وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

ذخیره‌سازی استراتژیک نفت

دوشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۰، ۱۲:۳۴ ب.ظ

چشم انداز ایران - شماره 72 اسفند 90 و فروردین 1391

 

ذخیره‌سازی استراتژیک نفت

گفت‌وگو با غلامحسین حسن‌تاش

 اخبار منتشره در نشریه‌های خارجی حاکی از آن است که ذخیره‌سازی استراتژیک نفتی کشورهای غربی از 90 روز به 125 روز افزایش یافته و این به غیر از ذخایر تجاری شرکت‌های بزرگ نفتی همچون بی‌پی، شل، توتال و... است که در اختیار دارند؛ آیا این امر بیانگر برنامه‌های خطرناکی علیه ایران نیست؟

●● در مورد خبر افزایش میران ذخایر استراتژیک نفتی اطلاعی ندارم، ولی درباره اصل ذخیره‌سازی به چند نکته اشاره می‌کنم. اصولاً‌ ذخیره‌سازی با عنوان ذخایر استراتژیک نفتی (Strategic Petrolume reserve) یا SPR از دهه 1970 به بعد شکل گفت. کشورهای صنعتی برای جلوگیری از تکرار بحران نفتی 1973 و به عبارتی برای این‌که از یک سوراخ دو بار گزیده نشوند مبادرت به تأسیس آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) کردند و در کنار مجموعه‌ای از سیاست‌های دیگر تصمیم گرفتند مقداری از نفت مورد نیاز خود را ذخیره کنند تا در روز مبادا از آن استفاده کنند. آژانس بین‌المللی انرژی، کمیته‌ای دارد که ذخیره‌سازی نفت در کشورهای عضو را کنترل می‌کند و علتش این است که کشورهای صنعتی هم درواقع گاهی اوقات از تعهدات خود تخلف می‌کنند، مثلاً زمانی‌که می‌بینند شرایط بین‌المللی آرام است (زیرا موجودی ذخایر استراتژیک مانند نگه‌داشتن پول در حساب جاری است و طبعاً هزینه دارد) نفت را برای آینده نامشخص می‌خرند و راکد نگه‌می‌دارند و هزینه انبارداری و نگه‌داری‌ آن را هم می‌پردازند. تحمل این هزینه سخت است، از این‌رو کمیته مورد نظر در آژانس دائماً کنترل می‌کند که کشورهای عضو از تعهدات خود شانه خالی نکنند و همیشه به میزان کافی و لازم ذخیره نفت وجود داشته باشد.

در مورد حجم ذخیره‌سازی نیز روایت‌های مختلفی وجود دارد و باید اعتراف کنم متأسفانه هیچ‌گاه کار دقیقی روی آن انجام نشده است، اما بحث ذخیره 90 روز واردات و 60 روز مصرف مطرح است و در این معیار هم بین اعضا نظرات متفاوتی وجود دارد، زیرا بعضی از آنها ماندن ژاپن صرفاً‌ واردکننده نفت هستند و بعضی هم خود تولید دارند و کسری مصرف را وارد می‌کنند، بنابراین برخی از کشورها کل مصرف و برخی دیگر کل واردات را ذخیره‌سازی می‌کنند.

در سال 1991 زمانی‌که عراق، کویت را اشغال کرد و امریکایی‌ها برای بازپس‌گیری کویت آماده جنگ می‌شدند حدود سه ماه طول کشید تا جنگ آغاز شود. در این مدت یکی از کارهایی که امریکایی‌ها انجام دادند افزایش ذخایر استراتژیک نفت خود از 750 میلیون بشکه به یک میلیارد بشکه بود.

 ● این اقدام آنها قیمت نفت را هم کمی بالا برد.

●● بله، قیمت نفت شروع به بالارفتن کرد و خیلی‌ها هم که نمی‌دانستند داستان چیست، فکر کردند این افزایش مربوط به تب و تاب روانی جنگ است و فکر کردند وقتی هنوز که جنگ شروع نشده چنین است، با شروع جنگ قیمت نفت به شکل فوق‌العاده‌ای افزایش می‌یابد، اما آن افزایش قیمت ناشی از همین تقاضای ذخیره‌سازی جدید بود و زمانی که عملیات توفان صحرا شروع شد، امریکایی‌ها ذخیره اضافی را وارد بازار کردند و قیمت‌ها کاهش یافت و خیلی از کشورهایی‌که ذخیره‌سازی کرده بودند تا با قیمت‌های بالا نفت را بفروشند با توجه به روند کاهنده قیمت‌ها نگران شده و نفت خود را برای فروش عرضه کردند و بدین‌وسیله باعث افت بیشتر قیمت‌ها شدند، ازجمله خود ما هم همین اشتباه را کردیم. این به خاطر این بود که مکانیزم ذخیره‌سازی را درست درک نکرده بودیم.

به‌تازگی هم در جریان لیبی و توقف تولید نفت آن کشور، طرح آژانس بین‌المللی انرژی یعنی تزریق 60 میلیون بشکه از ذخایر استراتژیک اعضا به بازار به اجرا درآمد.

من خبری را که شما در رابطه با افزایش مدت و میزان ذخیره‌سازی در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی (OECD) گفتید نشنیدم و البته فکر هم نمی‌کنم که در این حد صحیح باشد، اما همواره در روزهای اخیر در ذهن من بود که چنین اتفاقی یعنی افزایش ذخایر، در حال وقوع است،‌ زیرا درحالی‌که رشد اقتصادی جهان پایین است و غالب پیش‌بینی‌ها هم وضع سال 2012 را بدتر از 2011 می‌دانند و تجدیدنظر و اصلاحاتی هم که صندوق بین‌المللی در ارزیابی‌های خود از وضع اقتصادی ارائه می‌دهد دائماً رو به پایین است و برآورد خود از نرخ رشد اقتصادی دنیا را مرتب کاهش می‌دهد، طبیعی به نظر می‌رسد که به دلیل نرخ پایین رشد اقتصادی، تقاضا برای نفت پایین باشد. ازسوی دیگر هم نفت لیبی که از بازار خارج شده بود دوباره وارد بازار شده است، از این‌رو قیمت‌ها نباید در این حد فعلی بالا باشد و این می‌تواند ناشی از افزایش تقاضا برای ذخیره‌سازی باشد.

 ● میزان تولید نفت لیبی در حال حاضر چقدر است؟

●● رکورد تولید نفت لیبی یک میلیون و شصدهزار بشکه بود که حدود یک میلیون و سیصدو پنجاه تا یک میلیون و چهارصد هزار بشکه آن صادر می‌شد که در اثر درگیری‌های داخلی تقریباً به صفر رسید. اکنون میزان صادرات به بالای یک میلیون بشکه رسیده است و شاید علت این‌که تحریم‌های نفتی علیه ایران را تا جولای 2012 به تعویق انداختند همین مسئله باشد که تا آن زمان تولید نفت لیبی به رکورد پیشین خود بازگشت خواهد کرد.

همان‌طور که اشاره کردم با توجه به کاهش تقاضای جهان و بازگشت نفت لیبی به بازار، قیمت‌های کنونی نفت که از 120 دلار هم بالاتر رفته مقداری غیرمترقبه است و عادی نیست. ممکن است گفته شود افزایش تقاضا به دلیل فصل زمستان و سرمای اروپاست، ولی باید توجه داشت که تقاضای زمستان بیشتر به بخش گاز فشار وارد می‌کند، زیرا مصرف حرارتی در اروپا بیشتر به گاز وابسته است و اکنون هم گاز در بازار جهانی با مازاد عرضه روبه‌روست و محموله‌های LNG بعضاً سرگردان است تا بازاری برای فروش آن پیدا شود. قرار بود امریکا متقاضی عمده LNG باشد و خیلی‌ها هم سرمایه‌گذاری کردند تا آن تقاضا را پاسخ دهند، ولی در مدت چند سال گذشته تولید گاز به‌شدت افزایش یافت و آن چشم‌انداز اولیه به‌طور کل تغییر پیدا کرد، به طوری‌که حتی امریکا عرضه‌کننده LNG هم شد. حال که نفت لیبی وارد بازار می‌شود و نفت ایران هنوز در بازار وجود دارد به نظر می‌رسد قیمت کنونی غیرمنتظره است، مگر این‌که همان پدیده افزایش ذخیره‌سازی اتفاق افتاده باشد تا در تابستان که فصل گرماست و تقاضا کاهش می‌یابد و اعمال تحریم‌های نفتی ایران نیز در ماه جولای 2012 است، بتوانند با ذخیره‌سازی صورت گرفته وضعیت بازار را کنترل کنند.

اگر این امر به‌طور جدی صورت گرفته باشد متأسفانه احتمال گزینه جنگ نیز تا حدودی تقویت می‌شود. من با توضیحی که در رابطه با عرضه و تقاضا و قیمت‌های جاری مطرح کردم احتمال این را زیاد می‌دانم که ذخیره‌سازی صورت گرفته باشد.

خبری که به‌طور مشخص داریم این است که چینی‌ها از این فرصت به شدت استفاده کرده و با تخفیفی که از خرید نفت می‌گیرند ذخیره‌سازی خود را به شدت افزایش داده‌اند. البته چین عضو آژانس بین‌المللی انرژی نیست، ولی آژانس از چند سال پیش به چین فشار آورده و به دلیل اینکه وارد کننده‌ای بسیار بزرگ است، چین را موظف به ذخیره‌سازی کرده و آن کشور هم پذیرفته است.

توجه داشته باشید که ذخیره‌سازی استراتژیک تعهدی است که کشورهای عضو آژانس دارند، اما خود شرکت‌های نفتی هم ذخایر تجاری (Commercial) دارند که با توجه به شرایط بازار و پیش‌بینی قیمت‌های آتی نسبت به ذخیره نفت خود اعمال مدیریت می‌کنند.

 ● آیا نهادی نیست که حساب و کتاب ذخایر تجاری شرکت‌ها را در دست داشته باشد؟

●● البته گاهی اوقات که شرایط حاد می‌شود دولت‌ها طی دستورالعمل‌‌های کاملاً محرمانه شرکت‌ها را هم مجبور می‌کنند ذخایر تجاری خود را افزایش دهند. این امر در دنیا سابقه دارد.

موضوعی که مایلم در اینجا اشاره کنم این است که مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی در وزارت نفت تشکیل شد تا دقیقاً این‌گونه رصدها و پایش‌‌ها را انجام دهد و این کار نیز قبلاً انجام می‌شد. کارکنانی بودند که براساس شواهد و قراین همواره ذخیره‌سازی‌ها را رصد و ارزیابی می‌کردند و همان‌طور که شما یادآوری کردید در شرایطی که تهدید علیه کشور وجود دارد و بحث تحریم‌ها مطرح است این نوع اطلاعات از قبیل این‌که وضعیت ذخایر دنیا چگونه است؟ آیا ذخایر افزایش می‌یابد و یا کم می‌شود؟ آیا ذخایر موجود اجازه می‌دهد تا تحریم‌ها به‌طور جدی علیه ما اعمال شود؟ وضعیت عرضه و تقاضا چگونه است و در صورت حمله احتمالی علیه ما چه خواهد شد؟ برای ما بسیار مهم است.

باید به‌طور جدی بگویم که متأسفانه در یکی دو سال گذشته بویژه در دوره مدیریت آقای میرکاظمی با توجه به مسئولیتی که به اداره مؤسسه مطالعات محول شد مؤسسه از مسیر اولیه خود خارج شد و از اهداف تأسیس آن فاصله گرفت. دیگر آن رصدکردن انجام نمی‌شود و نه‌تنها در مورد آمار ذخیره‌سازی، بلکه حتی در مورد مسائل مهم دیگری مثل این‌که مثلاً توان واقعی تولید نفت عربستان چقدر است نیز این کار به‌طور جدی دنبال نمی‌شود.

من بارها با توجه به موقعیت کشورمان در بازار نفت پیشنهاد کرده‌ام که یک بانک اطلاعاتی غنی از کل میادین نفت دنیا تهیه شود. حال ممکن است ابتدا آن را از جایی خرید، اما به روزرسانی می‌تواند توسط تیمی داخلی انجام شود، زیرا هر قراردادی که در دنیا بسته می‌شود اطلاعات و اخباری از آن منتشر می‌شود و با پیگیری مستمر می‌توان نتیجه آن قرارداد و تأثیری که در میزان تولید نفت خواهد داشت را دنبال کرد. حتی فراتر از این، پیشنهاد من این بود که ما باید بانک اطلاعاتی‌ای از پالایشگاه‌های دنیا داشته باشیم. پالایشگاه‌های جدیدی که ساخته می‌شود و تغییراتی که در فرایند پالایش آنها اتفاق می‌افتد همه و همه باید رصد شوند، زیرا همه این عوامل بر مسیر تقاضای نفت تأثیرگذارند. اینها کارهایی است که باید در کشور انجام شود و متأسفانه مؤسسه‌ای را هم که وظیفه آن گردآوری و پالایش این‌گونه اطلاعات بوده است به باور من از مسیر کاری خود خارج کرده‌اند.

 ● گویا مسئولان بالای ما هم اطلاع ندارند که این همه ذخیره‌سازی انجام گرفته است؟

 ●● بسیاری درک درستی از ذخیره‌سازی ندارند، زیرا شما باید در یک روند تاریخی نفت بدانید که ذخیره‌سازی چیست و با چه اهدافی انجام می‌شود و اینکه چرا نام آن را ذخایر استراتژیک گذاشته‌اند؟ باید این سوابق را دانست تا متوجه شد که ماجرا چیست و چرا افزایش ذخیره‌سازی استراتژیک نگران‌کننده است. بنابراین معتقدم اشراف و حسی که نسبت به این موارد باید باشد متأسفانه وجود ندارد.

 ● آیا برداشت از ذخایر استراتژیک به دستور عالی‌ترین مقام حکومتی صورت می‌گیرد؟

 ●● بله، در امریکا به دستور رئیس‌جمهور است و معمولاً هم بسیار سخت اجازه برداشت از ذخایر داده می‌شود. مثلاً در توفان کاترینا که چند سال پیش اتفاق افتاد تولید نفت امریکا در خلیج مکزیک متوقف شد. در آن شرایط رئیس‌جمهور امریکا از ذخایر استراتژیک به شرکت‌های نفتی قرض داد تا پس از عادی‌شدن تولید آن را برگردانند.

معمولاً سعی می‌کنند آمار و وضعیت ذخایر استراتژیک را تا حد امکان محرمانه نگاه دارند، زیرا موضوع ذخایر استراتژیک تیغ دو لبه است، یعنی در شرایطی که برداشت از ذخایر صورت می‌گیرد تلقی مردم این می‌شود که روز مبادا فرارسیده و گاهی اوقات تقاضای ناشی از اثر روانی این برداشت در جهت عکس عمل می‌کند، یعنی از یک‌سو ذخایر را وارد بازار می‌کنند تا عرضه زیاد شود، اما اثر روانی آن مصرف‌کنندگان را نگران وجود بحران می‌کند و در عمل تقاضا به‌جای کاهش افزایش می‌یابد. بنابراین قدرت مانور غربی‌ها هم روی این ذخایر بالا نیست، اما در شرایط خاص از این ذخایر برداشت می‌کنند.

 ● آیا ایران نیز ذخیره‌سازی استراتژیک دارد؟

 ●● خیر، ما ذخایر عملیاتی داریم. مثلاً در خارک اگر متوسط بارگیری 2 تا 3 میلیون بشکه باشد طبیعتاً گاهی اوقات به علت توفان و یا عدم ورود کشتی و... وقفه‌ای در کار حاصل می‌شود و برای جبران و حفظ متوسط، مقداری ذخیره‌سازی عملیاتی انجام می‌گیرد، اما به آن معنا ذخیره‌سازی استراتژیک نداریم.

 ● ارزیابی شما از تحریم‌های نفتی علیه ایران چیست؟

 من در مهرماه 1390 در یادداشتی نوشتم که متناسب با تغییر اوضاع در لیبی و بازگشت نفت آن به بازار، به احتمال زیاد تحریم‌های نفتی علیه ایران فعال خواهد شد. البته این مهم است که متوجه باشیم هسته اصلی تحریم‌ها علیه ایران تحریم‌های بین‌المللی بانکی است. این تحریم‌ها باعث می‌شوند نتوانیم به پول نفتی که می‌فروشیم آنچنان‌که باید و شاید دست یابیم و تحریم‌های نفتی اروپا هم از همین جهت مهم است،‌ زیرا با تغییر بازار فروش نفت از اروپا به هندوچین و کشورهایی از این دست، دیگر نمی‌توانیم در مقابل فروش نفت به ارز قوی‌ای مانند یورو و دلار دست یابیم، زیرا هیچ بانکی حاضر به نقل و انتقال ارز برای ما نیست. اما زمانی‌که اروپا از ما نفت می‌خرد مجبور است یورو که ارزی قوی و رایج است بدهد. من فکر می‌کنم تحریم نفتی اروپا مکمل همین تحریم‌های بانکی است و سبب می‌شود که بازار فروش نفت محدود به چین و هند و... شود، چون به نظر می‌رسد که شاید امریکایی‌ها هم نخواهند فروش نفت ما به کلی از بازار حذف شود، بلکه می‌خواهند آن را به صورت کنترل شده به جهتی هدایت کنند که پس از فروش نفت هم نتوانیم پول آن را به دست آوریم.

 ● آیا این روند درنهایت به نفت در برابر غذا نخواهد انجامید؟

 روند حتی بدتر از آن است، چون آن زمان که عراق تحریم ـ‌تحت کنترل سازمان ملل‌ـ بود و پول نفتی که فروخته می‌شد به حساب‌های سازمان ملل واریز می‌شد و سازمان کنترل می‌کرد که آن پول صرف غذا و دارو بشود، ولی اکنون محور فشارها متمرکز بر نقل و انتقال‌های بانکی است که عملاً گریبان همه صنایع حتی دارو و غذا را هم می‌گیرد که بدتر از نفت در برابر غذاست. به‌تازگی شاید مطلع شده باشید که بیش از 20 کشتی غلات که به بنادر ما آمده بودند بیش از دو ماه نمی‌توانستند بار خود را تخلیه کنند، زیرا محدودیت جابه‌جایی ارز توسط بانک‌ها مانع از پرداخت وجه آنان می‌شد تا فروشنده اجازه تخلیه بدهد.

من معتقدم باید در برابر این‌گونه اقدام‌های خصمانه پیگیری‌های حقوقی انجام دهیم. هیلاری کلینتون گفته ما در مورد نیازهای دارویی و غذایی مردم ایران نمی‌خواهیم به ایران فشار آوریم، ولی می‌بینیم تحریم‌های بانکی در همان زمینه‌ها فشار وارد می‌کند.

 ● دارو که مشمول تحریم نیست.

 دارو را به ما می‌دهند، ولی پولش را نمی‌توانیم پرداخت کنیم، یعنی فروشنده به علت تحریم نیست که به ما دارو نمی‌دهد، بلکه عدم تحویل دارو به واسطه عدم توانایی پرداخت پول ازسوی ماست.

 ● در ارتباط با بحث مخازن نفتی مشترک در آخرین شماره نشریه اقتصاد انرژی به نقل از آقای حسینی سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس آمده که از کل 26 مخزن مشترک حدود 290 هزار بشکه نفت در روز و 250 میلیون مترمکعب گاز استخراج می‌شود، درحالی‌که اگر سرمایه‌گذاری لازم صورت گیرد و از این مخازن به صورت درست بهره‌برداری شود می‌توان 2 تا 3 میلیون بشکه نفت در روز و حدود 700 میلیون مترمکعب گاز استحصال نمود. پرسش این است که وقتی همه رقبا به شدت مشغول بهره‌برداری هستند به چه دلیل چنین پتانسیل عظیمی از سوی ما مغفول مانده است؟

 موضوع مخازن مشترک حدیث مکرری است که باید مثل همیشه اظهار تأسف کرد. ما تقریباً در تمامی میادین مشترک از رقبا عقب هستیم، غیر از عراق که سال‌ها درگیر جنگ بود و به‌زودی از آن هم عقب خواهیم افتاد، زیرا به‌شدت شروع به فعالیت و کار کرده‌اند. همان‌طور که گفتید در لایه گازی پارس جنوبی که مهمترین حوزه مشترک ماست از نظر تجمعی، قطری‌ها تاکنون بیش از سه برابر ما برداشت کرده‌اند و در حال حاضر هم دو برابر ما تولید دارند. به‌تازگی معادل تولید دو فاز پارس جنوبی را به بهره‌برداری رساندند، اما چون گاز این دو فاز به GTL (Gas to Liquid)تبدیل می‌شود به همین دلیل خیلی متوجه برداشت گاز آن دو فاز نشدیم. در مورد لایه نفتی هم وضع خیلی بدتر است، سال گذشته تولید قطر از لایه پارس جنوبی 450 هزار بشکه در روز بود و سال جاری به 500 هزار بشکه رسیده است. فکر می‌کنم با این روند تا ما بخواهیم به آن میدان برسیم نفت آن به اتمام رسیده باشد. من کماکان معتقدم مشکل اصلی مشکل مدیریتی و روشن نبودن برنامه‌هاست. اکنون می‌بینیم قراردادهای مختلفی در مورد برخی میادین بسته می‌شود که انسان واقعاً تعجب می‌کند که اینها چه اولویتی دارند؟ در مورد میادین مستقلی مانند زاغه که نفت آن تقریباً‌ فوق‌سنگین است و میدان کوچکی هم است، یا میدان چنگوله و... ، اگر شرکتی وجود دارد که می‌تواند در این میدان‌ها سرمایه‌گذاری کند چرا روی میادین مشترک کار نکند؟ البته این در صورتی است که شرکت توانایی داشته باشد، اگر فاقد توانایی باشد که اصلاً قرارداد بدون هیچ دلیل و توجیهی بسته شده است. متأسفانه وزیر از ابتدا مناقصه را کنار گذاشت، به نظر من این مناقصه قابل دفاع است و من یادداشتی در این باره نوشتم. مناقصه یک ضابطه است و تعیین می‌کند که طرف شما آیا توانایی ارائه ضمانتنامه دارد، سابقه‌اش چیست و... وقتی شما این ضابطه را برمی‌دارید هرکس ادعای توانایی در پروژه‌های صنعت‌نفت را خواهد داشت.

در قراردادهایی هم که با شرکت‌های توانمند بسته می‌شود باز شاهدیم که اولویت‌ها بعضاً در نظر گرفته نمی‌شود، مثلاً شرکت مپنا که یک شرکت قوی است، ولی کارش توربین‌سازی است به‌تازگی قرارداد بزرگی برای توسعه میدان گاز به‌نام فروزB امضا کرده، درحالی‌که هنوز بسیاری از کارهای پارس‌جنوبی بر زمین مانده است. اگر مپنا یا هر شرکت دیگری توانایی کار در دریا را دارد، چرا آن را به پارس جنوبی نمی‌برند؟ درست است که برای همه فازهای پارس جنوبی تفاهم‌نامه امضا کرده‌اند، ولی اینها که واقعاً عملیاتی نشده است. شرکتی توانا مانند مپنا می‌تواند با پیمانکار پارس‌جنوبی کنسرسیوم تشکیل دهد و یا به‌عنوان پیمانکار دست دوم پروژه‌ها وارد کار شود. درنهایت باید توجه داشت در شرایط تحریم، توانایی و بضاعت مدیریتی و تأمین کالا و کنترلی و نظارت مجموعه، محدود است و باید صرف اولویت‌‌ها شود.

از این بحث می‌خواهم نتیجه بگیرم که صنعت نفت و گاز هنوز در عمل اولویت‌های خود را مشخص نکرده و دچار نوعی سرگردانی است. در شرایط کنونی معتقدم کار توسعه در میادین مستقل را اصولاً به‌طور کلی باید کنار بگذاریم و تا زمانی‌که تحریم هستیم فقط باید:

1ـ صرفاً‌ به توسعه و بهره‌برداری از میادین مشترک بپردازیم.

2ـ در میادین مشترک هم اولویت‌بندی کنیم، آن هم متناسب با این‌که رقیب ما چه میزان از میدان بهره‌برداری می‌کند.

ممکن است جایی رقیب روی مخزن کار نکند، ما هم اگر کاری انجام ندهیم عقب نخواهیم افتاد، ولی به محض این‌که رقیب شروع به کار کرد ما هم باید برنامه‌های خود را فعال کنیم. مثلاً ‌در میادین مشترک با عراق سال‌های سال به دلیل جنگ و اشغال عراق کاری ازسوی آنها صورت نمی‌گرفت، ولی اکنون شرکت‌های خارجی مشغول به کار شده‌اند و بیشترین تمرکز را هم نزدیک مرز ما دارند. ما هم طبیعتاً باید تکلیف میادین آزادگان، یادآوران و... را مشخص کنیم.

 ● بعضی‌ها مدعی‌اند به دلیل عدم حضور شرکت‌های بین‌المللی و سوءمدیریت و کار نابلدی شرکت‌ها، هزینه‌های سرمایه‌گذاری برای تولید یک بشکه اضافی نفت چندین برابر یعنی هفت تا ده برابر قراردادهایی است که پیش از این برای افزایش تولید بسته می‌شد، آیا به نظر شما این امر واقعیت دارد؟

 البته در نظر داشته باشید که در سال‌های 2008ـ2004 ـ‌که قیمت جهانی نفت خیلی بالا رفت و در بعضی مقاطع هر بشکه به 147 دلار هم رسید‌ـ هزینه‌های سرمایه‌گذاری در صنعت‌نفت به شدت افزایش یافت و پایین هم نیامد، مثلاً‌ یک پروژه LNG را که توتال آن زمان 2/3 میلیارد دلار قیمت داده بود، پس از بحران 2004 که قیمت را اصلاح کرد تا 8/11 میلیارد دلار و یا شاید حتی بیشتر افزایش یافت، یعنی حدود چهار برابر قیمت اولیه.

مسئله دیگر مسلط‌نبودن شرکت‌هایی است که به کار گرفته می‌شوند و همچنین کمبود سابقه و تجربه آنها و ضعف قدرت دستیابی‌شان به تجهیزات و...، که طبعاً‌ می‌تواند در افزایش قیمت پروژه‌ها تأثیرگذار باشد.

اما موضوع مهمتر در این رابطه این است که یک مسابقه‌ای از پیش شروع شده و ناخواسته تمام وزیران نفت در این مسابقه درگیر شده‌اند، آن هم مسابقه قرارداد بستن است که به نظر من مسابقه کاذبی است و گرفتاری به دست صنعت نفت خواهد داد، یعنی به هر قیمتی می‌خواهند بگویند مثلاً 40 میلیارد دلار قرارداد یا تفاهم‌نامه امضا کردیم. در این مسابقه به‌ناچار شرکت‌هایی وارد می‌شوند که از سابقه و تجربه چندانی برخوردار نیستند. طبیعتاً اینها موفق نخواهند بود و پروژه‌ها عملاً زخمی می‌شوند. اشکال این کار این است که اگر یک روز بخواهید برگردید دیگر به این آسانی نیست. فرض کنید مشکلات کشور حل شد و تحریم هم برداشته شد؛ درباره یک میدان نفتی که دست نخورده به راحتی می‌توانید تصمیم‌ بگیرید و قرارداد توسعه آن را امضا کنید، ولی تصمیم‌گیری در مورد میدانی که چند ذینفع پیدا کرده و یک پرونده پیچیده و نیمه‌کاره قراردادی و حقوقی دارد و برگرداندن آن بر روی ریل، مدت‌ها کار خواهد داشت، این کار امکان‌پذیر نیست. مثلاً میدان آزادگان متأسفانه چنین وضعیتی پیدا کرده، ژاپنی‌ها آمدند و رفتند و هنوز تسویه حساب و تعیین تکلیف نشده «پترو ایران» وارد شد، سپس مناطق نفت‌خیز هم داخل کار شده و همه اینها هم نه براساس یک قرارداد روشن و محکم، بلکه با چند نامه‌نگاری انجام شده و این‌قدر ذینفع و طلبکار در این میدان پیدا شده که اگر یک روزی قوی‌ترین شرکت‌های دنیا هم بیایند و اعلام آمادگی برای قرارداد توسعه‌کنند باید دو سال تلاش کرد تا گره‌های موجود باز شود و با ذینفع‌ها تسویه حساب شود. اینها به نظر من تصمیم‌های مدیریتی نادرستی بوده که گرفته شده و من واقعاً نگران این مسئله هستم.


دانلود صفحات مجله
حجم: 9.8 مگابایت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۱۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

ذخائر نفت‌خام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی