گشایش اقتصادی یا انسداد فکری
در اوایل مردادماه رئیس جمهور اعلام می کند که بزودی طرحی برای گشایش اقتصادی اعلام خواهد شد. اهل فن که هم از وضعیت اقتصاد و هم از توانائی های حاکمیت و دولت اطلاع دارند این اظهارات را جدی نمی گیرند اما مطبوعات و رسانه ها که به هر حال باید صفحات خود را پر کنند و مطلب تولید کنند شروع به گمانه زنی می کنند. از آنجا که این دولت از ابتدا غیر از راه حل خارجی هیچ راه حل دیگری برای اقتصاد کشور نداشته است ابتدا ذهن ها ناخودآگاه به سمت FATF و یا شل شدن بعضی از تحریم ها و آزاد شدن بعضی از منابع ارزی کشور سمت و سو پیدا می کند و گمانه زنی و حتی بعضی از شایعات شکل می گیرد که در پس پرده سیاست خارجی اتفاقاتی در جریان است، اما کم کم معلوم می شود که ظاهرا هیچ اتفاق جدیدی در این عرصه ها نیفتاده است. کلیپی در فضای مجازی می چرخد که یکی از کارگزارن که گرچه ممکن است در تجارت موفقیت هائی داشته باشد اما سر رشته ای در اقتصاد و خصوصا از مباحث کلان اقتصادی ندارد، در جلسه ای پیشنهاد پیش فروش نفت خام به مردم را به دولت داده است. خود این مطلب که در میان این همه جلسات دولتی و جلسات تصمیم گیری اقتصادی در دولت، چرا فقط چنین فیلمی از یک جلسه در فضای مجازی منتشر می شود و این چه جلسه ای بوده است و چه کسی و چرا این کلیپ را منتشر کرده است موضوع جالب توجهی است. شاید تلاش هائی برای انتخابات آینده در میان است؟
به هر حال تدریجا مشخص می شود که طرح گشایش اقتصادی هیچ محتوای جدی دیگری غیر از پیش فروش نفت خام به مردم و یا فروش اوراق سلف نفتی ندارد. به تدریج مشخص می شود که ظاهرا یک پیشنهاد خام قبل از اینکه هیچ تلاشی برای پخت و پز آن بشود در معرض افکار عمومی قرار گرفته است و هیچ یک از ابعاد آن مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است و هیچ سازوکاری برای اجرای درست آن تمهید نشده است.
طرح گشایش اقتصادی نوعی اعتراف ضمنی دولت به این مساله است که گشایشی در اقتصاد برای خلاصی از درآمد تک محصولی نفت خام اتفاق نیفتاده است و حالا که به دلایل فشارهای تحریم ، نفت را نمیتوان صادر کرد پس نفت را به مردم خودمان بفروشیم تا از درآمد آن کشور را اداره کنیم!
مشخص شد که درحالی که دولت وارد آخرین سال خود می شود و در طرحش می خواهد برای دولتهای آینده تعهد ایجاد کند ولذا لازم است مجوز قانونی بگیرد در این زمینه اقدامی نکرده است و حتی مدیران و مسئولین قوای دیگر نیز مانند بقیه مردم دچار ابهام و سرگردانند.
مشخص شد که این طرح بر مطالعات درست و جامعی مبتنی نیست در میان اقتصاددانان و حتی اقتصاددانان نزدیک به دولت ابهامات زیادی در این زمینه وجود دارد (که پرداختن به آنها موجب تفصیل خواهد شد و دیگران به آن پرداخته اند) و حتی در خود دولت مرجعی نیست که توضیح دهنده، مدافع و پاسخگوی این طرح باشد.
اعلام اولیه موجب توقف نسبی بعضی از روندهای منفی بازار شد اما به تدریج جامعه و عوامل بازار متوجه شدند که گشایشی در کار نیست و ور روندها به مسیر قبلی برگشت.
به نظر نگارنده این نکته بسیار مهمی است که دولت باید به آن توجه کند و بر این مبنا باید آرزو کرد که ایکاش چنین طرحی اعلام نشده بود چراکه آشکار شدن این که دولت چنین دچار انسداد فکری است و تیری در ترکشش باقی نمانده است موجب می شود که دولت و دولتمردان حتی دیگر قادر به کنترل روانی اقتصاد و بازارها هم نباشند و دیگر وقعی بر گفته هایشان نهاده نشود. آب رفته بی اعتبار شدن را به دشواری می توان به جوی اعتماد برگرداند.
۴۲ سال پس از بهمن ۵۷
ما همگی قهرمانان داستان مزرعه حیوانات هستیم.