عملکرد اقتصادی دولت در زمان جنگ
این مصاحبه سال گذشته با مجله بیست انجام شده ولی چون نسخهای از آن را برایم نفرستادند از انتشار قطعی آن بیخبرم
مقایسه اقتصاد دوران جنگ با امروز
- اساسا نفت و قدرت نفتی ایران چقدر در آغاز و ادامه جنگ موثر بود؟ آیا بین جنگ و نفت رابطه ای وجود دارد؟
پاسخ- به هرحال ایران هم یک کشور نفتی است و هم در یک منطقه نفتی قرار گرفته است و این مسئله بر همه مسائل کشور سایه میاندازد. متاسفانه اقتصاد ایران یک اقتصاد وابسته به نفت است. صدام حسین فکر می کرد اگر بتواند خوزستان را از ایران جدا کند و به خاک عراق منضم کند کشور خودش به بزرگترین کشور نفتی دنیا بدل میشود و از عربستان سعودی جلو میافتد و ایران بدون انرژی و بدون درآمد ارزی میماند و از پا در میآید.
- گروهی معتقدند برای تبیین رابطه نفت و جنگ میتوان این نظریه را مطرح کردکه یکی از دلایل طولانی شدن جنگ نفتخیز بودن دوکشور ایران و عراق بود. نظر شما در مورد این تئوری چیست؟
پاسخ- این مسئله نمیتواند بیتاثیر باشد به هر حال اگر عراق متکی به درآمد نفت نبود هم دیکتاتوری صدام حسین نمیتوانست تامین مالی شود و اینقدر قدرت پیدا کند و هم نمیتوانست جنگ را تا این حد ادامه دهد و اصولا شاید سرنوشت هر دو کشور بسیار تغییر میکرد.
- وضعیت اقتصادی ایران در سالهای اول جنگ چگونه بود؟( گروهی معتقدند در سال اول جنگ ایران با خفگی اقتصاد تنها چند گام فاصله داشت)
پاسخ- قطعا اگر مدیریت اقتصادی کشور در زمان جنگ توان اداره اقتصاد را نداشت و اقتصاد با خفگی چند گام فاصله داشت، نمیتوانست هشت سال با دشمنی که مورد حمایت همه قدرتهای جهان بود مقابله کند و همه خاکش را پس بگیرد.
- گفته میشود به دلیل شوک معکوس نفتی از سال 65 به بعد فشارهای اقتصادی ایران بیشتر شد و همین امر باعث شد استراتژی عراق بر اندام تاسیسات نفتی ، صنعتی و اقتصادی ایران متمرکز شود. به نظر شما این کاهش بهای نفت چه تاثیری بر نحوه جنگ و ادامه جنگ بین ایران و عراق داشت؟
پاسخ- حملات صدام به تاسیسات نفتی کشور از همان اوایل جنگ شروع شد و از سال 63 به بعد بسیار شدیدتر شد. اما عراق علیرغم همه حملات بر روی تاسیسات نفتی و کشتیهای صادراتی نفت ایران، هرگز نتوانست جریان نفت ایران را متوقف کند و دولت مهندس موسوی پافشاری خارقالعادهای بر بازسازی مستمر و مقاومت داشت ولذا نهایتا امریکائیها و متحدین منطقهایشان مجبور شدند با توطئهای که منجر به شوک معکوس نفتی شد، در سالهای 65 و 66 قیمت نفت را سقوط دهند که مقاومت ایران را بشکنند و اگر رژیم گذشته اقتصاد ایران را وابسته به تک محصولی نکرده بود طبیعتا این توطئه هم اثرگذار نمیبود.
- براساس بهای نفت پیش بینی میشد که سال 65 بحرانی ترین سال اقتصاد ایران باشد، دولت چگونه توانست در این سال را بدون بحران سپری کند؟
پاسخ- به نظر من مهمترین عامل، سلامت بسیار بالا و نیز دلسوزی بسیار بالا در دولت بود که اعتماد مردم را جلب کرده بود و لذا شاید برای اولین بار در طول تاریخ کشور رابطه بسیار خوبی میان دولت و ملت بوجود آمده بود و این رابطه انرژی بزرگی را بوجود آورده بود که امکان فائق آمدن بر مشکلات را فراهم میکرد ولی به هرحال این بحران در کاهش توان نظامی ایران برای ادامه جنگ بیتاثیر نبود.
- وضعیت تولیدو صادرات نفت ایران در سالهای جنگ چگونه بود؟
پاسخ- هم تولید و هم صادرات نفت تحت فشار زیادی بود. دشمن منظمنا به تاسیسات استخراج و تولید نفت حمله میکرد و نیز به جزیره صادراتی خارک و اسکلههای آن و همچنین به کشتیهای حمل نفت حمله میکرد و از طرفی بعضی تحریمهای جهانی هم صادرات ایران را دچار مشکل میکرد ولی پایمردی دولت و مردم و خصوصا کارکنان صنعت نفت موجب شد که استخراج و صادرات نفت هرگز متوقف نشود. متوسط صادرات نفتخام کشور در دوران جنگ کمتر از یک میلیون بشکه در روز بوده است. بدلیل این که آبهای ایران در خلیجفارس منطقه جنگی اعلام شده بود کشتیهای خریدار نفت ایران حاضر نبودند به جزیره خارک بیایند و لذا ناوگان نفتکش ایران در این سالها توسعه یافت و مجبور بودیم نفت را خودمان حمل کنیم و در خارج از منطقه جنگی، ابتدا در اطراف جزیره سیری و بعدا در اطراف جزیره هرمز به خریداران تحویل دهیم.
- اقتصاد ایران در همه دورانها وابسته به نفت بوده ؛اما در سالهای جنگ ایران با محدودیت فروش و کاهش بهای نفت مواجه بوده است. دلارهای نفتی چقدر در اقتصاد جنگ موثر بود؟
پاسخ- مدیریت بینظیر اقتصاد کشور در دوران جنگ موجب شد که ایران بتواند با کمترین درآمد نفتی به حیات خود ادامه دهد و حداقل نیارهای مردم را تحت هرشرایطی تامین کند و وابستگی اقتصاد به نفت را نیز بطور نسبی کاهش دهد.
- اقتصاد ایران در سالهای پایانی جنگ چقدر وابسته به دلارهای نفت بود؟
پاسخ- همانطور که اشاره کردم متاسفانه عملکرد غلط یا جهتدار رژیم گذشته خصوصا در طول برنامه پنجم آن رژیم، وابستگی اقتصاد را به نفت تشدید کرده بود و قطع این وابستگی مستلزم برنامهریزی توسعه است که آنهم در شرایط جنگ بصورت کامل امکانپذیر نیست. اما فشارهای اقتصادی خود باوری و انرژی عظیم ناشی از انقلاب مردمی و تعامل مثبت دولت و ملت موجب شد که کشور حرکت مثبتی در این جهت داشته باشد. باید توجه داشت که بیش از 50 درصد درآمد ارزی کشور فقط صرف هزینههای جنگی میشد ولذا اگر این وابستگی کاهش نیافته بود طبیعتا اقتصاد خیلی زودتر از آن از پای در میآمد.
- تفاوتها و شباهتهای اقتصاد سالهای جنگ با اقتصاد امروز در چیست؟( جایگاه نفت در اقتصاد این دو دوره زمانی)
پاسخ- متاسفانه عملکرد غلط اقتصادی خصوصا در دو دولت هشتم و نهم موجب صدمه بسیار سنگین به پیکره تولید ملی شد و هرچه تولید ملی تضعیف شود وابستگی به نفت تشدید میشود. ما از تجربیات استفاده نکردیم و این وابستگی متاسفانه بسیار تشدید شده است. یعنی کشوری که در سالهای جنگ با صادرات پانصد، ششصدهزار بشکهای و با درآمد ارزی10 تا 15 میلیارد دلاری با وجود هزینههای سنگین جنگ، اداره میشد در سالهای اخیر با درآمد متوسط سالانه بیش از 100 میلیارد دلاری هم اداره نشد.
- گروهی براین باورند که اقتصاد امروز اگربدتر از دوران جنگ نباشد،کمتر از آنهم نیست. اگر بخواهید اقتصاد ایران سالهای جنگ رابا اقتصاد امروز مقایسه کنید،نظرتان از ارزیابی این قیاس چیست؟
پاسخ- از نظر بعضی شاخصها کلیدی مثل اشتغال، مثل وابستگی به واردات کالا و مثل ضریب جینی که منعکس کننده فاصله طبقاتی و عدالت اجتماعی است، به نظر من وضع بدتر است.
- همواره یکی از مشکلات گریبانگیر ایران بحران بهرهوری بوده که همواره اقتصادایران را تحت شعاع قرارداده است. این بحران در دوران جنگ بیشتر بود یا امروز؟
پاسخ- آخرین گزارش بهرهوری که در سال آخر حیات سازمان مدیریت و برنامهریزی و قبل از انحلال این سازمان در سال 84 تهیه شده است نشان میدهد که شاخص بهرهوری تک تک و کل عوامل تولید در اغلب قریب به اتفاق سالهای بعد از 1352 منفی بوده است و تنها در سالهای جنگ این شاخصها مثبت شده است و این دستآورد جنگ است. افت بهرهوری اثر سرمایهگذاری را خنثی میکند و مانع رشد اقتصادی میشود و در دوران جنگ این مسیر عکس شده بود که متاسفانه بعد از جنگ بخوبی از دستآورد جنگ صیانت نکردیم.
- عقلانیت در مدیریت کلان درآمدهای نفتی چقدر دردوران جنگ وجود داشته ،آیا میتوان گفت این عقلانیت همان معجزه ادره کشور در دوران جنگ بوده؟
پاسخ- قطعا اینطور است، مکانیزمهائی مثل کمیته تخصیص ارز و مراکز تهیه و توزیع در این مسیر بود که اولا متناسب با درآمد ارزی هزینه شود ثانیا واردات به ضروریترین نیازها محدود شود و ثالثا از تولید ملی حمایت شود یعنی آنچه که در داخل قابل ساخت و تامین است وارد نشود.
- در پایان جنگ و پذیرش قطعنامه بحران و مشکلات اقتصادی کشور بیشتر موثر بود یا کاستی های نظامی؟
پاسخ- قطعا هر دو موثر بوده است اما من فکر میکنم مدیریت نظامی کشور اگر واقعگراتر و دقیقتر عملکرده بود نتایج بهتری میگرفت.
- آیا رانت نفتی در دوران جنگ وجود داشت؟
پاسخ- بههرحال یکی از ویژگیها اقتصادهای نفتی رانتی بودن است اما قطعا رانتجوئی و رانتخواری در دوران جنگ به حداقل رسیده بود چون دولت حاضر نبود نقش توزیع کنندگی رانت به نفع رانتجویان را ایفا کند و به فکر اداره جنگ و منافع مردم بود. من فکر میکنم علت اصلی نارضایتی بعضی جریانات از دولت هم همین بود.
- دیپلماسی نفتی ایران در سالهای جنگ چه بود؟ این دیپلماسی نفتی در این سالها چیست؟ این دو نقشه راه چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
پاسخ- البته بنده در مجموع با این واژه دیپلماسی نفتی مشکل دارم و آنرا واژه چندان دقیق نمیدانم اما اگر منظور تعامل فعال و قوی دستگاههای نفت و سیاستخارجی در جهت استفاده از نفت بعنوان ابزار و اهرم سیاستخارجی و استفاده از دیپلماسی برای حل مشکلات صنعت نفت باشد فکر میکنم قویترین ارتباط در این زمینه در سال های جنگ تجربه شده است.
- به نظر شما چه آیتمی در سالهای جنگ بر موفقیت دولت برای اداره کشور موثرتر بود(افراد؟برنامه؟همدلی مردم؟)
پاسخ- رابطه بسیار مثبت دولت و ملت ناشی از سلامت دولت و اعتماد مردم به دولت.
- در تمام این سالها در چه دوره ای، ایران بیشترین ثبات را در هزینه کرد درآمدهای نفتی داشته و دلارهای نفتی صرف سرمایه گذاریهای مولد شده است؟
پاسخ- فکر میکنم دولت زمان جنگ و بعد از آن دولت اصلاحات بهترین کارنامه را در این زمینه داشتهاند.
- در بعد کلان تاثیر جنگ و حملات نظامی عراق بر مناطق نفت خیز ایران بر امنیت انرژی و اقتصاد منطقه چگونه بود؟
پاسخ- طبعا امنیت انرژی ایران قویا به خطر افتاده بود چون سبد انرژی ایران متنوع نبود و وابسته به نفت و گاز و البته آن زمان عمدتا نفت بود و متاسفانه الان هم همچنین است. کشورهای جنوب خلیج فارس از جنگ منتفع شدند چون هم فرصت پیدا کردند که از میادین مشترک نفتی یکجانبه بهره برداری کنند و هم تجارتشان را رونق بدهند.
- جنگ ایران و عراق چه تاثیری بر استراتژی های نفتی اوپک داشت؟
پاسخ- اوپک هیچوقت استراتژی نداشته است و طبعا این جنگ هم تاثیری بر استراتژی نداشته اوپک نداشته است. اما سیاست سهم بازار عربستان که در سال 65 مطرح شد و بعدا معلوم شد که توطئه غرب است، موجب شوک معکوس و سقوط قیمت نفت شد و اوپک را وارد یک دوران پرچالش کرد.
- بررسی سهم تولید نفت ایران در اوپک و تاثیر آن بر آغاز جنگ و بالعکس(یعنی تاثیر جنگ بر سهم تولید نفت ایران در اوپک)
پاسخ- اصولا بنظر من این مسئله آنقدر مهم نیست که بعضی با هر انگیزهای بزرگش میکنند. آنچه مهم است منافع ملی است و میزان استخراج و تولید و درآمد نفتی باید بر مبنای منافع همهجانبه ملی باشد و نه فقط سهم تولید در اوپک. فکر نمیکنم سهم تولید ایران تاثیری در جنگ داشته است و مسئله اصلی وقوع یک انقلاب ضد استعماری و ضد نظام سلطه در ایران بود و فرصتطلبی عراق از آن برای توسعه طلبی. اما طبعا جنگ و کاهش تولید ایران در جریان جنگ، سهم تولید ایران را کاهش داد.