چشمانداز صنعت گاز جهان در افق میان مدَت
چشمانداز صنعت گاز جهان در افق میان مدَت
در ماه گذشته چشمانداز سال 2013 آژانس بینالمللی انرژی (IEA) از وضعیت و تحولات میان مدت بازار جهانی گاز در افق 2018 منتشر شد، بدلیل اهمیت این چشمانداز در این نوشتار مهمترین فرازهای آن مورد توجه قرار گرفته است:
روند تقاضای جهانی گازطبیعی
بین سالهای 2012 و 2018 تقاضای جهانی گاز 6/15% (سالانه 4/2%) افزایش خواهد یافت و به 3962 ملیارد مترمکعب خواهد رسید. این افزایش کمتر از پیش بینی چشمانداز قبلی آژانس که در سال 2012 منتشر شده بود، میباشد، در چشمانداز مذکور این رقم 1/17% پیشبینی شده بود. این افزایش 535 میلیارد مترمکعبی، تقریبا معادل میزان فعلی تولید گاز در منطقه خاورمیانه و 7/1 برابر میزان فعلی تجارت جهانی LNG خواهد بود. اگر این میزان افزایش مصرف گاز بخواهد از طریق LNG تامین شود در اینصورت به 1000 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز خواهد بود.
در صورت تحقق این پیشبینی نرخ رشد تقاضای گاز کمی کمتر از نرخ رشد تقاضای ذغالسنگ که 6/2% در سال پیشبینی شده است، خواهد بود اما از نرخ رشد تقاضای نفت در دوره مذکور که 7/0% برآورد شده است بسیار بیشتر خواهد بود. در این دوره کشور چین کماکان بیشترین رشد تقاضای گاز را به خود اختصاص خواهد داد.
رشد تقاضای گازطبیعی در کشورهای امریکائی عضو OECD قابل توجه خواهد بود اما در کشورهای اروپائی بدلیل شرایط اقتصادی، این رشد کمتر از برآوردهای قبلی پیشبینی شده است و در سال 2018 با 12 میلیارد متر مکعب افزایش نسبت به سال 2012، به 525 میلیارد مترمکعب خواهد رسید. البته این میزان تقاضا در سال 2013 کاهش خواهد داشت و در سالهای بعد اضافه خواهد شد. مهمترین علت کند بودن رشد تقاضا در اروپا در کنار بحران اقتصادی و کاهش نرخهای رشد، به کاهش تقاضای نیروگاهها مربوط میشود. علیرغم اینکه بسیاری از نیروگاههای هستهای نیز از مدار خارج خواهند شد رشد قابل توجه تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر بخش قابل توجهی از تقاضای برق را جبران خواهد نمود. در امریکای شمالی بیشترین رشد تقاضای گاز و شاید بیش از نیمی از آن مربوط به تقاضای نیروگاهها خواهد بود. در منطقه آسیا پاسفیک بیشترین عدم اطمینان در مورد میزان رشد تقاضای گاز وجود دارد و علت آن روشن نبودن میزان رویآوری مجدد ژاپن به نیروگاههای هستهای است، انتظار میرود رویکرد مجدد به برق هستهای که برای ژاپنیها بسیار مقرون به صرفه تر از نیروگاههای حرارتی است، تقاضا برای گاز را کاهش دهد.
سهم گاز در بخش حمل و نقل
پیشبینی میشود که سهم گاز در بخش حمل و نقل از 4/1% کل تقاضای جهانی گاز در سال 2012 به 5/2% در 2018 افزایش یابد که در اینصورت حدود 50 میلیارد متر مکعب یا 4/9% از کل رشد تقاضای جهانی گاز در دوره مورد نظر به این بخش اختصاص خواهد داشت. همچنین در اینصورت 10% از افزایش تقاضای انرژی در بخش حمل و نقل در دوره مورد نظر، بوسیله گاز تامین خواهد شد که بیشتر از سهم خودروهای برقی خواهد بود. بیشترین رشد در این بخش مربوط به کشور چین خواهد بود و تقاضای بخش حمل و نقل این کشور برای گازطبیعی حدود 3 برابر خواهد شد و به 39 میلیارد مترمکعب خواهد رسید. چین در تلاش است که آلایندههای خود در بخش حمل و نقل را کاهش دهد و تحولات تکنولوژیکی و تفاوتهای قیمتی نیز به این برنامه چین کمک میکند. ایالات متحده نیز برنامههای تشویقی از جمله از طریق تبعیض قیمتی بین گاز و فرآوردههای نفتی را در این زمینه در دستور کار دارد. خصوصا در امریکا انتظار میرود که در حمل و نقل باری سنگین، LNG جایگزین سوخت دیزل شود. البته مشکل استفاده از گاز در حمل و نقل فراهم کردن زیرساختهای لازم برای شبکههای تولید و توزیع CNG و LNG و تدوین استانداردهای مربوط به حمل و سوختگیری و انتقال آموزشهای لازم است که زمانبر خواهد بود و البته قیمتها هم باید در مقایسه با سایر سوختهای حمل و نقل جذابیتهای لازم را بوجود آورد. استفاده از گازطبیعی در سایر بخشهای حمل و نقل مانند کشتیرانی و لوکوموتیوهای گازوئیلسوز نیز در مرحله تحقیق و بررسی است اما پیشرفت آن نسبت به استفاده از گاز در حمل و نقل جادهای بسیار کمتر است.
عرضه گاز
کشورهای امریکائی و نیز آسیا پاسفیکِ عضو OECD و کشورهای اروپائی غیر عضو OECD و نیز کشورهای جدا شده از شوروی سابق، 55% از عرضه اضافی گاز در دوره 2012 تا 2018 را بر عهده خواهند داشت در صورتی که در دهه گذشته 90% از تولیدات جدید گازی مربوط به کشورهای غیر عضو OECDبود. در آسیا پاسفیک افزایش صادرات LNG توسط کشور استرالیا مهم خواهد بود و چین به چهارمین تولیدکننده بزرگ گاز دنیا تبدیل خواهد شد. در مقابل افزایش تولید گاز در شمال افریقا، خاورمیانه و امریکای لاتین به دلایلی مانند پائین بودن قیمت و بیثباتی سیاسی، روند مشخصی نخواهد داشت. همانطور که در جدول زیر ملاحظه میشود تولید گاز در اروپا کاهش خواهد یافت. در خاورمیانه رشد تولید گاز محدود خواهد بود و حتی ممکن است تولیدات اضافی تکافوی افزایش مصرف را نکند.
گزارش میانمدت آژانس پیشبینی کرده است که بیشترین رشد تولید گاز در خاورمیانه مربوط به کشور عراق و بعداز آن عربستانسعودی و قطر و در مرتبه چهارم، ایران خواهد بود. معنای آن این است که متوسط رشد تولید گاز ایران در این دوره کمتر از 2 درصد در سال بوده و در کل دوره افزایش بسیار جزئی خواهد داشت.
منابع غیرمتعارف گاز
شیلهای گازی میرود که در مرکز توجه شرکتها و کشورها قرار گیرد اما بنظر نمیرسد که تولید از آنها تا سال 2018 غیر از در آمریکای شمالی و چین از توسعه قابلتوجهی برخوردار باشد. در سایر مناطق زیرساختها و زمینهها برای یک جهش در تولید از این منابع در سالهای پس از 2020 فراهم خواهد شد. بیشترین توسعه در منابع غیر متعارف گازی در دوره مورد بررسی، در بهرهبرداری از گاز متان بستر معادن ذغال سنگ و نیز از گازهای موجود در لایههای فشرده و متراکم خواهد بود.
تجارت جهانی گازطبیعی
بعد از افت تجارت LNG در سال 2012 پیشبینی میشود که بازار جهانی آن در سالهای 2013 و 2014 نیز دچار کسادی بی سابقهای باشد. در این دوسال انتظار میرود که ظرفیت جدید تولید LNG در سطح بسیار محدودی اضافه شود و بسیاری از تاسیسات موجود LNG عرضه خود را کاهش دهند. این وضعیت از سال 2015 در مسیر بهبودی قرار خواهد گرفت زمانی که موج جدیدی از عرضه LNG از استرالیا وارد بازار خواهد شد. البته مشکل عرضهکنندگان LNG در استرالیا این است که هزینههای تولیدشان بالا است ولی قیمت گاز بر مبنای قیمت نفت تعیین میگردد و پوشش هزینهها دشوار است، بازگشت سرمایه طولانی میشود و عرضهکنندگان برای پوشش هزینههای خود به قیمتهای بالاتر برای فروش گاز نیازمند هستند. تولیدکنندگان امریکائی LNG بدلیل ارزان بودن گاز خوراکشان در این رابطه کمتر مشکل خواهند داشت. در سالهای بعد از 2018 رقابت فشردهای برای بازاریابی 900 میلیارد مترمکعب ظرفیت جدید عرضه سالانهLNG که همکنون در مرحله طراحی قراردارد، وجود خواهد داشت. از جمله پروژههائی در امریکای شمالی، غرب افریقا و استرالیا در حال برنامهریزی و اجرا هستند که هرکدام از این مناطق 100 میلیارد مترمکعب گاز بیشتر را بصورت LNG به بازار عرضه خواهند نمود.
تجارت گازطبیعی در دوره 2012 تا 2018 حدود 30% افزایش خواهد یافت. تجارت از طریق خط لوله در دوره مورد بررسی روند افزایشی کندی خواهد داشت. عرضه اضافه LNG عمدتا از استرالیا و قدری کمتر از ایالاتمتحده امریکا وارد بازار خواهد شد در حالیکه عرضه از ناحیه بعضی از تولیدکنندگان خاورمیانه، امریکایلاتین و آسیا، کاهش خواهد یافت. کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق و اروپای شرقی عرضه بیشتری را از طریق خطلوله به اروپای غربی و چین خواهند داشت. اما اروپا کماکان بعنوان بزرگترین واردکننده گاز باقی خواهد ماند و کشور چین و کشورهای آسیا پاسفیک عضو OECD در مراتب بعدی خواهند بود. امریکای شمالی (امریکا و کانادا) از سال 2017 به صادرکننده خالص گاز تبدیل خواهند شد که عمدتا مربوط به ایالاتمتحده خواهد بود. همانگونه که در نمودار فوق ملاحظه میشود سهم LNG در تجارت جهانی گاز افزایش خواهد یافت.
قیمت گاز در منطق مختلف
تفاوت قیمت گاز در بازارهای مناطق مختلف، در حد بیسابقهای افزایش خواهد یافت و تعیین قیمت گاز بر مبنای قیمت نفتخام تحت مخالفت و فشار بیشتری قرار خواهد گرفت. متوسط اختلاف قیمت گاز در هنریهاب امریکا و در بازار ژاپن در نیمه سال 2012 به رکورد بی سابقه متوسط 16 دلار در هر میلیونBTU رسید. در این شرایط بسیاری از خریدارن گاز در اروپا متقاضی مذاکرات مجدد قراردادی برای اصلاح قیمت خواهند شد به نحوی که سهم قیمت نفت در فرمول قیمتگذاری گاز کاهش یابد و سهم قیمت هابهای گازی (بازار تک محموله) افزایش یابد. این کار در آسیا مشکلتر خواهد بود چراکه در این منطقه قراردادهای بلندمدَت بر مبنای قیمت نفت منعقد شده است و این برای اقتصادهای آسیائی دشوار خواهد بود.