راهبردهای صادرات گاز / قیمت گاز صادراتی (مصاحبه ای با سایت نفت خبر)
1- چرا قیمت گذاری گاز صادارتی به یک مبحث مناقشه برانگیز در کشور ما تبدیل شده است؟
پاسخ 1- متشکرم از شما ؛ سوال جالب و خوبی است. به نظر من دو علت دارد. علت اصلی این است که اصولا گازطبیعی قیمت جهانی ندارد و قیمتهای گاز منطقهای است و تفاوت زیادی هم بین مناطق مختلف وجود دارد. مثلا در حالی که در همین هفته گذشته قیمت گاز در بازار ایالات متحده 2.5 دلار در هر میلیون بی تی یو بوده است در بازار اروپا حدود 7 دلار یعنی نزدیک به سه برابر بوده و در بازار آسیای غربی باز هم بالاتر. در مورد ایران از آنجا که در موقعیتی قرار گرفته است که به بازارهای مختلف دسترسی دارد مساله پیچیده تر است. ما همکنون به ترکیه گاز صادر می کنیم که نزدیک به بازار اروپا است و هم دسترسی به بازارهای جنوب خلیج فارس داریم که قیمت در آن بسیار متفاوت از اروپاست و پاکستان متفاوت از خلیج فارس. حال در این شرایط نسبتا پیچیده که ذاتا مناقشه برانگیز است، اگر مطلعین و متخصصین و کارشناسان و ذینفعان نسبت به عملکرد وزارت نفت اعتماد داشته باشند که بهترین بازار و بهترین قیمت را براساس مطالعات جامع انتخاب میکند، و وزارت نفت هم با همان مطالعات و بررسیها کار اقناعی کند مناقشهها کمتر و کمتر میشود اما متاسفانه عملکرد وزارت نفت به گونه بوده است که به مناقشات دامن زده است و خصوصا اشتباهات اساسی در قیمت گذاری در قرارداد کرسنت و تبعات آن و یا انتخاب پاکستان به عنوان یک بازار هدف، اعتمادها را سلب کرده است. متاسفانه این روال ادامه دارد مثلا در چند ماه گذشته شاهد بودیم که ناگهان بدون اطلاع و درگیر بودن شرکت ملی گاز یا شرکت صادرات گاز که در هرحال بطور نسبی در این زمینهها مطلع تر هستند، قرارداد یا تفاهمنامهای برای فروش گاز به یک سیستم مایعسازی شناور (FLNG)، منعقد شده که شبهات زیادی در مورد قیمت آن مطرح شد و وزات نفت عقب نشینی کرد وعقب نشینی وزارت نفت از آن، نشان داد که بی مساله نبوده است.
2- به نظر شما چطور می شود این مشکل را از پیش روی صادارت گاز ایران برداشت؟
پاسخ 2- به نظر من با توجه به شرایطی که عرض کردم تا زمانی که قیمت گاز استاندارد و جهانی نشود نمیتوان این مناقشه را کاملا بر طرف کرد. اما هر چقدر وزارت نفت بتواند جلب اعتماد کند و ذیمدخلان حس کنند که تصمیمات براساس مطالعات جامع اتخاذ میشود و قیمتگذاری براساس بهترین فرمولها انجام میپذیرد و کار در دست خبرگان است این مناقشات فروکش میکند و برعکس.
3- قیمت LNG در بازارهای جهان بالا نیست با این حال رقابت فشرده ای میان کشورها برای در دست گرفتن بازار در جریان است با توجه به قیمت پایین LNG در بازارهای جهانی چه فرمولی در تعیین قیمت خوراک LNG در کشورمان مناسب است؟ اصولا از حیث تامین خوراک چه تفاوتی میان یک واحد پتروشیمی و کارخانه ال ان جی یا افالانجی وجود دارد؟ راهکار مناسب برای جلب نظر بخش خصوصی داخلی و خارجی برای فعالیت در این حوزه چیست؟
پاسخ3- باید ببینیم در مورد کدام بازار صحبت میکنیم قیمتهائی که در پاسخ سوال اول اشاره کردم در واقع مربوط به LNG بود. در روز 18 فوریه سال جاری (2018) قیمت LNG در پایانههای اروپا 7 دلار در هر میلیون بیتییو و در پایانههای ژاپن و چین 10 دلار در همین مقدار بوده است.این تفاوت به هزینه حمل و شرایط هر بازار مربوط میشود. تعبییر کلمه خوراک برای LNG تعبییر درستی نیست. این تعبییر مربوط به واحدهای پتروشیمی است که گاز تبدیل به محصولات متفاوتی میشود . در واحدهای LNG گاز در شرایط خاصی فشرده و به حدود یک ششصدم حجم خود میرسد و در آن شرایط مایع میشود این مایع با کشتیهای مخصوص حمل و در ترمینالهای مقصد، گاز باز میشود و به حالت اولیه برگردانده میشود و این روش حمل گاز یک جایگزین برای خطوطلوله است در سیستمهای شناور مایعسازی (FLNG)، مایعسازی هم بجای یک واحد ساحلی بر روی کشتی انجام میشود. بنابراین بستگی دارد که هزینه مایعسازی و حمل چقدر است و این گاز (بصورت مایع شده) به کدام بازار میرود. قیمت گاز هم در بازارهای مختلف (به تبع قیمت نفتخام) در نوسان است ولذا نمیتوان قیمت را در قرارداد ثابت در نظر گرفت بلکه باید قیمتی باشد که با توجه به نوسانات قیمتی نفتخام یا فرآوردههای نفتی نوسان کند. اگر مالک گاز خودش مایعسازی و صادرات را انجام دهد، حتما بررسی اقتصادی کرده است که این روش برایش از فروش بصورت احداث خطلوله مقرون به صرفه تر است مثلا کشور قطر که جزیره است اگر میخواست گاز را با خط لوله به کشورهای دیگر ببرد باید خطلوله دریائی میکشید و از کشورهای مختلف عبور میکرد که پر ریسک و پر هزینه است ولذا روش مایعسازی را انتخاب کرده و LNG را به بازارهای مختلف صادر میکند و تنها در شرایطی که قیمت جهانی نفت و به تبع آن گاز خیلی خیلی پائین بیاید ممکن است ضرر کند کما این که در مورد خطلوله هم همین است و اینها مطالعاتی است که باید ابتدا انجام شود.
اما اگر واحد LNG یا FLNG متعلق به خود صاحب گاز نباشد مساله قدری پیچیدهتر است و شاید بهترین روش این باشد که گاز به واحد تحویل شود و LNG تحویل گرفته شود و هزینه تبدیل (Conversion Fee) پرداخت شود. یک راه هم این است که بازار هدف (یا ترکیبی از بازارهای هدف تعیین شود) و قیمت بر اساس آن بازارها با کسر هزینه تبدیل و سود منطقی تبدیل کننده یا به عبارتی براساس خالص برگشتی (Netback Pricing) ، تعیین شود. اینها باید توسط متخصصین این کار بررسی و انجام شود.
بخش خصوصی نیاز به فضای کسب و کار مناسب، ثبات اقتصادی و ثبات در سیاستهای دولت، تضمین بلندمدت تامین گاز و شفافیت در فرمولها دارد به هرحال ما که نمیتوانیم یا دلیلی ندارد چرخ را از نو بسازیم در همه این زمینهها تجربیات و روشهای جهانی وجود داد. تنظیم مقررات برای بخش خصوصی باید بگونهای باشد که رانتجوئی را تشویق نکند بلکه کارآفرینی مولد را تشویق کند.
4- تقریبا واضح است که ریسک سیاسی بالا هموار یکی از موانع توسعه صادرات گاز ایران به کشورهای همسایه بوده است به نظر شما برای جذب بازارهای مناسب برای گاز ایران در منطقه آیا اهرمی جز قیمتگذاری مناسب و منطقی در بازار رقابتی امروز وجود دارد؟ چرا قراداد کرسنت با قراردادهایی نظیر دلفین (صادرات گاز قطر به امارات) که در همان زمان و با شرایط مشابه کرسنت منعقد شده بود مقایسه نشد؟
پاسخ 4- واقعیت این است که در حال حاضر بزرگترین مانع برای صادرات گاز ایران مساله سیاست خارجی و روابط بینالمللی کشور است. به نظر من حداقل تا ده سال آینده بازارهای معتبر گاز به روی ما بسته است چراکه بازارهای معتبر و منظم برنامههای بلندمدت دارند و طبیعت بازار گاز هم مستلزم برنامهریزیهای بلندمدت است و این بازارها به دلیل طولانی شدن وضعیت بحران روابط خارجی ما و طولانی شدن دوران تحریمها ایران را از برنامههای بلندمدت خود حذف کردهاند و تا قبل از این که این شرایط فراهم شود صحبت کردن از بقیه مسائل انتزاعی است. اما اگر فرض کنیم که این شرایط حل شود بله طبیعتا مساله قیمت هم بعنوان یک عنصر رقابت مطرح است ولی تنها این نیست مثلا برای خیلیها و خصوصا اروپائیها مساله متنوعسازی مبادی تامین گازشان بسیار مهم است که از انحصا روسیه خارج شوند. داستان دلفین قدری متفاوت است قرارداد دلفین در زمان قرارداد کرسنت چندان مطرح نبوده و اطلاعاتی از آن در دسترس نبوده است اولین صادرات گاز قطر به امارات و عمان از طریق خطلوله دلفین در سال 2007 آغاز شده در حالی که قرارداد کرسنت در سال 2001 منعقد شده است.شرایط قرارداد دلفین نیز مشابه کرسنت نیست و متفاوت است. مساله اصلی کرسنت این چیزها نیست مساله این است که در قرارداد کرسنت قیمت گاز یکبار در همان زمان انعقاد قرارداد براساس قیمت نفت آن زمان تعیین شده ولی در آن قیمت فیکس یا ثابت شده است و امکان نوسان آن متناسب با نوسانات قیمت نفتخام پیشبینی نشده بوده است، این روش در قراردادهای گازی متداول نیست و مشکل خصوصا وقتی بارز شد که یکی دو سال بعد قیمت جهانی نفتخام به شدت افزایش یافت.
5- ارزیابی شما از نحوه قیمت گذاری گاز صاداراتی به کشور ترکیه چیست؟ به نظر شما چه عاملی در افزایش سهم آذربایجان و روسیه در صادرات به ترکیه در رقابت با کشورمان موثر بوده؟
پاسخ 5- قیمتگذاری در قرارداد صادرات گاز به ترکیه از ابتدا براساس فرمولهای متداول بینالمللی بوده است و اشکالی در آن نیست. در مورد آذربایجان و روسیه اولا تا پایان سال 2016 که اطلاعات قطعی در دسترس است صادرات ما به ترکیه بیشتر از آذربایجان بوده است و فکر نمیکنم در 2017 هم تغییری کرده باشد. اما صادرات روسیه حدود سه برابر ما است. در سال 2017 براساس سالنامه آماری شرکت بیپی صادرات ما به ترکیه 7.7 میلیارد مترمکعب آذربایجان 6.5 و روسیه 23.2 میلیارد مترمکعب بوده است. به هرحال برای ترکیه هم می خواهد سبد وارداتش متنوع باشد و شرایط جهانی و تحریمها و نیز میزان مراودات سیاسی و تجاریاش با کشورهای مختلف نیز مطرح است.
6- بر اساس قرارداد از نظر حجمی، سقف صادرات ایران به ترکیه، حدود ۱۰ میلیارد متر مکعب در سال پیش بینی شده است. اما آمار صادارت گاز ایران نشان میدهد که صادرات واقعی در بهترین حالت در حدود ۹ میلیون متر مکعب بوده است. کند. در سوابق صادرات به ترکیه برای هر هزار متر مکعب گاز ایران، قیمت۴۹۰ دلار هم وجود دارد . در حالی که گاز آذربایجان حدود ۱۵۰ دلار و روسیه ۶۵ دلار برای ترکیه ارزان تر بوده است .بسیاری از کارشناسان معتقدند که این قیمت گذاری باعث تضعیف جایگاه ایران در تامین انرژی ترکیه شده است. نظر شما در این مورد چیست؟
پاسخ6- چند نکته در ایجا مطرح است اول- این که صادرات گاز به ترکیه در سقف قرارداد محقق نشده است عمدتا ناشی از عدم توانائی ایران در تحویل بیشتر گاز به دلیل محدودیتها بوده است نه به لحاظ قیمت. دوم- در مورد قیمت آذربایجان نمیتواند برای ما ملاک باشد چراکه یک کشور بسته است و بازارهای محدودی دارد و ناچار است در قیمت پائینتر بفروشد و توان تامین کل نیاز ترکیه را هم ندارد. رقیب اصلی ما در ترکیه روسیه است در همین قرارداد فعلی ما با ترکیه مکانیزم تعدیل قیمت (متناسب با نوسانات قیمت جهانی نفت) پیشبینی شده است و در مورد تفاوت قیمت ما با روسیه هم ترکها نهایتا از طریق محاکم بینالمللی پیگیری کردند و مابهالتفاوت را پس گرفتند به نظر من اگر ما به موقع فعال برخورد کرده بودیم کار به محاکم بینالمللی نمیکشید البته ترکها شکایات دیگری هم در مورد کیفیت گاز و قطعیهای پیشبینی نشده هم داشتهاند اما در مورد قیمت میشد که از رفتن به محکمه جلوگیری کرد. سوم- این که اگر ترکها متقاضی گاز بیشتر از ایران باشند خوب به هرحال برای قرارداد جدید وارد مذاکره میشوند و با تجربه قراردادهای قبلی خود چانهزنی میکنند. چهارم- در مورد نزدیک شدن گاز ما به اروپا علاوه بر امریکائیها، روسها هم مخالفند و بر روی حفظ انحصار خود در بازار اروپا و بازارهای متصل به آن حساسند و شاید ارادهای برای برانگیختن آنها نباشد. پنجم و شاید از همه مهمتر این است که راهبردها و سیاستهای گازی ما تبیین شده و روشن نیست. ولذا ضمن این که قیمت هم مهمتر نیست اما به نظر من مشکل اول ما در این مورد قیمت نیست و مسائل سیاسی است وگرنه اگر اراده دو طرف بر توسعه تجارت گازی باشد، قیمت قابل توافق است.
7- چرا در حالی که در این قرارداد با طرف مقابل به مشکل خوردهایم هنوز میگوییم سایر قراردادهای گازی هم باید مشابه قرارداد صادارت گاز به ترکیه باشد.
پاسخ 7- اولا من معتقد نیستم که ما در این قرارداد به مشکل اساسی خوردهایم کما این که صادرات تداوم دارد. ثانیا بعید است کسی بگوید که قیمت با جاهای دیگر باید مانند ترکیه باشد چون چنانچه عرض کردم قیمت گاز جهانی نیست. قرارداد باید استاندارد باشد و طبق فرمولهای متداول جهان باشد که در مورد ترکیه کم و بیش این گونه است.