حداقل این اطلاعات نشان میدهد که تردید جدی نسبت به شرایط بازار واینکه آیا بازار، بازار خریدار است یا بازار فروشنده، وجود دارد. بنابراین در چنین شرایطی بهتر است چنین تولیدکننده‌ای با دریافت اطلاعات کاملتر از بازار، شرایط را به دقت درنظر بگیرد و اگر هم به نتیجه روشن و مطمئنی نرسید، قبل از تهدید، بازار را بگونه‌ای تست کند. و البته کشورهای صادرکننده نفت باید به فکر اعتبار بلند مدت خود بعنوان یک تامین کننده مطمئن و قابل اعتماد نیز باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۹/۱۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی