آیا پالایشگاههای کوچک اقتصادی هستند؟
چشم انداز ایران - شماره 84 اسفند 92 و فروردین 1393
آیا پالایشگاههای کوچک اقتصادی هستند؟
گفتوگو با غلامحسین حسنتاش کارشناس ارشد نفت و اقتصاد
چشمانداز ایران: آقای غلامحسین حسنتاش کارشناس ارشد نفت و اقتصاد گفتوگویی باعنوان «پالایشگاههای کوچک» با یکی از مطبوعات انجام دادهاند که به گفته خودشان پس از مدتی به صورت یک گزارش خبری چاپ شده است. پس از مطالعه این گفتوگو بر آن شدیم که ضمن قدردانی از ایشان با توجه به ارزش کارشناسی این گفتوگو متن کامل آن را در نشریه منتشر کنیم.
در سالهای اول انقلاب که امید میرفت بهسوی صنعتیشدن گامهای بلندی برداریم، طرحی پیشنهاد شد که چون اصلیترین صنعت ما صنعت نفت است و باید صنعتیشدن را در زیرمجموعه آن انجام داد بهتر است افزون بر پالایشگاه بزرگ و متوسط، در کنار خط لولههای انتقال نفتخام به تناسب جمعیت روستا یا شهری که از آن میگذرد پالایشگاه کوچکی طراحی شود. از آنجا که این کار در امریکا مرسوم است که وقتی چاههای نفت از تولید انبوه خارج میشوند و روزی چندین بشکه نفت تولید میکنند واحدی بهنامLact Unit بر سر چاه قرار میدهند تا این نفتخام به فرآورده تبدیل شده و نیازهای آن منطقه کوچک را برآورده کند. نام این واحد Lact است که مخفف Lease Automatic Custody Transfer میباشد و شاید در تکمیل تحقیقات آقای حسنتاش بهمنظور عمومیتبخشیدن به صنعتیشدن و اشتغال مولد ایران نکته قابل تأملی باشد.
تأثیر ایجاد پالایشگاههای نفتی کوچک بر بخش خصوصی چیست؟
پیش از پاسخ به این پرسش ابتدا باید دید که منظور از پالایشگاههای کوچک چیست و آیا ساخت آنها اقتصادی است یا نه؟ پالایشگاههای نفتی برای تولید فرآوردههای مرغوب، یک مجموعه پیچیده متشکل از واحدهای پالایشی مختلفهستند بنابراین باید در مقیاس (Scale) یا ابعاد اقتصادی ساخته شوند، مقیاس اقتصادی پالایشگاه در کشورهای مختلف و در شرایط مختلف متفاوت است. مثلاً در یک کشور جزیرهای کوچک که نفت هم ندارد و طبعاً باید سوخت راوارد کند و تقاضای محدودی هم دارد، ممکن است دو انتخاب وجود داشته باشد یکی اینکه همه فرآوردههای مورد نیاز را جدا جدا وارد کند یا اینکه یک پالایشگاه کوچک در حد ظرفیت تقاضای کشور خود بسازد که بهجای چند فرآورده فقط نفتخام را وارد کند، پس بسته به موقعیت و هزینههای حمل باید مقایسه فنی اقتصادی بشود که کدام گزینه بهتراست. در کشور نفتخیزی مانند کشور ما پالایشگاههایی با مقیاس خیلی کوچک نمیتواند توجیه اقتصادی داشته باشد. ضمناً باید توجه داشت که بهطورکلی اینگونه نیست که فرض کنیم پالایشگاهسازی در هر ابعادی لزوماً اقتصادی است بنابراین نیازمند مطالعات دقیق فنی اقتصادی است. البته همه این عرایض بنده در مورد پالایشگاه نفتخام است، اگر پالایشگاههایی باشند که نفتکوره یا مثلاً روغنهای سوخته را تصفیه میکنند بحث دیگری است و در هرحال نمیتوان حکم کلی صادر کرد و نیازمند مطالعه است.
ما در کشور پالایشگاههای کوچکتر مانند کرمانشاه، شیراز و لاوان و پالایشگاه سایز متوسطی مانند تبریز و پالایشگاههای بزرگی مانند آبادان، تهران، بندرعباس و اراک را داریم و میتوانیم عملکرد اقتصادیشان را باهم مقایسه کنیم. بررسیهای انجام شده در مورد این پالایشگاهها به وضوح نشان میدهد که بهترین عملکرد اقتصادی مربوط به بزرگترین پالایشگاه کشور یعنی پالایشگاه اصفهان و ضعیفترین عملکرد مربوط به کوچکترین پالایشگاه کشور یعنی پالایشگاه کرمانشاه بوده است.
مطالعات نشان میدهد که در حال حاضر در سطح بینالمللی نیز بیشترین سود پالایشی مربوط به پالایشگاههای مدرن با ظرفیت بین 100 تا 300 هزار بشکه در روز و کمترین سود مربوط به پالایشگاههای قدیمی و پالایشگاههای کوچک است.
همچنین ممکن است منظور از این سئوال پالایشگاههای نصب سریع باشد که در دنیا به عنوانSkid Mounted Mini Refinery معروف هستند که ظرفیتی حداکثر حدود 10 تا 15 هزار بشکه دارند. مطالعات من در این مورد نشان میدهد که این پالایشگاهها برای شرایط ایران اصلاً اقتصادی نیستند چرا که فرایندهای پالایشی ساده و حداقلی را دارا هستند و محصولاتشان فرآوردههای سنگین است. اینگونه پالایشگاهها ممکن است برای یک کشور یا منطقهای که یک میدان کوچک نفتی در آن کشف شده و تولید محدود و مقطعی دارد و دسترسی به بازار هم ندارد، اقتصادی باشند که پس از پایانیافتن نفت این میدان بتوان از آن در جای دیگری استفاده نمود. تنها در مورد میعانات گازی اگر حجم آن مانند میعانات پارسجنوبی زیاد نباشد و ترکیبات سولفور آن نیز بسیار کم باشد ممکن است در بعضی جاها اقتصادی باشند، چون مسئله سولفورزدایی خود داستانی است که دشوارتر از تصفیه این میعانات است.
در ضمن تاکنون در دورههای مختلف مجوزهایی برای احداث پالایشگاههای کوچک و بزرگ به بخش خصوصی داده شده است که تاریخچهای از بعضی از آنها را در ذهن دارم و باید دید و آسیبشناسی کرد که چرا هیچکدام به نتیجه نرسیده است. به نظر من اینگونه مسائل گاه و بیگاه توسط افرادی مطرح میشود که شناخت درستی از صنعت نفت و بخشهای مختلف آن ندارند و تعریف درستی هم ارائه نمیدهند که منظورشان از پالایشگاه کوچک چیست؟
علاوهبر این اگر بخش خصوصی پروژهای را اقتصادی تشخیص میدهد و مواد اولیه و منابعش را میتواند تأمین کند خُب برود اجرا کند، چه مشکلی هست ولی اگر بگوید دولت نفتخام مثلاً یارانهای یا مجانی به من بدهد این دیگر جای بحث دارد.
ایجاد این پالایشگاهها بر اشتغالزایی چه اثری میگذارد؟
نخست لازم است اشاره کنم نگاه بلندمدت به ایجاد اشتغال در کشور پیش از هر چیز مستلزم ارتقای کارایی و بهرهوری در کشور است و ارتقای بهرهوری نیز مستلزم سرمایهگذاریهای بهرهور است که این نیز مستلزم مطالعات جامع و دقیق بازار و مطالعات فنی ـ اقتصادی و مکانیابی دقیق است. ممکن است بتوان با طرحها وسرمایهگذاریهای بدون مطالعه و غیربهرهور چند شغل ایجاد کرد اما اگر این طرحها وسرمایهگذاریها اقتصادی نباشند و ارزش افزوده ایجاد نکنند بهرهوری را در اقتصاد پایین میآورند و کاهش بهرهوری در بلندمدت ضد اشتغال عمل میکند. در اقتصاد غیربهرهور کسی سرمایهگذاری نمیکند، پس این منطقی نیست که کسی بگوید ما سرمایهگذاریکردیم و به ابعاد اقتصادی آن چندان توجه نکردیم و فقط بهدنبال ایجاد شغل بودیم. دوم، اصولاً بخشهای مختلف صنعت نفت چندان اشتغالزا نیستند و به اصطلاح اقتصادی، بیشتر سرمایهبر هستند تا کاربر، در هر حال برای اشتغالزایی هم باید مطالعات درستی انجام شود که در کجا و در چه رشتهای با سرمایه کمتر میتوان شغل بیشتری ایجاد کرد. مثلاً یک مطالعه مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که در صنایع پاییندستی پتروشیمی ضریب ایجاد شغل به ازای هر واحد سرمایه چند برابر صنایع بالادستی پتروشیمی است و اتفاقاً ارزش افزوده نیز در صنایع پاییندستی بیشتر است ولی ما دائم روی صنایع بالادستی پتروشیمی سرمایهگذاری کردهایم و زمانی که من به یکی از مدیران کشور انتقاد کردم که مثلاً خطلوله اتیلن غرب و مجتمعهای مسیر آن نادرست است و توجیه اقتصادی ندارد ایشان توضیح قانعکنندهای نداشت و به من گفت که ما برای اشتغالزایی در مناطق محروم این کار را کردهایم. به ایشان عرض کردم که اولاً این مجتمعها بالادستی هستند و اشتغالزایی چندانی ندارند و ثانیاً لازم نیست شغل درنزدیکی و پشت در خانه هرکسی ایجاد شود. باید بهرهوری در اقتصاد بالا برود تا شغل در کل اقتصاد ایجاد شود و نیروی کار هم در صورت لزوم جابهجا میشود. پس این هم درست نیست که ما بگوییم یک واحد صنعتی را که با توجه به دسترسی به ماده اولیه و بازار و شرایط آب و هوایی و... در مکان دیگری توجیه اقتصادی داشت آن را به مکان دیگری بردیم که توجیه اقتصادیاش را از دست داد ولی در آن مکان میخواستیم شغل ایجاد کنیم! اینها به نظر من تصمیمات اشتباه اقتصادی است که ما به شدت گرفتار آن هستیم و نمایندگان مجلس هم برای رأیگرفتن در مناطق خود به آن دامن میزنند و ما را از تخصیص بهینه منابع و توسعه دور میکند.
بازار فرآوردههای نفتی این پالایشگاهها در داخل و خارج کشور چگونه است؟
باز هم اگر منظور پالایشگاههای نفتخام باشد که بزرگ و کوچکبودن آن فرآوردههایش را تغییر نمیدهد، فرآوردههای اصلی نفتی بنزین، گازوئیل، نفتجت، نفتکوره و قیر هستند. پالایشگاه اگر مجتمع کاملی نباشد طبعاً فرآوردههای سنگین و کم ارزش مانند نفتکورهاش بیشتر و فرآورده سبک مثل بنزین آن کمتر است در صورتی که ما اکنون در کشور نفتکوره مازاد داریم و کمبود بنزین.
فرآوردههای نفتی این پالایشگاهها در کدام کشورها بهخصوص کشورهای همسایه بیشتر است؟
گفتم که فرآوردههای نفتی شناختهشده هستند و کسی هم شاید نداند که این از یک مجتمع پالایشی بزرگ آمده است یا کوچک البته استانداردهای مرغوبیت فرآوردهها در کشورهای پیشرفته جهان دائم در حال افزایش است یعنی اینکه دائماً بنزین و گازوئیل مرغوبتری تولید شود که آلایندههایش کمتر و احتراقش بهتر باشد.
بهطورکلی این روش برای دورزدن تحریمها و کاستن از فشار اقتصادی حاصل از آنها تا چه حد اثرگذار است؟
من درک نمیکنم که این چه ربطی به دورزدن تحریمها دارد مثلاً اگر ما کمبود بنزین داریم و باید وارد کنیم و به ما نمیفروشند یا وارداتش سخت است خُب، این بنزین را باید در داخل تأمین کنیم حالا پالایشگاه کوچک و بزرگش چه تفاوتی دارد؟ البته از یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری که انتخاب نشدند، شنیدم که در یکی از تبلیغاتشان میگفتند که ما نزدیک مرزهایمان پالایشگاه کوچک میسازیم و نفتخام را میبریم در آن پالایشگاه تبدیل به فرآورده میکنیم و فرآورده را به کشور همسایه میفروشیم که تحریم را دور بزنیم، البته بعدها گویا خودشان هم متوجهغیردقیقبودن این حرف شدند و دیگر تکرار نکردند. چون باز هم اگر ما فرآورده صارداتی داشته باشیم و آن کشور هم بتواند بخرد، که دیگر به کوچکبودن پالایشگاه و محل آن ربطی ندارد!
اما در اینجا یادآوری دو مطلب را بسیار لازم میدانم؛ یکی اینکه متأسفانه در ایران بهرهوری انرژی بسیار پایین است. بنابر گزارش تراز هیدروکربنی سال 1390، ما حدود معادل یک میلیون بشکه در روز تلفات غیرمجاز تنها در بخشهای تولید و توزیع انرژیمان داریم (منظور از معادل نفت این استکه گاز، نفت و برق تلفشده از نظر ارزش حرارتی معادلسازی شدهاند (و در بخش مصرف نیز شاخص شدت انرژی ما که مُعرف کارایی انرژی است حدود سه برابرمتوسط جهان و حدود پنج تا شش برابر بهترین الگوهای جهان مانند ژاپن است. به نظر من، در بخش انرژی داخلی هیچ کاری اولویتدارتر از ارتقای بهرهوری انرژی مبتنی بر یک عزم ملی نداریم و این منطقی و عقلانی نیست که ما دائم سرمایهگذاری کرده و انرژی بیشتری تولید کنیم تا بیشتر تلف کنیم، و جالب این است که با توجه به اینکه هرگونهارتقای بهرهوری و کارایی انرژی آلایندهها را نیز کاهش میدهد، از آن جهت هم برای ما اولویت دارد، ضمن اینکه بابت کاهش آلایندهها میتوان از حمایتهای فنی و مالی بینالمللی هم برخوردار شد. دوم اینکه در مورد پالایشگاهسازی هم که مورد بحث شماست، هماکنون یک پروژه بسیار مهم در کشور وجود دارد بهنام پالایشگاه ستاره خلیجفارس که برای تصفیه میعانات پارسجنوبی باید ساخته شود. حتماً اطلاع دارید که در هر فاز معمولی پارسجنوبی در کنار گازتولیدی حدود 40 هزار بشکه در روز مایعات یا میعانات گازی تولید میشود که به عبارتی نوعی نفتخام فوق سبک هستند و در آن پالایشگاه حدود 60 درصد آنها میتواند به بنزین تبدیل شود و ما هماکنون این میعانات را با زحمت صادر میکنیم و در برگرداندن پولش هم مشکل داریم و بنزین را هم با زحمت وارد میکنیم. بنابراین بهترین راه دورزدن تحریم، تکمیل این پالایشگاه است و به نظر من ما غیر از این در حال حاضر هیچ اولویت پالایشی دیگری نداریم و نباید منابع کشور را تلف کنیم.